خانه‌ی دل را تکاندم ، خانه‌ی دل را تکاند
من به دور انداختم بدخواه او را ، او مرا
👤 #علیرضا_بدیع
《📚 @lBOOKl 》
من به دور انداختم بدخواه او را ، او مرا
👤 #علیرضا_بدیع
《📚 @lBOOKl 》
دنبالش وارد خانه شدم.
تابلویی با جمله ی "خانه، جایی‌ست که قلبت آنجاست"، جلوی در آویزان بود.
کمی بعد فهمیدم کل خانه پر از این تابلوهاست. بالای جالباسی نوشته شده بود: "پیدا کردن دوست خوب، سخت است و فراموش کردنش غیرممکن."
روی یکی از کوسن‌های اتاق پذیرایی که با وسایل قدیمی و عتیقه‌ای تزیین شده بود، خواندم: "از میان سختی‌ها، عشق می‌روید."
وقتی دید من دارم همه‌ی این نوشته‌ها را میخوانم، برایم توضیح داد: "بابا و مامان من، بهشون میگن دلگرمی و همه‌ی خونه پر از این جمله‌هاست."
📕 خطای ستارگان بخت ما
👤 #جان_گرین
《📚 @lBOOKl 》
تابلویی با جمله ی "خانه، جایی‌ست که قلبت آنجاست"، جلوی در آویزان بود.
کمی بعد فهمیدم کل خانه پر از این تابلوهاست. بالای جالباسی نوشته شده بود: "پیدا کردن دوست خوب، سخت است و فراموش کردنش غیرممکن."
روی یکی از کوسن‌های اتاق پذیرایی که با وسایل قدیمی و عتیقه‌ای تزیین شده بود، خواندم: "از میان سختی‌ها، عشق می‌روید."
وقتی دید من دارم همه‌ی این نوشته‌ها را میخوانم، برایم توضیح داد: "بابا و مامان من، بهشون میگن دلگرمی و همه‌ی خونه پر از این جمله‌هاست."
📕 خطای ستارگان بخت ما
👤 #جان_گرین
《📚 @lBOOKl 》
خوگرفتن با مکان‌هاى بیگانه کیفیت غریبى دارد، تلاش براى تغییر عادتى که هدفى جز خودش ندارد و آدم هنوز به انجامش نرسانده، یا اندکى پس از آن، باید بگذارد و به وضعیت پیشین بازگردد.
📕 کوه جادو
👤 #توماس_مان
《📚 @lBOOKl 》
📕 کوه جادو
👤 #توماس_مان
《📚 @lBOOKl 》
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎧 #کتاب_صوتی
«دختران گمشده» رمانی مهیج و رازآلود است. داستان با تماس تلفنی دنیل به برادرش در نیمه‌شب شروع می‌شود. پدرشان حافظه‌اش را از دست داده است و به نظر می‌رسد دنیل به کمک «نیک» نیاز دارد.
📕 دختران گمشده
👤 #مگان_میراندا
🎙 فرشاد پارسا و نگین خواجه نصیر
《📚 @lBOOKl 》
«دختران گمشده» رمانی مهیج و رازآلود است. داستان با تماس تلفنی دنیل به برادرش در نیمه‌شب شروع می‌شود. پدرشان حافظه‌اش را از دست داده است و به نظر می‌رسد دنیل به کمک «نیک» نیاز دارد.
📕 دختران گمشده
👤 #مگان_میراندا
🎙 فرشاد پارسا و نگین خواجه نصیر
《📚 @lBOOKl 》
#معرفی_کتاب
در برابر مرگ می‌توان دو واکنش داشت. همان واکنش‌هایی که می‌توان در برابر زندگی داشت. می‌توان با کار، افکار، برنامه‌های مختلف از آن‌ها فرار کرد. می‌توان گذاشت تا اتفاق بیفتد، آمدن‌شان را نوازش کرد، گذرشان را جشن گرفت.
📕 غیر منتظره
👤 #کریستین_بوبن
《📚 @lBOOKl 》
در برابر مرگ می‌توان دو واکنش داشت. همان واکنش‌هایی که می‌توان در برابر زندگی داشت. می‌توان با کار، افکار، برنامه‌های مختلف از آن‌ها فرار کرد. می‌توان گذاشت تا اتفاق بیفتد، آمدن‌شان را نوازش کرد، گذرشان را جشن گرفت.
📕 غیر منتظره
👤 #کریستین_بوبن
《📚 @lBOOKl 》
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شما هزاران بار دیگر هم آن را مرور خواهید کرد، علی‌رغم درد بسیار، زیرا انسان یعنی «همه‌چیز را به خاطر سپردن تا لحظه مرگ».
《📚 @lBOOKl 》
《📚 @lBOOKl 》
زمان همه را به یکسان از پا می اندازد مثل آن درشکه چی که به اسب پیرش آنقدر شلاق می زند تا در جاده بمیرد.
اما تازیانه ای که به ما می زنند ملایمت ترسناکی دارد. فقط چندتایی از ما می فهمیم که کتک خورده ایم ...
📘 چاقوی شکاری
👤 #هاروکی_موراکامی
《📚 @lBOOKl 》
اما تازیانه ای که به ما می زنند ملایمت ترسناکی دارد. فقط چندتایی از ما می فهمیم که کتک خورده ایم ...
📘 چاقوی شکاری
👤 #هاروکی_موراکامی
《📚 @lBOOKl 》
فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد! تو درباره ی صورتت خیال بافی می کنی و تصورت این است که : صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است .
و بعد وقتی چهل ساله شدی ،
کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی : صورتِ تو، خودِ تو نیست!
👤 #میلان_کوندرا
《📚 @lBOOKl 》
و بعد وقتی چهل ساله شدی ،
کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد وحشت خودت را مجسم کن!
تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی : صورتِ تو، خودِ تو نیست!
👤 #میلان_کوندرا
《📚 @lBOOKl 》
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی شک این کتاب بهترین کتابیه که اگه کمال گرا هستین می‌تونید مطالعه کنید و زندگی خودتون رو متحول کنید 📚
《📚 @lBOOKl 》
《📚 @lBOOKl 》
آدم به سرعت پیر می‌شود، آن هم بدون اینکه بازگشتی در کار باشد.
وقتی بدون اراده، به بدبختی آن عادت کردی و حتی دوستش داشتی، آن‌وقت متوجه قضیه می‌شوی.
طبیعت از تو قوی‌تر است. تو را در قالبی امتحان می‌کند و آن‌وقت دیگر نمی‌توانی از آن بیرون بیایی. نقشت و سرنوشتت را بدون اینکه بفهمی، کم کمک جدی می‌گیری و بعد وقتی سر برمی‌گردانی، می‌بینی که دیگر برای تغییر وقتی نیست. سر تا پا دلشوره شده‌ای و برای همیشه به همین شکل ثابت مانده‌ای.
📕 سفر به انتهای شب
👤 #لویی_فردینان_سلین
《📚 @lBOOKl 》
وقتی بدون اراده، به بدبختی آن عادت کردی و حتی دوستش داشتی، آن‌وقت متوجه قضیه می‌شوی.
طبیعت از تو قوی‌تر است. تو را در قالبی امتحان می‌کند و آن‌وقت دیگر نمی‌توانی از آن بیرون بیایی. نقشت و سرنوشتت را بدون اینکه بفهمی، کم کمک جدی می‌گیری و بعد وقتی سر برمی‌گردانی، می‌بینی که دیگر برای تغییر وقتی نیست. سر تا پا دلشوره شده‌ای و برای همیشه به همین شکل ثابت مانده‌ای.
📕 سفر به انتهای شب
👤 #لویی_فردینان_سلین
《📚 @lBOOKl 》