Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⁉️برای چه به مدرسه می رویم؟
💠 مدرسه دقیقا برای چه چیزی وجود دارد؟
⁉️ آیا به نظر شما ممکن است جایگزینی برای مدرسه پیدا کرد یا این که مدرسه با همه چالشها، هنوز محور اصلی انتقال پایدار مهارتهاست؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
💠 مدرسه دقیقا برای چه چیزی وجود دارد؟
⁉️ آیا به نظر شما ممکن است جایگزینی برای مدرسه پیدا کرد یا این که مدرسه با همه چالشها، هنوز محور اصلی انتقال پایدار مهارتهاست؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠آهنگ زیبای "آجری دیگر در دیوار" اثری از پینک فلوید
Pink Floyd - Another Brick In The Wall
🔶️ بخش دوم این آهنگ که بیشتر از همه به خاطر جملهٔ «ما هیچ آموزشی نیاز نداریم» مشهور است. این یک آهنگ اعتراضی بر ضد تدریس انعطافناپذیر و دشوار بهطور کلی و مدارس شبانهروزی بهطور خاص است که موجب شد این ترانه در بسیاری کشورها منع شود.
🔷️ در قسمتی از نسخه فیلم، بچهها روی یک نوار نقاله، درون دستگاهی مانند چرخ گوشت میروند و به شکل سوسیس بیرون میآیند! به این معنی که مدرسه و سیستم آموزشی، میخواهند همه بچهها را به یک شکل که از نظر آنها «استاندارد» هستند، دربیاورند و هیچ ارزشی برای فردیت و یکتا بودن هر دانش آموز، قائل نمیشوند. تا این که بچهها از ظلم و زورگویی مدرسه به تنگ میآیند، لباس فرمشان را در میآورند شورش میکنند...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
Pink Floyd - Another Brick In The Wall
🔶️ بخش دوم این آهنگ که بیشتر از همه به خاطر جملهٔ «ما هیچ آموزشی نیاز نداریم» مشهور است. این یک آهنگ اعتراضی بر ضد تدریس انعطافناپذیر و دشوار بهطور کلی و مدارس شبانهروزی بهطور خاص است که موجب شد این ترانه در بسیاری کشورها منع شود.
🔷️ در قسمتی از نسخه فیلم، بچهها روی یک نوار نقاله، درون دستگاهی مانند چرخ گوشت میروند و به شکل سوسیس بیرون میآیند! به این معنی که مدرسه و سیستم آموزشی، میخواهند همه بچهها را به یک شکل که از نظر آنها «استاندارد» هستند، دربیاورند و هیچ ارزشی برای فردیت و یکتا بودن هر دانش آموز، قائل نمیشوند. تا این که بچهها از ظلم و زورگویی مدرسه به تنگ میآیند، لباس فرمشان را در میآورند شورش میکنند...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
⁉️ همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند؟
🗞 مقاله نیویورک مگزین با عنوان «همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند» بحرانی را که امروز آموزش عالی با آن روبروست، به تصویر کشیده است.
🔆️️ در فرسته بعدی توضیح این تصویر را میخوانید...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🗞 مقاله نیویورک مگزین با عنوان «همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند» بحرانی را که امروز آموزش عالی با آن روبروست، به تصویر کشیده است.
🔆️️ در فرسته بعدی توضیح این تصویر را میخوانید...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
⁉️ همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند؟
🗞 مقاله نیویورک مگزین با عنوان «همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند» بحرانی را که امروز آموزش عالی با آن روبروست، به تصویر کشیده است.
🔹 گرت اسمایلی، مدیر مدرسه سورا، نوشت:
«یک دانشجوی دانشگاه یوتا صریحاً اعتراف میکند: «دانشگاه فقط به این بستگی دارد که چقدر از چتجیپیتی استفاده کنم.» حتی در لیگ آیوی، یک دانشجوی سال دومی کلمبیا تخمین میزند که ۸۰ درصد از هر مقالهای که ارائه داده را هوش مصنوعی نوشته و حتی در یک مصاحبه کارآموزی جعلی با آمازون شرکت کرده که منجر به پیشنهاد شغلی برایش شده است. استادان در همه جا میگویند حس میکنند دارند دانشجویان را بر اساس تواناییشان در نوشتن پرامپت برای رباتها نمره میدهند، درحالی که همکارانشان بازنشستگی زودهنگام را در نظر میگیرند و هشدار میدهند که ممکن است یک نسل اساساً بیسواد فارغالتحصیل شود.
اما هوش مصنوعی این مشکل را ایجاد نکرده؛ بلکه یک روند ۲۰ ساله را سرعت بخشیده و آن را غیرقابل چشمپوشی کرده است. سالهاست که دانشجویان دانشگاه را به عنوان یک مسیر عبور بیمعنا میبینند که در آن نمرهها تنها سکه رایج هستند. آنها به سادگی ارزشی در تحصیل نمیبینند. حالا ابزارهای هوش مصنوعی میانبرها را سریع و تقریباً غیرقابل تشخیص کردهاند. نتیجه؟ تقلب گسترده و از بین رفتن ارزش نشانگر معدلها (GPA).
حتی دانشجویان هاروارد و کلمبیا امروز برای یافتن شغل مشکل دارند. در گفتگوهای خصوصی، همکاران کارآفرین من اعتراف میکنند که دیگر از فارغالتحصیلان جدید استخدام نمیکنند. آنها به نمرههایشان اعتماد ندارند و مهارتهای آکادمیکشان اغلب در محیط کار کاربردی ندارد. چرا باید سالها وقت صرف آموزش یک فارغالتحصیل ۲۲ ساله گرانقیمت کرد، درحالی که هوش مصنوعی با هزینهای معادل ۲۰ دلار در ماه میتواند سریعتر مفید واقع شود؟
🔆️️️️️️ پس دانشجویان چه باید بکنند؟ چگونه از این چرخه معیوب فرار کنند؟
۱. روی حل مسئلههای پیچیده تمرکز کنید. یک تیم کوچک تشکیل دهید، یک مشکل واقعی را شناسایی کنید و چیزی بسازید که مردم بابت آن پول بدهند؛ نرمافزار، خدمات، رویداد، هرچیز.
۲. آن را عرضه کنید، بهبود ببخشید و بازاریابی کنید.
۳. از هر ابزاری، حتی هوش مصنوعی، استفاده کنید اما معمار جایگزینناپذیری باشید که ابهام را به ارزش تبدیل میکند. در نهایت، این همان چیزی است که یک کارفرما حاضر است برای آن به شما حقوق بدهد.
🔆️️ و مدارس چگونه باید خود را تطبیق دهند؟
✔️ هر درس را حول یک چالش واقعی و باز طراحی کنید که نیازمند تحقیق، طراحی و دفاع عمومی باشد.
✔️ استانداردهای محتوایی را به عنوان ابزار ببینید، نه نقطه پایان.
✔️ کنجکاوی، بهبود مستمر، همکاری و تفکر انتقادی را از طریق پروژههایی در سطح حرفهای ارزیابی کنید.
📌 هادی پرتوی روی این مقاله دیدگاهی گذاشت و نوشت:
«این پست کاملاً درست میگوید. سیستم مدرسه و دانشگاه شکسته است؛ چون نتوانسته تفکر انتقادی را آموزش دهد، چرا که چون گذشته حول مهارتهای طوطیوار گذشته میچرخد، نه مهارتهای خلاقانه آینده.
- دانشآموزانی که در مهارتهای حفظی شکست میخورند، برچسب «اختلال کمبود توجه (ADHD)» میخورند.
- دانشجویانی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، «متقلب» خطاب میشوند.
- فارغالتحصیلان «موفق» اغلب فاقد مهارتهای کاربردی در دنیای واقعی هستند.
تمام سیستم آموزشی باید متحول شود تا در عصر هوش مصنوعی، خلاقیت و تفکر انتقادی را آموزش دهد.»
◀️ برگرفته از کانال معلم یادگیرنده مادام العمر :
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🗞 مقاله نیویورک مگزین با عنوان «همه دارند با تقلب از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند» بحرانی را که امروز آموزش عالی با آن روبروست، به تصویر کشیده است.
🔹 گرت اسمایلی، مدیر مدرسه سورا، نوشت:
«یک دانشجوی دانشگاه یوتا صریحاً اعتراف میکند: «دانشگاه فقط به این بستگی دارد که چقدر از چتجیپیتی استفاده کنم.» حتی در لیگ آیوی، یک دانشجوی سال دومی کلمبیا تخمین میزند که ۸۰ درصد از هر مقالهای که ارائه داده را هوش مصنوعی نوشته و حتی در یک مصاحبه کارآموزی جعلی با آمازون شرکت کرده که منجر به پیشنهاد شغلی برایش شده است. استادان در همه جا میگویند حس میکنند دارند دانشجویان را بر اساس تواناییشان در نوشتن پرامپت برای رباتها نمره میدهند، درحالی که همکارانشان بازنشستگی زودهنگام را در نظر میگیرند و هشدار میدهند که ممکن است یک نسل اساساً بیسواد فارغالتحصیل شود.
اما هوش مصنوعی این مشکل را ایجاد نکرده؛ بلکه یک روند ۲۰ ساله را سرعت بخشیده و آن را غیرقابل چشمپوشی کرده است. سالهاست که دانشجویان دانشگاه را به عنوان یک مسیر عبور بیمعنا میبینند که در آن نمرهها تنها سکه رایج هستند. آنها به سادگی ارزشی در تحصیل نمیبینند. حالا ابزارهای هوش مصنوعی میانبرها را سریع و تقریباً غیرقابل تشخیص کردهاند. نتیجه؟ تقلب گسترده و از بین رفتن ارزش نشانگر معدلها (GPA).
حتی دانشجویان هاروارد و کلمبیا امروز برای یافتن شغل مشکل دارند. در گفتگوهای خصوصی، همکاران کارآفرین من اعتراف میکنند که دیگر از فارغالتحصیلان جدید استخدام نمیکنند. آنها به نمرههایشان اعتماد ندارند و مهارتهای آکادمیکشان اغلب در محیط کار کاربردی ندارد. چرا باید سالها وقت صرف آموزش یک فارغالتحصیل ۲۲ ساله گرانقیمت کرد، درحالی که هوش مصنوعی با هزینهای معادل ۲۰ دلار در ماه میتواند سریعتر مفید واقع شود؟
🔆️️️️️️ پس دانشجویان چه باید بکنند؟ چگونه از این چرخه معیوب فرار کنند؟
۱. روی حل مسئلههای پیچیده تمرکز کنید. یک تیم کوچک تشکیل دهید، یک مشکل واقعی را شناسایی کنید و چیزی بسازید که مردم بابت آن پول بدهند؛ نرمافزار، خدمات، رویداد، هرچیز.
۲. آن را عرضه کنید، بهبود ببخشید و بازاریابی کنید.
۳. از هر ابزاری، حتی هوش مصنوعی، استفاده کنید اما معمار جایگزینناپذیری باشید که ابهام را به ارزش تبدیل میکند. در نهایت، این همان چیزی است که یک کارفرما حاضر است برای آن به شما حقوق بدهد.
🔆️️ و مدارس چگونه باید خود را تطبیق دهند؟
✔️ هر درس را حول یک چالش واقعی و باز طراحی کنید که نیازمند تحقیق، طراحی و دفاع عمومی باشد.
✔️ استانداردهای محتوایی را به عنوان ابزار ببینید، نه نقطه پایان.
✔️ کنجکاوی، بهبود مستمر، همکاری و تفکر انتقادی را از طریق پروژههایی در سطح حرفهای ارزیابی کنید.
📌 هادی پرتوی روی این مقاله دیدگاهی گذاشت و نوشت:
«این پست کاملاً درست میگوید. سیستم مدرسه و دانشگاه شکسته است؛ چون نتوانسته تفکر انتقادی را آموزش دهد، چرا که چون گذشته حول مهارتهای طوطیوار گذشته میچرخد، نه مهارتهای خلاقانه آینده.
- دانشآموزانی که در مهارتهای حفظی شکست میخورند، برچسب «اختلال کمبود توجه (ADHD)» میخورند.
- دانشجویانی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، «متقلب» خطاب میشوند.
- فارغالتحصیلان «موفق» اغلب فاقد مهارتهای کاربردی در دنیای واقعی هستند.
تمام سیستم آموزشی باید متحول شود تا در عصر هوش مصنوعی، خلاقیت و تفکر انتقادی را آموزش دهد.»
◀️ برگرفته از کانال معلم یادگیرنده مادام العمر :
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
#معرفی_کتاب
📚 "وصله ی ناجور" تلفیقی از خاطرات شخصی و تحلیلی انتقادی دربارهی نظام آموزشی است که نشان میدهد عدم انطباق نهتنها ضعف نیست، بلکه میتواند نقطهی قوت باشد. این کتاب که به قلم تاد رز، دانشآموزی که ترک تحصیل کرد و بعدها استاد دانشگاه هاروارد شد، و روزنامهنگار کاترین الیسون نوشته شده، چالشهای رویکردهای سنتی در آموزش و پرورش را بررسی میکند. رز با تکیه بر تجربیات خود و پژوهشهای علمیاش، از شیوهای منعطفتر و فردمحور در یادگیری دفاع میکند که خلاقیت، نوآوری و تفکر غیرمتعارف را پرورش میدهد.
تاد رز در دوران تحصیل خود، با ساختارهای خشک و غیرقابل انعطاف آموزشی درگیر بود. مدرسه برای او نه فضایی برای یادگیری، بلکه محیطی سرکوبگر به نظر میرسید که با طرز تفکر منحصربهفردش همخوانی نداشت. در نهایت، او که به عنوان فردی «نامناسب» شناخته شده بود، مسیر دشواری را طی کرد و با چالشهای تحصیلی و شخصی متعددی روبهرو شد. اما برخلاف انتظارات، توانست مسیر خود را پیدا کند و به پژوهشگری برجسته در حوزهی علوم شناختی تبدیل شود. "وصله ی ناجور" ترکیبی از روایت شخصی و پژوهش علمی است که نشان میدهد چگونه نظامهای آموزشی سنتی به جای پرورش متفکران خارج از چارچوب، استعدادها را سرکوب میکنند. رز، با بیان داستانهای دیگر از یادگیرندگان و نوآوران غیرمتعارف، نشان میدهد که چگونه روشهای رایج آموزشی میتوانند پتانسیل افراد را محدود کنند و چگونه رویکردهای متناسبتر میتوانند امکان رشد واقعی را فراهم آورند.
"وصله ی ناجور" کتابی الهامبخش و تأملبرانگیز است که برای هر کسی که در محیطهای آموزشی یا کاری سنتی احساس بیگانگی کرده، پیامی عمیق دارد. تاد رز و کاترین الیسون با ترکیب خاطرات، پژوهشها و پیشنهادهای عملی، استدلالی قوی برای تغییر نگاه ما به مفهوم هوش و موفقیت ارائه میکنند. چه والدین باشید، چه معلم یا فردی که در تلاش برای یافتن مسیر خود در دنیایی غیرقابل انعطاف است، این کتاب نگاهی امیدبخش به آیندهی یادگیری و رشد فردی ارائه میدهد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
📚 "وصله ی ناجور" تلفیقی از خاطرات شخصی و تحلیلی انتقادی دربارهی نظام آموزشی است که نشان میدهد عدم انطباق نهتنها ضعف نیست، بلکه میتواند نقطهی قوت باشد. این کتاب که به قلم تاد رز، دانشآموزی که ترک تحصیل کرد و بعدها استاد دانشگاه هاروارد شد، و روزنامهنگار کاترین الیسون نوشته شده، چالشهای رویکردهای سنتی در آموزش و پرورش را بررسی میکند. رز با تکیه بر تجربیات خود و پژوهشهای علمیاش، از شیوهای منعطفتر و فردمحور در یادگیری دفاع میکند که خلاقیت، نوآوری و تفکر غیرمتعارف را پرورش میدهد.
تاد رز در دوران تحصیل خود، با ساختارهای خشک و غیرقابل انعطاف آموزشی درگیر بود. مدرسه برای او نه فضایی برای یادگیری، بلکه محیطی سرکوبگر به نظر میرسید که با طرز تفکر منحصربهفردش همخوانی نداشت. در نهایت، او که به عنوان فردی «نامناسب» شناخته شده بود، مسیر دشواری را طی کرد و با چالشهای تحصیلی و شخصی متعددی روبهرو شد. اما برخلاف انتظارات، توانست مسیر خود را پیدا کند و به پژوهشگری برجسته در حوزهی علوم شناختی تبدیل شود. "وصله ی ناجور" ترکیبی از روایت شخصی و پژوهش علمی است که نشان میدهد چگونه نظامهای آموزشی سنتی به جای پرورش متفکران خارج از چارچوب، استعدادها را سرکوب میکنند. رز، با بیان داستانهای دیگر از یادگیرندگان و نوآوران غیرمتعارف، نشان میدهد که چگونه روشهای رایج آموزشی میتوانند پتانسیل افراد را محدود کنند و چگونه رویکردهای متناسبتر میتوانند امکان رشد واقعی را فراهم آورند.
"وصله ی ناجور" کتابی الهامبخش و تأملبرانگیز است که برای هر کسی که در محیطهای آموزشی یا کاری سنتی احساس بیگانگی کرده، پیامی عمیق دارد. تاد رز و کاترین الیسون با ترکیب خاطرات، پژوهشها و پیشنهادهای عملی، استدلالی قوی برای تغییر نگاه ما به مفهوم هوش و موفقیت ارائه میکنند. چه والدین باشید، چه معلم یا فردی که در تلاش برای یافتن مسیر خود در دنیایی غیرقابل انعطاف است، این کتاب نگاهی امیدبخش به آیندهی یادگیری و رشد فردی ارائه میدهد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
💠 گزین گویه های انتقادی آموزش رسمی
🔶️ اگر حرف زدن را نیز مانند سایر درس های مدرسه به کودک درس می دادیم، آن ها هرگز زبان باز نمی کردند و برای همیشه لال باقی می ماندند / ویلیام هول
🔶️ من سعی می کنم مدرسه رفتن مزاحم تحصیلاتم نشود / مارک تواین
🔶️ این شاگردان متوسط هستند که جهان را تغییر داده اند، نه شاگردان زرنگ / هانری ترومن
🔶️ هرگاه در مدرسه ای« باز» می شود،در تعلیم وتربیت «بسته» می شود / ایوان ایلیچ
🔶️ هر گاه چیزی را به کودک آموزش می دهیم، مانع شده ایم تا او شخصاً آن را کشف کند/ ژان پیاژه
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔶️ اگر حرف زدن را نیز مانند سایر درس های مدرسه به کودک درس می دادیم، آن ها هرگز زبان باز نمی کردند و برای همیشه لال باقی می ماندند / ویلیام هول
🔶️ من سعی می کنم مدرسه رفتن مزاحم تحصیلاتم نشود / مارک تواین
🔶️ این شاگردان متوسط هستند که جهان را تغییر داده اند، نه شاگردان زرنگ / هانری ترومن
🔶️ هرگاه در مدرسه ای« باز» می شود،در تعلیم وتربیت «بسته» می شود / ایوان ایلیچ
🔶️ هر گاه چیزی را به کودک آموزش می دهیم، مانع شده ایم تا او شخصاً آن را کشف کند/ ژان پیاژه
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
Forwarded from خشت کج | نقد نظام آموزشی
💠 #معرفی_کتاب
📚 کتاب : مدرسه خلاق ؛ چگونه آموزش آزمون محور را سرنگون کنیم؟
creative schools : the grassroots revolution Thats transforming education
📝 نویسنده : کن رابینسون و لو آرونیکا
ken Rabinson and lou Aronica
🔸 مترجم : سید شمس الدین میرابوطالبی
🗞 ناشر : ترجمان علوم انسانی
◀️ در این اثر میخوانیم: «بچهها باید به مدرسه بروند تا خواندن و نوشتن و ریاضیات را یاد بگیرند و بر پایهٔ این آموزشها در درسهای نظری موفق شوند؛ دراینصورت خواهند توانست به دانشگاه برونــد و مدارک تحصیلی عالــی کســب کنند و درنهایت شغـــلی پردرآمد بیابند. بدینترتیـب، توسعـــه و شکوفایی جامعه نیز تضمیـــن میشــــود».
🔆 به نظـــر کن رابینسون، پژوهشگر فقیــــد و سرشنـــــاس آموزش و پرورش، رویکـــرد نظام آموزشِ همگانی در جوامع مدرن را میتوان در همین چند جمله خلاصه کرد. شکلگیری این نظام آموزشی ریشه در انقلاب صنعتی دارد و هدف آن تأمین نیازهای جوامع صنعتــی برای تولیــــد انبوه بوده است. آمــــوزش همگانی فایدههای زیـــادی دارد اما مشکـل اساســی آن این اســــت که یکسـانساز اســـت و به گسترهٔ متنوع مهارتها و تواناییهای انسان توجه نمیکند. رابینسون در این کتاب الگوی تازهای برای آمــــــوزش ارائه میدهــد، الگویی که کمک میکنـــــد دانشآمـــــوزان استعــدادهــای درونیشـــان را شکوفــا کنند، جهان پیرامونشان را بشنـاسنـد و شهروندانی کامیــاب، فعال و مهربان بشوند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
📚 کتاب : مدرسه خلاق ؛ چگونه آموزش آزمون محور را سرنگون کنیم؟
creative schools : the grassroots revolution Thats transforming education
📝 نویسنده : کن رابینسون و لو آرونیکا
ken Rabinson and lou Aronica
🔸 مترجم : سید شمس الدین میرابوطالبی
🗞 ناشر : ترجمان علوم انسانی
◀️ در این اثر میخوانیم: «بچهها باید به مدرسه بروند تا خواندن و نوشتن و ریاضیات را یاد بگیرند و بر پایهٔ این آموزشها در درسهای نظری موفق شوند؛ دراینصورت خواهند توانست به دانشگاه برونــد و مدارک تحصیلی عالــی کســب کنند و درنهایت شغـــلی پردرآمد بیابند. بدینترتیـب، توسعـــه و شکوفایی جامعه نیز تضمیـــن میشــــود».
🔆 به نظـــر کن رابینسون، پژوهشگر فقیــــد و سرشنـــــاس آموزش و پرورش، رویکـــرد نظام آموزشِ همگانی در جوامع مدرن را میتوان در همین چند جمله خلاصه کرد. شکلگیری این نظام آموزشی ریشه در انقلاب صنعتی دارد و هدف آن تأمین نیازهای جوامع صنعتــی برای تولیــــد انبوه بوده است. آمــــوزش همگانی فایدههای زیـــادی دارد اما مشکـل اساســی آن این اســــت که یکسـانساز اســـت و به گسترهٔ متنوع مهارتها و تواناییهای انسان توجه نمیکند. رابینسون در این کتاب الگوی تازهای برای آمــــــوزش ارائه میدهــد، الگویی که کمک میکنـــــد دانشآمـــــوزان استعــدادهــای درونیشـــان را شکوفــا کنند، جهان پیرامونشان را بشنـاسنـد و شهروندانی کامیــاب، فعال و مهربان بشوند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
⁉️ در مدارس ایران چه میگذرد؟
🔴 کلیپ زیر نشانهای آشکار از شکست سیاستهای آموزش و پرورش محسوب میشود. دانشآموزانی که با پایان سال تحصیلی کتابهای خود را پاره کرده و آن را در خیابان پراکندهاند.
🔳 نظام آموزشی سنتی نگرش ویژهای به متون و کتابهای درسی دارد در این نگاه دانشآموزان لوح سفیدی تصور میشوند که قرار است با پمپاژ اطلاعات و ارزش ها در کلاسهای درس جامعهپذیر شوند.
🔶️ در این میان انباشتن کتابها از اطلاعات غیرکاربردی و بیاعتنایی مؤلفین به واقعیتهای معرفتی پذیرش محتویات این کتابها از سوی دانشآموزان را با مشکلات جدی مواجه ساخته است. در حقیقت عدم انعطاف مؤلفان در بازنگری کتابهای درسی به شکاف میان دانش آموزان با متون درسی دامن زده و آموزههای مندرج را به سطح محفوظات فروکاسته است. همچنین روند سنتی آموزش بهجای خلق موقعیت یادگیری با مشارکت معلم و دانشآموز به ایجاد رابطه عمودی و مکانیکی میان دو طرف انجامیده و آموزش را از اهداف ذاتی خود تهی ساخته است. در چنین شرایطی کژکارکردهای مدارس بر کارکردهای آن تفوق یافته و سرمایههای انسانی و اجتماعی در خطر فرسایش قرار میگیرند.
🔹در روزگار رسانهای شده کنونی که سهم سلبریتیها و شبکههای اجتماعی در تاثیرگذاری بر نسلهای جدید شتابی فزاینده یافته است سخن گفتن از نقش چشمگیر معلمان و کتابهای درسی به غایت محل تردید میباشد به نظر میرسد اگر این دو مولفه نتوانند به موازات تغییرات چشمگیر نسلی و تحولات سریع جهانی فعالیتهای خود را بهروز نمایند به زودی از گردونه تاثیرگذاری حذف خواهند شد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔴 کلیپ زیر نشانهای آشکار از شکست سیاستهای آموزش و پرورش محسوب میشود. دانشآموزانی که با پایان سال تحصیلی کتابهای خود را پاره کرده و آن را در خیابان پراکندهاند.
🔳 نظام آموزشی سنتی نگرش ویژهای به متون و کتابهای درسی دارد در این نگاه دانشآموزان لوح سفیدی تصور میشوند که قرار است با پمپاژ اطلاعات و ارزش ها در کلاسهای درس جامعهپذیر شوند.
🔶️ در این میان انباشتن کتابها از اطلاعات غیرکاربردی و بیاعتنایی مؤلفین به واقعیتهای معرفتی پذیرش محتویات این کتابها از سوی دانشآموزان را با مشکلات جدی مواجه ساخته است. در حقیقت عدم انعطاف مؤلفان در بازنگری کتابهای درسی به شکاف میان دانش آموزان با متون درسی دامن زده و آموزههای مندرج را به سطح محفوظات فروکاسته است. همچنین روند سنتی آموزش بهجای خلق موقعیت یادگیری با مشارکت معلم و دانشآموز به ایجاد رابطه عمودی و مکانیکی میان دو طرف انجامیده و آموزش را از اهداف ذاتی خود تهی ساخته است. در چنین شرایطی کژکارکردهای مدارس بر کارکردهای آن تفوق یافته و سرمایههای انسانی و اجتماعی در خطر فرسایش قرار میگیرند.
🔹در روزگار رسانهای شده کنونی که سهم سلبریتیها و شبکههای اجتماعی در تاثیرگذاری بر نسلهای جدید شتابی فزاینده یافته است سخن گفتن از نقش چشمگیر معلمان و کتابهای درسی به غایت محل تردید میباشد به نظر میرسد اگر این دو مولفه نتوانند به موازات تغییرات چشمگیر نسلی و تحولات سریع جهانی فعالیتهای خود را بهروز نمایند به زودی از گردونه تاثیرگذاری حذف خواهند شد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 نظر چتجیپیتی درمورد ضعف مهارتی دانشآموزان دبیرستانی
⁉️شما چطور فکر میکنید؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
⁉️شما چطور فکر میکنید؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
#معرفی_کتاب
📚گفت و گوی معلم و فیلسوف
🔶️ یکی از نقدهایی که بر نظام تعلیموتربیت در ایران وارد است عدم بهروزرسانی شیوههای آموزشی است. در این کتاب خسرو باقری با انتخاب فرم دیالوگمحور، مباحثهی جالبی میان یک معلم و یک فیلسوف ترتیب داده و به تبیین مبانی فلسفهی تعلیموتربیت پرداخته است. این مباحثه با در نظر گرفتن محدودیتهای موجود برای سیستمهای آموزشی در ایران و همچنین عوامل قابلتغییر در آن، پرسشی بحثبرانگیز میان معلم و فیلسوف ایجاد کرده و ما را با گفتوگوهای این دو همراه میکند. این کتاب در ابتدا به ضرورت تزریق فلسفه به شاهرگهای تعلیموتربیت اشاره کرده و چرایی آن را مورد بررسی قرار میدهد. از همان ابتدا نویسنده به این موضوع میپردازد که تعلیم و تربیت به آن سادگیای که بسیاری از معلمان و مسئولان مراکز آموزشی میپندارند، نیست و ظرافتها و پیچیدگیهای مخصوص به خودش را دارد که تنها از خلل تفکر فلسفی درمورد آموزش و بازنگری در شیوههای تعلیموتربیت به خوبی کشف میشود و میتوان از آنها بهرهوری کرد. یکی از مواردی که به آن اشاره شده، ارجحیت پرسیدن بر گفتن در مقولهی آموزش است.
خسرو باقری در کتاب گفتوگوی معلم و فیلسوف با استفادهی زیرکانه از عناصر داستانی و روایت گفتوگو محور، مفاهیم فلسفی در رابطه با آموزش را به زبانی روانتر به رشتهی تحریر درآورده و از این طریق فهم مطالب را برای خوانندگان راحتتر کرده است. در ادامهی ارتباط میان بخش نظری و عملی تعلیموتربیت مورد بررسی قرار گرفته و چگونگی ایجاد تعادل میان این دو مطرح شده است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
📚گفت و گوی معلم و فیلسوف
🔶️ یکی از نقدهایی که بر نظام تعلیموتربیت در ایران وارد است عدم بهروزرسانی شیوههای آموزشی است. در این کتاب خسرو باقری با انتخاب فرم دیالوگمحور، مباحثهی جالبی میان یک معلم و یک فیلسوف ترتیب داده و به تبیین مبانی فلسفهی تعلیموتربیت پرداخته است. این مباحثه با در نظر گرفتن محدودیتهای موجود برای سیستمهای آموزشی در ایران و همچنین عوامل قابلتغییر در آن، پرسشی بحثبرانگیز میان معلم و فیلسوف ایجاد کرده و ما را با گفتوگوهای این دو همراه میکند. این کتاب در ابتدا به ضرورت تزریق فلسفه به شاهرگهای تعلیموتربیت اشاره کرده و چرایی آن را مورد بررسی قرار میدهد. از همان ابتدا نویسنده به این موضوع میپردازد که تعلیم و تربیت به آن سادگیای که بسیاری از معلمان و مسئولان مراکز آموزشی میپندارند، نیست و ظرافتها و پیچیدگیهای مخصوص به خودش را دارد که تنها از خلل تفکر فلسفی درمورد آموزش و بازنگری در شیوههای تعلیموتربیت به خوبی کشف میشود و میتوان از آنها بهرهوری کرد. یکی از مواردی که به آن اشاره شده، ارجحیت پرسیدن بر گفتن در مقولهی آموزش است.
خسرو باقری در کتاب گفتوگوی معلم و فیلسوف با استفادهی زیرکانه از عناصر داستانی و روایت گفتوگو محور، مفاهیم فلسفی در رابطه با آموزش را به زبانی روانتر به رشتهی تحریر درآورده و از این طریق فهم مطالب را برای خوانندگان راحتتر کرده است. در ادامهی ارتباط میان بخش نظری و عملی تعلیموتربیت مورد بررسی قرار گرفته و چگونگی ایجاد تعادل میان این دو مطرح شده است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
📍گرسنه سازیِ ذهن
✍ مرتضی نظری
🔸سبک های آموزشی و تربیتی موفقتـرند کـه از همـان ابتـدا حقایـق را عرضـه نکننـد و بـه تعبیـر حکیمانـه امیـل شـارتیه، ذهن فرزنـدان را گرسـنه کنند. تا ذهن گرسنه نشود، میل به یادگیری پیدا نمی شود. برای میل به یادگیری باید کنجکاوی و پرسیدنهای مکرر را تحریک کرد. مهمتر از رسیدن به پاسخ، پرسیدن است.
به تعبیر مولانا جلال الدین بلخی:
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
◀️ برگرفته از کانال تربیت و توسعه
@IranHumanDevelopment2
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
✍ مرتضی نظری
🔸سبک های آموزشی و تربیتی موفقتـرند کـه از همـان ابتـدا حقایـق را عرضـه نکننـد و بـه تعبیـر حکیمانـه امیـل شـارتیه، ذهن فرزنـدان را گرسـنه کنند. تا ذهن گرسنه نشود، میل به یادگیری پیدا نمی شود. برای میل به یادگیری باید کنجکاوی و پرسیدنهای مکرر را تحریک کرد. مهمتر از رسیدن به پاسخ، پرسیدن است.
به تعبیر مولانا جلال الدین بلخی:
آب کم جو تشنگی آور بدست
تا بجوشد آب از بالا و پست
◀️ برگرفته از کانال تربیت و توسعه
@IranHumanDevelopment2
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔷️نسل جدید و شخصیسازی آموزش همگانی
🖋فردین علیخواه
🔺در یک سال گذشته چند کلاس آزاد در خارج از دانشگاه برگزار کردهام. استقبال از کلاسهایم خوب بود. منظورم، تعداد علاقهمندانی است که ثبت نام کردند و نه تعداد کسانی که در کلاسها حاضر شدند. لازم است بیشتر توضیح بدهم. در همان جلسات نخست تشکیل کلاسها؛ متوجه شدم که بیشتر کسانی که ثبت نام کردهاند نیامدهاند. این اتفاق در جلسات دوم و سوم هم رخ داد. کنجکاو شدم. با خودم گفتم، اگر کیفیت تدریس من بد است حداقل باید جلسه اول میآمدند تا به تدریج به این نتیجه برسند، نمیشود در همان جلسه نخست به این دلیل نیامد. مدتی گذشت و فرصتی فراهم شد تا با چند نفر از علاقهمندان گفتگو کنم. جالب آنکه همچنان به مباحث کلاس علاقهمند بودند و درسگفتارها را دنبال میکردند. آنان حتی در خارج از ساعات کلاس و از طریق شبکههای اجتماعی پیام میدادند و درباره برخی مباحث توضیح بیشتری از من میخواستند.
🔺از آنان دلیل حضور نیافتن در کلاسها را پرسیدم. گفتند: شما در کلاس کُند صحبت میکنید. اندکی تعجّب کردم. گفتم: به نظر خودم کُند صحبت نمیکنم و ضرباهنگ کلامم متعادل است. یکی از آنان گفت: برای نسل ما شما کُند صحبت میکنید و این کمی کسالتآور است. این برایم جالب بود. همچنین گفتند: ما ترجیح میدهیم به فایل ضبط شدۀ کلاس گوش کنیم چون آن طور که دلمان میخواهد میتوانیم سرعت را تنظیم کنیم، یعنی بعضی جاها دگمه توقف را بزنیم، بعضی جاها دگمه سرعت را بزنیم و بعضی جاها هم گزینه «آرام» را انتخاب کنیم. نکته قابل تأمل دیگری هم گفتند: وقتی به فایل صوتی دسترسی داریم هر وقت که حال و حوصلهاش را داشتیم از آن استفاده میکنیم. برای مثال در نیمهشب، یا سپیدهدم یا هر وقت مناسب دیگری. گفتند: در ضمن ما میتوانیم صدای شما را با اکولایزرها تمیز و شفاف کنیم و دهها عملکرد دیگر که در کلاس امکانش وجود ندارد.
🔺دریافتم که آنان دوست دارند محتوای آموزشی را «شخصیسازی» کنند، یعنی امکان تغییر و دستکاری محتوا را داشته باشند. به این شکل، گویی محتوا در خدمت آنان است و نه آنان در خدمت محتوا. این افراد در نهایت محتوا را یک محصول رسانهای و یک پکیج تصویری میبینند. در اینجا نقش و اهمیت معلم یا مدرس تا جایی است که امکان تبدیل شدنش به فایل صوتی یا تصویری وجود داشته باشد، تا به این شکل تابع اراده و انتخاب شخصی فرد شود.
🔺دوست دارم تجربه شخصی دیگری را نیز بازگو کنم. به دلیل گرانی کتاب، تصمیم گرفتم مدتی از کتابهای الکترونیک استفاده کنم. تجربه بسیار جالبی بود. در اینجا نیز اتفاقی افتاد که نگرانم کرد. پس از تجربۀ یادشده، وقتی به سراغ کتاب کاغذی میرفتم حس کلافگی به سراغم میآمد. دوست داشتم سایز فونت را شخصیسازی یا سفارشیسازی کنم، دوست داشتم نور روی صفحه را شخصیسازی کنم، دوست داشتم صفحه کتاب مدام بسته نشود و فقط با لمس انگشت بر روی صفحه نمایش به صفحه دیگر برود. منظورم آن است که تجربه خواندن کتاب الکترونیک بر تجربه همیشگی خواندن کتاب کاغذیِ من اثر گذاشته بود. وقتی مقایسه کردم دیدم که امکان شخصیسازی در کتاب الکترونیک بیشتراست.
🔺در این نوشتار کوتاه، مثالهای شاید سادهای از تجاربم بیان کردم. من فکر میکنم جریانی فراگیر در عرصۀ آموزش در حال رخ دادن است. تلفنهای همراه حداقل، تأکید میکنم، حداقل دو پیامد مهم را رقم زدهاند: نخست امکان بالای شخصی/سفارشیسازی محتوا و دیگری تفکر و تأمل تصویری است. نسل جدید بسیار مصوّر میاندیشد. فایل صوتی یک سخنرانی یا یک کلاس، در واقع اندیشهای است که تجسّم یافته، بدنمند شده، و مصوّر گشته است. با دسترسی به فایل صوتی، گویا در نسل جدید حس کنشگری، حس تغییر دادن، حس اثربخشی، حس به خدمتگیری و حس سازگار کردن محتوا با شرایط شخصی بیشتر میشود.
🔺سخن پایانی آنکه، مدتی قبل در اخبار خواندم که میانگین معدل دانشآموزان در چندین استان کشور کاهش چشمگیری داشته است. با خواندن این چنین اخباری بیدرنگ از خودم سؤال میکنم که نظام آموزش و پرورش چقدر به آنچه گفتم توجه می کند؟ اینکه دانشآموزان امروزی دوست دارند محتوا؛ تجسّم یافته و مصور گردد؟ اینکه دوست دارند محتوا تبدیل به محصولی رسانهای و شخصی شود تا به دلخواه بتوانند در زمان مناسب از آن بهره برند؟ شواهد نشان میدهد که جهان، به ویژه با گسترش هوش مصنوعی، به شدت در حال تغییر است. اگر شیوه آموزش ما تغییر نکند تعداد غائبان کلاسها(حتی در دانشگاهها) و میانگین نمرهها به مراتب به پایین تر از اکنون خواهد رسید. فناوریهای جدید ارتباطی «فردی شدن» و «شخصیسازی» را تسریع کردهاند. بد یا خوب، به نظر میرسد که نسل جدید نیز به این شکل از فنآوری خو گرفته است...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖋فردین علیخواه
🔺در یک سال گذشته چند کلاس آزاد در خارج از دانشگاه برگزار کردهام. استقبال از کلاسهایم خوب بود. منظورم، تعداد علاقهمندانی است که ثبت نام کردند و نه تعداد کسانی که در کلاسها حاضر شدند. لازم است بیشتر توضیح بدهم. در همان جلسات نخست تشکیل کلاسها؛ متوجه شدم که بیشتر کسانی که ثبت نام کردهاند نیامدهاند. این اتفاق در جلسات دوم و سوم هم رخ داد. کنجکاو شدم. با خودم گفتم، اگر کیفیت تدریس من بد است حداقل باید جلسه اول میآمدند تا به تدریج به این نتیجه برسند، نمیشود در همان جلسه نخست به این دلیل نیامد. مدتی گذشت و فرصتی فراهم شد تا با چند نفر از علاقهمندان گفتگو کنم. جالب آنکه همچنان به مباحث کلاس علاقهمند بودند و درسگفتارها را دنبال میکردند. آنان حتی در خارج از ساعات کلاس و از طریق شبکههای اجتماعی پیام میدادند و درباره برخی مباحث توضیح بیشتری از من میخواستند.
🔺از آنان دلیل حضور نیافتن در کلاسها را پرسیدم. گفتند: شما در کلاس کُند صحبت میکنید. اندکی تعجّب کردم. گفتم: به نظر خودم کُند صحبت نمیکنم و ضرباهنگ کلامم متعادل است. یکی از آنان گفت: برای نسل ما شما کُند صحبت میکنید و این کمی کسالتآور است. این برایم جالب بود. همچنین گفتند: ما ترجیح میدهیم به فایل ضبط شدۀ کلاس گوش کنیم چون آن طور که دلمان میخواهد میتوانیم سرعت را تنظیم کنیم، یعنی بعضی جاها دگمه توقف را بزنیم، بعضی جاها دگمه سرعت را بزنیم و بعضی جاها هم گزینه «آرام» را انتخاب کنیم. نکته قابل تأمل دیگری هم گفتند: وقتی به فایل صوتی دسترسی داریم هر وقت که حال و حوصلهاش را داشتیم از آن استفاده میکنیم. برای مثال در نیمهشب، یا سپیدهدم یا هر وقت مناسب دیگری. گفتند: در ضمن ما میتوانیم صدای شما را با اکولایزرها تمیز و شفاف کنیم و دهها عملکرد دیگر که در کلاس امکانش وجود ندارد.
🔺دریافتم که آنان دوست دارند محتوای آموزشی را «شخصیسازی» کنند، یعنی امکان تغییر و دستکاری محتوا را داشته باشند. به این شکل، گویی محتوا در خدمت آنان است و نه آنان در خدمت محتوا. این افراد در نهایت محتوا را یک محصول رسانهای و یک پکیج تصویری میبینند. در اینجا نقش و اهمیت معلم یا مدرس تا جایی است که امکان تبدیل شدنش به فایل صوتی یا تصویری وجود داشته باشد، تا به این شکل تابع اراده و انتخاب شخصی فرد شود.
🔺دوست دارم تجربه شخصی دیگری را نیز بازگو کنم. به دلیل گرانی کتاب، تصمیم گرفتم مدتی از کتابهای الکترونیک استفاده کنم. تجربه بسیار جالبی بود. در اینجا نیز اتفاقی افتاد که نگرانم کرد. پس از تجربۀ یادشده، وقتی به سراغ کتاب کاغذی میرفتم حس کلافگی به سراغم میآمد. دوست داشتم سایز فونت را شخصیسازی یا سفارشیسازی کنم، دوست داشتم نور روی صفحه را شخصیسازی کنم، دوست داشتم صفحه کتاب مدام بسته نشود و فقط با لمس انگشت بر روی صفحه نمایش به صفحه دیگر برود. منظورم آن است که تجربه خواندن کتاب الکترونیک بر تجربه همیشگی خواندن کتاب کاغذیِ من اثر گذاشته بود. وقتی مقایسه کردم دیدم که امکان شخصیسازی در کتاب الکترونیک بیشتراست.
🔺در این نوشتار کوتاه، مثالهای شاید سادهای از تجاربم بیان کردم. من فکر میکنم جریانی فراگیر در عرصۀ آموزش در حال رخ دادن است. تلفنهای همراه حداقل، تأکید میکنم، حداقل دو پیامد مهم را رقم زدهاند: نخست امکان بالای شخصی/سفارشیسازی محتوا و دیگری تفکر و تأمل تصویری است. نسل جدید بسیار مصوّر میاندیشد. فایل صوتی یک سخنرانی یا یک کلاس، در واقع اندیشهای است که تجسّم یافته، بدنمند شده، و مصوّر گشته است. با دسترسی به فایل صوتی، گویا در نسل جدید حس کنشگری، حس تغییر دادن، حس اثربخشی، حس به خدمتگیری و حس سازگار کردن محتوا با شرایط شخصی بیشتر میشود.
🔺سخن پایانی آنکه، مدتی قبل در اخبار خواندم که میانگین معدل دانشآموزان در چندین استان کشور کاهش چشمگیری داشته است. با خواندن این چنین اخباری بیدرنگ از خودم سؤال میکنم که نظام آموزش و پرورش چقدر به آنچه گفتم توجه می کند؟ اینکه دانشآموزان امروزی دوست دارند محتوا؛ تجسّم یافته و مصور گردد؟ اینکه دوست دارند محتوا تبدیل به محصولی رسانهای و شخصی شود تا به دلخواه بتوانند در زمان مناسب از آن بهره برند؟ شواهد نشان میدهد که جهان، به ویژه با گسترش هوش مصنوعی، به شدت در حال تغییر است. اگر شیوه آموزش ما تغییر نکند تعداد غائبان کلاسها(حتی در دانشگاهها) و میانگین نمرهها به مراتب به پایین تر از اکنون خواهد رسید. فناوریهای جدید ارتباطی «فردی شدن» و «شخصیسازی» را تسریع کردهاند. بد یا خوب، به نظر میرسد که نسل جدید نیز به این شکل از فنآوری خو گرفته است...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◀️ گزارش «آیندهٔ مشاغل» (Future of Jobs Report 2023) از مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) میگوید که تا سال ۲۰۲۷ حدود ۸۳ میلیون شغل از بین خواهد رفت و در عوض ۶۹ میلیون شغل جدید بهوجود میآید. یعنی نزدیک به ۲۳٪ از کل مشاغل در دنیا تغییر میکنند. مشاغلی مثل Data Entry یا کارهای دفتری Clerical Work در حال کم شدن هستند. در مقابل، مشاغلی در زمینۀ هوش مصنوعی (AI)، امنیت دیجیتال و آموزش آنلاین در حال رشد هستند.
🔴 با این حال، برخی مدرسهها هنوز بسیاری از بچهها را برای شغلهایی آماده میکنند که یا در حال حذف شدن هستند یا تا چند سال دیگر وجود نخواهند داشت. در شرایطی که دنیا با سرعت تغییر میکند، مهم است که در آموزش و مدرسه به یاد گرفتن مهارتهایی مثل «یادگیری مداوم» (Lifelong Learning)، حل مسئله (Problem Solving)، و «توانایی کنار آمدن با تغییر» (Adaptability) توجه بیشتری شود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔴 با این حال، برخی مدرسهها هنوز بسیاری از بچهها را برای شغلهایی آماده میکنند که یا در حال حذف شدن هستند یا تا چند سال دیگر وجود نخواهند داشت. در شرایطی که دنیا با سرعت تغییر میکند، مهم است که در آموزش و مدرسه به یاد گرفتن مهارتهایی مثل «یادگیری مداوم» (Lifelong Learning)، حل مسئله (Problem Solving)، و «توانایی کنار آمدن با تغییر» (Adaptability) توجه بیشتری شود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◀️ پرسشگری فقط ابزار یادگیری نیست؛
خودش یک ارزش است.
انیشتین در این جمله میگوید که کنجکاوی، بهتنهایی دلیل و معنا دارد حتی اگر به پاسخ نرسد.
یعنی گاهی خودِ پرسیدن، ما را زنده نگه میدارد، ذهنمان را فعال میکند و انگیزهی یادگیری را در ما روشن نگه میدارد.
✅ در دنیای آموزش، اگر فضا برای پرسیدن فراهم شود،میتواند باعث شود که یادگیری عمیقتر و پایدارتر خواهد بود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
خودش یک ارزش است.
انیشتین در این جمله میگوید که کنجکاوی، بهتنهایی دلیل و معنا دارد حتی اگر به پاسخ نرسد.
یعنی گاهی خودِ پرسیدن، ما را زنده نگه میدارد، ذهنمان را فعال میکند و انگیزهی یادگیری را در ما روشن نگه میدارد.
✅ در دنیای آموزش، اگر فضا برای پرسیدن فراهم شود،میتواند باعث شود که یادگیری عمیقتر و پایدارتر خواهد بود.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔴نسل زِد، مدرسهگریز یا آیندهنگر؟ | چرا نسل زد علاقهای به تحصیل و مدرسه ندارد؟
✅در روزگاری که نسل جدید با پدر و مادر و حتی با خواهر و برادر بزرگتر خود قابلمقایسه نیست، دیگر نمیتوان به روالی که دهها سال است چه نظام تربیت خانواده و چه آموزش و پرورش را در بر گرفته است، عمل کرد.
🔹نسل نوجوان و جوان امروز با دغدغههای متفاوتی از نسل پیشین خود مواجه است؛ به طوری که گاهی اوقات، وقتصرفکردن برای یادگیری برخی مسائلی را که تا مدتی پیش ضروری تلقی میشد، بیهوده میداند و ترجیح میدهد زمان خود را برای کاری صرف کند که نانوآبی برایش داشته باشد!
🔹این تفکر و تصمیم نسل جدید باعث شد که توجه بسیاری از کارشناسان نیز به سمت نظام آموزش و پرورش جلب شود و تقاضا کنند دروس برنامهریزیشده برای مدارس، به سمت مهارتپروری حرکت کنند؛ چراکه نوجوان و جوان امروز دیگر نه حوصلهای برای یادگیری مطالب تئوری دارند و نه دلیلی برای فراگیری آنها میبینند؛ همچنین به نظر بسیاری از کارشناسان، انرژی نسل زِد باید در حوزههایی صرف شود که فایدهای برای آینده آنها داشته باشد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
✅در روزگاری که نسل جدید با پدر و مادر و حتی با خواهر و برادر بزرگتر خود قابلمقایسه نیست، دیگر نمیتوان به روالی که دهها سال است چه نظام تربیت خانواده و چه آموزش و پرورش را در بر گرفته است، عمل کرد.
🔹نسل نوجوان و جوان امروز با دغدغههای متفاوتی از نسل پیشین خود مواجه است؛ به طوری که گاهی اوقات، وقتصرفکردن برای یادگیری برخی مسائلی را که تا مدتی پیش ضروری تلقی میشد، بیهوده میداند و ترجیح میدهد زمان خود را برای کاری صرف کند که نانوآبی برایش داشته باشد!
🔹این تفکر و تصمیم نسل جدید باعث شد که توجه بسیاری از کارشناسان نیز به سمت نظام آموزش و پرورش جلب شود و تقاضا کنند دروس برنامهریزیشده برای مدارس، به سمت مهارتپروری حرکت کنند؛ چراکه نوجوان و جوان امروز دیگر نه حوصلهای برای یادگیری مطالب تئوری دارند و نه دلیلی برای فراگیری آنها میبینند؛ همچنین به نظر بسیاری از کارشناسان، انرژی نسل زِد باید در حوزههایی صرف شود که فایدهای برای آینده آنها داشته باشد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 کتاب درسی تفاله واقعیت...
🔷️مدرسه خراشی بود به رخساره خیالات رنگی خردسالی من
🔷️مدرسه خواب های مرا رویاهای مرا قیچی کرده بود
🔷️نماز مرا شکسته بود عروسک مرا رنجانده بود
🔷️مرا از کوچه گرگم به هوا ربودند و به کابوس مدرسه سپردند
🔷️من خود را غریب و تنها دیدم غم دور ماندگی از اصل با من بود
🔷️هر روز دلهره بود که بجای من راهی مدرسه می شد
🔷️سرمشق ادب و راستی در محیط مدرسه نبود در رسم الخط مدرسه بود
🔷️معلم در سخنرانی مدیر پدر دلسوز بود و در کلاس نه پدر بود و نه دلسوز
🔷️آموزش جدا بود از زندگی و شاگرد کیسه زباله بود و درس در او خالی می شد و کتاب تفاله واقعیت
🔷️مدرسه دیاری بریده از کوچه و بازار شهر یک جزیره بود خاکی دیگر با رسومی دیگر هوای دیگر داشت...
🖋سهراب سپهری
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔷️مدرسه خراشی بود به رخساره خیالات رنگی خردسالی من
🔷️مدرسه خواب های مرا رویاهای مرا قیچی کرده بود
🔷️نماز مرا شکسته بود عروسک مرا رنجانده بود
🔷️مرا از کوچه گرگم به هوا ربودند و به کابوس مدرسه سپردند
🔷️من خود را غریب و تنها دیدم غم دور ماندگی از اصل با من بود
🔷️هر روز دلهره بود که بجای من راهی مدرسه می شد
🔷️سرمشق ادب و راستی در محیط مدرسه نبود در رسم الخط مدرسه بود
🔷️معلم در سخنرانی مدیر پدر دلسوز بود و در کلاس نه پدر بود و نه دلسوز
🔷️آموزش جدا بود از زندگی و شاگرد کیسه زباله بود و درس در او خالی می شد و کتاب تفاله واقعیت
🔷️مدرسه دیاری بریده از کوچه و بازار شهر یک جزیره بود خاکی دیگر با رسومی دیگر هوای دیگر داشت...
🖋سهراب سپهری
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 آینده آموزش با هوش مصنوعی!
◀️ مدرسه آلفا در تگزاس فقط دو ساعت در روز آموزش میده، معلم هم نداره، همه چیز دست هوش مصنوعیه!
🔶️ جالبه بدونید دانشآموزاش جزو ۱ تا ۲ درصد برتر آمریکا هستن! حتی توی یه منطقه محروم، نتایج نشون داده بچهها دو برابر سریعتر یاد میگیرن...
اما...
⁉️آیا واقعاً این روش، فراتر از نمره و هوش، به رشد همهجانبه بچهها کمک میکنه؟
⁉️نظر شما چیست؟ شما فرزندتون رو به همچنین مدرسهای میفرستید؟🤔
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️ مدرسه آلفا در تگزاس فقط دو ساعت در روز آموزش میده، معلم هم نداره، همه چیز دست هوش مصنوعیه!
🔶️ جالبه بدونید دانشآموزاش جزو ۱ تا ۲ درصد برتر آمریکا هستن! حتی توی یه منطقه محروم، نتایج نشون داده بچهها دو برابر سریعتر یاد میگیرن...
اما...
⁉️آیا واقعاً این روش، فراتر از نمره و هوش، به رشد همهجانبه بچهها کمک میکنه؟
⁉️نظر شما چیست؟ شما فرزندتون رو به همچنین مدرسهای میفرستید؟🤔
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔶️انقلاب «ریزمدرسهها»؛ وقتی والدین نظام آموزشوپرورش را متحول میکنند
🖋امیر عبدالملکی
🔷️ سبک جدیدی از آموزش در آمریکا با نام جنبش «ریزمدرسهها» محبوبیت فزایندهای پیدا کرده است. مری جو فیرهد، معلم، پس از حدود یک دهه تدریس در مدارس دولتی داکوتای جنوبی، احساس کرد که دانشآموزان به توجه فردی بیشتری نیاز دارند. او کار خود را رها و در سال ۲۰۲۲ مدرسهای خانگی با نام Onward Learning راهاندازی کرد؛ مدرسهای با تمرکز بر آموزش شخصیسازیشده که در سال سوم فعالیتش میزبان ۳۷ دانشآموز از مقاطع ابتدایی تا راهنمایی است و فهرستی بلندبالا از متقاضیان دارد.
به نوشتهی بیزنس اینسایدر، مدرسهی فیرهد بخشی از جنبش روبهگسترش ریزمدرسهها (Microschools) در آمریکا است. این مدارس معمولاً کمتر از ۲۰ دانشآموز دارند و با حذف ساختارهای خشک آموزشی، به نیازهای فردی دانشآموزان پاسخ میدهند. برخی تحلیلها شمار دانشآموزان تماموقت در این مدارس را بین یک تا دو میلیون نفر برآورد میکنند...
◀️ ادامه متن :
https://www.zoomit.ir/zoomplus/441409-microschool-personalized-learning/
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖋امیر عبدالملکی
🔷️ سبک جدیدی از آموزش در آمریکا با نام جنبش «ریزمدرسهها» محبوبیت فزایندهای پیدا کرده است. مری جو فیرهد، معلم، پس از حدود یک دهه تدریس در مدارس دولتی داکوتای جنوبی، احساس کرد که دانشآموزان به توجه فردی بیشتری نیاز دارند. او کار خود را رها و در سال ۲۰۲۲ مدرسهای خانگی با نام Onward Learning راهاندازی کرد؛ مدرسهای با تمرکز بر آموزش شخصیسازیشده که در سال سوم فعالیتش میزبان ۳۷ دانشآموز از مقاطع ابتدایی تا راهنمایی است و فهرستی بلندبالا از متقاضیان دارد.
به نوشتهی بیزنس اینسایدر، مدرسهی فیرهد بخشی از جنبش روبهگسترش ریزمدرسهها (Microschools) در آمریکا است. این مدارس معمولاً کمتر از ۲۰ دانشآموز دارند و با حذف ساختارهای خشک آموزشی، به نیازهای فردی دانشآموزان پاسخ میدهند. برخی تحلیلها شمار دانشآموزان تماموقت در این مدارس را بین یک تا دو میلیون نفر برآورد میکنند...
◀️ ادامه متن :
https://www.zoomit.ir/zoomplus/441409-microschool-personalized-learning/
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
آموزش ناخودآگاه: چگونه مدرسه، انسان را از درون بازنویسی میکند؟
✍ سیامک معظمی گودرزی
مدرسه را اغلب معبد دانایی خواندهاند، اما در واقعیت، بیشتر به کارخانهای شباهت دارد که انسان را با نرمی و لبخند، برای همشکلی آماده میکند. آنچه آموزش مینامیم، بیش از آنکه انتقال معنا باشد، حذف حاشیههاست—تربیت نه برای اندیشیدن، بلکه برای پذیرش. عقلانیت این نظام، عقلانیتی شفاف و خوشنیت نیست؛ بلکه فرمولهشده و تکرارشونده است.
نظام آموزشی مدرن با ظاهری دموکراتیک و هدفمند، برنامهای تنظیم میکند که در آن کودک، از همان نخستین سالها، نه برای کشف جهان، بلکه برای زیستن در چارچوب آن تربیت شود. سؤالها پیشاپیش تعریف شدهاند، پاسخها از قبل موجودند و ارزیابیها نه برای فهم، بلکه برای رتبهبندی است. کنجکاوی، آرامآرام به مهارت تستزنی فروکاسته میشود. خیال، به کاربرگ و اندیشه، به کلیدواژه.
آموزش، در این صورتبندی، پروژهای برای حذف خویشتن است. کتابهای درسی، سطر به سطر، جهان را از پیچیدگیاش تهی میکنند. معلم، حافظ پروتکل است و دانشآموز، حافظهای پویا که باید دادههای مقرر را در زمانی مقرر، بازتولید کند. «تفکر انتقادی» که شعارش را میدهند، تنها تا آنجا مجاز است که ساختار مدرسه را به خطر نیندازد. آزادی بیان در کلاس درس، تا وقتی پذیرفتنیست که نمره را تهدید نکند.
این عقلانیت آموزشی، خشونتی خاموش دارد. نه از سر اجبار، بلکه از دل مشارکت. والدین، معلمان، دانشآموزان، همگی در این سازوکار مشارکت دارند، بیآنکه ضرورتاً بر آن مسلط باشند. ساختار، خودکار پیش میرود؛ همچون ماشینی دقیق که هدفش تربیت سربازانیست با چهرهی کارمند، با ذهنی منظم و احساسی خاموش.
فارغالتحصیل نه انسانی پرورشیافته، که محصولی بستهبندیشده است؛ آمادهی مصرف، آمادهی استخدام، آمادهی حذف و اینهمه، در سکوت کلاس، در نظمی بیسروصدا و در دفترچهی نمراتی که حقیقت را تنها در عدد میبیند، اتفاق میافتد...
◀️ برگرفته از کانال اندیشه های روزمره
@Andisheh_Moazzami
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
✍ سیامک معظمی گودرزی
مدرسه را اغلب معبد دانایی خواندهاند، اما در واقعیت، بیشتر به کارخانهای شباهت دارد که انسان را با نرمی و لبخند، برای همشکلی آماده میکند. آنچه آموزش مینامیم، بیش از آنکه انتقال معنا باشد، حذف حاشیههاست—تربیت نه برای اندیشیدن، بلکه برای پذیرش. عقلانیت این نظام، عقلانیتی شفاف و خوشنیت نیست؛ بلکه فرمولهشده و تکرارشونده است.
نظام آموزشی مدرن با ظاهری دموکراتیک و هدفمند، برنامهای تنظیم میکند که در آن کودک، از همان نخستین سالها، نه برای کشف جهان، بلکه برای زیستن در چارچوب آن تربیت شود. سؤالها پیشاپیش تعریف شدهاند، پاسخها از قبل موجودند و ارزیابیها نه برای فهم، بلکه برای رتبهبندی است. کنجکاوی، آرامآرام به مهارت تستزنی فروکاسته میشود. خیال، به کاربرگ و اندیشه، به کلیدواژه.
آموزش، در این صورتبندی، پروژهای برای حذف خویشتن است. کتابهای درسی، سطر به سطر، جهان را از پیچیدگیاش تهی میکنند. معلم، حافظ پروتکل است و دانشآموز، حافظهای پویا که باید دادههای مقرر را در زمانی مقرر، بازتولید کند. «تفکر انتقادی» که شعارش را میدهند، تنها تا آنجا مجاز است که ساختار مدرسه را به خطر نیندازد. آزادی بیان در کلاس درس، تا وقتی پذیرفتنیست که نمره را تهدید نکند.
این عقلانیت آموزشی، خشونتی خاموش دارد. نه از سر اجبار، بلکه از دل مشارکت. والدین، معلمان، دانشآموزان، همگی در این سازوکار مشارکت دارند، بیآنکه ضرورتاً بر آن مسلط باشند. ساختار، خودکار پیش میرود؛ همچون ماشینی دقیق که هدفش تربیت سربازانیست با چهرهی کارمند، با ذهنی منظم و احساسی خاموش.
فارغالتحصیل نه انسانی پرورشیافته، که محصولی بستهبندیشده است؛ آمادهی مصرف، آمادهی استخدام، آمادهی حذف و اینهمه، در سکوت کلاس، در نظمی بیسروصدا و در دفترچهی نمراتی که حقیقت را تنها در عدد میبیند، اتفاق میافتد...
◀️ برگرفته از کانال اندیشه های روزمره
@Andisheh_Moazzami
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
#معرفی_کتاب
📚 تصور کن اگر ...
🖋 اثر کن رابینسون
◀️ این کتاب اثری ماندگار از کن رابینسون، یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان حوزه آموزش و خلاقیت است. رابینسون با بینشی الهامبخش، ما را به بازنگری در نظامهای آموزشی و اجتماعی دعوت میکند و بر اهمیت تخیل و خلاقیت بهعنوان ابزارهای کلیدی برای حل بحرانها و ساختن آیندهای بهتر تأکید دارد.
🔷️ سخنرانی معروف او در تد (TED ) با عنوان «آیا مدارس خلاقیت را از بین میبرند؟» الهامبخش میلیونها نفر در سراسر جهان بوده و پیام او اکنون در این کتاب تحقق یافته است.
💠 این کتاب فقط نگاهی انتقادی به وضعیت آموزش ندارد، بلکه راهکارهایی عملی و امیدبخش برای ایجاد تحول ارائه میدهد. رابینسون ما را ترغیب میکند که ظرفیتهای بالقوه انسانی را کشف کنیم، نظامهای خود را بازطراحی کنیم و آینده را نه بهعنوان چیزی از پیش تعیینشده، بلکه بهعنوان دنیایی که میتوانیم تخیل و خلق کنیم، ببینیم. این اثر، مانیفستی دربارۀ خلاقیت، امید و پیشرفت است که به ما یادآوری میکند تغییرات بزرگ از اقدامات کوچک آغاز میشوند.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
📚 تصور کن اگر ...
🖋 اثر کن رابینسون
◀️ این کتاب اثری ماندگار از کن رابینسون، یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان حوزه آموزش و خلاقیت است. رابینسون با بینشی الهامبخش، ما را به بازنگری در نظامهای آموزشی و اجتماعی دعوت میکند و بر اهمیت تخیل و خلاقیت بهعنوان ابزارهای کلیدی برای حل بحرانها و ساختن آیندهای بهتر تأکید دارد.
🔷️ سخنرانی معروف او در تد (TED ) با عنوان «آیا مدارس خلاقیت را از بین میبرند؟» الهامبخش میلیونها نفر در سراسر جهان بوده و پیام او اکنون در این کتاب تحقق یافته است.
💠 این کتاب فقط نگاهی انتقادی به وضعیت آموزش ندارد، بلکه راهکارهایی عملی و امیدبخش برای ایجاد تحول ارائه میدهد. رابینسون ما را ترغیب میکند که ظرفیتهای بالقوه انسانی را کشف کنیم، نظامهای خود را بازطراحی کنیم و آینده را نه بهعنوان چیزی از پیش تعیینشده، بلکه بهعنوان دنیایی که میتوانیم تخیل و خلق کنیم، ببینیم. این اثر، مانیفستی دربارۀ خلاقیت، امید و پیشرفت است که به ما یادآوری میکند تغییرات بزرگ از اقدامات کوچک آغاز میشوند.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj