معرفی کتاب جامعهشناسی تفسیری مخاطرات محیطی، تالیف حمید رزاقی، انسان شناسی و فرهنگ
https://anthropologyandculture.com/%d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%aa%d9%81%d8%b3%db%8c%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1%d8%a7/
https://anthropologyandculture.com/%d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%aa%d9%81%d8%b3%db%8c%d8%b1%db%8c-%d9%85%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1%d8%a7/
انسانشناسی و فرهنگ
معرفی کتاب جامعهشناسی تفسیری مخاطرات محیطی
کتاب «جامعهشناسی تفسیری مخاطرات محیطی»، تألیف حمید رزاقی از سوی انتشارات مشق منشر شد.طی چند دهه اخیر به ویژه از آغاز قرن جدید میلادی به این سو جوامع انسانی با رشد شتابان و فزایندۀ وقوعِ حوادث و پدیدههای غافلگیرکنندۀ محیطی مواجه شدهاند. مخاطرات مح
☄کوهیارِ آهنگر
✍فرشید رستگاری ( روایت درمانگر)
کوهیارِ آهنگر، درودِ جوانی به نام فرهاد را پاسخ داد، از او پرسید چه میخواهی؟ جوان گفت که تیشهای سختتر از سنگهای کوهِ روبرو. آهنگر گفت، فرزندِ کیستی؟ فرهاد پاسخ داد که پسرِ شیرین و سارادِ دهقانم. کوهیار پس از بازآمدن از پستوی آهنگری، بهترین تیشهاش را به جوان داد. بی مزد و منت. اما گفت دهقانزادگان را بایستهتر آن که عاشقِ دخترانی از جنسِ خویش باشند، که شادمانی اینان بیواسطهی تن و برای حضورِ بیتخفیف در لحظههای زندگیست و نداشتهها بیشتر از داشتهها اینان را شادان میدارد. من خود شادمانی در رقص و سرود اینان را برتر از قصرنشینانی میدانم که مرادشان از عشق، تصاحب است. تصاحبِ تن و حتی فکر وخیال، که قصرنشینان، فقط عاشقِ بدست آوردن هستند، خندههایشان کم و غرورشان افزون است و آدمیانی اینچنین هرگز، همسخنِ پرندگان و درخت و نسیم و شبنم و برف نخواهند شد.
درنگِ فرهاد، کوهیار را به دورانِ جوانیاش بُرد. آن زمان که آهنگرِ جوان عزیمتِ ستیز با کوهی داشت که دختری زیبا روی و نیک نهاد را در دلِ خود زندانی کرده بود. نام آن دختر شیرین بود.
آنچنان که روایتگری بی نام و نشان، روایت کرده بود که دخترِ اسیرِ در دلِ کوه عاشقِ پسری خواهد شد که در نبردِ با کوه او را برهاند و آن دختر نیز در ماه اردیبهشت نغمهای برای گوسفندی سپید خواهد خواند و شیر آن گوسفند، آغشته به آن نغمه خواهد شد و جوان با نوشیدن آن شیر به جاودانگی خواهد رسید.
آهنگر سکوت کرد و آهی کشید و همراه با جوان راهی کوه شدند، به جوان گفت که قوی بمان و هرگز از تصمیمات خسته مشو. چونان من که هر روز از آهنِ تفت دادهشده ابزاری میسازم برای مردمان. من چیزی بجز تصمیمی خستگیناپذیر نیستم، تو نیز خستگیناپذیر شو که رهایی شیرین، ستیزِ با کوهِ سترگ را میطلبد. اما بدان که در برابر کوه باید همسانِ کوه شد.
فرهاد به آهنگر گفت که داناییات بیشتر از مردمان است بیشتر سخن بگو؛ کوهیار ادامه داد که روزی پیرزنی به نام شیرین در راستهی آهنگران از شدّت گرسنگی جان داد و من متوجه شدم که شیرینِ اسیرِ در دلِ کوه سالهای سال است که چیزی نخورده است و سپس اندیشیدم که شاید در دلِ این کوه، هیچ شیرینی گرفتار نیست که ما مردمان، مقدم بر کوهکنی، خیالمان را آغشته به شیرین کرده اند و ما راهِ کسانی را رفته ایم که خیالشان را را به ما فروختهاند. نگاه کن و ببین که جای زخمهی تیشههای هزاران کس بر کوه، نبردِ دستانِ آدمیزاد است با خیالاتِ کاشته شده در ذهن. من خویش روزی تمام خیالاتم را در کورهی آهنگری ریختم به امید اینکه با پاکترین خیالم زندگی کنم. هیچ خیالی برنگشت! خالی از خیال، خویش را رهاشده دیدم، پنداشتم که دیوانهام، سبک شده بودم، آوارِ بار تاریخ را بر شانههایم نداشتم، خویش را یافتم و پس از آن یافتهام را زیستم. یافتهام همان دختر زیبا روی نیکنهادی بود که در دلِ کوهِ خیالاتم اسیر بود.
در پی سالهای دراز، هنوز در دامنهی کوهِ بیستون تیشهای وجود دارد که تیغِ تیز آن فارغ از هر زخمهای بر کوه است.
@kavosh_garan
✍فرشید رستگاری ( روایت درمانگر)
کوهیارِ آهنگر، درودِ جوانی به نام فرهاد را پاسخ داد، از او پرسید چه میخواهی؟ جوان گفت که تیشهای سختتر از سنگهای کوهِ روبرو. آهنگر گفت، فرزندِ کیستی؟ فرهاد پاسخ داد که پسرِ شیرین و سارادِ دهقانم. کوهیار پس از بازآمدن از پستوی آهنگری، بهترین تیشهاش را به جوان داد. بی مزد و منت. اما گفت دهقانزادگان را بایستهتر آن که عاشقِ دخترانی از جنسِ خویش باشند، که شادمانی اینان بیواسطهی تن و برای حضورِ بیتخفیف در لحظههای زندگیست و نداشتهها بیشتر از داشتهها اینان را شادان میدارد. من خود شادمانی در رقص و سرود اینان را برتر از قصرنشینانی میدانم که مرادشان از عشق، تصاحب است. تصاحبِ تن و حتی فکر وخیال، که قصرنشینان، فقط عاشقِ بدست آوردن هستند، خندههایشان کم و غرورشان افزون است و آدمیانی اینچنین هرگز، همسخنِ پرندگان و درخت و نسیم و شبنم و برف نخواهند شد.
درنگِ فرهاد، کوهیار را به دورانِ جوانیاش بُرد. آن زمان که آهنگرِ جوان عزیمتِ ستیز با کوهی داشت که دختری زیبا روی و نیک نهاد را در دلِ خود زندانی کرده بود. نام آن دختر شیرین بود.
آنچنان که روایتگری بی نام و نشان، روایت کرده بود که دخترِ اسیرِ در دلِ کوه عاشقِ پسری خواهد شد که در نبردِ با کوه او را برهاند و آن دختر نیز در ماه اردیبهشت نغمهای برای گوسفندی سپید خواهد خواند و شیر آن گوسفند، آغشته به آن نغمه خواهد شد و جوان با نوشیدن آن شیر به جاودانگی خواهد رسید.
آهنگر سکوت کرد و آهی کشید و همراه با جوان راهی کوه شدند، به جوان گفت که قوی بمان و هرگز از تصمیمات خسته مشو. چونان من که هر روز از آهنِ تفت دادهشده ابزاری میسازم برای مردمان. من چیزی بجز تصمیمی خستگیناپذیر نیستم، تو نیز خستگیناپذیر شو که رهایی شیرین، ستیزِ با کوهِ سترگ را میطلبد. اما بدان که در برابر کوه باید همسانِ کوه شد.
فرهاد به آهنگر گفت که داناییات بیشتر از مردمان است بیشتر سخن بگو؛ کوهیار ادامه داد که روزی پیرزنی به نام شیرین در راستهی آهنگران از شدّت گرسنگی جان داد و من متوجه شدم که شیرینِ اسیرِ در دلِ کوه سالهای سال است که چیزی نخورده است و سپس اندیشیدم که شاید در دلِ این کوه، هیچ شیرینی گرفتار نیست که ما مردمان، مقدم بر کوهکنی، خیالمان را آغشته به شیرین کرده اند و ما راهِ کسانی را رفته ایم که خیالشان را را به ما فروختهاند. نگاه کن و ببین که جای زخمهی تیشههای هزاران کس بر کوه، نبردِ دستانِ آدمیزاد است با خیالاتِ کاشته شده در ذهن. من خویش روزی تمام خیالاتم را در کورهی آهنگری ریختم به امید اینکه با پاکترین خیالم زندگی کنم. هیچ خیالی برنگشت! خالی از خیال، خویش را رهاشده دیدم، پنداشتم که دیوانهام، سبک شده بودم، آوارِ بار تاریخ را بر شانههایم نداشتم، خویش را یافتم و پس از آن یافتهام را زیستم. یافتهام همان دختر زیبا روی نیکنهادی بود که در دلِ کوهِ خیالاتم اسیر بود.
در پی سالهای دراز، هنوز در دامنهی کوهِ بیستون تیشهای وجود دارد که تیغِ تیز آن فارغ از هر زخمهای بر کوه است.
@kavosh_garan
زمانی میتوان اطمینان داشت انقلابی رخ نمیدهد که نظامیان یک کشور هنوز فرمانبردار مراجع حکومتی یا مدنی باشند.
انقلابها نه پاسخی حتمی بلکه ممکن به فروریزی رژیمهای مستقر هستند. آنها نه علت بلکه پیامد نابودی مرجعیت و اقتدار سیاسیاند.
هرجا که اینگونه فرآیندهای فروپاشی قدرت حاکم - معمولاً طی دورههای بلندمدتتر - بتوانند بیمانع پیش بروند، وقوع انقلاب ممکن است، البته به این شرط که جمعیتی به اندازهٔ کافی زیاد برای زمان فروپاشی حکومت آماده باشد و بخواهد قدرت را به دست بگیرد.
#هانا_آرنت
#اختیار_آزاد_زیستن
@kavosh_garan
انقلابها نه پاسخی حتمی بلکه ممکن به فروریزی رژیمهای مستقر هستند. آنها نه علت بلکه پیامد نابودی مرجعیت و اقتدار سیاسیاند.
هرجا که اینگونه فرآیندهای فروپاشی قدرت حاکم - معمولاً طی دورههای بلندمدتتر - بتوانند بیمانع پیش بروند، وقوع انقلاب ممکن است، البته به این شرط که جمعیتی به اندازهٔ کافی زیاد برای زمان فروپاشی حکومت آماده باشد و بخواهد قدرت را به دست بگیرد.
#هانا_آرنت
#اختیار_آزاد_زیستن
@kavosh_garan
☄جلوه های حکمرانی در آراء ذکاء الملک
🔻حبیب ابراهیم پور
محمدعلی فروغی دردشتی ملقّب به ذَکاءُالمُلک، نویسنده و سیاستمدار ایرانی و از فعالان و مبارزان مهم انقلاب مشروطه در ایران بود. فروغـي بـا ارائـه تفکر نو از اداره کشور و ترکیب آن بـا ابعاد دولـت در عصر مدرن، مسیر نوینی را در تحقق حکمرانی مدرن به ارمغان آورد. به تحقیق آراء و اندیشههای محمدعلی فروغی به عنوان آموزه تاریخی در حکمرانی مدرن همچنان حرفهای برای گفتن دارد. آموزه هایی که بعد از گذشت بیش از هشت دهه همچنان در زمره مشخصه های دولت مدرن و به تعبیر امروزین حکمرانی خوب قرار می گیرد.
بررسی اجمالی کتاب سیاست نامه ذکاء الملک و نامه ها و خاطرات ایشان از بعد ساختار حکمرانی نشان از وجود مفاهیم مدرن حکمرانی از جمله عقلانیت در سیاست بین الملل، شفافیت ساختاری، شایستهسالاری، بلوغ ملی، مردم سالاری، سالمسازی اقتصاد، عدالت محوری، رفتار مناسب حکمران و شهروند محوری دارد.
هر یک از این مولفه ها بصورت مجزا و در ارتباط باهم غنای معنایی منحصربه فردی به سیمای حکمرانی در دنیای امروز می بخشد. به اجمال به برخی از این مفاهیم اشاره می شود:
- روابط بین الملل توام با عقلانیت
- مسئولیت پذیری و پاسخگویی مستمر و به تبع آن کاهش فساد
- شایستهسالاریت و عملکرد راستین در امر حکمرانی
- انسجام و همکاری دولت، بخش خصوص و شهروندان و ایجاد پیوند میان آنها جهت بسط امنیت ملی
- عدالت محوری و اجتناب از تبعیض در رابطه بین نهادها با شهروندان و شهروندان با دولت
- تخصیص کارامد منابع و بودجه و نظارت صحیح بر اجرای آن
- بهرهگیری از نظام مالیاتی کارامد و بازسازی نظام مالیاتی
- تبادل اقتصادی و حذف موانع همکاری در سطح بین المللی و بهبود حکمرانی در بدنه اقتصادی
- شهروندمحوری و توجه به آسایش و خشنودی شهروندان و خواستهی آنان و گوش فرادادن به صدای آنها
- مردم سالاری و توجه به اختیار ملت و پذیرش آن از سوی نهادهای بالادستی
این مولفه ها فارغ از نگاه های متعدد و متفاوت در مورد آراء، شخصیت سیاسی و منش محمدعلی فروغی، بیانگر آموزه هایی تاریخی در باب حکمرانی در تاریخ ایران است. استفاده از این آموزه ها می تواند در موثرسازی شیوه های اداره امور دولت و اتخاذ روشهای حکمرانی مبتنی بر عقلانیت تاثیرگذار بوده و زمینه تامل و تعمق بیشتر در افزایش کیفیت دولت و حکمرانی فراهم کند.
@kavosh_garan
🔻حبیب ابراهیم پور
محمدعلی فروغی دردشتی ملقّب به ذَکاءُالمُلک، نویسنده و سیاستمدار ایرانی و از فعالان و مبارزان مهم انقلاب مشروطه در ایران بود. فروغـي بـا ارائـه تفکر نو از اداره کشور و ترکیب آن بـا ابعاد دولـت در عصر مدرن، مسیر نوینی را در تحقق حکمرانی مدرن به ارمغان آورد. به تحقیق آراء و اندیشههای محمدعلی فروغی به عنوان آموزه تاریخی در حکمرانی مدرن همچنان حرفهای برای گفتن دارد. آموزه هایی که بعد از گذشت بیش از هشت دهه همچنان در زمره مشخصه های دولت مدرن و به تعبیر امروزین حکمرانی خوب قرار می گیرد.
بررسی اجمالی کتاب سیاست نامه ذکاء الملک و نامه ها و خاطرات ایشان از بعد ساختار حکمرانی نشان از وجود مفاهیم مدرن حکمرانی از جمله عقلانیت در سیاست بین الملل، شفافیت ساختاری، شایستهسالاری، بلوغ ملی، مردم سالاری، سالمسازی اقتصاد، عدالت محوری، رفتار مناسب حکمران و شهروند محوری دارد.
