This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⁉️مدرسه چه برنامه ای برای استعدادهای ما دارد؟!
◀️مجتبی شکوری
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️مجتبی شکوری
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍5💯1
فلسفه در کلاس درس (۱)
محمدرضا ایرانزاده
🔷️درسگفتارهای فکرپروری و فلسفهورزی
بازخوانی کتاب «فلسفه در کلاس درس»
جلسهی یکم: مقدمات
- معرفی درسگفتار
- فلسفه به مدرسه رفتهاست
- مقدمهی تولد فلسفه در یونان
🎙محمدرضا ایرانزاده
◀️ ادامه درسگفتارهای فکرپروری و فلسفهورزی در کانال مدرسهی استعلا
@Madrece_Estela
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
بازخوانی کتاب «فلسفه در کلاس درس»
جلسهی یکم: مقدمات
- معرفی درسگفتار
- فلسفه به مدرسه رفتهاست
- مقدمهی تولد فلسفه در یونان
🎙محمدرضا ایرانزاده
◀️ ادامه درسگفتارهای فکرپروری و فلسفهورزی در کانال مدرسهی استعلا
@Madrece_Estela
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❤2
🔴 به نیازهای شاگردان به بهترین شکل پاسخ دهیم!
🔸به فرض که همه افراد نیازهای یکسانی داشته باشند، و یک نوع و سبک مدرسه بتواند به نیازهای آنها پاسخ دهد؛ از کجا معلوم این سبک مدرسه واحد می تواند به بهترین شکل این نیازها را پاسخ دهد؟
⁉️آیا شکل بهتری برای آن نمی توان یافت؟ آیا سبک مدرسه ای واحدی که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش به همه مدارس به صورت واحد دیکته می کند، بهترین و مطلوب ترین سبک آموزشی است؟
🖋اردوان مجیدی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔸به فرض که همه افراد نیازهای یکسانی داشته باشند، و یک نوع و سبک مدرسه بتواند به نیازهای آنها پاسخ دهد؛ از کجا معلوم این سبک مدرسه واحد می تواند به بهترین شکل این نیازها را پاسخ دهد؟
⁉️آیا شکل بهتری برای آن نمی توان یافت؟ آیا سبک مدرسه ای واحدی که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش به همه مدارس به صورت واحد دیکته می کند، بهترین و مطلوب ترین سبک آموزشی است؟
🖋اردوان مجیدی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👏5👍1
🔴 مشکلات مهلک!
◀️ استاد دکتر محمدعلی موحد
نظام آموزشی ما هم از صدر به ذیل، از دوره ابتدایی تا عالیترین مقاطع، دارای مشکلات مهلک است و از دانشجو تا دبیر و استاد از آن شکایت دارند. نظامی سترون و ناکارآمد است که شوق و شور را در جوانان میکُشد، وقت آنان را تلف میکند و شمع اشتیاق را در دلشان خاموش میکند. من پیش از این در بزرگداشتم در تبریز هم در این باره حرف زدم و گفتم که سال گذشته نوه من کنکور داد. وقتی سؤالاتی را که برای پاسخگوییاش تعیین شده بود، دیدم واقعاً تأسف خوردم که چرا در نظام رسمی ما، چنین سؤالاتی تحت عنوان معارف اسلامی مطرح میشود. به همین دلیل مقالهای با عنوان «استهزای دین» یا «افسون دانش» نوشتم که منتشر شد. دو، سه ماه پیش که به مدرسهام در تبریز رفتم( منظور استاد، مدرسهای که به نام ایشان در زادگاهشان تبریز مزین شده است)دخترانی از مدرسه بیرون آمدند و دورم را گرفتند، سؤالات امتحانات فلسفه را به من نشان دادند و من هم یکراست به سمت مدیر مدرسه رفتم و نسبت به نحوه سؤالات اعتراض کردم. مشخص بود که معلم این سؤالات را از جزوهای که در دوران لیسانس آن را خوانده و به بچهها تعلیم میداده، استخراج کرده است. این سیستم آموزشی طفلمحور، پدر مردم را درآورده است. من از همه دستاندرکاران میخواهم که به مردم رحم کنند و فکری به حال آن کنند.
دانشآموزان ما همانهایی است که وقتی از چنبره نظام آموزشی نجات پیدا میکنند امثال مریم میرزاخانی از آنها بیرون میآید.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️ استاد دکتر محمدعلی موحد
نظام آموزشی ما هم از صدر به ذیل، از دوره ابتدایی تا عالیترین مقاطع، دارای مشکلات مهلک است و از دانشجو تا دبیر و استاد از آن شکایت دارند. نظامی سترون و ناکارآمد است که شوق و شور را در جوانان میکُشد، وقت آنان را تلف میکند و شمع اشتیاق را در دلشان خاموش میکند. من پیش از این در بزرگداشتم در تبریز هم در این باره حرف زدم و گفتم که سال گذشته نوه من کنکور داد. وقتی سؤالاتی را که برای پاسخگوییاش تعیین شده بود، دیدم واقعاً تأسف خوردم که چرا در نظام رسمی ما، چنین سؤالاتی تحت عنوان معارف اسلامی مطرح میشود. به همین دلیل مقالهای با عنوان «استهزای دین» یا «افسون دانش» نوشتم که منتشر شد. دو، سه ماه پیش که به مدرسهام در تبریز رفتم( منظور استاد، مدرسهای که به نام ایشان در زادگاهشان تبریز مزین شده است)دخترانی از مدرسه بیرون آمدند و دورم را گرفتند، سؤالات امتحانات فلسفه را به من نشان دادند و من هم یکراست به سمت مدیر مدرسه رفتم و نسبت به نحوه سؤالات اعتراض کردم. مشخص بود که معلم این سؤالات را از جزوهای که در دوران لیسانس آن را خوانده و به بچهها تعلیم میداده، استخراج کرده است. این سیستم آموزشی طفلمحور، پدر مردم را درآورده است. من از همه دستاندرکاران میخواهم که به مردم رحم کنند و فکری به حال آن کنند.
دانشآموزان ما همانهایی است که وقتی از چنبره نظام آموزشی نجات پیدا میکنند امثال مریم میرزاخانی از آنها بیرون میآید.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍9
🔻چالشهای نظام موجود تعلیم و تربیت در یک نگاه
🔸نظام رسمی در آزمونهای با جوابهای از پیش تعیین شده همگرا حبس شده و سازوکارهای آموزشی در مقابل تفکر واگرا، درمانده شده است.
🔸شاگردان در فاجعه ساز و کار ارزشیابیای کورکورانه و ماشینی سنجیده شده و به آنها برچسبهای موفق و ناموفق و کماستعداد و پر استعداد زده میشود و فاجعه از آنجا مضاعف میشود که این شاگردان را در یک رتبهبندی یک بعدی، بر حسب ارزیابی ماشینی مذکور ردیف میکنند و رتبههای برتر را بهعنوان نورچشمی و سوگلی در همهجا بر صدر مینشانند و الباقی را بهعنوان «الباقی» کنار میزنند.
🔸در نظام شاگرد اولی، یک نفر بهعنوان شاگرد اول تحسین شده و الباقی بهصورت غیرمستقیم تحقیر میشوند.
🔸حاکم شدن روش سخنرانی معلم، کتاب درسی، مشق و آزمون، یک گردونه حفظ محور کور را در نظام آموزشی ایجاد کرده است. تمام موضوعات آموزشی فقط در قالب کتابهای درسی معنادار میشود و انگار نظام آموزشی راهی برای پوشش و تحقق یادگیری این موضوعات و ارتقای توانمندیها، بدون کتاب درسی نمیشناسد.
🔸بهترین فرصت در بهترین دوره عمر فرزندانمان، صرف یادگیری موضوعات غیرکاربردی شده و از فراگرفتن هزاران موضوع ضروری مورد نیاز در زندگی واقعی خود، که با آنها دست به گریبان خواهد بود، باز میماند.
🔸از آموزشهای ضروری برای زندگی، توانایی کسبوکار، فهم اقتصادی، ارتباط واقعی با طبیعت، درگیر شدن واقعی در جامعه و تعاملات و ایفای نقشهای اجتماعی، تربیت فرزندان، فنون مدیریت و برنامهریزی، مهارتهای فنی و تخصصی، فناوری روز و…. خبری نیست؛ و اگر هم باشد، بلافاصله برچسب فوقبرنامه و خارج از مدرسه و نظایر آن میخورد؛ و بالاخره با زبان بیزبانی به شاگردان اعلام میشود: «که به درس خودت برس، اینها حاشیه است». و اینگونه، متن زندگی را برای شاگردان به حاشیه، و حاشیه را به متن تبدیل میکنیم.
🖋اردوان مجیدی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔸نظام رسمی در آزمونهای با جوابهای از پیش تعیین شده همگرا حبس شده و سازوکارهای آموزشی در مقابل تفکر واگرا، درمانده شده است.
🔸شاگردان در فاجعه ساز و کار ارزشیابیای کورکورانه و ماشینی سنجیده شده و به آنها برچسبهای موفق و ناموفق و کماستعداد و پر استعداد زده میشود و فاجعه از آنجا مضاعف میشود که این شاگردان را در یک رتبهبندی یک بعدی، بر حسب ارزیابی ماشینی مذکور ردیف میکنند و رتبههای برتر را بهعنوان نورچشمی و سوگلی در همهجا بر صدر مینشانند و الباقی را بهعنوان «الباقی» کنار میزنند.
🔸در نظام شاگرد اولی، یک نفر بهعنوان شاگرد اول تحسین شده و الباقی بهصورت غیرمستقیم تحقیر میشوند.
🔸حاکم شدن روش سخنرانی معلم، کتاب درسی، مشق و آزمون، یک گردونه حفظ محور کور را در نظام آموزشی ایجاد کرده است. تمام موضوعات آموزشی فقط در قالب کتابهای درسی معنادار میشود و انگار نظام آموزشی راهی برای پوشش و تحقق یادگیری این موضوعات و ارتقای توانمندیها، بدون کتاب درسی نمیشناسد.
🔸بهترین فرصت در بهترین دوره عمر فرزندانمان، صرف یادگیری موضوعات غیرکاربردی شده و از فراگرفتن هزاران موضوع ضروری مورد نیاز در زندگی واقعی خود، که با آنها دست به گریبان خواهد بود، باز میماند.
🔸از آموزشهای ضروری برای زندگی، توانایی کسبوکار، فهم اقتصادی، ارتباط واقعی با طبیعت، درگیر شدن واقعی در جامعه و تعاملات و ایفای نقشهای اجتماعی، تربیت فرزندان، فنون مدیریت و برنامهریزی، مهارتهای فنی و تخصصی، فناوری روز و…. خبری نیست؛ و اگر هم باشد، بلافاصله برچسب فوقبرنامه و خارج از مدرسه و نظایر آن میخورد؛ و بالاخره با زبان بیزبانی به شاگردان اعلام میشود: «که به درس خودت برس، اینها حاشیه است». و اینگونه، متن زندگی را برای شاگردان به حاشیه، و حاشیه را به متن تبدیل میکنیم.
🖋اردوان مجیدی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍4💯2
🎯تجربه طبیعت
🔷️تجربه مستقیم طبیعت و توام با شادی و شگفتی بدون آموزش و مداخله بزرگسالان با احترام و به رسمیت شناختن میل درونی کودک در قالب گروههای اجتماعی ناهمسال در یک بافت عاطفی مثبت برای رشد همه جانبه کودک لازم است. حضور در طبیعت و تجربه حسی آن منجر به بیداری حواس کودک میشود.حواس تیز لازمه شکوفایی خلاقیت است.تجربه طبیعت همچنین باعث افزایش عملکرد مستقل کودک میگردد. مطالعات بر اهمیت تجربه طبیعت برای رشد کودک در عرصههای سازشی ، زیبا شناختی، اجتماعی، شناختی هیجانی و فیزیکی تاکید دارد. شاید برای رشد همه جانبه کودک هیچ چیزی موثریتر از بازی آزاد و فعالیت خودانگیخته در طبیعت نباشد.
📍ویژگیهای تجربه طبیعت:
۱.تجربهای است که از میل و علاقه کودک شروع میشود.
۲.در تعامل بیواسطه با عناصر طبیعت است.
۳.این تجربه گروهی و متشکل از سنین مختلف است.
۴.از آموزش مستقیم در آن اجتناب میشود.
۵.یادگیری از طریق عمل و فعالیتهای خودانگیخته کودک رخ میدهد.
۶.بازی آزاد به عنوان محور همه یادگیریهای کودک به رسمیت شناخته میشود.
◀️ برگرفته از:
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔷️تجربه مستقیم طبیعت و توام با شادی و شگفتی بدون آموزش و مداخله بزرگسالان با احترام و به رسمیت شناختن میل درونی کودک در قالب گروههای اجتماعی ناهمسال در یک بافت عاطفی مثبت برای رشد همه جانبه کودک لازم است. حضور در طبیعت و تجربه حسی آن منجر به بیداری حواس کودک میشود.حواس تیز لازمه شکوفایی خلاقیت است.تجربه طبیعت همچنین باعث افزایش عملکرد مستقل کودک میگردد. مطالعات بر اهمیت تجربه طبیعت برای رشد کودک در عرصههای سازشی ، زیبا شناختی، اجتماعی، شناختی هیجانی و فیزیکی تاکید دارد. شاید برای رشد همه جانبه کودک هیچ چیزی موثریتر از بازی آزاد و فعالیت خودانگیخته در طبیعت نباشد.
📍ویژگیهای تجربه طبیعت:
۱.تجربهای است که از میل و علاقه کودک شروع میشود.
۲.در تعامل بیواسطه با عناصر طبیعت است.
۳.این تجربه گروهی و متشکل از سنین مختلف است.
۴.از آموزش مستقیم در آن اجتناب میشود.
۵.یادگیری از طریق عمل و فعالیتهای خودانگیخته کودک رخ میدهد.
۶.بازی آزاد به عنوان محور همه یادگیریهای کودک به رسمیت شناخته میشود.
◀️ برگرفته از:
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍5❤2💯1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▫️فرزند شما چیزی بیشتر از یک نمره و عدد هست!
🔶️بزرگترین ارث شما برای آینده فرزندتون، پرهیز از شبیه کردن یا تراش دادنش مثل کسی غیر از خودشه...
◀️ برگرفته از:
https://instagram.com/chiregii
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔶️بزرگترین ارث شما برای آینده فرزندتون، پرهیز از شبیه کردن یا تراش دادنش مثل کسی غیر از خودشه...
◀️ برگرفته از:
https://instagram.com/chiregii
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 فیلم سینمایی «رادیکال - Radical»
یک درام محصول سال ۲۰۲۳ مکزیک به کارگردانی Christopher Zalla
بازیگران: Jennifer Trejo، Daniel Haddad، Eugenio Derbez
☑️ امتیاز کسب شده از درگاه تخصصی IMDB توسط این فیلم: ۸ از ۱۰.
خلاصه داستان فیلم: در ماتاموروس شهری مرزی در مکزیک، مدرسه ابتدایی وجود دارد به نام خوزه اوربینا که تنها نقطه امن دانش آموزان در منطقهای فقیرنشین و پر از جنایت است، ورود معلمی جدید به نام سرجیو، تغییرات اساسی در زندگی دانش آموزان کلاس ایجاد میکند.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
یک درام محصول سال ۲۰۲۳ مکزیک به کارگردانی Christopher Zalla
بازیگران: Jennifer Trejo، Daniel Haddad، Eugenio Derbez
☑️ امتیاز کسب شده از درگاه تخصصی IMDB توسط این فیلم: ۸ از ۱۰.
خلاصه داستان فیلم: در ماتاموروس شهری مرزی در مکزیک، مدرسه ابتدایی وجود دارد به نام خوزه اوربینا که تنها نقطه امن دانش آموزان در منطقهای فقیرنشین و پر از جنایت است، ورود معلمی جدید به نام سرجیو، تغییرات اساسی در زندگی دانش آموزان کلاس ایجاد میکند.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍7❤1
⁉️ چرا دائم "دم" از تحول میزنیم اما تحولی نمیبینیم؟ چرا سخن از تحول سکه رایج و ورد زبان مسئولان ماست و ما تنها در ساختن "گفتمانی" به نام تحول ید طولا پیدا کردهایم؟
✍ البته انصاف باید داد یک گام جلوتر هم رفتهایم و "سندهای"تحول هم نوشتهایم! اما تحول را "تجربه" نکردهایم و "داغ" تحول کماکان بر دلهایمان مانده است! چرا؟
✍ دلایل مختلفی را میتوان برشمرد. اینکه شاید حقیقتا مدیران ما طالب و خواهان تحول نبودهاند و در یک چنبره گفتمانی ناگزیر به هم نوایی شدهاند. یا اینکه ایدههای تحولی که دنبال آنها بودهایم عقیم، معیوب، نابسنده و نابجا بودهاند. و یا اینکه مشکل به بار نشستن ایدههای تحولی کمبود منابع و ابزارهای مورد نیاز بهویژه منابع مالی بوده است. بالاخره، شاید ترکیب پیچیدهای از همه این عوامل و عوامل دیگر را به عنوان دلیل ناکامی در تحول و درجا زدن بدانیم.
✍ نظر من اجمالا این است که مشکل اساسی و توضیح دهنده وضع موجود هیچیک از اینها نیست. گرچه همه آنها میتواند بخشی از وضعیت فروبسته نظام آموزشی را توضیح دهد و نوری بر آن بتاباند. اما بخش عمده این موقعیت مسئلهدار تاریک میماند.
✍ به باور من ما در فهم نسبت به "چگونگی" اجرای سیاستهای تحولی مشکل اساسی داریم. یا از آنچه در پی اجرای سیاستهای تحولی باید شاهد باشیم فهم به غایت غلطی داریم و همین سبب درجا زدن و ناشدنی جلوه کردن تحول شده است.
✍ مدیران ما متاسفانه اجرای سیاستهای تحولی را به منزله "یکدست" ساختن یا "یک شکل" ساختن نهادهای آموزشی و تربیتی در همه ابعاد و مظاهر آن میپندارن یا فکر میکنند تحول در عمل و اجرا یک "ریخت" واحد و ثابت دارد و هر نهاد یا واحدی که "آن ریختی" نباشد از تحول حظ و بهرهای نبرده است!
✍ مدیران ما متاسفانه از "کثرت" گریزانند! ما از کثرت میترسیم! به عبارت دقیقتر کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را باور نداریم. به دیگر سخن سیاستهای تحولی را از جنس "ریلگذاری" نمیدانیم و نمیبینیم. بر روی ریل انواع قطارها و انواع واگنها در حرکت هستند یا میتوانند باشند. تندرو/ کندرو، شبرو/ روزرو، منوهای مختلف، صندلیهای گوناگون و تنوعهای بالفعل و بالقوه دیگر. مدیران ما در مقام تمثیل میخواهند فراتر از تجویز ریل، واگنهای یک اندازه، یک شکل، یک رنگ، یک جنس، و یک طرح را روی ریل قرار دهند تا آرامش خاطر پیدا کنند! این یعنی فهم غلط داشتن از اجرا یا تعدد و کثرت در "برندها" را باور نکردن و قدر آنها را نشناختن!
✍ واقعیت این است که تحول میتواند برندها یا جلوههای گوناگونی داشته باشد. کما اینکه هم اکنون نیز چون نیک بنگریم در صحنه آموزشوپرورش دولتی و غیردولتی، و البته عمدتا غیردولتی، این گونهگونی آشکارا دیده میشود. خلاقیتها در قالب "برنامههای عمل" مختلف بروز و ظهور یافته و در حال اجراست. بازهم اگر نیک بنگریم در اکثریت قریب به اتفاق موارد این تنوع در تمها یا برندها در اصولی که میتوان آنها را اصول تحولی یا "منشور تحول" نامید مشترک هستند. یعنی مثلا بر پرورش حس دینی تاکید دارند اما با سبک و سیاق خاص. بر تبدیل شدن مدرسه به کانون توسعه محله تاکید دارند اما با ابتکارات و طرح و نقشه ویژه، مهارتآموزی را پاس میدارند اما با مدل خلاق و نوآورانه.
✍ بیان دیگر آسیبشناسی مورد تاکید من، تاکید و اصرار بر اجرای "بالا به پایین" تغییرات با همان انگاره و نگاه صُلب تک.ریختی است. لذا سیاستهای اجرایی، و نه الزاما خود سیاست ها، به بزرگترین مانع برای ایجاد تغییر و تحول بدل شده است. با ندیدن و به رسمیت نشناختن گونهها یا جلوههای مختلف تحول بزرگترین ظلم را در حق نظام آموزشی و عوامل تحولخواه و خلاق روا می.داریم. یعنی در عمل بر کنشهای اصیل تحولی و ظرفیتهای فاخری که در این جهت فعال هستند خط بطلان میکشیم. چون از "کثرت" هراسان هستیم.
✍ برپایه این تحلیل ما بیش از هرچیز نیازمند تحول در نگاه به اجرای سیاستهای تحولی در راستای پذیرش کثرت و تشویق و ترغیب برندهای گوناگون همسو با "منشور تحول" هستیم.
✍ البته اگر نگاه عوض شود و سیاست اجرای هماهنگ با اصل کثرت(در وحدت) مقبول افتد، خواهیم دید که لوازمی دارد که باید شهامت ایستادن در پای آن لوازم را نیز داشته باشیم. از جمله نگاه جدید به شان و حیثیت "حاکمیتی" آموزشوپرورش نیاز به بازبینی است که در جای دیگر به شرح آن پرداختهام. برای شرح این تغییر چرخش از "مدل حاکمیتی بسته" به "مدل حاکمیتی باز" را پیشنهاد کردهام...
🖋دکتر محمود مهرمحمدی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
✍ البته انصاف باید داد یک گام جلوتر هم رفتهایم و "سندهای"تحول هم نوشتهایم! اما تحول را "تجربه" نکردهایم و "داغ" تحول کماکان بر دلهایمان مانده است! چرا؟
✍ دلایل مختلفی را میتوان برشمرد. اینکه شاید حقیقتا مدیران ما طالب و خواهان تحول نبودهاند و در یک چنبره گفتمانی ناگزیر به هم نوایی شدهاند. یا اینکه ایدههای تحولی که دنبال آنها بودهایم عقیم، معیوب، نابسنده و نابجا بودهاند. و یا اینکه مشکل به بار نشستن ایدههای تحولی کمبود منابع و ابزارهای مورد نیاز بهویژه منابع مالی بوده است. بالاخره، شاید ترکیب پیچیدهای از همه این عوامل و عوامل دیگر را به عنوان دلیل ناکامی در تحول و درجا زدن بدانیم.
✍ نظر من اجمالا این است که مشکل اساسی و توضیح دهنده وضع موجود هیچیک از اینها نیست. گرچه همه آنها میتواند بخشی از وضعیت فروبسته نظام آموزشی را توضیح دهد و نوری بر آن بتاباند. اما بخش عمده این موقعیت مسئلهدار تاریک میماند.
✍ به باور من ما در فهم نسبت به "چگونگی" اجرای سیاستهای تحولی مشکل اساسی داریم. یا از آنچه در پی اجرای سیاستهای تحولی باید شاهد باشیم فهم به غایت غلطی داریم و همین سبب درجا زدن و ناشدنی جلوه کردن تحول شده است.
✍ مدیران ما متاسفانه اجرای سیاستهای تحولی را به منزله "یکدست" ساختن یا "یک شکل" ساختن نهادهای آموزشی و تربیتی در همه ابعاد و مظاهر آن میپندارن یا فکر میکنند تحول در عمل و اجرا یک "ریخت" واحد و ثابت دارد و هر نهاد یا واحدی که "آن ریختی" نباشد از تحول حظ و بهرهای نبرده است!
✍ مدیران ما متاسفانه از "کثرت" گریزانند! ما از کثرت میترسیم! به عبارت دقیقتر کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را باور نداریم. به دیگر سخن سیاستهای تحولی را از جنس "ریلگذاری" نمیدانیم و نمیبینیم. بر روی ریل انواع قطارها و انواع واگنها در حرکت هستند یا میتوانند باشند. تندرو/ کندرو، شبرو/ روزرو، منوهای مختلف، صندلیهای گوناگون و تنوعهای بالفعل و بالقوه دیگر. مدیران ما در مقام تمثیل میخواهند فراتر از تجویز ریل، واگنهای یک اندازه، یک شکل، یک رنگ، یک جنس، و یک طرح را روی ریل قرار دهند تا آرامش خاطر پیدا کنند! این یعنی فهم غلط داشتن از اجرا یا تعدد و کثرت در "برندها" را باور نکردن و قدر آنها را نشناختن!
✍ واقعیت این است که تحول میتواند برندها یا جلوههای گوناگونی داشته باشد. کما اینکه هم اکنون نیز چون نیک بنگریم در صحنه آموزشوپرورش دولتی و غیردولتی، و البته عمدتا غیردولتی، این گونهگونی آشکارا دیده میشود. خلاقیتها در قالب "برنامههای عمل" مختلف بروز و ظهور یافته و در حال اجراست. بازهم اگر نیک بنگریم در اکثریت قریب به اتفاق موارد این تنوع در تمها یا برندها در اصولی که میتوان آنها را اصول تحولی یا "منشور تحول" نامید مشترک هستند. یعنی مثلا بر پرورش حس دینی تاکید دارند اما با سبک و سیاق خاص. بر تبدیل شدن مدرسه به کانون توسعه محله تاکید دارند اما با ابتکارات و طرح و نقشه ویژه، مهارتآموزی را پاس میدارند اما با مدل خلاق و نوآورانه.
✍ بیان دیگر آسیبشناسی مورد تاکید من، تاکید و اصرار بر اجرای "بالا به پایین" تغییرات با همان انگاره و نگاه صُلب تک.ریختی است. لذا سیاستهای اجرایی، و نه الزاما خود سیاست ها، به بزرگترین مانع برای ایجاد تغییر و تحول بدل شده است. با ندیدن و به رسمیت نشناختن گونهها یا جلوههای مختلف تحول بزرگترین ظلم را در حق نظام آموزشی و عوامل تحولخواه و خلاق روا می.داریم. یعنی در عمل بر کنشهای اصیل تحولی و ظرفیتهای فاخری که در این جهت فعال هستند خط بطلان میکشیم. چون از "کثرت" هراسان هستیم.
✍ برپایه این تحلیل ما بیش از هرچیز نیازمند تحول در نگاه به اجرای سیاستهای تحولی در راستای پذیرش کثرت و تشویق و ترغیب برندهای گوناگون همسو با "منشور تحول" هستیم.
✍ البته اگر نگاه عوض شود و سیاست اجرای هماهنگ با اصل کثرت(در وحدت) مقبول افتد، خواهیم دید که لوازمی دارد که باید شهامت ایستادن در پای آن لوازم را نیز داشته باشیم. از جمله نگاه جدید به شان و حیثیت "حاکمیتی" آموزشوپرورش نیاز به بازبینی است که در جای دیگر به شرح آن پرداختهام. برای شرح این تغییر چرخش از "مدل حاکمیتی بسته" به "مدل حاکمیتی باز" را پیشنهاد کردهام...
🖋دکتر محمود مهرمحمدی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍7
🔶 فرزندانی که گروگان گرفته میشوند...
🖋محمد فاضلی
✅ یکی از بدترین خبرها برای هر پدر و مادری آن است که فرزندش را گروگان گرفتهاند. گروگانگیر چه میخواهد تا فرزند را آزاد کند؟ والدین حاضرند «همه زندگیشان» را بدهند تا او را آزاد، خوشحال و امیدوار به زندگی ببینید. امیدوارند گروگانگیران او را بدون کمترین صدمهای آزاد کنند. خوب دقت کنید: حاضرند خودشان در دست گروگانگیرها بیفتند تا فرزندشان آزاد شود.
✅ زندگی فرزندانمان از شش هفت سالگی تا نیمهراه جوانی، گروگان گرفته میشود و ما همه چیزمان را میدهیم تا آزادشان کنیم، تا خوشحال شوند، تا زندگی به روی ایشان لبخند بزند، و دست آخر کثیری از ما به هدفمان نمیرسیم. نظام آموزش و پرورش فرزندان ما را گروگان میگیرد، و دقیقاً عین هر گروگانگیری دیگری، گاه والدین خودشان را نیز به گروگانگیر تحویل میدهند تا شاید فرزندشان آزاد شود.
✅ نظام آموزش و پرورش مگر چه میکند؟ این نظام دوازده سال یک راه پیش پای فرزندان بیشتر نمیگذارد: کتابهایی را بخوانید که ما خودمان خواندیم و امروز چیز زیادی از آنها به یاد نداریم و به تجربه دریافتیم که زیاد بهکار زندگی ما نیامدند. حاصل اکثریت مردم از نظام آموزش و پرورش و دوازده سال نشستن سر کلاس مدارس، چیزی جز یادگیری الفبا و جدول ضرب است. نظام آموزش و پرورش در اکثریت فرزندان ما هیچ خلاقیتی برای تغییر جهان، هیچ شوری برای آموختن و هیچ مهارتی برای زندگی کردن ایجاد نمیکند.
✅ کلاسها و کتابهای فارسی آموزش و پرورش زبان به قدرت نویسندگی دانشآموزان کمکی نمیکند، کلاسها و کتابهای دینی هم به دیندار شدن یاری نمیرسانند، کتابها و کلاسهای زبان انگلیسی به اندازه دیدن کارتونها و رفتن به کلاسهای خصوصی زبان، اثربخشی ندارند؛ و از درس و کلاس حرفه و فن یا کار و حرفه مدارس دانشآموز ماهر خارج نمیشود. کلاسهای درس هنر نیز خطاط، نقاش یا مجسمهساز تربیت نکردهاند، و اغلب جز به بیاهمیت ساختن و نابود کردن قریحه هنری کودکان کاری نمیکنند.
✅ فرزندان ما چرا شبیه گروگانها هستند؟ گروگان از خودش اختیاری ندارد به دستور گروگانگیر عمل میکند، عین فرزندان ما که تابع آموزش و پرورش هستند؛ گروگان در ویلای لوکس هم که نگهداری شود زجر میکشد، عین فرزندان ما که در برترین مدارس نیز غالباً زندگی و خلاقیت زندگی را تجربه نمیکنند، در عمق تجربه زیسته خود اغلب ناراضیاند و مدرسه را تحمل میکنند. گروگان منتظر لحظه خلاصی است و فرزندان ما تعطیلی مدرسه و پایان کل این دوران را انتظار میکشند. فرزندان ما اکثراً تحمل میکنند، به این امید که روزی از شر همه اینها خلاص میشوند.
✅ حس پدر و مادرها هم همین است. برخی والدین در عمق آگاهیشان غالباً میپرسند: «اینها که بچه من میخواند به چه درد میخورد؟ حالا اگر نداند مراعات نظیر چیست و وحشی بافقی در قرن چندم به دنیا آمده است، کجای زندگیش لنگ میشود؟» و دقیقترها میگویند «این همه را که خواهد آیا میتواند یک انشا بنویسد؟ آیا واقعاً او دارد عاقلتر میشود؟ خلاقتر میشود؟ اخلاقیتر میشود؟ و از پس زندگی برخواهد آمد؟» و جواب کثیری، منفی است.
✅ چرا این داستان مثل گروگانگیری است؟ زیرا ما پدر و مادرها میدانیم چارهای نداریم و فقط دوست داریم این راه طی شود و فرزندمان از این مرحله خلاص شود؛ و درست عین والدین کودکی که به گروگان گرفته شده باشد، تمام زندگی را به پای طی شدن این مرحله میریزیم: کار میکنیم، کیف و کتاب درسی و کمکدرسی میخریم، شهریه میدهیم، معلم خصوصی میگیریم؛ شاید او روزی آزاد و خوشبخت شود.
✅ مادران و پدرانی را دیدهاید که تا وقتی سوادشان قد میدهد از کودکانشان درس میپرسند؟ کنار او مسأله حل میکنند؟ با او تا مدرسه میروند و استرس امتحان و کنکور را بر خود هموار میسازند، اشک میریزند و مثل کودکشان روی درسها فکر میکنند؟ اینها همان کسانی هستند که ناخودآگاه، خودشان را هم به گروگانگیر تحویل میدهند تا شاید به آزادی و راحتی فرزندشان کمک کرده باشند. آموزش و پرورش، وجود اینها را هم گروگان میگیرد.
✅ آموزش و پرورش به جای آنکه خلاقیتپرور، رهاییبخش، شادیآور و مهارتآفرین باشد، گروگانگیری میکند؛ دوازده سال زندگی ما و فرزندانمان را گروگان میگیرد. آموزش و پرورش مثل بازیهای کامپیوتری شده است، تلاش میکنید تا گروگان را از دست گروگانگیر نجات دهید و به مرحله بعد بروید. برخی گروگانها از این مرحله عبور کرده و راهی یک گروگانگیری دیگر میشوند، دانشگاه؛ و برخی دیگر بعد از رهایی، با زخمهای یادگار دوران گروگانگیری، راهی زیستن در جامعهای میشوند که بابت این زخمها، بهایی نمیپردازد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖋محمد فاضلی
✅ یکی از بدترین خبرها برای هر پدر و مادری آن است که فرزندش را گروگان گرفتهاند. گروگانگیر چه میخواهد تا فرزند را آزاد کند؟ والدین حاضرند «همه زندگیشان» را بدهند تا او را آزاد، خوشحال و امیدوار به زندگی ببینید. امیدوارند گروگانگیران او را بدون کمترین صدمهای آزاد کنند. خوب دقت کنید: حاضرند خودشان در دست گروگانگیرها بیفتند تا فرزندشان آزاد شود.
✅ زندگی فرزندانمان از شش هفت سالگی تا نیمهراه جوانی، گروگان گرفته میشود و ما همه چیزمان را میدهیم تا آزادشان کنیم، تا خوشحال شوند، تا زندگی به روی ایشان لبخند بزند، و دست آخر کثیری از ما به هدفمان نمیرسیم. نظام آموزش و پرورش فرزندان ما را گروگان میگیرد، و دقیقاً عین هر گروگانگیری دیگری، گاه والدین خودشان را نیز به گروگانگیر تحویل میدهند تا شاید فرزندشان آزاد شود.
✅ نظام آموزش و پرورش مگر چه میکند؟ این نظام دوازده سال یک راه پیش پای فرزندان بیشتر نمیگذارد: کتابهایی را بخوانید که ما خودمان خواندیم و امروز چیز زیادی از آنها به یاد نداریم و به تجربه دریافتیم که زیاد بهکار زندگی ما نیامدند. حاصل اکثریت مردم از نظام آموزش و پرورش و دوازده سال نشستن سر کلاس مدارس، چیزی جز یادگیری الفبا و جدول ضرب است. نظام آموزش و پرورش در اکثریت فرزندان ما هیچ خلاقیتی برای تغییر جهان، هیچ شوری برای آموختن و هیچ مهارتی برای زندگی کردن ایجاد نمیکند.
✅ کلاسها و کتابهای فارسی آموزش و پرورش زبان به قدرت نویسندگی دانشآموزان کمکی نمیکند، کلاسها و کتابهای دینی هم به دیندار شدن یاری نمیرسانند، کتابها و کلاسهای زبان انگلیسی به اندازه دیدن کارتونها و رفتن به کلاسهای خصوصی زبان، اثربخشی ندارند؛ و از درس و کلاس حرفه و فن یا کار و حرفه مدارس دانشآموز ماهر خارج نمیشود. کلاسهای درس هنر نیز خطاط، نقاش یا مجسمهساز تربیت نکردهاند، و اغلب جز به بیاهمیت ساختن و نابود کردن قریحه هنری کودکان کاری نمیکنند.
✅ فرزندان ما چرا شبیه گروگانها هستند؟ گروگان از خودش اختیاری ندارد به دستور گروگانگیر عمل میکند، عین فرزندان ما که تابع آموزش و پرورش هستند؛ گروگان در ویلای لوکس هم که نگهداری شود زجر میکشد، عین فرزندان ما که در برترین مدارس نیز غالباً زندگی و خلاقیت زندگی را تجربه نمیکنند، در عمق تجربه زیسته خود اغلب ناراضیاند و مدرسه را تحمل میکنند. گروگان منتظر لحظه خلاصی است و فرزندان ما تعطیلی مدرسه و پایان کل این دوران را انتظار میکشند. فرزندان ما اکثراً تحمل میکنند، به این امید که روزی از شر همه اینها خلاص میشوند.
✅ حس پدر و مادرها هم همین است. برخی والدین در عمق آگاهیشان غالباً میپرسند: «اینها که بچه من میخواند به چه درد میخورد؟ حالا اگر نداند مراعات نظیر چیست و وحشی بافقی در قرن چندم به دنیا آمده است، کجای زندگیش لنگ میشود؟» و دقیقترها میگویند «این همه را که خواهد آیا میتواند یک انشا بنویسد؟ آیا واقعاً او دارد عاقلتر میشود؟ خلاقتر میشود؟ اخلاقیتر میشود؟ و از پس زندگی برخواهد آمد؟» و جواب کثیری، منفی است.
✅ چرا این داستان مثل گروگانگیری است؟ زیرا ما پدر و مادرها میدانیم چارهای نداریم و فقط دوست داریم این راه طی شود و فرزندمان از این مرحله خلاص شود؛ و درست عین والدین کودکی که به گروگان گرفته شده باشد، تمام زندگی را به پای طی شدن این مرحله میریزیم: کار میکنیم، کیف و کتاب درسی و کمکدرسی میخریم، شهریه میدهیم، معلم خصوصی میگیریم؛ شاید او روزی آزاد و خوشبخت شود.
✅ مادران و پدرانی را دیدهاید که تا وقتی سوادشان قد میدهد از کودکانشان درس میپرسند؟ کنار او مسأله حل میکنند؟ با او تا مدرسه میروند و استرس امتحان و کنکور را بر خود هموار میسازند، اشک میریزند و مثل کودکشان روی درسها فکر میکنند؟ اینها همان کسانی هستند که ناخودآگاه، خودشان را هم به گروگانگیر تحویل میدهند تا شاید به آزادی و راحتی فرزندشان کمک کرده باشند. آموزش و پرورش، وجود اینها را هم گروگان میگیرد.
✅ آموزش و پرورش به جای آنکه خلاقیتپرور، رهاییبخش، شادیآور و مهارتآفرین باشد، گروگانگیری میکند؛ دوازده سال زندگی ما و فرزندانمان را گروگان میگیرد. آموزش و پرورش مثل بازیهای کامپیوتری شده است، تلاش میکنید تا گروگان را از دست گروگانگیر نجات دهید و به مرحله بعد بروید. برخی گروگانها از این مرحله عبور کرده و راهی یک گروگانگیری دیگر میشوند، دانشگاه؛ و برخی دیگر بعد از رهایی، با زخمهای یادگار دوران گروگانگیری، راهی زیستن در جامعهای میشوند که بابت این زخمها، بهایی نمیپردازد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👏4💯3👍2❤1
✍️محمدباقر تاج الدین
🖊 عقب ماندگی نظام آموزش و پرورش و بروز تعارضات فکری و رفتاری در دانش آموزان
✅واقعیت بسیار تلخ و تأسف بار این است که نظام آموزش و پرورش ایران دچار عقب ماندگی های بسیاری شده و به هیچ وجه نتوانسته هم پایِ تغییرات و تحولات گسترده و عمیقی که در جامعه و جهان روی داده است پیش برود. مروری هرچند سطحی و گذرا بر وضعیت فکری و رفتاری و در مجموع سبک زندگی دانش آموزان کشورمان به خوبی نشان می دهد که اکثریت قاطع آنان در مقایسه با نسل های پیشین در زیست جهان کاملا مدرن و متحول شده ای زندگی می کنند و لذا ضرورت تام دارد که مطابق با نیازها و خواسته های این نسل نظام آموزش و پرورش نیز خود را متحول کند. اما شوربختانه این که دیده می شود چنین اتفاقی مهمی روی نداده و نه تنها نظام مورد نظر خود را متحول نکرده بلکه تو گویی که سرِ بازگشتن به گذشته را نیز دارد که این دیگر بسیار وا اسفا و وانفسا است!!!!
✳️مروری بر کتابی های درسی و محتواهایی که در کلاس ها و مدارس ارائه و تدریس می شوند به خوبی نشان می دهد که بسیاری از دانش آموزان نمی توانند خود را با این دروس و متون تطبیق دهند و با نوعی خشم و ناراحتی آن ها را می خوانند تا نمره ای بگیرند و به مدارج بالاتر برسند. این موضوع حتی در خصوص معلمان نیز تا حد زیادی مصداق دارد چرا که آنان نیز تدریس این دروس برای شان عذابی الیم است. اگر بخواهم مستند بگویم چندین تن از معلمان عزیز کشورمان که از قضا از دانشجویان بنده نیز بودند این موضوع را بارها یادآور شدند. در میان بستگان و آشنایان نیز همواره معلمان از این مسأله و مشکل شکایت دارند. این مشکل به ویژه در دروس علوم انسانی بیش تر خودنمایی می کند چرا که محتوای این دروس هیچ گونه همخوانی ای با زیست جهان دانش آموزان و حتی معلمان نسل جدید ندارد و در نتیجه امکان فهم این متون برای شان بسیار دشوار است!!!
❇️ضمن این که در اثر تحولات گسترده و عمیق شبکه های مجازی از یک سو و گسترش مراکز علمی و پژوهشی و آموزشی غیر رسمی از سوی دیگر سطح دانش و آگاهی افراد جامعه و به ویژه نسل جدید بسیار افزایش یافته به گونه ای که خودشان به راحتی توان تحلیل و فهم بسیاری از مسائل را دارند. آن گاه این دانش آموزان با این سطح و عمق از آگاهیِ تحول یافته باید بروند در مدارسی که آموزش های ایدئولوژیک ، کلیشه ای و کانالیزه شده ای ارائه می شود را ببینند که به شدت سبب ایجاد تعارضات فکری، روانی و رفتاری در آنان می شود!!! برای مثال امروزه با یک جستجوی ساده هر دانش آموز و معلمی می تواند به بسیاری از منابع تاریخی معتبر و موجود در کتابخانه های جهان دست یابد و آن ها را مطالعه کند. اما هنگامی که وارد مدرسه می شوند کتاب های تاریخی ای را باید تدریس کنند و بخوانند که سوگیری های کاملا خاصی دارند و همین موضوع سبب بروز تعارض و تناقض در آنان می شود!!
✅نظام آموزش و پرورش در جامعۀ ما همگام با تحولات جهانی و مدرن پیش نمی رود و از این جهت دچار عقب ماندگی های اساسی و بنیادین شده است. سوای از مباحثی که در سطور پیشین بدان ها اشارت رفت نظام آموزش و پرورش حتی توان ایجاد خلاقیت، تفکر انتقادی، مهارت آموزی و تحلیل را در دانش آموزان ندارد و از این جهت است که در این سال ها بسیاری از خانواده ها ترجیح داده اند فرزندان خود را به آموزشگاه های غیر رسمی و خصوصی بفرستند تا به آموزش زبان خارجه، کامپیوتر، موسیقی، ورزش، هنر و سایر امور مورد نیاز بپردازند. بماند که بروز و ظهور بی انگیزگی های فراوان و گوناگون در دانش آموزان و معلمان خود قصّۀ پُر غصّه ای است که در این صحیفه نمی گنجد!!!
شرح این هجران و این خونِ جگر
این زمان بگذار تا وقتِ دگر
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖊 عقب ماندگی نظام آموزش و پرورش و بروز تعارضات فکری و رفتاری در دانش آموزان
✅واقعیت بسیار تلخ و تأسف بار این است که نظام آموزش و پرورش ایران دچار عقب ماندگی های بسیاری شده و به هیچ وجه نتوانسته هم پایِ تغییرات و تحولات گسترده و عمیقی که در جامعه و جهان روی داده است پیش برود. مروری هرچند سطحی و گذرا بر وضعیت فکری و رفتاری و در مجموع سبک زندگی دانش آموزان کشورمان به خوبی نشان می دهد که اکثریت قاطع آنان در مقایسه با نسل های پیشین در زیست جهان کاملا مدرن و متحول شده ای زندگی می کنند و لذا ضرورت تام دارد که مطابق با نیازها و خواسته های این نسل نظام آموزش و پرورش نیز خود را متحول کند. اما شوربختانه این که دیده می شود چنین اتفاقی مهمی روی نداده و نه تنها نظام مورد نظر خود را متحول نکرده بلکه تو گویی که سرِ بازگشتن به گذشته را نیز دارد که این دیگر بسیار وا اسفا و وانفسا است!!!!
✳️مروری بر کتابی های درسی و محتواهایی که در کلاس ها و مدارس ارائه و تدریس می شوند به خوبی نشان می دهد که بسیاری از دانش آموزان نمی توانند خود را با این دروس و متون تطبیق دهند و با نوعی خشم و ناراحتی آن ها را می خوانند تا نمره ای بگیرند و به مدارج بالاتر برسند. این موضوع حتی در خصوص معلمان نیز تا حد زیادی مصداق دارد چرا که آنان نیز تدریس این دروس برای شان عذابی الیم است. اگر بخواهم مستند بگویم چندین تن از معلمان عزیز کشورمان که از قضا از دانشجویان بنده نیز بودند این موضوع را بارها یادآور شدند. در میان بستگان و آشنایان نیز همواره معلمان از این مسأله و مشکل شکایت دارند. این مشکل به ویژه در دروس علوم انسانی بیش تر خودنمایی می کند چرا که محتوای این دروس هیچ گونه همخوانی ای با زیست جهان دانش آموزان و حتی معلمان نسل جدید ندارد و در نتیجه امکان فهم این متون برای شان بسیار دشوار است!!!
❇️ضمن این که در اثر تحولات گسترده و عمیق شبکه های مجازی از یک سو و گسترش مراکز علمی و پژوهشی و آموزشی غیر رسمی از سوی دیگر سطح دانش و آگاهی افراد جامعه و به ویژه نسل جدید بسیار افزایش یافته به گونه ای که خودشان به راحتی توان تحلیل و فهم بسیاری از مسائل را دارند. آن گاه این دانش آموزان با این سطح و عمق از آگاهیِ تحول یافته باید بروند در مدارسی که آموزش های ایدئولوژیک ، کلیشه ای و کانالیزه شده ای ارائه می شود را ببینند که به شدت سبب ایجاد تعارضات فکری، روانی و رفتاری در آنان می شود!!! برای مثال امروزه با یک جستجوی ساده هر دانش آموز و معلمی می تواند به بسیاری از منابع تاریخی معتبر و موجود در کتابخانه های جهان دست یابد و آن ها را مطالعه کند. اما هنگامی که وارد مدرسه می شوند کتاب های تاریخی ای را باید تدریس کنند و بخوانند که سوگیری های کاملا خاصی دارند و همین موضوع سبب بروز تعارض و تناقض در آنان می شود!!
✅نظام آموزش و پرورش در جامعۀ ما همگام با تحولات جهانی و مدرن پیش نمی رود و از این جهت دچار عقب ماندگی های اساسی و بنیادین شده است. سوای از مباحثی که در سطور پیشین بدان ها اشارت رفت نظام آموزش و پرورش حتی توان ایجاد خلاقیت، تفکر انتقادی، مهارت آموزی و تحلیل را در دانش آموزان ندارد و از این جهت است که در این سال ها بسیاری از خانواده ها ترجیح داده اند فرزندان خود را به آموزشگاه های غیر رسمی و خصوصی بفرستند تا به آموزش زبان خارجه، کامپیوتر، موسیقی، ورزش، هنر و سایر امور مورد نیاز بپردازند. بماند که بروز و ظهور بی انگیزگی های فراوان و گوناگون در دانش آموزان و معلمان خود قصّۀ پُر غصّه ای است که در این صحیفه نمی گنجد!!!
شرح این هجران و این خونِ جگر
این زمان بگذار تا وقتِ دگر
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👏5👍1
خشت کج | نقد نظام آموزشی
📚 معرفی کتاب : یادگیری آزاد؛ چگونه با آزاد گذاشتن غریزه ی بازی، کودکان ما شادمان تر، خودبسنده تر و یادگیرندگان بهتری در همه عمر می شوند 🖋نوشته پیتر گری 📘ترجمه مهدی غلامی 🔶️ گزیده ای از کتاب: نویسنده با ذکر خاطراتی از دوران کودکی خود و برخی از افراد مشهور…
🔴 هفت خطای آموزش اجباری
❗️خطای اول: دریغ کردن آزادی بدون هیچ علت و روند دادرسی.
❗️خطای دوم: تداخل با شکلگیری مسئولیت پذیری شخصی و خودراهبری.
❗️خطای سوم: تضعیف کردن انگیزه درونی برای یادگیری( تبدیل یادگیری به کار).
❗️خطای چهارم: قضاوت کردنِ دانش آموزان به شیوههایی که باعث تشدیدِ احساس خجالت، تکبر، بدبینی، و تقلب در آنها میشود.
❗️خطای پنجم: ممانعت از رشد همکاری و ترویج زورگویی.
❗️خطای ششم: ممانعت از تفکر انتقادی.
❗️خطای هفتم: کاهش تنوع مهارت ها و معلومات
📚کتاب یادگیری آزاد نوشته پیتر گری ترجمه مهدی غلامی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❗️خطای اول: دریغ کردن آزادی بدون هیچ علت و روند دادرسی.
❗️خطای دوم: تداخل با شکلگیری مسئولیت پذیری شخصی و خودراهبری.
❗️خطای سوم: تضعیف کردن انگیزه درونی برای یادگیری( تبدیل یادگیری به کار).
❗️خطای چهارم: قضاوت کردنِ دانش آموزان به شیوههایی که باعث تشدیدِ احساس خجالت، تکبر، بدبینی، و تقلب در آنها میشود.
❗️خطای پنجم: ممانعت از رشد همکاری و ترویج زورگویی.
❗️خطای ششم: ممانعت از تفکر انتقادی.
❗️خطای هفتم: کاهش تنوع مهارت ها و معلومات
📚کتاب یادگیری آزاد نوشته پیتر گری ترجمه مهدی غلامی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⁉️دنبال این باشیم که بچهها برنده شوند و بیشتر بدرخشند یا خیر؟!
◀️خانم دکتر کارل دوک استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد به این پرسش دشوار پاسخ می دهد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️خانم دکتر کارل دوک استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد به این پرسش دشوار پاسخ می دهد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🚨 مدرسه بدون کلاس!
💠 مدرسه آگورا؛ بدون کلاس و حتی بدون برنامه درسی از پیش تعیین شده
🔹 در مدارس آگورای هلند و... برنامه درسی از قبل آماده وجود ندارد. بلکه همه چیز از اینجا شروع میشود: تو دوست داری چه چیزی را یاد بگیری؟ علائق و آرزوهای تو چیست؟
🔸 در این مدل، دانش آموز میتواند از هر چیزی که برای تحقیق، ساختن و توسعه ارزشمند باشد به عنوان یک نقطه شروع شخصی استفاده کند.
🔹 مربی هم یک فرد با برنامه از پیش تعیین شده و متکلم وحده در یک کلاس خشک و خسته کننده نیست. بلکه در این مسیر بر روند یادگیری دانش آموز نظارت و او حمایت میکند.
🔸 در مدارس آگورا خبری از دورهها و ترمها، جداول زمانی و بودجهبندی کتابهای درسی، کلاسها و آزمونها نیست. بلکه به جای آنها چالشها و همکاری مربی و دانش آموزان برای حل چالشها وجود دارد.
🔸 طراحان مجموعه سعی کردهاند مدرسه آنها ترکیبی از دانش هاروارد، آرامش معبد، خلاقیت آزمایشگاهها و کارگاهها (نقاشی، جوشکاری، آشپزی، گرافیک، رباتیک و...)، بازار و تفریحگاه باشد.
🔹 بچهها به جای نشستن سر کلاسهایی که هیچ وقت به آن علاقه ندارند پیرامون مسائل مختلف مشغول بازی میشوند. از رهگذر این بازی کمکم به آن مسائل علاقمند شده و به صورت جدی و با علاقه به کار و تحقیق پیرامون آن میپردازند.
🔸 و تفاوتهای فراوان دیگر که خلاصهای از آن در این پیوست آمده است:
https://hundred.org/en/innovations/agora
⁉️ فرض کنید مدارسی شبیه این بخواهد در ایران تأسیس بشود. واکنشها چه خواهد بود؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
💠 مدرسه آگورا؛ بدون کلاس و حتی بدون برنامه درسی از پیش تعیین شده
🔹 در مدارس آگورای هلند و... برنامه درسی از قبل آماده وجود ندارد. بلکه همه چیز از اینجا شروع میشود: تو دوست داری چه چیزی را یاد بگیری؟ علائق و آرزوهای تو چیست؟
🔸 در این مدل، دانش آموز میتواند از هر چیزی که برای تحقیق، ساختن و توسعه ارزشمند باشد به عنوان یک نقطه شروع شخصی استفاده کند.
🔹 مربی هم یک فرد با برنامه از پیش تعیین شده و متکلم وحده در یک کلاس خشک و خسته کننده نیست. بلکه در این مسیر بر روند یادگیری دانش آموز نظارت و او حمایت میکند.
🔸 در مدارس آگورا خبری از دورهها و ترمها، جداول زمانی و بودجهبندی کتابهای درسی، کلاسها و آزمونها نیست. بلکه به جای آنها چالشها و همکاری مربی و دانش آموزان برای حل چالشها وجود دارد.
🔸 طراحان مجموعه سعی کردهاند مدرسه آنها ترکیبی از دانش هاروارد، آرامش معبد، خلاقیت آزمایشگاهها و کارگاهها (نقاشی، جوشکاری، آشپزی، گرافیک، رباتیک و...)، بازار و تفریحگاه باشد.
🔹 بچهها به جای نشستن سر کلاسهایی که هیچ وقت به آن علاقه ندارند پیرامون مسائل مختلف مشغول بازی میشوند. از رهگذر این بازی کمکم به آن مسائل علاقمند شده و به صورت جدی و با علاقه به کار و تحقیق پیرامون آن میپردازند.
🔸 و تفاوتهای فراوان دیگر که خلاصهای از آن در این پیوست آمده است:
https://hundred.org/en/innovations/agora
⁉️ فرض کنید مدارسی شبیه این بخواهد در ایران تأسیس بشود. واکنشها چه خواهد بود؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
hundred.org
Agora
We start with you. What do you want to learn? What are your talents, interests, and ambitions? You can use everything in the world that’s worthwhile to investigate, make or develop as your personal starting point for learning. Your personal coach will support…
👍7💯2❤1
💠تاثیر تمرکززدایی بر موفقیت دانش آموزان چیست؟
🖋نویسنده : آنا شرمن ( Ann Sherman)
🔶️برگردان : زهرا علي اكبري/ شماره سیزدهم گاهنامه فرهیزش/ فروردین 1403
درباره نویسنده: آنا شرمن در حال حاضر معاون دانشکده آموزش و پرورش در دانشگاه New Brunswickاست. وی از سال 1996 در سياستگذاری دانشگاه بودهاست و همچنان به آموزش و تحقیق در زمینه یادگیری زودرس، ارزیابی رسمی، تحقیق مبتنی بر علم و ارتباط بین هر سه ادامه میدهد. او در حال حاضر مسئولیتهای فراوانی از جمله فراهم كردن فرصتهای آموزشی حرفهای برای معلمان در New Brunswick برعهده دارد و با وزارت آموزش و پرورش در خصوص توسعه آمزش کودکان پیش دبستانی و تمركزدايي در مدارس همکاری نزدیکی دارد.
◀️ اصطلاح "تمرکززدایی" در آموزش عمومی به فرایندی گفته میشود که انتقال قدرت اداری و مالی را از وزارتخانههای آموزش عالی و عمومي به دولتهای محلی، جوامع و مدارس انتقال میدهد. تمركز زدايي در حال حاضر به روشهای مختلف در 13 سیستم آموزش و پرورش كشور کانادا در حال گسترش است.
وعده عدم تمرکز: آموزش و پرورش متمركز وعده دادهاست که کارآمدتر باشد، منعکس کننده اولویتهای محلی، تشویق كننده مشارکت همه ذینفعان، بهبود نتایج یادگیری و کیفیت آموزش باشد. دولتهایی که دارای محدودیتهای شدید مالی هستند، از طریق پتانسیل تمرکززدایی برای افزایش بهرهوری هزینهها نیز مورد توجه قرار میگیرند. اما آیا پیشرفت تحصیلی را بهبود میبخشد؟
تمركزايي میتواند کار کند: شواهد نشان میدهد عدم تمرکز از سازمانهای استانی و تفويض اختيار به مدارس محلی ممکن است برای بهبود دستاورد کافی باشد چراكه افزایش استقلال جوامع و معلمان برای بهبود مدارس و یادگیری ضروری است. تمركززدايي کارآمد عمل میکند اگر مسئولين آموزش و پرورش محلی به منابع و توانمندی برای دستیابی به پیشرفت دانشآموزان دست یابند. به عنوان مثال، در ایالات متحده، مشاهده شدهاست که در مدارس متوسطه که معلمان در تصمیمگیریهای مدرسه تاثیر گذارتر هستند، نمرات آزمون در ریاضی و زبان بسیار بالاتر است. پیشنهاد شدهاست که بهترین سناریو برای یک منطقه و مدرسه در نظر گرفته شود، اما پس از آن اجازه دادهشود تا مدارس برای تعیین بهترین راه برای رسیدن به آن، خود اقدام و برنامه ريزي كنند. در اين روش بزرگترین خطر این است که مدارس با عملکرد بالا، شیوههای مديريت و تصمیمگیری موفق خود را با مدارس کمکار به اشتراك نگذارند، که اين میتواند منجر به نابرابری در نتایج و عملكرد تحصيلي دانش آموزان شود. بنابراین پیدا کردن راههایی برای به اشتراک گذاشتن این رویکردها یکی دیگر از نیازهای موفقیت در برنامه تمركززدايي است.
تصمیمات اتخاذ شده و پاسخگویی بیشتر: زمانی که تمرکززدایی باعث افزایش مشارکت محلی در مدیریت مدرسه میشود، پاسخگویی به نیازهای دانش آموز بهبود میيابد و به استفاده بهتر از منابع کمک میکند و بنابراین شرایط برای آموزش دانشآموزان ارتقا پيدا میكند. استدلال میشود که شکاف میان مقامات دولتی و مدارس برای تصمیمگیریهای سریع و آگاهانه بسیار زیاد است و تمركز زدايي اين فاصله را كاهش میدهد. مشارکت بيشتر والدین و ارتباط نزديكتر با مدرسه، میتواند یادگیری را در محیط کلاس و محیط خانه بهبود بخشد. این همکاری والدین میتواند تعهدات آنها را نسبت به تصمیمات خود و مسئولیت پذیری بیشتر نسبت به معلمان و مدیرانی که توانایی بهتر تصمیمگیری برای بهبود عملیات و یادگیری مدرسه را دارند، تشدید کند.
آموزش بهتردر کلاس درس و عملکرد بهتر دانش آموزان: یکی از نتایج عدم تمرکززدایی با اصلاحات و اقدامات مدیریتی مبتنی بر مدرسه، آموزش بهتر در کلاس درس و بهبود عملکرد دانش آموزان است. برای دستیابی به این موارد، باید دو مورد را مورد توجه قرار داد: 1) تشكيل کمیته کیفیت و مشارکت آموزشی با حضور معلمان، والدین و دیگران؛ 2) پيگيري کارهایی که این برنامه به عمل می انجامد.
باور و اعتقاد اساسي این نظریه – تمركززدايي- بر این است که مشارکت بیشتر مدرسه و خانواده در فرآیند آموزش، یادگیری بیشتری را به وجود میآورد و زمانی که معلمان تحصیل کرده بیشتر درگیر شوند، منابع بیشتری همراه با بازخورد و ایده های والدین وجود داشته باشد، تمركززدايي به پیشرفت دانش آموزان منجر میشود. زمانی که معلمان توانمند هستند و مدارس میتوانند تصمیمهایی را که به طور مستقیم بر دانش آموزان تاثیر میگذارند، تحت چارچوب یک دید وسیعتر اتخاذ كنند، تمرکززدایی در بهترین حالت است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖋نویسنده : آنا شرمن ( Ann Sherman)
🔶️برگردان : زهرا علي اكبري/ شماره سیزدهم گاهنامه فرهیزش/ فروردین 1403
درباره نویسنده: آنا شرمن در حال حاضر معاون دانشکده آموزش و پرورش در دانشگاه New Brunswickاست. وی از سال 1996 در سياستگذاری دانشگاه بودهاست و همچنان به آموزش و تحقیق در زمینه یادگیری زودرس، ارزیابی رسمی، تحقیق مبتنی بر علم و ارتباط بین هر سه ادامه میدهد. او در حال حاضر مسئولیتهای فراوانی از جمله فراهم كردن فرصتهای آموزشی حرفهای برای معلمان در New Brunswick برعهده دارد و با وزارت آموزش و پرورش در خصوص توسعه آمزش کودکان پیش دبستانی و تمركزدايي در مدارس همکاری نزدیکی دارد.
◀️ اصطلاح "تمرکززدایی" در آموزش عمومی به فرایندی گفته میشود که انتقال قدرت اداری و مالی را از وزارتخانههای آموزش عالی و عمومي به دولتهای محلی، جوامع و مدارس انتقال میدهد. تمركز زدايي در حال حاضر به روشهای مختلف در 13 سیستم آموزش و پرورش كشور کانادا در حال گسترش است.
وعده عدم تمرکز: آموزش و پرورش متمركز وعده دادهاست که کارآمدتر باشد، منعکس کننده اولویتهای محلی، تشویق كننده مشارکت همه ذینفعان، بهبود نتایج یادگیری و کیفیت آموزش باشد. دولتهایی که دارای محدودیتهای شدید مالی هستند، از طریق پتانسیل تمرکززدایی برای افزایش بهرهوری هزینهها نیز مورد توجه قرار میگیرند. اما آیا پیشرفت تحصیلی را بهبود میبخشد؟
تمركزايي میتواند کار کند: شواهد نشان میدهد عدم تمرکز از سازمانهای استانی و تفويض اختيار به مدارس محلی ممکن است برای بهبود دستاورد کافی باشد چراكه افزایش استقلال جوامع و معلمان برای بهبود مدارس و یادگیری ضروری است. تمركززدايي کارآمد عمل میکند اگر مسئولين آموزش و پرورش محلی به منابع و توانمندی برای دستیابی به پیشرفت دانشآموزان دست یابند. به عنوان مثال، در ایالات متحده، مشاهده شدهاست که در مدارس متوسطه که معلمان در تصمیمگیریهای مدرسه تاثیر گذارتر هستند، نمرات آزمون در ریاضی و زبان بسیار بالاتر است. پیشنهاد شدهاست که بهترین سناریو برای یک منطقه و مدرسه در نظر گرفته شود، اما پس از آن اجازه دادهشود تا مدارس برای تعیین بهترین راه برای رسیدن به آن، خود اقدام و برنامه ريزي كنند. در اين روش بزرگترین خطر این است که مدارس با عملکرد بالا، شیوههای مديريت و تصمیمگیری موفق خود را با مدارس کمکار به اشتراك نگذارند، که اين میتواند منجر به نابرابری در نتایج و عملكرد تحصيلي دانش آموزان شود. بنابراین پیدا کردن راههایی برای به اشتراک گذاشتن این رویکردها یکی دیگر از نیازهای موفقیت در برنامه تمركززدايي است.
تصمیمات اتخاذ شده و پاسخگویی بیشتر: زمانی که تمرکززدایی باعث افزایش مشارکت محلی در مدیریت مدرسه میشود، پاسخگویی به نیازهای دانش آموز بهبود میيابد و به استفاده بهتر از منابع کمک میکند و بنابراین شرایط برای آموزش دانشآموزان ارتقا پيدا میكند. استدلال میشود که شکاف میان مقامات دولتی و مدارس برای تصمیمگیریهای سریع و آگاهانه بسیار زیاد است و تمركز زدايي اين فاصله را كاهش میدهد. مشارکت بيشتر والدین و ارتباط نزديكتر با مدرسه، میتواند یادگیری را در محیط کلاس و محیط خانه بهبود بخشد. این همکاری والدین میتواند تعهدات آنها را نسبت به تصمیمات خود و مسئولیت پذیری بیشتر نسبت به معلمان و مدیرانی که توانایی بهتر تصمیمگیری برای بهبود عملیات و یادگیری مدرسه را دارند، تشدید کند.
آموزش بهتردر کلاس درس و عملکرد بهتر دانش آموزان: یکی از نتایج عدم تمرکززدایی با اصلاحات و اقدامات مدیریتی مبتنی بر مدرسه، آموزش بهتر در کلاس درس و بهبود عملکرد دانش آموزان است. برای دستیابی به این موارد، باید دو مورد را مورد توجه قرار داد: 1) تشكيل کمیته کیفیت و مشارکت آموزشی با حضور معلمان، والدین و دیگران؛ 2) پيگيري کارهایی که این برنامه به عمل می انجامد.
باور و اعتقاد اساسي این نظریه – تمركززدايي- بر این است که مشارکت بیشتر مدرسه و خانواده در فرآیند آموزش، یادگیری بیشتری را به وجود میآورد و زمانی که معلمان تحصیل کرده بیشتر درگیر شوند، منابع بیشتری همراه با بازخورد و ایده های والدین وجود داشته باشد، تمركززدايي به پیشرفت دانش آموزان منجر میشود. زمانی که معلمان توانمند هستند و مدارس میتوانند تصمیمهایی را که به طور مستقیم بر دانش آموزان تاثیر میگذارند، تحت چارچوب یک دید وسیعتر اتخاذ كنند، تمرکززدایی در بهترین حالت است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍6
🔴 طبقاتی شدن امر آموزش در ایران
◀️ این روزها در بسیاری از بزرگراه ها و خیابان ها و میادین شهرها و به ویژه شهر تهران تبلیغات مدارس غیر انتفاعی خودنمایی می کنند و همگی خود را نوعی برند معرفی کرده و با بزرگ نمایی امکانات و خدمات ویژه و خاص در پی جذب دانش آموزان هستند.
🔶️امر آموزش در ایران از سطوح ابتدایی گرفته تا سطوح عالی با شدت هر چه تمام تر به سمت طبقاتی شدن به پیش می رود و هر روز بر این شکاف و نابرابری دامن زده می شود. منظور از امر آموزش تمامی فعالیت ها، عملکردها و اقدامات آموزشی از دوره ابتدایی تا دوره عالی است. روشن است که بخش عمده ای از اقدامات آموزشی مورد نظر به دست دولت و نهادها انجام می گیرد و تنها بخش کوچک و نا چیزی در دست بخش خصوصی قرار دارد.
🔷️اما اکنون مسأله اصلی و مهم این است که در سال های گذشته رفته رفته با طبقاتی شدن امر آموزش به دست دولت و از طریق مجاری به ظاهر قانونی مواجه شدیم به گونه ای که در حال حاضر شاهد سر برآوردن و تأسیس انواع مدارس و دانشگاه ها با عناوین مختلف هستیم و در واقع رنگین کمانی از مدارس و دانشگاه ها شکل گرفته اند که حقیقتا سرگیجه آور هم شده اند. انواع مدارس و دانشگاه ها با شهریه های عجیب و غریب(از 20 میلیون تومان بیش از 100 میلیون تومان) از عادی دولتی گرفته تا هیأت امنایی؛ غیر انتفاعی؛ سمپاد؛ شاهد؛ استعدادهای درخشان و تیزهوشان.
🔳وجود این همه مدرسه و دانشگاه در کشور و بدتر از آن وجود شهریه های گران و نابرابر به خوبی خبر از وجود طبقاتی شدن و نابرابری گسترده در نظام آموزشی کشور می دهد. مدارسی که با راه اندازی برخی امکانات و خدمات ویژه و متمایز اقدام به جذب دانش آموزان از خانواده های ثروتمند و طبقات بالای جامعه می کنند در واقع به طبقاتی شدن نظام آموزشی دامن می زنند. هم چنین است دانشگاه هایی که پردیس خودگردان راه انداخته و در رشته های پزشکی شهریه های سرسام آوری دریافت می کنند و بدیهی است که فقط افراد متمول و ثروتمند جامعه قادر به پرداخت چنین شهریه هایی هستند.
✳نتیجه اقداماتی از این دست در نظام آموزشی کشور چیزی نیست به جز طبقاتی شدن امر آموزش که در یک طرف متمولین و ثروتمندان با پول ها و سرمایه های خود جَوَلان می دهند و نوع مدرسه و دانشگاه فرزندان خود را به رخ دیگران می کشند واز طرف دیگر طبقات و قشرهای پایین تر جامعه که هرگز امکان فرستادن فرزندان خود به مدارس و دانشگاه های پولی و شهریه ای را ندارند و در نتیجه گویی تنها حسرت و آه آن را در نهاد دل خویش بر جای می گذارند.
⬅️ این گونه به نظر می رسد که در کشور ما مدارس و دانشگاه های شهریه ای و پولی ثروتمندان جامعه را جذب می کنند و سایر مدارس و دانشگاه ها، فقرای جامعه را. نتیجه چیزی نیست به جز تولید و بازتولید فرهنگ ثروتمند بودن و فقیر بودن یا به اصطلاح امروزین ژن خوب و مرغوب داشتن و ژن بد و نا مرغوب داشتن.
✅️به نتایج کنکور امسال بنگرید تا دریابید که مراد و مقصود از طبقاتی شدن امر آموزش در ایران چیست. بیش از 80 درصد پذیرفته شدگان برتر کنکور از مدارس خاص بوده اند که نام برده شد و این یعنی دامن زدن به نظام طبقاتی آموزش و جامعه به دست نهادهای دولتی.
✍محمدباقر تاج الدین
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️ این روزها در بسیاری از بزرگراه ها و خیابان ها و میادین شهرها و به ویژه شهر تهران تبلیغات مدارس غیر انتفاعی خودنمایی می کنند و همگی خود را نوعی برند معرفی کرده و با بزرگ نمایی امکانات و خدمات ویژه و خاص در پی جذب دانش آموزان هستند.
🔶️امر آموزش در ایران از سطوح ابتدایی گرفته تا سطوح عالی با شدت هر چه تمام تر به سمت طبقاتی شدن به پیش می رود و هر روز بر این شکاف و نابرابری دامن زده می شود. منظور از امر آموزش تمامی فعالیت ها، عملکردها و اقدامات آموزشی از دوره ابتدایی تا دوره عالی است. روشن است که بخش عمده ای از اقدامات آموزشی مورد نظر به دست دولت و نهادها انجام می گیرد و تنها بخش کوچک و نا چیزی در دست بخش خصوصی قرار دارد.
🔷️اما اکنون مسأله اصلی و مهم این است که در سال های گذشته رفته رفته با طبقاتی شدن امر آموزش به دست دولت و از طریق مجاری به ظاهر قانونی مواجه شدیم به گونه ای که در حال حاضر شاهد سر برآوردن و تأسیس انواع مدارس و دانشگاه ها با عناوین مختلف هستیم و در واقع رنگین کمانی از مدارس و دانشگاه ها شکل گرفته اند که حقیقتا سرگیجه آور هم شده اند. انواع مدارس و دانشگاه ها با شهریه های عجیب و غریب(از 20 میلیون تومان بیش از 100 میلیون تومان) از عادی دولتی گرفته تا هیأت امنایی؛ غیر انتفاعی؛ سمپاد؛ شاهد؛ استعدادهای درخشان و تیزهوشان.
🔳وجود این همه مدرسه و دانشگاه در کشور و بدتر از آن وجود شهریه های گران و نابرابر به خوبی خبر از وجود طبقاتی شدن و نابرابری گسترده در نظام آموزشی کشور می دهد. مدارسی که با راه اندازی برخی امکانات و خدمات ویژه و متمایز اقدام به جذب دانش آموزان از خانواده های ثروتمند و طبقات بالای جامعه می کنند در واقع به طبقاتی شدن نظام آموزشی دامن می زنند. هم چنین است دانشگاه هایی که پردیس خودگردان راه انداخته و در رشته های پزشکی شهریه های سرسام آوری دریافت می کنند و بدیهی است که فقط افراد متمول و ثروتمند جامعه قادر به پرداخت چنین شهریه هایی هستند.
✳نتیجه اقداماتی از این دست در نظام آموزشی کشور چیزی نیست به جز طبقاتی شدن امر آموزش که در یک طرف متمولین و ثروتمندان با پول ها و سرمایه های خود جَوَلان می دهند و نوع مدرسه و دانشگاه فرزندان خود را به رخ دیگران می کشند واز طرف دیگر طبقات و قشرهای پایین تر جامعه که هرگز امکان فرستادن فرزندان خود به مدارس و دانشگاه های پولی و شهریه ای را ندارند و در نتیجه گویی تنها حسرت و آه آن را در نهاد دل خویش بر جای می گذارند.
⬅️ این گونه به نظر می رسد که در کشور ما مدارس و دانشگاه های شهریه ای و پولی ثروتمندان جامعه را جذب می کنند و سایر مدارس و دانشگاه ها، فقرای جامعه را. نتیجه چیزی نیست به جز تولید و بازتولید فرهنگ ثروتمند بودن و فقیر بودن یا به اصطلاح امروزین ژن خوب و مرغوب داشتن و ژن بد و نا مرغوب داشتن.
✅️به نتایج کنکور امسال بنگرید تا دریابید که مراد و مقصود از طبقاتی شدن امر آموزش در ایران چیست. بیش از 80 درصد پذیرفته شدگان برتر کنکور از مدارس خاص بوده اند که نام برده شد و این یعنی دامن زدن به نظام طبقاتی آموزش و جامعه به دست نهادهای دولتی.
✍محمدباقر تاج الدین
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍7
🔴لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید...
◀️ نظام آموزشی ما یک نظام مکانیکی فرسوده و زنگ زده است که هی پیچ و مهرههایش را روغن میزنیم بلکه چند گام دیگر دوام بیاورد. آن هم در عصری که نظامهای آموزشی ارگانیک به پایان خود میرسند و عصر نظامهای آموزشی کاتالیک فرا رسیده است.
🔷️ معلمهای عزیز، ما میدانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید. شما هم در دام یک نظام تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید. مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیت کودکان ما را زنگ نمیزند بلکه متلاشی میکند، باور کنید رقابتهایی که بر سر نمره ایجاد میکنید از ترکشهای جنگی مخربتر است.
🔶️ لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید. ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگیمان بیشتر شد، ضایعات نانمان بیشتر شد، آلودگی هوایمان بیشتر شد، شکاف طبقاتیمان بیشتر شد، پروندههای دادگستریمان بیشتر شد، تعداد زندانیانمان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد.
♈️ پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است. ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم. ما اکنون دچار کمبود مفرط آدمهای توانمند هستیم. پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آنها گفتوگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، رقصیدن و شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.
🔳 باور کنید اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، و ندانند که با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست، هیچ چیزی از خلقت کم نمیشود؛ اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
✅ لطفاً برای بچههای ما شعر بخوانید، به آنها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمیکشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبانشان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس میپندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید...
✍دکتر محسن رنانی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️ نظام آموزشی ما یک نظام مکانیکی فرسوده و زنگ زده است که هی پیچ و مهرههایش را روغن میزنیم بلکه چند گام دیگر دوام بیاورد. آن هم در عصری که نظامهای آموزشی ارگانیک به پایان خود میرسند و عصر نظامهای آموزشی کاتالیک فرا رسیده است.
🔷️ معلمهای عزیز، ما میدانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید. شما هم در دام یک نظام تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید. مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیت کودکان ما را زنگ نمیزند بلکه متلاشی میکند، باور کنید رقابتهایی که بر سر نمره ایجاد میکنید از ترکشهای جنگی مخربتر است.
🔶️ لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید. ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگیمان بیشتر شد، ضایعات نانمان بیشتر شد، آلودگی هوایمان بیشتر شد، شکاف طبقاتیمان بیشتر شد، پروندههای دادگستریمان بیشتر شد، تعداد زندانیانمان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد.
♈️ پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است. ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم. ما اکنون دچار کمبود مفرط آدمهای توانمند هستیم. پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آنها گفتوگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، رقصیدن و شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.
🔳 باور کنید اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، و ندانند که با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست، هیچ چیزی از خلقت کم نمیشود؛ اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
✅ لطفاً برای بچههای ما شعر بخوانید، به آنها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمیکشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبانشان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس میپندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید...
✍دکتر محسن رنانی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❤11👍5💯1
💠 نظام آموزشی ژاپن چگونه به دانش آموزان کشورش روش زندگی کردن فردی و اجتماعی را می آموزد؟
🔷️ در مدارس ژاپن به عنوان بخشی از آموزش به بچه ها یاد می دهند که محیط اطرافشان را تمیز نگه دارند. اگر هر شخصی به نوبه خود مراقب فضایی که در آن با دیگران سهیم است باشد همیشه در محیطی هماهنگ زندگی خواهیم کرد.
این ذهنیت به بچه ها احترام و مسئولیت پذیری را می آموزد. بنابراین بچه ها خودشان را جدای از این مسئولیت نمی بینند و در مقوله نظافت به یکدیگر کمک می کنند.
دانش آموزان در مدرسه ناهار می خورند و بعد از غذا میز را تمیز کرده و زباله را داخل زباله دان می ریزند. بطری های شیر را برای بازیابی جمع آوری می کنند.
دانش آموزان حتی در داخل کلاس همراه با معلم نیز ناهار می خورند. این کار باعث قوی شدن رابطه بین معلم و دانش آموز می شود. هنگام ناهار بچه ها وظیفه دارند از معلم پذیرایی کنند چون هیچ نیروی خدماتی در مدرسه وجود ندارد.
بعد از ناهار همه جا تمیز و پاکیزه می شود به طوری که فکرش را هم نمی کنید که قبلا در این مکان غذا خورده شده. علاوه بر این در مدارس به بچه ها یاد می دهند که چگونه غذاهای ساده درست کنند.
این روش آموزش به بچه ها کمک می کند تا استقلال و مسئولیت و اخلاق کاری را بیاموزند.
فواید طولانی مدت این نوع آموزش چیست؟
🔶️ آموزش نظافت به بچه ها بهترین راه برای ایجاد فرهنگی است که نظافت نیز جزء حقوق محسوب می شود. آن ها یاد می گیرند که از محیط به خوبی حفاظت کنند و با کار گروهی از کمک های یکدیگر بهره ببرند.
آن ها در حال تمیز کاری می توانند با دوستانشان هم گفتگویی داشته باشند به همین دلیل این کار برایشان کاری کسل کننده نیست.
پشت این آموزش اهداف ارزشمند دیگری هم وجود دارد. بچه ها یاد می گیرند که محیط زیست حفاظت کنند و هرگز این رفتار و عادت خوب را فراموش نمی کنند. در واقع نظافت ابزاری است برای آموزش یک عادت.
به گفته یکی از آموزگاران ژاپنی:
مدرسه فقط آموزش کتاب ها نیست، مدرسه آموزش عضو جامعه بودن و مسئولیت پذیری به عنوان یک عضو جامعه می باشد.
هدف مدارس عمومی آموزش تمام جنبه های زندگی است نه تنها آموزش کتاب ها. آن ها زندگی کردن را یاد می گیرند. آن ها یاد می گیرند که در آینده کسی به نظافت آن ها نمی پردازد و تنها خودشان باید این کار را انجام دهند.
والدین از این داستان چه چیزی می آموزند؟
✅ بچه ها به آموزش نیاز دارند. آموزش تنها راهی برای پرورش هوش آن ها نیست بلکه راهی برای انسانی مفید بودن است. انسانی که برای طبیعت و محلوقات ارزش قائل است. دوران مدرسه بهترین دوره در زندگی بچه هاست. آن ها در مدرسه مهارت ها، عادت ها و تجربیات را می آموزند.
ما به عنوان والدین باید به پیشرفت مدارس در جهت ساخت آینده کودکانمان کمک کنیم.
بچه ها نیاز دارند که احترام، مسئولیت و عدالت را بیاموزند. فقط پیشرفت هوش مهم نیست بلکه پیشرفت در انسانیت نیز مهم است.
شاید والدین دوست نداشته باشند کار کردن و نظافت کودکانشان را ببینند اما بدون شک دوست دارند که شخصیت کاملی داشته باشند. پس خود عمل نظافت در مدرسه مهم نیست بلکه نتایجی که از آن بدست می آید مهم است.
✍️ رضا بژکول
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔷️ در مدارس ژاپن به عنوان بخشی از آموزش به بچه ها یاد می دهند که محیط اطرافشان را تمیز نگه دارند. اگر هر شخصی به نوبه خود مراقب فضایی که در آن با دیگران سهیم است باشد همیشه در محیطی هماهنگ زندگی خواهیم کرد.
این ذهنیت به بچه ها احترام و مسئولیت پذیری را می آموزد. بنابراین بچه ها خودشان را جدای از این مسئولیت نمی بینند و در مقوله نظافت به یکدیگر کمک می کنند.
دانش آموزان در مدرسه ناهار می خورند و بعد از غذا میز را تمیز کرده و زباله را داخل زباله دان می ریزند. بطری های شیر را برای بازیابی جمع آوری می کنند.
دانش آموزان حتی در داخل کلاس همراه با معلم نیز ناهار می خورند. این کار باعث قوی شدن رابطه بین معلم و دانش آموز می شود. هنگام ناهار بچه ها وظیفه دارند از معلم پذیرایی کنند چون هیچ نیروی خدماتی در مدرسه وجود ندارد.
بعد از ناهار همه جا تمیز و پاکیزه می شود به طوری که فکرش را هم نمی کنید که قبلا در این مکان غذا خورده شده. علاوه بر این در مدارس به بچه ها یاد می دهند که چگونه غذاهای ساده درست کنند.
این روش آموزش به بچه ها کمک می کند تا استقلال و مسئولیت و اخلاق کاری را بیاموزند.
فواید طولانی مدت این نوع آموزش چیست؟
🔶️ آموزش نظافت به بچه ها بهترین راه برای ایجاد فرهنگی است که نظافت نیز جزء حقوق محسوب می شود. آن ها یاد می گیرند که از محیط به خوبی حفاظت کنند و با کار گروهی از کمک های یکدیگر بهره ببرند.
آن ها در حال تمیز کاری می توانند با دوستانشان هم گفتگویی داشته باشند به همین دلیل این کار برایشان کاری کسل کننده نیست.
پشت این آموزش اهداف ارزشمند دیگری هم وجود دارد. بچه ها یاد می گیرند که محیط زیست حفاظت کنند و هرگز این رفتار و عادت خوب را فراموش نمی کنند. در واقع نظافت ابزاری است برای آموزش یک عادت.
به گفته یکی از آموزگاران ژاپنی:
مدرسه فقط آموزش کتاب ها نیست، مدرسه آموزش عضو جامعه بودن و مسئولیت پذیری به عنوان یک عضو جامعه می باشد.
هدف مدارس عمومی آموزش تمام جنبه های زندگی است نه تنها آموزش کتاب ها. آن ها زندگی کردن را یاد می گیرند. آن ها یاد می گیرند که در آینده کسی به نظافت آن ها نمی پردازد و تنها خودشان باید این کار را انجام دهند.
والدین از این داستان چه چیزی می آموزند؟
✅ بچه ها به آموزش نیاز دارند. آموزش تنها راهی برای پرورش هوش آن ها نیست بلکه راهی برای انسانی مفید بودن است. انسانی که برای طبیعت و محلوقات ارزش قائل است. دوران مدرسه بهترین دوره در زندگی بچه هاست. آن ها در مدرسه مهارت ها، عادت ها و تجربیات را می آموزند.
ما به عنوان والدین باید به پیشرفت مدارس در جهت ساخت آینده کودکانمان کمک کنیم.
بچه ها نیاز دارند که احترام، مسئولیت و عدالت را بیاموزند. فقط پیشرفت هوش مهم نیست بلکه پیشرفت در انسانیت نیز مهم است.
شاید والدین دوست نداشته باشند کار کردن و نظافت کودکانشان را ببینند اما بدون شک دوست دارند که شخصیت کاملی داشته باشند. پس خود عمل نظافت در مدرسه مهم نیست بلکه نتایجی که از آن بدست می آید مهم است.
✍️ رضا بژکول
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍9👏1
💠 #معرفی_کتاب
📚 کتاب : مدرسه خلاق ؛ چگونه آموزش آزمون محور را سرنگون کنیم؟
creative schools : the grassroots revolution Thats transforming education
📝 نویسنده : کن رابینسون و لو آرونیکا
ken Rabinson and lou Aronica
🔸 مترجم : سید شمس الدین میرابوطالبی
🗞 ناشر : ترجمان علوم انسانی
◀️ در این اثر میخوانیم: «بچهها باید به مدرسه بروند تا خواندن و نوشتن و ریاضیات را یاد بگیرند و بر پایهٔ این آموزشها در درسهای نظری موفق شوند؛ دراینصورت خواهند توانست به دانشگاه برونــد و مدارک تحصیلی عالــی کســب کنند و درنهایت شغـــلی پردرآمد بیابند. بدینترتیـب، توسعـــه و شکوفایی جامعه نیز تضمیـــن میشــــود».
🔆 به نظـــر کن رابینسون، پژوهشگر فقیــــد و سرشنـــــاس آموزش و پرورش، رویکـــرد نظام آموزشِ همگانی در جوامع مدرن را میتوان در همین چند جمله خلاصه کرد. شکلگیری این نظام آموزشی ریشه در انقلاب صنعتی دارد و هدف آن تأمین نیازهای جوامع صنعتــی برای تولیــــد انبوه بوده است. آمــــوزش همگانی فایدههای زیـــادی دارد اما مشکـل اساســی آن این اســــت که یکسـانساز اســـت و به گسترهٔ متنوع مهارتها و تواناییهای انسان توجه نمیکند. رابینسون در این کتاب الگوی تازهای برای آمــــــوزش ارائه میدهــد، الگویی که کمک میکنـــــد دانشآمـــــوزان استعــدادهــای درونیشـــان را شکوفــا کنند، جهان پیرامونشان را بشنـاسنـد و شهروندانی کامیــاب، فعال و مهربان بشوند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
📚 کتاب : مدرسه خلاق ؛ چگونه آموزش آزمون محور را سرنگون کنیم؟
creative schools : the grassroots revolution Thats transforming education
📝 نویسنده : کن رابینسون و لو آرونیکا
ken Rabinson and lou Aronica
🔸 مترجم : سید شمس الدین میرابوطالبی
🗞 ناشر : ترجمان علوم انسانی
◀️ در این اثر میخوانیم: «بچهها باید به مدرسه بروند تا خواندن و نوشتن و ریاضیات را یاد بگیرند و بر پایهٔ این آموزشها در درسهای نظری موفق شوند؛ دراینصورت خواهند توانست به دانشگاه برونــد و مدارک تحصیلی عالــی کســب کنند و درنهایت شغـــلی پردرآمد بیابند. بدینترتیـب، توسعـــه و شکوفایی جامعه نیز تضمیـــن میشــــود».
🔆 به نظـــر کن رابینسون، پژوهشگر فقیــــد و سرشنـــــاس آموزش و پرورش، رویکـــرد نظام آموزشِ همگانی در جوامع مدرن را میتوان در همین چند جمله خلاصه کرد. شکلگیری این نظام آموزشی ریشه در انقلاب صنعتی دارد و هدف آن تأمین نیازهای جوامع صنعتــی برای تولیــــد انبوه بوده است. آمــــوزش همگانی فایدههای زیـــادی دارد اما مشکـل اساســی آن این اســــت که یکسـانساز اســـت و به گسترهٔ متنوع مهارتها و تواناییهای انسان توجه نمیکند. رابینسون در این کتاب الگوی تازهای برای آمــــــوزش ارائه میدهــد، الگویی که کمک میکنـــــد دانشآمـــــوزان استعــدادهــای درونیشـــان را شکوفــا کنند، جهان پیرامونشان را بشنـاسنـد و شهروندانی کامیــاب، فعال و مهربان بشوند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍9
🔶️ مدارس آینده از دیدگاه مجموعه En L'An 2000
🔷️ اِن لان ۲۰۰۰ به مجموعه تصاویری میگویند که هنرمندان فرانسوی از جمله ژان مارک کوته در اوایل قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم با استفاده از تصورات خود، فناوریها و اختراعات سال ۲۰۰۰ را که در فرانسه به ارمغان خواهند آمد را به تصویر کشیدند.
⁉️نظر شما چیست؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔷️ اِن لان ۲۰۰۰ به مجموعه تصاویری میگویند که هنرمندان فرانسوی از جمله ژان مارک کوته در اوایل قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم با استفاده از تصورات خود، فناوریها و اختراعات سال ۲۰۰۰ را که در فرانسه به ارمغان خواهند آمد را به تصویر کشیدند.
⁉️نظر شما چیست؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🤔2
