Forwarded from آکادمی اقتصاد ایران
💢طنزتلخِ جالب اما واقعی !
از هوش مصنوعی پرسیدم ؛ اگر تو در دولت کنترل نرخ ارز رو در دست داشتی ، چیکار میکردی که به اقتصاد آسیب بزنی ؟
در پاسخ ابتدا این موضوع رو طنزآلود خواند و پاسخش بسیار جالب بود !
✍ محمدجواد حسینی
@monetary_academy
از هوش مصنوعی پرسیدم ؛ اگر تو در دولت کنترل نرخ ارز رو در دست داشتی ، چیکار میکردی که به اقتصاد آسیب بزنی ؟
در پاسخ ابتدا این موضوع رو طنزآلود خواند و پاسخش بسیار جالب بود !
✍ محمدجواد حسینی
@monetary_academy
💢فرار از سختیهای زندگی
■هایدگر فیلسوف آلمانی میگوید: اگر بخواهم با شما رو راست باشم باید بگویم، که زندگی به شکل گُریزناپذیری سخت است و این ربطی به جایی که هستید و جوری که زندگی میکنید، ندارد. من به آن میگویم: *“اصل بقای سختی”*. یعنی سختی از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود ولی نابود نمیشود.
□برای همین هم در يک زندگیِ خیلی خوب و عادی، جاییکه هیچ کسی به هیچ کسی به خاطر عقایدش شلیک نمیکند و همه چیز آرام است؛ آدمهای زیادی مشت مشت قرص ضد افسردگی میخورند که بتوانند خودشان را هر روز صبح از داخل رختخواب بیرون بکشند.
●خیلیها معتقدند که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخود فرنگیِ غیر ارگانیک و گِلوتِن، ماها را اینجوری کرده و قدیمها مردم خوشبختتر بودند. شما بشنوید و باور نکنید.
○هزارها سال پیش شاهزادهای هندی به نام سیزارتا یا همان بودا گفت که *“زندگی رنج است.”* رنج، یا به زبان بودا “دوکا”. هایدگر به این میگوید: *“اضطراب وجودی”* اینها را نگفتم که ناامیدتان کنم.
■چیزهای خوب و دلنشین هم در دنیا کم نیست. میتوانید از آنها در این راه کمک بگیرید. هر وقت داشتید در چاه غم فرو میرفتید مثل “رَسَن” به آن چنگ بیندازید و بیایید بیرون. یکی از این طنابها؛ موسیقی است. اگر توانستید سازی بزنید؛ اگر نتوانستید به آن گوش کنید.
□وقتهایی که شاد هستید، موسیقی گوش کنید و وقتهایی که غمگین بودید، بیشتر موسیقی گوش کنید. آنجا که از هر حرکتی عاجز ماندید؛ برقصید، رقصیدن بهترین و مفیدترین کاری است که میتوانید برای روحتان بکنید. هرجا ریتمی شنیدید که میشد، با آن رقصید، خودتان را تکان بدهید، حتی اگر ریتم چکیدن قطرههای آب از شیروانی باشد. رقص از نظر علمی، هم ارتعاش شدن با جریان هستی است. با خودتان و برای خودتان برقصید. راستی اگرصدای خوبی داشتید موقع رقصیدن یک کم هم آواز بخوانید، اما اگر نداشتید هم مهم نیست.
●چیز دیگری که میتوانید بخوانید کتاب است. خواندن کتاب به شما کمک میکند زندگیهای دیگری را که هیچ وقت نمی توانستید تجربه کنید را تجربه کنید.
●فیلم هم همین کار را در یک ابعاد دیگری میکند. اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالاتر از فیلم است، چون قوه تخیلتان رو به کار میگیرد؛ و روند ذهنیتر و عمیق تری است. تا میتونید کتاب بخوانید. وسط کتابها حتما چند صفحه هم برای مطالعه در مورد ستارهها و کهکشانها وقت بگذارید، چون کمکتان میکند که ابعاد چیزها را بهتر درک کنید.
○یادتان نرود که در کل هستی کجا ایستادهاید. برای همین، قدیمها بیشتر فیلسوفها ستارهشناس هم بودند. شاید نخواهید یا نتوانیدمنجّم بشوید. ولی همیشه میتوانید وقتهایی که غمگین هستید، به آسمان نگاه کنید و ببینید که غمهایتان در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچک است.
■طنابهای دیگری هم هست؛ چیزهایی مثل *نقاشی کردن*، *عکاسی*، *کاشتن یک درخت*، *آشپزی با ادویههای جدید*، *سفر کردن*، *حرکت…*
□ما برای نشستن خلق نشدهایم. صندلی یکی از خطرناکترین اختراعات بشریست. به جای نشستن *قدم* بزنید؛ *بدوید*، *شنا* کنید. اگر مجبور شدید بنشینید؛ برای خودتان، همنشینهایی پیدا کنید و از مصاحبتشان لذت ببرید. پیدا کردن دوست خوب خیلی هم آسان نیست. اما اگر دوست خوبی باشید؛ دیر یا زود چند تا آدم خوب دورتان جمع خواهند شد. در ضمن، دایره دوستهایتان را به آدمها محدود نکنید.
●شما میتوانید تقریباً با همه موجودات زنده دنیا دوست باشید؛ *گلها*، *علفها*، *ماهیها*، *پرندهها*، و بله حتی *گربهها*. حیوانها گاهی حتی از آدمها هم دوستهای بهتری هستند.
○در زندگی چاه غم زیاد است ولی طناب هم هست؛ سَرِ رَسَن را ول نکنید. اما مراقب باشید که به طنابهای پوسیده مثل الکل، دود، پول و حتی غرور و موقعیت و موفقیت آویزان نشوید، چون از داخل چاه بیرونتان نمی آورند و بدتر رهايتان میکنند.
■ته چاه… بگردید و طنابهای خودتان را پیدا کنید و اگر نتوانستید پیدایش کنید؛ *“ببافیدش”*. آدمهای انگشت شماری طناب بافی بلدند، دانشمندها، کاشفها، مربیهای فوتبال، کمدینها و هنرمندها همه طناب باف هستند و طنابهایی را بافتند که آدمهای دیگر هم میتوانند سرش را بگیرند و با آن از داخل چاه بیرون بیایند.
□اگر ما امروز از سیاه سرفه نمیمیریم برای این است که طنابی را گرفتیم که لویی پاستور سالها پیش بافته است. “سمفونی شماره پنج” طنابی است که بتهوون با نُتها به هم پیوند زده است. “صد سال تنهایی” طنابی است که مارکز با کلمه و خیال به هم بافته است.
●بیشتر طنابهای رهایی را یک روزی کسی که شاید ته چاه زندانی بوده بافته است. باید از آنها استفاده کنیم.
@life_skills2022
■هایدگر فیلسوف آلمانی میگوید: اگر بخواهم با شما رو راست باشم باید بگویم، که زندگی به شکل گُریزناپذیری سخت است و این ربطی به جایی که هستید و جوری که زندگی میکنید، ندارد. من به آن میگویم: *“اصل بقای سختی”*. یعنی سختی از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود ولی نابود نمیشود.
□برای همین هم در يک زندگیِ خیلی خوب و عادی، جاییکه هیچ کسی به هیچ کسی به خاطر عقایدش شلیک نمیکند و همه چیز آرام است؛ آدمهای زیادی مشت مشت قرص ضد افسردگی میخورند که بتوانند خودشان را هر روز صبح از داخل رختخواب بیرون بکشند.
●خیلیها معتقدند که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخود فرنگیِ غیر ارگانیک و گِلوتِن، ماها را اینجوری کرده و قدیمها مردم خوشبختتر بودند. شما بشنوید و باور نکنید.
○هزارها سال پیش شاهزادهای هندی به نام سیزارتا یا همان بودا گفت که *“زندگی رنج است.”* رنج، یا به زبان بودا “دوکا”. هایدگر به این میگوید: *“اضطراب وجودی”* اینها را نگفتم که ناامیدتان کنم.
■چیزهای خوب و دلنشین هم در دنیا کم نیست. میتوانید از آنها در این راه کمک بگیرید. هر وقت داشتید در چاه غم فرو میرفتید مثل “رَسَن” به آن چنگ بیندازید و بیایید بیرون. یکی از این طنابها؛ موسیقی است. اگر توانستید سازی بزنید؛ اگر نتوانستید به آن گوش کنید.
□وقتهایی که شاد هستید، موسیقی گوش کنید و وقتهایی که غمگین بودید، بیشتر موسیقی گوش کنید. آنجا که از هر حرکتی عاجز ماندید؛ برقصید، رقصیدن بهترین و مفیدترین کاری است که میتوانید برای روحتان بکنید. هرجا ریتمی شنیدید که میشد، با آن رقصید، خودتان را تکان بدهید، حتی اگر ریتم چکیدن قطرههای آب از شیروانی باشد. رقص از نظر علمی، هم ارتعاش شدن با جریان هستی است. با خودتان و برای خودتان برقصید. راستی اگرصدای خوبی داشتید موقع رقصیدن یک کم هم آواز بخوانید، اما اگر نداشتید هم مهم نیست.
●چیز دیگری که میتوانید بخوانید کتاب است. خواندن کتاب به شما کمک میکند زندگیهای دیگری را که هیچ وقت نمی توانستید تجربه کنید را تجربه کنید.
●فیلم هم همین کار را در یک ابعاد دیگری میکند. اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالاتر از فیلم است، چون قوه تخیلتان رو به کار میگیرد؛ و روند ذهنیتر و عمیق تری است. تا میتونید کتاب بخوانید. وسط کتابها حتما چند صفحه هم برای مطالعه در مورد ستارهها و کهکشانها وقت بگذارید، چون کمکتان میکند که ابعاد چیزها را بهتر درک کنید.
○یادتان نرود که در کل هستی کجا ایستادهاید. برای همین، قدیمها بیشتر فیلسوفها ستارهشناس هم بودند. شاید نخواهید یا نتوانیدمنجّم بشوید. ولی همیشه میتوانید وقتهایی که غمگین هستید، به آسمان نگاه کنید و ببینید که غمهایتان در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچک است.
■طنابهای دیگری هم هست؛ چیزهایی مثل *نقاشی کردن*، *عکاسی*، *کاشتن یک درخت*، *آشپزی با ادویههای جدید*، *سفر کردن*، *حرکت…*
□ما برای نشستن خلق نشدهایم. صندلی یکی از خطرناکترین اختراعات بشریست. به جای نشستن *قدم* بزنید؛ *بدوید*، *شنا* کنید. اگر مجبور شدید بنشینید؛ برای خودتان، همنشینهایی پیدا کنید و از مصاحبتشان لذت ببرید. پیدا کردن دوست خوب خیلی هم آسان نیست. اما اگر دوست خوبی باشید؛ دیر یا زود چند تا آدم خوب دورتان جمع خواهند شد. در ضمن، دایره دوستهایتان را به آدمها محدود نکنید.
●شما میتوانید تقریباً با همه موجودات زنده دنیا دوست باشید؛ *گلها*، *علفها*، *ماهیها*، *پرندهها*، و بله حتی *گربهها*. حیوانها گاهی حتی از آدمها هم دوستهای بهتری هستند.
○در زندگی چاه غم زیاد است ولی طناب هم هست؛ سَرِ رَسَن را ول نکنید. اما مراقب باشید که به طنابهای پوسیده مثل الکل، دود، پول و حتی غرور و موقعیت و موفقیت آویزان نشوید، چون از داخل چاه بیرونتان نمی آورند و بدتر رهايتان میکنند.
■ته چاه… بگردید و طنابهای خودتان را پیدا کنید و اگر نتوانستید پیدایش کنید؛ *“ببافیدش”*. آدمهای انگشت شماری طناب بافی بلدند، دانشمندها، کاشفها، مربیهای فوتبال، کمدینها و هنرمندها همه طناب باف هستند و طنابهایی را بافتند که آدمهای دیگر هم میتوانند سرش را بگیرند و با آن از داخل چاه بیرون بیایند.
□اگر ما امروز از سیاه سرفه نمیمیریم برای این است که طنابی را گرفتیم که لویی پاستور سالها پیش بافته است. “سمفونی شماره پنج” طنابی است که بتهوون با نُتها به هم پیوند زده است. “صد سال تنهایی” طنابی است که مارکز با کلمه و خیال به هم بافته است.
●بیشتر طنابهای رهایی را یک روزی کسی که شاید ته چاه زندانی بوده بافته است. باید از آنها استفاده کنیم.
@life_skills2022
📢 وبینار رایگان راهاندازی کسبوکار در بازارهای بینالمللی! 🌍🚀
💡 کسبوکارت رو جهانی کن!
🚀 راهنمای جامع ویزای استارتاپی و خویشفرمایی
🌎 بررسی ۸ اکوسیستم برتر استارتاپی
🎤 تجربیات واقعی کارآفرینان موفق در کانادا، هلند، انگلیس و امارات
🛠 معرفی StartupVisa Compass™ برای انتخاب بهترین مسیر
📅 ۱۴ اسفند | ⏰ ۲۰:۰۰ | 💻 آنلاین | 💰 کاملاً رایگان
🔥 فرصت رو از دست نده، همین حالا ثبتنام کن و مسیر بینالمللی شدن رو شروع کن! 👇✨
🔗 ثبتنام: https://zaya.io/rao3w
💡 کسبوکارت رو جهانی کن!
🚀 راهنمای جامع ویزای استارتاپی و خویشفرمایی
🌎 بررسی ۸ اکوسیستم برتر استارتاپی
🎤 تجربیات واقعی کارآفرینان موفق در کانادا، هلند، انگلیس و امارات
🛠 معرفی StartupVisa Compass™ برای انتخاب بهترین مسیر
📅 ۱۴ اسفند | ⏰ ۲۰:۰۰ | 💻 آنلاین | 💰 کاملاً رایگان
🔥 فرصت رو از دست نده، همین حالا ثبتنام کن و مسیر بینالمللی شدن رو شروع کن! 👇✨
🔗 ثبتنام: https://zaya.io/rao3w
💢چرا آرامش نداریم؟ چرا افسرده میشویم؟
🖊مصطفی ملکیان
■از قدیم، فلاسفه، عرفا، و برخی بنیانگذاران ادیان میگفتند که هر کدام از انسانها یک خود واقعی دارند "self /خود"؛ یعنی "تو چنان که واقعا هستی". ولی هرکدام از انسانها، یک تصوری از خود واقعیشان دارند که این تصور، با خود واقعیشان انطباق ندارد که به آن ego میگویند. در اینجا به این ego، "من" میگویند. گاهی تصور میکنیم ویژگی خاصی در ما هست، در حالی که در خودِ واقعیمان اصلا نیست و گاهی نیز تصور میکنیم که ویژگی خاصی در ما نیست، در حالی که در خودِ واقعیمان هست.
□به زبان دیگر، برخی گفتهاند که هر انسانی، یک هویت واقعی objective identity دارد که همان self اوست، اما همین انسان یک هویت subjective هم دارد که همان ego است. مثال: ممکن است من فی الواقع آدم متکبری باشم، ولی گمان کنم که آدم متواضعیام، الان ego متواضع هست ولی self متکبر میباشد. من ممکن است که تصورم این باشد که دانشمندم: ego، ولی در واقع نباشم: self.
●اکثر ما انسانها عمرمان را با ego زندگی میکنیم. به واسطۀ همین ego هست که با شما دوستی میکنم و قهر میکنم و دشمنی میکنم و ... اینهایی که این تفکیک را کردهاند، چه دلیلی برای حرفشان دارند؟
○چندین دلیل آوردهاند که فلاسفه و عرفا و .... گفتهاند که اگر بخواهم به آنها بپردازم، بحث به درازا میکشد و از آنها صرفنظر میکنم اما به یکی از آنها میپردازم: هر کسی خودش را دوست دارد "self-love" که همین، موجب میشود انسان، خودنگهدار شود (صیانت از ذات).
■از همین صیانت از ذات، دو فرزند متولد میشود که عبارتند از جلب نفع و دفع ضرر. اگر ماجرا از این قرار است چرا ناشاد هستیم؟ تو (یعنی انسان در هر مرتبهای که میخواهی باشی) تا آنجا که در توان خودت بوده، هر نفعی را به طرف خودت جلب کردهای، پس چرا آرامش نداری؟ چرا افسرده میشوی؟ چرا ناراحت هستی؟ چرا شاد نیستی؟
□یک مثال از مولانا بیاورم: مولانا در مثنوی میگوید یک فرد رفت ۳۰ سال در بازار مشغول تجارت شد و ثروت عظیمی به دست آورد و از طریق همین ثروت، یک زمین بسیار بزرگی خریداری کرد و سپس رفت ۳۰ سال دیگر کار کرد و باز هم ثروت کلانی به دست آورد و با آن ثرون کلان، کاخ بسیار مجلل و بزرگی ساخت. زمانی که میخواست به آن کاخ نقل مکان کند، ماموران شهرداری گفتند که زمین شما آن طرفتر بود و زمین را عوضی گرفتهای و کاخ را بر روی زمین یک نفر دیگر ساختهای و زمین خودت بایر مانده است!
●این فرد یک زمین را که زمین خودش تلقی کرده بود، مدنظر قرار داده و هرچه ثروت داشته، خرج آن زمین کرده، ولی زمین یک نفر دیگر را آباد کرده است.
○مولانا از این داستان استفاده کرده و میگوید من و شما هم همینطوریم، ما یک زمین داریم به نام بدن و یک زمین هم داریم به نام روح. ما فکر میکنیم بدن ما، زمین ماست و هر چه داریم خرج این بدن میکنیم و وقتی که میخواهیم بمیریم به ما میگویند که زمین شما، آن دیگری بوده یعنی روح شما. بدن را آباد کردهایم اما روح را رها کردهایم از این جهت است که میگوید:
در زمین دیگران خانه مکن // کار خود کن، کار بیگانه مکن
✍منبع: سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان "چرا باید اخلاقی زیست"، جلسهی سوم
@life_skills2022
🖊مصطفی ملکیان
■از قدیم، فلاسفه، عرفا، و برخی بنیانگذاران ادیان میگفتند که هر کدام از انسانها یک خود واقعی دارند "self /خود"؛ یعنی "تو چنان که واقعا هستی". ولی هرکدام از انسانها، یک تصوری از خود واقعیشان دارند که این تصور، با خود واقعیشان انطباق ندارد که به آن ego میگویند. در اینجا به این ego، "من" میگویند. گاهی تصور میکنیم ویژگی خاصی در ما هست، در حالی که در خودِ واقعیمان اصلا نیست و گاهی نیز تصور میکنیم که ویژگی خاصی در ما نیست، در حالی که در خودِ واقعیمان هست.
□به زبان دیگر، برخی گفتهاند که هر انسانی، یک هویت واقعی objective identity دارد که همان self اوست، اما همین انسان یک هویت subjective هم دارد که همان ego است. مثال: ممکن است من فی الواقع آدم متکبری باشم، ولی گمان کنم که آدم متواضعیام، الان ego متواضع هست ولی self متکبر میباشد. من ممکن است که تصورم این باشد که دانشمندم: ego، ولی در واقع نباشم: self.
●اکثر ما انسانها عمرمان را با ego زندگی میکنیم. به واسطۀ همین ego هست که با شما دوستی میکنم و قهر میکنم و دشمنی میکنم و ... اینهایی که این تفکیک را کردهاند، چه دلیلی برای حرفشان دارند؟
○چندین دلیل آوردهاند که فلاسفه و عرفا و .... گفتهاند که اگر بخواهم به آنها بپردازم، بحث به درازا میکشد و از آنها صرفنظر میکنم اما به یکی از آنها میپردازم: هر کسی خودش را دوست دارد "self-love" که همین، موجب میشود انسان، خودنگهدار شود (صیانت از ذات).
■از همین صیانت از ذات، دو فرزند متولد میشود که عبارتند از جلب نفع و دفع ضرر. اگر ماجرا از این قرار است چرا ناشاد هستیم؟ تو (یعنی انسان در هر مرتبهای که میخواهی باشی) تا آنجا که در توان خودت بوده، هر نفعی را به طرف خودت جلب کردهای، پس چرا آرامش نداری؟ چرا افسرده میشوی؟ چرا ناراحت هستی؟ چرا شاد نیستی؟
□یک مثال از مولانا بیاورم: مولانا در مثنوی میگوید یک فرد رفت ۳۰ سال در بازار مشغول تجارت شد و ثروت عظیمی به دست آورد و از طریق همین ثروت، یک زمین بسیار بزرگی خریداری کرد و سپس رفت ۳۰ سال دیگر کار کرد و باز هم ثروت کلانی به دست آورد و با آن ثرون کلان، کاخ بسیار مجلل و بزرگی ساخت. زمانی که میخواست به آن کاخ نقل مکان کند، ماموران شهرداری گفتند که زمین شما آن طرفتر بود و زمین را عوضی گرفتهای و کاخ را بر روی زمین یک نفر دیگر ساختهای و زمین خودت بایر مانده است!
●این فرد یک زمین را که زمین خودش تلقی کرده بود، مدنظر قرار داده و هرچه ثروت داشته، خرج آن زمین کرده، ولی زمین یک نفر دیگر را آباد کرده است.
○مولانا از این داستان استفاده کرده و میگوید من و شما هم همینطوریم، ما یک زمین داریم به نام بدن و یک زمین هم داریم به نام روح. ما فکر میکنیم بدن ما، زمین ماست و هر چه داریم خرج این بدن میکنیم و وقتی که میخواهیم بمیریم به ما میگویند که زمین شما، آن دیگری بوده یعنی روح شما. بدن را آباد کردهایم اما روح را رها کردهایم از این جهت است که میگوید:
در زمین دیگران خانه مکن // کار خود کن، کار بیگانه مکن
✍منبع: سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان "چرا باید اخلاقی زیست"، جلسهی سوم
@life_skills2022
Forwarded from آکادمی اقتصاد ایران
💢با وجودیکه خیلی با کیهان حال نمیکنم ولی با این تیتر موافقم
زرگر و طلا فروش یا باید مثل کارخونه دارهای بیچاره که این وضع ورشکستشون کرده ببندن بگن اقا ما با این شرایط دیگه باز نمیکنیم ، یا مثل همه عوام با حقوق چند میلیونی که مالیات میدن ، دولا پهنا مالیات بدن
در واقع از این نوسانات نامتعارف و نامعقول ، صراف و طلا فروش و زرگر همراستا با حکومت داره با خالی کردن جیب مردم ، جیب خودشو پر میکنه
تا بحث مالیات و اعلام موجودی میشه ، همه اشون معترض میشن ولی یه اتحادیه از یک شهری در این وضعیت بلبشو حاضر نیس مغازه هاشونو ببنده بگه ما دیگه با این وضعیت کار نمیکنیم
این مملکت هرکس شده نگران جیب خودش و یک نفر به فکر عوام و اکثریت جامعه نیست
✍محمد جواد حسینی
@monetary_academy
زرگر و طلا فروش یا باید مثل کارخونه دارهای بیچاره که این وضع ورشکستشون کرده ببندن بگن اقا ما با این شرایط دیگه باز نمیکنیم ، یا مثل همه عوام با حقوق چند میلیونی که مالیات میدن ، دولا پهنا مالیات بدن
در واقع از این نوسانات نامتعارف و نامعقول ، صراف و طلا فروش و زرگر همراستا با حکومت داره با خالی کردن جیب مردم ، جیب خودشو پر میکنه
تا بحث مالیات و اعلام موجودی میشه ، همه اشون معترض میشن ولی یه اتحادیه از یک شهری در این وضعیت بلبشو حاضر نیس مغازه هاشونو ببنده بگه ما دیگه با این وضعیت کار نمیکنیم
این مملکت هرکس شده نگران جیب خودش و یک نفر به فکر عوام و اکثریت جامعه نیست
✍محمد جواد حسینی
@monetary_academy
Forwarded from Hrbox
اطلاعات، قراردادها و ارزیابیها پراکندهن؟ 📂
گزارشها دیر میرسن و کارها کند پیش میره؟
وقتشه همهچی رو یکجا و بدون دردسر مدیریت کنی!
با HRBOX، سال ۴۰۴ بدون ارور 404!⚠️
نرمافزار ۴۰۴ رو با قیمت ۴۰۳ بخر!
https://B2n.ir/hrboxsh2
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from موفقیت و توسعه فردی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Hrbox
تحول دیجیتال منابع انسانی فقط به معنی استفاده از فناوری نیست؛ بلکه نیازمند یکپارچگی دادهها، فرآیندها و تصمیمگیریهاست. در دنیایی که سرعت و دقت در مدیریت سرمایه انسانی تعیینکننده است، سیستمهای جزیرهای و دادههای پراکنده دیگر جایی ندارند.
بدون یکپارچگی، مدیریت منابع انسانی دیجیتال فقط یک رؤیاست!
با HRBOX سال ۴۰۴ بدون ارور 404⚠️
https://b2n.ir/hrboxshr3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌲 همراهان گرامی 🌲
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
📲 هوش مصنوعی در کسب وکار
@management_ai
💸 آکادمی اقتصاد ایران
@monetary_academy
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
📲 هوش مصنوعی در کسب وکار
@management_ai
💸 آکادمی اقتصاد ایران
@monetary_academy
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
💢تخلیه روانی
🖊️دکتر هادی خیرآبادی
■تا حالا شده است بعد از خوردنِ مایعاتِ زیاد، یا توی سرما وسطِ جاده در یک اتوبوس بین شهری گیر کرده باشید و مثانهتان از فشارِ پر شدن در حال ترکیدن باشد؟ دیدهاید آدم جانش به لبش میرسد؛ تمام ذهن و فکر و آرمان و آرزویش خالی شدن مثانهاش است. هیچی برایش مهم نیست. هیچی به چشمش نمی آید. هیچ آرزویی ندارد جز توقف ماشین. تا محتویات مثانه را برون ریزی کنید.
□دیدهاید وقتی دستشویی میروید چه احساس راحتیای دست میدهد؟ احساس سبُکی. آنوقت است که آزاد میشوید و دوباره به چیزهای دیگر فکر میکنید. از تهِ دل میگویید: آخِیش. راحت شدم.
●روان ما هم یک مثانه دارد که در مسیر زندگی مدام پر و خالی میشود. آنها که مایعات بیشتری میخورند یا در معرض سرما هستند (یعنی زندگی پرتلاطمتری دارند) مثانهشان زودتر پُر میشود. مثانهی روان که پر میشود آدم الَکی قاطی می کند، به هم میریزد؛ اخلاقش سگی میشود؛ و جالب آنکه خودش هم نمیداند چه مرگش است.
○با این تفاوت که آدم پرشدنِ مثانهی روان را نمی فهمد؛ فقط درد و فشارش را حس میکند. روان نیز نیاز به بیرونروی دارد. نیاز به خالی شدن از فاضلاب مشکلات زندگی. تا بتواند دوباره به چیزهای خوب فکر کند. روی چیزهای بهتر سرمایهگزاری کند. روان هم نیاز به رهایی از فشار دارد. وگرنه میماند؛ گیر میکند. رشد نمیکند. نمیتواند قدم از قدم بردارد. تمام فکر و ذکرش درگیر چیزهای حقیر میشود.
■گاهی به روانتان استراحت دهید. استراحت از روزمرگی؛ از دویدنهای بیهدف؛ از تنشهای بیهوده؛ از کل کل کردن با خود و دیگران؛ از گیر دادن به چیزهایی که ارزشش را ندارد؛ استراحت از حرص و طمع، استراحت از کینه.استراحت از خبر های ناگوار، استراحت از نقاب ها و پرستیژهای مزخرفی که سینهی آدم را تنگ میکند. استراحت از احساس قبض و گرفتگی.
□یا لااقل استراحت از چیزهایی که درون خود میریزید و کسی نمیفهمد. خصوصا در فرهنگ ما که از همان بچگی یاد میگیریم که آدمِ خوب یعنی کسی که هیجاناتش را سرکوب کند و نشان ندهد.
●برونریزی روان یعنی داشتنِ رفیقی که با او همانطور حرف بزنید که با خودتان حرف میزنید. اگر نداریدَش بهترین رفیقی که می توانید فشار روان را روی آن خالی کنید یک قلم و کاغذ است. بنویسید. هرچه دلِ تنگتان میخواهد. آزاد و رها. بعدش هم بیندازیدش سطل اشغال. حتی اسیرِ آن نوشتن هم نشوید: اینکه چه مینویسید و چگونه مینویسید و برای چه مینویسید. فقط و فقط بنوسید. حتی اگر حال نوشتن نداری شروع کن به حرف زدن و صدایتان را ضبط کردن. بدون هیچ قیدی حرف هایت را بزن. بی هیچ آداب و ترتیبی. در مورد همه چی. بی هیچ هراس و قید و بندی. بعد بارها گوشش بده. بعد حذفش کن و فراموشش کن. فقط باید برسی به آنجا که فریاد بکشی: «چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من».
○برونریزی یعنی ورزش؛ یعنی گاهی کوه و درِ و دشت رفتن. یعنی بالا و پایین پریدن. یعنی با بچهها فوتبال زدن و عروسک بازی کردن. یعنی فریاد کشیدن؛ بلند خندیدن؛ بلند گریه کردن. اصلا یعنی لحظاتی را مثل دیوانهها زیستن.
■یعنی آن لباس قشنگتان را توی خانه پوشیدن و خودتان را تحویل گرفتن. یعنی توی خلوتِ خودتان همراه با یک آهنگ دلخواه یک لیوان چای با بیسکوییت در خلوت خوردن و بعدش شروع کنی برای خودت رقصیدن. یعنی لحظاتی بیخیال همه چیز شدن. یعنی تمام وجودتان با حضور قلب دایم یک ذکر را بگوید: چیز لقِ دنیا. برون ریزی یعنی چیزی که بعدش از تهِ دلتان بگویید: "آخیش؛ راحت شدم."
□بیرون نریختن هیجانهای اصلی در مسیری بالغانه و والایشیافته، و سرکوبِ مداوم آنها در خانواده و یا در جامعه، کم کم به تجمعِ درونیِ خشم منجر خواهد شد که روزی در جایی همانند یک دُمل چرکین سر باز خواهد کرد.
●فقط یک چیز را یادتان باشد؛ یعنی یک چیز را رعایت کنید؛ فشار روانتان را روی کسی خالی نکنید. قرار نیست با آخِیش گفتن شما، زخمی بر وجود کسی بنشیند....
@life_skills2022
🖊️دکتر هادی خیرآبادی
■تا حالا شده است بعد از خوردنِ مایعاتِ زیاد، یا توی سرما وسطِ جاده در یک اتوبوس بین شهری گیر کرده باشید و مثانهتان از فشارِ پر شدن در حال ترکیدن باشد؟ دیدهاید آدم جانش به لبش میرسد؛ تمام ذهن و فکر و آرمان و آرزویش خالی شدن مثانهاش است. هیچی برایش مهم نیست. هیچی به چشمش نمی آید. هیچ آرزویی ندارد جز توقف ماشین. تا محتویات مثانه را برون ریزی کنید.
□دیدهاید وقتی دستشویی میروید چه احساس راحتیای دست میدهد؟ احساس سبُکی. آنوقت است که آزاد میشوید و دوباره به چیزهای دیگر فکر میکنید. از تهِ دل میگویید: آخِیش. راحت شدم.
●روان ما هم یک مثانه دارد که در مسیر زندگی مدام پر و خالی میشود. آنها که مایعات بیشتری میخورند یا در معرض سرما هستند (یعنی زندگی پرتلاطمتری دارند) مثانهشان زودتر پُر میشود. مثانهی روان که پر میشود آدم الَکی قاطی می کند، به هم میریزد؛ اخلاقش سگی میشود؛ و جالب آنکه خودش هم نمیداند چه مرگش است.
○با این تفاوت که آدم پرشدنِ مثانهی روان را نمی فهمد؛ فقط درد و فشارش را حس میکند. روان نیز نیاز به بیرونروی دارد. نیاز به خالی شدن از فاضلاب مشکلات زندگی. تا بتواند دوباره به چیزهای خوب فکر کند. روی چیزهای بهتر سرمایهگزاری کند. روان هم نیاز به رهایی از فشار دارد. وگرنه میماند؛ گیر میکند. رشد نمیکند. نمیتواند قدم از قدم بردارد. تمام فکر و ذکرش درگیر چیزهای حقیر میشود.
■گاهی به روانتان استراحت دهید. استراحت از روزمرگی؛ از دویدنهای بیهدف؛ از تنشهای بیهوده؛ از کل کل کردن با خود و دیگران؛ از گیر دادن به چیزهایی که ارزشش را ندارد؛ استراحت از حرص و طمع، استراحت از کینه.استراحت از خبر های ناگوار، استراحت از نقاب ها و پرستیژهای مزخرفی که سینهی آدم را تنگ میکند. استراحت از احساس قبض و گرفتگی.
□یا لااقل استراحت از چیزهایی که درون خود میریزید و کسی نمیفهمد. خصوصا در فرهنگ ما که از همان بچگی یاد میگیریم که آدمِ خوب یعنی کسی که هیجاناتش را سرکوب کند و نشان ندهد.
●برونریزی روان یعنی داشتنِ رفیقی که با او همانطور حرف بزنید که با خودتان حرف میزنید. اگر نداریدَش بهترین رفیقی که می توانید فشار روان را روی آن خالی کنید یک قلم و کاغذ است. بنویسید. هرچه دلِ تنگتان میخواهد. آزاد و رها. بعدش هم بیندازیدش سطل اشغال. حتی اسیرِ آن نوشتن هم نشوید: اینکه چه مینویسید و چگونه مینویسید و برای چه مینویسید. فقط و فقط بنوسید. حتی اگر حال نوشتن نداری شروع کن به حرف زدن و صدایتان را ضبط کردن. بدون هیچ قیدی حرف هایت را بزن. بی هیچ آداب و ترتیبی. در مورد همه چی. بی هیچ هراس و قید و بندی. بعد بارها گوشش بده. بعد حذفش کن و فراموشش کن. فقط باید برسی به آنجا که فریاد بکشی: «چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من».
○برونریزی یعنی ورزش؛ یعنی گاهی کوه و درِ و دشت رفتن. یعنی بالا و پایین پریدن. یعنی با بچهها فوتبال زدن و عروسک بازی کردن. یعنی فریاد کشیدن؛ بلند خندیدن؛ بلند گریه کردن. اصلا یعنی لحظاتی را مثل دیوانهها زیستن.
■یعنی آن لباس قشنگتان را توی خانه پوشیدن و خودتان را تحویل گرفتن. یعنی توی خلوتِ خودتان همراه با یک آهنگ دلخواه یک لیوان چای با بیسکوییت در خلوت خوردن و بعدش شروع کنی برای خودت رقصیدن. یعنی لحظاتی بیخیال همه چیز شدن. یعنی تمام وجودتان با حضور قلب دایم یک ذکر را بگوید: چیز لقِ دنیا. برون ریزی یعنی چیزی که بعدش از تهِ دلتان بگویید: "آخیش؛ راحت شدم."
□بیرون نریختن هیجانهای اصلی در مسیری بالغانه و والایشیافته، و سرکوبِ مداوم آنها در خانواده و یا در جامعه، کم کم به تجمعِ درونیِ خشم منجر خواهد شد که روزی در جایی همانند یک دُمل چرکین سر باز خواهد کرد.
●فقط یک چیز را یادتان باشد؛ یعنی یک چیز را رعایت کنید؛ فشار روانتان را روی کسی خالی نکنید. قرار نیست با آخِیش گفتن شما، زخمی بر وجود کسی بنشیند....
@life_skills2022
💢 آیا جذب و نگهداشت کارکنان برای شما چالشبرانگیز شده است؟
❗️آیا به دلیل بهرهوری پایین افراد، نمیخواهید حقوق بيشتری به آنها پرداخت كنيد؟
🖥 ما به شما ۴ راهکار اصلی و ۱۱ مکانیزم فرعی ارائه میکنیم که میتواند به شما کمک کند تا:
➖ بهرهوری کارکنان را افزایش دهید
➖ عدالت در پرداخت حقوق ایجاد کنید
➖ به رشد و توسعه کارکنان کمک کنید
➖ جانشینپروری و مدیریت استعداد را جاری کنید
❗️ مخصوص سازمانهايی با اندازهی بيشتر از ۱۰۰ نفر
⭕️ در صورت خرید پکیج کامل (٢٠ درصد تخفيف + ۵ ماژول هدیه) (شامل: ماژول کارانه، ماژول هوش مصنوعی در مدیریت عملکرد، ماژول بازیوارسازی در مدیریت عملکرد + اپلیکیشن ثبت وقایع حساس + ماژول پیامک پیشرفته)
⏳ این فرصت فقط یکبار در سال بوده و مهلت استفاده از این طرح تا ۱۵ اسفند ماه است.
میتوانید با سيمرغ تماس بگيريد.
◀️جهت درخواست جلسه دمو نرمافزار کلیک کنید➡️
❗️آیا به دلیل بهرهوری پایین افراد، نمیخواهید حقوق بيشتری به آنها پرداخت كنيد؟
🖥 ما به شما ۴ راهکار اصلی و ۱۱ مکانیزم فرعی ارائه میکنیم که میتواند به شما کمک کند تا:
➖ بهرهوری کارکنان را افزایش دهید
➖ عدالت در پرداخت حقوق ایجاد کنید
➖ به رشد و توسعه کارکنان کمک کنید
➖ جانشینپروری و مدیریت استعداد را جاری کنید
❗️ مخصوص سازمانهايی با اندازهی بيشتر از ۱۰۰ نفر
⭕️ در صورت خرید پکیج کامل (٢٠ درصد تخفيف + ۵ ماژول هدیه) (شامل: ماژول کارانه، ماژول هوش مصنوعی در مدیریت عملکرد، ماژول بازیوارسازی در مدیریت عملکرد + اپلیکیشن ثبت وقایع حساس + ماژول پیامک پیشرفته)
⏳ این فرصت فقط یکبار در سال بوده و مهلت استفاده از این طرح تا ۱۵ اسفند ماه است.
میتوانید با سيمرغ تماس بگيريد.
◀️جهت درخواست جلسه دمو نرمافزار کلیک کنید➡️
💢خلاصه ی کتاب "رهبران آخر غذا میخورند"
✍نوشته ی سایمون سینک
این کتاب دربارهی چی صحبت میکنه؟
سایمون سینک میگه که رهبران واقعی اونایی هستن که اول به فکر تیمشون هستن، نه خودشون.
اگه یه رئیس فقط دنبال سود و مقام خودش باشه، کارمنداش کمکم ازش فاصله میگیرن و انگیزهشون رو از دست میدن.
اما اگه یه رهبر، اول از همه حواسش به رفاه و امنیت تیمش باشه،
کارمندا هم وفادارتر و سختکوشتر میشن.
*رهبر واقعی یعنی کسی که به فکر بقیه است.
سینک یه مثال جالب از تفنگداران دریایی آمریکا میزنه. توی ارتش، همیشه فرماندهها آخرین نفر غذا میخورن. اول سربازها غذاشون رو میگیرن، بعد نوبت افسرها میشه.
چرا؟
چون این نشون میده که رهبرای واقعی اول به فکر تیمشون هستن. همین موضوع باعث میشه که سربازها بیشتر بهشون اعتماد کنن و توی شرایط سخت، محکم کنار هم بمونن.
*چرا بعضی شرکتها موفقتر از بقیه هستن؟
یه شرکت به اسم بری کورپوریشن توی یه بحران مالی بزرگ گیر افتاد. مدیرعاملش، باب چاپمن، بهجای اینکه کارمنداشو اخراج کنه،
تصمیم گرفت ساعت کاری همه رو کمتر کنه تا کسی بیکار نشه.
این کار باعث شد کارمنداش احساس امنیت کنن و حتی بیشتر از قبل تلاش کنن.
نتیجه چی شد؟ شرکت نهتنها از بحران عبور کرد، بلکه قویتر هم شد :)
*بدن ما چجوری به یه رهبر خوب واکنش نشون میده؟
سینک توضیح میده که توی بدن ما یه سری هورمون باعث ایجاد احساسات مختلف میشن.
دوپامین و اندورفین: بهمون حس موفقیت و خوشحالی میدن (مثل وقتی یه کار بزرگ رو تموم میکنیم).
سروتونین و اکسیتوسین: حس امنیت و اعتماد ایجاد میکنن (مثل وقتی توی یه تیم خوب کار میکنیم و حس ارزشمند بودن داریم).
رهبرایی که فقط به موفقیت فردی فکر میکنن، باعث افزایش استرس توی تیم میشن،
اما رهبرایی که اعتماد و امنیت ایجاد میکنن، یه تیم قوی و باانگیزه میسازن.
نتیجه اینکه👇
یه رهبر خوب یعنی کسی که اول به فکر تیمش باشه، بعد خودش. اگه رهبرت بهت اهمیت بده، تو هم دلت میخواد براش بهترین عملکرد رو داشته باشی. اما اگه حس کنی فقط یه مهرهی بیاهمیتی، خیلی زود بیانگیزه میشی.
✍گردآورنده:
فاطمه اسکندری نسب
@life_skills2022
✍نوشته ی سایمون سینک
این کتاب دربارهی چی صحبت میکنه؟
سایمون سینک میگه که رهبران واقعی اونایی هستن که اول به فکر تیمشون هستن، نه خودشون.
اگه یه رئیس فقط دنبال سود و مقام خودش باشه، کارمنداش کمکم ازش فاصله میگیرن و انگیزهشون رو از دست میدن.
اما اگه یه رهبر، اول از همه حواسش به رفاه و امنیت تیمش باشه،
کارمندا هم وفادارتر و سختکوشتر میشن.
*رهبر واقعی یعنی کسی که به فکر بقیه است.
سینک یه مثال جالب از تفنگداران دریایی آمریکا میزنه. توی ارتش، همیشه فرماندهها آخرین نفر غذا میخورن. اول سربازها غذاشون رو میگیرن، بعد نوبت افسرها میشه.
چرا؟
چون این نشون میده که رهبرای واقعی اول به فکر تیمشون هستن. همین موضوع باعث میشه که سربازها بیشتر بهشون اعتماد کنن و توی شرایط سخت، محکم کنار هم بمونن.
*چرا بعضی شرکتها موفقتر از بقیه هستن؟
یه شرکت به اسم بری کورپوریشن توی یه بحران مالی بزرگ گیر افتاد. مدیرعاملش، باب چاپمن، بهجای اینکه کارمنداشو اخراج کنه،
تصمیم گرفت ساعت کاری همه رو کمتر کنه تا کسی بیکار نشه.
این کار باعث شد کارمنداش احساس امنیت کنن و حتی بیشتر از قبل تلاش کنن.
نتیجه چی شد؟ شرکت نهتنها از بحران عبور کرد، بلکه قویتر هم شد :)
*بدن ما چجوری به یه رهبر خوب واکنش نشون میده؟
سینک توضیح میده که توی بدن ما یه سری هورمون باعث ایجاد احساسات مختلف میشن.
دوپامین و اندورفین: بهمون حس موفقیت و خوشحالی میدن (مثل وقتی یه کار بزرگ رو تموم میکنیم).
سروتونین و اکسیتوسین: حس امنیت و اعتماد ایجاد میکنن (مثل وقتی توی یه تیم خوب کار میکنیم و حس ارزشمند بودن داریم).
رهبرایی که فقط به موفقیت فردی فکر میکنن، باعث افزایش استرس توی تیم میشن،
اما رهبرایی که اعتماد و امنیت ایجاد میکنن، یه تیم قوی و باانگیزه میسازن.
نتیجه اینکه👇
یه رهبر خوب یعنی کسی که اول به فکر تیمش باشه، بعد خودش. اگه رهبرت بهت اهمیت بده، تو هم دلت میخواد براش بهترین عملکرد رو داشته باشی. اما اگه حس کنی فقط یه مهرهی بیاهمیتی، خیلی زود بیانگیزه میشی.
✍گردآورنده:
فاطمه اسکندری نسب
@life_skills2022
💢همایش ملی کلاهبرداران موفق
✍️ احمد محمدغریبان
بدون کمترین تردید میتوان گفت جای برگزاری سلسه «همایشهای ملی کلاهبرداران موفق» در کشور به شدت خالیست. شاید در نگاه نخست بگویید مگر میشود اصولا همایشی با این عنوان هم برگزار کرد؟
اگرچه هنوز کسی برای برگزاری این همایشها آستین بالا نزده، اما پاسخ پرسش فوق مثبت است. پول که بدهید از برخی کانالهای صدا و سیما گرفته تا بیلبوردهای شهری و قسمت آسانتر ماجرا شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها پر میشود از تبلیغات و مصاحبه برای دعوت به این همایشها.
البته سالن اجلاس نهادهای دولتی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و به راحتی میتوانید روی آنها هم حساب کنید. از برگزاری همایش کلاهبرداران شبکهای گرفته تا همین روزهای اخیر که سالن اجلاس کتابخانه ملی کشور در اختیار یکی از عجیبترین و هنجارشکنترین بلاگرهای کشور قرار گرفت و پس از کسب درآمد از حضار، هیچ برخورد و واکنشی نیز در پی نداشت. به همین سادگی!
به عبارت دیگر شما میتوانید در همان سالن و پشت همان تریبونی قرار بگیرید و همایش برگزار کنید که روزی مسوولان، بزرگان و نخبگان علمی و فرهنگی کشور ایستاده بودند.
اما برای پرهیز از این عنوان ضد تبلیغ، راهکارهای بهتری وجود دارد و آن تغییر عنوان همایشها به اجلاس ملی مدیران موفق، نشست قهرمانان علم مدیریت و امثالهم است.
نکته عجیبتر آنکه با وجود سالها اطلاعرسانی از پوچی این رویدادها و خالی کردن جیب افراد عمدتا جوان که به دنبال یافتن رازهای موفقیت هستند، بساط همایشهای مذکور همچنان پررونق است.
مساله اما نبوغ این کلاهبرداران در طرح ادعاهای بزرگ و واهی در جلب توجهات نیست، کمااینکه این افراد به جد نیازمند کمکهای روانشناسی و رواندرمانی هستند. بلکه مساله به خلاءهای قانونی، ضعفهای نظارتی، جهل مخاطبان و از همه مهمتر منفعت طلبی و کسب سود رسانهها و فعالان شبکههای اجتماعی در تبلیغ سفرههای پهن شده باز میگردد.
از سوی دیگر متاسفانه کم نیستند مدیران و شرکتهایی که برای خرید تریبون سخنرانی و لوح تقدیر حاضر به پرداخت انواع هزینهها هستند.
در نتیجه این مشکلات نیز متعاقبا زمینهساز رشد و نمو بیشتر پدیدههای کاذب در کشور شده و افراد بیشتری را به کسب درآمد از این راهها تشویق میکند.
این در حالیست که مصادیق کجرویهای مذکور در حوزههای فردی نیز بسیار متعدد است. فردی که مدعی ساخت ماشین زمان به قیمت 500هزار تومان شده بود، فردی که مدعی دریافت جایره نوبل دانشمند مدیریت اقتصادی شده بود، فردی که ادعای ساخت خودروی آبسوز را کرده بود، فردی که مدعی یافتن موجودات فضایی شده بود و انواع ادعاها مبنی بر یافتن درمان ریزش مو، لاغری و ....
همه این موارد در ایران رخ داده و نکته عجیبتر آنکه برای نخستین بار این ادعاها در برخی شبکههای صداوسیما، خبرگزاریها و رسانههای رسمی منتشر شده است. لذا مساله صرفا به شبکههای اجتماعی و طرح دروغها از سوی افراد و صفحات پرمخاطب باز نمیگردد.
همایشهای پولداری یکشبه و رازهای موفقیت نیز در همین رده قرار میگیرند و کماکان نیز به دلیل ضعفهایی که ذکر شد موفق هستند!
شاید برخی بگویند باید قربانیان این کلاهبرداران آگاه باشند تا به راحتی در این دامها نیفتند. اما قبل از انداختن تمام تقصیر به گردن این افراد بیایید موضوع را از بالا نگاه کنیم.
وقتی تبلیغات رسمی همچون دوران ظهور انواع و اقسام موسسات مالی اعتباری سراسر شهر و رسانههای رسمی کشور اعم از تصویری و مکتوب را فرا میگیرد، وقتی ممانعتی از برگزاری کار و همایشها به عمل نمیآید، وقتی آدرس محل نهادی رسمی و معتبر در تبلیغات ارایه میشود، وقتی با وجود گزارش برخی رسانهها مشکلی برای برگزارکنندگان پیش نمیآید، وقتی مدعیان پس از بر ملاشدن دروغهایشان آزادانه به زندگی و کسبوکارشان مشغول هستند، وقتی این رویدادها از مراجع ذیصلاح مجوز برگزاری دارند و ...، شاید باید کمی به قربانیان این کلاهبرداریها نیز حق داد که لحظهای تردید کرده و با خود بگویند وقتی همه چیز مورد تایید است، پس حتما ماجرا حقیقت دارد و برای خرید بلیطها دست به جیب شوند.
لذا در حالیکه ما نیز نمیدانیم چرا نهادی برای جمع کردن این بساطها پا پیش نمیگذارد، خطاب به مردم باید بگوییم: داشتن مجوز فعالیت، تبلیغات گسترده در رسانههای رسمی و ارایه آدرس معتبر از محل برگزاری هیچ کدام دلیلی بر صحت و درستی محتوای این همایشها نیست و راز موفقیت در هیچ کجای دنیا و به هیچ وجه در یک همایش فروخته نمیشود.
@life_skills2022
✍️ احمد محمدغریبان
بدون کمترین تردید میتوان گفت جای برگزاری سلسه «همایشهای ملی کلاهبرداران موفق» در کشور به شدت خالیست. شاید در نگاه نخست بگویید مگر میشود اصولا همایشی با این عنوان هم برگزار کرد؟
اگرچه هنوز کسی برای برگزاری این همایشها آستین بالا نزده، اما پاسخ پرسش فوق مثبت است. پول که بدهید از برخی کانالهای صدا و سیما گرفته تا بیلبوردهای شهری و قسمت آسانتر ماجرا شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها پر میشود از تبلیغات و مصاحبه برای دعوت به این همایشها.
البته سالن اجلاس نهادهای دولتی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و به راحتی میتوانید روی آنها هم حساب کنید. از برگزاری همایش کلاهبرداران شبکهای گرفته تا همین روزهای اخیر که سالن اجلاس کتابخانه ملی کشور در اختیار یکی از عجیبترین و هنجارشکنترین بلاگرهای کشور قرار گرفت و پس از کسب درآمد از حضار، هیچ برخورد و واکنشی نیز در پی نداشت. به همین سادگی!
به عبارت دیگر شما میتوانید در همان سالن و پشت همان تریبونی قرار بگیرید و همایش برگزار کنید که روزی مسوولان، بزرگان و نخبگان علمی و فرهنگی کشور ایستاده بودند.
اما برای پرهیز از این عنوان ضد تبلیغ، راهکارهای بهتری وجود دارد و آن تغییر عنوان همایشها به اجلاس ملی مدیران موفق، نشست قهرمانان علم مدیریت و امثالهم است.
نکته عجیبتر آنکه با وجود سالها اطلاعرسانی از پوچی این رویدادها و خالی کردن جیب افراد عمدتا جوان که به دنبال یافتن رازهای موفقیت هستند، بساط همایشهای مذکور همچنان پررونق است.
مساله اما نبوغ این کلاهبرداران در طرح ادعاهای بزرگ و واهی در جلب توجهات نیست، کمااینکه این افراد به جد نیازمند کمکهای روانشناسی و رواندرمانی هستند. بلکه مساله به خلاءهای قانونی، ضعفهای نظارتی، جهل مخاطبان و از همه مهمتر منفعت طلبی و کسب سود رسانهها و فعالان شبکههای اجتماعی در تبلیغ سفرههای پهن شده باز میگردد.
از سوی دیگر متاسفانه کم نیستند مدیران و شرکتهایی که برای خرید تریبون سخنرانی و لوح تقدیر حاضر به پرداخت انواع هزینهها هستند.
در نتیجه این مشکلات نیز متعاقبا زمینهساز رشد و نمو بیشتر پدیدههای کاذب در کشور شده و افراد بیشتری را به کسب درآمد از این راهها تشویق میکند.
این در حالیست که مصادیق کجرویهای مذکور در حوزههای فردی نیز بسیار متعدد است. فردی که مدعی ساخت ماشین زمان به قیمت 500هزار تومان شده بود، فردی که مدعی دریافت جایره نوبل دانشمند مدیریت اقتصادی شده بود، فردی که ادعای ساخت خودروی آبسوز را کرده بود، فردی که مدعی یافتن موجودات فضایی شده بود و انواع ادعاها مبنی بر یافتن درمان ریزش مو، لاغری و ....
همه این موارد در ایران رخ داده و نکته عجیبتر آنکه برای نخستین بار این ادعاها در برخی شبکههای صداوسیما، خبرگزاریها و رسانههای رسمی منتشر شده است. لذا مساله صرفا به شبکههای اجتماعی و طرح دروغها از سوی افراد و صفحات پرمخاطب باز نمیگردد.
همایشهای پولداری یکشبه و رازهای موفقیت نیز در همین رده قرار میگیرند و کماکان نیز به دلیل ضعفهایی که ذکر شد موفق هستند!
شاید برخی بگویند باید قربانیان این کلاهبرداران آگاه باشند تا به راحتی در این دامها نیفتند. اما قبل از انداختن تمام تقصیر به گردن این افراد بیایید موضوع را از بالا نگاه کنیم.
وقتی تبلیغات رسمی همچون دوران ظهور انواع و اقسام موسسات مالی اعتباری سراسر شهر و رسانههای رسمی کشور اعم از تصویری و مکتوب را فرا میگیرد، وقتی ممانعتی از برگزاری کار و همایشها به عمل نمیآید، وقتی آدرس محل نهادی رسمی و معتبر در تبلیغات ارایه میشود، وقتی با وجود گزارش برخی رسانهها مشکلی برای برگزارکنندگان پیش نمیآید، وقتی مدعیان پس از بر ملاشدن دروغهایشان آزادانه به زندگی و کسبوکارشان مشغول هستند، وقتی این رویدادها از مراجع ذیصلاح مجوز برگزاری دارند و ...، شاید باید کمی به قربانیان این کلاهبرداریها نیز حق داد که لحظهای تردید کرده و با خود بگویند وقتی همه چیز مورد تایید است، پس حتما ماجرا حقیقت دارد و برای خرید بلیطها دست به جیب شوند.
لذا در حالیکه ما نیز نمیدانیم چرا نهادی برای جمع کردن این بساطها پا پیش نمیگذارد، خطاب به مردم باید بگوییم: داشتن مجوز فعالیت، تبلیغات گسترده در رسانههای رسمی و ارایه آدرس معتبر از محل برگزاری هیچ کدام دلیلی بر صحت و درستی محتوای این همایشها نیست و راز موفقیت در هیچ کجای دنیا و به هیچ وجه در یک همایش فروخته نمیشود.
@life_skills2022
Forwarded from فروشگاه کتب دست دوم مدیریت
💢 به مناسبت آغاز ترم تحصیلی جدید، در خریدهای بالای ۵۰۰ هزار تومان، ۱۰ درصد تخفیف در نظر گرفته می شود
این تخفیف تا ۳۰ ام اسفند ماه فعال می باشد.
👈 لازم به ذکر است که کلیه کتب با قیمت متوسط حدود ۲۰ درصد کتاب نو، قیمت گذاری شده است.
@management_obook
این تخفیف تا ۳۰ ام اسفند ماه فعال می باشد.
👈 لازم به ذکر است که کلیه کتب با قیمت متوسط حدود ۲۰ درصد کتاب نو، قیمت گذاری شده است.
@management_obook
Forwarded from Hrbox
تحول دیجیتال منابع انسانی فقط به معنی استفاده از فناوری نیست؛ بلکه نیازمند یکپارچگی دادهها، فرآیندها و تصمیمگیریهاست. در دنیایی که سرعت و دقت در مدیریت سرمایه انسانی تعیینکننده است، سیستمهای جزیرهای و دادههای پراکنده دیگر جایی ندارند.
بدون یکپارچگی، مدیریت منابع انسانی دیجیتال فقط یک رؤیاست!
با HRBOX سال ۴۰۴ بدون ارور 404⚠️
https://b2n.ir/hrboxshr3
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from موفقیت و توسعه فردی
💢پاندای کونگفوکار
🖊️دکتر محسن زندی
■"پو" یا همان «پاندای کونگفوکار»، یک پاندای تپل بانمک و تا حدی خنگ و دستوپا چلفتی است که در پیشبینی استاد اوگوِی (لاکپشت) آمده که «جنگجوی اژدها» میشود. او قرار است نامهای را بخواند و در صورتی که بتواند سر از سِرّ نامه درآورد «جنگجوی اژدها» میشود
□اما نامه چیست؟ صفحهای صاف، طلایی و براق است که هرکس خودش را در آن میبیند. "پو" ابتدا گیج میشود؛ اما بعد از دقایقی راز نامه را میفهمد.
●او باید خودش باشد، خود خودش؛ با همهی چاقی، خنگی، بیعرضگی و بانمکیاش. این «خود بودن»است که از او جنگجوی اژدها میسازد. او میفهمد «هیچ رازی در کار نیست، جز خودت» خودِ خودت
○در قسمت دوم این انیمیشن، او یاد میگیرد که واقعنگر باشد؛ رنجها و غمها و سختیهای گذشتهی دردناک خود را ببیند، با آنها روبرو شود، آنها را کاملاً بپذیرد، و سپس از آنها رها گردد و با آرامش درونی که یافته است آیندهاش را خودش بسازد.
■بُز پیر به او میگوید: «با خودت درگیر نباش، رها شو، شاید داستانت آغاز چندان خوشی نداشت اما... این تویی که در بقیه داستانِ زندگیات تعیین میکنی روزگار چگونه رقم بخورد!»
□پاندا در قسمت سوم میآموزد که استاد حقیقی کیست: «استاد حقیقی کسی است که افراد را به خودشان تبدیل کند، و نه بدلی از خودش!» جملهی محوری استادش این است: «قدرت واقعی این است که شما تا آنجا که میتوانید خودتان باشید».
●"پو" باید پانداهای روستای خود را به خودشان تبدیل کند تا بتوانند از تمام ظرفیتهایشان در مقابل دشمن (کای؛ گاوی از عالم ارواح) استفاده کنند. تنها اینگونه میتوانند او را شکست دهند.
○تحلیل:
یکی از فاکتورهای مهم توسعه، انگیزه پیشرفت است. جامعهای که افراد آن، خصوصا جوانان، از انگیزهی پیشرفت بالا برخوردار باشند، به سوی ترقی و پیشرفت گام بر میدارد (به عنوان شرط لازم، نه کافی).
■گرچه معمولاً از تاثیر جامعه بر فرد، و متاثر شدن افراد از نقشهای اجتماعی و تحولات اجتماعی سخن میرود، ولی بررسی نقش انگیزهی پیشرفت نشان میدهد که تنها جامعه نیست که خصوصیات افراد را شکل میدهد؛ افراد با انگیزهی پیشرفت بالا در یک جامعه نیز میتوانند سیر حرکت آن را تغییر دهند.
□ویژگیهای افراد دارای انگیزهی پیشرفت بالا عبارت است از:
ـ میل به انتخاب تکالیف دشوار؛
ـ انجام کار به نحو شایسته؛
ـ تلاش و کوشش؛
ـ امیدواری و خوشبینیِ واقعگرایانه؛
ـ گرایش به پیشرفت
●در یک پژوهش سه دورهی زمانی تمدن یونان باستان، یعنی دوره رشد، دوره اوج شکوفایی، و دوره زوال و انحطاط این تمدن بررسی شد. نتایج نشان داد که بین سطح انگیزه پیشرفت موجود در افراد آن جوامع، با میزان پیشرفت و انحطاط آنها رابطه داشته است.
○دیویدمککلند، پژوهشگر توسعه، در یک طرح پژوهشی ابتکاری و طولانی اقدام به گردآوری شواهدی از کشورها و فرهنگهای مختلف کرد. نتایج نشان میداد که بالا بودن سطح انگیزهی پیشرفت در یک دورهی زمانی در یک جامعه، با پیشرفتهای آن رابطه دارد.
■او به بررسی محتوای داستانها، کارتنها، فیلمها و آموزشهای مدارس به کودکان در کشورهای مختلف توسعهیافته و عقبمانده پرداخت و تفاوت فاحشی میان آنها دید. او به این نتیجه رسید که الگوی پیشرفت در یک جامعه با الگویی که در داستانها و آموزشها به کودکان القا میشود، رابطهی مستقیم دارد. از نظر او یکی از راههای فهم میزان انگیزهی پیشرفت در میان افراد یک جامعه ارزیابی آثار فرهنگی (مانند محصولات ادبی، داستانها، فیلمها، ضربالمثلها، باورها و...) است.
□زندگی ما مخلوطی است از داستانهای بسیاری که شخصیت ما را شکل دادهاند. گرچه ما روزگاری تنها شنوندهی این داستانها بودهایم، اما اینک بازیگر مخلوطی از آنها هستیم که در مغز ما پردازش شده است. طرز فکر ما در مورد جهان، دیگران، خودمان، تلاش، موفقیت، اعتماد، اراده، سرنوشت، آبادانی و...، تابع داستانهایی است که شنیدهایم و یا در زندگی واقعی با آنها مواجه بودهایم. در این میان سالهای کودکی مهمترین تأثیر را دارند.
●ما در خانواده، مدرسه و تلویزیون با چه داستانهایی بزرگ شدهایم؟ آیا با داستانهایی که امید و تلاش و خوشبینی و اعتماد و فتح قلههای بلند را در ما تزریق میکنند؛ یا آتآشغالهاییکه فقط داستان غم و اندوه و گرگ بودن مردم، و بیفایده بودن تلاش و اسیر سرنوشت محتوم و جبر زمانه بودن، و یا انحصار راه ترقی را در دریدن حقوق دیگران بیان مینمایند؟
○برای کودکانتان زیاد داستان بگویید. هیچچیز مانند داستان شخصیت آنها را نمیسازد. اما نگذارید هر آتآشغالی وارد ذهنشان شود. برایشان داستانهایی بگویید که روح امید و کنجکاوی و پرسشگری و خردمندی و اراده و تلاش و خودباوری و عزت و شرافت و شجاعت و مهربانی و انسانیت و اخلاقمداری را در آنها زنده میکند.
@success_pd
🖊️دکتر محسن زندی
■"پو" یا همان «پاندای کونگفوکار»، یک پاندای تپل بانمک و تا حدی خنگ و دستوپا چلفتی است که در پیشبینی استاد اوگوِی (لاکپشت) آمده که «جنگجوی اژدها» میشود. او قرار است نامهای را بخواند و در صورتی که بتواند سر از سِرّ نامه درآورد «جنگجوی اژدها» میشود
□اما نامه چیست؟ صفحهای صاف، طلایی و براق است که هرکس خودش را در آن میبیند. "پو" ابتدا گیج میشود؛ اما بعد از دقایقی راز نامه را میفهمد.
●او باید خودش باشد، خود خودش؛ با همهی چاقی، خنگی، بیعرضگی و بانمکیاش. این «خود بودن»است که از او جنگجوی اژدها میسازد. او میفهمد «هیچ رازی در کار نیست، جز خودت» خودِ خودت
○در قسمت دوم این انیمیشن، او یاد میگیرد که واقعنگر باشد؛ رنجها و غمها و سختیهای گذشتهی دردناک خود را ببیند، با آنها روبرو شود، آنها را کاملاً بپذیرد، و سپس از آنها رها گردد و با آرامش درونی که یافته است آیندهاش را خودش بسازد.
■بُز پیر به او میگوید: «با خودت درگیر نباش، رها شو، شاید داستانت آغاز چندان خوشی نداشت اما... این تویی که در بقیه داستانِ زندگیات تعیین میکنی روزگار چگونه رقم بخورد!»
□پاندا در قسمت سوم میآموزد که استاد حقیقی کیست: «استاد حقیقی کسی است که افراد را به خودشان تبدیل کند، و نه بدلی از خودش!» جملهی محوری استادش این است: «قدرت واقعی این است که شما تا آنجا که میتوانید خودتان باشید».
●"پو" باید پانداهای روستای خود را به خودشان تبدیل کند تا بتوانند از تمام ظرفیتهایشان در مقابل دشمن (کای؛ گاوی از عالم ارواح) استفاده کنند. تنها اینگونه میتوانند او را شکست دهند.
○تحلیل:
یکی از فاکتورهای مهم توسعه، انگیزه پیشرفت است. جامعهای که افراد آن، خصوصا جوانان، از انگیزهی پیشرفت بالا برخوردار باشند، به سوی ترقی و پیشرفت گام بر میدارد (به عنوان شرط لازم، نه کافی).
■گرچه معمولاً از تاثیر جامعه بر فرد، و متاثر شدن افراد از نقشهای اجتماعی و تحولات اجتماعی سخن میرود، ولی بررسی نقش انگیزهی پیشرفت نشان میدهد که تنها جامعه نیست که خصوصیات افراد را شکل میدهد؛ افراد با انگیزهی پیشرفت بالا در یک جامعه نیز میتوانند سیر حرکت آن را تغییر دهند.
□ویژگیهای افراد دارای انگیزهی پیشرفت بالا عبارت است از:
ـ میل به انتخاب تکالیف دشوار؛
ـ انجام کار به نحو شایسته؛
ـ تلاش و کوشش؛
ـ امیدواری و خوشبینیِ واقعگرایانه؛
ـ گرایش به پیشرفت
●در یک پژوهش سه دورهی زمانی تمدن یونان باستان، یعنی دوره رشد، دوره اوج شکوفایی، و دوره زوال و انحطاط این تمدن بررسی شد. نتایج نشان داد که بین سطح انگیزه پیشرفت موجود در افراد آن جوامع، با میزان پیشرفت و انحطاط آنها رابطه داشته است.
○دیویدمککلند، پژوهشگر توسعه، در یک طرح پژوهشی ابتکاری و طولانی اقدام به گردآوری شواهدی از کشورها و فرهنگهای مختلف کرد. نتایج نشان میداد که بالا بودن سطح انگیزهی پیشرفت در یک دورهی زمانی در یک جامعه، با پیشرفتهای آن رابطه دارد.
■او به بررسی محتوای داستانها، کارتنها، فیلمها و آموزشهای مدارس به کودکان در کشورهای مختلف توسعهیافته و عقبمانده پرداخت و تفاوت فاحشی میان آنها دید. او به این نتیجه رسید که الگوی پیشرفت در یک جامعه با الگویی که در داستانها و آموزشها به کودکان القا میشود، رابطهی مستقیم دارد. از نظر او یکی از راههای فهم میزان انگیزهی پیشرفت در میان افراد یک جامعه ارزیابی آثار فرهنگی (مانند محصولات ادبی، داستانها، فیلمها، ضربالمثلها، باورها و...) است.
□زندگی ما مخلوطی است از داستانهای بسیاری که شخصیت ما را شکل دادهاند. گرچه ما روزگاری تنها شنوندهی این داستانها بودهایم، اما اینک بازیگر مخلوطی از آنها هستیم که در مغز ما پردازش شده است. طرز فکر ما در مورد جهان، دیگران، خودمان، تلاش، موفقیت، اعتماد، اراده، سرنوشت، آبادانی و...، تابع داستانهایی است که شنیدهایم و یا در زندگی واقعی با آنها مواجه بودهایم. در این میان سالهای کودکی مهمترین تأثیر را دارند.
●ما در خانواده، مدرسه و تلویزیون با چه داستانهایی بزرگ شدهایم؟ آیا با داستانهایی که امید و تلاش و خوشبینی و اعتماد و فتح قلههای بلند را در ما تزریق میکنند؛ یا آتآشغالهاییکه فقط داستان غم و اندوه و گرگ بودن مردم، و بیفایده بودن تلاش و اسیر سرنوشت محتوم و جبر زمانه بودن، و یا انحصار راه ترقی را در دریدن حقوق دیگران بیان مینمایند؟
○برای کودکانتان زیاد داستان بگویید. هیچچیز مانند داستان شخصیت آنها را نمیسازد. اما نگذارید هر آتآشغالی وارد ذهنشان شود. برایشان داستانهایی بگویید که روح امید و کنجکاوی و پرسشگری و خردمندی و اراده و تلاش و خودباوری و عزت و شرافت و شجاعت و مهربانی و انسانیت و اخلاقمداری را در آنها زنده میکند.
@success_pd
💢یونگ و آموزه هایش
■یکی اومده واسه استخدام تو واحد فروش، گفتم چه ویژگی داری؟ گفت هر کاری که بقیه از عهده اش بر نمیان بدید به من، هر مشتری ناراضی و هر تماس مهم و ... گفتم که خب اینها که وظیفه من هست.
□گفت: خب هر کاری که خودتون دلتون نمیخواد انجام بدید به من بسپارید. گفتم مثلا من روم نمیشه به این همکارم بگم لطف کن و یه چایی برامون بیار، چون خیلی زحمت میکشه، خودش هر وقت بیاره میخورم. برو بهش بگو.
●گفت: اسمش چیه، گفتم فلانی. از همونجا گفت: خانم فلانی میدونم خیلی خسته ای ولی اگه الان دوتا چایی به ما بدی منم استخدام میشم یه لقمه نون در میارم اگه نه که زحمتو کم کنم! عین فشنگ چایی آورد...
○در آموزههای مکتب یونگ مفهومی داریم به اسم سفر قهرمانی. سفری که تکتک ما در زندگی میریم تا تبدیل به قهرمان زندگی خودمون بشیم .
■این سفر از نگاه یونگ دوازده منزل داره. با یتیمی (به معنی شکست خوردن و تجربه ناکامی) شروع میشه و به تدریج با جنگجو، عاشق، جستوجوگر و... ادامه پیدا میکنه و در گامهای آخر به فرزانگی میرسه.
●فرزانه کیه؟ فرزانه دربارهی عمق تجربیات و دستاوردهاش به خردی میرسه که با اون آگاهی بالاخره از دل سختیها عبور میکنه و با تکیه بر منطق سختترین چالشهای مسیر زندگی رو پشت سر میذاره.
○رسیدن به “فرزانگی” شاید شبیه خونهی آخر سفر به نظر بیاد، اما این خونه ی آخر نیست! منزل نهایی سفر با گذر از فرزانگی به جای جالبی میرسه به نام دلقک!
■دلقک کیه؟ دلقک کارها رو اول از همه به قصد لذت بردن انجام میده، هیچ غم و مشکلی اون قدر به نظرش بزرگ نیست که به خاطرش به زانو دربیاد و هر چیز سادهای براش بهونهی خندیدن و خندوندن میشه.
□دلقک جایی که حتی خرد فرزانه نمیتونه پاسخی برای مسایل پیدا کنه به شکلی جادویی و باورنکردنی جواب رو پیدا میکنه. دلقک حقایق رو بدون ترس از تبعاتش به زبون میاره و از قرار مصون باقی میمونه و در لحظات دشوار با یک جملهی به ظاهر ساده و حتی مسخره میتونه به چیزی که میخواد برسه.(مثل داستان همین دوستمون که اومد مصاحبه)
●دلقک به جای تاکید بیشتر بر فرزانگی، به ماورای منطق میره.
دلقک با حضور کامل در لحظه و زمان حال مسائل رو ساده میبینه و این رهایی و آزادی بهش قدرتی میده که میتونه باهاش هر معجزهای رو رقم بزنه.
○تمام لحظاتی که تو زندگی به جای منطقی نگاه کردن به ماجرا، با یه راهکار خلاقانه و حتی شاید مسخره مشکلی رو حل کردید یا سوالی رو جواب دادید، یه ذره از دلقک به کمکتون اومده!
@life_skills2022
■یکی اومده واسه استخدام تو واحد فروش، گفتم چه ویژگی داری؟ گفت هر کاری که بقیه از عهده اش بر نمیان بدید به من، هر مشتری ناراضی و هر تماس مهم و ... گفتم که خب اینها که وظیفه من هست.
□گفت: خب هر کاری که خودتون دلتون نمیخواد انجام بدید به من بسپارید. گفتم مثلا من روم نمیشه به این همکارم بگم لطف کن و یه چایی برامون بیار، چون خیلی زحمت میکشه، خودش هر وقت بیاره میخورم. برو بهش بگو.
●گفت: اسمش چیه، گفتم فلانی. از همونجا گفت: خانم فلانی میدونم خیلی خسته ای ولی اگه الان دوتا چایی به ما بدی منم استخدام میشم یه لقمه نون در میارم اگه نه که زحمتو کم کنم! عین فشنگ چایی آورد...
○در آموزههای مکتب یونگ مفهومی داریم به اسم سفر قهرمانی. سفری که تکتک ما در زندگی میریم تا تبدیل به قهرمان زندگی خودمون بشیم .
■این سفر از نگاه یونگ دوازده منزل داره. با یتیمی (به معنی شکست خوردن و تجربه ناکامی) شروع میشه و به تدریج با جنگجو، عاشق، جستوجوگر و... ادامه پیدا میکنه و در گامهای آخر به فرزانگی میرسه.
●فرزانه کیه؟ فرزانه دربارهی عمق تجربیات و دستاوردهاش به خردی میرسه که با اون آگاهی بالاخره از دل سختیها عبور میکنه و با تکیه بر منطق سختترین چالشهای مسیر زندگی رو پشت سر میذاره.
○رسیدن به “فرزانگی” شاید شبیه خونهی آخر سفر به نظر بیاد، اما این خونه ی آخر نیست! منزل نهایی سفر با گذر از فرزانگی به جای جالبی میرسه به نام دلقک!
■دلقک کیه؟ دلقک کارها رو اول از همه به قصد لذت بردن انجام میده، هیچ غم و مشکلی اون قدر به نظرش بزرگ نیست که به خاطرش به زانو دربیاد و هر چیز سادهای براش بهونهی خندیدن و خندوندن میشه.
□دلقک جایی که حتی خرد فرزانه نمیتونه پاسخی برای مسایل پیدا کنه به شکلی جادویی و باورنکردنی جواب رو پیدا میکنه. دلقک حقایق رو بدون ترس از تبعاتش به زبون میاره و از قرار مصون باقی میمونه و در لحظات دشوار با یک جملهی به ظاهر ساده و حتی مسخره میتونه به چیزی که میخواد برسه.(مثل داستان همین دوستمون که اومد مصاحبه)
●دلقک به جای تاکید بیشتر بر فرزانگی، به ماورای منطق میره.
دلقک با حضور کامل در لحظه و زمان حال مسائل رو ساده میبینه و این رهایی و آزادی بهش قدرتی میده که میتونه باهاش هر معجزهای رو رقم بزنه.
○تمام لحظاتی که تو زندگی به جای منطقی نگاه کردن به ماجرا، با یه راهکار خلاقانه و حتی شاید مسخره مشکلی رو حل کردید یا سوالی رو جواب دادید، یه ذره از دلقک به کمکتون اومده!
@life_skills2022
🚀 متخصص مارکتینگ اتومیشن شو و درآمدت را متحول کن!
💡 یکی از پردرآمدترین مهارتهای دیجیتال مارکتینگ را یاد بگیر و در شرکتهای برتر مشغول به کار شو!
💼 با Web4D، به یک کارشناس حرفهای مارکتینگ اتومیشن تبدیل شو و مسیر شغلیات را ارتقا بده!
🔹 این دوره مناسب چه کسانی است؟
✅ اگر میخواهی مارکتینگ اتومیشن را بهصورت عملی و تخصصی یاد بگیری
✅ اگر به دنبال یک فرصت شغلی پردرآمد در دیجیتال مارکتینگ هستی
✅ اگر میخواهی بهعنوان یک متخصص مارکتینگ اتومیشن در بازار کار بدرخشی
🎯 در این دوره چه چیزی یاد میگیری؟
🚀 نصب، راهاندازی و اجرای مارکتینگ اتومیشن با Web4D
🔗 ایجاد کمپینهای خودکار و هوشمند برای جذب و نگهداشت مشتریان
📊 تحلیل دادهها و بهینهسازی اتوماتیک برای افزایش فروش
✨ این فقط یک دوره آموزشی نیست، بلکه فرصتی برای ساختن آینده شغلی توست!
📅 ظرفیت محدود – همین حالا ثبتنام کن!
🔗 https://B2n.ir/W4d-sh
💡 یکی از پردرآمدترین مهارتهای دیجیتال مارکتینگ را یاد بگیر و در شرکتهای برتر مشغول به کار شو!
💼 با Web4D، به یک کارشناس حرفهای مارکتینگ اتومیشن تبدیل شو و مسیر شغلیات را ارتقا بده!
🔹 این دوره مناسب چه کسانی است؟
✅ اگر میخواهی مارکتینگ اتومیشن را بهصورت عملی و تخصصی یاد بگیری
✅ اگر به دنبال یک فرصت شغلی پردرآمد در دیجیتال مارکتینگ هستی
✅ اگر میخواهی بهعنوان یک متخصص مارکتینگ اتومیشن در بازار کار بدرخشی
🎯 در این دوره چه چیزی یاد میگیری؟
🚀 نصب، راهاندازی و اجرای مارکتینگ اتومیشن با Web4D
🔗 ایجاد کمپینهای خودکار و هوشمند برای جذب و نگهداشت مشتریان
📊 تحلیل دادهها و بهینهسازی اتوماتیک برای افزایش فروش
✨ این فقط یک دوره آموزشی نیست، بلکه فرصتی برای ساختن آینده شغلی توست!
📅 ظرفیت محدود – همین حالا ثبتنام کن!
🔗 https://B2n.ir/W4d-sh