دقایق زبانی
آیا «زرشک» در معنای مورد نظر را باید ناسزای تلطیفشده برای «زِر (زدن)» دانست؟
آیا دوستانی که پاسخ «خیر» را زدند، توجیه قابل تأملی برای زرشک در معنای یادشده در نظر دارند؟
در صورت تمایل، میتوانند اینجا ذهنیت خود را بنویسند.
🌻
در صورت تمایل، میتوانند اینجا ذهنیت خود را بنویسند.
🌻
👏1
دقایق زبانی
بهنام خدای زبانآفرین آنتوان چخوف (۱۸۶۰ - ۱۹۰۴) اهمیت ویژهای به کاربرد و ارتباط جملههای داستان با یکدیگر میداد. وی معتقد بود تمامی عناصر داستان باید به منظور مشخص و قابل رصدی در داستان استفاده بشوند. 🔷 آنچه با آن عنوان «اصل تفنگ چخوف» در داستاننویسی…
بهنظرم، سادهانگاری است که داستاننویس برای نشان دادن زبان کودک «فقط» دست به تبدیل واژههای دشآوا بزند. مثلاً فقط بنویسد سوکس بهجای سوسک یا خولاکی بهجای خوراکی.
🔷 بشخصه افرودن واژههای مخصوص به دایرهٔ واژگانی کودک را طبیعی و باورپذیر میبینم. واژههایی مثل «عقبکی» یا «مثلنی» از این جملهاند.
#داستاننویسی #زبان_کودک
🔷 بشخصه افرودن واژههای مخصوص به دایرهٔ واژگانی کودک را طبیعی و باورپذیر میبینم. واژههایی مثل «عقبکی» یا «مثلنی» از این جملهاند.
#داستاننویسی #زبان_کودک
👍9👏1
Forwarded from Language with MßN
بله❗️👀
جالب است بدانید که در جزیره گینه نو و اطرافش، در بین جمعیتی تقریباً ۵ میلیونی، حدود ۱۰۰۰ زبان متمایز به کار میرود!
• #زبانگردی
~ @language_with_MBN 🍊
جالب است بدانید که در جزیره گینه نو و اطرافش، در بین جمعیتی تقریباً ۵ میلیونی، حدود ۱۰۰۰ زبان متمایز به کار میرود!
منبع: اطلس زبانها ترجمه دکتر گلفام و دکتر حسابی
• #زبانگردی
~ @language_with_MBN 🍊
Forwarded from فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی (javid pajin)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤2👍1
فرهنگِ ریشهشناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
از بین این گزینههای پیشنهادی دکتر پاژین، خودم «خدمتجو» و «کارسپار» را بیشتر میپسندم.
🔷 چند سال پیش، خودم «خواستجو» را برای معادل client یا «اربابرجوع» پیشنهاد کردم. گفتنی است که «اربابرجوع» آنقدر زمخت است که در برخی مشاغل از «مشتری» بهجای آن استفاده میشود.
#سرهگرایی #خواستجو #ارباب_رجوع
#client
🔷 چند سال پیش، خودم «خواستجو» را برای معادل client یا «اربابرجوع» پیشنهاد کردم. گفتنی است که «اربابرجوع» آنقدر زمخت است که در برخی مشاغل از «مشتری» بهجای آن استفاده میشود.
#سرهگرایی #خواستجو #ارباب_رجوع
#client
👍5👎1
Forwarded from پارسیشناسی | گویشور (A. Parsazadeh)
کدام اصطلاح دربارهٔ دهنلقی را بیشتر شنیدهاید؟
Anonymous Poll
16%
۱) «آلو» تو دهنش خیس نمیخوره.
0%
۲) «لوبیا» تو دهنش خیس نمیخوره.
79%
۳) «نخود» تو دهنش خیس نمیخوره.
5%
۴) هیچکدام
دقایق زبانی
بهنظرم، سادهانگاری است که داستاننویس برای نشان دادن زبان کودک «فقط» دست به تبدیل واژههای دشآوا بزند. مثلاً فقط بنویسد سوکس بهجای سوسک یا خولاکی بهجای خوراکی. 🔷 بشخصه افرودن واژههای مخصوص به دایرهٔ واژگانی کودک را طبیعی و باورپذیر میبینم. واژههایی…
بهنام خدای زبانآفرین
داستان کوتاهِ The Killers همینگوی به «آدمکشها» و «قاتلان/قاتلین» ترجمه شده است. اما چالشی در این برابرها دیده میشود که با بررسی معنای killer و خلاصهٔ داستان روشن میشود:
Killer
1. a person, animal, or thing that kills
2. something or someone that is very difficult, tiring, or boring
(The Longman Dictionary)
داستان با ورود دو هفتتیرکش به شهر برای کشتن «اولی اندرسن»، مشتزن حرفهای سابق، آغاز میشود. نیک آدامز، شخصیت اول، که در غذاخوری کار میکند، اسیر آن دو فرد میشود و بعد از رهایی بیدرنگ اندرسن را از قصدشان مطلع میکند. اما اندرسن نمیخواهد با مشکل مقابله کند و ترجیح میدهد منتظر مرگ بنشیند. دو کارگر دیگر غذاخوری نیز نسبتبه این قضیه بیتفاوتاند. با دیدن این وضعیت نابهسامان و کشنده، آدامز تصمیم به ترک شهر میگیرد.
🔷 به نظر نگارنده، با توجه به نکتههای بالا و سبک همینگوی در آوردن یکهشتم کوه یخ در داستانْ، «از پا در آورندهها» یا «کشندهها» ترجمهٔ درخورتری است.
#ترجمه
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
داستان کوتاهِ The Killers همینگوی به «آدمکشها» و «قاتلان/قاتلین» ترجمه شده است. اما چالشی در این برابرها دیده میشود که با بررسی معنای killer و خلاصهٔ داستان روشن میشود:
Killer
1. a person, animal, or thing that kills
2. something or someone that is very difficult, tiring, or boring
(The Longman Dictionary)
داستان با ورود دو هفتتیرکش به شهر برای کشتن «اولی اندرسن»، مشتزن حرفهای سابق، آغاز میشود. نیک آدامز، شخصیت اول، که در غذاخوری کار میکند، اسیر آن دو فرد میشود و بعد از رهایی بیدرنگ اندرسن را از قصدشان مطلع میکند. اما اندرسن نمیخواهد با مشکل مقابله کند و ترجیح میدهد منتظر مرگ بنشیند. دو کارگر دیگر غذاخوری نیز نسبتبه این قضیه بیتفاوتاند. با دیدن این وضعیت نابهسامان و کشنده، آدامز تصمیم به ترک شهر میگیرد.
🔷 به نظر نگارنده، با توجه به نکتههای بالا و سبک همینگوی در آوردن یکهشتم کوه یخ در داستانْ، «از پا در آورندهها» یا «کشندهها» ترجمهٔ درخورتری است.
#ترجمه
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
👍5
دقایق زبانی
بهنام خدای زبانآفرین داستان کوتاهِ The Killers همینگوی به «آدمکشها» و «قاتلان/قاتلین» ترجمه شده است. اما چالشی در این برابرها دیده میشود که با بررسی معنای killer و خلاصهٔ داستان روشن میشود: Killer 1. a person, animal, or thing that kills 2. something…
چند نکته دربارهٔ داستان The Killers:
۱) هیچ واژهای با معنای آدمکش (hitman / assassin)، قاتل (murderer)، هفتتیرکش (gunman/gunslinger) در داستان استفاده نشده است. واژهٔ killers نیز فقط در عنوان داستان آمده است؛
۲) واژهٔ killer در انگلیسی به هر عامل انسانی و غیرانسانی مهلک یا آزاردهنده گفته میشود؛
۳) معادل دقیق آدمکش hitman است؛
۴) به نظر نگارنده، هدف همینگوی از بهکار بردن این عنوان برای داستانش نشان دادن درماندگی و هلاکت در تمام لایههای ترسیمشده است، نه صرفاً قتل قریبالوقوع.
۱) هیچ واژهای با معنای آدمکش (hitman / assassin)، قاتل (murderer)، هفتتیرکش (gunman/gunslinger) در داستان استفاده نشده است. واژهٔ killers نیز فقط در عنوان داستان آمده است؛
۲) واژهٔ killer در انگلیسی به هر عامل انسانی و غیرانسانی مهلک یا آزاردهنده گفته میشود؛
۳) معادل دقیق آدمکش hitman است؛
۴) به نظر نگارنده، هدف همینگوی از بهکار بردن این عنوان برای داستانش نشان دادن درماندگی و هلاکت در تمام لایههای ترسیمشده است، نه صرفاً قتل قریبالوقوع.
❤4
Forwarded from یادداشتهای یک یوایکسرایتر (صدیقه حسینی)
کروچنده با خودش چند چنده؟
همونطور که میدونید فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژهی «کروچنده» رو به جای «کرانچی» پیشنهاد داده!
یعنی شما به هر خوراکی که توی دهن صدای خرچخرچ بده میتونید بگید «کروچنده» و به این خاصیت هم بگید «کروچندگی»
حالا از دید من یوایکسرایتر چرا این معادلیابی درستی نیست؟؟
1- طولانی و سنگین بودن واژه
کرانچی کوتاه و روونه اما کروچنده هجاهای سنگینی داره و تلفظش کندتره
2- برهم زدن عادت ذهنی مخاطب
مخاطب ایرانی سالهاست داره از واژهی کرانچی استفاده میکنه پس نمیتونه به یکباره عادت ذهنیش رو کنار بذاره و از کروچنده استفاده کنه، در واقع ذهن مخاطب کلمهی جدید رو پس میزنه.
3- ابهام معنایی
کروچنده برای خیلیها گیجکنندهست یعنی اگرچه این واژه فارسیه ولی باز برای مخاطب فارسیزبان نیاز به معنی کردن داره.
4- خوشآوا نبودن در همنشینی با کلمات
وقتی بنویسید یا بخونید چیپس کروچنده یا بیسکوییت کروچنده، میبینید که این واژهها در کنار هم چقدر غریبهاند و آوای خوبی ایجاد نمیکنن! انگار که کروچنده نمیتونه در کنار کلمات دیگه ترکیب خوشآوا و موفقی بسازه!
5- قابل انعطاب نبودن
Crunch
در انگلیسی حالت صفت، اسم و فعل داره
Crunchy, Crunch, Crunchiness
اما معادلهای کروچنده یعنی (کروچندگی، کروچیدن) خیلی سنگین و غیرکاربردیان.
6- سختخوان بودن
بدون اعرابگذاری مخاطب نمیدونه این واژه رو باید چهجوری بخونه، با فتحه با ضمه یا چی؟! بهتر بود چون داریم از واژهی جدید استفاده میکنیم جوری باشه که به چند شکل خونده نشه و همه بتونن در نگاه اول تشخیص بدن که چهطور تلفظ میشه.
اما یه راه معادلیابی اینه که
بری ببینی برای این کاربرد، چه کلماتی در زبان فارسی داشتیم
که مردم هم ازش استفاده میکردن؟
شما فکر میکنید ما توی زبان فارسی چه واژهای معادل با کرانچی رو از قبل داشتیم که اگر پیشنهاد میشد
قابل پذیرش بود؟
صدیقه حسینی یادداشتهای یک یوایکسرایتر
https://www.tg-me.com/ux_writer
همونطور که میدونید فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژهی «کروچنده» رو به جای «کرانچی» پیشنهاد داده!
یعنی شما به هر خوراکی که توی دهن صدای خرچخرچ بده میتونید بگید «کروچنده» و به این خاصیت هم بگید «کروچندگی»
حالا از دید من یوایکسرایتر چرا این معادلیابی درستی نیست؟؟
1- طولانی و سنگین بودن واژه
کرانچی کوتاه و روونه اما کروچنده هجاهای سنگینی داره و تلفظش کندتره
2- برهم زدن عادت ذهنی مخاطب
مخاطب ایرانی سالهاست داره از واژهی کرانچی استفاده میکنه پس نمیتونه به یکباره عادت ذهنیش رو کنار بذاره و از کروچنده استفاده کنه، در واقع ذهن مخاطب کلمهی جدید رو پس میزنه.
3- ابهام معنایی
کروچنده برای خیلیها گیجکنندهست یعنی اگرچه این واژه فارسیه ولی باز برای مخاطب فارسیزبان نیاز به معنی کردن داره.
4- خوشآوا نبودن در همنشینی با کلمات
وقتی بنویسید یا بخونید چیپس کروچنده یا بیسکوییت کروچنده، میبینید که این واژهها در کنار هم چقدر غریبهاند و آوای خوبی ایجاد نمیکنن! انگار که کروچنده نمیتونه در کنار کلمات دیگه ترکیب خوشآوا و موفقی بسازه!
5- قابل انعطاب نبودن
Crunch
در انگلیسی حالت صفت، اسم و فعل داره
Crunchy, Crunch, Crunchiness
اما معادلهای کروچنده یعنی (کروچندگی، کروچیدن) خیلی سنگین و غیرکاربردیان.
6- سختخوان بودن
بدون اعرابگذاری مخاطب نمیدونه این واژه رو باید چهجوری بخونه، با فتحه با ضمه یا چی؟! بهتر بود چون داریم از واژهی جدید استفاده میکنیم جوری باشه که به چند شکل خونده نشه و همه بتونن در نگاه اول تشخیص بدن که چهطور تلفظ میشه.
اما یه راه معادلیابی اینه که
بری ببینی برای این کاربرد، چه کلماتی در زبان فارسی داشتیم
که مردم هم ازش استفاده میکردن؟
شما فکر میکنید ما توی زبان فارسی چه واژهای معادل با کرانچی رو از قبل داشتیم که اگر پیشنهاد میشد
قابل پذیرش بود؟
صدیقه حسینی یادداشتهای یک یوایکسرایتر
https://www.tg-me.com/ux_writer
👎8❤1👍1
یادداشتهای یک یوایکسرایتر
کروچنده با خودش چند چنده؟ همونطور که میدونید فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژهی «کروچنده» رو به جای «کرانچی» پیشنهاد داده! یعنی شما به هر خوراکی که توی دهن صدای خرچخرچ بده میتونید بگید «کروچنده» و به این خاصیت هم بگید «کروچندگی» حالا از دید من یوایکسرایتر…
به نظرم، از همان کروچ نیز میتوان استفاده کرد و نوواژهای کمهجاتر و روانتر ساخت. پیشنهادم عجالتاً «کروچیک» (کروچ + یک؛ به قیاس تاریک و نزدیک) برای نقش صفتی است و برای نقش اسمی نیز میتوان «کروچیکی» را ساخت.
پ..ن.: از «کروچی» در نقش صفت پرهیز کردم، چراکه اسم ساختن از آن دشوار است.
#نوواژه #مصوب_فرهنگستان #کرانچی
#crunchy
پ..ن.: از «کروچی» در نقش صفت پرهیز کردم، چراکه اسم ساختن از آن دشوار است.
#نوواژه #مصوب_فرهنگستان #کرانچی
#crunchy
👎2👍1
یادداشتهای یک یوایکسرایتر
کروچنده با خودش چند چنده؟
با این عنوان در این فرسته موافق نیستم؛ گمان میکنم نگارندهٔ محترم از لحن نقد دوستانه فاصله گرفته است. به نظرم، کمی هم در اشاره به چالشها اغراق دیده میشود. 🌱🍀
👍4👎2
دقایق زبانی
از پا در آورندهها
به فرستهٔ بالا، برای معادل The Killers «از پا درآورندهها» را به «کُشندهها» افزودم.
از پا درآورندهها هم به شرایط نابهسامان و کُشنده برمیگردد هم به جانیان. هرچند در جهان داستان همینگوی، نگارنده معتقد است، مقصود اصلی نویسنده بیشتر شرایط است.
از پا درآورندهها هم به شرایط نابهسامان و کُشنده برمیگردد هم به جانیان. هرچند در جهان داستان همینگوی، نگارنده معتقد است، مقصود اصلی نویسنده بیشتر شرایط است.
یادداشتهای یک یوایکسرایتر
کروچنده با خودش چند چنده؟ همونطور که میدونید فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژهی «کروچنده» رو به جای «کرانچی» پیشنهاد داده! یعنی شما به هر خوراکی که توی دهن صدای خرچخرچ بده میتونید بگید «کروچنده» و به این خاصیت هم بگید «کروچندگی» حالا از دید من یوایکسرایتر…
آیا «کروچنده» را معادل درخوری برای crunchy میدانید؟
Anonymous Poll
32%
۱) با احتساب تمام جوانب واژهسازی و برابرگزینی، بله.
50%
۲) با احتساب تمام جوانب واژهسازی و برابرگزینی، خیر.
18%
۳) نظری ندارم. میخواهم نتیجه را ببینم.
😐1
Forwarded from ویراستار (Hossein Javid)
این وسیله را از کودکی در خیابانها و گاهی هم در فیلمها و سریالها دیدهایم و تازگیها انواع جذابتر و بهروزتر آن هم عرضه شده، ولی عجیب است که هیچ نام فارسی مشخصی برایش نداریم! در بازار بهش میگویند «سایدکار».
حسین جاوید
@Virastaar
حسین جاوید
@Virastaar
❤1
ویراستار
این وسیله را از کودکی در خیابانها و گاهی هم در فیلمها و سریالها دیدهایم و تازگیها انواع جذابتر و بهروزتر آن هم عرضه شده، ولی عجیب است که هیچ نام فارسی مشخصی برایش نداریم! در بازار بهش میگویند «سایدکار». حسین جاوید @Virastaar
اگر حافظهام درست یاری کند، در قدیم، در فیلمی «اتاق جانبی» (موتور) را برای معادل side car شنیده بودم. در فجازی، در کنار سایدکار، معادلهای «کابین بغل» و «سهچرخهٔ جانبی (؟)» نیز دیده میشود.
🔷 برای معادل سرهٔ side car، پیشنهاد زبانکاوان بهقرار زیر است:
«سوارنشین» (کاربر RADRAVESH)، «کنارسوار» (کاربر Void)؛ «نشینک»، «همچرخه»، «همسوار»، «وَرنشین»، «کناروند»، «پهلوران»، «همرانه»، «همرانک» (کاربر Radi)؛ «واگن کناری» (کاربر میرزایی)، «ترک بغل» (آقای Hossein Heidari).
🔷 پیشنهاد نگارنده «کنارروک» و «کناربند» است.
#نوواژه #سایدکار
#side_car
🔷 برای معادل سرهٔ side car، پیشنهاد زبانکاوان بهقرار زیر است:
«سوارنشین» (کاربر RADRAVESH)، «کنارسوار» (کاربر Void)؛ «نشینک»، «همچرخه»، «همسوار»، «وَرنشین»، «کناروند»، «پهلوران»، «همرانه»، «همرانک» (کاربر Radi)؛ «واگن کناری» (کاربر میرزایی)، «ترک بغل» (آقای Hossein Heidari).
🔷 پیشنهاد نگارنده «کنارروک» و «کناربند» است.
#نوواژه #سایدکار
#side_car
❤3
اثر پروانگی/پروانهای یا Butterfly Effect به پدیدهای اشاره دارد که در آن تغییرات بسیار کوچک در شرایط اولیه یک سیستم میتوانند منجر به پیامدهای بزرگ و پیشبینیناپذیر شوند. این مفهوم بیشتر در نظریه آشوب و علم پیچیدگی کاربرد دارد.
مثال معروفش این است: بال زدن یک پروانه در برزیل ممکن است باعث طوفانی در تگزاس شود.
یعنی حتی جزئیترین اتفاقات میتوانند مسیر رخدادهای بزرگ را تغییر دهند.
مثال معروفش این است: بال زدن یک پروانه در برزیل ممکن است باعث طوفانی در تگزاس شود.
یعنی حتی جزئیترین اتفاقات میتوانند مسیر رخدادهای بزرگ را تغییر دهند.
❤2
دقایق زبانی
اثر پروانگی/پروانهای یا Butterfly Effect به پدیدهای اشاره دارد که در آن تغییرات بسیار کوچک در شرایط اولیه یک سیستم میتوانند منجر به پیامدهای بزرگ و پیشبینیناپذیر شوند. این مفهوم بیشتر در نظریه آشوب و علم پیچیدگی کاربرد دارد. مثال معروفش این است: بال…
کدام معادل برای butterfly effect را بیشتر میپسندید؟
Anonymous Poll
14%
۱) اثر پروانگی
86%
۲) اثر پروانهای
Forwarded from واختهها | منوچهر فروزندهفر
واختهها | منوچهر فروزندهفر
به نام او واختن یعنی «گفتن»؛ پس واختهها یعنی «گفتهها». این گفتهها میتوانند شعر باشند یا گزینگویه یا توییتواره یا هر چیز دیگر. نوشتههای مثلاً علمیتر را در صراحی بخوانید. @vakhteha
فرستهٔ بالا از کانال جدید استاد فروزندهفر است. با آرزوی بهترینها برای این استاد جوان و باسواد کشورمان. 🌱🌻
Telegram
واختهها | منوچهر فروزندهفر
نوشتههای کوتاه منوچهر فروزندهفر دربارهی زبان و ادب
دربارهی نویسنده: https://b2n.ir/e66588
کانالهای دیگر نویسنده:
@sorahi_forouzandeh
@parsishenasi
تارنما (وبگاه): www.parsishenasi.ir/wiki
ارتباط با نویسنده: @manouchehr_forouzandeh
دربارهی نویسنده: https://b2n.ir/e66588
کانالهای دیگر نویسنده:
@sorahi_forouzandeh
@parsishenasi
تارنما (وبگاه): www.parsishenasi.ir/wiki
ارتباط با نویسنده: @manouchehr_forouzandeh
❤3
دقایق زبانی
کدام گزینه را دربارهٔ معادل آباژور میپسندید؟
بهنام خدای زبانآفرین
واژهٔ «آباژور» (abat-jour) فرانسویتبار که سالیان سال در فارسی به کار رفته است در فرانسوی، به معنای کلاهک تزیینی لامپ است، نه خود چراغ. از لحاظ ریشهشناختی و تحتاللفظی معنایش «نورکاه/کاهنده» است. ازاینرو، جا انداختن برابر بومی برای این واژهٔ سههجاییِ جهشیافته بدون منطق به نظر نمیرسد. فرهنگستان از بین دو گزینهٔ تأملبرانگیز «نورتاب» و «فروتاب» اولی را برای آن برگزیده است.
🔷 پیشنهاد کاربر ع.خ. «شبسو» است. از آنجاکه کاربرد عمدهٔ آباژور در شب است و بارزترین ویژگی آن نیز نور ملایمش است، نگارنده این معادل دوهجایی را میپسندد.
🔷 پیشنهاد زبانکاوان بهقرار زیر است:
سایهشکن، شیدتاب، پرتوتاب، پرتوفشان (کانال پارسیگستر)؛ مهنور (آقای حیدری).
🔷 پیشنهاد نگارنده چترینه، چترافروز، چترشید و کلاهشید بوده است.
🔷 گفتنی است در انگلیسی میتوان، با تسامحی، از bedside lamp و در فارسی از «چراغ خواب» برای اشاره به آباژورِ اتاق خواب استفاده کرد.
#آباژور #شبسو #نوواژه #نورتاب #فرهنگستان
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
واژهٔ «آباژور» (abat-jour) فرانسویتبار که سالیان سال در فارسی به کار رفته است در فرانسوی، به معنای کلاهک تزیینی لامپ است، نه خود چراغ. از لحاظ ریشهشناختی و تحتاللفظی معنایش «نورکاه/کاهنده» است. ازاینرو، جا انداختن برابر بومی برای این واژهٔ سههجاییِ جهشیافته بدون منطق به نظر نمیرسد. فرهنگستان از بین دو گزینهٔ تأملبرانگیز «نورتاب» و «فروتاب» اولی را برای آن برگزیده است.
🔷 پیشنهاد کاربر ع.خ. «شبسو» است. از آنجاکه کاربرد عمدهٔ آباژور در شب است و بارزترین ویژگی آن نیز نور ملایمش است، نگارنده این معادل دوهجایی را میپسندد.
🔷 پیشنهاد زبانکاوان بهقرار زیر است:
سایهشکن، شیدتاب، پرتوتاب، پرتوفشان (کانال پارسیگستر)؛ مهنور (آقای حیدری).
🔷 پیشنهاد نگارنده چترینه، چترافروز، چترشید و کلاهشید بوده است.
🔷 گفتنی است در انگلیسی میتوان، با تسامحی، از bedside lamp و در فارسی از «چراغ خواب» برای اشاره به آباژورِ اتاق خواب استفاده کرد.
#آباژور #شبسو #نوواژه #نورتاب #فرهنگستان
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
❤6👍3👎1
