This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایران، سرزمین خورشید و خون، دلتپندهی تاریخ و افتخار، همیشه در قلب ما زنده خواهی بود
____________
____________
باید پناه برد به عاشقانههای هم، آغوشِ هم، به هم، به دستها و به شانههای هم...
دنیا همیشه همین است، صلح و جنگ!
جز عشق راه گریزی نبود و نیست!
جز عشق کار عزیزی نبود و نیست!
با عشق سر کنید...
#نرگس_صرافیان_طوفان
دنیا همیشه همین است، صلح و جنگ!
جز عشق راه گریزی نبود و نیست!
جز عشق کار عزیزی نبود و نیست!
با عشق سر کنید...
#نرگس_صرافیان_طوفان
࿐𖤐⃟♥️ ✨📚✨𖤐⃟♥️࿐
عشق نامرئی
در اوج گرمای تابستان و زیر آن آفتاب داغ، کارگری کیسهٔ سیمانی را به دوش میکشد...
اینجا، در این سرزمین دور از وطن، با این غربت و تنهایی و شرایط سخت...
در پایان ماه، تقریبا هر آنچه در آورده را به زن و بچهاش در آن سوی مرزها میفرستد و شکم خود را با کمترین غذای ممکن سیر میکند... با دوستانش در اتاقکی کوچک و تنگ یکجا میخوابد و سالها یک لباس کهنهٔ پاره را میپوشد... همان را میشوید و میپوشد و رفو میکند...
با تلفن همراه با خانوادهاش تماس میگیرد اما چیز زیادی از کلمات عاشقانه نمیداند و بلد نیست غزل و قصیده بگوید... با لحنی جدی با همسرش حرف میزند و تماس را به پایان میرساند...
در دنیای پر از فریب و نمایش، این نه عشق است نه دوست داشتن...
در دوران گلهای سرخ و استیکرهای واتساپ و قلبهای تپنده و شعر و غزلهای عاریهای و کلیپهای ترانه، کاری که کارگر زحمتکش ما با پوست سوخته انجام میدهد رمانتیک نیست...
در خانههای بسیاری، عشقی عمیق هست. عشقی فراتر از همهٔ غزلها و پاکتر از هرچه ترانه و صادقانهتر از همهٔ داستانها... عشقی که چشمهای پوشیده از زرق و برقِ فریب، آن را نمیبینند...
بله، کلمات خیلی قشنگ و رسا هستند، هدیه خوب است، اما آدمهایی هم هستند که همهٔ زندگیشان غزل است، غزلی که هزینهاش عمر است و سلامتی و کمخوابی و زحمت...
عشقی با لکنت زبان که بلد نیست خودش را به خوبی عرضه کند...
عشقی که ما نمیبینیم، عمیقتر و صادقانهتر از آن است که بشود بیانش کرد...
هر غذایی که خانوادهات برایت میپزند ابراز عشق است...
هر لباسی که میپوشی... همین که جای زندگیات همیشه تمیز است...
تو ای خانم خانه...
هر روزی که همسرت از سر کار میآید، یک قصیدهٔ عاشقانه است...
گذر از این شهر شلوغ برای رساندن مایحتاج زندگی به شما، جنونی است عاشقانه، خوشتر از جنون مجنون برای لیلی...
نگاهتان را عوض کنید... در جستجوی عشقی باشید که خانههایتان را پر کرده اما آن را نمیبینید... چه رسد به آنکه روایتش کنید...
👤سیما عطایی
عشق نامرئی
در اوج گرمای تابستان و زیر آن آفتاب داغ، کارگری کیسهٔ سیمانی را به دوش میکشد...
اینجا، در این سرزمین دور از وطن، با این غربت و تنهایی و شرایط سخت...
در پایان ماه، تقریبا هر آنچه در آورده را به زن و بچهاش در آن سوی مرزها میفرستد و شکم خود را با کمترین غذای ممکن سیر میکند... با دوستانش در اتاقکی کوچک و تنگ یکجا میخوابد و سالها یک لباس کهنهٔ پاره را میپوشد... همان را میشوید و میپوشد و رفو میکند...
با تلفن همراه با خانوادهاش تماس میگیرد اما چیز زیادی از کلمات عاشقانه نمیداند و بلد نیست غزل و قصیده بگوید... با لحنی جدی با همسرش حرف میزند و تماس را به پایان میرساند...
در دنیای پر از فریب و نمایش، این نه عشق است نه دوست داشتن...
در دوران گلهای سرخ و استیکرهای واتساپ و قلبهای تپنده و شعر و غزلهای عاریهای و کلیپهای ترانه، کاری که کارگر زحمتکش ما با پوست سوخته انجام میدهد رمانتیک نیست...
در خانههای بسیاری، عشقی عمیق هست. عشقی فراتر از همهٔ غزلها و پاکتر از هرچه ترانه و صادقانهتر از همهٔ داستانها... عشقی که چشمهای پوشیده از زرق و برقِ فریب، آن را نمیبینند...
بله، کلمات خیلی قشنگ و رسا هستند، هدیه خوب است، اما آدمهایی هم هستند که همهٔ زندگیشان غزل است، غزلی که هزینهاش عمر است و سلامتی و کمخوابی و زحمت...
عشقی با لکنت زبان که بلد نیست خودش را به خوبی عرضه کند...
عشقی که ما نمیبینیم، عمیقتر و صادقانهتر از آن است که بشود بیانش کرد...
هر غذایی که خانوادهات برایت میپزند ابراز عشق است...
هر لباسی که میپوشی... همین که جای زندگیات همیشه تمیز است...
تو ای خانم خانه...
هر روزی که همسرت از سر کار میآید، یک قصیدهٔ عاشقانه است...
گذر از این شهر شلوغ برای رساندن مایحتاج زندگی به شما، جنونی است عاشقانه، خوشتر از جنون مجنون برای لیلی...
نگاهتان را عوض کنید... در جستجوی عشقی باشید که خانههایتان را پر کرده اما آن را نمیبینید... چه رسد به آنکه روایتش کنید...
👤سیما عطایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه کسی مدام بهت میگه مراقب خودت باش
تو هم در جواب بگو: «منم دوستت دارم»
همینقدر کوتاه، همینقدر قشنگ🙃❤
تگ کن و بفرص براش🫴🕊
تو هم در جواب بگو: «منم دوستت دارم»
همینقدر کوتاه، همینقدر قشنگ🙃❤
تگ کن و بفرص براش🫴🕊
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توی دل این روزای سخت،
فقط امید میتونه دستمون رو بگیره...
یه روز، دوباره میخندیم
و دنیا آرومتر میشه.
#رفیق
قوی بمون...
فقط امید میتونه دستمون رو بگیره...
یه روز، دوباره میخندیم
و دنیا آرومتر میشه.
#رفیق
قوی بمون...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من این بی رحمی را درک نمی کنم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بالاخره یه روزی همه چیز درست میشه...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎧 آهنگی فوق العاده زیبا از پانیا خواننده هوش مصنوعی با شعری از رهی معیری♥️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تابستونتون پر از خیر و برکت
با یه آرزو از ته دل:
خدایا،
بذار این تاریخ قشنگ،
آغاز آرامش ایرانمون باشه…
آغاز لبخند،
آغاز صلح.
آمین 🤍🇮🇷
🌱🌺🍃🌺🍃
با یه آرزو از ته دل:
خدایا،
بذار این تاریخ قشنگ،
آغاز آرامش ایرانمون باشه…
آغاز لبخند،
آغاز صلح.
آمین 🤍🇮🇷
🌱🌺🍃🌺🍃
من از جنگ میترسم چون جنگ سواد ندارد؛ چون شناسنامهٔ آدم ها را نمیخواند، دفتر مشق بچه ها را نمیخواند. قبالهٔ ازدواج نو عروسان را نمیخواند. مدرک دانشگاهی تحصیل کردگان را نمیخواند.
من از جنگ میترسم چون جنگ کور است؛ جوانی پسران را نمیبیند، زیبایی دخترکان را نمیبیند، فردای کودکان را نمیبیند، آرزوهای انسان را نمیبیند، رؤیاها و دلتنگیها و حسرتها را نمیبیند.
من از جنگ میترسم چون جنگ ادب ندارد، پایش را میگذارد روی خانهها، روی شهرها، روی آدمها، روی قلبها و عشقها و تمناها. روی تأسیسات اقتصادی که با سال ها خون دل ساخته شدهاند.
من از جنگ میترسم چون آشنا و غریب سرش نمیشود، خوب و بد سرش نمیشود. دیندار و بیدین نمیشناسد، پیر و جوان نمیشناسد، باسواد و بیسواد نمیشناسد، فقیر و غنی نمیشناسد، تر و خشک را نمیشناسد، پایش به هر جا که برسد همه را میسوزاند.
من از جنگ میترسم چون هر لباسی که بپوشد، هر نقابی که بزند، هر شعاری که بدهد، باز هم جنگ است و جنگ را از هر طرف که بنویسی گنج نخواهد شد، رنج خواهد شد. من از جنگ میترسم چون جنگ از همه انتقام میگیرد، از همه.
«نامه های خطخطی»
عرفان نظرآهاری
.
.
من از جنگ میترسم چون جنگ کور است؛ جوانی پسران را نمیبیند، زیبایی دخترکان را نمیبیند، فردای کودکان را نمیبیند، آرزوهای انسان را نمیبیند، رؤیاها و دلتنگیها و حسرتها را نمیبیند.
من از جنگ میترسم چون جنگ ادب ندارد، پایش را میگذارد روی خانهها، روی شهرها، روی آدمها، روی قلبها و عشقها و تمناها. روی تأسیسات اقتصادی که با سال ها خون دل ساخته شدهاند.
من از جنگ میترسم چون آشنا و غریب سرش نمیشود، خوب و بد سرش نمیشود. دیندار و بیدین نمیشناسد، پیر و جوان نمیشناسد، باسواد و بیسواد نمیشناسد، فقیر و غنی نمیشناسد، تر و خشک را نمیشناسد، پایش به هر جا که برسد همه را میسوزاند.
من از جنگ میترسم چون هر لباسی که بپوشد، هر نقابی که بزند، هر شعاری که بدهد، باز هم جنگ است و جنگ را از هر طرف که بنویسی گنج نخواهد شد، رنج خواهد شد. من از جنگ میترسم چون جنگ از همه انتقام میگیرد، از همه.
«نامه های خطخطی»
عرفان نظرآهاری
.
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اولین صبح پس از جنگ را بیاد خواهیم آورد ،آسمان آرام گرفته بود ،بی دود و آتش .
صدای خنده ی بی ملاحظه کودکی از دور به گوش می رسید ، صدایی که طنین امید به زندگی را زنده می کرد .
مادری با چشمان نمناک در تاریک و روشن بامداد بر سجاده خود برای سلامتی خانواده اش خدا را شکر میکرد .
شهر رنگ و بوی گذشته خود را باز می یافت و مردمان چون پرستوهای سفر کرده به خانه باز میگشتند.
دوباره بوی نان تازه حس زندگی را درخیابانهای تازه آب پاشی شده جاری می کرد ،و دردها آرام آرام جای خود را به یک بی حسی غریب میدادند .
هر چه بود گذشته بود و اثری ماندگار بر روح و روان خسته مان بجا گذاشته بود .
#الما_امینی
صدای خنده ی بی ملاحظه کودکی از دور به گوش می رسید ، صدایی که طنین امید به زندگی را زنده می کرد .
مادری با چشمان نمناک در تاریک و روشن بامداد بر سجاده خود برای سلامتی خانواده اش خدا را شکر میکرد .
شهر رنگ و بوی گذشته خود را باز می یافت و مردمان چون پرستوهای سفر کرده به خانه باز میگشتند.
دوباره بوی نان تازه حس زندگی را درخیابانهای تازه آب پاشی شده جاری می کرد ،و دردها آرام آرام جای خود را به یک بی حسی غریب میدادند .
هر چه بود گذشته بود و اثری ماندگار بر روح و روان خسته مان بجا گذاشته بود .
#الما_امینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برات آرزو دارم
هرچه زودتر
یه حالِ بشدت خوب
به سراغت بیاد..!
از اون حال خوبایی که
از شادی و خنده،
مجالِ استوری کردنشو
پیدا نکنی...!
سلام وقت بخیر عزیزان
🧡჻ᭂ࿐🟤☕️
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
هرچه زودتر
یه حالِ بشدت خوب
به سراغت بیاد..!
از اون حال خوبایی که
از شادی و خنده،
مجالِ استوری کردنشو
پیدا نکنی...!
سلام وقت بخیر عزیزان
🧡჻ᭂ࿐🟤☕️
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
الهی…
سهم دلت، یه لبخند از ته دل،
سهم نگاهت، یه منظرهی امن،
و سهم قلبت، یه عشق بیمنت باشه…
الهی…
اونجایی که دلت لرزید، خدا قرصش کنه،
اونجایی که اشکت چکید، خدا لبخند بشونه،
و اونجایی که ناامید شدی،
خدا بیهوا نجاتت بده…
خدایابذار این تابستون
فصل رویش دعاهای قشنگمون باشه…
آمین
سهم دلت، یه لبخند از ته دل،
سهم نگاهت، یه منظرهی امن،
و سهم قلبت، یه عشق بیمنت باشه…
الهی…
اونجایی که دلت لرزید، خدا قرصش کنه،
اونجایی که اشکت چکید، خدا لبخند بشونه،
و اونجایی که ناامید شدی،
خدا بیهوا نجاتت بده…
خدایابذار این تابستون
فصل رویش دعاهای قشنگمون باشه…
آمین