هر یک از این مولفه ها بصورت مجزا و در ارتباط باهم غنای معنایی منحصربه فردی به سیمای حکمرانی در دنیای امروز می بخشد. به اجمال به برخی از این مفاهیم اشاره می شود:
- روابط بین الملل توام با عقلانیت
- مسئولیت پذیری و پاسخگویی مستمر و به تبع آن کاهش فساد
- شایستهسالاریت و عملکرد راستین در امر حکمرانی
- انسجام و همکاری دولت، بخش خصوص و شهروندان و ایجاد پیوند میان آنها جهت بسط امنیت ملی
- عدالت محوری و اجتناب از تبعیض در رابطه بین نهادها با شهروندان و شهروندان با دولت
- تخصیص کارامد منابع و بودجه و نظارت صحیح بر اجرای آن
- بهرهگیری از نظام مالیاتی کارامد و بازسازی نظام مالیاتی
- تبادل اقتصادی و حذف موانع همکاری در سطح بین المللی و بهبود حکمرانی در بدنه اقتصادی
- شهروندمحوری و توجه به آسایش و خشنودی شهروندان و خواستهی آنان و گوش فرادادن به صدای آنها
- مردم سالاری و توجه به اختیار ملت و پذیرش آن از سوی نهادهای بالادستی
این مولفه ها فارغ از نگاه های متعدد و متفاوت در مورد آراء، شخصیت سیاسی و منش محمدعلی فروغی، بیانگر آموزه هایی تاریخی در باب حکمرانی در تاریخ ایران است. استفاده از این آموزه ها می تواند در موثرسازی شیوه های اداره امور دولت و اتخاذ روشهای حکمرانی مبتنی بر عقلانیت تاثیرگذار بوده و زمینه تامل و تعمق بیشتر در افزایش کیفیت دولت و حکمرانی فراهم کند.
@kavosh_garan
☄آیندهی عجیب و غریب جهان به همین زودی، در همین نزدیکی
🔻 غلامحسین غفاری
در هفته گذشته در جهان، خبری بهگوش جهانیان رسید که *شرکت ایلانماسک آمریکایی* مجوز جاسازی تراشهای به اندازه کمتر از یک میلیمتر در مغز انسان گرفته است._
🔹️این تراشه هوشمصنوعی است که بر چند حیوان از جمله میمون و خرس آزمایش شده است که میمون توانسته است بهزبان انگلیسی دهها؛ بلکه صدها صفحه تایپ کند و در نوشتههایی که تایپ کرده است. اطلاعات موجود در این تراشه بازیابیوتحلیل کرده و در طی آن از احساسات خود جملاتی همانند اینکه " گرسنه هستم" و "به آب و غذا نیاز دارم" یا موارد مشابه آن بهمخاطبین خود ابراز نموده است یا خرس بدون اینکه قبلاً در ورزش تنیس تحت مراقبت یک انسان آموزش دیدهباشد توانسته است این بازی را بهنحو احسن انجام دهد.
🔹️این تراشه را در مغز یک معلول نخاعی جاسازی کردند که به وسیله ایجاد پلارتباطی بین اعصاب نخاع توانست سلامتی خود را باز یابد و از رختخواب بلندشود و راه برود!
🔹️یا با کمک جاسازی این تراشه یک نابینای مادرزاد توانسته است که بینایی خود را بازیابد و با چشمان خود اطرافش را ببیند.
🔹️به احتمال زیاد در مدت بسیار کم که شاید از ششماه تا یکسال طول نکشد این تراشه بدست تمام انسانها با قیمت مناسب که از گوشیموبایل کمتر باشد قرار بگیرد. که در تمام زندگی انسانها وارد میشود و انسانهادر زندگی شاهد یک تحول و فرگشت شگرف و بسیار مهم خواهند شد.
🔹️تحولیکه آنها را از انسانهای ماقبل از ظهور این پدیده میلیونها بلکه میلیاردها سال درحد بینهایت بهجلو میبرد دراثر این پدیده محیرالعقول در آینده بسیار نزدیک نسلگوشی موبایل و کامپیوتر از بین میرود و پزشکی در بیشتر رشتههای خود طوری بهجلو خواهد رفت که برای انسان امروزی قابل تصور نیست.
🔹️مدارس و دانشگاهها و مراکز آموزشی بیمعنی میشوند و اگر بهطور کلی برچیده نشوند خیلی کوچک و محدود خواهند شد؛ زیرا با جاسازی یک تراشه در مغز یک انسان در عرض چند صدمثانیه میتواند با هر زبانیکه دلش بخواهد صحبتکند.
🔹️یا در عرض مدتزمان کمتر از یکثانیه معادلههای پیچیده ریاضی و مسائل علمی که نیاز به ماهها و سالها فکرکردن دارند حلکند.
🔹️چنین انسانی نیاز بهمراجعه به پزشک یا وکیل و غیره ندارد و در هر علمیکه بخواهد میتواند نظر بدهد و تحلیلهای بسیار دقیق و مصؤن از خطا از یافتههای علمی میدهد.
🔹️در چنین اوضاعی انسانها دیگر نیاز به صحبتکردن یا نوشتن یا خواندن برای تبادل اطلاعات نخواهند داشت و بهوسیله هوشمصنوعی در هرکجای دنیا که هستند تبادل اطلاعات میکنند.
🔹️در آینده نزدیک خیلی از کارهایی که در حالحاضر رواجدارند از بین خواهند رفت و در نوع انسان یک فراگشت ایجاد خواهد شد نه از نوع ژنتیکی آن؛ بلکه بهمراتب فراتر خواهد بود که انسان حاضر به یک انسان دیگر تبدیل خواهد شد.
🔹️در اثر این تحول عظیم انسانهای نسلآینده بهنسل ما همانند انسانهای نخستین که میلیونها سال با علم و زندگی فاصله دارند نگاه میکنند.
🔹️انسانها در حال واردشدن بهیک تمدن جدید و بزرگ و وسیع هستند که در این تمدن زیادِ از چیزهاییکه ما در حالحاضر داریم ازبین خواهند رفت.
🔹️در آینده نزدیک چیزی بهنام زبان یا خط دیده نمیشود و شیوه تبادل اطلاعات میان انسانها تغییر میکند. دین و مذهب معنی و مفهومی برای انسانها در تمدن آینده ندارند، و ... روابط عاطفی و احساسات و معاشرتهای بین افراد دچار تحولعظیم خواهندشد و شیوه زاد و ولد کردن انسانها تغییر خواهد کرد.
🔹️شاید با این تحول شگرف انسان خیلی سریع از کره زمین به کرات دیگر که خیلی وسیع و پرنعمت هستند مهاجرت می کند که زمین در آینده نه چندان دور به یک مخروبه غیر قابل سکونت تبدیل خواهد شد.
@kavosh_garan
🔻 غلامحسین غفاری
در هفته گذشته در جهان، خبری بهگوش جهانیان رسید که *شرکت ایلانماسک آمریکایی* مجوز جاسازی تراشهای به اندازه کمتر از یک میلیمتر در مغز انسان گرفته است._
🔹️این تراشه هوشمصنوعی است که بر چند حیوان از جمله میمون و خرس آزمایش شده است که میمون توانسته است بهزبان انگلیسی دهها؛ بلکه صدها صفحه تایپ کند و در نوشتههایی که تایپ کرده است. اطلاعات موجود در این تراشه بازیابیوتحلیل کرده و در طی آن از احساسات خود جملاتی همانند اینکه " گرسنه هستم" و "به آب و غذا نیاز دارم" یا موارد مشابه آن بهمخاطبین خود ابراز نموده است یا خرس بدون اینکه قبلاً در ورزش تنیس تحت مراقبت یک انسان آموزش دیدهباشد توانسته است این بازی را بهنحو احسن انجام دهد.
🔹️این تراشه را در مغز یک معلول نخاعی جاسازی کردند که به وسیله ایجاد پلارتباطی بین اعصاب نخاع توانست سلامتی خود را باز یابد و از رختخواب بلندشود و راه برود!
🔹️یا با کمک جاسازی این تراشه یک نابینای مادرزاد توانسته است که بینایی خود را بازیابد و با چشمان خود اطرافش را ببیند.
🔹️به احتمال زیاد در مدت بسیار کم که شاید از ششماه تا یکسال طول نکشد این تراشه بدست تمام انسانها با قیمت مناسب که از گوشیموبایل کمتر باشد قرار بگیرد. که در تمام زندگی انسانها وارد میشود و انسانهادر زندگی شاهد یک تحول و فرگشت شگرف و بسیار مهم خواهند شد.
🔹️تحولیکه آنها را از انسانهای ماقبل از ظهور این پدیده میلیونها بلکه میلیاردها سال درحد بینهایت بهجلو میبرد دراثر این پدیده محیرالعقول در آینده بسیار نزدیک نسلگوشی موبایل و کامپیوتر از بین میرود و پزشکی در بیشتر رشتههای خود طوری بهجلو خواهد رفت که برای انسان امروزی قابل تصور نیست.
🔹️مدارس و دانشگاهها و مراکز آموزشی بیمعنی میشوند و اگر بهطور کلی برچیده نشوند خیلی کوچک و محدود خواهند شد؛ زیرا با جاسازی یک تراشه در مغز یک انسان در عرض چند صدمثانیه میتواند با هر زبانیکه دلش بخواهد صحبتکند.
🔹️یا در عرض مدتزمان کمتر از یکثانیه معادلههای پیچیده ریاضی و مسائل علمی که نیاز به ماهها و سالها فکرکردن دارند حلکند.
🔹️چنین انسانی نیاز بهمراجعه به پزشک یا وکیل و غیره ندارد و در هر علمیکه بخواهد میتواند نظر بدهد و تحلیلهای بسیار دقیق و مصؤن از خطا از یافتههای علمی میدهد.
🔹️در چنین اوضاعی انسانها دیگر نیاز به صحبتکردن یا نوشتن یا خواندن برای تبادل اطلاعات نخواهند داشت و بهوسیله هوشمصنوعی در هرکجای دنیا که هستند تبادل اطلاعات میکنند.
🔹️در آینده نزدیک خیلی از کارهایی که در حالحاضر رواجدارند از بین خواهند رفت و در نوع انسان یک فراگشت ایجاد خواهد شد نه از نوع ژنتیکی آن؛ بلکه بهمراتب فراتر خواهد بود که انسان حاضر به یک انسان دیگر تبدیل خواهد شد.
🔹️در اثر این تحول عظیم انسانهای نسلآینده بهنسل ما همانند انسانهای نخستین که میلیونها سال با علم و زندگی فاصله دارند نگاه میکنند.
🔹️انسانها در حال واردشدن بهیک تمدن جدید و بزرگ و وسیع هستند که در این تمدن زیادِ از چیزهاییکه ما در حالحاضر داریم ازبین خواهند رفت.
🔹️در آینده نزدیک چیزی بهنام زبان یا خط دیده نمیشود و شیوه تبادل اطلاعات میان انسانها تغییر میکند. دین و مذهب معنی و مفهومی برای انسانها در تمدن آینده ندارند، و ... روابط عاطفی و احساسات و معاشرتهای بین افراد دچار تحولعظیم خواهندشد و شیوه زاد و ولد کردن انسانها تغییر خواهد کرد.
🔹️شاید با این تحول شگرف انسان خیلی سریع از کره زمین به کرات دیگر که خیلی وسیع و پرنعمت هستند مهاجرت می کند که زمین در آینده نه چندان دور به یک مخروبه غیر قابل سکونت تبدیل خواهد شد.
@kavosh_garan
Forwarded from Finance & Economics
📚 معرفی کتاب
چهار عنوان کتاب با محوریت «اقتصاد» و «محیط زیست» منتشر شده توسط انتشارات آماره:
◽️ تغییر اقلیم و اقتصاد بازار
/گفتارهایی درباره اقتصادسیاسی محیط زیست/
شهرام اتفاق
◽️ طبقه و محیط زیست
شهرام اتفاق
◽️ محیط زیست؛ سرمایه داری یا سوسیالیسم؟
گفتوگوهای شهرام اتفاق با علی دینی ترکمانی، کاظم علمداری، کاوه مدنی، محمدرضا جعفری، شهریار عامری، علی شمس اردکانی، محمدابراهیم رئیسی و یداله سبوحی
◽️ اقتصاد محیط زیست
استیون اسمیت
◽️@utfinance◽️
چهار عنوان کتاب با محوریت «اقتصاد» و «محیط زیست» منتشر شده توسط انتشارات آماره:
◽️ تغییر اقلیم و اقتصاد بازار
/گفتارهایی درباره اقتصادسیاسی محیط زیست/
شهرام اتفاق
◽️ طبقه و محیط زیست
شهرام اتفاق
◽️ محیط زیست؛ سرمایه داری یا سوسیالیسم؟
گفتوگوهای شهرام اتفاق با علی دینی ترکمانی، کاظم علمداری، کاوه مدنی، محمدرضا جعفری، شهریار عامری، علی شمس اردکانی، محمدابراهیم رئیسی و یداله سبوحی
◽️ اقتصاد محیط زیست
استیون اسمیت
◽️@utfinance◽️
خلق و زایش ثروت، ریشه در بخش خصوصی دارد. این بخشِ خصوصی است که ثروت میآفریند. دولت ثروت خلق نمیکند بلکه آنرا ضایع و نابود میکند. دولت نمیتواند چیزی به شما بدهد چون اساساً چیزی تولید نمیکند.
#خاویر_میلئی
@kavosh_garan
#خاویر_میلئی
@kavosh_garan
Forwarded from پَرسهزنیهایی در جامعهشناسی
📢برگزاری دورهی آنلاین و آفلاین:
«نظریههای جامعهشناسی معاصر ۲»
با تأکید بر سرفصلهای کتاب ریتزر (از فصل ششم به بعد)
♦️مدت زمان هر جلسه: ۹۰ دقیقه.
⏪ تعداد جلسات: ۱۰ جلسه.
📆 تاریخ برگزاری: از نوزدهم خرداد ماه (هر هفته: شنبه، دوشنبه و چهارشنبه شب)
🕣 ساعت برگزاری: ۲۰:۳۰ تا ۲۲.
⏮ شیوه برگزاری: آنلاین از طریق
اسکایپ.
📚سرفصلها: از فصل ششم به بعد (از ابتدای کتاب تا انتهای فصل ششم در ترم اول کلاس، در طول ۲۰ جلسه تدریس شده است. امکان ثبتنام آفلاین و دریافت فایلهای صوتی جلسات ترم اول نیز وجود دارد).
✅ امکان ثبت نام آنلاین و آفلاین وجود دارد (فایل صوتیِ ضبط شدهی هر جلسه، نیمساعت پس از اتمام کلاس در اختیار افرادی که ثبتنام کردهاند قرار میگیرد).
🔺مدرس: حسین کمالوند (دانشجوی دکتری جامعه شناسی نظری- فرهنگی/ دانشگاه تهران).
✳️برای کسب اطلاع از شیوه ثبت نام در این دوره، از طریق آیدی تلگرام @last_Flaneur_HK
، ایتا، روبیکا و پیامک به شماره (09019200809)
پیام ارسال نمایید.
🆔 آدرس کانال پرسهزنیهایی در جامعهشناسی
🆔@last_Flaneur ☜☜☜
«نظریههای جامعهشناسی معاصر ۲»
با تأکید بر سرفصلهای کتاب ریتزر (از فصل ششم به بعد)
♦️مدت زمان هر جلسه: ۹۰ دقیقه.
⏪ تعداد جلسات: ۱۰ جلسه.
📆 تاریخ برگزاری: از نوزدهم خرداد ماه (هر هفته: شنبه، دوشنبه و چهارشنبه شب)
🕣 ساعت برگزاری: ۲۰:۳۰ تا ۲۲.
⏮ شیوه برگزاری: آنلاین از طریق
اسکایپ.
📚سرفصلها: از فصل ششم به بعد (از ابتدای کتاب تا انتهای فصل ششم در ترم اول کلاس، در طول ۲۰ جلسه تدریس شده است. امکان ثبتنام آفلاین و دریافت فایلهای صوتی جلسات ترم اول نیز وجود دارد).
✅ امکان ثبت نام آنلاین و آفلاین وجود دارد (فایل صوتیِ ضبط شدهی هر جلسه، نیمساعت پس از اتمام کلاس در اختیار افرادی که ثبتنام کردهاند قرار میگیرد).
🔺مدرس: حسین کمالوند (دانشجوی دکتری جامعه شناسی نظری- فرهنگی/ دانشگاه تهران).
✳️برای کسب اطلاع از شیوه ثبت نام در این دوره، از طریق آیدی تلگرام @last_Flaneur_HK
، ایتا، روبیکا و پیامک به شماره (09019200809)
پیام ارسال نمایید.
🆔 آدرس کانال پرسهزنیهایی در جامعهشناسی
🆔@last_Flaneur ☜☜☜
معرفی کلاس ریتزر (۲)
مدرس: حسین کمالوند
✳️ فایل صوتی معرفی کلاس:
«نظریههای جامعهشناسی معاصر (۲) با تأکید بر کتاب ریتزر»
♦️با معرفی: حسین کمالوند (مدرس دوره)
تأکید اساسی در این دوره، بر روی فصلبندی کتاب ریتزر با ترجمهی محسن ثلاثی است. این دوره، ماهیتی آموزشی و عمومی (جهت آشنایی با نظریات معاصر) داشته و مخاطب آن دانشجویان لیسانس و فوقلیسانس علوم اجتماعی و سایر علاقهمندان به نظریههای جامعهشناسی معاصر میباشد. دورهی ریتزر (۲)، مباحث فصل ششم به بعد را شامل میشود.
🆔 آدرس کانال پرسهزنیهایی در جامعهشناسی
🆔@last_Flaneur ☜☜☜
«نظریههای جامعهشناسی معاصر (۲) با تأکید بر کتاب ریتزر»
♦️با معرفی: حسین کمالوند (مدرس دوره)
تأکید اساسی در این دوره، بر روی فصلبندی کتاب ریتزر با ترجمهی محسن ثلاثی است. این دوره، ماهیتی آموزشی و عمومی (جهت آشنایی با نظریات معاصر) داشته و مخاطب آن دانشجویان لیسانس و فوقلیسانس علوم اجتماعی و سایر علاقهمندان به نظریههای جامعهشناسی معاصر میباشد. دورهی ریتزر (۲)، مباحث فصل ششم به بعد را شامل میشود.
🆔 آدرس کانال پرسهزنیهایی در جامعهشناسی
🆔@last_Flaneur ☜☜☜
📶درسگفتارهای جامعه شناسی
☄همستر: انگشتان بی صاحب ✍سردار فتوحی @kavosh_garan
☄همستر: انگشتان بیصاحب
ارسطو میگفت«کشاورزی و باغداری شغلهای بسیار لذتبخشی برای افراد هستند زیرا در این شغلها تولد و مرگ و همچنین فرایند زندگی(گیاهان و میوه ها) را میشناسند. دامداران با توجه به سرو کار داشتن آنها با حیوانات، انسانهای بسیار شجاعی هستند و حتی معتقد بود مدیریت یک جامعه جمهوریخواه(همان دموکراسیخواه) بهتر است بر عهده این سه صنف باشد». آنان(کشاورز، دامدار و باغبان) تمامی اعضای بدنشان(دست، پا، سر، ذهن و ...) کار میکند و بدن متوازن و هماهنگ بود.
در جهان مدرن این بدن تکه تکه شد، تنها تکه ای از بدن مشغول کار میشود. کارگری در کارخانه صبح تا شب روی صندلی مینشیند و فقط پیچ را سفت میکند. کارمندی صبح تا شب با انگشتش فقط دکمه کامپیوتر را برای عبور مسافران میزند و ... بر همین اساس بدن در جامعه مدرن تکه تکه شد. تکه هایی از آن بیمصرف شد و تکه هایی از آن از فرط کاری به زودی فرسوده شد.
اما این تکه تکه شدن به اوج خود رسید به طوری که انگشتان نیز از هم فاصله گرفتند. در دنیای سنتی انگشت به ندرت به تنهایی به کار میرفت و حتی انگشت به تنهایی، بیشتر معنای منفی داشت داشت(مثل انگولک کردن، انگشت در بینی یا حتی صورت و...) و انگشتان در هماهنگ با هم معمولاً کاری را انجام میدادند. اوج جهان مدرن، میتوان اوج فشار بر انگشتان نامید و آغاز این فشار، در سال ۱۸۸۸ توسط کداک برای تبلیغ دوربین براونی بود که نوشته بودند «با یک انگشت فشار بده، بقیه اش با ما».
با همه گیر شدن سواد نوشتن، انگشت درگیر شد. با اختراع کامپیوتر و موبایل نیز فشار بر انگشتان تشدید شد. امروزه دیگر همه چیز حول انگشت میچرخد: انگشتر ازدواج، انتخابات، ازدواج، وام، خرید و فروشها، انوع شغلها از جمله بانکداری، بیمه گری و ...
هر فشاری که بر انگشت وارد میکنید چیزی را تأیید یا رد میکنید. مثلاً با فشار دادن انگشتتان بر ضمانت نامه، تأیید میکنید که ضامن کسی شده اید، یا وقتی لایک میکنید یعنی تأیید میکنید و ...
ولی با وجود اینکه در جهان مدرن هر روز بیشتر انگشتان ما تحت فشار کاری(بخصوص برای تأیید) بوده است و از سایر قسمتهای بدن بیشتر استثمار شده است، یعنی تحت حاکمیت ذهن و سایر اعضای بدن قرار میگیرد. ولی در «همستر» دیگر انگشتان عضو بدن نیستند، زیرا اصلا ارتباطی با ذهن و سایر اعضاء ندارند گویی انگشتان یتیم شده اند که از بدن جدا شده اند یا گویی ما اضافی هستیم.
انگشتان دقیقا زمانی شروع به کار میکند که تفکر و اندیشه می ایستد. پس بیروح میشوند. لذا انگشتان "همستری" سرگردان رویِ صفحه موبایل رها شده است و بیحس و بی اختیار است، مچاله شده و بر خود لولیده است. هرز شده و اقتدار ندارد.
ریتم بیش از حد یکنواخت و طوطی وار انگشتان بر روی موبایل، به معنای سرکوب کل لذتها، شجاعتها و اندیشیدن هاست که زمانی با باغداری و ... کسب میشد.
انسان همستری، انسانی است مدام با انگشتش «تأیید میزند» ولی چرایی و چگونگی آن نمیفهمد بلکه الوده به ریتم "تأیید کردن" با انگشتان است. چنین انسانی زندگی را باخته است.
