روزهای بعد بیماری که کمی قدم میزدم، وقتی میخواستم از عرض خیابان یا عرض کوچه رد بشوم و نمیتوانستم تند راه بروم، دوست داشتم روی کاغذی درشت بنویسم: «من نمیتوانم تندتر ازین راه بروم. پوزش». گرچه از خط عابر عبور میکردم اما صدا یا حرکت دست بعضی رانندهها، اذیتم میکرد. یکی هم که بلندتر گفت شنیدم که: مگه عروسکشونه که اینقد آروم میری!
نمیشود برای همه آدمهایی که در دنیا، کنارمان هستند شرح داد که حالت چگونه است. نمیشود از حال و روزشان حدس زد یا از چشمهایشان خواند حالوروز آنها را؛ اما خب، ایکاش ما مهربان باشیم و محتاط؛ نمیشود هر کسی تابلوی دست بگیرد و خودش را توضیح دهد: من قلبم را عمل کردهام/ من کمشنوا هستم/ من دلتنگ عزیزم هستم/ احتیاط! من دلشکستهام...
روی پیشانی کسی هم چیزی نوشته نیست.
دیروز صحبتی شد و در جمع خانمی غیرمعقول قضاوتم کرد و پاسخی باشتاب و نامعقول داد. خواستم عصبانی بشوم و مثل خودش پاسخی بدهم. بعد پاک کردم نوشتهام را و فکر کردم لابد دلش پر است. دردی دارد. یا بلد نیست درست بگوید و درست تر قضاوت بکند. من آرام باشم.
من آرام برانم. من صبور باشم. اینها را تکرار میکنم تا حال جهان کمی بهتر باشد.
محبوبه_احمدی
نمیشود برای همه آدمهایی که در دنیا، کنارمان هستند شرح داد که حالت چگونه است. نمیشود از حال و روزشان حدس زد یا از چشمهایشان خواند حالوروز آنها را؛ اما خب، ایکاش ما مهربان باشیم و محتاط؛ نمیشود هر کسی تابلوی دست بگیرد و خودش را توضیح دهد: من قلبم را عمل کردهام/ من کمشنوا هستم/ من دلتنگ عزیزم هستم/ احتیاط! من دلشکستهام...
روی پیشانی کسی هم چیزی نوشته نیست.
دیروز صحبتی شد و در جمع خانمی غیرمعقول قضاوتم کرد و پاسخی باشتاب و نامعقول داد. خواستم عصبانی بشوم و مثل خودش پاسخی بدهم. بعد پاک کردم نوشتهام را و فکر کردم لابد دلش پر است. دردی دارد. یا بلد نیست درست بگوید و درست تر قضاوت بکند. من آرام باشم.
من آرام برانم. من صبور باشم. اینها را تکرار میکنم تا حال جهان کمی بهتر باشد.
محبوبه_احمدی
❤1
چقدر بد که من حوصلهٔ ساز زدن، ترشی انداختن، سبزی کاشتن یا شال بافتن را ندارم. هیچوقت دلم نخواسته گلدوزی کنم یا کیک بپزم. دلم نخواسته خاک گلدان را عوض کنم. حالا بیشتر وقتها نمیدانم با دستهایم چه کنم. نمیدانم با غصههایم چه کنم.
زن باید یاد بگیرد با دستهایش کاری بکند...
برای روزهایی که دل و دین و عقل و هوشش از کار میافتد؛ برای روزهای مبادا. زنها اگر نسازند، ویران میکنند. زنها اگر نسازند، ویران میشوند.
الهه_افشار
.
.
زن باید یاد بگیرد با دستهایش کاری بکند...
برای روزهایی که دل و دین و عقل و هوشش از کار میافتد؛ برای روزهای مبادا. زنها اگر نسازند، ویران میکنند. زنها اگر نسازند، ویران میشوند.
الهه_افشار
.
.
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
,افكارت واقعيت رومى سازن
ترس ترس مياره
شادى رشادى
عشق فقط عشق
انتخاب با توئه
حرف هاى قشنك فقط براى
لحظه هاست:)
فاصله حرف تا عمل،
اندازه تمامٍ حقيقتِ آدم هاست.!
ترس ترس مياره
شادى رشادى
عشق فقط عشق
انتخاب با توئه
حرف هاى قشنك فقط براى
لحظه هاست:)
فاصله حرف تا عمل،
اندازه تمامٍ حقيقتِ آدم هاست.!
❤1
دیگه نه روباه توی جنگله ، نه شیطان توی جهنم
فقط کافیه با دقت به اطرافت نگاه کنی ..
صدای بی گزند
🕊️🌱
فقط کافیه با دقت به اطرافت نگاه کنی ..
صدای بی گزند
🕊️🌱
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚡ به جای قضاوت، حمایت کن…
بیشعوری رو کنار بذار و آدم باش!
بیشعوری رو کنار بذار و آدم باش!
👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت:)
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
کور اگر دیدی هدایت میکند گمراه را
منتی بر سر ندارد گر نبیند چاه را
من خودم بودم که گفتم ماندنت اجبار نیست
بشکند دستی که یادت داده "لا اکراه" را
مثل یلدا آخرین دیدار طولانی تر است
آنکه یارش رفته داند حال آذرماه را
هر دو در این ماجرا چون کودکان کم طاقتیم
بچه اغلب می پسندد قصه کوتاه را
برکه ای بودم که هر شب دلخوش یاد تو بود
ابر غم آمد بگیرد از دل من ماه را
کوه نور عشق ما حالا به غارت رفته است
هیچکس باور ندارد بغض نادر شاه را
من تو را با خون دل از یاد بردم، لطف کن
هر کجا چشمت به من افتاد کج کن راه را )
کور اگر دیدی هدایت میکند گمراه را
منتی بر سر ندارد گر نبیند چاه را
من خودم بودم که گفتم ماندنت اجبار نیست
بشکند دستی که یادت داده "لا اکراه" را
مثل یلدا آخرین دیدار طولانی تر است
آنکه یارش رفته داند حال آذرماه را
هر دو در این ماجرا چون کودکان کم طاقتیم
بچه اغلب می پسندد قصه کوتاه را
برکه ای بودم که هر شب دلخوش یاد تو بود
ابر غم آمد بگیرد از دل من ماه را
کوه نور عشق ما حالا به غارت رفته است
هیچکس باور ندارد بغض نادر شاه را
من تو را با خون دل از یاد بردم، لطف کن
هر کجا چشمت به من افتاد کج کن راه را )
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا همه دویدن هامون لب تیغن:)🤌🏻❤️🩹
