وقتی نبود، دوستش داشتند
دختری بود گندمگون و بانمک؛ قدبلند، درشتاندام، با اندکی اضافهوزن. از خانوادهای مرفه و آبرومند میآمد. نامش روژینا بود.
بعد از گرفتن دیپلم، برای ادامهی تحصیل به شهری دیگر رفت. خانواده برایش خانهای اجاره کردند و وسایل مختصری فراهم آوردند تا سالهای دانشجوییاش را بیدغدغه بگذراند.
در همان سالها عاشق شد؛ نه با یکی از همدانشگاهیهایش، بلکه با پسرِ صاحبخانه، مکانیکی ساده و صادق.
وقتی خبر به خانه رسید، خشم و تهدید و سرزنش از هر سو بارید. یکییکی امکاناتش را قطع کردند، تا آنجا که از ارث محروم شد و درِ خانه را به رویش بستند.
روژینا، با آنکه دختری عاطفی و خانوادهدوست بود، پای انتخابش ایستاد. بیحضور خانواده ازدواج کردند و زندگی را از نو ساختند.
سالها گذشت. پسری به دنیا آوردند. در جشن تولد دو سالگی او، با وساطت اقوام، میان دو خانواده آشتی مختصری برقرار شد.
سال بعد، در سفری به شمال، در پیچِ جادهای خیس، ماشینشان با کامیونی تصادف کرد. روژینا و همسرش همانجا جان باختند و پسر کوچک زنده ماند.
خانوادهای که روزی بیعروسی و جهیزیه، او را از خانه رانده بودند، اینبار برایش مراسمی باشکوه گرفتند. جیغها و نالهها فضا را پر کرده بود. میان موهای پریشان و چشمهای اشکبار، صدای مادرش میلرزید:
«دخترمون عاشقی کرد... مادر بمیره... عاشقی رو بلد بود... مادر بمیره...»
حالا همان کاری که روزی خطا شمرده میشد، نشانهی افتخارش شده بود.
اما ماجرا به اینجا ختم نشد. مدتی بعد، میان دو خانواده بر سر حضانت پسر، درگیری و دعوا بالا گرفت. هر دو خود را محق میدانستند و هر یک میخواست تنها یادگار آن عشق را برای خود نگه دارد.
با گذشت زمان و نوجوانیِ پسر، خستگی در چهرهها نشست، و کودک بیپناه کمکم از چشمها افتاد و تنها ماند.
و پسر، سالها بعد، فهمید که آدمها فقط میخواهند ما با تفکرات و باید و نبایدهای آنها زندگی کنیم.
و شاید مادرش، تنها کسی بود که خودش را تا آخر، بیاجازهی هیچکس، زندگی کرد.
سایه کیانی
.
.
دختری بود گندمگون و بانمک؛ قدبلند، درشتاندام، با اندکی اضافهوزن. از خانوادهای مرفه و آبرومند میآمد. نامش روژینا بود.
بعد از گرفتن دیپلم، برای ادامهی تحصیل به شهری دیگر رفت. خانواده برایش خانهای اجاره کردند و وسایل مختصری فراهم آوردند تا سالهای دانشجوییاش را بیدغدغه بگذراند.
در همان سالها عاشق شد؛ نه با یکی از همدانشگاهیهایش، بلکه با پسرِ صاحبخانه، مکانیکی ساده و صادق.
وقتی خبر به خانه رسید، خشم و تهدید و سرزنش از هر سو بارید. یکییکی امکاناتش را قطع کردند، تا آنجا که از ارث محروم شد و درِ خانه را به رویش بستند.
روژینا، با آنکه دختری عاطفی و خانوادهدوست بود، پای انتخابش ایستاد. بیحضور خانواده ازدواج کردند و زندگی را از نو ساختند.
سالها گذشت. پسری به دنیا آوردند. در جشن تولد دو سالگی او، با وساطت اقوام، میان دو خانواده آشتی مختصری برقرار شد.
سال بعد، در سفری به شمال، در پیچِ جادهای خیس، ماشینشان با کامیونی تصادف کرد. روژینا و همسرش همانجا جان باختند و پسر کوچک زنده ماند.
خانوادهای که روزی بیعروسی و جهیزیه، او را از خانه رانده بودند، اینبار برایش مراسمی باشکوه گرفتند. جیغها و نالهها فضا را پر کرده بود. میان موهای پریشان و چشمهای اشکبار، صدای مادرش میلرزید:
«دخترمون عاشقی کرد... مادر بمیره... عاشقی رو بلد بود... مادر بمیره...»
حالا همان کاری که روزی خطا شمرده میشد، نشانهی افتخارش شده بود.
اما ماجرا به اینجا ختم نشد. مدتی بعد، میان دو خانواده بر سر حضانت پسر، درگیری و دعوا بالا گرفت. هر دو خود را محق میدانستند و هر یک میخواست تنها یادگار آن عشق را برای خود نگه دارد.
با گذشت زمان و نوجوانیِ پسر، خستگی در چهرهها نشست، و کودک بیپناه کمکم از چشمها افتاد و تنها ماند.
و پسر، سالها بعد، فهمید که آدمها فقط میخواهند ما با تفکرات و باید و نبایدهای آنها زندگی کنیم.
و شاید مادرش، تنها کسی بود که خودش را تا آخر، بیاجازهی هیچکس، زندگی کرد.
سایه کیانی
.
.
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کد آهنگ : ۷۱۰
🎤 #حمیرا
🎧 شکایت
از تو ندارم من گله
حکایت من از دله
نمیدونم چیکار کنم
با این دل بی حوصله...
🎤 #حمیرا
🎧 شکایت
از تو ندارم من گله
حکایت من از دله
نمیدونم چیکار کنم
با این دل بی حوصله...
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کد آهنگ : ۷۰۹
🎤 #احمد_آزاد
🎧 بازی بازی
اون روزا حرفا رو بازی میدونستم
امروز و فردا را بازی میدونستم
باورم نمی شد آدما 2 رنگ اند
جنگ و دعوا ها رو بازی می دونستم
🎤 #احمد_آزاد
🎧 بازی بازی
اون روزا حرفا رو بازی میدونستم
امروز و فردا را بازی میدونستم
باورم نمی شد آدما 2 رنگ اند
جنگ و دعوا ها رو بازی می دونستم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بزرگترین مرحله ی خودشناسی اونجاست که:
تو انقدر درگیر خودت، هدفهات درست، ایندت، کارت، ورزشت وسلامتیت هستی که نه حاضری وقتتو برای آدمای منفی بزاری، نه حاضری وارد رابطه های دم دستی بشی و نه خودتو با کسی مقایسه میکنی.
حتی حاضر به رقابت با هیچکس جز خودت نیستی چون میدونی موفقیت بقیه از موفقیت تو کم نمیکنه؛
پس سعی نمیکنی با خراب کردن کسی ازش جلو بزنی، فقط سعی میکنی پیشرفت کنی و از دیروز خودت بهتر باشی
اگر الان زندگیت رو این رواله یا قراره به این نقطه برسی بهت تبریک میگم چون تو از خیلیایی که میشناسی جلوتری!🍃
تو انقدر درگیر خودت، هدفهات درست، ایندت، کارت، ورزشت وسلامتیت هستی که نه حاضری وقتتو برای آدمای منفی بزاری، نه حاضری وارد رابطه های دم دستی بشی و نه خودتو با کسی مقایسه میکنی.
حتی حاضر به رقابت با هیچکس جز خودت نیستی چون میدونی موفقیت بقیه از موفقیت تو کم نمیکنه؛
پس سعی نمیکنی با خراب کردن کسی ازش جلو بزنی، فقط سعی میکنی پیشرفت کنی و از دیروز خودت بهتر باشی
اگر الان زندگیت رو این رواله یا قراره به این نقطه برسی بهت تبریک میگم چون تو از خیلیایی که میشناسی جلوتری!🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بارها باید گوش داد به این صدای زیبا👌
آواز : فائزه زارع رفیع
تنظیم : جواد شاهی
.
قسمت کوتاهی از تصنیف زیبا و بیاد ماندنی اسیر دام
ساخته ی : استاد پرویز یاحقی
شعر : اسمائیل نواب صفا
.
.
.
امیدم کو ، جدا از او پرپر شده ام ، خاکستر شده ام...
آزارم کن چون چشم خود بیمارم کن
من ز جفایت دلشادم
از غم عشقت خرسندم
#فائزه_زارع_رفیع
#آوازبانوان
#موسیقی
آواز : فائزه زارع رفیع
تنظیم : جواد شاهی
.
قسمت کوتاهی از تصنیف زیبا و بیاد ماندنی اسیر دام
ساخته ی : استاد پرویز یاحقی
شعر : اسمائیل نواب صفا
.
.
.
امیدم کو ، جدا از او پرپر شده ام ، خاکستر شده ام...
آزارم کن چون چشم خود بیمارم کن
من ز جفایت دلشادم
از غم عشقت خرسندم
#فائزه_زارع_رفیع
#آوازبانوان
#موسیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
...
آهنگساز : کیوان ساکت 🌹
خواننده : مهدیه محمدخانی 🌹
آهنگساز : کیوان ساکت 🌹
خواننده : مهدیه محمدخانی 🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوبت به ما که رسید همه چیز دگرگون شد 😢
نام آهنگ : کاشکی زندگی به ما امون میداد
خواننده : ایرج
ترانهسرا : محمدعلی بهمنی
آهنگساز : حسین صمدی
نام آهنگ : کاشکی زندگی به ما امون میداد
خواننده : ایرج
ترانهسرا : محمدعلی بهمنی
آهنگساز : حسین صمدی
👍2
قبول دارم که پول؛ قیافه و استایل طرف مقابل خیلی مهمه اما به نظرم تا یه جایی جوابگو هست و از بعد یه تایمی تکراری میشه...
اگر از من میشنوید آدمی رو پیدا کنید که توی هر زمینه ای طبق سلیقَتون برخورد کنه و توی هر مشکلی پُشتِتون باشه؛
آدمی که بشه باهاش فیلم دید؛ غذای خیابونی خورد؛ کُلی کتاب خوند؛
آدمی که بشه باهاش عکس گرفت؛ بشه باهاش با شیرکاکائو مَست کرد؛ بشه زیر بارون بدون چَتر قدم زد؛
بشه باهاش بلند بلند خندید؛ بغلش کرد و کُلی مسخره بازی در آورد؛
آدمی که بشه باهاش پیشرفت کرد؛
آدمی که به جای بهونه آوردن و جا خالی کردن؛ بگه بیا باهم درستش میکنیم؛ درست نشد؟ فدای سرت؛ باهم غصه میخوریم.
اگر از من میشنوید آدمی رو پیدا کنید که توی هر زمینه ای طبق سلیقَتون برخورد کنه و توی هر مشکلی پُشتِتون باشه؛
آدمی که بشه باهاش فیلم دید؛ غذای خیابونی خورد؛ کُلی کتاب خوند؛
آدمی که بشه باهاش عکس گرفت؛ بشه باهاش با شیرکاکائو مَست کرد؛ بشه زیر بارون بدون چَتر قدم زد؛
بشه باهاش بلند بلند خندید؛ بغلش کرد و کُلی مسخره بازی در آورد؛
آدمی که بشه باهاش پیشرفت کرد؛
آدمی که به جای بهونه آوردن و جا خالی کردن؛ بگه بیا باهم درستش میکنیم؛ درست نشد؟ فدای سرت؛ باهم غصه میخوریم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بفرست براش 🫂🥺
همه خوبن ولی ! خوب تر از خوب تر از خوب،تویی…🫀🖇️
همه خوبن ولی ! خوب تر از خوب تر از خوب،تویی…🫀🖇️
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
احترام حق آدم محترمه
کوچیک و بزرگم نداره ..!
.
احترام حق آدم محترمه
کوچیک و بزرگم نداره ..!
.
