Telegram Web Link
این دختره‌ی گاو تو کنفرانس همچین سرفه میزنه که انگار سگ دو زده داره ریه‌شو تحویل ما میده، با هر سرفه‌ش مغزم رگ به رگ میشه :|| سر درد گرفتم 😭
She keeps coughing like the plague is trying to escape through her lungs
.𖥔 ݁˖ 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝘀𝗵𝗶𝗹𝗹𝘆 𐙚·˚ ༘
امسال از خوابگاه و هم‌اتاقی شانس اوردم :)) اتاق بغلی‌م همون دختر ایرانی که براتون تعریف کردم، خییییلی باهم صمیمی شدیم و از اینکه توی خوابگاه هم یه هم‌زبون کنارم هست خییلی خوشحالم 😭 واقعا دست بوس تقدیر و سرنوشتممم. اسمش ستار‌ه‌س و از امریکا اومده و چهار سال…
فکرش رو نمی‌کردم فقط توی دو هفته، یه نفر بتونه اینقدر بی‌صدا بیاد و جا بشه تو دلم :) یه حس قشنگی دارم، از اون‌ جور حس‌هایی که وقتی بهش فکر میکنی اشک از گوشه‌ی چشمات سر می‌خوره پایین چون همیشه دلم یه رفاقت ناب و آروم می‌خواست، با یه دختر که بشه بی‌هیچ نقابی باهاش حرف زد... و حالا ستاره رو پیدا کردم! درست همون‌ جایی که دلم همیشه دنبالش می‌گشت 🥹
🍓1
بعضی اتفاقا تو زندگی یه‌ جوری پیش میان که انگار دست تقدیر قایمکی لبخند زده :» آشنا شدنم با ستاره هم همین‌ طوری بود مثل یه تصادف قشنگ، یه شانس که از دل هیچ‌ کجا پیدا شد. عصرونه‌ها بعد از دانشگاه باهم شام می‌خوریم و تا نصف شب‌ها حرف می‌زنیم… و راستش همین حرف زدن خودش یه دنیای قشنگه که دلم نمی‌خواد تموم بشه 🥲
🍓1
امیدوارم هر روز بیشتر از قبل همدیگه رو بشناسیم، دوست‌های واقعی برای هم بمونیم، هیچ‌چیزی و هیچ فاصله‌ای، هیچ سوءتفاهمی میونمون قرار نگیره و مانع دوستی‌مون نشه
🍓1
خیلی دوست دارم این ترند جدید سابرینا
رو توی تیک‌تاک امتحان کنم… 😭
بچه‌ی مولوی تو خیابون
مولوی به دنیا اومدهه 👘
امروز تو دانشگاه سه تا پسر
هندی ازم شماره خواستن
یکی‌شون کلا تو تیپ و فاز roadmen‌ها بود، این یکی اصلا حالش بددد… ندید بدید نگممم، اون یکی هم رو هم رفته کلا سی کیلو بود 😍
🤣2
اینجوری پیییش بره میرم
موهامو بلوند میکنم واقعا-
اه چشم و ابرو مشکی بودنم گایید مارو
وای به گوشم رسیده که توله‌ اخوندای انجمن باهم درگیر شدن، ظاهرا اتحاد مقدس‌شون ترک برداشته :))) آقا امین (همون حرومزاده) با چند تا دیگه از توله‌ سگ‌های همرنگ خودش دعواش شده و حسابی به هم پریدن
😨1
من فکر کردم عوضی برگشته مثل
اینکه باز اینجا موندگار شده-
دیروز خیلی سرم شلوغ بوووود
دیشب انجمن ایرانی اولین دورهمی‌ رو برگزار کردیم! من تقریبا تمام مدت مشغول صحبت با آدم‌های مختلف بودم و کلی چهره‌ی تازه دیدم :)
کلی از بچه‌های خارجی هم اومده بودن که من خیلی خوشحال شدم! یه پسر افغان هم بود که اینجا به دنیا اومده و بزرگ شده، باهم آشنا شدیم. ببین اصلا کلی باهم حرف زدیم! گفت توی دانشگاه انجمن افغان‌ها نیست که من واقعا ناراحت شدم :/ واسه همین تصمیم گرفته بود بیاد ببینه انجمن ایرانی چطوریه و بیشتر آشنا بشه. منم تا جایی که می‌تونستم سعی کردم ازش مهمون‌نوازی کنم که یه وقت احساس غریبی نکنه چون خیلی خجالتی بود و به بقیه‌ی پسرا معرفیش کردم که خداروشکر یخش کم‌کم آب شد 😭
🍓2
2025/10/21 12:12:12
Back to Top
HTML Embed Code: