Telegram Web Link
🔴 روز جهانی معلم و حال خراب معلمان ایرانی

🔷️ پنجم اکتبر، سیزدهم مهر، روز جهانی معلم است که هر ساله، یونسکو یک موضوع مشترک جهانی را اعلام می‌کند تا ضمن بزرگداشت جایگاه معلم در جامعه، اشاره ای به بحران‌های جهانی و راه‌حل‌های آن داشته باشد.

Theme of world teacher's day in 2023:
The teachers we need for the education we want: The global imperative to reverse the teacher shortage

موضوع روز جهانی معلم در سال ۲۰۲۳:
معلمانی برای آموزش نیاز داریم، می‌خواهیم: نیاز ویژه و ضروری جهان برای جبران کمبود معلم،

نگاهی به آمار بودجه‌ای در ایران و مقایسه آن با جهان، ناگفته‌های بسیاری را مشخص خواهد کرد:
۱، سرانه دانش‌آموزی در ایران کمتر از ۳۰۰ دلار و میانگین جهانی ۹۳۱۳ دلار است و در کشورهای توسعه‌یافته بیش از ۱۵,۰۰۰ دلار!

۲، میانگین سهم آموزش از تولید ناخالص ملی در دنیا ۵.۲ درصد و در ایران، کمتر از یک درصد است!

۳، سهم آموزش از بودجه عمومی دولت در دنیا حدود ۲۶ درصد و در ایران کمتر از ۵ درصد است! (در واقع ۳.۶ درصد است)

۴. سرانه ملی آموزش در ایران ۴۷ دلار و میانگین جهانی بالاتر از ۱۲۰۰ دلار و در کشورهای توسعه یافته بیش از ۲۰۰۰ دلار است.


یادآوری موضوعات روز جهانی معلم در سال‌های گذشته
2022
The transformation of education begins with teachers.

تحول در آموزش با معلمان آغاز می‌شود.


2021
Teachers at the heart of education recovery.

معلمان قلب فرآیند بهبود آموزش و پرورش هستند.


2020
Teachers: Leading in crisis, re-imagining the future.

معلمان: رهبری در بحران، بازنمایی تصور آینده.

2019
Young Teachers: The future of the Profession.

معلمان جوان: آینده شغلی حرفه معلمی.

2018
The right to education means the right to a qualified teacher.

حق آموزش به معنی حق دسترسی به معلم تأیید شده است.

2017
Empowering Teachers

توانمندسازی معلمان

این‌ها موضوعات پیشنهادی یونسکو برای روز معلم در سال‌های گذشته است که رفتار، گفتار و کردار وزارت آموزش‌وپرورش در ایران، دقیقا در تقابل با این پیشنهادات و تخریب حوزه آموزش کشور بوده و هست!

🖋مزبان حبیبی:
@MathematicalInstruction



🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴جامعهٔ آموزش‌زده

🎦روایت عبدالحسین وهاب‌زاده

عبدالحسین وهاب‌زاده(زادهٔ ۱۳۲۶)، مترجم و یکی از صاحب‌نظران برجستهٔ محیط‌زیست در ایران است که از منظری فرهنگی-اجتماعی به مسائل محیط‌زیستی می‌نگرد. او در سال ۱۳۸۴ برندهٔ جایزهٔ ملی محیط‌زیست ایران شد و در سال ۱۳۸۷ نیز از طرف شهرداری تهران به عنوان یکی از سی خادم محیط‌زیست ایران معرفی گردید. وهاب‌زاده همچنین در سال ۱۳۹۴ نیز به دلیل چهل سال تدریس، پژوهش و ترجمه در حوزهٔ علوم‌ زیستی جایزهٔ ترویج علم را دریافت کرد.

در این برنامه به نقد جامعهٔ آموزش‌زده و رویکرد رفتارگرایی در مواجهه با کودکان پرداخته شده است.

برگرفته از:
https://www.tg-me.com/iranepaydar_official


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍1
🔲⭕️در ایران دانشگاه ها دقیقا به چه دردی می خورند؟

🖋مجتبی لشکربلوکی

فکرش بکنید شما رییس یک دپارتمان در دانشگاه MIT (مؤسسه فناوری ماساچوست) یکی از سه دانشگاه برتر جهان باشی ولی آن را رها کنی. چرا؟ چون فکر می کنی که این مدل از دانشگاه به درد نمی خورد! کریستین ارتیز وقتی دانشگاه آرمانی خود را تصویر می‌‌کند، جایی بدون سخنرانی، بدون کلاس و بدون رشته را تصویر می کند. دانشجویان در فضایی بزرگ و باز روی مشکلاتی سخت و عملی کار می‌کنند. اگر به مطالعه‌ای نیاز باشد به اینترنت مراجعه می‌کنند و نه استاد. این تصور، با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما به‌زودی به یک واقعیت تبدیل خواهد شد: او کارش در بهترین دانشگاه جهان را رها کرده تا دانشگاهی جدید ایجاد کند.

در بیست سال گذشته ده‌ها نمونه از این گونه‌ موسسات در شیلی تا چین افتتاح شده. اگرچه حوزه‌های کاری آنها متفاوت است، اما یک حرف مشترک دارند: مخالفت با روش سنتی آموزش. دانشجویان به صورت تیمی روی پروژه‌ها کار می‌کنند و تلاش می کنند مسائل واقعی را حل کنند. شرکت‌ها اغلب حامیان مالی این پروژه‌ها هستند.

شعار دانشگاه زپلین که در سال ۲۰۰۳ در آلمان تاسیس شد این است: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همین‌طور». دانشکده‌ الگوی جدید فناوری و مهندسی در سال ۲۰۱۷ در انگلستان افتتاح شد. این دانشگاه، استادان را بر اساس مهارت استخدام می‌کند و نه تعداد آثار چاپ‌ شده. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما ضروری نیست که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند. (برگرفته از هفته نامه وزین تجارت فردا)

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:


۱- بهترین دانشگاه های دنیا زیر سوال هستند و به مراتب دانشگاه های ایرانی بیشتر. به عنوان کسی که ۱۲ سال در دانشگاه درس خواندم و ۱۲ سال هم در دانشگاه ها تدریس کرده ام، صادقانه می گویم نمی توانم از عملکرد دانشگاه های ایرانی دفاع کنم. به نظرم بیشتر (و نه همه) دانشگاه ها شده اند، کارخانه تولید انبوه «مدرک داران بی ادراک!» و جالب اینجاست که اراده ای هم برای تغییر وضعیت موجود نمی بینيم. به ویژه آنکه بسیاری نیز از طریق همین دانشگاه ها، به عناوین مهندس و دکتر و حتی برخی به کرسی استادی رسیده اند!

۲- بیست سال پیش در رشته مهندسی فارغ التحصیل شدم. امروز رفتم مجدد دروس دوره کارشناسی را مرور کردم و تاسف خوردم انگار زمان در دانشگاه های ما متوقف شده. برخی دروس که مطمئنم که به درد هیچ کس نمی خورد باز هم تدریس می شود. یعنی در طول این بیست سال امکان نداشت که یک نظرسنجی انجام شود که واقعا در دنیای واقعی کدام دروس به درد شما خورده و کدام نخورده؟ وقتی درسی در طول بیست سال به درد کسی نمی خورد چرا نباید حذف شود؟ عجیب نیست؟

۳- آیا می شود کاری کرد؟ بله. یک تصویر ارایه می کنم که نشان دهم می‌شود جور دیگری به هم به مساله نگاه کرد: این جهان را تصور کنید: من نه کارشناسی دارم و نه در جستجوی کارشناسی ارشد و دکترا هستم. می گردم متناسب با نیاز شغلی و آینده ام از بین تمام موسسات و دانشگاه ها دنیا دروسی را انتخاب می کنم و در آن ها شرکت می کنم و به جای مدرک کارشناسی، گواهینامه علمی یا فنی (Certificate) دریافت می کنم. مثلا امروز با تکنولوژی واقعیت مجازی در کلاس استراتژی پروفسور مایکل پورتر در دانشگاه هاروارد حاضر می شوم. فردا صبح برای یک درس کاملا بومی در کلاس «اقتصاد ایران» دکتر مسعود نیلی و پس فردا هم در یک پلتفرم آموزش مجازی مبتنی بر بازی (بدون استاد مشخص) در زمینه مذاکره شرکت می کنم و از همه این ها هم گواهینامه می گیرم. همچنین از همه مهم تر ۵۰٪ اطلاعات مورد نیازم را از اینترنت بدست می آورم.
در این جهان دیگر ما با دکترهای قلابی بی سواد سر وکار نداریم! مجبور نیستیم چهار سال وقت مان را صرف دروسی کنیم که ۳۰ سال پیش دیگران به غلط برای ما تشخیص داده اند. لازم نیست برای تحصیلات به یک کشور یا شهر دیگر برویم. دیگر کنکور بی معنا خواهد شد. تحصیلات من مساله محور است و نه مدرک محور. موسسات ارایه دهنده آموزش در یک محیط رقابتی مجبورند هر روز بهتر شوند و دانشگاه های مزخرف، ورشکسته و حذف خواهند شد.

دانشگاه های ما حاصل کپی هستند. یک کپی قدیمی و ناقص! آنچه ما می خواهیم دانشگاه هایی است که مسائل واقعی از دنیای واقعی را حل کنند. نه اینکه کارخانه تولید مدرک باشند. جهان و بویژه ایران نیاز به دانشگاه های واقعی بدردبخور دارد.

◀️بازنشر از کانال مجتبی لشکربلوکی :
@Dr_Lashkarbolouki



🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔 @kheshtekaj
👍2
💟 با بررسی ۵۰۰ کسب‌وکار اول دنیا این نتیجه حاصل شده است که ۸۵ درصد موفقیت این شرکت‌ها، به سرمایه‌گذاری روی مهارت‌های نرم مربوط می‌شود.

امروزه به دو مجموعه متفاوت از مهارت‌ها برای کار کردن نیاز دارید که به مهارت‌های سخت (Hard Skills) و مهارت‌های نرم (Soft Skills) معروف هستند.
این مهارت‌ها چه هستند و چه تفاوتی میان آن‌ها وجود دارد؟

🔹مهارت‌های سخت کدامند؟

مهارت‌های سخت، توانایی‌های قابل آموزش هستند؛ مهارت‌هایی هستند که کمیت آن‌ها به سادگی قابل سنجش است. معمولا مهارت‌های سخت را در کلاس‌های درس، از طریق کتاب‌ها و سایر مواد آموزشی یا در حین کار در محل کار خود می‌آموزید؛ برای مثال مدرک تحصیلی یا گواهینامه فنی، تسلط به زبان خارجی، سرعت تایپ، برنامه‌نویسی کامپیوتر و غیره.

🔹مهارت‌های نرم کدامند؟

از سوی دیگر مهارت‌های نرم، مهارت‌های ذهنی هستند که ارزیابی کمیت آن‌ها بسیار دشوارتر از مهارت‌های سخت است. از مهارت‌های نرم با عنوان «مهارت‌های انسانی» یا «مهارت‌های بین فردی» نیز یاد می‌شود و مهارت‌هایی هستند که به نحوه ارتباط و تعامل شما با سایر افراد مرتبط هستند.
برای مثال ارتباطات، انعطاف‌پذیری، مذاکره، کار تیمی، فن‌بیان، رهبری، انگیزه، شکیبایی، توانایی حل مسئله، مدیریت زمان و اخلاق کاری.

مهارت‌های نرم، شما را به فردی دلپذیر در محل کار و یک عضو با ارزش تیم تبدیل می‌کنند.
بسته به نوع شرکت یا کسب‌وکار، کارفرمایان به دنبال جذب افرادی با مهارت‌های کلیدی و با تجربه برای سمت‌های موجود هستند؛ اما با وجود اهمیت بالای این مهارت‌ها، مهارت‌های نرم ویژه‌ای نیز وجود دارند که کارفرمایان در هنگام استخدام نیرو به دنبال یافتن آن‌ها هستند. مهارت‌های نرم می‌توانند به خوبی مهارت‌های سخت، نشانگر نحوه عملکرد شغلی افراد باشند. داشتن این مجموعه از مهارت‌ها شما را بدون توجه به محل کار و نوع کاری که انجام م‌ دهید، به کارمندان خوب و با ارزشی تبدیل می‌کند.

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
سازوکارهای معیوبی که در تمام طرح های تحولی آموزش و پرورش همچنان وجود دارند!

🔸 کتابهای درسی یکسان با طراحی و تدوین یکسان بدون توجه به خصوصیات و تفاوتهای فردی و استعدادهای شاگردان و شرایط محیطی

🔸 الگوی ارزیابی کورکورانه و محدودشدن در اهداف آموزشی قابل سنجش در این الگوی ارزیابی،

🔸 موفق و ناموفق خواندن و کم استعداد و پر استعداد شمردن شاگردان مختلف بر اساس این الگوی ارزیابی کورکورانه، و انگ زدن به آنها بر این اساس

🔸 آزمونهای با جوابهای از پیش تعیین شده همگرا و درمانده شدن سازوکارهای آموزشی در مقابل تفکر واگرا،

🔸 حاکم شدن روش سخنرانی معلم، کتاب درسی، مشق و آزمون

و ...

◀️ برگرفته از:
https://www.tg-me.com/hekmatcampaign



🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔 @kheshtekaj
🔴آموزش و پرورش در ایران
✔️آموزش و پرورش در ایران تنها یک هدف دارد


🔹آموزش و پرورش در کشور ایران، گویی یک هدف را در نظر دارد و بنا بر این، وقتی کودکان و نوباوگان را در مهد کودک یا کودکستان تحویل می گیرد، هدفش این است که آنان را به گونه ای تعلیم دهد تا در آینده دارای شغل و حرفه ای باشند. گویی که کسب درآمد مهمترین چیز در زندگی است و کسب درآمد بدون شغل و حرفه امکان پذیر نیست. گویی نظرشان بر این است که انسان ناگزیر است که حرفه ای را در یکی از مقولات علم، فن و یا هنر داشته باشد و چون حرفه ی بدون تخصص امکان پذیر نیست، هر یک از این نوباوگان باید برای تخصصی تعلیم داده شوند. با تاملی در آموزش و پرورش ایران، آنچه حاصل می آید پیش فرض هایی است که بیان شد.
اینکه لفظ "گویی"  استفاده می شود بدین خاطر است که آموزش و پرورش هنوز به گونه ای سامان نیافته است که حتی این غرض خود را هم به خوبی اظهار کند.

🔹در اینجا دو نکته وجود دارد:
اول اینکه در طول تاریخ فرهنگ بشری، متفکرینی که در زمینه آموزش و پرورش فعالیت کرده اند، همگی بر این عقیده نیستند که هدف آموزش و پرورش، ارائه ی تخصص به کودکان و آماده سازی آنها برای ورود به بازار کار است. کنفسیوس چین باستان، و افلاطون و ارسطو یونان باستان، و کانت و جان و دیوئی، و متفکرین معاصری چون پائولو فِرِره  (Paulo Freire) و ایوان ایلیچ از اندیشمندان بزرگ تعلیم و تربیت در طول تاریخ هستند و همگی اجماع ندارند که هدف تعلیم و تربیت، آماده سازی افراد برای تصدی مشاغل است.
پنج هدف بزرگ برای آموزش و پرورش توسط پنج مکتب ارائه شده است و تنها یکی از آنها، این است که آموزش و پرورش، وظیفه اش این است که نوباوگان را متخصص بار بیاورد. اما چهار دیدگاه رقیب نیز که بسیار جدی هستند، وجود دارند.

🔹در کشورهای غربی امروز، یک نوع لیبرالیسم آموزشی وجود دارد و هر مدرسه، دیدگاه خود را دارد و والدین نیز، هر کدام از این دیدگاه ها را که صحیح بدانند فرزند خود را برای تعلیم و تربیت به دست آنان می سپارند. در کشورهای پیشرفته مدارسی وجود دارند که با روش های مختلف رودولف اشتاینر، پائولو فرره و ایوان ایلیچ کار می کنند که به این مدارس، مدارس مدرسه زدایی هم گفته می شود. مدارسی وجود دارند که به روش رابیندرانات تاگور-اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم- عمل می کنند.

🔹سوالی که وجود دارد این است که چرا آموزش و پرورش در ایران، این هدف را انتخاب کرده است؟
تمامی مدارس موجود، با همان سیستمی کار می کنند که از مرکز به آن ها دیکته می شود و اگر والدینی نخواهند که فرزندشان با این سیستم آموزشی، پرورش پیدا کند، مدرسه ای دیگر با سیستم آموزشی متفاوتی وجود ندارد که مطابق خواسته ی آنها باشد.
نکته ی دوم این است که فارغ التحصیلان دانشگاه ها ی ایران، نیازمند مشاور خانواده و روانشناس و روان کاو و مشاور روابط اجتماعی هستند.
در ایران، وقتی شخصی در اوایل دهه ی سوم زندگی خود مدرک دکتری خود را می گیرد، منصفانه که به خود می نگرد متوجه می شود که زندگی کردن بلد نیست! در حالت آرمانی، این فرد مثلا در آزمایشگاه فیزیک همه کاری از دستش بر می آید، اما وقتی پا را از آن آزمایشگاه بیرون می گذارد، گویی که هیچ چیز نمی داند! زندگی کردن را نمی داند...

🖌سخنرانی آموزش هنر زندگی به کودکان از مصطفی ملکیان
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔷️انیمیشن کوتاه Alike، محصول مشترکی از دنیل مارتینز لارا و رافا کانو مندز انیماتور های اهل مادرید است.

✔️ سر کن رابینسون نویسنده کتاب «شما، فرزندتان، و مدرسه: بهترین مسیر آموزشی را بیابید» می گوید:
تمام حرف من این است که دیدن و شناختن هویت راستین فرزندانمان بسیار لذت‌بخش‌تر است از تصور آنچه ما آرزو داریم باشند. و می‌‌دانم رسیدن به این نقطه همیشه آسان نیست، والدین طبعاً بهترین‌ها را برای فرزندشان می‌‌خواهند، و اغلب تصور می‌‌کنند فرزندانشان با پیروی از نظام‌های جاری بهترین نتیجه‌ها را خواهند گرفت. دقت کنید و ببینید چه چیزهایی علاقۀ فرزندتان را برمی‌انگیزند، اگر دائماً مجبورید آن‌ها را در مسیری که مشتاقش نیستند هل بدهید، لازم است تجدید نظر کنید.


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 برچسب بیش فعالی...


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کودکی و پایداری محیط‌زیستی ایران


🎦روایت عبدالحسین وهاب‌زاده و محمد درویش

استعدادهای کودک انسانی در آزادی و تجربه مستقل شکل میگیرد.
علاقه و عشق مقدم بر آگاهی است.
🔆مدارس اکنون ما نیازهای انقلاب صنعتی را پاسخ میدادند و باید منسوخ شوند.


⭕️برگرفته از:
https://www.tg-me.com/iranepaydar_official




🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍3
🔷️نیاز تفکر خلاقانه به تفکر نقادانه

◀️ آینشتاین نیز در مدرسه چنان عملکردِ ضعیفی داشت که وقتی پدرش از مدیر مدرسه پرسید که آلبرت باید چه کاری پیشه کند، وی پاسخ داد: «چندان فرقی نمی‌کند؛ او در هیچ کاری موفق نخواهد شد.» سختگیری‌هایی که در مدرسه دید موجب شد عمیقاً به صاحبان قدرت و مرجعیت بدگمان شود. این احساس، بدون تغییر، تا پایانِ عمر با آینشتاین ماند.

هیچ نشانه‌ای از نبوغ در آینشتاین دیده نمی‌شد و در سنین بزرگسالی نیز قبول نداشت که دارای ذهنی استثنایی است: «من هیچ زادمایۀ خاصی ندارم. فقط بی‌نهایت کنجکاوم.» او نخست در آزمون ورودی دانشگاهِ صنعتی زوریخ رد شد. گرچه سرانجام در آزمون ورودی موفق شد، دانشگاه آن‌قدر به ذهنش فشار آورد که وقتی درسش تمام شد، تا یک سال دوست نداشت دربارۀ مسائل علمی فکر کند. نمرۀ آزمونِ نهایی او به‌قدری پایین بود که بعدها حتی برای شغل دستیاری (که پایین‌ترین شغل برای یک کارشناس ارشد بود) پذیرفته نشد. بنابراین، هنرِ او در امتحان دادن نبود، بلکه در اندیشیدنِ سنجشگرانه و خلّاقانه بود.

آینشتاین این توانایی بنیادیِ سنجشگرانه‌اندیشی را داشت کهباد مسئله‌ها را خالی کند: «یکی از بزرگ‌ترین استعدادهای فکری او، هم در مسائل کوچک و هم در مسائل بزرگ، جدا کردنِ حواشیِ بی‌ربطِ مسئله از اصلِ مسئله بود.»

وقتی کارِ این سه متفکر، نیوتن و داروین و آینشتاین، را بررسی می‌کنیم چیزی که می‌یابیم سه ذهن نابغۀ مرموز نیست، بلکه سه متفکر است که اندیشۀسنجشگرانه و خلّاقانه را ترکیب کرده‌اند و شورمندانه، اما نه اسرارآمیز، در پی حقیقت‌اند.

📚 برگرفته از کتاب «ماهیت و کارکردهای تفکر نقادانه و خلاقانه»
🖋 نویسندگان: ریچارد پل و لیندا الدر
🔹️ بازنویسی: مهدی خسروانی



🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این صحنه از فیلم «خانه دوست کجاست» مرحوم عباس کیارستمی بسیار تامل برانگیز است: روایتی مینی‌مال از بازتولید استبداد برای تثبیت اطاعت محض و حذف«پرسشگری»از طریق شرطی کردن دیگران به بی‌عدالتی. این همه اما تحت عنوان یک نام آشنا «تربیت برای جامعه سالم».


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰🔰 یادمان باشد: تربیت، شرطی کردن نیست

◾️پیشنهاد می‌کنم کلیپ بالا را دست‌کم یک‌بار ببینید. شرح اضافه لازم نیست.


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍1
🔹 «همه‌ی دانش‌آموزان باهوشند!»

🔸  از ﻧﻈﺮ «ﮔﺎردﻧر»، ﻫﻮش‌های ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮانند ﻧﻘﺶ زﯾﺎدی در ﯾﺎدﮔﯿﺮی و آﻣﻮزش داﻧﺶ‌آﻣﻮزان داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. آﮔﺎﻫﯽ از ﺗﺌﻮری ﻫﻮش‌ﻫﺎی ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ، ﻣﻌﻠﻤﺎن را ﺑﺮﻣﯽ‌اﻧﮕﯿﺰد ﺗﺎ روش‌های ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ ﺑﺮای ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ داﻧﺶ‌آﻣﻮزان ﮐﻼس‌شان ﺑﯿﺎﺑﻨﺪ.

🔸 ﺑﻪ اﻋﺘﻘﺎد ﮔﺎردﻧﺮ، اﺳﺎس ﺗﺌﻮری ﻫﻮش‌های ﭼﻨﺪﮔﺎﻧﻪ، ﻣﺤﺘﺮم‌ﺷﻤﺮدن ﺗﻔﺎوت‌ﻫﺎی اﻓﺮاد، ﺗﻨﻮع ﻓﺮاوان روش‌ﻫﺎی ﯾﺎدﮔﯿﺮی، ﺷﯿﻮه‌ﻫﺎی ارزﯾﺎﺑﯽ در اﯾﻦ روش‌ﻫﺎ و اﺛﺮات ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ‌ﺟﺎﻣﺎﻧﺪه از اﯾﻦ تفاوت‌ها است.


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍4
📍طبقاتی شدن مدارس، ریشه بی‌عدالتی آموزشی است

🖋مرتضی نظری، نویسنده و فعال حوزه آموزش و پرورش:

یکی از ریشه‌های اصلی بروز بی‌عدالتی و طبقاتی شدن مدارس کشور، طرز فکر نادرست درباره سنجش هوش و استعداد است.

با تکیه به تعریف نارسا از تیزهوشی، مأموريت و هدف اصلی و ذاتی مدرسه را به بیراهه کشاندیم. مدارس کشور را به صحنه بی‌رحمانه جنگ برای زودتر رسیدن به جای با هم رسیدن تبدیل کردیم

امروز در میان نظام‌های آموزشی موفق حتی یک کشور را نمی‌توانید پیدا کنید که ۲۳ نوع مدرسه از جمله مدارس‌ ویژه برای گروهی تحت عنوان تیزهوشان داشته باشند، چون متوجه مضرات این سبک مدرسه‌داری شده‌اند.

مشروح گفتگو در لینک زیر👇
khabarfoori.com/fa/tiny/news-3032893

🌏 برگرفته از کانال تربیت و توسعه:
@IranHumanDevelopment2



🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍4
🔴 دانشگاه‌های بی مسئولیت

❇️سایت دانشگاه ملبورن را نگاه کنید! می گوید من یک engaging university هستم که نسبت به حل مسائل ایالت که اصلی‌ترین آن آب است، تعهد دارم.
می‌گوید در ده سال گذشته چقدر روی آب ایالت کار کرده‌ام و دستاوردهای آن چه بوده است.

در کدام سایت دانشگاه‌های ایران یک بیانیه محلی داریم که گفته باشد نسبت به این استان و شهرستان و این مردم متعهد هستم و این کارها را برای بهبود این وضعیت انجام داده‌ام؟
در کدامیک از مدل‌های ما برای تخصیص گرنت  و حمایت مالی، کار کردن برای مردم محلی یک شاخص بوده است؟ مثلا اگر یک استاد در جمع مردم محلی سخنرانی کرد تا آنها را نسبت به یک پدیده ناخوشایند آگاه کند، یا اگر کسی در دانشگاه مازندارن برای احیای تالاب‌ها و یا نجات پرندگان مهاجر کار کرد، آیا در نظام آموزشی و پژوهشی ما امتیاز دارد؟ یا اینکه می‌گوییم بهتر بود که به جای این کارها دو تا مقاله می‌نوشت؟ دانشگاهی که تعداد اعضای هیات علمی آن از هزار تا می‌رسد به دو هزارتا، و تعداد دانشجویانش از شش هزار تا می‌شود ده هزار تا، ولی فقر و آسیب در محیط محلی آن افزایش پیدا می‌کند این دانشگاه بی‌مسئولیت است.

اگر یک استاد در یک سمن (NGO) برای بهبود کسب و کارهای محلی کار کرد امتیاز دارد؟ یا اینکه می‌گوییم انگشتت را بگذار روی این دستگاه تا مشخص شود که صبح چه وقت آمده‌اید و غروب چه وقت رفته‌اید؟

اگر از فردا صبح همه اساتید دانشگاه‌های ما برای شش ماه سر کار نروند، اجتماع محلی احساس نمی‌کند چیزی کم شده است؛ در حالی که اگر نانواها یک روز این کار را بکنند همه متوجه می‌شوند. چراکه پرداختن به ماموریت‌های محلی در نظام دانشگاهی ما تعریف نشده است. آیا دانشگاه محل گفتگو و مراجعه رسانه‌ها، فعالان مدنی، احزاب سیاسی، شرکت‌های خصوصی، اتاق بازرگانی و ... است؟ یا اینکه بدون نیاز به دانشگاه کارشان را پیش می‌برند و حداکثر از بین اساتید یکی دو نفر را یارگیری می‌کنند؟ شأن حضور دانشگاه در محل به صرف افراد است یا به خاطر شأن حقوقی و سازمانی آن ؟
در جایی که دانشکده کشاورزی داریم و در همانجا بیشترین مصرف کود و سم را هم داریم، و ابتلا به سرطان گوارش حاصل از آن هم زیاد است، این دانشکده کاندیدای بی‌مسئولیتی است. در جایی ریزگرد داریم و در سی سال گذشته، در پایان‌نامه‌ها، مقاله‌ها، طرح‌های پژوهشی، و رشته‌های دانشگاه محلی آن، اثری از ریزگرد نیست. این دانشگاه فکر کرده است که فقط باید مقاله تولید کند تا نرخ رشد مقالات بین‌المللی ما در ژورنال‌های ISI افزایش پیدا کند. باید به مسئولیت اجتماعی چنین دانشگاهی شک کرد.

مدل ارزیابی دانشگاه‌های ما می‌تواند تغییر کند. نپرسیم چند مقاله به چند زبان نوشته‌اید، بپرسیم چقدر موثر بوده‌اید؟ اجتماع محلی فقط درد مسائل را درک می‌کند، این دانشگاه است که باید مسأله را شناسایی کند و راهکار ارائه دهد. هدف نهایی دانشگاه، در کنار تعهدات جهانی و ملی، ارتقا کیفیت زندگی شهروندان است.

✏️ دکتر فاضلی


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍9
برخی از مهمترین چالش های دانشگاه را می توان به شرح زیر بیان کرد:

💢 رشد کمی و فاقد نظام‏مندی و انداموارگی آموزش عالی
💢 تعریف توسعه علمی با رشد کمی تعداد اساتید، دانشجویان و مقالات
💢 ضعف فرایندهای جامعه پذیری علمی از گسترش بینش، دانش و منش فرهنگی علم
💢 عدم تلقی از علم، دانشگاه، آموزش به عنوان فعالیت و کنش جمعی
💢 تقلیل دانشگاه به نهاد دیوانی و متاثر از بخشنامه ها
💢 آماتوریزم اساتید و دانشجویان به جای حضور حرفه‌ای در دانشگاه‌ها
💢 ضعف اجتماعات و انجمن‌های علمی و عدم درک از دانشگاه به عنوان یک فضای جمعی و تعاملی
💢 زوال مفهوم دانشگاه جامع و حرکت به سوی تاسیس مدرسه های عالی طب و مهندسی و علوم انسانی و کاربرد نابجای واژۀ دانشگاه برای آنان با پیامدهای تولید فرهنگ‌های تخصصی بسته؛ عدم ارتباط گروه‌های گوناگون علمی؛ فقدان ارتباط بین هوش های چندگانه؛ تمایزها یا تقابل‌های مخرب در سطح نهادی و سازمانی
💢 تلقی از علم به مثابۀ اطلاعات شفاف و مدون و مبتنی بر آموزش های الگوریتمی
💢 از بین رفتن تعاملات بین استاد و دانشجو و زوال مفهوم شاگرد پروری و به جای آن تاکید بر نظام امتحانات صوری و سطحی
💢 آنومی دانشگاه در شکل بروز تمایلات غیر حرفه‌ای، فقدان انضباط اخلاقی و گسترش امیال سیری ناپذیر افراد برای تصاحب امتیازات دانشگاهی در این شرایط می توان از «شکست دانشگاه» یا ناتوانی آن از برآورده ساختن الزامات کیفی فعالیت های آموزشی، پژوهشی، مشاوره و خدمات اجتماعی خود سخن گفت. این قصور نه تنها کیفیت مشاغل کنونی بلکه کیفیت زندگی شهروندان و بالاتر از آن الگوها و کیفیت رهبری آینده جامعه را نیز تحت تاثیر قرار می دهد..


🖋 دکتر قانعی راد


💢  برگرفته از:
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
📛 دانشگاه یا پاتوق مد و گذران اوقات فراغت؟!

✳️ دانشگاه دیگر دانش گاه نیست، شده است مزون لباس، شده است پاتوق دوستانه، شده است دورهمی، شده است کلاس‌های تابستانه که جوانان بعد از مدرسه برای پر کردن اوقات فراغت می‌روند!

✳️ اگر دانشجو هستید و این یک خط و چند جمله بهتان برخورده، نگاهی به دور و برتان بیندازید، به خودتان، به هم کلاسی‌هایتان، به آن‌ها که استاد خطابشان می‌کنید. واقعاً عمده را چه می‌بینید؟ دانش جو یا کاسبان دانش؟ آنجا که درش واحد پاس می‌کنیم چیست؟ دانشگاه یا بنگاه معاملاتی دانش؟

✳️ با خود فکر کنید، دانشگاه واقعاً امروز به چه کار توسعه و پیشرفت ایران می‌آید؟ پایان‌نامه‌های دانشگاه‌ها جز برای میرزا بنویس‌های خیابان انقلاب برای چه کسی منفعت دارد؟ مقالاتی که با زور پرداخت ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تومان در کنفرانس‌های زپرتی بی‌سر و ته تأیید می‌شوند و در مجلات نامعتبر جهان چاپ می‌شوند تا ما ۱.۵ نمره دفاع پایان نامه را بگیریم، چه مشکلی از کشور را درمان می‌کنند؟

✳️ واقعاً امروز دانشگاه چه می‌کند جز اینکه هر شش یا هفت ماهی یکبار چندین هزار لیسانسه، فوق لیسانسه و دکترای کم سواد را با مدرکی که فوقش نشان دهنده‌ی حفظ کردن شب امتحانی ۱۵ کتاب و جزوه است، به بازاری تحویل می‌دهد که در آن مدرک‌ها به درد سر کوزه و آدم‌ها به درد کار‌های اداری ماشینی یا مسافرکشی می‌خورند؟

✳️ این مصائب همه ریشه در آنجا دارد که ماشین توسعه دانش و دانشگاه آنچنان با شتاب در مسیر غلط تاخت که دانش را به قول چپ اندیشان بدل به «کالا» ساخت. کالایی که دیگر امروز جویندگانش آن را دیگر از سر کشف حقیقت یا بهره‌مندی از مواهب طبیعی نمی‌طلبند که در پی‌اش تا چین بروند، بلکه صرفاً می‌خواهندش برای نشنیدن جواب نه در مجلس خواستگاری و بستن دهان اقوام در مهمانی‌های خانوادگی.

✳️ استادمان دیگر نه از سر دلسوزی برای فردای ایران و تلاش برای حل مشکلات در پی تربیت دانشجو و تدارک پایان نامه هستند بلکه برای بدست آوردن مطاع دانش‌یاری و استادیاری و افزایش حقوق، پایان نامه بیشتر می‌پذیرند، مقاله‌های آبکی دانشجویان را به نام خودشان چاپ می‌کنند و با به هم چسباندن پاراگراف‌های درب و داغانِ ترجمه شده‌ی ۵ کتاب بی‌نام و نشان خارجی، کتاب می‌نویسند و رزومه پر می‌کنند.


برای اصلاح دانشگاه کمی هم ما و نگاهمان باید اصلاح شود. باید فهم کنیم که دانشگاه نه برای تربیت نیروی کار آینده و آماده کردن ما برای نشست پشت میزها، بلکه به قول پیشامدرن‌ها برای فهم و کشف واقعیت و یا به قول مدرن‌ها برای کشف راهی برای بهره‌مندی بیشتر از طبیعت است.

✍️ محمد صادق عبداللهی



🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍2👎1
🔴بچه ها می خواهند همکاری کنند، اما ما آنها را وادار به رقابت می کنیم. این همه رقابت که در مدرسه و خارج از مدرسه به بچه‌ها تحمیل می‌شود چه آسیب‌هایی در پی دارد؟

🔶️بخش اول

🖋 پیتر گری

🔷️چند سال پیش، وقتی کتاب جالبی از هیلاری فریدمن  با عنوان «بازی برای پیروزی: تربیت کودکان در فرهنگ رقابتی » را مطالعه و مرور می‌کردم، حس شادی همراه با اندوه داشتم. این کتاب روش‌ها و یافته‌های مطالعه گسترده‌ای را که فریدمن در ابتدا به عنوان پایان نامه دکترا در جامعه شناسی در دانشگاه پرینستون انجام داده بود، توصیف می‌کند.
فریدمن به این سوال علاقه مند بود که چرا بسیاری از والدینِ صاحب امکانات، مقدار زیادی پول و زمان روی فعالیت‌های رقابتی خارج از مدرسه برای فرزندان خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. برای پاسخ به این سوال، او والدینی را شناسایی کرد که چنین سرمایه‌گذاری‌هایی را برای کودکان دبستانی خود که درگیر در مسابقات شطرنج، رقص یا فوتبال بودنند، انجام می‌دادند. او در مجموع با والدین 95 کودک مصاحبه کرد و در برخی از موارد با فرزندان نیز مصاحبه کرد.
این والدین مبالغ هنگفتی را برای هزینه‌های مشارکت، مربیگری و سفر خرج می‌کردند و زمان زیادی را صرف حمل و نقل فرزندانشان به تمرین‌ها و رویدادها می‌کردند، فرزندانشان را تشویق می‌کردند تا در این فعالیت سخت کار کنند و گاهی خود والدین درباره بعضی از این فعالیت‌ها قدری مطالعه می‌کردند تا به فرزندانشان کمک کنند بلکه عملکرد بهتری داشته باشند. . چرا والدین برای کودکان خود این کارها را می‌کردند؟
مختصر اینکه، فریدمن پی برد والدین معتقدند  درگیر شدن در رقابت‌های شدید، آمادگی خوبی برای بزرگسالی است. والدین پشت سر هم می‌گویند که ما در جامعه‌ای به شدت رقابتی زندگی می‌کنیم و موفقیتْ مستلزم داشتن نگرش رقابتی و مهارت‌هایی است که در رقابت با دیگران به شما کمک می‌کند. شما باید بخواهید برنده شوید و برای این کار لازم است روی برنده شدن تمرکز کنید و برای برنده شدن سخت تلاش کنید بنابراین لازم است از دیگر عرصه‌های زندگی خود بگذرید تا برنده شوید.
برای بسیاری از والدین، حوزه فعالیتی که فرزندانشان در آن رقابت می‌کردند، اهمیت چندانی نداشت. آنها انتظار نداشتند فرزندانشان شطرنج باز، رقصنده یا فوتبالیست حرفه‌ای شوند. نکته مهم برای آنها این بود که بچه‌ها میل به برنده شدن و نوعی نظم و انضباط را در خود ایجاد کنند که ممکن است برای برنده شدن در هر حوزه‌ای لازم شود. آنها معتقد بودند که این امر به فرزندانشان در فعالیت‌های آینده مانند ورود به کالجی عالی رتبه، یافتن شغلی با درآمد بالا و کسب ترفیع کمک می‌کند. فریدمن اصطلاح سرمایه‌گذاری بر رقابت‌جویی کودک  را برای اشاره به بازدهی که والدین از سرمایه‌گذاری خود پیش‌بینی می‌کردند ابداع کرد.

برگرفته از:
@cnstudy|مطالعات کودک و طبیعت



🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍4
🔶️بخش دوم

برای تقویت انگیزه برنده شدن، بسیاری از والدین به فرزندان خود جوایز مادی پاداش می‌دادند که بسیار فراتر از جوایز ارزان‌قیمت و روبان‌های ارائه شده توسط برگزارکنندگان رویدادها بود. به عنوان مثال، افزایش رتبه کودک در شطرنج به میزان معینی ممکن بود به سفر دیزنی‌لند یا افزایش پول توجیبی منجر شود. برخی نیز برای تمرین به فرزندان خود رشوه می‌دادند. چه عمداً، چه سهوا، والدین نه تنها میل به پیروزی را تقویت می‌کردند، بلکه غیرمستقیم به کودکان یاد می‌دادند که پاداش‌های مادی ارزشمندتر از علایق ذاتی آنها هستند.
فریدمن در مصاحبه‌های خود با بچه‌ها متوجه شد که آنها در مقایسه با والدینشان، علاقه کمتری به برنده شدن دارند، هر چند که آنها از پاداش‌ها خوششان می‌آمد. بسیاری از بچه‌ها می‌گویند چیزی که بیشتر از همه درخصوص مسابقات دوست دارند، فرصت دوستی با بچه‌هایی است که در غیر این صورت نمی‌توانستند آنها را ملاقات کنند. حتی برخی گفته‌اند اگر دوستی را شکست دهند احساس بدی پیدا می‌کنند، زیرا این به معنای باخت آن دوست است و به ندرت بچه‌ها در باره خود فعالیت صحبت می‌کردند. در مقابل، به گفته فریدمن، هیچ یک از والدین توانمندسازی فرزندان خود برای دوست‌یابی را دلیلی برای سرمایه‌گذاری خود ذکر نکردند.

∆ماهیت مشارکت‌جویانه بازیِ کودکان
من صدها ساعت را صرف تماشای بازی بچه‌ها کرده‌ام - به‌عنوان نجات غریق اردوگاه و ناظر بر تفریحات کودکان وقتی نوجوان بودم، به‌عنوان والد در بزرگسالی، و در دهه‌های اخیر به‌عنوان محققی که در حال مطالعه بازی و رشد کودک بوده است. آنچه من مشاهده کرده‌ام این است: کودکانی که به طور طبیعی، بدون نظارت یا مداخله بزرگسالان بازی می‌کنند، به ندرت وارد بازی رقابتی می‌شوند. حتی زمانی که آنها در حال انجام یک بازی ظاهراً رقابتی هستند، معمولاً بیشتر به دوست‌یابی، تفریح و اطمینان از اینکه همبازی‌هایشان سرگرم می‌شوند علاقه‌مند هستند تا اینکه بخواهند در بازی برنده‌ شوند. اغلب، آنها حتی امتیازهایی را که حین بازی کسب می‌کنند نیز حفظ نمی‌کنند.
علاوه بر مشاهدات من، مردم‌شناسان نیز گزارش کرده‌اند که در فرهنگ‌هایی که بزرگسالان رقابت را به کودکان تحمیل نمی‌کنند، به‌ویژه در فرهنگ‌ گروه‌های شکارچی-گردآورنده، بچه‌ها به ندرت به شیوه‌های رقابتی با هم بازی می‌کنند .
بازی واقعی - یعنی بازی‌ای که توسط خود بچه ها شروع و کارگردانی می شود - نیاز به همکاری دارد و می‌تواند با رقابت خراب شود. رقابت، لذت را از بین می‌برد، حداقل برای کسی که دائماً می‌بازد، زیرا وقتی بازی برایش سرگرم کننده نباشد، او بازی را رها می‌کند. اساسی‌ترین آزادی در بازی، آزادی ترک بازی است، و این نیرویی است که افراد مشارکت کننده در بازی  را به سوی تعامل و همکاری سوق می‌دهد. اگر می‌خواهید به بازی ادامه دهید، باید همبازی‌های خود را راضی نگه دارید. ضربه زدن به آنها به هر شکل(پنهان یا آشکار)، به خصوص اگر این کار را مکرر انجام دهید، آنها را ناراضی می‌کند. بچه‌ها این را خوب می‌دانند و اگر فراموش کنند، وقتی هم‌بازی‌هایشان بازی را ترک‌کنند، و آنها را تنها بگذارند آنها یادشان می‌آید که باید هم‌بازی‌شان هم راضی بماند...

قسمت های بعدی نوشتار:
@cnstudy|مطالعات کودک و طبیعت




🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍4
🔴 والدین فرزند خود را شبیه به خود بار می‌آورند و نام تربیت را بر آن می‌گذارند!


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
👍6
2025/07/14 04:11:36
Back to Top
HTML Embed Code: