❤1
وقتی به پدرم میگفتم از فلانی ناراحتم، بد برخورد کرده! میگفت پسرم آدم همیشه دَمش دَم نیست! شاید تو حالت نا دَم بهش رسیدی! تو دلم میگفتم بابا ولمون کن!
حالا فهمیدم که پدرم راست میگفت!
آدم همیشه دَمش، دَم نیست...
حالا فهمیدم که پدرم راست میگفت!
آدم همیشه دَمش، دَم نیست...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما مثال آن پرندهاییم...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو با دست خالی به این دنیا آمدی
با دست خاای هم خواهی رفت
پس این میانه هر اتفاقی هم که بیوفتد
تو سود کرده ای
فرصت زندگی داشتی
دیدی شنیدی خندیدی رقصیدی بوییدی چشیدی …
کمی رها کن و خودت را به زندگی بسپار
پشیمان نمیشوی
#جاری_در_لحظه
#بردوباخت
#رقص_زندگی
#زنده_بودن
#بازی_نور_و_سایه
با دست خاای هم خواهی رفت
پس این میانه هر اتفاقی هم که بیوفتد
تو سود کرده ای
فرصت زندگی داشتی
دیدی شنیدی خندیدی رقصیدی بوییدی چشیدی …
کمی رها کن و خودت را به زندگی بسپار
پشیمان نمیشوی
#جاری_در_لحظه
#بردوباخت
#رقص_زندگی
#زنده_بودن
#بازی_نور_و_سایه
گفت غمگینی... !
نگفتم نیستم؛
وقتی جهان لبخندهایش را گم می کند و نسیم قصههایش را فراموش ،وحتی خورشید هم این روزها فقط برای رفتن می آید،چگونه سر کنم با روزگار ؟
این روزها گویا شادمانی از شاخهی وجود همه پر کشیده و در هوایی غریب، سیر میکند.
پس من غمگین نیستم؛ من تنها تدبیر روزگار را میبینم.
دریافتهام که شادی، گمشدهی همگانی این روزهاست.
من تنها یکی از رهگذران این فصلم؛
نه خالق غم،
نه مالک اندوه.
اما در این سکوت بزرگ، نوای امیدی را می شنوم:
که هر فصلی رفتنی است
و هر شب، سپیدیِ بامدادی را در آستین دارد.
ما در انتظار آن بامدادیم؛
نگفتم نیستم؛
وقتی جهان لبخندهایش را گم می کند و نسیم قصههایش را فراموش ،وحتی خورشید هم این روزها فقط برای رفتن می آید،چگونه سر کنم با روزگار ؟
این روزها گویا شادمانی از شاخهی وجود همه پر کشیده و در هوایی غریب، سیر میکند.
پس من غمگین نیستم؛ من تنها تدبیر روزگار را میبینم.
دریافتهام که شادی، گمشدهی همگانی این روزهاست.
من تنها یکی از رهگذران این فصلم؛
نه خالق غم،
نه مالک اندوه.
اما در این سکوت بزرگ، نوای امیدی را می شنوم:
که هر فصلی رفتنی است
و هر شب، سپیدیِ بامدادی را در آستین دارد.
ما در انتظار آن بامدادیم؛
💢🍁💢🍁💢🍁💢🍁
#پندانه 🌹
✍ وقتشه قربانی کنیم
🔹کوزهای رو دمدست یه میمون میذارن و چند گردو رو جلوی چشم میمون داخل کوزه میندازن.
🔸دهانه کوزه تنگه ولی میمون میتونه و دستاش رو میبره داخل کوزه و چند گردو رو میذاره تو مشتش.
🔹میمون وقتی میخواد دستش رو دربیاره، دست مشتکردهاش که پر از گردوئه از دهانه کوزه درنمیاد.
🔸این آزمایش رو با هر میمونی که امتحان کنید ساعتها طول میکشه که بفهمه چارهای جز این نداره که گردوها رو رها کنه.
🔹خب شاید بگید میمونه و نمیفهمه، ولی این داستان درمورد ما انسانها هم صادقه. این، داستان قربانیکردنه! زندگی تنها وقتی بهتر میشه که حاضر باشیم براش قربانی کنیم.
🔸بعضیهامون اینقدر نگران ازدستدادن چندتا از گردوهامون هستیم که آزادی رو براش فدا کردیم.
💢وقتشه قربانی کنیم.
#پندانه 🌹
✍ وقتشه قربانی کنیم
🔹کوزهای رو دمدست یه میمون میذارن و چند گردو رو جلوی چشم میمون داخل کوزه میندازن.
🔸دهانه کوزه تنگه ولی میمون میتونه و دستاش رو میبره داخل کوزه و چند گردو رو میذاره تو مشتش.
🔹میمون وقتی میخواد دستش رو دربیاره، دست مشتکردهاش که پر از گردوئه از دهانه کوزه درنمیاد.
🔸این آزمایش رو با هر میمونی که امتحان کنید ساعتها طول میکشه که بفهمه چارهای جز این نداره که گردوها رو رها کنه.
🔹خب شاید بگید میمونه و نمیفهمه، ولی این داستان درمورد ما انسانها هم صادقه. این، داستان قربانیکردنه! زندگی تنها وقتی بهتر میشه که حاضر باشیم براش قربانی کنیم.
🔸بعضیهامون اینقدر نگران ازدستدادن چندتا از گردوهامون هستیم که آزادی رو براش فدا کردیم.
💢وقتشه قربانی کنیم.