بسمه تعالی
🟫 موضوع؛ مختصری از تاریخ و تبار ایل کلهر
🟩 ایل کلهر که یکی از بزرگترین ایلات کورد تبار و ایران است اکنون در استان کرمانشاه و بخصوص شهرستانهای اسلام آباد غرب، گیلانغرب، بخشهایی از سرپلذهاب، قصرشیرین، خود شهر کرمانشاه مرکز استان و سایر نقاط این استان، و در استان ایلام و بخصوص شهرستان ایوان غرب و سایر نقاط این استان، و مردمانی از تبار این ایل در سایر نقاط کشورمان ایران و نقاط مختلف کشور همسایه عراق دیده می شود، اکنون می خواهیم بصورت مختصر چند سطری در مورد وجه تسمیه و تاریخ و تبار این ایل را توضیح دهیم:
🟨 امیر شرف خان بتلیسی در شرفنامه آورده است: در ذکر حکام کلهر و ایشان منحصرند بر سه شعبه و نسب خود را به گودرز بن گیو (؟) می رسانند و گیو در زمان سلاطین کیان والی شهر بابل بود که به کوفه اشتهار دارد و از رهام نام پسری بوجود آمد که حسب الحکم بهمن کیانی بهمن کیانی لشکر به بیت المقدس و مصر کشیده خرابی و قتل بسیار نمود، چندان از قوم بنی اسرائیل به قتل آورد که از خون ایشان آسیاب به گردش آمده، مورخان بخت النصر از او تعبیر کرده اند، آخر بخت النصر قدم بر سریر سلطنت نهاد، از آن تاریخ حکومت در دست اولاد ایشان است و عشیرت ایشان را کوران یا گوران می خوانند، مورخان رهام را همان نبوکد نصر یا بخت النصر (۶۰۴ـ ۵۶۲ ق م) تعبیر کرده اند، از آن حکومت قسمتی از غرب ایران در دست اولاد ایشان یعنی بزرگان کلهر بوده است
🟡 نظر اینجانب در مورد تبار ایل کلهر در پیوست منبع شرفنامه: چون در منابع مختلف به گیو و گودرز بعنوان نوادگان کاوه آهنگر اشاره شده است و خود کاوه آهنگر از تبار فریدون پیشدادی و از نوادگان جمشید جم (عجم) از قوم باستانی گاوانیها (یعنی تبار اجداد کوردها و سایر ایرانیان) و از شاخه های اصیل و اصلی کورد تباران است
🟥 در منبعی آمده است: لهراسب (کی لهراسب): شخصیتی است که نام او فقط یک بار در اوستا آمده است و در گاهان نشانی از او نیست، برخی را عقیده بر این است که این شخصیتها برای پر کردن شکاف زمانی میان کیخسرو و گشتاسب ساخته شده است، در شاهنامه، او از نژاد فریدون دارد، بزرگان در آغاز با انتخاب او موافق نیستند و پس از اینکه کیخسرو نژاد او را بازگو می کند و صفات نیکش را بر می شمارد، بنا به شاهنامه از همسرش که از نواده کیکاوس است، صاحب دو فرزند می شود: گشتاسب و زریر
🟦 به روایت شاهنامه گشتاسب در آغاز با پدر تیز سخن می گوید، و از او تاج و تخت می خواهد و چون لهراسب هنوز چنین کاری را صلاح نمی داند، او آزرده رهسپار هند و سپس روم می شود و دختر قیصر روم، کتایون را به همسری بر می گزیند، تا اینکه لهراسب زریر را بدنبال او می فرستد، گشتاسب با کتایون به پیشگاه پدر باز می گردد و لهراسب تاج و تخت را به او می سپارد و خود به آتشکده بلخ می رود، او در بلخ به نیایش و عبادت می پردازد، دوبار با حضور زرتشت در زمان گشتاسب، با اینکه فرتوت و ناتوان است، دین زرتشتی را بر می گزیند
🟪 در منبع دیگری آمده است: پادشاهی لهراسف صد و بیست سال بود، پادشاه برسان (۳۳- ب) وصیت کیخسرو کرد، و پسرش گشتاسب از پدرش خشم برفت و با خاصکان، زریر برادر مهترش او را به نیکویی باز آورد و بخت نصر را به زمین شام فرستاد به حرب جهودان، تا بیت المقدس خراب کرد و همه را برده کرد و دیگر آن را بکشت، و او رهام گودرز بود و کتاب الاصفاهی بوشه بن ویو بن گودرز گوید: و دیگر روایت وو بن گودرز، الله اعلم، باز گشتاسب تنها سوی روم رفت، هم از خشم پدر کی پادشاهی همی خواست، و آنجا ویرا کارهای عظیم بر دست وی برآمد تا داماد قیصر گشت، و خود را فرخزاد نام کرده و به یاوری قیصر بر الیاس پادشاه خزر بیرون رفت و فیروزی یافت، و کار قیصر بزرگتر گشت تا به فرمان گشتاسب رسول فرستاد به باز خواستن از لهراسب و زریر را با سپاه به حرب فرستاد و دانسته شد، کار گشتاسب، زریر او را باز آورد، و تاج و تخت بوی داد، و خود به نوبهار بلخ رفت به آتشگاه به یزدان پرستی، تا ارجاسب ترک نبیره افراسیاب سپاه آورد به بلخ و لهراسب در کارزار کشته شد، از عمارت ربص شهر که کیخسرو بنا نهاد تمام کرد و عمارت بیفزود اندر بلخ، و بالا نان اندر بدان وقت کی آنجا بود، دربندی ساخت عظیم، و هزار خانه بر بالای دیوار کی هر شب هزار مرد و حرس دارند و به جایگاه خویش گفته شود، این شرحها مختصر است اگر توفیق دهد
✍ بقلم: محمد دارابی
📚 مبحث ادامە دارد
🟫 موضوع؛ مختصری از تاریخ و تبار ایل کلهر
🟩 ایل کلهر که یکی از بزرگترین ایلات کورد تبار و ایران است اکنون در استان کرمانشاه و بخصوص شهرستانهای اسلام آباد غرب، گیلانغرب، بخشهایی از سرپلذهاب، قصرشیرین، خود شهر کرمانشاه مرکز استان و سایر نقاط این استان، و در استان ایلام و بخصوص شهرستان ایوان غرب و سایر نقاط این استان، و مردمانی از تبار این ایل در سایر نقاط کشورمان ایران و نقاط مختلف کشور همسایه عراق دیده می شود، اکنون می خواهیم بصورت مختصر چند سطری در مورد وجه تسمیه و تاریخ و تبار این ایل را توضیح دهیم:
🟨 امیر شرف خان بتلیسی در شرفنامه آورده است: در ذکر حکام کلهر و ایشان منحصرند بر سه شعبه و نسب خود را به گودرز بن گیو (؟) می رسانند و گیو در زمان سلاطین کیان والی شهر بابل بود که به کوفه اشتهار دارد و از رهام نام پسری بوجود آمد که حسب الحکم بهمن کیانی بهمن کیانی لشکر به بیت المقدس و مصر کشیده خرابی و قتل بسیار نمود، چندان از قوم بنی اسرائیل به قتل آورد که از خون ایشان آسیاب به گردش آمده، مورخان بخت النصر از او تعبیر کرده اند، آخر بخت النصر قدم بر سریر سلطنت نهاد، از آن تاریخ حکومت در دست اولاد ایشان است و عشیرت ایشان را کوران یا گوران می خوانند، مورخان رهام را همان نبوکد نصر یا بخت النصر (۶۰۴ـ ۵۶۲ ق م) تعبیر کرده اند، از آن حکومت قسمتی از غرب ایران در دست اولاد ایشان یعنی بزرگان کلهر بوده است
🟡 نظر اینجانب در مورد تبار ایل کلهر در پیوست منبع شرفنامه: چون در منابع مختلف به گیو و گودرز بعنوان نوادگان کاوه آهنگر اشاره شده است و خود کاوه آهنگر از تبار فریدون پیشدادی و از نوادگان جمشید جم (عجم) از قوم باستانی گاوانیها (یعنی تبار اجداد کوردها و سایر ایرانیان) و از شاخه های اصیل و اصلی کورد تباران است
🟥 در منبعی آمده است: لهراسب (کی لهراسب): شخصیتی است که نام او فقط یک بار در اوستا آمده است و در گاهان نشانی از او نیست، برخی را عقیده بر این است که این شخصیتها برای پر کردن شکاف زمانی میان کیخسرو و گشتاسب ساخته شده است، در شاهنامه، او از نژاد فریدون دارد، بزرگان در آغاز با انتخاب او موافق نیستند و پس از اینکه کیخسرو نژاد او را بازگو می کند و صفات نیکش را بر می شمارد، بنا به شاهنامه از همسرش که از نواده کیکاوس است، صاحب دو فرزند می شود: گشتاسب و زریر
🟦 به روایت شاهنامه گشتاسب در آغاز با پدر تیز سخن می گوید، و از او تاج و تخت می خواهد و چون لهراسب هنوز چنین کاری را صلاح نمی داند، او آزرده رهسپار هند و سپس روم می شود و دختر قیصر روم، کتایون را به همسری بر می گزیند، تا اینکه لهراسب زریر را بدنبال او می فرستد، گشتاسب با کتایون به پیشگاه پدر باز می گردد و لهراسب تاج و تخت را به او می سپارد و خود به آتشکده بلخ می رود، او در بلخ به نیایش و عبادت می پردازد، دوبار با حضور زرتشت در زمان گشتاسب، با اینکه فرتوت و ناتوان است، دین زرتشتی را بر می گزیند
🟪 در منبع دیگری آمده است: پادشاهی لهراسف صد و بیست سال بود، پادشاه برسان (۳۳- ب) وصیت کیخسرو کرد، و پسرش گشتاسب از پدرش خشم برفت و با خاصکان، زریر برادر مهترش او را به نیکویی باز آورد و بخت نصر را به زمین شام فرستاد به حرب جهودان، تا بیت المقدس خراب کرد و همه را برده کرد و دیگر آن را بکشت، و او رهام گودرز بود و کتاب الاصفاهی بوشه بن ویو بن گودرز گوید: و دیگر روایت وو بن گودرز، الله اعلم، باز گشتاسب تنها سوی روم رفت، هم از خشم پدر کی پادشاهی همی خواست، و آنجا ویرا کارهای عظیم بر دست وی برآمد تا داماد قیصر گشت، و خود را فرخزاد نام کرده و به یاوری قیصر بر الیاس پادشاه خزر بیرون رفت و فیروزی یافت، و کار قیصر بزرگتر گشت تا به فرمان گشتاسب رسول فرستاد به باز خواستن از لهراسب و زریر را با سپاه به حرب فرستاد و دانسته شد، کار گشتاسب، زریر او را باز آورد، و تاج و تخت بوی داد، و خود به نوبهار بلخ رفت به آتشگاه به یزدان پرستی، تا ارجاسب ترک نبیره افراسیاب سپاه آورد به بلخ و لهراسب در کارزار کشته شد، از عمارت ربص شهر که کیخسرو بنا نهاد تمام کرد و عمارت بیفزود اندر بلخ، و بالا نان اندر بدان وقت کی آنجا بود، دربندی ساخت عظیم، و هزار خانه بر بالای دیوار کی هر شب هزار مرد و حرس دارند و به جایگاه خویش گفته شود، این شرحها مختصر است اگر توفیق دهد
✍ بقلم: محمد دارابی
📚 مبحث ادامە دارد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«تخت جمشید ــ ۱۳۱۱»
🎥 این قدیمیترین ویدئوییه که از تخت جمشید وجود داره. ویدئو در سال ۱۳۱۱ برداشته شده. هنوز حفاری صورت نگرفته و بخشی از سازههایی که امروز چشممون بهش عادت کرده، تا نیمه زیر خاکن
https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
🎥 این قدیمیترین ویدئوییه که از تخت جمشید وجود داره. ویدئو در سال ۱۳۱۱ برداشته شده. هنوز حفاری صورت نگرفته و بخشی از سازههایی که امروز چشممون بهش عادت کرده، تا نیمه زیر خاکن
https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
Forwarded from قدیمی ها
سیزده بدر
ایرانیان باستان سیزدهم هر ماه خورشیدی را «تیر روز» نامیده و متعلق به فرشته تیر یا «تیشتر» (الهه باران ، الهه نیکی و روشنایی ) میدانستند.
ایرانیان بر این عقیده بودند که جهان 12000 است . و به 4 قسمت تقسیم می شود . در 3000 سال اول نیروی روشنایی و نیروی تاریکی و بدی در حال مبارزه بودند . تا جهان به تاریکی و ظلمات کشیده نشود .
در عقاید ایرانیان جهان به صورت یک تخم مرغ بود که زرده آن نماد خاک و خشکی و زرده آن نماد آب و دریا ها و پوسته آن نماد آسمان بود.
در سه هزار سال اول ، شیاطین سعی در فرو بردن این تخم مرغ یا دنیا به سمت دنیای تاریکی و بدی ها داشتند .
در روز 13 فروردین اسب اپوش ( الهه تاریخی و سیاهی و بدی ) و اسب تیشتر با یکدیگر مبارزه کردند و در نهایت تیشتر پیروز می شود . و دنیا را از شر شیاطین نجات می دهد .
به همین دلیل ایرانیان این روز را جشن می گیرند .
در این روز ایرانیان الهه باران را نیایش می کردند و طلب باران می کردند .
آنها پس از 12 روز جشن و شادی به یاد 12 ماه سال، روز سیزدهم نوروز را به باغ، صحرا و مناطق خارج از شهر رفته و شادی میکردند.
ایرانیان پیش از نوروز انواع دانهها را میکاشتند و هر دانهای که طی این دوازده روز، بیشتر رشد میکرد آن را برای کاشت همان سال بهکار میبردند. آنان فرض را بر این میگرفتند که اگر روزهای نوروز به اندوه بگذرد همه سال به اندوه میگذرد و اگر آن را به شادی سپری کنند تا آخر سال شاد خواهند بود؛ به همین دلیل تمام روزهای پایانی اعیاد را به شادی سپری میکردند.
ایرانیان در این روز سبزههای خود را به نشانه سبزی، شادابی و برکت به آب روان سپرده و نوروز را به پایان میرساندند. گره زدن سبزه و به آب سپردن آن بخشی از آداب روز سیزدهم فروردین ماه است؛ به این امید که این دانهها همراه آب روان موجب باروری کشتزارها گردد. امروزه که آب روان در شهرهای بزرگ کمتر دیده میشود سبزهها سر از کشتزار در میآورند؛ اما برخی هنوز بر این باورند که باید سبزه را در دشت و طبیعت بکارند تا زمین از وجود آن بارورتر شود و قبل از هر کاری دختران مجرد گرهای به آن بزنند تا به میمنت برکت آن بختشان باز شود!
گره زدن سبزه از کارهای رایج این روز میباشد و نشان از این عقیده است که مشی و مشیانه (اولین انسان های افریده شده در اساطیر ایرانی) روز سیزده فروردین زندگی خود را آغاز کردند و پایه ازدواج خویش را با گره زدن چمن بنیاد نهادند. از همین رو این کار به یکی از سنتهای کهن سیزده نوروز تبدیل شده است.
از بازی های رایج در آن زمان بازی جرنگ جرنگ بوده ، که به دو دسته 6 تایی تقسیم می شدند گروه سیاه پوش بر روی اسب های سیاه و گروه سفید پوش بر روی اسبان سفید مبارزه می کردند. سواران سفید پوش بانوان بودند . اسب سفید نماد ( آناهیتا الهه باران ) بوده است ، این نمایش به صورت خیمه شب بازی نیز اجرا می شده است.
🖥🖥
مرور خاطرات خوانین عشایر همراه با عکسها قدیمی و مطالب خواندنی..👇👇قدیمیها
@kedemiaa
@kedemiaa
ایرانیان باستان سیزدهم هر ماه خورشیدی را «تیر روز» نامیده و متعلق به فرشته تیر یا «تیشتر» (الهه باران ، الهه نیکی و روشنایی ) میدانستند.
ایرانیان بر این عقیده بودند که جهان 12000 است . و به 4 قسمت تقسیم می شود . در 3000 سال اول نیروی روشنایی و نیروی تاریکی و بدی در حال مبارزه بودند . تا جهان به تاریکی و ظلمات کشیده نشود .
در عقاید ایرانیان جهان به صورت یک تخم مرغ بود که زرده آن نماد خاک و خشکی و زرده آن نماد آب و دریا ها و پوسته آن نماد آسمان بود.
در سه هزار سال اول ، شیاطین سعی در فرو بردن این تخم مرغ یا دنیا به سمت دنیای تاریکی و بدی ها داشتند .
در روز 13 فروردین اسب اپوش ( الهه تاریخی و سیاهی و بدی ) و اسب تیشتر با یکدیگر مبارزه کردند و در نهایت تیشتر پیروز می شود . و دنیا را از شر شیاطین نجات می دهد .
به همین دلیل ایرانیان این روز را جشن می گیرند .
در این روز ایرانیان الهه باران را نیایش می کردند و طلب باران می کردند .
آنها پس از 12 روز جشن و شادی به یاد 12 ماه سال، روز سیزدهم نوروز را به باغ، صحرا و مناطق خارج از شهر رفته و شادی میکردند.
ایرانیان پیش از نوروز انواع دانهها را میکاشتند و هر دانهای که طی این دوازده روز، بیشتر رشد میکرد آن را برای کاشت همان سال بهکار میبردند. آنان فرض را بر این میگرفتند که اگر روزهای نوروز به اندوه بگذرد همه سال به اندوه میگذرد و اگر آن را به شادی سپری کنند تا آخر سال شاد خواهند بود؛ به همین دلیل تمام روزهای پایانی اعیاد را به شادی سپری میکردند.
ایرانیان در این روز سبزههای خود را به نشانه سبزی، شادابی و برکت به آب روان سپرده و نوروز را به پایان میرساندند. گره زدن سبزه و به آب سپردن آن بخشی از آداب روز سیزدهم فروردین ماه است؛ به این امید که این دانهها همراه آب روان موجب باروری کشتزارها گردد. امروزه که آب روان در شهرهای بزرگ کمتر دیده میشود سبزهها سر از کشتزار در میآورند؛ اما برخی هنوز بر این باورند که باید سبزه را در دشت و طبیعت بکارند تا زمین از وجود آن بارورتر شود و قبل از هر کاری دختران مجرد گرهای به آن بزنند تا به میمنت برکت آن بختشان باز شود!
گره زدن سبزه از کارهای رایج این روز میباشد و نشان از این عقیده است که مشی و مشیانه (اولین انسان های افریده شده در اساطیر ایرانی) روز سیزده فروردین زندگی خود را آغاز کردند و پایه ازدواج خویش را با گره زدن چمن بنیاد نهادند. از همین رو این کار به یکی از سنتهای کهن سیزده نوروز تبدیل شده است.
از بازی های رایج در آن زمان بازی جرنگ جرنگ بوده ، که به دو دسته 6 تایی تقسیم می شدند گروه سیاه پوش بر روی اسب های سیاه و گروه سفید پوش بر روی اسبان سفید مبارزه می کردند. سواران سفید پوش بانوان بودند . اسب سفید نماد ( آناهیتا الهه باران ) بوده است ، این نمایش به صورت خیمه شب بازی نیز اجرا می شده است.
🖥🖥
مرور خاطرات خوانین عشایر همراه با عکسها قدیمی و مطالب خواندنی..👇👇قدیمیها
@kedemiaa
@kedemiaa
Forwarded from قدیمی ها
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#گزارش_روز
🎥 تماشا کنید: جهانپهلوان سینمای ایران
روایتی از زندگی محمدعلی فردین
فایل 🌕 قدیمے ترین رسانه خبری،تحلیلی استان کرمانشاه 👇👇👇👇👇
@etelayekermanshahn
@etelayekermanshahn
@etelayekermanshahn
🎥 تماشا کنید: جهانپهلوان سینمای ایران
روایتی از زندگی محمدعلی فردین
فایل 🌕 قدیمے ترین رسانه خبری،تحلیلی استان کرمانشاه 👇👇👇👇👇
@etelayekermanshahn
@etelayekermanshahn
@etelayekermanshahn
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽 فیلمی بسیار نادر از حال و هوای بازار تهران در دوره قاجار که توسط یک کمپانی خارجی فیلمبرداری وصدابرداری شده وتخمین زده میشود متعلق به سالهای ١٢٨٠ تا ١٢٨۵ خورشیدی باشد./عصرما
📶 https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
📶 https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
در جنگ جهانی اول کرمانشاه توسط حکومت عثمانی تصرف شد اما با سقوط بغداد، نیروهای عثمانی این منطقه را تخلیه کرده و کرمانشاه به تصرف قوای متفقین درآمد. در جنگ جهانی اول عشایر کرد منطقه با نیروهای عثمانی درگیر شدند.
در جنگ جهانی دوم سپاه منطقه غرب که شامل لشکر ۱۲ کرمانشاه و لشکر ۵ بود تنها نیروی ایرانی بودند که ۴۸ ساعت در برابر قوای انگلیسی مقاومت کردند.
https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
در جنگ جهانی دوم سپاه منطقه غرب که شامل لشکر ۱۲ کرمانشاه و لشکر ۵ بود تنها نیروی ایرانی بودند که ۴۸ ساعت در برابر قوای انگلیسی مقاومت کردند.
https://www.tg-me.com/kedemiaa
https://www.tg-me.com/kedemiaa
عدالتگستری ناصرالدینشاه در این حد بود که در سفرنامه خود نوشته است:
«شب را در کرمانشاه بیتوته کردیم (=گذراندیم). جماعت کثیری آمده بودند به تظلم (=دادخواهی)، گویا والی (=فرماندار) آنجا ظلم را از حد گذرانده است. سر خُلق نبودیم (=بیحوصله بودم)، دادیم همه را با چوب مفصل زدند!»
https://www.tg-me.com/kedemiaa
«شب را در کرمانشاه بیتوته کردیم (=گذراندیم). جماعت کثیری آمده بودند به تظلم (=دادخواهی)، گویا والی (=فرماندار) آنجا ظلم را از حد گذرانده است. سر خُلق نبودیم (=بیحوصله بودم)، دادیم همه را با چوب مفصل زدند!»
https://www.tg-me.com/kedemiaa