‌

با حسرت و بغض و وحشت و پَر نزدن
با آمدن و رفتن و پوسیدنِ تن
ما قصه‌ی پروانه نبودن بودیم
در فاصله‌ی دو پیله: «قُنداق و کفَن»

«حمید زارعیِ مرودشت»

ـ @berkeye_kohan ـ

‌
‌

جز ماتم جانکاه نداری دیگر
در سینه به‌جز آه نداری دیگر
آن سقف و ستون سنگی‌‌ات سوخته است
کاخی و تماشاه نداری دیگر

#جعفر_مقیمیان
@kar471

زان لحظه که دیده بر رخت وا کردم
دل دادم و شعر عشق انشا کردم
نی نی غلطم کجا سرودم شعری
تو شعر سرودی و من امضا کردم

#حمید_مصدق
@kar471

شاهۆ حسەینی | پائیز

🍷

دل بی تو درون سینه‌ام می‌گندد
غم از همه سو راه مرا می‌بندد
امسال بهار بی تو یعنی پائیز
تقویم به گور پدرش می‌خندد

#جلیل_صفربیگی
@salarshariati_poems

اینجا که پر از بال و پر سوخته است
یک بیت نه،بوی جگر سوخته است

تاریخ!هنوز اتفاقات جهان
هم‌نوحه‌ی دیوار و در سوخته است

#رفح
#اعظم_سعادتمند
@azamsaadatmand

🔻🔻🔻🔻🔻


#ترانه
#رباعی
#ترانه‌ی_امروزی‌ها


هر دم گل سرخ و آتشین می‌روید
آری گل من گل اینچنین می‌روید

غیر از گل سرخ و آتشینی‌ که تویی
گل های دگر کم از زمین می روید


(علی باباچاهی،از مجموعه «این کشتی پر اسرار»، تهران، انتشارات نگاه، ۱۳۹۳)

🔻🔻🔻🔻