دقایق زبانی
بهنام خدای زبانآفرین در ترجمه، شگرد «بومیسازی» (domestication) سرلوحهٔ کار بسیاری از مترجمان کارکشته قرار گرفتهاست و با بهکارگیریاش توانستهاند ترجمههای روانی براساس ساختار و الگوهای زبان مقصد ارائه دهند. بااینحال، پایبندی بیقیدوشرط مترجمان به این…
آیا میتوان در ترجمهٔ داستانی برگرفته از فرهنگ غرب از معادل «مردهشورش (را) ببرد» استفاده کرد؟
Anonymous Poll
81%
۱) بله، «بومیسازی» است.
19%
۲) خیر، «بیشبومیسازی» است.
دقایق زبانی
آیا میتوان در ترجمهٔ داستانی برگرفته از فرهنگ غرب از معادل «مردهشورش (را) ببرد» استفاده کرد؟
تا آنجاکه نگارنده میداند، در فرهنگ غرب و در کشورهای انگلیسیزبان، غسل و شستن مرده وجود ندارد. فقط مرده را میآرایند و گاهی ضدعفونی میکنند. حرفههایی مثل mortician و funeral director نیز معمولاً به مسئول تدفین (= تدفینگر)، مسئول کفن و دفن، و مسئول خاکسپاری ترجمه میشوند.
دقایق زبانی
بهنام زبانآفرین برخی از برابرنهادهای فرهنگستان نخست برای واژهها و اصطلاحهای عربیزده در فارسی: اظهرمنالشمس: روشنتر از آفتاب حسن ظن: خوشگمانی صعبالعبور: دشواررُو، دشخوار علیالخصوص: بهویژه علیالطلوع: سپیدهدم غیر قابل اجرا: انجامناپذیر غیر قابل…
🔷 بهجای واژهٔ عربیزده و زمخت «مترشحه» در متن بالا، بهسادگی میتوان از واژهٔ معمول و معیار «ترشحکننده» استفاده کرد.
#واژهی_عربیزده #زبان_معیار
#واژهی_عربیزده #زبان_معیار
👍3👎1
دقایق زبانی
حروف الفبای انگلیسی چند حرف دارد؟
Why is W called double U in English?
Gemini:
The name "double U" for the letter W in English comes from its historical origin.
Here's a breakdown:
1) Missing Latin Letter: The classical Latin alphabet, which formed the basis for the English alphabet, did not have a letter for the /w/ sound (as in "water").
2) The "UU" Solution: When Old English began to be written using the Latin script (around the 7th century), scribes needed a way to represent the common /w/ sound. They initially used the digraph uu—literally two "u"s side by side.
3) U and V were the same: At this time, the letters U and V were not distinct; they were allographs (alternative forms) of the same character. The rounded form was typically used in handwriting (like a "u"), while the pointed form (like a "v") was used in inscriptions. So, visually, the sound was represented as a double u or double v (vv).
4) The Name Stuck: The name "double U" stuck, reflecting its earliest form as two u's, even as the letter's appearance evolved into the "double V" shape we commonly see today (W), and even after U and V became distinct letters.
In fact, some other languages, like French (double\ vé) and Spanish (doble\ ve), call the letter "double V," which reflects its modern, angular shape. English is unique in retaining the name that reflects its original construction.
Gemini:
The name "double U" for the letter W in English comes from its historical origin.
Here's a breakdown:
1) Missing Latin Letter: The classical Latin alphabet, which formed the basis for the English alphabet, did not have a letter for the /w/ sound (as in "water").
2) The "UU" Solution: When Old English began to be written using the Latin script (around the 7th century), scribes needed a way to represent the common /w/ sound. They initially used the digraph uu—literally two "u"s side by side.
3) U and V were the same: At this time, the letters U and V were not distinct; they were allographs (alternative forms) of the same character. The rounded form was typically used in handwriting (like a "u"), while the pointed form (like a "v") was used in inscriptions. So, visually, the sound was represented as a double u or double v (vv).
4) The Name Stuck: The name "double U" stuck, reflecting its earliest form as two u's, even as the letter's appearance evolved into the "double V" shape we commonly see today (W), and even after U and V became distinct letters.
In fact, some other languages, like French (double\ vé) and Spanish (doble\ ve), call the letter "double V," which reflects its modern, angular shape. English is unique in retaining the name that reflects its original construction.
👍1
یکی از چالشهای رایج در میان فارسیزبانان نوشتن نام و نام خانوادگیشان به انگلیسی است. بدیهی است این چالش بسیار عمیقتر از آن است که راهحل سرراست، جامع یا قاطعی برای آن یافت. در نظر دارم تا در فرستههایی هرازگاهی به این موضوع بپردازم.
🔷 برای نام یا نام خانوادگیای که مانند «فرهادی» است دو نوع نویسهگردانی پربسامد وجود دارد: Farhadi با i و Farhady با y.
با آنکه املای فرهادی با i رایجتر است، ولی بهنظر میرسد y بیشتر شبیه نام خانوادگی انگلیسیزبانان است و ازاینرو، احتمالاً مطلوب مهاجران خارجی در کشورهای انگلیسیزبان نیز خواهد بود. گفتنی است حرف i در انتهای چنین واژههایی ممکن است /aɪ/ («آی») خوانده شود، چراکه شمار قابل توجهی از اسمهای جمع بیقاعدهٔ لاتین در انگلیسی (مثل fungi یا foci) اینگونه تلفظ میشوند.
#نویسهگردانی
#transliteration
🔷 برای نام یا نام خانوادگیای که مانند «فرهادی» است دو نوع نویسهگردانی پربسامد وجود دارد: Farhadi با i و Farhady با y.
با آنکه املای فرهادی با i رایجتر است، ولی بهنظر میرسد y بیشتر شبیه نام خانوادگی انگلیسیزبانان است و ازاینرو، احتمالاً مطلوب مهاجران خارجی در کشورهای انگلیسیزبان نیز خواهد بود. گفتنی است حرف i در انتهای چنین واژههایی ممکن است /aɪ/ («آی») خوانده شود، چراکه شمار قابل توجهی از اسمهای جمع بیقاعدهٔ لاتین در انگلیسی (مثل fungi یا foci) اینگونه تلفظ میشوند.
#نویسهگردانی
#transliteration
❤7
دقایق زبانی
یکی از چالشهای رایج در میان فارسیزبانان نوشتن نام و نام خانوادگیشان به انگلیسی است. بدیهی است این چالش بسیار عمیقتر از آن است که راهحل سرراست، جامع یا قاطعی برای آن یافت. در نظر دارم تا در فرستههایی هرازگاهی به این موضوع بپردازم. 🔷 برای نام یا نام…
Which spelling of the surname seems more anglicized: Farhady or Farhadi? Please strengthen your answer by providing some common spellings of English surnames.
Gemini:
The spelling Farhady seems more anglicized than Farhadi.
This is due to a common transliteration pattern where the long "ee" sound at the end of a non-English name (often represented by an "i" in standard transliteration) is replaced by the letter y to conform to typical English spelling conventions.
Comparison of Transliteration
The original name (likely Persian, based on Farhad) ends with a vowel sound often transcribed as -i (as in Farhadi).
Farhadi: This is the most common and standard modern transliteration. It uses the letter 'i', which often has a distinct, clear vowel sound in its language of origin.
Farhady: The use of a final -y in place of -i is a strong indicator of anglicization because it mimics common English surname endings.
Common English Surname Endings
The preference for a final -y is reinforced by the high frequency of this letter at the end of authentic English surnames, particularly those derived from place names or diminutives (pet forms of names).
Examples of very common English surnames that end in -y include:
Place-names/Locative: Ackerley, Bradley, Conway, Ellery, Wembley
Diminutives/Patronymics: Harvey, Perry, Darby
Descriptive: Garry
While many names also end in -i (e.g., Ali, Ravi, or names like Bellini which are direct Italian imports), the replacement of a foreign -i with an -y is the specific linguistic trick often used to "naturalize" a foreign surname into an English-speaking environment.
Gemini:
The spelling Farhady seems more anglicized than Farhadi.
This is due to a common transliteration pattern where the long "ee" sound at the end of a non-English name (often represented by an "i" in standard transliteration) is replaced by the letter y to conform to typical English spelling conventions.
Comparison of Transliteration
The original name (likely Persian, based on Farhad) ends with a vowel sound often transcribed as -i (as in Farhadi).
Farhadi: This is the most common and standard modern transliteration. It uses the letter 'i', which often has a distinct, clear vowel sound in its language of origin.
Farhady: The use of a final -y in place of -i is a strong indicator of anglicization because it mimics common English surname endings.
Common English Surname Endings
The preference for a final -y is reinforced by the high frequency of this letter at the end of authentic English surnames, particularly those derived from place names or diminutives (pet forms of names).
Examples of very common English surnames that end in -y include:
Place-names/Locative: Ackerley, Bradley, Conway, Ellery, Wembley
Diminutives/Patronymics: Harvey, Perry, Darby
Descriptive: Garry
While many names also end in -i (e.g., Ali, Ravi, or names like Bellini which are direct Italian imports), the replacement of a foreign -i with an -y is the specific linguistic trick often used to "naturalize" a foreign surname into an English-speaking environment.
👏1
دقایق زبانی
یکی از چالشهای رایج در میان فارسیزبانان نوشتن نام و نام خانوادگیشان به انگلیسی است. بدیهی است این چالش بسیار عمیقتر از آن است که راهحل سرراست، جامع یا قاطعی برای آن یافت. در نظر دارم تا در فرستههایی هرازگاهی به این موضوع بپردازم. 🔷 برای نام یا نام…
با توجه به نقد و نظر دوستان و پاسخ هوش مصنوعی، به نظرم، بد نیست نکتهای به فرستهٔ بالا افزوده شود.
🔷 ذهنیت فعلیام این است که اگر شخصی با نام خانوادگی مانند فرهادی میخواهد به کشور انگلیسیزبانی مهاجرت کند و در چنین کشوری نمیخواهد خارجی بودنش از روی املای نام خانوادگیاش چندان مشخص باشد، املای Farhady ارجح است. در غیر این صورت، املای Farhadi ترجیح دارد.
🔷 ذهنیت فعلیام این است که اگر شخصی با نام خانوادگی مانند فرهادی میخواهد به کشور انگلیسیزبانی مهاجرت کند و در چنین کشوری نمیخواهد خارجی بودنش از روی املای نام خانوادگیاش چندان مشخص باشد، املای Farhady ارجح است. در غیر این صورت، املای Farhadi ترجیح دارد.
👍3
دقایق زبانی
بیشتر شبیه نام خانوادگی انگلیسیزبانان است و ازاینرو، احتمالاً مطلوب مهاجران خارجی در کشورهای انگلیسیزبان نیز خواهد بود.
این بخش را به این فرسته افزودم و بخشی را نیز از این فرسته حذف کردم. 🌱
👍3
Forwarded from واژهگردی 🎒
هامی برابر
میگه:
تو ترکیه، وقتی برای کسی آرزوی خیر میکنی، پاسخ میده: «هامی برابر»، یعنی انشاءالله برای همه. این گواه درکی عمیق از ماهیت جمعیِ خوشبختیه؛ اینکه سعادت، پدیدهی اجتماعیه نه فردی.
از گفتوگوی علی ضیا با موسی غنینژاد
@WordTourCh
میگه:
تو ترکیه، وقتی برای کسی آرزوی خیر میکنی، پاسخ میده: «هامی برابر»، یعنی انشاءالله برای همه. این گواه درکی عمیق از ماهیت جمعیِ خوشبختیه؛ اینکه سعادت، پدیدهی اجتماعیه نه فردی.
از گفتوگوی علی ضیا با موسی غنینژاد
@WordTourCh
واژهگردی 🎒
هامی برابر میگه: تو ترکیه، وقتی برای کسی آرزوی خیر میکنی، پاسخ میده: «هامی برابر»، یعنی انشاءالله برای همه. این گواه درکی عمیق از ماهیت جمعیِ خوشبختیه؛ اینکه سعادت، پدیدهی اجتماعیه نه فردی. از گفتوگوی علی ضیا با موسی غنینژاد @WordTourCh
فرستهٔ بالا از کانال واژهگرد پیشسو شده است، کانال استاد دستجردی واژهباز و واژهگرد.
#فرهنگ #فرهنگ_و_زبان
#فرهنگ #فرهنگ_و_زبان
دیدگاه استاد صلحجو دربارهٔ ترجمهٔ گردهبردارانهٔ «فکر کردن» برای think در معنای «گمان کردن یا تصور کردن»
#ترجمه #گردهبرداری #فکر_کردن
#think
#ترجمه #گردهبرداری #فکر_کردن
#think
👍4🤨1
دقایق زبانی
بهنام خدای زبانآفرین مصوب فرهنگستان برای «کاپیتان» (captain) در حوزهٔ ورزش «سریار» است، ولی به دلایلی این برابرنهاد هنوز جانیفتاده است. گمان میکنم، علاوهبر اطلاعرسانی ناکافی، موارد زیر نیز در این امر دخیل بوده است: ۱) واژهٔ «سریار» کمی دوپهلو است…
برای معادل فارسیِ captain در معنای ورزشیاش، چه واژهای را بیشتر میپسندید؟
Anonymous Poll
9%
۱) بازیبان
48%
۲) سردسته
13%
۳) سریار
18%
۴) کاپیتان
13%
۵) هیچکدام
دقایق زبانی
برای معادل فارسیِ captain در معنای ورزشیاش، چه واژهای را بیشتر میپسندید؟
مصوب فعلی فرهنگستان برای league «تیمگان» است.
🔷 اگر «دسته» را برابر team در نظر بگیریم و «سردسته» را برای captain، برای league هم میتوان «دستگان» را داشته باشیم.
🔷 اگر «سریار» را برای captain در نظر بگیریم، برای team میتوانیم از «یارگان» استفاده کنیم.
🔷 اگر «بازیبان» را برای captain در نظر بگیریم، برای team باید فکر برابرِ جزیرهای بود. شاید برابری مثل «بالگان» اندیشیدنی باشد؛ هر عضو تیم را بالی در نظر بگیریم و خود تیم را بالگان.
#تیمگان #دستگان #یارگان #بالگان #لیگ
#league
🔷 اگر «دسته» را برابر team در نظر بگیریم و «سردسته» را برای captain، برای league هم میتوان «دستگان» را داشته باشیم.
🔷 اگر «سریار» را برای captain در نظر بگیریم، برای team میتوانیم از «یارگان» استفاده کنیم.
🔷 اگر «بازیبان» را برای captain در نظر بگیریم، برای team باید فکر برابرِ جزیرهای بود. شاید برابری مثل «بالگان» اندیشیدنی باشد؛ هر عضو تیم را بالی در نظر بگیریم و خود تیم را بالگان.
#تیمگان #دستگان #یارگان #بالگان #لیگ
#league
👍3🤨1
برخی از ویراستاران با کاربرد «پیرامون» در معنای «درباره» موافق نیستند، چراکه معتقدند پیرامون موضوعی صحبت کردن به معنای دربارهٔ موضوعی صحبت کردن نیست، بلکه پیرامون بیشتر به حاشیهٔ موضوع نزدیک است.
🔷 به نظر نگارنده، کماحتمال نیست که «پیرامون» عمدتاً حاصلِ گردهبرداری از «حَول» عربی در بافتار ادبی و رسمی باشد.
أُرِيدُ التَّحَدُّثَ عن / فی/ بخصوص/ حَوْلَ هَذَا الْمَوْضُوعِ.
میخواهم دربارهٔ / راجعبه / در خصوص / پیرامون این موضوع صحبت کنم.
گذشته از آن، واژهٔ پیرامون در فارسی رسمی پربسامد شده است و به غنای واژگان فارسی افزوده است. از این رو، نگارنده با کاربرد پیرامون در این معنا موافق است.
#گردهبرداری #حول #پیرامون #عربی
🔷 به نظر نگارنده، کماحتمال نیست که «پیرامون» عمدتاً حاصلِ گردهبرداری از «حَول» عربی در بافتار ادبی و رسمی باشد.
أُرِيدُ التَّحَدُّثَ عن / فی/ بخصوص/ حَوْلَ هَذَا الْمَوْضُوعِ.
میخواهم دربارهٔ / راجعبه / در خصوص / پیرامون این موضوع صحبت کنم.
گذشته از آن، واژهٔ پیرامون در فارسی رسمی پربسامد شده است و به غنای واژگان فارسی افزوده است. از این رو، نگارنده با کاربرد پیرامون در این معنا موافق است.
#گردهبرداری #حول #پیرامون #عربی
👍6👎2🤔1
دقایق زبانی
بهنام خدای زبانآفرین در انگلیسی، واژهٔ chimera (با تلفظ /kaɪˈmɪrə/) به حیوان افسانهای برمیگردد که برطبق تعریف فرهنگ مریاموبستر، سَرِ شیر و بدنِ بُز و دُمِ مارگونهای دارد. a fire-breathing she-monster in Greek mythology having a lion's head, a goat's…
اسم این حیوان افسانهای «شیردال» است. دال همان عقاب است. در انگلیسی به آن Griffin میگویند.
👍4❤3🤩1
دقایق زبانی
از بین این گزینههای پیشنهادی دکتر پاژین، خودم «خدمتجو» و «کارسپار» را بیشتر میپسندم. 🔷 چند سال پیش، خودم «خواستجو» را برای معادل client یا «اربابرجوع» پیشنهاد کردم. گفتنی است که «اربابرجوع» آنقدر زمخت است که در برخی مشاغل از «مشتری» بهجای آن استفاده…
بهنام خدای زبانآفربن
اگر «فرگشت» را برابر سره برای «تکامل» در نظر بگیریم، آیا نمیتوانیم «نیستگشت» را برابری سره برای «انقراض» بدانیم؟
🔷 پیشنهاد نگارنده «نیستگشت» برای «انقراض» (extinction) و «نیستگشته» برای «منقرض» (extinct) است.
مثالها:
۱) نیستگشت (= انقراض) دایناسورها در سالیان دور اتفاق افتاده است.
۲) دایناسورها جانورانی نیستگشته (= منقرضشده) هستند.
۳) خرس پاندا جزو حیوانهای رو به/در لبهٔ نیستگشت (= در معرض انقراض) است.
🔷 پیشنهاد دوستان زیانکاو بهقرار زیر است:
«ورافتادن»، «برافتادن»، «گمگشت» (استاد فروزنده فرد)؛ «میانرفت» (استاد زندباف).
#انقراض #نیستگشت #منقرض #نیستگشته #سرهگرایی #نوواژه
#extinction #extinct
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
اگر «فرگشت» را برابر سره برای «تکامل» در نظر بگیریم، آیا نمیتوانیم «نیستگشت» را برابری سره برای «انقراض» بدانیم؟
🔷 پیشنهاد نگارنده «نیستگشت» برای «انقراض» (extinction) و «نیستگشته» برای «منقرض» (extinct) است.
مثالها:
۱) نیستگشت (= انقراض) دایناسورها در سالیان دور اتفاق افتاده است.
۲) دایناسورها جانورانی نیستگشته (= منقرضشده) هستند.
۳) خرس پاندا جزو حیوانهای رو به/در لبهٔ نیستگشت (= در معرض انقراض) است.
🔷 پیشنهاد دوستان زیانکاو بهقرار زیر است:
«ورافتادن»، «برافتادن»، «گمگشت» (استاد فروزنده فرد)؛ «میانرفت» (استاد زندباف).
#انقراض #نیستگشت #منقرض #نیستگشته #سرهگرایی #نوواژه
#extinction #extinct
Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
👍5❤2
Forwarded from احساننامه
🔸نتایج یک پژوهش در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا نشان داده که وقتی از هوش مصنوعی سؤال یکسانی با لحنهای مختلف پرسیده شود، سؤالات بیادبانه نتیجۀ بهتری میدهد. در این تحقیق، دقت پاسخهای ChatGPT به سؤالات مودبانه در سه زبان ۸۰.۸٪ بود، درحالیکه وقتی همان سؤالی بسیار بیادبانه پرسیده میشد، دقت پاسخها به ۸۴.۸٪ میرسید. خب این البته نظر یک مقالۀ علمی است و شما میتوانید حرف دانشمندها را قبول بفرمایید. من اما به تخیل رماننویسهای علمی-تخیلی اعتماد بیشتری دارم و فکر میکنم باید به فکر فرداروزی که کار دنیا دست هوش مصنوعی میافتد هم باشیم. چند درصد دقت بالا و پایین به دربدریاش نمیارزد، آن هم با این موجوداتی که هیچ چیز را از یاد نمیبرند. ری بردبری ماجرای روباتی را تعریف کرده (در داستان کوتاه «شهر» از کتاب «مرد مصور») که ۲۰هزار سال انتظار میکشد تا نوع بشر را از بین ببرد. @ehsanname
😁1
🔷 فرهنگستان در کنار پذیرش «موزه» واژهٔ «گنجینه» را نیز ارائه کرده است.
🔷 پیشنهاد دکتر پاژین (در کانال خودشان) نیز «زیباشن»، «مینوکده» و «اثرکده» است.
🔷 نگارنده نیز، بهترتیب اولویت، «دیدنیگاه» و «دیدستان» را سه سال پیش در گروه دکتر پاژین برای موزه پیشنهاد کرده است.
🔷 در فارسی تاجیکستانی، به موزه «آثارخانه» میگویند.
#موزه #گنجینه #دیدنیگاه #نوواژه #مصوب_فرهنگستان
🔷 پیشنهاد دکتر پاژین (در کانال خودشان) نیز «زیباشن»، «مینوکده» و «اثرکده» است.
🔷 نگارنده نیز، بهترتیب اولویت، «دیدنیگاه» و «دیدستان» را سه سال پیش در گروه دکتر پاژین برای موزه پیشنهاد کرده است.
🔷 در فارسی تاجیکستانی، به موزه «آثارخانه» میگویند.
#موزه #گنجینه #دیدنیگاه #نوواژه #مصوب_فرهنگستان
❤1👎1