✍سردار فتوحی
@kavosh_garan
ارسطو میگفت«کشاورزی و باغداری شغلهای بسیار لذتبخشی برای افراد هستند زیرا در این شغلها تولد و مرگ و همچنین فرایند زندگی(گیاهان و میوه ها) را میشناسند. دامداران با توجه به سرو کار داشتن آنها با حیوانات، انسانهای بسیار شجاعی هستند و حتی معتقد بود مدیریت یک جامعه جمهوریخواه(همان دموکراسیخواه) بهتر است بر عهده این سه صنف باشد». آنان(کشاورز، دامدار و باغبان) تمامی اعضای بدنشان(دست، پا، سر، ذهن و ...) کار میکند و بدن متوازن و هماهنگ بود.
در جهان مدرن این بدن تکه تکه شد، تنها تکه ای از بدن مشغول کار میشود. کارگری در کارخانه صبح تا شب روی صندلی مینشیند و فقط پیچ را سفت میکند. کارمندی صبح تا شب با انگشتش فقط دکمه کامپیوتر را برای عبور مسافران میزند و ... بر همین اساس بدن در جامعه مدرن تکه تکه شد. تکه هایی از آن بیمصرف شد و تکه هایی از آن از فرط کاری به زودی فرسوده شد.
اما این تکه تکه شدن به اوج خود رسید به طوری که انگشتان نیز از هم فاصله گرفتند. در دنیای سنتی انگشت به ندرت به تنهایی به کار میرفت و حتی انگشت به تنهایی، بیشتر معنای منفی داشت داشت(مثل انگولک کردن، انگشت در بینی یا حتی صورت و...) و انگشتان در هماهنگ با هم معمولاً کاری را انجام میدادند. اوج جهان مدرن، میتوان اوج فشار بر انگشتان نامید و آغاز این فشار، در سال ۱۸۸۸ توسط کداک برای تبلیغ دوربین براونی بود که نوشته بودند «با یک انگشت فشار بده، بقیه اش با ما».
با همه گیر شدن سواد نوشتن، انگشت درگیر شد. با اختراع کامپیوتر و موبایل نیز فشار بر انگشتان تشدید شد. امروزه دیگر همه چیز حول انگشت میچرخد: انگشتر ازدواج، انتخابات، ازدواج، وام، خرید و فروشها، انوع شغلها از جمله بانکداری، بیمه گری و ...
هر فشاری که بر انگشت وارد میکنید چیزی را تأیید یا رد میکنید. مثلاً با فشار دادن انگشتتان بر ضمانت نامه، تأیید میکنید که ضامن کسی شده اید، یا وقتی لایک میکنید یعنی تأیید میکنید و ...
ولی با وجود اینکه در جهان مدرن هر روز بیشتر انگشتان ما تحت فشار کاری(بخصوص برای تأیید) بوده است و از سایر قسمتهای بدن بیشتر استثمار شده است، یعنی تحت حاکمیت ذهن و سایر اعضای بدن قرار میگیرد. ولی در «همستر» دیگر انگشتان عضو بدن نیستند، زیرا اصلا ارتباطی با ذهن و سایر اعضاء ندارند گویی انگشتان یتیم شده اند که از بدن جدا شده اند یا گویی ما اضافی هستیم.
انگشتان دقیقا زمانی شروع به کار میکند که تفکر و اندیشه می ایستد. پس بیروح میشوند. لذا انگشتان "همستری" سرگردان رویِ صفحه موبایل رها شده است و بیحس و بی اختیار است، مچاله شده و بر خود لولیده است. هرز شده و اقتدار ندارد.
ریتم بیش از حد یکنواخت و طوطی وار انگشتان بر روی موبایل، به معنای سرکوب کل لذتها، شجاعتها و اندیشیدن هاست که زمانی با باغداری و ... کسب میشد.
انسان همستری، انسانی است مدام با انگشتش «تأیید میزند» ولی چرایی و چگونگی آن نمیفهمد بلکه الوده به ریتم "تأیید کردن" با انگشتان است. چنین انسانی زندگی را باخته است.
✍سردار فتوحی
@kavosh_garan
☄حکومت وحشت : پارانویا از جنس تمامیتخواهی
✍محمدامین سلیمانی
🔻بدون شک جهان معاصر با سبکوسیاق قرن بیستم متفاوت است.تاکید بر این تفاوت بدین معنا نیست که باید از کلیه میراث فکری دست بشوییم و منکر ان شویم.بلکه باید "حال" را در نتیجه فرآیندی از تغییر و تحول "گذشته" درک کرد.
🔻یکی از اسیبها و کژفهمیهایی برای خوانندگان کتاب "١٩٨٤" نوشته "جرج اورول" میتواند رخ دهد,بلعیدن کلیه ویژگیها و خصائص حاکمیت تمامیتخواه اقیانوسیا در سال١٩٤٨ و قی کردن ان بر روی شرایط کنونی حاکمیت ماست.لذا گمان میکنم اکنون باید دست به بازتعریف مفهوم توتالیتاریسم به سبک و سیاق دیگری زد و انرا از شکل رمانگونه و قرن بیستمیاش بازپس گرفت.
🔻در خانههایمان نه خبری از تلهاسکرینهایی است که بخواهد موبهمو افکارمان را بخواند و پایش کند;نه خبری از قطعات مکانیکی است که بخواهند با کار گذاشتن در مغز معاندان فراخوانده در "وزارت حقیقت" , انان را غلام حلقه به گوش خود کنند.
🔻شیوع این خوانش طوطیوار از ارول تنها انرا لوس و بیفایده میکند.ارول فرزند زمانه خویش بود.زمانهای که تصفیههای استالین, کولاگهای شوروی , اوشویتسهای نازی و انقلابفرهنگی چین کاملا واقعیت داشتند.اکنون دیگر کم و کیف توتالیتاریسم در این حد اغراق امیز نیست.ولکن شکل دیگری به خود گرفته است.اندیشمندان قرن بیستمی از "لوییجی استورزو" گرفته تا "واتسلاف هاول" حاکمیتهایتوتالیتر را مورد تحلیل قرار داده انذ,اما نباید از مواجه خود حاکمیتها با این تحلیلها غافل شد.چرا که هم تحلیلکنندگان و هم تحلیلشوندگان از یک جهان برخواستهاند و در یک جهان زیست میکنند.
🔻پس وحشت عوام از گفتوگو و پرهیز از انجام کار تشکیلاتی از کجا برمیخیزد?
به گمانم "اثر توماس" بتواند ترس ما از سایه حکومت پلیسی و فرصتسوزیهارا شرح دهد.ترسی که خود بیش از حکومت پلیسی عامل انفعال و خودسانسوری خودمان است.
بنابر "اثر توماس" علی رغم انکه واقعیت به ان شدت وجود ندارد,اما ترس و توهم از واقعیت منجر به وقوع پیوستن پیامدهایواقعیت میشوند.جمله قصاری با همین عنوان بر زبان عوام است:
از هر چه بترسی,بر سرت میاید.
🔻زندگی تودهها,تجربیات انهاست.گر چه این تجربیات تمام و کمال برخواسته از ذهنیات و کنشفعال انها نیست و عواملی خارج از ان قرار دارد,اما همین رویدادهای مستقل نیز از مجرای قوه شناخت ما باید عبور کند تا با قالبی دخل و تصرف یافته , بر ما تاثیر بگذارند.لذا این رویدادها خارج از اراده تودهها هستند,اما نحوه پاسخدهی به انها در حیطه اراده ماست.
🔻تا حد بسیاری عامل وادادگی و انفعال در برابر حاکمیت پلیسی نه خود این تشکیلات که ترس ما از سازوبرگ سرکوب است.در نتیجه این همدستی ناخواسته است که به قول "ایزاک توماس" پیامدهایواقعیت خود بدل به واقعیت میشوند.
ختم کلام انکه "دروغهایی را که به خود میگوییم,باور میکنیم...
@kavosh_garan
✍محمدامین سلیمانی
🔻بدون شک جهان معاصر با سبکوسیاق قرن بیستم متفاوت است.تاکید بر این تفاوت بدین معنا نیست که باید از کلیه میراث فکری دست بشوییم و منکر ان شویم.بلکه باید "حال" را در نتیجه فرآیندی از تغییر و تحول "گذشته" درک کرد.
🔻یکی از اسیبها و کژفهمیهایی برای خوانندگان کتاب "١٩٨٤" نوشته "جرج اورول" میتواند رخ دهد,بلعیدن کلیه ویژگیها و خصائص حاکمیت تمامیتخواه اقیانوسیا در سال١٩٤٨ و قی کردن ان بر روی شرایط کنونی حاکمیت ماست.لذا گمان میکنم اکنون باید دست به بازتعریف مفهوم توتالیتاریسم به سبک و سیاق دیگری زد و انرا از شکل رمانگونه و قرن بیستمیاش بازپس گرفت.
🔻در خانههایمان نه خبری از تلهاسکرینهایی است که بخواهد موبهمو افکارمان را بخواند و پایش کند;نه خبری از قطعات مکانیکی است که بخواهند با کار گذاشتن در مغز معاندان فراخوانده در "وزارت حقیقت" , انان را غلام حلقه به گوش خود کنند.
🔻شیوع این خوانش طوطیوار از ارول تنها انرا لوس و بیفایده میکند.ارول فرزند زمانه خویش بود.زمانهای که تصفیههای استالین, کولاگهای شوروی , اوشویتسهای نازی و انقلابفرهنگی چین کاملا واقعیت داشتند.اکنون دیگر کم و کیف توتالیتاریسم در این حد اغراق امیز نیست.ولکن شکل دیگری به خود گرفته است.اندیشمندان قرن بیستمی از "لوییجی استورزو" گرفته تا "واتسلاف هاول" حاکمیتهایتوتالیتر را مورد تحلیل قرار داده انذ,اما نباید از مواجه خود حاکمیتها با این تحلیلها غافل شد.چرا که هم تحلیلکنندگان و هم تحلیلشوندگان از یک جهان برخواستهاند و در یک جهان زیست میکنند.
🔻پس وحشت عوام از گفتوگو و پرهیز از انجام کار تشکیلاتی از کجا برمیخیزد?
به گمانم "اثر توماس" بتواند ترس ما از سایه حکومت پلیسی و فرصتسوزیهارا شرح دهد.ترسی که خود بیش از حکومت پلیسی عامل انفعال و خودسانسوری خودمان است.
بنابر "اثر توماس" علی رغم انکه واقعیت به ان شدت وجود ندارد,اما ترس و توهم از واقعیت منجر به وقوع پیوستن پیامدهایواقعیت میشوند.جمله قصاری با همین عنوان بر زبان عوام است:
از هر چه بترسی,بر سرت میاید.
🔻زندگی تودهها,تجربیات انهاست.گر چه این تجربیات تمام و کمال برخواسته از ذهنیات و کنشفعال انها نیست و عواملی خارج از ان قرار دارد,اما همین رویدادهای مستقل نیز از مجرای قوه شناخت ما باید عبور کند تا با قالبی دخل و تصرف یافته , بر ما تاثیر بگذارند.لذا این رویدادها خارج از اراده تودهها هستند,اما نحوه پاسخدهی به انها در حیطه اراده ماست.
🔻تا حد بسیاری عامل وادادگی و انفعال در برابر حاکمیت پلیسی نه خود این تشکیلات که ترس ما از سازوبرگ سرکوب است.در نتیجه این همدستی ناخواسته است که به قول "ایزاک توماس" پیامدهایواقعیت خود بدل به واقعیت میشوند.
ختم کلام انکه "دروغهایی را که به خود میگوییم,باور میکنیم...
@kavosh_garan
🔘 «ریسک» و «خطر» و تحول مفهومی آن از منظر جامعهشناسی
✍️ دکتر حمید #رزاقی، جامعهشناس
☑️ در یک تعریف آغازین، ریسک به «احتمال» به وجود آمدن آسیب و صدمه از یک خطر گفته میشود.
☑️ در گذشته و دوران سنت (عصر #پیشامدرن) مانند قرون وسطی، اجتماعات بشری وابسته به طبیعت و مبتنی بر کشاورزی و دامداری بودند و ساختار روستایی و قبیلهای داشتند. در آن عصر خطرات از طبیعت نشأت میگرفت... در گذشته به مانند امروز خطر و حادثه وجود داشته است، اما آدمیان آنها را به نیروهای ناشناخته و ماورایی مانند تقدیر، خدایان، بخت، اقبال، ارواح، جادو و شیاطین نسبت میدادند.
☑️ ریسک صرفاً به معنی خطر یا خطر احتمالی نیست، بلکه به خطر احتمالی و بالقوهای اشاره دارد که احتمال وقوعش در آینده مورد محاسبه قرار میگیرد... مفهوم ریسک در جامعهای شکل میگیرد و گسترش مییابد که رو به سوی آینده دارد. جامعهای فعال که مدام در تلاش است از گذشته فاصله بگیرد و آینده را قابل پیشبینی کرده و به تسخیر خود درآورد... از قرن ۱۶ و ۱۷ [میلادی] در مغربزمین جامعهای آغازیدن گرفت که تسلط بر طبیعت را دستور کار خویش قرار میدهد و ساختن آینده از خصائص آن به شمار میرود...
☑️ کلمۀ ریسک از طریق زبان اسپانیایی یا پرتغالی وارد زبان انگلیسی شد و برای اشاره به دریانوردی در آبهای ناشناخته بهکار میرفته است. به بیان دیگر تعریف اولیه ریسک با مفهوم فضای فیزیکی در ارتباط بود... مفهوم ریسک از آغاز شکلگیری با ظهور مفهوم #بیمه همراه و عجین بوده است. بیمه نقطه اتکایی است که مردم با در نظر گرفتن آن ریسک را میپذیرند. اولین بیمهنامههای دریایی در قرن ۱۶ میلادی صادر شدند.
☑️ از نیمه دوم قرن ۲۰ در دنیای غرب، #دولت_رفاه که نوعی نظام فراگیر بیمه است و سابقه شکلگیری آن به عصر ویکتوریایی برمیگردد، به عنوان نظام مدیریت ریسک شکل گرفت. دولت رفاه برای آن طراحی شد که افراد جامعه را در مقابل بیماری، معلولیت، از دست دادن شغل و پیری محافظت کند.
☑️ از ۳۰ الی ۴۰ سال پیش به این سو با وقوع حوادث غیرقابل پیشبینی مانند واقعه انفجار نیروگاه اتمی #چرنوبیل... معنا و مفهوم ریسک ابعاد تازهتری به خود گرفت. ریسکهایی که تا پیش از این بهعنوان عدمقطعیتهای قابل شناخت و پیشگیری و قابل مهار به نظر میرسیدند، از چنگ محاسبه پذیری و کنترل بشر خارج شدند... ریسکهای بشرساختهای که ریشه در قریب دویست سال روند رشد شتابان علم و تکنولوژی، تشدید توسعه صنعتی و دخالت افسارگسیخته بشر بر طبیعت و محیط طبیعی دارد. ریسکهای برساختی که جای ریسکهای محاسباتی را میگیرند و آکنده از عدم قطعیتهای پنهان و نامرئی و غیرقابل پیشبینی هستند... ریسکهایی که از قوۀ شناخت و محاسبه آدمیمیگریزند، دیگر عوارض جانبی و غیرقابل کنترل صنعتی شدن نیستند، بلکه به خصلت کانونی جامعه مدرن درآمدهاند. جامعهای که اولریش بِک آن را جامعه ریسک و گیدنز آن را مدرنیته متأخر نام نهادهاند.
