#تفاوت_کلمات
#نکته
🌺Excuse me
🌺Sorry
🌺Pardon me
🌺🍃 عبارت excuse me معمولا قبل از اينكه شما براي ديگری مزاحمت کوچک یا ناراحتی (inconvenient) ايجاد كنيد استفاده ميشود.
1⃣ Excuse me, can I have your number?
ببخشيد، ميشه شماره تون رو داشته باشم؟
2⃣ Excuse me, could you tell me the way to the heaven?
منو ببخشيد، ميشه راه بهشت را به من بگوييد؟
🌺🍃كلمه Sorry معمولا وقتي استفاده ميشود كه شما خطايی و كاری را (معمولا غير عمد) انجام داده ايد كه براي ديگری مزاحمت (كوچك) یا خطای شما ناراحتی (inconvenient) ايجاد كرده است.
3⃣ Sorry, did I step on your foot?
ببخشید، آیا از روی پای شما رد شدم؟
4⃣ Sorry, Did I bother you?
متاسفم، آیا من مزاحمت شدم؟
5⃣ Sorry to interrupt you.
متاسفم كه پريدم تو حرف ات.
✳️✳️ نكته ✳️✳️
دقت داشته باشيد كه Sorry مخفف جمله ی
I am sorry
میباشد.
همچنين اگر نشنیديد كه طرف مقابل شما چه می گوید ميتوانيد بگویید ..
Sorry? What?
🌺🍃عبارت Pardon me نیز برای عذرخواهی کردن در شرایط رسمی می باشد.
6⃣ I beg your pardon. I’m afraid I didn’t realize this was your bag.
عذرخواهی ميكنم/ عفو كنيد. نفهميدم كه كيف شماست.
نکته
عبارت Pardon me در واقع خلاصه شده ی جمله
I beg your pardon
می باشد
❣ @Learn_ennglish ❣
#نکته
🌺Excuse me
🌺Sorry
🌺Pardon me
🌺🍃 عبارت excuse me معمولا قبل از اينكه شما براي ديگری مزاحمت کوچک یا ناراحتی (inconvenient) ايجاد كنيد استفاده ميشود.
1⃣ Excuse me, can I have your number?
ببخشيد، ميشه شماره تون رو داشته باشم؟
2⃣ Excuse me, could you tell me the way to the heaven?
منو ببخشيد، ميشه راه بهشت را به من بگوييد؟
🌺🍃كلمه Sorry معمولا وقتي استفاده ميشود كه شما خطايی و كاری را (معمولا غير عمد) انجام داده ايد كه براي ديگری مزاحمت (كوچك) یا خطای شما ناراحتی (inconvenient) ايجاد كرده است.
3⃣ Sorry, did I step on your foot?
ببخشید، آیا از روی پای شما رد شدم؟
4⃣ Sorry, Did I bother you?
متاسفم، آیا من مزاحمت شدم؟
5⃣ Sorry to interrupt you.
متاسفم كه پريدم تو حرف ات.
✳️✳️ نكته ✳️✳️
دقت داشته باشيد كه Sorry مخفف جمله ی
I am sorry
میباشد.
همچنين اگر نشنیديد كه طرف مقابل شما چه می گوید ميتوانيد بگویید ..
Sorry? What?
🌺🍃عبارت Pardon me نیز برای عذرخواهی کردن در شرایط رسمی می باشد.
6⃣ I beg your pardon. I’m afraid I didn’t realize this was your bag.
عذرخواهی ميكنم/ عفو كنيد. نفهميدم كه كيف شماست.
نکته
عبارت Pardon me در واقع خلاصه شده ی جمله
I beg your pardon
می باشد
❣ @Learn_ennglish ❣
📚 تفاوت دو فعلِ
📙Interpret
📘Translate
➖این دو واژه هر دو به "ترجمه کردن" معنی می شوند. اما تفاوتهایی باهم دارند.
📙واژه interpret ترجمه شفاهی و حضوری است.
📘اما translate میتواند هم ترجمه شفاهی باشد هم ترجمه کتبی.
She didn’t speak English, so her husband came with her to interpret her words for us.
🔑نوع ترجمه در اینجا شفاهی ست.
Sara doesn’t speak German, so I’ll have to translate.
🔑در اینجا ترجمه بصورت شفاهی ست.
We translated the text from Italian into English.
🔑حروف اضافه بیانگر این است که ترجمه بصورت کتبی صورت گرفته است.
