مردم را که میشناسی !
مردم از ترسوها خوششان نمیآید، اگرچه خودشان چندان هم شجاع نیستند. آنها از ضعیف و ناتوان بیزارند. اگرچه خودشان هم کمتر قوی و توانا هستند. این مردمی که من دیدهام خود به خود حامی قدرت هستند . پشت کسی هستند که توانا باشد. اما اگر آن قدرت ضعیف شود، مردم خود به خود از او دور میشوند .
اگر قدرتی که میپسندند از پا در بیاید ، آنوقت همین مردم لگدش میکنند و از رویش میگذرند، همین مردم !
ما را وقتی میتواند حکومت بشکند که اول در دل و خیال مردم بشکند. برای همین است که دارند تلاش میکنند بنام ما جنایت کنند، به نام ما دزدی کنند !
📕 کلیدر
👤 #محمود_دولت_آبادی
《📚 @lBOOKl 》
مردم از ترسوها خوششان نمیآید، اگرچه خودشان چندان هم شجاع نیستند. آنها از ضعیف و ناتوان بیزارند. اگرچه خودشان هم کمتر قوی و توانا هستند. این مردمی که من دیدهام خود به خود حامی قدرت هستند . پشت کسی هستند که توانا باشد. اما اگر آن قدرت ضعیف شود، مردم خود به خود از او دور میشوند .
اگر قدرتی که میپسندند از پا در بیاید ، آنوقت همین مردم لگدش میکنند و از رویش میگذرند، همین مردم !
ما را وقتی میتواند حکومت بشکند که اول در دل و خیال مردم بشکند. برای همین است که دارند تلاش میکنند بنام ما جنایت کنند، به نام ما دزدی کنند !
📕 کلیدر
👤 #محمود_دولت_آبادی
《📚 @lBOOKl 》
👍64❤🔥6🕊2🥰1
حرف بزن آیدا، حرف بزن...!
من محتاج شنیدن حرفهای تو هستم.
با من از عشقت، از قلبت، از آرزوهایت حرف بزن.
اگر مرا دوست میداری، من نیازمند آنم که با زبان تو آن را بشنوم؛ هر روز، هر ساعت، هر دقیقه، و هر لحظه میخواهم که زبانِ تو، دهانِ تو وصدای تو آن را بامن مکرر کند. افسوس که سکوت تو، مرا نیز اندک اندک از گفتن باز میدارد.
درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرفهای تو.
📕 مثل خون در رگهای من
👤 #احمد_شاملو
《📚 @lBOOKl 》
من محتاج شنیدن حرفهای تو هستم.
با من از عشقت، از قلبت، از آرزوهایت حرف بزن.
اگر مرا دوست میداری، من نیازمند آنم که با زبان تو آن را بشنوم؛ هر روز، هر ساعت، هر دقیقه، و هر لحظه میخواهم که زبانِ تو، دهانِ تو وصدای تو آن را بامن مکرر کند. افسوس که سکوت تو، مرا نیز اندک اندک از گفتن باز میدارد.
درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرفهای تو.
📕 مثل خون در رگهای من
👤 #احمد_شاملو
《📚 @lBOOKl 》
❤🔥74👎10👍6🥴3🥰2😢1
#معرفی_کتاب
کتاب در مورد پسری از خانواده ای ثروتمند است و سیری روان شناسانه که او طی میکند تا به یک رئیس تبدیل شود...
📕 کودکی یک رئیس
👤 #ژان_پل_سارتر
《📚 @lBOOKl 》
کتاب در مورد پسری از خانواده ای ثروتمند است و سیری روان شناسانه که او طی میکند تا به یک رئیس تبدیل شود...
📕 کودکی یک رئیس
👤 #ژان_پل_سارتر
《📚 @lBOOKl 》
👍9
انسان تنها زمانى حق دارد به انسانى ديگر از بالا به پايين بنگرد كه ناگزير است او را يارى رساند تا روى پاى خود بايستد.
👤 #گابريل_گارسيا_ماركز
《📚 @lBOOKl 》
👤 #گابريل_گارسيا_ماركز
《📚 @lBOOKl 》
👍125🕊7❤🔥2😢1
🎧 #کتاب_صوتی
روایت معلمی است که بعد از ۱۰سال تدریس، خسته از آموزگاری با پرداخت رشوه مدیر مدرسه میشود، اما...
📕 مدیر مدرسه
👤 #جلال_آل_احمد
🎙 علی عمرانی
لینک دانلود PDF این کتاب 👇
https://www.tg-me.com/lBOOKl/1644
《📚 @lBOOKl 》
روایت معلمی است که بعد از ۱۰سال تدریس، خسته از آموزگاری با پرداخت رشوه مدیر مدرسه میشود، اما...
📕 مدیر مدرسه
👤 #جلال_آل_احمد
🎙 علی عمرانی
لینک دانلود PDF این کتاب 👇
https://www.tg-me.com/lBOOKl/1644
《📚 @lBOOKl 》
❤🔥7👍6👎3
درک این جمله کیارستمی به ژولیت بینوش، میتواند پایانی بر بسیاری از نزاعهای بین دو عاشق باشد
کیارستمی: «این دیالوگ را با عصبانیت نگو با گله و دلخوری بگو...»ژولیت بینوش: «فرق گله با عصبانیت در چیه؟»کیارستمی: «در گله، عشق و علاقه و میل به آشتی هست اما در عصبانیت میل به متارکه.»
《📚 @lBOOKl 》
کیارستمی: «این دیالوگ را با عصبانیت نگو با گله و دلخوری بگو...»ژولیت بینوش: «فرق گله با عصبانیت در چیه؟»کیارستمی: «در گله، عشق و علاقه و میل به آشتی هست اما در عصبانیت میل به متارکه.»
《📚 @lBOOKl 》
👍115😢12❤🔥3🕊2
وقتی شاعرها تصمیم میگیرن شاهکار خلق کنن:
راینر کنسه:
زودتر از من بمیر!
تنها کمی زودتر...
تا تو آنی نباشی که مجبور است راه خانه را تنها برگردد.
گروس عبدالملکیان:
به آغوشم کشیدی اما؛ سایهات را دیدم که دستهایش توی جیبش بود
ابن عربی:
فلا هو بالقرب الذی یریح الفؤاد
ولا هو بالبعد الذی ینهی حبائل الأمل
نه آنچنان نزدیک است که دل آرام گیرد
نه آنچنان دور، تا رشتههای امید بگسلد
مولانا:
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم
《📚 @lBOOKl 》
راینر کنسه:
زودتر از من بمیر!
تنها کمی زودتر...
تا تو آنی نباشی که مجبور است راه خانه را تنها برگردد.
گروس عبدالملکیان:
به آغوشم کشیدی اما؛ سایهات را دیدم که دستهایش توی جیبش بود
ابن عربی:
فلا هو بالقرب الذی یریح الفؤاد
ولا هو بالبعد الذی ینهی حبائل الأمل
نه آنچنان نزدیک است که دل آرام گیرد
نه آنچنان دور، تا رشتههای امید بگسلد
مولانا:
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم
《📚 @lBOOKl 》
❤🔥90👍15🕊6
Romance
Tambour
❤🔥38👍10👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکوتت را ندانستم نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنی هارو تو هم هرگز نپرسیدی
شبی که شام ِ آخر بود به دست دوست خنجر بود
میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود
🎼 شب آخر
🎤 داریوش
《📚 @lBOOKl 》
نگفتم گفتنی هارو تو هم هرگز نپرسیدی
شبی که شام ِ آخر بود به دست دوست خنجر بود
میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود
🎼 شب آخر
🎤 داریوش
《📚 @lBOOKl 》
😢23❤🔥11👍5
اما روزگار همیشه یکجور نبود. روزهای خوب بود و روزهای بد هم بود؛ و ما بزرگتر که میشدیم بدتر میشد.
آیدین گفت: توی این مملکت پیش از اینکه به سیسالگی برسیم تباه میشویم.
تو یکجور، من یکجور، آیدا هم یکجور دیگر.
👤 #عباس_معروفی
《📚 @lBOOKl 》
آیدین گفت: توی این مملکت پیش از اینکه به سیسالگی برسیم تباه میشویم.
تو یکجور، من یکجور، آیدا هم یکجور دیگر.
👤 #عباس_معروفی
《📚 @lBOOKl 》
😢61👍25🕊6
#معرفی_کتاب
این رمان حال و هوای انگلستان پیش و پس از جنگ را با هم مقایسه میکند.
📕 هوای تازه
👤 #جورج_اورول
《📚 @lBOOKl 》
این رمان حال و هوای انگلستان پیش و پس از جنگ را با هم مقایسه میکند.
📕 هوای تازه
👤 #جورج_اورول
《📚 @lBOOKl 》
🕊5👍1👎1
اندوه اش
غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
هم چنان که شادی اش
طلوع همه آفتاب هاست
#احمد_شاملو
《📚 @lBOOKl 》
غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی
هم چنان که شادی اش
طلوع همه آفتاب هاست
#احمد_شاملو
《📚 @lBOOKl 》
❤🔥32👍7😢2👎1