☑️ تعریفِ #ریسک از ارزیابی فنیِ خطرات احتمالی و پیشبینی محاسباتی و برآوردهای رقمی پیامدهای منفی و کنترل تکنیکی آن به سوی تصور آسیب و فاجعهای احتمالی در آینده توسط خِرَد اجتماعی و چگونگی کنش فعال و مسئولانه کنشگران اجتماعی در برابر آن تغییر یافته است.
👈🏼 لینک متن کامل
-
✍️ دکتر حمید #رزاقی، جامعهشناس
☑️ در یک تعریف آغازین، ریسک به «احتمال» به وجود آمدن آسیب و صدمه از یک خطر گفته میشود.
☑️ در گذشته و دوران سنت (عصر #پیشامدرن) مانند قرون وسطی، اجتماعات بشری وابسته به طبیعت و مبتنی بر کشاورزی و دامداری بودند و ساختار روستایی و قبیلهای داشتند. در آن عصر خطرات از طبیعت نشأت میگرفت... در گذشته به مانند امروز خطر و حادثه وجود داشته است، اما آدمیان آنها را به نیروهای ناشناخته و ماورایی مانند تقدیر، خدایان، بخت، اقبال، ارواح، جادو و شیاطین نسبت میدادند.
☑️ ریسک صرفاً به معنی خطر یا خطر احتمالی نیست، بلکه به خطر احتمالی و بالقوهای اشاره دارد که احتمال وقوعش در آینده مورد محاسبه قرار میگیرد... مفهوم ریسک در جامعهای شکل میگیرد و گسترش مییابد که رو به سوی آینده دارد. جامعهای فعال که مدام در تلاش است از گذشته فاصله بگیرد و آینده را قابل پیشبینی کرده و به تسخیر خود درآورد... از قرن ۱۶ و ۱۷ [میلادی] در مغربزمین جامعهای آغازیدن گرفت که تسلط بر طبیعت را دستور کار خویش قرار میدهد و ساختن آینده از خصائص آن به شمار میرود...
☑️ کلمۀ ریسک از طریق زبان اسپانیایی یا پرتغالی وارد زبان انگلیسی شد و برای اشاره به دریانوردی در آبهای ناشناخته بهکار میرفته است. به بیان دیگر تعریف اولیه ریسک با مفهوم فضای فیزیکی در ارتباط بود... مفهوم ریسک از آغاز شکلگیری با ظهور مفهوم #بیمه همراه و عجین بوده است. بیمه نقطه اتکایی است که مردم با در نظر گرفتن آن ریسک را میپذیرند. اولین بیمهنامههای دریایی در قرن ۱۶ میلادی صادر شدند.
☑️ از نیمه دوم قرن ۲۰ در دنیای غرب، #دولت_رفاه که نوعی نظام فراگیر بیمه است و سابقه شکلگیری آن به عصر ویکتوریایی برمیگردد، به عنوان نظام مدیریت ریسک شکل گرفت. دولت رفاه برای آن طراحی شد که افراد جامعه را در مقابل بیماری، معلولیت، از دست دادن شغل و پیری محافظت کند.
☑️ از ۳۰ الی ۴۰ سال پیش به این سو با وقوع حوادث غیرقابل پیشبینی مانند واقعه انفجار نیروگاه اتمی #چرنوبیل... معنا و مفهوم ریسک ابعاد تازهتری به خود گرفت. ریسکهایی که تا پیش از این بهعنوان عدمقطعیتهای قابل شناخت و پیشگیری و قابل مهار به نظر میرسیدند، از چنگ محاسبه پذیری و کنترل بشر خارج شدند... ریسکهای بشرساختهای که ریشه در قریب دویست سال روند رشد شتابان علم و تکنولوژی، تشدید توسعه صنعتی و دخالت افسارگسیخته بشر بر طبیعت و محیط طبیعی دارد. ریسکهای برساختی که جای ریسکهای محاسباتی را میگیرند و آکنده از عدم قطعیتهای پنهان و نامرئی و غیرقابل پیشبینی هستند... ریسکهایی که از قوۀ شناخت و محاسبه آدمیمیگریزند، دیگر عوارض جانبی و غیرقابل کنترل صنعتی شدن نیستند، بلکه به خصلت کانونی جامعه مدرن درآمدهاند. جامعهای که اولریش بِک آن را جامعه ریسک و گیدنز آن را مدرنیته متأخر نام نهادهاند.
☑️ تعریفِ #ریسک از ارزیابی فنیِ خطرات احتمالی و پیشبینی محاسباتی و برآوردهای رقمی پیامدهای منفی و کنترل تکنیکی آن به سوی تصور آسیب و فاجعهای احتمالی در آینده توسط خِرَد اجتماعی و چگونگی کنش فعال و مسئولانه کنشگران اجتماعی در برابر آن تغییر یافته است.
👈🏼 لینک متن کامل
-
انسانشناسی و فرهنگ
ریسک و خطر و تحول مفهومی آن از منظر جامعهشناسی
در فرهنگ وبستر[1] (1981) واژه ریسک[2] به معنی در معرض خطر قرار گرفتن است. فرهنگ انگلیسی اکسفورد، ریسک را به منزله از دست دادن، احتمال از دست دادن، آسیب، یا دیگر شرایط نامطلوب و ناحوشایند یا احتمال وارد شدن به چنین شرایطی تعریف می کند (به نقل از عسگری
Forwarded from عنایت چرزیانی؛ کانال جدید
دورهی مجازی
گشتی در حرفهای همسایه نیمایوشیج
ده جلسه
ارائه: عنایت چرزیانی
برای حضور در دوره پیام بگذارید
تلگرام @enayatcharziani
گشتی در حرفهای همسایه نیمایوشیج
ده جلسه
ارائه: عنایت چرزیانی
برای حضور در دوره پیام بگذارید
تلگرام @enayatcharziani
Forwarded from سرو
📣 سلسله درسگفتارهای فلسفهی علوم اجتماعی ـ۱
📙 تحول منطق در علوم اجتماعی
🎙مدرس: سارا کریمی
📆 سهشنبهها، ساعت ۱۶ تا ۱۸ (شش جلسه)
📌جلسهی اول: سهشنبه، ۱۲ تیر ۱۴۰۳
📍آنلاین
(ظرفیت محدود)
این دوره دارای بورسیه است.
✅ برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام به آیدی @soren93 در تلگرام پیام دهید.
سرو
حلقهی مطالعاتی علوم اجتماعی
@halgheh_Sarv
@sarahkarimi
📣 سلسله درسگفتارهای فلسفهی علوم اجتماعی ـ۱
📙 تحول منطق در علوم اجتماعی
🎙مدرس: سارا کریمی
📆 سهشنبهها، ساعت ۱۶ تا ۱۸ (شش جلسه)
📌جلسهی اول: سهشنبه، ۱۲ تیر ۱۴۰۳
📍آنلاین
(ظرفیت محدود)
این دوره دارای بورسیه است.
✅ برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام به آیدی @soren93 در تلگرام پیام دهید.
سرو
حلقهی مطالعاتی علوم اجتماعی
@halgheh_Sarv
@sarahkarimi