🔰دوستان توجه کنند که اگر translate به معنی ترجمه شفاهی باشد بدون حرف اضافه به کار میرود.
اما اگر به معنی ترجمه کتبی باشد با حروف اضافه from و into بکار میرود.
❣ @Learn_ennglish ❣
📙Interpret
📘Translate
➖این دو واژه هر دو به "ترجمه کردن" معنی می شوند. اما تفاوتهایی باهم دارند.
📙واژه interpret ترجمه شفاهی و حضوری است.
📘اما translate میتواند هم ترجمه شفاهی باشد هم ترجمه کتبی.
She didn’t speak English, so her husband came with her to interpret her words for us.
🔑نوع ترجمه در اینجا شفاهی ست.
Sara doesn’t speak German, so I’ll have to translate.
🔑در اینجا ترجمه بصورت شفاهی ست.
We translated the text from Italian into English.
🔑حروف اضافه بیانگر این است که ترجمه بصورت کتبی صورت گرفته است.
🔰دوستان توجه کنند که اگر translate به معنی ترجمه شفاهی باشد بدون حرف اضافه به کار میرود.
اما اگر به معنی ترجمه کتبی باشد با حروف اضافه from و into بکار میرود.
❣ @Learn_ennglish ❣
⚜نکات تلفظی =
1.اگر حرف c قبل از y.e.i باشد صدای س و در غیر اینصورت صدای ک می دهد.
Parcel.pencil.bicycle
2. حرف G گاهی معادل ج و گاهی معادل گ است.
Gipsy.giraffe ج
Girl.good گ
3.حرف h معادل ح
Hen.here
4.حرف j معادل ج است
Jug.just
5.حرف s معادل س ولی گاهی صدای ز می دهد .
Sad.salt س
Nose.lose ز
❣ @Learn_ennglish ❣
📚 پیشوندهایی که نشان دهنده زمان و ترتیب
است:
💢 ١. پیشوند ex :
به معنای پیشین؛ اولین است. به همراه اسامی بکار میرود. مانند:
Ex-president, ex-husband
💢 ٢. پیشوند fore :
به معنای پیشین؛ قبلی است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:
Foretell, forewarn, foreshadow, foreknowledge, foretaste.
💢 ٣. پیشوند post :
به معنای پس از؛ بعد است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:
Post-war, post-election, post-classical.
💢 ٤. پیشوند pre :
به معنای قبل از است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:
Pre-war, pre-school, pre-marital.
💢 ٥. پیشوند re : به معنای دوباره است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:
Rebuild, reclaim, re-use, re-evaluate, re-analysis, renew.
❣ @Learn_ennglish ❣
است:
💢 ١. پیشوند ex :
به معنای پیشین؛ اولین است. به همراه اسامی بکار میرود. مانند:
Ex-president, ex-husband
💢 ٢. پیشوند fore :
به معنای پیشین؛ قبلی است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:
Foretell, forewarn, foreshadow, foreknowledge, foretaste.
💢 ٣. پیشوند post :
به معنای پس از؛ بعد است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:
Post-war, post-election, post-classical.
💢 ٤. پیشوند pre :
به معنای قبل از است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:
Pre-war, pre-school, pre-marital.
💢 ٥. پیشوند re : به معنای دوباره است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:
Rebuild, reclaim, re-use, re-evaluate, re-analysis, renew.
❣ @Learn_ennglish ❣
Six ethics of life:
Before you pray _ Believe.
Before you speak _ Listen.
Before you spend _ Earn.
Before you write _ Think.
Before you quit _ Try.
Before you die _ Live.
شش اصل زندگی :
۱. قبل از پرستش باور کنید.
۲. قبل از صحبت گوش دهید.
۳. قبل از خرجکردن بدست آورید.
۴. قبل از نوشتن فکر کنید.
۵. قبل از تسلیم شدن تلاش کنید
۶. قبل از مردن زندگی کنید !
🆔 @Learn_ennglish ❤️
Before you pray _ Believe.
Before you speak _ Listen.
Before you spend _ Earn.
Before you write _ Think.
Before you quit _ Try.
Before you die _ Live.
شش اصل زندگی :
۱. قبل از پرستش باور کنید.
۲. قبل از صحبت گوش دهید.
۳. قبل از خرجکردن بدست آورید.
۴. قبل از نوشتن فکر کنید.
۵. قبل از تسلیم شدن تلاش کنید
۶. قبل از مردن زندگی کنید !
🆔 @Learn_ennglish ❤️
Let's go.
بیا برویم
Let's begin.
بیا شروع کنیم
Let's hurry up.
عجله کنیم
Let's eat sushi.
بیا سوشی بخوریم
Let's go by bus.
با اتوبوس برویم
Let's go by car.
با ماشین برویم
Let's rest here.
بیا کمی اینجا استراحت کنیم
Let's stop here.
بیا اینجا توقف کنیم
Let's go dancing.
بریم برقصیم
Let's leave early.
بیا زود بریم
Let's shake hands.
دست تکان بدهیم
Let's take a look.
بگذار نگاهی بیاندازیم
Let's call it a day.
بگذار تمامش کنیم و امروز رو تموم کنیم
Let's go to a movie.
بیا بریم یک فیلم ببینیم
Let's play baseball.
بیا بسکت بازی کنیم
Let's study English.
بیا انگلیسی بخونیم
Let's clean our room.
بیا اتاقمان را تمیز کنیم
Let's go by taxi, OK?
بیا با تاکسی بریم، اوکی؟
Let's meet on Sunday.
بگذار یکشنبه ملاقات کنیم
❣ @Learn_ennglish ❣
كاربرد Thanks though در انگلیسی🇺🇸🇬🇧
.
میدونید که:
🔸though
یعنی:
بهرحال ،باوجود ان ،بهرجهت ،اگرچه ،گرچه ،هرچند با اينکه ،باوجوداينکه ،ولو، ولى
.
در موقعيتي كه:
درست است كه كار يا رخداد يا جريان انجام شده خيلي باب ميل شما نيست؛ اما براي رعايت ادب و احترام؛ سپاسگزاري ميكنيد.
.
مثلا:
موهات رو رنگ كردي؛ و ياكوتاه كردي؛ رفيقت ميگه:
I like your hair
اما خودت از اين مدل و يا رنگ خوشت نيومده؛ و ميگي:
I don't, but thanks though
من (اين مدل و يا زنگ رو) دوستش ندارم؛ بهرحال ممنون
.
Still waiting to receive the package. Thanks though for the update
هنوز منتظر دريافت بسته ام؛ به هرحال مرسي از اطلاعات جديد
.
دقت كنيد، نگرفتن بسته در شما حس خوبي ايجاد نكرده؛ اما براي رعايت ادب سپاسگزاري ميكنيد
.
I didn't like that pizza, Thanks though.
من اون پیتزا رو دوست نداشتم، دستت درد نکنه به هر حال
🆔 @Learn_ennglish ❤️
.
میدونید که:
🔸though
یعنی:
بهرحال ،باوجود ان ،بهرجهت ،اگرچه ،گرچه ،هرچند با اينکه ،باوجوداينکه ،ولو، ولى
.
در موقعيتي كه:
درست است كه كار يا رخداد يا جريان انجام شده خيلي باب ميل شما نيست؛ اما براي رعايت ادب و احترام؛ سپاسگزاري ميكنيد.
.
مثلا:
موهات رو رنگ كردي؛ و ياكوتاه كردي؛ رفيقت ميگه:
I like your hair
اما خودت از اين مدل و يا رنگ خوشت نيومده؛ و ميگي:
I don't, but thanks though
من (اين مدل و يا زنگ رو) دوستش ندارم؛ بهرحال ممنون
.
Still waiting to receive the package. Thanks though for the update
هنوز منتظر دريافت بسته ام؛ به هرحال مرسي از اطلاعات جديد
.
دقت كنيد، نگرفتن بسته در شما حس خوبي ايجاد نكرده؛ اما براي رعايت ادب سپاسگزاري ميكنيد
.
I didn't like that pizza, Thanks though.
من اون پیتزا رو دوست نداشتم، دستت درد نکنه به هر حال
🆔 @Learn_ennglish ❤️
The Monster In The Wardrobe
هیولا در رختآویز
#داستان_کوتاه_انگلیسی
There was once a boy who was afraid of the dark. He thought that when it was dark his bedroom filled up with monsters. But there came a time when he was too old to be allowed to keep sleeping with the light on.
روزی روزگاری پسربچهای بود که از تاریکی میترسید. او با خودش فکر میکرد که در هنگام تاریکی اتاقش پر از هیولا میشد. اما زمانی سر رسید که آنقدری بزرگ شده بود که اجازه نداشت درحالیکه چراغها روشن باشد، بخوابد.
That first night he was paralysed with fear, his mind full of monsters. So much so, that he went over to his wardrobe to get a torch. But when he opened the wardrobe door he came face to face with a monster, and he let out the loudest scream in the world.
آن شب او از ترس فلج و ازکارافتاده شده بود، و ذهنش پر از هیولا بود. تا آنجا که، بهسوی رختآویزش رفت، تایک چراغقوه بردارد. اما وقتی درب رختآویز را باز کرد، بایک هیولا رودررو شد، و بزرگترین فریاد دنیا را از خود بیرون داد.
The monster took a step backwards, grabbed its multicoloured hair with its tentacles and… started crying! The monster cried for so long that the boy’s shock and fear subsided. He calmed the monster as much as he could, and started talking to him, asking him why he was crying, and what he was doing there.
هیولا یک قدم به عقب برگشت. و با شاخکهایش، موهای رنگارنگش را گرفت و شروع کرد به گریه کردن. هیولا بهقدری گریهاش را طول داد که شوک و ترس پسربچه فروکش کرد. او تا آنجایی که میتوانست هیولا را آرام کرد و شروع کرد به صحبت کردن با او و از او پرسید که چرا گریه میکند و آنجا چهکار میکرد.
The monster told him he lived in the wardrobe, but almost never went out, because he was afraid of the boy. When the boy asked him why, the monster told him the boy’s face seemed to him the most horrible thing he’d ever seen with eyes, ears and a nose. The boy felt exactly the same way about the monster, who had an enormous head full of mouths and hair.
هیولا گفت که در رختآویز زندگی میکرد. اما تقریباً هیچگاه بیرون نیامد چون از پسربچه میترسید. وقتیکه پسربچه از وی پرسید چرا؛ او گفت که چهرهی پسربچه با چشم و گوش و دماغ، وحشتناکترین چیزی به نظر میآمد که تابهحال دیده بود. بچه هم دقیقاً همین احساس را نسبت به هیولا داشت کهیک کلهی بزرگ پر از دهان و مو داشت.
The two of them talked so much that they became quite friendly, and they realised that both of them had been afraid of the same thing: the unknown. To lose their fear all they had to do was get to know each other. Together they travelled the world, seeing lions, tigers, crocodiles, dragons… It was the first time either of them had seen such creatures, but they made the effort to get to know them, and ended up dispelling their fear, and becoming friends.
هردوی آنها کلی باهم حرف زدند تا جایی که رفتهرفته باهم دوست شدند. و متوجه شدند که هر دوشان ازیکچیز میترسیدند: از ناشناختهها. برای اینکه ترسشان بریزد، تنها کاری که نیاز بود انجام دهند این بود که همدیگر را بشناسند. آن دو باهم دنیا را گشتند و شیرها، ببرها، کروکدیلها، و اژدها را دیدند. این اولین باری بود که هرکدام از آنها این مخلوقات را میدیدند؛ آنها تلاش کردند که این مخلوقات را بشناسند، و درنهایت منجر شد که ترسشان برطرف شود و باهم دوست شوند.
And, although his parents weren’t too happy, because they thought he was too old to still believe in monsters, the truth of it was that all kinds of creatures visited the boy’s bedroom each night. And, instead of fearing them he had learned to get to know them and befriend them.
باوجوداینکه پدر و مادر بچه خیلی خوشحال نبودند؛ زیرا فکر میکردند پسرشان خیلی بیشتر از آن بزرگ شده است که هنوز به هیولا اعتقاد داشته باشد؛ حقیقتش این بود که هر شب تمام انواع مخلوقات، به اتاقخواب بچه سر میزدند. و بجای اینکه پسربچه از آنها بترسد،یاد گرفت که آنها را بشناسد و با آنها رفیق شود
@Learn_ennglish
هیولا در رختآویز
#داستان_کوتاه_انگلیسی
There was once a boy who was afraid of the dark. He thought that when it was dark his bedroom filled up with monsters. But there came a time when he was too old to be allowed to keep sleeping with the light on.
روزی روزگاری پسربچهای بود که از تاریکی میترسید. او با خودش فکر میکرد که در هنگام تاریکی اتاقش پر از هیولا میشد. اما زمانی سر رسید که آنقدری بزرگ شده بود که اجازه نداشت درحالیکه چراغها روشن باشد، بخوابد.
That first night he was paralysed with fear, his mind full of monsters. So much so, that he went over to his wardrobe to get a torch. But when he opened the wardrobe door he came face to face with a monster, and he let out the loudest scream in the world.
آن شب او از ترس فلج و ازکارافتاده شده بود، و ذهنش پر از هیولا بود. تا آنجا که، بهسوی رختآویزش رفت، تایک چراغقوه بردارد. اما وقتی درب رختآویز را باز کرد، بایک هیولا رودررو شد، و بزرگترین فریاد دنیا را از خود بیرون داد.
The monster took a step backwards, grabbed its multicoloured hair with its tentacles and… started crying! The monster cried for so long that the boy’s shock and fear subsided. He calmed the monster as much as he could, and started talking to him, asking him why he was crying, and what he was doing there.
هیولا یک قدم به عقب برگشت. و با شاخکهایش، موهای رنگارنگش را گرفت و شروع کرد به گریه کردن. هیولا بهقدری گریهاش را طول داد که شوک و ترس پسربچه فروکش کرد. او تا آنجایی که میتوانست هیولا را آرام کرد و شروع کرد به صحبت کردن با او و از او پرسید که چرا گریه میکند و آنجا چهکار میکرد.
The monster told him he lived in the wardrobe, but almost never went out, because he was afraid of the boy. When the boy asked him why, the monster told him the boy’s face seemed to him the most horrible thing he’d ever seen with eyes, ears and a nose. The boy felt exactly the same way about the monster, who had an enormous head full of mouths and hair.
هیولا گفت که در رختآویز زندگی میکرد. اما تقریباً هیچگاه بیرون نیامد چون از پسربچه میترسید. وقتیکه پسربچه از وی پرسید چرا؛ او گفت که چهرهی پسربچه با چشم و گوش و دماغ، وحشتناکترین چیزی به نظر میآمد که تابهحال دیده بود. بچه هم دقیقاً همین احساس را نسبت به هیولا داشت کهیک کلهی بزرگ پر از دهان و مو داشت.
The two of them talked so much that they became quite friendly, and they realised that both of them had been afraid of the same thing: the unknown. To lose their fear all they had to do was get to know each other. Together they travelled the world, seeing lions, tigers, crocodiles, dragons… It was the first time either of them had seen such creatures, but they made the effort to get to know them, and ended up dispelling their fear, and becoming friends.
هردوی آنها کلی باهم حرف زدند تا جایی که رفتهرفته باهم دوست شدند. و متوجه شدند که هر دوشان ازیکچیز میترسیدند: از ناشناختهها. برای اینکه ترسشان بریزد، تنها کاری که نیاز بود انجام دهند این بود که همدیگر را بشناسند. آن دو باهم دنیا را گشتند و شیرها، ببرها، کروکدیلها، و اژدها را دیدند. این اولین باری بود که هرکدام از آنها این مخلوقات را میدیدند؛ آنها تلاش کردند که این مخلوقات را بشناسند، و درنهایت منجر شد که ترسشان برطرف شود و باهم دوست شوند.
And, although his parents weren’t too happy, because they thought he was too old to still believe in monsters, the truth of it was that all kinds of creatures visited the boy’s bedroom each night. And, instead of fearing them he had learned to get to know them and befriend them.
باوجوداینکه پدر و مادر بچه خیلی خوشحال نبودند؛ زیرا فکر میکردند پسرشان خیلی بیشتر از آن بزرگ شده است که هنوز به هیولا اعتقاد داشته باشد؛ حقیقتش این بود که هر شب تمام انواع مخلوقات، به اتاقخواب بچه سر میزدند. و بجای اینکه پسربچه از آنها بترسد،یاد گرفت که آنها را بشناسد و با آنها رفیق شود
@Learn_ennglish
👍1
👌لغات مهم داستان قبل :
Paralyzed: فلج شدن، ازکارافتادن
So much so: تا آنجایی که
To go over: بهسوی (چیزی) رفتن
Wardrobe: رخت آویز
Torch: چراغ قوه
Face to face: رو در رو شدن
Tentacles: شاخکها
Subside: فروکش کردن
Realize: متوجه شدن
Creatures: مخلوقات، موجودات
Dispel: برطرف شدن
Befriend: رفیق شدن
❣ @Learn_ennglish ❣
📚Family
📚خانواده
🇮🇷چند تا خواهر و برادر داری؟
🇺🇸How many brothers and sisters do you have?
🇮🇷 خواهر و برادر بزرگتر از خودت هم داری؟
🇺🇸Do you have any elder brother and sister?
🇮🇷 نه، تک فرزندم.
🇺🇸No, I am an only child.
🇮🇷من از یک خانواده اصیل هستم.
🇺🇸I am connected with a noble family.
🇮🇷او با تو نسبتی دارد؟
🇺🇸Is he related to you?
🇮🇷 بله، او از اقوام دورمن است؟
🇺🇸Yes, she is a distant relative of mine.
🇮🇷او دوست خانوادگی ماست.
🇺🇸He’s a friend of the our family.
🇮🇷 پدر بزرگم زنده است، اما مادر بزرگم فوت کرده است.
🇺🇸My grandpa is alive, but my grandma is dead.
🆔 @Learn_ennglish ❤️
📚خانواده
🇮🇷چند تا خواهر و برادر داری؟
🇺🇸How many brothers and sisters do you have?
🇮🇷 خواهر و برادر بزرگتر از خودت هم داری؟
🇺🇸Do you have any elder brother and sister?
🇮🇷 نه، تک فرزندم.
🇺🇸No, I am an only child.
🇮🇷من از یک خانواده اصیل هستم.
🇺🇸I am connected with a noble family.
🇮🇷او با تو نسبتی دارد؟
🇺🇸Is he related to you?
🇮🇷 بله، او از اقوام دورمن است؟
🇺🇸Yes, she is a distant relative of mine.
🇮🇷او دوست خانوادگی ماست.
🇺🇸He’s a friend of the our family.
🇮🇷 پدر بزرگم زنده است، اما مادر بزرگم فوت کرده است.
🇺🇸My grandpa is alive, but my grandma is dead.
🆔 @Learn_ennglish ❤️
#تقویت_دامنه_لغات
#Geography
✍📃 Ocean اقیانوس
✍📃 Waterfall آبشار
✍📃 Lake دریاچه
✍📃 Island جزیره
✍📃 Desert بیابان
✍📃 Sand dune تپه شنی
✍📃 Forest جنگل
✍📃 Bay خلیج
✍📃 Beach ساحل
✍📃 Pond برکه
✍📃 Mountain peak قله
✍📃 Hill تپه
✍📃 Valley دره
🆔 @Learn_ennglish ❤️
#Geography
✍📃 Ocean اقیانوس
✍📃 Waterfall آبشار
✍📃 Lake دریاچه
✍📃 Island جزیره
✍📃 Desert بیابان
✍📃 Sand dune تپه شنی
✍📃 Forest جنگل
✍📃 Bay خلیج
✍📃 Beach ساحل
✍📃 Pond برکه
✍📃 Mountain peak قله
✍📃 Hill تپه
✍📃 Valley دره
🆔 @Learn_ennglish ❤️
❇️Intention
🇺🇸I'm going to have an off next week.
🇮🇷می خواهم هفته آینده به مرخصی بروم.
🇺🇸I'm planning to study medicine.
🇮🇷در نظر دادم پزشکی بخوانم.
🇺🇸I plan to continue my education.
🇮🇷در نظر دارم تحصیلاتم را ادامه دهم.
🇺🇸I intend write my report.
🇮🇷قصد دارم گزارشم را بنویسم.
🆔 @Learn_ennglish ❤️
🇺🇸I'm going to have an off next week.
🇮🇷می خواهم هفته آینده به مرخصی بروم.
🇺🇸I'm planning to study medicine.
🇮🇷در نظر دادم پزشکی بخوانم.
🇺🇸I plan to continue my education.
🇮🇷در نظر دارم تحصیلاتم را ادامه دهم.
🇺🇸I intend write my report.
🇮🇷قصد دارم گزارشم را بنویسم.
🆔 @Learn_ennglish ❤️
❇️امروز دو تا عبارت کاربردی یاد میگیریم و در داخل مثالها استفاده میکنیم👇👇👇
Sort ofتاحدودی
Kind ofیه جورایی
🇺🇸He's,sort of a nice guy.
🇮🇷تاحدودی رفیق خوبیه.
🇺🇸She's,kind of a nice friend.
🇮🇷یه جورایی دوست خوبیه.
🇺🇸Do you like swimming?
❇️Sort of تاحدودی
❇️I sort of like.
🇺🇸Do they worry you?
❇️Kind of یه جورایی
❇️They kind of worry.
🆔 @Learn_ennglish ❤️
Sort ofتاحدودی
Kind ofیه جورایی
🇺🇸He's,sort of a nice guy.
🇮🇷تاحدودی رفیق خوبیه.
🇺🇸She's,kind of a nice friend.
🇮🇷یه جورایی دوست خوبیه.
🇺🇸Do you like swimming?
❇️Sort of تاحدودی
❇️I sort of like.
🇺🇸Do they worry you?
❇️Kind of یه جورایی
❇️They kind of worry.
🆔 @Learn_ennglish ❤️
📚 رزرو کردن هتل
🇮🇷آیا شما امشب یک اتاق یک نفره دارید؟
🇺🇸Have you got a single room for tonight?
🇮🇷مایلم در اتاق دونفره بمانم.
🇺🇸I’d like to stay in a double room
🇮🇷می خواهم برای هفته آینده یک اتاق رزرو کنم
🇺🇸I’d like to make a reservation for next week
🇮🇷آیا حتما باید از قبل اتاق رزرو کنم؟
🇺🇸Is it necessary to book ahead?
🇮🇷آیا هزینه ای اضافی برای تخت های دونفره می گیرید؟
🇺🇸Do you charge extra for two beds?
🆔 @Learn_ennglish ❤️
🇮🇷آیا شما امشب یک اتاق یک نفره دارید؟
🇺🇸Have you got a single room for tonight?
🇮🇷مایلم در اتاق دونفره بمانم.
🇺🇸I’d like to stay in a double room
🇮🇷می خواهم برای هفته آینده یک اتاق رزرو کنم
🇺🇸I’d like to make a reservation for next week
🇮🇷آیا حتما باید از قبل اتاق رزرو کنم؟
🇺🇸Is it necessary to book ahead?
🇮🇷آیا هزینه ای اضافی برای تخت های دونفره می گیرید؟
🇺🇸Do you charge extra for two beds?
🆔 @Learn_ennglish ❤️
#اصطلاحات_کاربردی
🈹📃 ATM
دستگاه خود پرداز
🈹📃 Draw a check
چك كشيدن
🈹📃 Balance
موجودي
🈹📃 Banking
بانكداري
🈹📃 Blank check
چك سفيد امضا
🈹📃 Block an account
حساب را مسدود كردن
🈹📃 Bounced check
چك برگشتي
🈹📃 Certified check
چك تضميني
🈹📃 Check book
دسته چك
🈹📃 Check clearing
وصول چك
🈹📃 Check to the order of
چك در وجه...
🈹📃 bad check
چك بي محل
🆔 @Learn_ennglish ❤️
🈹📃 ATM
دستگاه خود پرداز
🈹📃 Draw a check
چك كشيدن
🈹📃 Balance
موجودي
🈹📃 Banking
بانكداري
🈹📃 Blank check
چك سفيد امضا
🈹📃 Block an account
حساب را مسدود كردن
🈹📃 Bounced check
چك برگشتي
🈹📃 Certified check
چك تضميني
🈹📃 Check book
دسته چك
🈹📃 Check clearing
وصول چك
🈹📃 Check to the order of
چك در وجه...
🈹📃 bad check
چك بي محل
🆔 @Learn_ennglish ❤️
👍1
Call
❇️در هنگام تماسهای تلفنی میتونیم از جملات زیر استفاده کنیم👇👇👇
🇺🇸Could I call you later?
🇮🇷میتونم بعدا زنگ بزنم؟
🇺🇸Do you read me?
🇮🇷صدامو میشنوی؟
🇺🇸Could you hold?
🇮🇷میشه گوشی رو نگه دارید؟
🇺🇸Good to hear your voice.
🇮🇷خوشحال شدم صداتو شنیدم.
🆔 @Learn_ennglish ❤️
❇️در هنگام تماسهای تلفنی میتونیم از جملات زیر استفاده کنیم👇👇👇
🇺🇸Could I call you later?
🇮🇷میتونم بعدا زنگ بزنم؟
🇺🇸Do you read me?
🇮🇷صدامو میشنوی؟
🇺🇸Could you hold?
🇮🇷میشه گوشی رو نگه دارید؟
🇺🇸Good to hear your voice.
🇮🇷خوشحال شدم صداتو شنیدم.
🆔 @Learn_ennglish ❤️