Telegram Web Link
اساسی‌ترین نکتهٔ داستان‌نویسی

بخشی از مقالهٔ «ماهیت و هدف داستان»
فلانری اوکانر

یکی از معمول‌ترین و غم انگیز ترین مناظر، منظر نویسنده بسیار حساسی است که شم قوی روانکاوی دارد ولی سعی می‌کند صرفا با استفاده از این ویژگی‌ داستان بنویسد. این است که جملات احساس برانگیز یا پرمعنا را یکی پس از دیگری روی کاغذ می‌آورد اما حاصل کارش بسیار ملال آور است. حقیقت این است که مواد خام داستان، پیش پا افتاده است. داستان راجع به چیزهای انسانی است و انسان از خاک است. پس اگر عارتان می‌آید خاکی شوید بهتر است اصلا داستان ننویسید. چرا که داستان‌نویسی هنری تقریبا تجسمی است.

یکی از زنان نویسنده مورد علاقه من، در نامه‌ای که برایم فرستاده، نوشته که از فلوبر یادگرفته که می‌شود با سه تا ضرب قلم جاندار و پراحساس، تصویری واقعی از یک شیء به دست داد. به نظر او این به خاطر این است که ما پنج حس داریم و اگر نویسنده‌ای فاقد هر یک از این حواس باشد، بدا به حال او. ولی اگر همزمان از دوتا از این حواس محروم باشد، دیگر تقریبا حضور ندارد.

همه جملات رمان مادام بووآری شگفت انگیز است اما همیشه جملاتی چند از یکی از صفحات آن مرا به تحسین وامیدارد. فلوبر با اشاره به مواقعی که «اما» در حضور شارل پیانو می‌نوازد می‌نویسد:


«زن با اعتماد به نفس فراوان پیانو می‌نواخت و بدون وقفه بر دکمه‌های سرتاسر آن انگشت می‌گذاشت. بر اثر هنرنمایی او این ساز کهنه چنان به صدا درمی‌آمد و آهنگ دلنوازی از آن شنیده می‌شد که هرگاه پنجره باز بود صدای آن از آن سوی دهکده شنیده می‌شد و غالب اوقات منشی دادگاه که با سربرهنه و دمپایی از خیابان می‌گذشت، با همان پرونده‌های زیر بغلش، می‌ایستاد تا به صدای آن گوش کند.»


هر چه بیشتر به این جملات نگاه کنید، بیشتر چیز یاد می‌گیرید. در یک طرف این جملات اما را می‌بینیم و ابزار جامد موسیقی او یعنی پیانو را که آهنگ دلنوازی از آن شنیده می‌شود و در آن طرف آن، در آن سوی روستا هیکل ملموس منشی و دمپایی که به پا کرده است. شاید فکر کنیم با توجه به اتفاقاتی که در جاهای دیگر رمان برای اما می‌افتد آهنگ دلنواز پیانو و دمپایی‌های منشی دادگاه و پرونده‌هایی که در دست دارد چندان مهم نیست، اما فلوبر مجبور است ابتدا روستایی باور کردنی خلق کند، بعد اما را در آن قرار دهد. یادمان نرود که اژ نظر داستان ‌نویس‌ها پرداختن به افکار والا و احساسات مهیج ضرورت کمتری دارد تا پرداختن به دمپایی منشیان دادگاه. اگر چه نباید به محض آموختن این نکته از آن سواستفاده شود.


https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
👍42
رالف والدو امرسون گفته است:

«برای به‌کار انداختن تخیل و در اختیار گرفتن مسیر آن، فهرست‌های ساده‌ای از کلمه‌ها کافی است.»

در روز، هرروز، هزار کلمه بنویسید، میز کارتان را دور از چشم‌اندازهای اغوا کننده قرار دهید، دربارهٔ داستان‌تان صحبت نکنید، آن را بنویسید و ادامه بدهید.

ایدهٔ فلانری اوکانر درباره نوشتن بسیار الهام بخش است. او می‌گوید:
«کار نویسنده نفوذ در معانی و آشکار کردن حقایق نهفته در لایه‌های زیرین آن است. او در کتاب «راز و روش» می‌نویسد: «نویسنده باید دیدگاهی متعالی داشته باشد؛ نوعی دیدگاه که قادر است در یک تصویر یا موقعیت، لایه‌های مختلف واقعیت را ببیند.»

پس سعی کنید آن چیز مرموز نهفته، در زیر سطح واقعیت که نمی‌توان به‌راحتی توضیحش داد یا فهمید، را ببینید و به تصویر بکشید.


از کتابِ حرفه؛ داستان‌نویس

https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
4👍3
چگونه‌ لئو تولستوی به رمان «آنا کارنینا» رسید؟


یک روز صبح، چشم تولستوی به یک جلد از کتاب پوشکین افتاد و با باز کردن آن، این جمله را در ابتدای کتاب دید: «میهمانان در کلبه جمع شدند ...»

او در دفتر خاطراتش نوشت: «پوشکین داستانش را با توصیف میهمانان و اتاق‌ها آغاز می‌کند و بلافاصله آنها را به حرکت درمی‌آورد. این نحوهٔ نوشتن او است.»

همان شب، او قطعه‌ای را که روی کاغذ نوشته شده بود به همسرش نشان داد: «همه در خانه اوبولسکی جمع شده ‌بودند.»

درست است، در ویرایش نهایی، این جمله جای خود را به عبارت ابتدایی رمان آناکارنینا داد: «همه خانواده‌های خوشبخت مثل هم‌اند، اما خانواده‌های شوربخت هر كدام بدبختی خاص خود را دارند.»


https://www.tg-me.com/ketaberayegann
👍8
درباره‌ی نویسنده:

آلیس مونرو (Alice Munro) (زاده ۱۰ ژوئیه ۱۹۳۱) نویسنده 82 ساله کانادایی معاصر و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۳. آکادمی سوئد مونرو را «استاد داستان کوتاه معاصر» توصیف کرد.


🔹 آلیس مونرو را یکی از تواناترین نویسندگان داستان کوتاه امروز می‌دانند. بسیاری بر این عقیده‌اند که مونرو جامعه کتابخوان آمریکای شمالی را با داستان کوتاه آشتی داده است. البته خودش می‌گوید هرگز قصد نداشته صرفاً نویسنده داستان کوتاه باشد؛ فکر می‌کرده مثل همه رمان خواهد نوشت؛ ولی حالا دیگر می‌داند نگاهش به مسائل برای نوشتن رمان مناسب نیست. دوست دارد پایان داستان را در ذهنش مجسم کند، و مطمئن باشد مثلاً تا کریسمس آن را تمام خواهد کرد، و نمی‌داند نویسنده‌ها چطور روی پروژه‌های طولانی مثل رمان با پایان باز کار می‌کنند.
                    
🔹 او نویسنده آثاری چون چیزی می‌خواستم بهت بگم، فرار (مجموعه داستان)، رؤیای مادرم، دست مایه‌ها و دورنمای کاسل راک است که به فارسی هم ترجمه شده‌اند.

📃داستان زندگی:
آلیس آن مونرو ۱۰ ژوئیه ۱۹۳۱ در کانادا به دنیا آمد. پدرش کشاورز و مادرش معلم مدرسه بود. او نویسندگی را از نوجوانی شروع کرد و اولین داستانش به نام «ابعاد یک سایه» در سال ۱۹۵۰ زمانیکه هنوز دانشجوی دانشگاه وسترن اونتاریو بود منتشر شد. او تا پیش از انتخاب نویسندگی به عنوان یک حرفه مشاغلی چون پیشخدمتی و تصدی کتابخانه را تجربه کرده بود و حتی مدتی نیز در مزارع تنباکو مشغول به کار بود. با این حال او سال ۱۹۵۱ دانشگاه را ترک کرد تا ازدواج کند. او سال ۱۹۶۳ به ویکتوریا نقل مکان کرد و کتابفروشی «کتاب مونرو» را افتتاح کرد که هنوز مشغول به کار است.

🔹مونرو به ویژه در داستان‌های اولیه‌اش به مضامینی چون بلوغ و کنار آمدن با خانواده پرداخته است. اما با گذر سن، توجه او به میانسالی و تنهایی بیشتر شده است. زادگاه مونرو شهر کوچک وینگم در ایالت انتاریوی کاناداست و فضای داستان‌هایش هم غالباً شهرهای کوچک این ایالت است. داستان‌هایش معمولاً روندی آرام دارند، ولی حادثه یی در زیر این سطح آرام جریان دارد که مونرو در طول داستان با ظرافت از آن رازگشایی می‌کند و در پایان خواننده را شگفت زده برجا می‌گذارد. مضامین خود را از زندگی روزمره مردم انتخاب می‌کند و نگاه ویژه یی به مسائل و جزییات زندگی زنان دارد. اگرچه به مشکلات و دغدغه‌های دختران جوان علاقه دارد، در کتاب‌های اخیرش به مسائل زنان میانسال و سالمند توجه بیشتری نشان داده است. خاطره در داستان‌هایش نقش مهمی دارد. شخصیت‌هایش را عمیقاً می‌شناسد و دربارهٔ زندگی آنها تأمل می‌کند و دیالوگ‌ها را با مهارت به کار می‌گیرد. صداقت در بیان، زبان شفاف و روان و دقت در جزییات از ویژگی‌های داستان‌های اوست. «مارگارت آتوود» دیگر نویسندهٔ نام‌دار کانادایی، آلیس مونرو را یکی از «مقدسات ادبیات جهان» نام داده است، منتقدان و نویسندگان، سبک ساده و بی پیرایه و پیرنگ‌های چند لایه و شخصیت‌های ساده و دیالوگ‌های مناسبش را ستوده‌اند.

🔹ویژگی اصلی نثر مونرو تأکید او بر محل وقوع داستان و شخصیت‌های زن پیچیده هستند. آثار او اغلب با آثار بزرگان ادبیات مقایسه شده و گفته می‌شود در آثار او، مثل آثار چخوف خط داستانی درجه دوم اهمیت را دارد و تقریباً اتفاق خاصی در داستان‌ها رخ نمی‌دهد و اغلب تلنگری موجب دگرگونی زندگی شخصیت‌ها می‌شود.

@ketaberayegann
📘کتاب خوب
📝آلیس مونرو

داستان جاده نیست که بپیمایی‌ا‌ش…بیشتر شبیه خانه‌ای ست که واردش می‌شوی و مدتی می‌مانی، چرخ می‌زنی و پیش و پس می‌روی و عاقبت جایی که دوست داری می‌نشینی. بعد نگاه می‌کنی که اتاق و راهروها چه‌طور به هم می‌رسند، یا دنیای بیرون از آنجا پشت آن پنجره‌ها چه‌طور به نظر می‌رسد. تو هم، مهمان یا خواننده، با قرار گرفتن در این فضای بسته، چه فراخ باشد و راحت، یا پر از پیچ و خم، تغییر می‌کنی. بارها و بارها به آنجا برمی‌گردی و خانه – داستان – همیشه چیزهایی در خود دارد که دفعهٔ آخر ندیدی. همین‌طور، چیزی است که از روی نیازی ذاتی، و نه برای سرپناه شدن یا فریفتنت، ساخته شده.

آلیس مونرو
برنده‌ی نوبل ادبیات
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
2👍1
.
نویسنده نباید قاضی شخصیت‌های داستان یا نمایش‌نامه‌اش باشد بلکه فقط باید آنها را همان‌طور که هستند تصویر کند‌.

آنتوان چخوف

https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
.
9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هزار داستان

با مسعود بهنود

ادبیات فارسی

کانون ادبی تراوش:

https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
👏1
درباره‌ی ریموند کارور و داستان‌های کوتاهش:

به‌نقل‌از منتقدان، ریموند کارور بعد از همینگوی بزرگترین داستانِ کوتاه‌نویس آمریکا به شمار می‌رود و آثارش را بسیار باارزش می‌شمارند.
ریموند کارور فقط در عمرش داستان‌های کوتاه زیادی نوشت و هیچ رمانی ننوشت. او یکی از اساتید معاصر داستان کوتاه است که بر روی سبک زندگی‌ها و خانواده‌های معمولی و عادی در داستان‌هایش تمرکز کرده است.

بسیاری از داستان‌های کارور به سبک «چخوفی» هستند. یعنی سمبل و کنایه و استعاره‌های پیچیده مانند آثار همینگوی ندارند؛ صرفاً مسئله‌ای مانند چاپلوسی یا تنهایی یا بدبختی یا انحطاط فردی یا خانوادگی را نشان می‌دهند و عاری از پیچیدگی‌های خاص فنی مانند آثار همینگوی هستند.
اکثر داستان‌های کارور خرده‌پیرنگ هستند؛ پس پایان باز دارند و مخاطب را وامی‌دارد که خودش پایانی را برای داستان حدس بزند.
برخی از داستان‌هایش هم دارای کنایات و استعاره‌ها و نمادها هستند؛ مانند: همسایه‌ها، وقتی از عشق حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟، کلیسای جامع و... .


کانون ادبی تراوش:

https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
کلیسای جامع.pdf
3.6 MB
📕 کلیسای جامع
✍🏻 ریموند کارور


کانون ادبی تراوش:

https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
برای خواندن و شنیدن داستان‌های بیشتر از ریموند کارور، به کانال کتاب و کتابخوانی بپیوندید.

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
#اصول_داستان_نويسي

«پرهیز از درازگویی بسیار در مورد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی»، اصلی است که اهمیت آن، با وجود نظریه های جدید این رشته، هنوز هم پا برجاست و به زندگی خود ادامه می دهد.

این اصل، ۱۱۵ سال قبل، یعنی درست در زمانه ای توسط چخوف ابراز شده است، که آثار ادبی، سرشار از درازگویی بسیار درباره سیاست، اجتماع و مسائل از این دست بود و مخالفت با آن، دوراندیشی و شجاعت فراوانی می طلبید اما چخوف رعایت این مسأله مهم را در سرلوحه اصول گرانبهایش قرارداد، و خود تا آخر عمر به آن وفادار ماند.

اگر با حوصله به کلمات این اولین دستورالعمل چخوف برای داستان کوتاه دقت کنیم درمی یابیم که او نویسنده را از سخن گفتن در این امور باز نداشته بلکه با هوشمندی و درایت تمام، نویسنده داستان کوتاه را تنها از درازگویی، بسیار در این امور بازداشته چون خود با تمام وجود دریافته بود که در داستان کوتاه نمی توان به دور از این مسائل بود. نویسنده اگر بخواهد داستانش را برای مردم بنویسد، چه گونه می تواند عناصر مهمی همچون مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روزگارش را نادیده بگیرد و آنها را به فراموشی عمدی بسپارد؟

اما پرداختن به این امور، شیوه و شگردی می طلبد که چخوف عدم رعایت آنها را در اغلب داستانهای کوتاه روزگار خود به وضوح می دید و همین امر او را وادار کرد نویسندگان جوان را از افتادن به دام آن برحذر دارد. دریافته بود که در این درازگوایی هاست که چهره کریه شعارزدگی رخ می نماید و خواننده را از خواندن داستان دلزده می کند. می دید که در همین درازگویی ها، داستان کوتاه که به قولی «حداکثر زندگی در حداقل فضاست» تبدیل به مقاله ای خواهد شد درباره موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک دوره. که البته پرداختن به این مسائل، فی نفسه بد نیست و بلکه در جای خود لازم و حتی مفید خواهد بود.

گو اینکه پرداختن به مسائل این چنینی، خود بخشی از اهداف داستان نویسی واقعی است اما رهیافت هنرمندانه و هوشمندانه به عمق آن، نویسنده را ملزم به رعایت اصول، و قرار گرفتن در چارچوبهایی می کند که یکی از آنها همین اصلی است که چخوف به عنوان بند اول اندرز خود به نویسندگان جوان توصیه کرده است.

به عبارت دیگر، داستان کوتاه واقعی، در اصل برای آن نوشته می شود که موقعیت انسان را در چنین وضعیت هایی به نمایش بگذارد. یا علل و انگیزه های فراز و نشیب موقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر دوره را در ارتباط با شخصیتهای داستانی خود قرار دهد، و نتایج آن را با سادگی هنرمندانه خود فرا روی چشم و دل خواننده اثر بگذارد.

در این روند، نمایش وضعیت آدمها، نباید در مقابل نمایش خود بحران، کم رنگ جلوه داده شود چرا که بحران در اغلب موارد واقعیتی بیرونی است و اکثر مواقع، خارج از اراده آدمها بروز می کند. اما عکس العمل آدمها در برابر آن، واقعیتی درونی است و هر کس با داشتن روحیه ای سالم، و برخوردار از بینش منطقی، راههای درست مقابله با آن را می داند. راز ماندگاری هر داستان، دقیقاً در همین نکته به ظاهر ساده نهفته است. یعنی رعایت این نکات ظریف است که داستان کوتاه را برای همه آدمها و همه زمانها خواندنی می کند.


کانون ادبی تراوش:

https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
👍3
@benevus_s.غلط.ننویسیم.pdf
7.8 MB
📖 نام کتاب: غلط ننویسیم
نویسنده: ابوالحسن نجفی

غلط ننویسیم با نام فرعی «فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی»، کتابی است درباره غلط‌های رایج و متداول در زبان فارسی.
این غلط‌های رایج شامل غلط‌های املایی، غلط‌های انشایی، کاربرد نادرست واژه‌ها از جمله گرته‌برداری، و نیز اشتباهات صرفی و نحوی می شود.

نکته‌های کتاب می تواند برای همه گروه‌هایی که دغدغه درست‌نویسی دارند مفید باشد؛ از جمله نویسندگان و ویراستاران.


کانون ادبی تراوش:

https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
tosie_negareshi.pdf
368 KB
📖فایل توصیه‌های نگارشی
🔆حاوی نکته‌های مهم برای درست نوشتن.

کانون ادبی تراوش:

https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
👍1
ثبت نام دوره‌ی جدید آموزش داستان نویسی و نویسندگی خلاق.

ترم تابستان: مجازی / آنلاین

جلسه‌ی اول، پیش از ثبت نام برگزار می‌شود، بنابراین حتی دوستانی هم که تمایل به ثبت‌نام ندارند، می‌توانند به صورت رایگان از این جلسه استفاده کنند. (در این جلسه با مبانی و عناصر داستان آشنا می‌شوید.)

کلاس‌ها در برنامه‌ی اسکایپ برگزار می‌شود.

لطفا برای دریافت آگاهی بیشتر به دایرکت مراجعه کنید و یا به این شماره‌ها در اسکایپ، واتساپ، و یا تلگرام پیام بدهید:
09125153092
09339259571

نشانی اینستاگرام:

@kanoone.adabie.taravosh

@mohsen.saeidossadat


پیشاپیش از عزیزانی که این پست را در صفحه‌ی خود بازنشر می‌کنند و یا برای دیگران ارسال می‌کنند، سپاسگزارم.

کانون ادبی تراوش:
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
👍3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با تشکر از سرکار خانم مهسا محمدی🙏

◀️ نشانی اینستاگرام:
کانون ادبی تراوش:

https://www.instagram.com/kanoone.adabie.taravosh

محسن سعیدالسادات

https://www.instagram.com/mohsen.saeidossadat


◀️ نشانی تلگرام:
کانون ادبی تراوش:
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
👍21
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با تشکر از سرکار خانم زینب رضایتی🙏

◀️ نشانی اینستاگرام:
کانون ادبی تراوش:

https://www.instagram.com/kanoone.adabie.taravosh

محسن سعیدالسادات

https://www.instagram.com/mohsen.saeidossadat


◀️ نشانی تلگرام:
کانون ادبی تراوش:
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
👍3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با تشکر از سرکار خانم مریم احمدی(ونوس)🙏

◀️ نشانی اینستاگرام:
کانون ادبی تراوش:

https://www.instagram.com/kanoone.adabie.taravosh

محسن سعیدالسادات

https://www.instagram.com/mohsen.saeidossadat


◀️ نشانی تلگرام:
کانون ادبی تراوش:
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh

کانال کتاب و کتابخوانی:

https://www.tg-me.com/ketaberayegann
👍3
2025/10/24 20:15:05
Back to Top
HTML Embed Code: