چند درصد از دانش آموزان ایران بیسواد هستند؟
◀️روزنامه اعتماد نوشت:
در آزمونهای تیمز و پرلز که هر ۴ و ۵ سال یکبار برگزار میشود، ایران در میان کشورهای با عملکرد ضعیف قرار دارد. رتبه جهانی ایران در هر یک از دروس در جدول زیر آمده است:
🔺علاوه بر این آزمون تیمز ۲۰۲۳ و پرلز ۲۰۲۱ نشان میدهد که از هر ۱۰ دانشآموز ایرانی ۴ دانشآموز به حداقل سطح یادگیری در خواندن، ریاضی و علوم نیز دست پیدا نکردهاند و عملکردی بسیار ضعیف دارند. همچنین بیش از ۷۰درصد از آنها عملکردی پایینتر از حد متوسط جهانی داشتند.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️روزنامه اعتماد نوشت:
در آزمونهای تیمز و پرلز که هر ۴ و ۵ سال یکبار برگزار میشود، ایران در میان کشورهای با عملکرد ضعیف قرار دارد. رتبه جهانی ایران در هر یک از دروس در جدول زیر آمده است:
🔺علاوه بر این آزمون تیمز ۲۰۲۳ و پرلز ۲۰۲۱ نشان میدهد که از هر ۱۰ دانشآموز ایرانی ۴ دانشآموز به حداقل سطح یادگیری در خواندن، ریاضی و علوم نیز دست پیدا نکردهاند و عملکردی بسیار ضعیف دارند. همچنین بیش از ۷۰درصد از آنها عملکردی پایینتر از حد متوسط جهانی داشتند.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◀️صحنه ای از فیلم «انجمن شاعران مرده»
✅ معلم نه فقط درس که یک دنیا از خودش را در دل دانش آموزان میکارد...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
✅ معلم نه فقط درس که یک دنیا از خودش را در دل دانش آموزان میکارد...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❤12👏6
1_15584525915.mp4
4.8 MB
🔴درس برای امتحان و نمره!
هنوز هم دانشجو درس میخواند که امتحان بدهد...!!!
سیستم باید شوقبرانگیز باشد. غیر از این باشد ویرانگری است نه آباد کردن.
هدر دادن است نه پروریدن،
کشتن است نه زنده کردن.
📚 سیدمحمد حسینی بهشتی، جاودانه تاریخ(گفتارها۵)، ص۱۹۹
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
هنوز هم دانشجو درس میخواند که امتحان بدهد...!!!
سیستم باید شوقبرانگیز باشد. غیر از این باشد ویرانگری است نه آباد کردن.
هدر دادن است نه پروریدن،
کشتن است نه زنده کردن.
📚 سیدمحمد حسینی بهشتی، جاودانه تاریخ(گفتارها۵)، ص۱۹۹
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍12
🔹️مدرسهای که آینده را میسازد، نه فقط نمره را
چرا شناخت مدارس نسل چهارم برای ما، فرزندانمان و جامعهمان حیاتی است؟
🔸️اهمیت شناخت مدارس نسل چهارم
- بهجای انتقال محفوظات، تمرکز بر پرورش مهارتها دارند.
- بهجای معلم بهعنوان منبع، از معلم بهعنوان راهبر یادگیری استفاده میکنند.
- بهجای رقابت بر سر نمره، به همکاری، حل مسئله و تفکر انتقادی بها میدهند.
شناخت این مدل آموزشی، فقط یک انتخاب آگاهانه نیست؛ بلکه ضرورتی است برای بقا در جهانی که دیگر با روشهای دیروز نمیشود در آن زیست.
🔹️مهارتمحوری، نه محتوامحوری
شناخت مدارس نسل چهارم یعنی درک این واقعیت که «دانش بدون مهارت»، دیگر کفایت نمیکند.
دنیای واقعی، آنچه افراد را موفق میکند، مهارتهایی چون تفکر نقادانه، همکاری، خلاقیت، و حل مسئله است.
مهارتهایی که مدارس نسل چهارم در مرکز برنامه درسی خود قرار دادهاند.
🔸️والد آگاه، آیندهساز است
شناخت مدل آموزشی، بخشی از مسئولیتپذیری والدین است.انتخاب مدرسه، فقط انتخاب یک ساختمان نیست؛ انتخاب نوع نگاه به تربیت انسان است.وقتی آینده فرزندان اهمیت داشته باشد، شناخت مدرسه نسل ۴ نه یک گزینه، بلکه یک ضرورت است.
🔹️هر معلم، معمار نسل بعدیست
شناخت مدارس نسل چهارم برای معلمان و مدیران آموزشی ضروریست، چون:نقش معلم از «انتقالدهنده محتوا» به «تسهیلگر یادگیری» تغییر کرده.
دانشآموزِ امروز با هوش مصنوعی، پلتفرمهای یادگیری و شبکههای جهانی بزرگ میشود. اگر معلم خود را بهروز نکند، اقتدارش را از دست میدهد.
🔸️انتخاب ما، آینده را میسازد
مدارس نسل چهارم پاسخیاند به تحولات واقعیِ دنیای امروز؛جایی که آموزش دیگر فقط «یادگیری محتوا» نیست، بلکه «پرورش انسانِ توانمند» است.
اگر خانوادهها، معلمان و مدیران آموزشی این تحول را نشناسند:
آموزش از جامعه جا میماند،شکاف بین مدرسه و زندگی واقعی عمیقتر میشود و نسل بعدی، بدون ابزارهای لازم برای آینده، وارد دنیای بزرگسالان میشود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
چرا شناخت مدارس نسل چهارم برای ما، فرزندانمان و جامعهمان حیاتی است؟
🔸️اهمیت شناخت مدارس نسل چهارم
- بهجای انتقال محفوظات، تمرکز بر پرورش مهارتها دارند.
- بهجای معلم بهعنوان منبع، از معلم بهعنوان راهبر یادگیری استفاده میکنند.
- بهجای رقابت بر سر نمره، به همکاری، حل مسئله و تفکر انتقادی بها میدهند.
شناخت این مدل آموزشی، فقط یک انتخاب آگاهانه نیست؛ بلکه ضرورتی است برای بقا در جهانی که دیگر با روشهای دیروز نمیشود در آن زیست.
🔹️مهارتمحوری، نه محتوامحوری
شناخت مدارس نسل چهارم یعنی درک این واقعیت که «دانش بدون مهارت»، دیگر کفایت نمیکند.
دنیای واقعی، آنچه افراد را موفق میکند، مهارتهایی چون تفکر نقادانه، همکاری، خلاقیت، و حل مسئله است.
مهارتهایی که مدارس نسل چهارم در مرکز برنامه درسی خود قرار دادهاند.
🔸️والد آگاه، آیندهساز است
شناخت مدل آموزشی، بخشی از مسئولیتپذیری والدین است.انتخاب مدرسه، فقط انتخاب یک ساختمان نیست؛ انتخاب نوع نگاه به تربیت انسان است.وقتی آینده فرزندان اهمیت داشته باشد، شناخت مدرسه نسل ۴ نه یک گزینه، بلکه یک ضرورت است.
🔹️هر معلم، معمار نسل بعدیست
شناخت مدارس نسل چهارم برای معلمان و مدیران آموزشی ضروریست، چون:نقش معلم از «انتقالدهنده محتوا» به «تسهیلگر یادگیری» تغییر کرده.
دانشآموزِ امروز با هوش مصنوعی، پلتفرمهای یادگیری و شبکههای جهانی بزرگ میشود. اگر معلم خود را بهروز نکند، اقتدارش را از دست میدهد.
🔸️انتخاب ما، آینده را میسازد
مدارس نسل چهارم پاسخیاند به تحولات واقعیِ دنیای امروز؛جایی که آموزش دیگر فقط «یادگیری محتوا» نیست، بلکه «پرورش انسانِ توانمند» است.
اگر خانوادهها، معلمان و مدیران آموزشی این تحول را نشناسند:
آموزش از جامعه جا میماند،شکاف بین مدرسه و زندگی واقعی عمیقتر میشود و نسل بعدی، بدون ابزارهای لازم برای آینده، وارد دنیای بزرگسالان میشود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍5👏2
💢 درسهایی که هیچوقت در مدرسه یاد نگرفتیم؛ ۱۰ مهارتی که کاش زودتر میآموختیم
🔶️خیلیها وقتی وارد دنیای بزرگسالی میشوند، تازه متوجه میشوند که مدرسه آنطور که باید، آنها را برای زندگی واقعی آماده نکرده است. اما چه مهارتهایی هستند که به آنها در زندگی روزمره نیاز داریم و جایشان در کلاسهای درس خالی است؟
در حالیکه بیشتر وقت دانشآموزان صرف حفظ فرمولها و امتحاندادن میشود، مهارتهایی مثل مدیریت پول، ارتباط موثر یا حتی چگونگی کنار آمدن با شکست، جایی در برنامه درسی ندارند، در حالیکه همین مسائل برای زندگی لازم هستند.
بیشتر بخوانید:
https://l.euronews.com/l3k
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔶️خیلیها وقتی وارد دنیای بزرگسالی میشوند، تازه متوجه میشوند که مدرسه آنطور که باید، آنها را برای زندگی واقعی آماده نکرده است. اما چه مهارتهایی هستند که به آنها در زندگی روزمره نیاز داریم و جایشان در کلاسهای درس خالی است؟
در حالیکه بیشتر وقت دانشآموزان صرف حفظ فرمولها و امتحاندادن میشود، مهارتهایی مثل مدیریت پول، ارتباط موثر یا حتی چگونگی کنار آمدن با شکست، جایی در برنامه درسی ندارند، در حالیکه همین مسائل برای زندگی لازم هستند.
بیشتر بخوانید:
https://l.euronews.com/l3k
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👏9❤3👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 نوام چامسکی: قرار است مدارس کودکان ما را اینگونه تربیت کند...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⁉️برای چه به مدرسه می رویم؟
💠 مدرسه دقیقا برای چه چیزی وجود دارد؟
⁉️ آیا به نظر شما ممکن است جایگزینی برای مدرسه پیدا کرد یا این که مدرسه با همه چالشها، هنوز محور اصلی انتقال پایدار مهارتهاست؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
💠 مدرسه دقیقا برای چه چیزی وجود دارد؟
⁉️ آیا به نظر شما ممکن است جایگزینی برای مدرسه پیدا کرد یا این که مدرسه با همه چالشها، هنوز محور اصلی انتقال پایدار مهارتهاست؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍7👏1
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠آهنگ زیبای "آجری دیگر در دیوار" اثری از پینک فلوید
Pink Floyd - Another Brick In The Wall
🔶️ بخش دوم این آهنگ که بیشتر از همه به خاطر جملهٔ «ما هیچ آموزشی نیاز نداریم» مشهور است. این یک آهنگ اعتراضی بر ضد تدریس انعطافناپذیر و دشوار بهطور کلی و مدارس شبانهروزی بهطور خاص است که موجب شد این ترانه در بسیاری کشورها منع شود.
🔷️ در قسمتی از نسخه فیلم، بچهها روی یک نوار نقاله، درون دستگاهی مانند چرخ گوشت میروند و به شکل سوسیس بیرون میآیند! به این معنی که مدرسه و سیستم آموزشی، میخواهند همه بچهها را به یک شکل که از نظر آنها «استاندارد» هستند، دربیاورند و هیچ ارزشی برای فردیت و یکتا بودن هر دانش آموز، قائل نمیشوند. تا این که بچهها از ظلم و زورگویی مدرسه به تنگ میآیند، لباس فرمشان را در میآورند شورش میکنند...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
Pink Floyd - Another Brick In The Wall
🔶️ بخش دوم این آهنگ که بیشتر از همه به خاطر جملهٔ «ما هیچ آموزشی نیاز نداریم» مشهور است. این یک آهنگ اعتراضی بر ضد تدریس انعطافناپذیر و دشوار بهطور کلی و مدارس شبانهروزی بهطور خاص است که موجب شد این ترانه در بسیاری کشورها منع شود.
🔷️ در قسمتی از نسخه فیلم، بچهها روی یک نوار نقاله، درون دستگاهی مانند چرخ گوشت میروند و به شکل سوسیس بیرون میآیند! به این معنی که مدرسه و سیستم آموزشی، میخواهند همه بچهها را به یک شکل که از نظر آنها «استاندارد» هستند، دربیاورند و هیچ ارزشی برای فردیت و یکتا بودن هر دانش آموز، قائل نمیشوند. تا این که بچهها از ظلم و زورگویی مدرسه به تنگ میآیند، لباس فرمشان را در میآورند شورش میکنند...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍4❤3👏1
⁉️ همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند؟
🗞 مقاله نیویورک مگزین با عنوان «همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند» بحرانی را که امروز آموزش عالی با آن روبروست، به تصویر کشیده است.
🔆️️ در فرسته بعدی توضیح این تصویر را میخوانید...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🗞 مقاله نیویورک مگزین با عنوان «همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند» بحرانی را که امروز آموزش عالی با آن روبروست، به تصویر کشیده است.
🔆️️ در فرسته بعدی توضیح این تصویر را میخوانید...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍2
⁉️ همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند؟
🗞 مقاله نیویورک مگزین با عنوان «همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند» بحرانی را که امروز آموزش عالی با آن روبروست، به تصویر کشیده است.
🔹 گرت اسمایلی، مدیر مدرسه سورا، نوشت:
«یک دانشجوی دانشگاه یوتا صریحاً اعتراف میکند: «دانشگاه فقط به این بستگی دارد که چقدر از چتجیپیتی استفاده کنم.» حتی در لیگ آیوی، یک دانشجوی سال دومی کلمبیا تخمین میزند که ۸۰ درصد از هر مقالهای که ارائه داده را هوش مصنوعی نوشته و حتی در یک مصاحبه کارآموزی جعلی با آمازون شرکت کرده که منجر به پیشنهاد شغلی برایش شده است. استادان در همه جا میگویند حس میکنند دارند دانشجویان را بر اساس تواناییشان در نوشتن پرامپت برای رباتها نمره میدهند، درحالی که همکارانشان بازنشستگی زودهنگام را در نظر میگیرند و هشدار میدهند که ممکن است یک نسل اساساً بیسواد فارغالتحصیل شود.
اما هوش مصنوعی این مشکل را ایجاد نکرده؛ بلکه یک روند ۲۰ ساله را سرعت بخشیده و آن را غیرقابل چشمپوشی کرده است. سالهاست که دانشجویان دانشگاه را به عنوان یک مسیر عبور بیمعنا میبینند که در آن نمرهها تنها سکه رایج هستند. آنها به سادگی ارزشی در تحصیل نمیبینند. حالا ابزارهای هوش مصنوعی میانبرها را سریع و تقریباً غیرقابل تشخیص کردهاند. نتیجه؟ تقلب گسترده و از بین رفتن ارزش نشانگر معدلها (GPA).
حتی دانشجویان هاروارد و کلمبیا امروز برای یافتن شغل مشکل دارند. در گفتگوهای خصوصی، همکاران کارآفرین من اعتراف میکنند که دیگر از فارغالتحصیلان جدید استخدام نمیکنند. آنها به نمرههایشان اعتماد ندارند و مهارتهای آکادمیکشان اغلب در محیط کار کاربردی ندارد. چرا باید سالها وقت صرف آموزش یک فارغالتحصیل ۲۲ ساله گرانقیمت کرد، درحالی که هوش مصنوعی با هزینهای معادل ۲۰ دلار در ماه میتواند سریعتر مفید واقع شود؟
🔆️️️️️️ پس دانشجویان چه باید بکنند؟ چگونه از این چرخه معیوب فرار کنند؟
۱. روی حل مسئلههای پیچیده تمرکز کنید. یک تیم کوچک تشکیل دهید، یک مشکل واقعی را شناسایی کنید و چیزی بسازید که مردم بابت آن پول بدهند؛ نرمافزار، خدمات، رویداد، هرچیز.
۲. آن را عرضه کنید، بهبود ببخشید و بازاریابی کنید.
۳. از هر ابزاری، حتی هوش مصنوعی، استفاده کنید اما معمار جایگزینناپذیری باشید که ابهام را به ارزش تبدیل میکند. در نهایت، این همان چیزی است که یک کارفرما حاضر است برای آن به شما حقوق بدهد.
🔆️️ و مدارس چگونه باید خود را تطبیق دهند؟
✔️ هر درس را حول یک چالش واقعی و باز طراحی کنید که نیازمند تحقیق، طراحی و دفاع عمومی باشد.
✔️ استانداردهای محتوایی را به عنوان ابزار ببینید، نه نقطه پایان.
✔️ کنجکاوی، بهبود مستمر، همکاری و تفکر انتقادی را از طریق پروژههایی در سطح حرفهای ارزیابی کنید.
📌 هادی پرتوی روی این مقاله دیدگاهی گذاشت و نوشت:
«این پست کاملاً درست میگوید. سیستم مدرسه و دانشگاه شکسته است؛ چون نتوانسته تفکر انتقادی را آموزش دهد، چرا که چون گذشته حول مهارتهای طوطیوار گذشته میچرخد، نه مهارتهای خلاقانه آینده.
- دانشآموزانی که در مهارتهای حفظی شکست میخورند، برچسب «اختلال کمبود توجه (ADHD)» میخورند.
- دانشجویانی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، «متقلب» خطاب میشوند.
- فارغالتحصیلان «موفق» اغلب فاقد مهارتهای کاربردی در دنیای واقعی هستند.
تمام سیستم آموزشی باید متحول شود تا در عصر هوش مصنوعی، خلاقیت و تفکر انتقادی را آموزش دهد.»
◀️ برگرفته از کانال معلم یادگیرنده مادام العمر :
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🗞 مقاله نیویورک مگزین با عنوان «همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند» بحرانی را که امروز آموزش عالی با آن روبروست، به تصویر کشیده است.
🔹 گرت اسمایلی، مدیر مدرسه سورا، نوشت:
«یک دانشجوی دانشگاه یوتا صریحاً اعتراف میکند: «دانشگاه فقط به این بستگی دارد که چقدر از چتجیپیتی استفاده کنم.» حتی در لیگ آیوی، یک دانشجوی سال دومی کلمبیا تخمین میزند که ۸۰ درصد از هر مقالهای که ارائه داده را هوش مصنوعی نوشته و حتی در یک مصاحبه کارآموزی جعلی با آمازون شرکت کرده که منجر به پیشنهاد شغلی برایش شده است. استادان در همه جا میگویند حس میکنند دارند دانشجویان را بر اساس تواناییشان در نوشتن پرامپت برای رباتها نمره میدهند، درحالی که همکارانشان بازنشستگی زودهنگام را در نظر میگیرند و هشدار میدهند که ممکن است یک نسل اساساً بیسواد فارغالتحصیل شود.
اما هوش مصنوعی این مشکل را ایجاد نکرده؛ بلکه یک روند ۲۰ ساله را سرعت بخشیده و آن را غیرقابل چشمپوشی کرده است. سالهاست که دانشجویان دانشگاه را به عنوان یک مسیر عبور بیمعنا میبینند که در آن نمرهها تنها سکه رایج هستند. آنها به سادگی ارزشی در تحصیل نمیبینند. حالا ابزارهای هوش مصنوعی میانبرها را سریع و تقریباً غیرقابل تشخیص کردهاند. نتیجه؟ تقلب گسترده و از بین رفتن ارزش نشانگر معدلها (GPA).
حتی دانشجویان هاروارد و کلمبیا امروز برای یافتن شغل مشکل دارند. در گفتگوهای خصوصی، همکاران کارآفرین من اعتراف میکنند که دیگر از فارغالتحصیلان جدید استخدام نمیکنند. آنها به نمرههایشان اعتماد ندارند و مهارتهای آکادمیکشان اغلب در محیط کار کاربردی ندارد. چرا باید سالها وقت صرف آموزش یک فارغالتحصیل ۲۲ ساله گرانقیمت کرد، درحالی که هوش مصنوعی با هزینهای معادل ۲۰ دلار در ماه میتواند سریعتر مفید واقع شود؟
🔆️️️️️️ پس دانشجویان چه باید بکنند؟ چگونه از این چرخه معیوب فرار کنند؟
۱. روی حل مسئلههای پیچیده تمرکز کنید. یک تیم کوچک تشکیل دهید، یک مشکل واقعی را شناسایی کنید و چیزی بسازید که مردم بابت آن پول بدهند؛ نرمافزار، خدمات، رویداد، هرچیز.
۲. آن را عرضه کنید، بهبود ببخشید و بازاریابی کنید.
۳. از هر ابزاری، حتی هوش مصنوعی، استفاده کنید اما معمار جایگزینناپذیری باشید که ابهام را به ارزش تبدیل میکند. در نهایت، این همان چیزی است که یک کارفرما حاضر است برای آن به شما حقوق بدهد.
🔆️️ و مدارس چگونه باید خود را تطبیق دهند؟
✔️ هر درس را حول یک چالش واقعی و باز طراحی کنید که نیازمند تحقیق، طراحی و دفاع عمومی باشد.
✔️ استانداردهای محتوایی را به عنوان ابزار ببینید، نه نقطه پایان.
✔️ کنجکاوی، بهبود مستمر، همکاری و تفکر انتقادی را از طریق پروژههایی در سطح حرفهای ارزیابی کنید.
📌 هادی پرتوی روی این مقاله دیدگاهی گذاشت و نوشت:
«این پست کاملاً درست میگوید. سیستم مدرسه و دانشگاه شکسته است؛ چون نتوانسته تفکر انتقادی را آموزش دهد، چرا که چون گذشته حول مهارتهای طوطیوار گذشته میچرخد، نه مهارتهای خلاقانه آینده.
- دانشآموزانی که در مهارتهای حفظی شکست میخورند، برچسب «اختلال کمبود توجه (ADHD)» میخورند.
- دانشجویانی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، «متقلب» خطاب میشوند.
- فارغالتحصیلان «موفق» اغلب فاقد مهارتهای کاربردی در دنیای واقعی هستند.
تمام سیستم آموزشی باید متحول شود تا در عصر هوش مصنوعی، خلاقیت و تفکر انتقادی را آموزش دهد.»
◀️ برگرفته از کانال معلم یادگیرنده مادام العمر :
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍3❤1
#معرفی_کتاب
📚 "وصله ی ناجور" تلفیقی از خاطرات شخصی و تحلیلی انتقادی دربارهی نظام آموزشی است که نشان میدهد عدم انطباق نهتنها ضعف نیست، بلکه میتواند نقطهی قوت باشد. این کتاب که به قلم تاد رز، دانشآموزی که ترک تحصیل کرد و بعدها استاد دانشگاه هاروارد شد، و روزنامهنگار کاترین الیسون نوشته شده، چالشهای رویکردهای سنتی در آموزش و پرورش را بررسی میکند. رز با تکیه بر تجربیات خود و پژوهشهای علمیاش، از شیوهای منعطفتر و فردمحور در یادگیری دفاع میکند که خلاقیت، نوآوری و تفکر غیرمتعارف را پرورش میدهد.
تاد رز در دوران تحصیل خود، با ساختارهای خشک و غیرقابل انعطاف آموزشی درگیر بود. مدرسه برای او نه فضایی برای یادگیری، بلکه محیطی سرکوبگر به نظر میرسید که با طرز تفکر منحصربهفردش همخوانی نداشت. در نهایت، او که به عنوان فردی «نامناسب» شناخته شده بود، مسیر دشواری را طی کرد و با چالشهای تحصیلی و شخصی متعددی روبهرو شد. اما برخلاف انتظارات، توانست مسیر خود را پیدا کند و به پژوهشگری برجسته در حوزهی علوم شناختی تبدیل شود. "وصله ی ناجور" ترکیبی از روایت شخصی و پژوهش علمی است که نشان میدهد چگونه نظامهای آموزشی سنتی به جای پرورش متفکران خارج از چارچوب، استعدادها را سرکوب میکنند. رز، با بیان داستانهای دیگر از یادگیرندگان و نوآوران غیرمتعارف، نشان میدهد که چگونه روشهای رایج آموزشی میتوانند پتانسیل افراد را محدود کنند و چگونه رویکردهای متناسبتر میتوانند امکان رشد واقعی را فراهم آورند.
"وصله ی ناجور" کتابی الهامبخش و تأملبرانگیز است که برای هر کسی که در محیطهای آموزشی یا کاری سنتی احساس بیگانگی کرده، پیامی عمیق دارد. تاد رز و کاترین الیسون با ترکیب خاطرات، پژوهشها و پیشنهادهای عملی، استدلالی قوی برای تغییر نگاه ما به مفهوم هوش و موفقیت ارائه میکنند. چه والدین باشید، چه معلم یا فردی که در تلاش برای یافتن مسیر خود در دنیایی غیرقابل انعطاف است، این کتاب نگاهی امیدبخش به آیندهی یادگیری و رشد فردی ارائه میدهد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
📚 "وصله ی ناجور" تلفیقی از خاطرات شخصی و تحلیلی انتقادی دربارهی نظام آموزشی است که نشان میدهد عدم انطباق نهتنها ضعف نیست، بلکه میتواند نقطهی قوت باشد. این کتاب که به قلم تاد رز، دانشآموزی که ترک تحصیل کرد و بعدها استاد دانشگاه هاروارد شد، و روزنامهنگار کاترین الیسون نوشته شده، چالشهای رویکردهای سنتی در آموزش و پرورش را بررسی میکند. رز با تکیه بر تجربیات خود و پژوهشهای علمیاش، از شیوهای منعطفتر و فردمحور در یادگیری دفاع میکند که خلاقیت، نوآوری و تفکر غیرمتعارف را پرورش میدهد.
تاد رز در دوران تحصیل خود، با ساختارهای خشک و غیرقابل انعطاف آموزشی درگیر بود. مدرسه برای او نه فضایی برای یادگیری، بلکه محیطی سرکوبگر به نظر میرسید که با طرز تفکر منحصربهفردش همخوانی نداشت. در نهایت، او که به عنوان فردی «نامناسب» شناخته شده بود، مسیر دشواری را طی کرد و با چالشهای تحصیلی و شخصی متعددی روبهرو شد. اما برخلاف انتظارات، توانست مسیر خود را پیدا کند و به پژوهشگری برجسته در حوزهی علوم شناختی تبدیل شود. "وصله ی ناجور" ترکیبی از روایت شخصی و پژوهش علمی است که نشان میدهد چگونه نظامهای آموزشی سنتی به جای پرورش متفکران خارج از چارچوب، استعدادها را سرکوب میکنند. رز، با بیان داستانهای دیگر از یادگیرندگان و نوآوران غیرمتعارف، نشان میدهد که چگونه روشهای رایج آموزشی میتوانند پتانسیل افراد را محدود کنند و چگونه رویکردهای متناسبتر میتوانند امکان رشد واقعی را فراهم آورند.
"وصله ی ناجور" کتابی الهامبخش و تأملبرانگیز است که برای هر کسی که در محیطهای آموزشی یا کاری سنتی احساس بیگانگی کرده، پیامی عمیق دارد. تاد رز و کاترین الیسون با ترکیب خاطرات، پژوهشها و پیشنهادهای عملی، استدلالی قوی برای تغییر نگاه ما به مفهوم هوش و موفقیت ارائه میکنند. چه والدین باشید، چه معلم یا فردی که در تلاش برای یافتن مسیر خود در دنیایی غیرقابل انعطاف است، این کتاب نگاهی امیدبخش به آیندهی یادگیری و رشد فردی ارائه میدهد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍8
💠 گزین گویه های انتقادی آموزش رسمی
🔶️ اگر حرف زدن را نیز مانند سایر درس های مدرسه به کودک درس می دادیم، آن ها هرگز زبان باز نمی کردند و برای همیشه لال باقی می ماندند / ویلیام هول
🔶️ من سعی می کنم مدرسه رفتن مزاحم تحصیلاتم نشود / مارک تواین
🔶️ این شاگردان متوسط هستند که جهان را تغییر داده اند، نه شاگردان زرنگ / هانری ترومن
🔶️ هرگاه در مدرسه ای« باز» می شود،در تعلیم وتربیت «بسته» می شود / ایوان ایلیچ
🔶️ هر گاه چیزی را به کودک آموزش می دهیم، مانع شده ایم تا او شخصاً آن را کشف کند/ ژان پیاژه
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔶️ اگر حرف زدن را نیز مانند سایر درس های مدرسه به کودک درس می دادیم، آن ها هرگز زبان باز نمی کردند و برای همیشه لال باقی می ماندند / ویلیام هول
🔶️ من سعی می کنم مدرسه رفتن مزاحم تحصیلاتم نشود / مارک تواین
🔶️ این شاگردان متوسط هستند که جهان را تغییر داده اند، نه شاگردان زرنگ / هانری ترومن
🔶️ هرگاه در مدرسه ای« باز» می شود،در تعلیم وتربیت «بسته» می شود / ایوان ایلیچ
🔶️ هر گاه چیزی را به کودک آموزش می دهیم، مانع شده ایم تا او شخصاً آن را کشف کند/ ژان پیاژه
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍8❤3
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
💠 #معرفی_کتاب
📚 کتاب : مدرسه خلاق ؛ چگونه آموزش آزمون محور را سرنگون کنیم؟
creative schools : the grassroots revolution Thats transforming education
📝 نویسنده : کن رابینسون و لو آرونیکا
ken Rabinson and lou Aronica
🔸 مترجم : سید شمس الدین میرابوطالبی
🗞 ناشر : ترجمان علوم انسانی
◀️ در این اثر میخوانیم: «بچهها باید به مدرسه بروند تا خواندن و نوشتن و ریاضیات را یاد بگیرند و بر پایهٔ این آموزشها در درسهای نظری موفق شوند؛ دراینصورت خواهند توانست به دانشگاه برونــد و مدارک تحصیلی عالــی کســب کنند و درنهایت شغـــلی پردرآمد بیابند. بدینترتیـب، توسعـــه و شکوفایی جامعه نیز تضمیـــن میشــــود».
🔆 به نظـــر کن رابینسون، پژوهشگر فقیــــد و سرشنـــــاس آموزش و پرورش، رویکـــرد نظام آموزشِ همگانی در جوامع مدرن را میتوان در همین چند جمله خلاصه کرد. شکلگیری این نظام آموزشی ریشه در انقلاب صنعتی دارد و هدف آن تأمین نیازهای جوامع صنعتــی برای تولیــــد انبوه بوده است. آمــــوزش همگانی فایدههای زیـــادی دارد اما مشکـل اساســی آن این اســــت که یکسـانساز اســـت و به گسترهٔ متنوع مهارتها و تواناییهای انسان توجه نمیکند. رابینسون در این کتاب الگوی تازهای برای آمــــــوزش ارائه میدهــد، الگویی که کمک میکنـــــد دانشآمـــــوزان استعــدادهــای درونیشـــان را شکوفــا کنند، جهان پیرامونشان را بشنـاسنـد و شهروندانی کامیــاب، فعال و مهربان بشوند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
📚 کتاب : مدرسه خلاق ؛ چگونه آموزش آزمون محور را سرنگون کنیم؟
creative schools : the grassroots revolution Thats transforming education
📝 نویسنده : کن رابینسون و لو آرونیکا
ken Rabinson and lou Aronica
🔸 مترجم : سید شمس الدین میرابوطالبی
🗞 ناشر : ترجمان علوم انسانی
◀️ در این اثر میخوانیم: «بچهها باید به مدرسه بروند تا خواندن و نوشتن و ریاضیات را یاد بگیرند و بر پایهٔ این آموزشها در درسهای نظری موفق شوند؛ دراینصورت خواهند توانست به دانشگاه برونــد و مدارک تحصیلی عالــی کســب کنند و درنهایت شغـــلی پردرآمد بیابند. بدینترتیـب، توسعـــه و شکوفایی جامعه نیز تضمیـــن میشــــود».
🔆 به نظـــر کن رابینسون، پژوهشگر فقیــــد و سرشنـــــاس آموزش و پرورش، رویکـــرد نظام آموزشِ همگانی در جوامع مدرن را میتوان در همین چند جمله خلاصه کرد. شکلگیری این نظام آموزشی ریشه در انقلاب صنعتی دارد و هدف آن تأمین نیازهای جوامع صنعتــی برای تولیــــد انبوه بوده است. آمــــوزش همگانی فایدههای زیـــادی دارد اما مشکـل اساســی آن این اســــت که یکسـانساز اســـت و به گسترهٔ متنوع مهارتها و تواناییهای انسان توجه نمیکند. رابینسون در این کتاب الگوی تازهای برای آمــــــوزش ارائه میدهــد، الگویی که کمک میکنـــــد دانشآمـــــوزان استعــدادهــای درونیشـــان را شکوفــا کنند، جهان پیرامونشان را بشنـاسنـد و شهروندانی کامیــاب، فعال و مهربان بشوند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍5
⁉️ در مدارس ایران چه میگذرد؟
🔴 کلیپ زیر نشانهای آشکار از شکست سیاستهای آموزش و پرورش محسوب میشود. دانشآموزانی که با پایان سال تحصیلی کتابهای خود را پاره کرده و آن را در خیابان پراکندهاند.
🔳 نظام آموزشی سنتی نگرش ویژهای به متون و کتابهای درسی دارد در این نگاه دانشآموزان لوح سفیدی تصور میشوند که قرار است با پمپاژ اطلاعات و ارزش ها در کلاسهای درس جامعهپذیر شوند.
🔶️ در این میان انباشتن کتابها از اطلاعات غیرکاربردی و بیاعتنایی مؤلفین به واقعیتهای معرفتی پذیرش محتویات این کتابها از سوی دانشآموزان را با مشکلات جدی مواجه ساخته است. در حقیقت عدم انعطاف مؤلفان در بازنگری کتابهای درسی به شکاف میان دانش آموزان با متون درسی دامن زده و آموزههای مندرج را به سطح محفوظات فروکاسته است. همچنین روند سنتی آموزش بهجای خلق موقعیت یادگیری با مشارکت معلم و دانشآموز به ایجاد رابطه عمودی و مکانیکی میان دو طرف انجامیده و آموزش را از اهداف ذاتی خود تهی ساخته است. در چنین شرایطی کژکارکردهای مدارس بر کارکردهای آن تفوق یافته و سرمایههای انسانی و اجتماعی در خطر فرسایش قرار میگیرند.
🔹در روزگار رسانهای شده کنونی که سهم سلبریتیها و شبکههای اجتماعی در تاثیرگذاری بر نسلهای جدید شتابی فزاینده یافته است سخن گفتن از نقش چشمگیر معلمان و کتابهای درسی به غایت محل تردید میباشد به نظر میرسد اگر این دو مولفه نتوانند به موازات تغییرات چشمگیر نسلی و تحولات سریع جهانی فعالیتهای خود را بهروز نمایند به زودی از گردونه تاثیرگذاری حذف خواهند شد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔴 کلیپ زیر نشانهای آشکار از شکست سیاستهای آموزش و پرورش محسوب میشود. دانشآموزانی که با پایان سال تحصیلی کتابهای خود را پاره کرده و آن را در خیابان پراکندهاند.
🔳 نظام آموزشی سنتی نگرش ویژهای به متون و کتابهای درسی دارد در این نگاه دانشآموزان لوح سفیدی تصور میشوند که قرار است با پمپاژ اطلاعات و ارزش ها در کلاسهای درس جامعهپذیر شوند.
🔶️ در این میان انباشتن کتابها از اطلاعات غیرکاربردی و بیاعتنایی مؤلفین به واقعیتهای معرفتی پذیرش محتویات این کتابها از سوی دانشآموزان را با مشکلات جدی مواجه ساخته است. در حقیقت عدم انعطاف مؤلفان در بازنگری کتابهای درسی به شکاف میان دانش آموزان با متون درسی دامن زده و آموزههای مندرج را به سطح محفوظات فروکاسته است. همچنین روند سنتی آموزش بهجای خلق موقعیت یادگیری با مشارکت معلم و دانشآموز به ایجاد رابطه عمودی و مکانیکی میان دو طرف انجامیده و آموزش را از اهداف ذاتی خود تهی ساخته است. در چنین شرایطی کژکارکردهای مدارس بر کارکردهای آن تفوق یافته و سرمایههای انسانی و اجتماعی در خطر فرسایش قرار میگیرند.
🔹در روزگار رسانهای شده کنونی که سهم سلبریتیها و شبکههای اجتماعی در تاثیرگذاری بر نسلهای جدید شتابی فزاینده یافته است سخن گفتن از نقش چشمگیر معلمان و کتابهای درسی به غایت محل تردید میباشد به نظر میرسد اگر این دو مولفه نتوانند به موازات تغییرات چشمگیر نسلی و تحولات سریع جهانی فعالیتهای خود را بهروز نمایند به زودی از گردونه تاثیرگذاری حذف خواهند شد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
Telegram
attach 📎
👍9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 نظر چتجیپیتی درمورد ضعف مهارتی دانشآموزان دبیرستانی
⁉️شما چطور فکر میکنید؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
⁉️شما چطور فکر میکنید؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍3
#معرفی_کتاب
📚گفت و گوی معلم و فیلسوف
🔶️ یکی از نقدهایی که بر نظام تعلیموتربیت در ایران وارد است عدم بهروزرسانی شیوههای آموزشی است. در این کتاب خسرو باقری با انتخاب فرم دیالوگمحور، مباحثهی جالبی میان یک معلم و یک فیلسوف ترتیب داده و به تبیین مبانی فلسفهی تعلیموتربیت پرداخته است. این مباحثه با در نظر گرفتن محدودیتهای موجود برای سیستمهای آموزشی در ایران و همچنین عوامل قابلتغییر در آن، پرسشی بحثبرانگیز میان معلم و فیلسوف ایجاد کرده و ما را با گفتوگوهای این دو همراه میکند. این کتاب در ابتدا به ضرورت تزریق فلسفه به شاهرگهای تعلیموتربیت اشاره کرده و چرایی آن را مورد بررسی قرار میدهد. از همان ابتدا نویسنده به این موضوع میپردازد که تعلیم و تربیت به آن سادگیای که بسیاری از معلمان و مسئولان مراکز آموزشی میپندارند، نیست و ظرافتها و پیچیدگیهای مخصوص به خودش را دارد که تنها از خلل تفکر فلسفی درمورد آموزش و بازنگری در شیوههای تعلیموتربیت به خوبی کشف میشود و میتوان از آنها بهرهوری کرد. یکی از مواردی که به آن اشاره شده، ارجحیت پرسیدن بر گفتن در مقولهی آموزش است.
خسرو باقری در کتاب گفتوگوی معلم و فیلسوف با استفادهی زیرکانه از عناصر داستانی و روایت گفتوگو محور، مفاهیم فلسفی در رابطه با آموزش را به زبانی روانتر به رشتهی تحریر درآورده و از این طریق فهم مطالب را برای خوانندگان راحتتر کرده است. در ادامهی ارتباط میان بخش نظری و عملی تعلیموتربیت مورد بررسی قرار گرفته و چگونگی ایجاد تعادل میان این دو مطرح شده است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
📚گفت و گوی معلم و فیلسوف
🔶️ یکی از نقدهایی که بر نظام تعلیموتربیت در ایران وارد است عدم بهروزرسانی شیوههای آموزشی است. در این کتاب خسرو باقری با انتخاب فرم دیالوگمحور، مباحثهی جالبی میان یک معلم و یک فیلسوف ترتیب داده و به تبیین مبانی فلسفهی تعلیموتربیت پرداخته است. این مباحثه با در نظر گرفتن محدودیتهای موجود برای سیستمهای آموزشی در ایران و همچنین عوامل قابلتغییر در آن، پرسشی بحثبرانگیز میان معلم و فیلسوف ایجاد کرده و ما را با گفتوگوهای این دو همراه میکند. این کتاب در ابتدا به ضرورت تزریق فلسفه به شاهرگهای تعلیموتربیت اشاره کرده و چرایی آن را مورد بررسی قرار میدهد. از همان ابتدا نویسنده به این موضوع میپردازد که تعلیم و تربیت به آن سادگیای که بسیاری از معلمان و مسئولان مراکز آموزشی میپندارند، نیست و ظرافتها و پیچیدگیهای مخصوص به خودش را دارد که تنها از خلل تفکر فلسفی درمورد آموزش و بازنگری در شیوههای تعلیموتربیت به خوبی کشف میشود و میتوان از آنها بهرهوری کرد. یکی از مواردی که به آن اشاره شده، ارجحیت پرسیدن بر گفتن در مقولهی آموزش است.
خسرو باقری در کتاب گفتوگوی معلم و فیلسوف با استفادهی زیرکانه از عناصر داستانی و روایت گفتوگو محور، مفاهیم فلسفی در رابطه با آموزش را به زبانی روانتر به رشتهی تحریر درآورده و از این طریق فهم مطالب را برای خوانندگان راحتتر کرده است. در ادامهی ارتباط میان بخش نظری و عملی تعلیموتربیت مورد بررسی قرار گرفته و چگونگی ایجاد تعادل میان این دو مطرح شده است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍4❤3
📍گرسنه سازیِ ذهن
✍ مرتضی نظری
🔸سبک های آموزشی و تربیتی موفقتـرند کـه از همـان ابتـدا حقایـق را عرضـه نکننـد و بـه تعبیـر حکیمانـه امیـل شـارتیه، ذهن فرزنـدان را گرسـنه کنند. تا ذهن گرسنه نشود، میل به یادگیری پیدا نمی شود. برای میل به یادگیری باید کنجکاوی و پرسیدنهای مکرر را تحریک کرد. مهمتر از رسیدن به پاسخ، پرسیدن است.
به تعبیر مولانا جلال الدین بلخی:
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
◀️ برگرفته از کانال تربیت و توسعه
@IranHumanDevelopment2
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
✍ مرتضی نظری
🔸سبک های آموزشی و تربیتی موفقتـرند کـه از همـان ابتـدا حقایـق را عرضـه نکننـد و بـه تعبیـر حکیمانـه امیـل شـارتیه، ذهن فرزنـدان را گرسـنه کنند. تا ذهن گرسنه نشود، میل به یادگیری پیدا نمی شود. برای میل به یادگیری باید کنجکاوی و پرسیدنهای مکرر را تحریک کرد. مهمتر از رسیدن به پاسخ، پرسیدن است.
به تعبیر مولانا جلال الدین بلخی:
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
◀️ برگرفته از کانال تربیت و توسعه
@IranHumanDevelopment2
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❤8
🔷️نسل جدید و شخصیسازی آموزش همگانی
🖋فردین علیخواه
🔺در یک سال گذشته چند کلاس آزاد در خارج از دانشگاه برگزار کردهام. استقبال از کلاسهایم خوب بود. منظورم، تعداد علاقهمندانی است که ثبت نام کردند و نه تعداد کسانی که در کلاسها حاضر شدند. لازم است بیشتر توضیح بدهم. در همان جلسات نخست تشکیل کلاسها؛ متوجه شدم که بیشتر کسانی که ثبت نام کردهاند نیامدهاند. این اتفاق در جلسات دوم و سوم هم رخ داد. کنجکاو شدم. با خودم گفتم، اگر کیفیت تدریس من بد است حداقل باید جلسه اول میآمدند تا به تدریج به این نتیجه برسند، نمیشود در همان جلسه نخست به این دلیل نیامد. مدتی گذشت و فرصتی فراهم شد تا با چند نفر از علاقهمندان گفتگو کنم. جالب آنکه همچنان به مباحث کلاس علاقهمند بودند و درسگفتارها را دنبال میکردند. آنان حتی در خارج از ساعات کلاس و از طریق شبکههای اجتماعی پیام میدادند و درباره برخی مباحث توضیح بیشتری از من میخواستند.
🔺از آنان دلیل حضور نیافتن در کلاسها را پرسیدم. گفتند: شما در کلاس کُند صحبت میکنید. اندکی تعجّب کردم. گفتم: به نظر خودم کُند صحبت نمیکنم و ضرباهنگ کلامم متعادل است. یکی از آنان گفت: برای نسل ما شما کُند صحبت میکنید و این کمی کسالتآور است. این برایم جالب بود. همچنین گفتند: ما ترجیح میدهیم به فایل ضبط شدۀ کلاس گوش کنیم چون آن طور که دلمان میخواهد میتوانیم سرعت را تنظیم کنیم، یعنی بعضی جاها دگمه توقف را بزنیم، بعضی جاها دگمه سرعت را بزنیم و بعضی جاها هم گزینه «آرام» را انتخاب کنیم. نکته قابل تأمل دیگری هم گفتند: وقتی به فایل صوتی دسترسی داریم هر وقت که حال و حوصلهاش را داشتیم از آن استفاده میکنیم. برای مثال در نیمهشب، یا سپیدهدم یا هر وقت مناسب دیگری. گفتند: در ضمن ما میتوانیم صدای شما را با اکولایزرها تمیز و شفاف کنیم و دهها عملکرد دیگر که در کلاس امکانش وجود ندارد.
🔺دریافتم که آنان دوست دارند محتوای آموزشی را «شخصیسازی» کنند، یعنی امکان تغییر و دستکاری محتوا را داشته باشند. به این شکل، گویی محتوا در خدمت آنان است و نه آنان در خدمت محتوا. این افراد در نهایت محتوا را یک محصول رسانهای و یک پکیج تصویری میبینند. در اینجا نقش و اهمیت معلم یا مدرس تا جایی است که امکان تبدیل شدنش به فایل صوتی یا تصویری وجود داشته باشد، تا به این شکل تابع اراده و انتخاب شخصی فرد شود.
🔺دوست دارم تجربه شخصی دیگری را نیز بازگو کنم. به دلیل گرانی کتاب، تصمیم گرفتم مدتی از کتابهای الکترونیک استفاده کنم. تجربه بسیار جالبی بود. در اینجا نیز اتفاقی افتاد که نگرانم کرد. پس از تجربۀ یادشده، وقتی به سراغ کتاب کاغذی میرفتم حس کلافگی به سراغم میآمد. دوست داشتم سایز فونت را شخصیسازی یا سفارشیسازی کنم، دوست داشتم نور روی صفحه را شخصیسازی کنم، دوست داشتم صفحه کتاب مدام بسته نشود و فقط با لمس انگشت بر روی صفحه نمایش به صفحه دیگر برود. منظورم آن است که تجربه خواندن کتاب الکترونیک بر تجربه همیشگی خواندن کتاب کاغذیِ من اثر گذاشته بود. وقتی مقایسه کردم دیدم که امکان شخصیسازی در کتاب الکترونیک بیشتراست.
🔺در این نوشتار کوتاه، مثالهای شاید سادهای از تجاربم بیان کردم. من فکر میکنم جریانی فراگیر در عرصۀ آموزش در حال رخ دادن است. تلفنهای همراه حداقل، تأکید میکنم، حداقل دو پیامد مهم را رقم زدهاند: نخست امکان بالای شخصی/سفارشیسازی محتوا و دیگری تفکر و تأمل تصویری است. نسل جدید بسیار مصوّر میاندیشد. فایل صوتی یک سخنرانی یا یک کلاس، در واقع اندیشهای است که تجسّم یافته، بدنمند شده، و مصوّر گشته است. با دسترسی به فایل صوتی، گویا در نسل جدید حس کنشگری، حس تغییر دادن، حس اثربخشی، حس به خدمتگیری و حس سازگار کردن محتوا با شرایط شخصی بیشتر میشود.
🔺سخن پایانی آنکه، مدتی قبل در اخبار خواندم که میانگین معدل دانشآموزان در چندین استان کشور کاهش چشمگیری داشته است. با خواندن این چنین اخباری بیدرنگ از خودم سؤال میکنم که نظام آموزش و پرورش چقدر به آنچه گفتم توجه می کند؟ اینکه دانشآموزان امروزی دوست دارند محتوا؛ تجسّم یافته و مصور گردد؟ اینکه دوست دارند محتوا تبدیل به محصولی رسانهای و شخصی شود تا به دلخواه بتوانند در زمان مناسب از آن بهره برند؟ شواهد نشان میدهد که جهان، به ویژه با گسترش هوش مصنوعی، به شدت در حال تغییر است. اگر شیوه آموزش ما تغییر نکند تعداد غائبان کلاسها(حتی در دانشگاهها) و میانگین نمرهها به مراتب به پایین تر از اکنون خواهد رسید. فناوریهای جدید ارتباطی «فردی شدن» و «شخصیسازی» را تسریع کردهاند. بد یا خوب، به نظر میرسد که نسل جدید نیز به این شکل از فنآوری خو گرفته است...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖋فردین علیخواه
🔺در یک سال گذشته چند کلاس آزاد در خارج از دانشگاه برگزار کردهام. استقبال از کلاسهایم خوب بود. منظورم، تعداد علاقهمندانی است که ثبت نام کردند و نه تعداد کسانی که در کلاسها حاضر شدند. لازم است بیشتر توضیح بدهم. در همان جلسات نخست تشکیل کلاسها؛ متوجه شدم که بیشتر کسانی که ثبت نام کردهاند نیامدهاند. این اتفاق در جلسات دوم و سوم هم رخ داد. کنجکاو شدم. با خودم گفتم، اگر کیفیت تدریس من بد است حداقل باید جلسه اول میآمدند تا به تدریج به این نتیجه برسند، نمیشود در همان جلسه نخست به این دلیل نیامد. مدتی گذشت و فرصتی فراهم شد تا با چند نفر از علاقهمندان گفتگو کنم. جالب آنکه همچنان به مباحث کلاس علاقهمند بودند و درسگفتارها را دنبال میکردند. آنان حتی در خارج از ساعات کلاس و از طریق شبکههای اجتماعی پیام میدادند و درباره برخی مباحث توضیح بیشتری از من میخواستند.
🔺از آنان دلیل حضور نیافتن در کلاسها را پرسیدم. گفتند: شما در کلاس کُند صحبت میکنید. اندکی تعجّب کردم. گفتم: به نظر خودم کُند صحبت نمیکنم و ضرباهنگ کلامم متعادل است. یکی از آنان گفت: برای نسل ما شما کُند صحبت میکنید و این کمی کسالتآور است. این برایم جالب بود. همچنین گفتند: ما ترجیح میدهیم به فایل ضبط شدۀ کلاس گوش کنیم چون آن طور که دلمان میخواهد میتوانیم سرعت را تنظیم کنیم، یعنی بعضی جاها دگمه توقف را بزنیم، بعضی جاها دگمه سرعت را بزنیم و بعضی جاها هم گزینه «آرام» را انتخاب کنیم. نکته قابل تأمل دیگری هم گفتند: وقتی به فایل صوتی دسترسی داریم هر وقت که حال و حوصلهاش را داشتیم از آن استفاده میکنیم. برای مثال در نیمهشب، یا سپیدهدم یا هر وقت مناسب دیگری. گفتند: در ضمن ما میتوانیم صدای شما را با اکولایزرها تمیز و شفاف کنیم و دهها عملکرد دیگر که در کلاس امکانش وجود ندارد.
🔺دریافتم که آنان دوست دارند محتوای آموزشی را «شخصیسازی» کنند، یعنی امکان تغییر و دستکاری محتوا را داشته باشند. به این شکل، گویی محتوا در خدمت آنان است و نه آنان در خدمت محتوا. این افراد در نهایت محتوا را یک محصول رسانهای و یک پکیج تصویری میبینند. در اینجا نقش و اهمیت معلم یا مدرس تا جایی است که امکان تبدیل شدنش به فایل صوتی یا تصویری وجود داشته باشد، تا به این شکل تابع اراده و انتخاب شخصی فرد شود.
🔺دوست دارم تجربه شخصی دیگری را نیز بازگو کنم. به دلیل گرانی کتاب، تصمیم گرفتم مدتی از کتابهای الکترونیک استفاده کنم. تجربه بسیار جالبی بود. در اینجا نیز اتفاقی افتاد که نگرانم کرد. پس از تجربۀ یادشده، وقتی به سراغ کتاب کاغذی میرفتم حس کلافگی به سراغم میآمد. دوست داشتم سایز فونت را شخصیسازی یا سفارشیسازی کنم، دوست داشتم نور روی صفحه را شخصیسازی کنم، دوست داشتم صفحه کتاب مدام بسته نشود و فقط با لمس انگشت بر روی صفحه نمایش به صفحه دیگر برود. منظورم آن است که تجربه خواندن کتاب الکترونیک بر تجربه همیشگی خواندن کتاب کاغذیِ من اثر گذاشته بود. وقتی مقایسه کردم دیدم که امکان شخصیسازی در کتاب الکترونیک بیشتراست.
🔺در این نوشتار کوتاه، مثالهای شاید سادهای از تجاربم بیان کردم. من فکر میکنم جریانی فراگیر در عرصۀ آموزش در حال رخ دادن است. تلفنهای همراه حداقل، تأکید میکنم، حداقل دو پیامد مهم را رقم زدهاند: نخست امکان بالای شخصی/سفارشیسازی محتوا و دیگری تفکر و تأمل تصویری است. نسل جدید بسیار مصوّر میاندیشد. فایل صوتی یک سخنرانی یا یک کلاس، در واقع اندیشهای است که تجسّم یافته، بدنمند شده، و مصوّر گشته است. با دسترسی به فایل صوتی، گویا در نسل جدید حس کنشگری، حس تغییر دادن، حس اثربخشی، حس به خدمتگیری و حس سازگار کردن محتوا با شرایط شخصی بیشتر میشود.
🔺سخن پایانی آنکه، مدتی قبل در اخبار خواندم که میانگین معدل دانشآموزان در چندین استان کشور کاهش چشمگیری داشته است. با خواندن این چنین اخباری بیدرنگ از خودم سؤال میکنم که نظام آموزش و پرورش چقدر به آنچه گفتم توجه می کند؟ اینکه دانشآموزان امروزی دوست دارند محتوا؛ تجسّم یافته و مصور گردد؟ اینکه دوست دارند محتوا تبدیل به محصولی رسانهای و شخصی شود تا به دلخواه بتوانند در زمان مناسب از آن بهره برند؟ شواهد نشان میدهد که جهان، به ویژه با گسترش هوش مصنوعی، به شدت در حال تغییر است. اگر شیوه آموزش ما تغییر نکند تعداد غائبان کلاسها(حتی در دانشگاهها) و میانگین نمرهها به مراتب به پایین تر از اکنون خواهد رسید. فناوریهای جدید ارتباطی «فردی شدن» و «شخصیسازی» را تسریع کردهاند. بد یا خوب، به نظر میرسد که نسل جدید نیز به این شکل از فنآوری خو گرفته است...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❤4👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◀️ گزارش «آیندهٔ مشاغل» (Future of Jobs Report 2023) از مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) میگوید که تا سال ۲۰۲۷ حدود ۸۳ میلیون شغل از بین خواهد رفت و در عوض ۶۹ میلیون شغل جدید بهوجود میآید. یعنی نزدیک به ۲۳٪ از کل مشاغل در دنیا تغییر میکنند. مشاغلی مثل Data Entry یا کارهای دفتری Clerical Work در حال کم شدن هستند. در مقابل، مشاغلی در زمینۀ هوش مصنوعی (AI)، امنیت دیجیتال و آموزش آنلاین در حال رشد هستند.
🔴 با این حال، برخی مدرسهها هنوز بسیاری از بچهها را برای شغلهایی آماده میکنند که یا در حال حذف شدن هستند یا تا چند سال دیگر وجود نخواهند داشت. در شرایطی که دنیا با سرعت تغییر میکند، مهم است که در آموزش و مدرسه به یاد گرفتن مهارتهایی مثل «یادگیری مداوم» (Lifelong Learning)، حل مسئله (Problem Solving)، و «توانایی کنار آمدن با تغییر» (Adaptability) توجه بیشتری شود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔴 با این حال، برخی مدرسهها هنوز بسیاری از بچهها را برای شغلهایی آماده میکنند که یا در حال حذف شدن هستند یا تا چند سال دیگر وجود نخواهند داشت. در شرایطی که دنیا با سرعت تغییر میکند، مهم است که در آموزش و مدرسه به یاد گرفتن مهارتهایی مثل «یادگیری مداوم» (Lifelong Learning)، حل مسئله (Problem Solving)، و «توانایی کنار آمدن با تغییر» (Adaptability) توجه بیشتری شود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◀️ پرسشگری فقط ابزار یادگیری نیست؛
خودش یک ارزش است.
انیشتین در این جمله میگوید که کنجکاوی، بهتنهایی دلیل و معنا دارد حتی اگر به پاسخ نرسد.
یعنی گاهی خودِ پرسیدن، ما را زنده نگه میدارد، ذهنمان را فعال میکند و انگیزهی یادگیری را در ما روشن نگه میدارد.
✅ در دنیای آموزش، اگر فضا برای پرسیدن فراهم شود،میتواند باعث شود که یادگیری عمیقتر و پایدارتر خواهد بود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
خودش یک ارزش است.
انیشتین در این جمله میگوید که کنجکاوی، بهتنهایی دلیل و معنا دارد حتی اگر به پاسخ نرسد.
یعنی گاهی خودِ پرسیدن، ما را زنده نگه میدارد، ذهنمان را فعال میکند و انگیزهی یادگیری را در ما روشن نگه میدارد.
✅ در دنیای آموزش، اگر فضا برای پرسیدن فراهم شود،میتواند باعث شود که یادگیری عمیقتر و پایدارتر خواهد بود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj