من هیچکس را رها نمی‌کنم،
اما دستِ کسی را که دلش به رفتن است نمیگیرم...

محمود درویش
چه فایده ای دارد
نگرانِ من باشی ولی،از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جایِ خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
چه فایده ای دارد در بینِ وسایلت باشم اما مهمترینشان نباشم.

نزار قبانی
چه فایده ای دارد
نگرانِ من باشی ولی،از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جایِ خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
چه فایده ای دارد در بینِ وسایلت باشم اما مهمترینشان نباشم.

نزار قبانی
گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست.

هوشنگ ابتهاج
تو از همه جا شروع می‌شوی
و من هربار بداهه می‌نوازمت
از هر جای تنَت،
سبز آبی کبودِ من
لَم بده،
رها کن خودت را
آب شو در آغوشم
مثل عطرِ یاس فراگیرم شو
بگذار یادت بگیرم

عباس معروفی
آدما هيچ‌وقت اولين اتفاقاى زندگيشون رو يادشون نميره، قبول دارى؟
هيچکس عشق اولش رو يادش نميره، اولين معلمش، اولين بارى كه دست يک نفر رو عاشقانه گرفت، اولين بوسه، اولين رفيق، اولين قرار، اولين جدايى، اولين.. اولين.. اولين!
اين اَولينا تا آخرين روز زندگی باهاتن!
حواست باشه كه چيو، ميخواى واسه خودت براى اولين‌بار خاطره كنى، اولين خاطره‌ها، تاريخ انقضاء ندارند.

حسین سلیمانی
یه دیالوگ قشنگی تو سریال لوسیفر بود که میگفت:
"باخت و ناراحتیی که باعث بشه آدمارو بشناسی خودش یه برگ برندس!"

همینو بفهمیم واقعا زندگی ساده تر‌ میشه.
به چشم هات اعتماد نکن. اون‌ها فقط محدودیت‌ها رو نشون میدن. با فهم و درکت نگاه کن، دنبال چیزی بگرد که می‌دونی و راه پرواز رو خواهی دید. محدودیتی در کار نیست!

ریچارد باخ
دلم بهانه گیر شده است
یک فنجان قهوه، مقداری ارامش
کمی "سکوت" یا ...
این ها،همه اش بهانه است
دلم فقط تو را می خواهد
کسی که به قله‌ای رسیده،
یک شبه به آنجا پرواز نکرده است. زمانی که دیگران خواب بوده‌اند او بیدار بوده و زمانی که دیگران استراحت می‌کرده‌اند او کار می‌کرده است

وین دایر
وقتی تو را در آغوش می‌گیرم،
همه چیز را از یاد می‌برم!
یادم می‌رود سبزی از درختان است
و آبی از آن آسمان...!
باور کن خودم را نیز از یاد می‌برم.
و حتی یادم می‌رود،
زمستان سرد است و تابستان
را باید در خُنَکای سایه‌ای سر کرد.
می‌ترسم در آغوشت،
حتی نفس کشیدن را فراموش کنم،
و حیات را ببازم!
و تو را...

مهران رمضانیان
بعد از تمام ِنشدن ها،
رفتن‌ها و از دست دادن‌ها
بعد از تمامِ شکستن ها
و زمین خوردن ها ؛
سرت را بالا بگیر ،
نفسی عمیق بکش
و خودت را برای روزهای بهتر ،
آماده کن
که بعد از هر رعد و برق ،
بارانی ست
و پشتِ هر ابری ،
آفتابی ...

نرگس صرافیان طوفان
امشب شب وصال است
یا که ذهن من در خیال است
هر انچه هست غربتی ست بر من که من از خویش در رنج‌و فراغم آنکه میخوام ندارم ،درد و رنج بر بیانم .
از آن پس که همه ی من رفته است این زیستگاه بر من حکمش ادامه دادن است، ادامه ای که مقصدی ندارد، راه را نمیداند و با وحشت پای گریز دارد رنج جان سوزش در آن است که پناهگاهی چشم انتظارش نیست

ملیکا
من افتخار میکنم،
به دختری که الان هستم!
به پیله ای که در هم شکست تا به منِ جدید تبدیل بشه!
به شکست هایی که خوردم،
به اشک هایی که ریختم،
به تمام نبودن ها، حسرت ها ، نداشتن ها
به خواستن هایی که باید زمانی حقیقت زندگیم می بود اما نبود ...

من به جای هر چیزی که نبود، قوی تر شدم

و به قوی بودنم افتخار می کنم 🌻🐝


•| هانیه‌ طهرانی🍃🌊
تو یک سقوط
تو یک صعود
تو روشنای بی غروب
تو پاره های دفترم
سیاهه های هرشبم
دو خط بمانده تا طلوع💫

هانیه طهرانی
🗽
آزادی و آزادگی همان چیزی بود که امام حسین برای آن قیام کرد ،
همانی بود که مادران و پدران ما برایش انقلاب کردند،
همان که عزیزان ما سالها تا پای جآن جنگیدند و شهید شدند تا از آن دفاع کنند،
ما سالیان سال است برای آزادی بها داده ایم اما تنها چیزی که عاید حالمان شده نام و آوازه ایست نمادین_در کتاب های مدرسه_ که گوش جهانیان را پر کرده است و ما را ناکام گذاشته...!
وطن جاییست که هرکس با هر دین و آیین و مذهب به یک اندازه حق برای زیستن داشته باشد.
اما هزاران حیف که اینجا آزادانه زیستن بر مردمانش حرام است،
و حاکمانش دغدغه ای بنام انسان و انسانیت ندارند 🖤


°•|هانیه‌طهرانی
محدودیت،
محرومیت،
شکنجه،
کشتار،
باورِ هیچ آدمی رو در طول تاریخ تغییر نداده!!
بلکه فقط انزجار عمومی رو بیشتر،
و باور مردم رو راسخ تر کرده :))


.
میدونم‌ نگه داشتن جسارت میخواد
اما یه جایی برات بهتره رها کنی .
چون بعضی وقتا نگه داشتن،
بیشتر بهت آسیب میزنه
رها کن!
اگه مال تو باشه، بهت برمیگرده.
اگرم نباشه که هرچی زودتر رها کنی بردی !!!

•هانیه‌ طهرانی
به شروع راه جوانی که میرسی
یه خودت میگی سرنوشت و قسمت چیه!
من خودم دنیامو اونجوری که دوست دارم باید بسازم و می سازم!!
کم کم که میری جلو میبینی سنگریزه ها جلوی پات زیاد میشن،
هی مقاومت میکنی،
هی میری جلو و به روی خودت نمیاری !
با هر شکست قوی تر میشی تا دنیای ایده‌ آل خودتو بسازی ؛
اما یه جاهایی مثل تخت سنگ میمونه !
هرچقدر هم که گاز بدی نمیتونی کاری از پیش رو برداری!!
میتونی جا نزنی ،
میتونی بجنگی و سد پیش رو تو بشکنی و ادامه بدی،
اما یه جایی وایمیسی و به خودت میگی:
واقعا ارزششو داره؟
من به اون جواب آنی که تو لحظه میگیری میگم قسمت!
شاید بعدش پشیمون شی و حسرت بخوری،
شایدم یک عمر از اون لحظه با افتخار یاد کنی :))

امیدوارم قسمت و سرنوشت همیشه باب دلت باشه رفیق🌱

• هانیه طهرانی
نمیدانی داشتنت
میانِ تمامِ این نداشتن ها
میانِ تمامِ این نخواستن ها
میانِ تمامِ این نرسیدن ها
میانِ تمام این تلخیِ آخر قصه هاي امروزی
چقدر مي‌چسبد!

فاطمه جوادی
2024/05/03 23:47:34
Back to Top
HTML Embed Code: