Telegram Web Link
🔰قسمتی از آخرين يادداشت آيت‌ الله العظمی شریعتمداری

🔹مرحوم آیت الله شریعتمداری در ایام بستری در بیمارستان در مقدمه کتاب القضاء خود می نويسد: از چيزهایی که چون مادران جوان‌ مُرده باید بر آن گريست، اين است که پرسشهایی از من کرده و مرا بر پاسخ آن‌ها اجبار کردند و بعد از اینکه من به آن‌ها پاسخ دادم، آن را از تلويزيون پخش کردند، ولی نیمی از آنچه که مرا بر پاسخ آن اجبار کرده بودند، حذف کردند که در اثر اين ‌کار، موضوع کاملاً تحريف‌ شد؛ اين بدان مي‌مانَد که من گفته باشم: «لا الله الا الله» و آنان «لا اله» را پخش کنند و«الا الله» را پخش نکنند، و جاي شگفتي اين ‌جاست که خود قاضی نزد من اعتراف کرد که من چنين سانسورکردني را دستور داده‌ام! حال همه اين‌ها را خداوند می ‌بيند و او چه داور خوبی است.

🏴@m_sehati🏴
Forwarded from آسمانی
🎞کلیپی از آخرین بیانات آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری ره ، در پاسخ به هجمه ی تهمت ها و بی اخلاقی هایی که برخی از مخالفین ایشان با توسل به قاعده ی غیر دینی مباهته علیه ایشان ایجاد کرده بودند...

👤آیت الله العظمی سید محمد کاظم شریعتمداری :

یک عده ای در غالب انقلابی بودن ظاهر می شوند و خود را مبارز می دانند ، همین ها اسباب اختلاف را ایجاد می کنند ؛ از یک طرف می گویند باید متحد شویم و از طرف دیگر اسباب نزاع و اختلاف را ایجاد می کنند؛

🔻می دانید چه می کنند ؟ به دروغ چه اعلامیه هایی می نویسند. افترا ها می زنند. تهمت ها می زنند ، همه جا چاپ می کنند ! سخنرانی می کنند! در رادیو و تلویزیون پخش می کنند! کار آنها می گیرد ، اما کسی که می خواهد جواب آنها را بدهد ، به او اجازه نمی دهند! حملات یکطرفه است. نه روزنامه ها جواب انها را منعکس می کند ، نه رادیو و تلویزیون. چه تهمت هایی که می زنند و خود را مخفی می کنند. اگر راست می گویید ، خودتان را چرا مخفی می کنید؟ اگر انسان های درستی هستید ، خودتان را نشان دهید و و رو در رو انتقاداتتان را مطرح کنید تا پاسختان را بگیرید از ما. این چه وضعی است که بدون حق دفاع ، مدام به ما تهمت و افترا می زنید؟ مگر مسلمان نیستید؟ مگر از خدا نمی ترسید؟ مگر به خدا و قیامت اعتقاد ندارید؟

🔻عزیزان! می دانید که چقدر بر ما تهمت و فشار وارد کرده اند! اما به خاطر خداوند متعال ، در مقابل این تهمت ها ، هیچ عکس العملی نشان نمی دهم ، صبر می کنم.در مقابل این مصیبت ها و فشار هایی که بر بنده بدین شکل وارد می کنند ، وظیفه ی خودم این را می دانم که صبر کنم و به شما هم می گیوم ، در برابر (هجمه تهمت ها و فشارهایی که به بنده می اورند) ، هیچ عکس العملی که باعث ایجاد تشنج شود یا خدایی نکرده نا امنی ایجاد کند و باعث اذیت و ناراحتی مردم شود ، نشان ندهید. فقط توجه داشته باشید که قضیه و ماجرا چیست و دعا کنید و از خدا بخواهید که خداوند خودش ، اصلاح کند امور را...

🔻آن کسانی که این تهمت ها و افترائات را به ما می زنند ، حساب انها را به خداوند و اجداد طاهرینم ، واگذار کردم! تا خودشان جوابشان را بدهند! من هیچ کاری غیر از این نخواهم کرد! خداوند متعال اسلام و مسلمین را قوت و کرامت عنایت فرماید...

📌دسترسی به این سخنرانی با کیفیتی دیگر ، در کانال ایشان :

https://www.tg-me.com/shariatmadari_ir/1443

____________

♨️شایان ذکر است ، آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری در سال های اول انقلاب ، دامنه ی نفوذشان در کشور و علی الخصوص منطقه آذربایجان بسیار زیاد بود و چون اکثریت جمعیت ایران را ترک ها تشکیل می دهند و غالب ترک ها مقلد ایت الله شریعتمداری بودند، ایشان اگر در ان ایام خویشتن داری نمی کردند ، به راحتی می توانستند با استفاده از این دامنه ی نفوذ ، خود را به عنوان یکی از اصلی ترین گزینه های حاکمیت بر ایران مطرح کنند و بازی قدرت را در ایرانِ پس از انقلاب ، به صورت کامل تغییر دهند؛ اما همانگونه که در سخنرانی ایشان نیز به وضوح مشخص است ، ایشان به هیچ وجه تشنه ی قدرت نبودند و حتی به علاقمندان و شاگردانشان توصیه می کردند که مقابله به مثل نکنند و به توهین و افترا هایی که به ایشان بسته می شود ، حتی پاسخ ندهند...
_______

📌کانال چراغ مطالعه ، اخیرا به مناسبت سالگرد ارتحال ایت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری ، اقدام به انتشار شرحی مختصر از زندگینامه و مطالب مربوط به ایشان کرده اند که از طریق لینک زیر می توانید به این مطالب دسترسی پیدا کنید :

https://www.tg-me.com/cheraghe_motaleeh/4098

...
برگی از کتاب تاریخ:

🏴@m_sehati🏴
پیشوای آیندۀ مذهب شیعه
پس از رحلت حضرت آیت الله العظمی بروجرودی، بزرگترین و مهمترین مسئله ای که برای جامعۀ علمیه و روحانیون و علماء طراز اول مطرح است، موضوع جانشینی و انتخاب شخصیت بزرگی است که پیشوائی شیعیان جهان را به عهده خواهند گرفت.
با تحقیق و جستجو و دقت کامل و کسب نظر علمای طراز اول، کسانی که ممکن است مورد توجه شیعیان واقع شوند و این مقام بزرگ و ارجمند را احراز کنند افراد زیر خواهند بود.
حضرت آیت الله سید کاظم شریعتمداری، فرزند مرحوم حجت الاسلام آقا سید حسن شریعتمداری که در سال ۱۳۲۲ هجری قمری متولد شده اند.
حضرت آیت الله حاج سید احمد خوانساری که در سال ۱۳۰۵ هجری
قمری تولد یافته اند.
حضرت آیت الله شیخ عبدالنبی اراکی
حضرت آیت الله حاج سید احمد زنجانی، متولد سال ۱۳۰۸ هجری قمری.
حضرت آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی.
حضرت آیت الله سید شهاب الدین نجفی، متولد سال ۱۳۱۸ هجری قمری و چند تن دیگر از علمای طراز اول و مراجع تقلید.
آقایان فوق الذکر از جمله علماء طراز اول مقیم حوزۀ علميۀ قم می باشند و البته در نقاط دیگر ایران و در دنیای تشیع، علماء و بزرگان دیگری که اکنون مرجع تقلید هستند یافت می شوند که ممکن است صلاحیت مرجعیت تامّه را داشته باشند.

طرز انتخاب چیست؟
امروز آقای {محمد تقی}قمی دبیرکل دارالتّقریب اسلامی که مرکز آن در قاهره است در پاسخ پرسش خبرنگار ما راجع به جانشین امام اظهار داشت: یکی از مزایای خاص عالم روحانیت و تشیع آنست که زمان، سوابق و صلاحیت شخصی را که این مسئولیت سنگین را بعهده می گیرد تعیین می کند.
ریاست عالم تشیع پس از غیبت امام یا فقهای بزرگی است که از حيث علم، كامل و از حیث عدالت و پرهیزکاری نخبه باشند و مرجع تقلید همیشه از بین صدها، بلکه هزاران شخصی که هر يك به تقوى و فضیلت معروف هستند برگزیده می شود و طرز برگزیده شدن، آنطور که تصور شده به انتخاب مقام یا اشخاص مخصوصی نیست بلکه شخصیت و صلاحیت و مخصوصاً علم و تقواى علماء موجب می شود که یکی از آنان مرجعیت پیدا کنند، که از بین آنها یکی از آنان مرجعیت پیدا کنند.
در عالم شیعه خود به خود افکار به جانب شخصی که اصلح تشخیص داده می شود متوجه می گردد و همان تشخيص اهل حل و عقد و اهل فن فقاهت، خود مرجعیت را برای یکی دو نفر مسلّم می دارد و این که سئوال کرده اید که بطور معیّن چه شخصی این مقام را حائز خواهد شد باید بگویم که در حین حیات خود آن مرحوم اشخاصی بوده اند که به امور دینی مردم رسیدگی می کردند و خود آن بزرگوار هم تأییداتی داشته اند و البته آتیه، مردم را بیشتر با شخصیت های ذیصلاحیت آشنا خواهد کرد و قدر مسلم آن است که همیشه این حِصن محکم دین و تشیع، نگهبانانی داشته و اينك هم از نگهبانان قوی خالی نخواهد ماند. به هر حال مقام مخصوص یا اشخاص معینی، حتی از بین روحانیون و علماء طراز اول برای انتخاب پیشوای شیعیان جهان دورهم جمع نخواهند شد، بلکه هرکس صلاحیت بیشتری داشته باشد خود بخود مورد توجه مردم قرار خواهد گرفت و پیشوای شیعیان جهان می گردد.



#روزنامه_اطلاعات #پنجشنبه & 1340/1/10 #دهم_فروردین_ماه

🏴@m_sehati🏴
Forwarded from آسمانی
🔰پیش بینی مرجع دوراندیش آیت الله العظمی سید محمدکاظم شریعتمداری ، در مورد عاقبت انقلاب ایران که به حقیقت پیوست!

👤 آیت الله العظمی سید محمدکاظم شریعتمداری :

آقایان شما مرا بی دین ندانید، من به همه چیز معتقدم ، ولی دارم می­بینم که اینها شاه را بیرون می­کنند و نمی­توانند مملکت را اداره کنند، در نتیجه عقیده مردم نسبت به روحانیت تغییر می­کند و قهراً نسبت به دین هم سست می­شوند...

📗خاطرات آیت الله گرامی، ص315
...
انتشار ترجمه‌های عربی و ترکی
کتاب اسنادی از شکسته‌شدن ناموس انقلاب


همزمان با سی و نهمین سالگرد درگذشت مرحوم آقای شریعتمداری نسخه کاغذی ترجمه عربی و ترکی آذربایجانی کتاب منتشر شد. قسمتی از پیشگفتار اختصاصی مؤلف بر این دو ترجمه:

کتابی که بعد از چهارده سال هنوز در ایران امکان انتشار ندارد، ترجمه عربی آن در لندن و ترجمه ترکی آن در باکو منتشر می‌شود!

کتاب تحقیقی درباره یکی از شخصیت‌های تراز اول روحانی ایران از اوایل دهه چهل تا اواسط دهه شصت است.

سید کاظم شریعتمداری مهمترین رقیب فقهی سید روح‌الله خمینی بود. هم‌چنان‌که سید محمدحسین طباطبایی مهمترین رقیب سید خمینی در فلسفه و عرفان بود.

با این تفاوت که سید شریعتمداری اهل فعالیت سیاسی و ابراز نظر مخالف به شکل عمومی بود، اما سید طباطبایی چنین نبود. صرفا به‌ خواص مکررا گفته بود: نخستین شهید این انقلاب اسلام است.

این کتاب متمرکز بر مواجهه سید خمینی با سید شریعتمداری آن هم صرفا در سالهای پایانی حیات سید شریعتمداری است.

سید خمینی رهبر جمهوری اسلامی هم‌درس دیروز، یکی از مراجع تقلید بزرگ آن زمان، و بزرگترین رقیب فقهیش را به تدریج از فضای عمومی کشور حذف و سپس تا آخر عمر محصور کرد.

این کتاب بر اساس تحلیل بی‌طرفانه اسناد تاریخی تدوین شده است. بسیاری از این اسناد توسط حاکمان جمهوری اسلامی و خصوصا نهادهای امنیتی آن و در خاطرات روحانیون حکومتی منتشر شده است. لذا انکار آنها بسیار دشوار است.

جمهوری اسلامی ایران به مهمترین چهره‌ دینی خود ظلم کرده است و حقوق انسانی او را نادیده گرفته که بدیهی‌ترین آن ممانعت از اعزام بیمار مبتلا به سرطان به بیمارستان به مدت سه سال و ده ماه و هفت روز و نیز محدودیت فراوان در زمان کفن و دفن و ترحیم بوده است.

آنچه جمهوری اسلامی با سید شریعتمداری کرده است، نه اسلامی است، نه اخلاقی، و نه قانونی. ناموس انقلاب با این ستم‌ها شکسته شد.

بحث در مواضع سیاسی سید شریعتمداری یا سید خمینی نیست. بحث در شیوه مواجهه جمهوری اسلامی با علمای منتقد است.

این کتاب در زمره نخستین کارهای من از سنخ تاریخ اندیشه است. قبل از آن یکی دو دهه متمرکز در تحلیل انتقادی نظریه ولایت فقیه بودم.

از ابتدای دهه نود فقها را نه صرفا لای کتاب بلکه در صحنه اجتماع به عنوان انسان‌هایی که برای فضائل و رذائلشان، و برای حب و بغضهایشان باید حساب باز کرد مورد تحلیل انتقادی قرار دادم.

در تبارشناسی اندیشه و تحلیل نظریه در متن عمل اجتماعی آشکار می‌شود که گاه دین و سیاست محمل برخی خصلتهای بشری است،
و گاهی اساتید اخلاق بدترین بداخلاقی‌ها را مرتکب می‌شوند.

https://kadivar.com/21701/
@Mohsen_Kadivar_Official
تذییل: در شگفتم چرا در ترجمه واژه سید از عربی به فارسی به جای آقا همه جا همان سید به کار برده شده است!
🏴@m_sehati🏴
معرفی #کتاب "اسنادی از شکسته شدن ناموس انقلاب"

دوران شیفتگی و نفرت گذشته است. مشتاق درک حقیقتم. پرسشی چنگ در افکارم انداخته است: رهبران جمهوری اسلامی با منتقدان و مخالفان مسالمت‌جوی خود چگونه رفتار کرده‌اند؟ پاسخ به این پرسش را با مورد آیت‌الله شریعتمداری آغاز کردم. خلاصۀ پاسخ به این قرار است.
آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری (۱۳۶۵- ۱۲۸۴) یکی از مراجع تراز اول تقلید تشیع، پس از صدور بیانیۀ انتقادی علیه اختیارات ولایت فقیه در آستانۀ همه پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی در آذر ۱۳۵۸ از فضای عمومی کشور حذف شد، و به دنبال اتهام اطلاع از کودتای صادق قطب زاده از ۲۷ فروردین ۱۳۶۱ تا آخر عمر در خانۀ خود محصور شد و از رسانه‌های صوتی، تصویری و کاغذی و تریبونهای نمازجمعه و مجلس شورای اسلامی بی آن‌که حق دفاع از خود داشته باشد مورد هتک حیثیت قرار گرفت.
برای نخستین بار در تاریخ تشیع دو تشکل روحانی از شاگردان آیت‌الله خمینی یعنی جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم و جامعۀ روحانیت مبارز تهران همراه با ائمۀ منصوب جمعه در أوایل اردیبهشت ۱۳۶۱ رقیب رهبر را از مرجعیت خلع کردند. آیت الله شریعتمداری از آن تاریخ مورد سنگین ترین اتهامات و توهینها قرار گرفت، مرگ وی که در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۶۵ به دلیل تأخیر در اعزام به بیمارستان اتفاق افتاد به این سیلاب توهین و اتهام پایان نداد. هیچ‌یک از مراجع تقلید دهۀ شصت خلع مرجعیت آیت‌الله شریعتمداری را به رسمیت نشناختند، بلکه بقای بر تقلید وی را مجاز دانستند، هرچند در آن هیاهو و خفقان این صداها شنیده نشد و امکان انتشار عمومی نیافت.
نویسنده به عنوان یکی از مدافعان انقلاب ۱۳۵۷ و درس آموختۀ حوزۀ علمیۀ قم بر اساس مطالعه‌ و تفحص در کلیۀ اسناد موجود به این نتیجه رسیده است که زمامداران جمهوری اسلامی به ناحق آبروی رقیب بنیان‌گذار جمهوری اسلامی را ریخته او را از مرجعیت خلع کرده، به ایشان در زمان حصر به دلیل ممانعت از اعزام به بیمارستان به مدت سه سال و ده ماه و هفت روز و نیز در زمان کفن و دفن و ترحیم ظلم کردند.
این کتاب اولین دفتر از « مواجهۀ جمهوری اسلامی با علمای منتقد » است. در دفترهای مختلف این مجموعه، از یک سو آراء و دیدگاههای مراجع، فقها و علمای مخالف و منتقد جمهوری اسلامی تحلیل میشود، از سوی دیگر شیوۀ برخورد نظام جمهوری اسلامی با منتقدان قانونی و مخالفان مسالمت‌جو ارزیابی خواهد شد. این مجموعه نشان خواهد داد که بیشترین انتقاد از جمهوری اسلامی از آغاز از ناحیۀ مراجع و فقها صورت گرفته، هرچند به شدت سرکوب شده‌اند. اطلاعات مربوط به این انتقادات نیز یا به کلی حذف شده یا تحریف و قلب شده است. امیدوارم انتشار این مجموعه قدمی در تصحیح تاریخ معاصر ایران و تشیع از یک سو و تصحیح مشی و عملکرد زمامداران در قبال منتقدان قانونی و مخالفان مسالمت جو به حساب آید. بدون عبرت از گذشته نمی توان به اصلاح حال و آینده امید بست.
کتاب «اسنادی از شکسته ‌شدنِ ناموس انقلاب، نگاهی به سال‌های پایانیِ زندگیِ آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری» مجموعه‌ی ۴ مقاله و ۳۵ نقد آن است. مقالات چهارگانه: «اسنادی از مظلومیت آیت‌الله شریعتمداری»، «اسنادی از شکسته شدن ناموس انقلاب»، «ممانعت از اعزام بیمار سالمند مبتلی به سرطان به بیمارستان» و «اعادۀ حیثیت از آیت‌الله شریعتمداری» در آبان تا دی ۱۳۹۲ در جرس منتشر شده‌اند. غالب نقدها متعلق به طیف «دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینی» و منتشره در «پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران» است. متن کامل نقدها به ترتیب تاریخ بعد از هر مقاله آمده است.
ویرایش اول کتاب الکترونیکی در دی ۱۳۹۲، و ویرایش دوم آن در اردیبهشت ۱۳۹۴ در ۴۴۷ صفحه توسط وبسایت نویسنده منتشر شده است. تا کنون امکان انتشار این کتاب در کشور فراهم نشده است و نویسنده‌ی آن از خرداد ۱۳۸۸ از حق انتشار بلکه تجدید چاپ آثار خود در کشورش محروم است.

@Mohsen_Kadivar_Official

🏴@m_sehati🏴
🔸محکومیت حمله تروریستی اسراییل به ایران

🔹بیانیه نهضت آزادی ایران

شماره : ٢٧۵۶

@Nehzatazadiiran

بسمه تعالی
 
حمله وحشیانه دولت تروریست اسراییل در نخستین ساعات بامداد ٢٣ خرداد ١۴٠۴ که منجر به شهادت و مجروح شدن تعدادی از مردم غیرنظامی و بعضی فرماندهان ارشد نظامی و برخی متخصصان و مقامات هسته‌ای ایران شد، افزون بر آن که مهر تاییدی است بر ماهیت جنگ‌طلبانه و تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی، دلالت بر عدم پایبندی حاکمیت اسراییل به نظام بین‌الملل و تقابل راهبردی این رژیم جنایتکار با الزامات صلح جهانی دارد.

نهضت آزادی ایران، ضمن محکومیت این حملات تروریستی و غیرانسانی و تسلیت به ملت ایران و به‌ویژه خانواده‌های داغدار قربانیان، تاکید می‌کند که تداوم درگیری‌ها و فراگیر شدن این جنگ خانمان‌سوز، پیامدی جز انهدام زیرساخت‌های صنعتی و اقتصادی کشور و فشار فزاینده بر ملت ستمدیده‌ ایران ندارد.

از این رو، صرفنظر از اختلافاتی که با حاکمیت ایران دارد، با تمام ظرفیت در برابر تجاوز و خشونت‌آفرینی اسراییل می‌ایستد و مدافع استقلال، تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران است.

نهضت آزادی ایران از سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای جامعه مدنی جهانی مشتمل بر تمامی احزاب بزرگ ملی و جنبش‌های ضدجنگ در تمامی کشورها می‌خواهد که هرچه سریع‌تر، نسبت به این اقدام جنگ‌طلبانه اسراییل، واکنش و مسئولیت‌پذیری نشان دهند و مانع از گسترش آتش جنگ فراگیری شوند که نخستین قربانیان آن، نه حکومت‌ها و بلکه کودکان و زنان و دیگر شهروندان غیرنظامی هستند.

نهضت آزادی ایران باور دارد که این اقدام تجاوزکارانه دولت راست‌گرای اسراییل که بی‌تردید با پشتیبانی و هماهنگی دولت ترامپ صورت پذیرفته است، متاثر از تضادهای درونی آن و جلوگیری از سقوط دولت نتانیاهو از طریق سنگ‌اندازی در مسیر مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا و ممانعت از توافقاتی است که می‌تواند در بردارنده صلح خاورمیانه و منافع ملی ایران باشد.

از این رو، از حاکمیت ایران می‌خواهد که با حضور فعالانه در مذاکرات هسته‌ای یکشنبه آینده و به دور از هرگونه شعارزدگی و هیجان، نقشه راهبردی اسراییل را که به درستی، بقای خود را در تداوم وقفه‌ناپذیر جنگ و خشونت سازمان‌یافته می‌بیند، خنثی ساخته و ناکام بگذارد.

نهضت آزادی ایران یادآوری می‌کند که نبرد ما با اسراییل، فراتر از رویارویی نظامی و در جبهه‌ای صورت می‌پذیرد که تبلور همبستگی ملی و ایستادگی وحدت‌آفرین مردم ایران در برابر هرگونه تجاوز و جنگ‌طلبی است.

از این رو، اعلام می‌دارد که در شرایط خطیر کنونی، در برابر جنگ و در کنار هم، مدافع استقلال، تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران خواهیم بود و از ملت ایران درخواست دارد که از هر اقدام یا موضعی که منجر به تضعیف همبستگی ملی، توان دفاعی و امنیت ملی ایران شود، پرهیز کنند، تا از طریق بهره‌گیری از ظرفیت‌های مشارکت ملی، زمینه‌ای موثر برای عبور از شرایط بحرانی کنونی، مهار جنگ و مقاومت در برابرهجوم بیگانه و تروریسم دولت ضدبشری اسراییل فراهم آید.
 
نهضت آزادی ایران
٢٣ خرداد ١۴٠۴
 
@Nehzatazadiiran
روزِ عقدِ اخوّت

عیدِ عدل و فتوّت است غدیر
روزِ عقدِ اخوّت است غدیر
وقت آشتی¬کنان و عفو و گذشت
جشن مهر و مروّت است غدیر
م. ص

@m_sehati
امامت بی¬عدالت تحفه‌ای نیست

غدیرِ خم اگر فصلِ علی بود
امیرِ مؤمنان عدلِ علی بود
امامت بی¬عدالت تحفه‌ای نیست
بلی عدلِ علی، اصلِ علی بود.

م. صحتی

🏴@m_sehati🏴
اصل صداقت (1)

اصل در انسان، صادق بودن و راست‌گویی است و دروغ‌گو در تضاد و تعارض با ذات خود با دروغ‌گویی ريشۀ خويش را مى ‏كند. دروغ يك امر عرضى و موقّتى است و دروغ‌گو هرچه هم در كتمانِ حق اصرار كند بالاخره روزى به‌نوعی خود را رسوا مى ‏كند و دروغ مثل يك پرده ‏اى مى ‏ماند كه به‌هرحال روزى پس‌زده مى ‏شود.
اگر اصل صداقت پذيرفته نشود ديگر تاريخ را نمى ‏توان علم و يا حتّى هنر ناميد كه در هنر نيز آن‌که زيبا و ماندنى است صميميّت و درستى است.
تاريخ‏نويس در انتخاب گزارش‌ها و نيز در چگونگى ثبت و ضبط اخبار هرچه هم خواسته ‏ها و اميال خود را دخيل كند، باز آنچه نقل مى ‏كند در كنار نقل و خواسته ‏هاى ديگران و در شرايط مختلف و با معيارهاى گوناگون سخنش را خواهند سنجيد و صحّت و سقم سخنانش را خواهند فهميد.
اصل صداقت به ما مى ‏گويد كه درخشش دين و دانش و انديشه در درستى است و دروغ را فروغى نباشد و گرچه همه آرايه ‏هاى كلامى و بدايع بيانى؛ و فنون و صنايع سخن‏سرايى را به‌کارگیرند، دروغ‌گویان باز در کاروبار خود گرفتار و درگیرند كه پيوسته با جان و وجدان خود درگيرند.
از آن‌سو صداقت را صفا و صميميّتى است كه اصيل بودنش را مى ‏رساند و دخيل بودنِ دروغ را برنمى ‏تابد تا دخالت نارواى آن را به يارى دين و دانش و انديشه، دفع و رفع كند، زيرا كه درستى را درماندگى؛ صداقت را شكست و راستى را كاستى نباشد.
به گيتى كيميا جز راستى نيست
كه عزّ راستى را كاستى نيست
بيت بالا به فخرالدين گرگانى نسبت داده مى ‏شود و قدسى مشهدى را نيز در اين مقام سخنى باشد كه خواندنى است:
اين خوب سخن ز فكر قدسى
دُرّيست كه بِهْ ز مُلك هستى
اندر دو جهان به كار نايد
جز راستى و خداپرستى.

🏴@m_sehati🏴
اصل صداقت (2)

خداوند متعال در كتاب كريمش: قران مجيد، صدق و صادقان را مى ‏ستايد و از طرفى ديگر دروغ و دروغ‌گویان را چنان تنبيه و توبيخ مى ‏كند كه ديگر براى بنى ‏بشرى بهانه ‏اى نماند. براى نمونه به برخى از آيات قرآن اشارتى مى ‏رود تا از بابِ «تعرف الاشياء باضدادها/ هر چيزى با ضدّ خود بهتر شناخته مى ‏شود.» اصلِ صدق و صداقت را بيشتر شناخته باشيم:
1. يهوديان و دو چهرگان (منافقان) به‌دروغ دل مى ‏سپردند و كذب بسيار مى ‏شنيدند: «سَمّاعونَ لِلكَذِبِ - مائده / 42 - 41»؛
2. در بهشت و رضوان خدا، دروغ را جايى نيست و اهل بهشت هرگز دروغى نشنوند،(نباء / 35)؛
3. آنان‌که در اين دنيا، دروغ‌ گویند مجرمانى باشند كه در آن دنيا - در دوزخ - هم دروغ گويند،(روم / 55)؛
4. دروغ‌گویان نه‌تنها در اين دنيا كه در آن دنيا نيز هنگام سخن سوگند مى ‏خورند و رسوا مى ‏شوند،(مجادله / 18)؛
5. دوزخيان با خودشان نيز رو - راست نيستند و به خود نيز دروغ مى ‏بندند،(انعام / 24 - 23)؛
6. دوزخيان چنان مسخ‌شده‌اند و هويّت انسانى خويش را باخته ‏اند كه اگر از آن دنيا دوباره به اين جهان برگردند باز دروغ خواهند گفت!(همان / 28)؛
7. سخن دروغ، زورگويى است كه بايد از آن درهرحال دورى جست،(حج / 30)؛
8. كسانى كه خداى مهرآيين و مهربان را مى ‏پرستند هرگز دروغى را گواهى ندهند، (فرقان / 72 )؛(120)
9. دروغ‌گویان، نفرین‌شده و از رحمت خدا دورند،(آل‏عمران / 71؛ نور / 7)؛
10. خداوند متعال؛ كسى را كه كذّاب باشد راه نمى ‏نمايد، (غافر / 28)؛
11. و از هر ستمگرى ستمگرتر آن ستمگرى است كه به خدا دروغ بندد و به‌دروغ از زبان خداى سبحان سخن گويد، (انعام / 21).
اينجا است كه بايد گفت: دين ‏پژوهان و همۀ كسانى كه به‌نوعی حرف‌وحدیث آن‌ها به خدا نسبت داده مى ‏شود - به ‏ويژه روحانى ‏ها و عالمان دينى - در معرض خطرى بس بزرگ و هولناك قرار دارند تا آنجا كه مى ‏توان گفت: سخن‏گويان دينى هرچه هم دقّت و احتياط كنند باز جا دارد كه بيشتر و دقيق‏تر دقّت و احتياط كنند و هرچه مى ‏توانند برداشت و انديشه و سخن خود را به خدا و دين خدا نسبت ندهند.


🏴@m_sehati🏴
اصل صداقت (3)
خداوند متعال نزديك ده بار در قرآن مجيد با توبيخ تكان ‏دهنده ‏اى مى ‏پرسد:
« ومَن اَظلَمُ مِمَّنِ افتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً / مگر ستمگرتر از كسى كه دروغگويانه به خدا افترا مى ‏بندد هم پیدا می‌شود؟!»، (انعام / 144 ،93 ،21؛ اعراف/37؛ يونس/17؛ هود/19؛ كهف/15؛ زمر/32 و عنكبوت/68).
آرى چنان‌که بالاتر از سياهى رنگى نیست هيچ بدى نيز بدتر از ستم نیست و اين بدترين بد خود نيز دركاتى دارد كه از همه بدتر و مخرّب‏تر و مضرّتر آن ستمى است كه به نام خدا و در سايه‏ دين خدا صورت ارتكاب مى ‏يابد. پست‏ترين ستمگران كسانى هستند كه براى چند روز حكومت و قدرت پوشالى،از خدا و دين خدا خرج مى ‏كنند.
حافظا مى ‏خور و رندى كن و خوش باش ولى
دام تزویر مكن چون دگران قرآن را.

محمد صحتی سردرودی

🏴@m_sehati🏴
اکبرانه
( با تلخیص و بازویراستی تازه )

در میان مُظهِر و مَظهَر عجب!
واله‌ی تا وصل مانده یک وجب

دید دل مجذوب پیش و پا پس است
گفت بابا سوختم دیگر بس است

قبله را گم کرده‌ام دستم بگیر
ای بشیر، ابن بشیر ابن بشیر !

تو بگو من مرده‌ام یا مانده‌ام
داده‌ام جان یا که خود جا مانده‌ام؟

هستِ هستی هشتن آسان دست توست
این دلم آخر نه خود پا بستِ توست؟

پاک‌تر از پاک، پاکم ساختی
پاکبازان هرچه بردی باختی

گه دلم در خیمه، گه در مقتل است
گام آخر بی‌تو، گام اوّل است

هفت شهر عشق را تو شه پری
بی‌تو از اکبر نشاید، اکبری

این دم آخر دلم در بند توست
آخر این فرزند، خود دلبند توست

من نه اسماعیل، نه قربانیم
قُرب و بُعدی نیست یکسر فانیم

نیستم، هستم، نمی‌دانم دگر
گه به پا این راه‌ پویم گه به سر

از « فَدَیناهُ » فراتر رفته ام
نه فنا که از بقا هم رسته ام

« خیره گشتم خیرگی هم خیره گشت
آب حیرت عقل را از سر گذشت »

کثرتی حاشا که وحدت نیز نیست
« سَبَّحَ لله » باشد خواندنیست

حرفهای حرفه ای تا سرسریست
« عارف اکبر » کجا ؟ کی اکبریست...

نی روایت می کند از نینوا
کلمه کلمه «کربلا» گو کربلا

این روایت می رسد تا « ربّنا »
وردِ هر آزاده ای « یا ربّنا »

لوح و کرسی و قلم در دست اوست
سطر سطر هر سخن سرمست اوست

هرچه حیرت بیشتر شد بهتر است
از وجود و ماهویّت برتر است

از وجود و واجد و موجود نیز
لفظ لفظ است و نباشد زان گریز

بلکه بیتی از تحیّر سر زند
ریشه ی هر «غیرگویی» برکَند

گوید از «اوّل قتیلِ» آل عشق
قیل و قالش بر دهد از حال عشق

در عبارت کی بگنجد یاد او؟
فوق فصل و اصل شد فریاد او

تشنه ی اندیشه گر باشد دلی
با عبارت ها ندارد مشکلی

این عبارت در عبور و «حیرتی»،
عزمجو در رمز دارد غیرتی

سرّها در سوزها و سازهاست
نینوا را نازها و رازهاست

هرچه در تاریخ و مقتل خوانده ایم
عاقبت در ظاهرش جا مانده ایم

با قیاس ِ نفس ها و نسل ها
هر کسی در وصل خوانَد فصل ها !

واوِ وصلش تا به «هو» در دور بود
هر که فصلی ساخت کارش جور بود

اکبرش تکبیر را تفسیر کرد
عشق هم از غیرتش تغییر کرد

هرچه او می‌گفت صد تسبیح بود
نور را در نغمه‌اش تلمیح بود

ذرّه ذرّاتِ وجودش سبحه سان
هم چنان در رقص بود و دف زنان

در سماع و سبحه و چرخی مدام
رقص آخر، رخصتی جست از امام

نه فقط تسبیح مریم پاره شد
عشق تا عزمش شنید آواره شد

آن خلیل ابن خلیل ابن خلیل
دید در دیدِ علی: جَلَّ الجلیل!

دید دیگر چشم نه، خود چشمه ایست
چشمه‌ای که کوثر آن را تشنه‌ایست

نه خمارش می‌توان خواندش نه مست
تا پدر دیدش نخِ قلبش گسست

گفت لاحولی و سر را راست کرد
«یااحد گویان» علی را دید فرد

دید برگشته علی از قتلگاه
قُل هُوَالله ُاَحَد، جَلَّ إلاَه !

گفت: «الله ُالصَّمَد» سُبحانَ هو
«لَم یَلد» دل می‌برد، سُبحانَ هو

گفت جانم آمدی حالا چرا
تو کجا، ای با وفا این جا کجا؟!

به خیالم که تو رفتی از برم
با خودم گفتم رهیده اکبرم

نیک می‌دانی که از خود خسته‌ام
هرچه بوی خود دهد بگسسته‌ام

هان! نمی‌گویم که سرمستی چرا
خود نرفته، زود برگشتی چرا؟!


دور نارفته چه پُر دیر آمدی
جانِ من رفتی جوان پیر آمدی

چشم تو عینُ الیقین بنمایدت
ما رَمَیتی خوان همین می‌شایدت

تو بگو، گویی که دلگیر آمدی
تشنه می‌رفتی ولی سیر آمدی

نه نگو، ناگفتنت گویاتر است
این نگاهت از زبان زیباتر است

با دو چشمت نیک گویی، پس بگو
غیر از او حاشا که جویی پس بگو

سوره ی اَلحَمد خوان اکبر بگو
جان بابا، جمله‌ای دیگر بگو

خواست اکبر سفره‌ی دل واکند
سرّی از اسرار هو، افشا کند

تا دو لب را غنچه سازد لاله‌ای
در دو، دیده دُرّ دید و ژاله‌ای

گفت ای بابا دهانم دوختی
ساختی تا سوختی، افروختی

یک تبسّم در جوابش تا شنید
گفت لاحولی و دیگر کس ندید

رفت تا فوق رهایی پر زند
گام آخر را نه پا، با سر زند

ماند دل در خیمه پیش پیرِ عشق
رفت اکبر تا کند تفسیر عشق

نه فقط بی‌خود که بی‌دل گشته بود
آخر او در عشق، خود سر رشته بود

رفت شبهِ مصطفی با عزمِ جزم
ظاهرش بر رزم و در واقع به بزم

نه توان تشکیک و نه تشویش کرد
مرگ را مبهوت عزم خویش کرد

مرگ را از شش جهت تا رانده بود
قابضُ الارواح حیران مانده بود

ای محمّدمشی و همّت حیدری
از تو می آید کنون صد صفدری


اکبرا تکریمِ «کرّمنا»ست این
ما رمیتی بازخوان ای نازنین

دید اکبر را که عزم اکبریست
پلک چشمش را عجب پیغمبریست


دید دیگر دید ، با دیدِ دگر
نه دگر در فکر پا باشد نه سر

بِسملی با بای بسم‌الله دید
نه فنا فی الله، بقا بالله دید


قطعه قطعه دید قربانیست او
گفت با خود تا ندانی اوست هو،

تا ابد کار تو، حسرت خوردن است
حرف حق ناخوانده حیرت بردن است

حرف حق آزادگی در هر مقام
حرف حق توحید باشد والسلام
محمد صحتی سردرودی / 2 / 9 / 87 / قم


@m_sehati
توهین به اصل اسلام؟‼️

پرسیدند: چه‌کاری توهین به اصل اسلام شمرده می‌شود؟
گفتم: نمی‌دانم منظورتان از «اصل» یا «اسلام» چیست ولی می‌دانم که اساسِ دین اسلام، مبتنی بر دو اصل است:
یک . اصل توحید. یعنی پرستش خدای بی‌همتا که با نفی و طرد خدایانِ دروغین از هر جنس و قماشی تحقق می‌یابد و موجب عزت و آزادگی برای انسان می‌گردد. به قول اقبال لاهوری:
مسلمانی که داند رمز دین را
نساید پیشِ غیرُ الله جبین را
دو . اصل عدالت است که در مکتب تشیع پس از توحید؛ اساسی‌ترین پایه محسوب می‌شود تا جایی که به‌وضوح می‌توان گفت: اگر کاری – هر کاری از هر که بود – ذره‌ای با عدالت زاویه داشت هرگز نمی‌توان آن را به اسلام نسبت داد.
خلاصه هر کردار؛ رفتار و گفتاری را باید با دو اصل یکتاپرستی/ توحید و عدالت سنجید. نبوت و امامت و ولایت چه سهل است حتی خدایی خدا هم با اصل عدالت؛ مشروع و مطلوبِ اسلام و قرآن است زیرا که در مکتب عدلیه (شیعه و معتزله) حُسن و قبحِ اعمال، ذاتی و نفسُ الامری است نه الهی و دینی.( ر.ک: سرتاسر نهج‌البلاغه و کتاب عدل الهی از مرتضی مطهری).
نتیجه این‌که توهین به اصل اسلام؛ فقط وقتی صورت ارتکاب می‌یابد که کسی- با ادعای مسلمانی- به اطاعتِ بی‌قیدوشرط کسی غیر از خدای عادل، گردن نهد یا با همان ادعای باور به خدا و روز حساب‌وکتاب ظلم کند و زور گوید. حالا هزار دلیل هم بتراشد نتیجه‌اش هزار و یک ظلم خواهد شد هرچند که آن دلیل حفظ عزت و اتحاد مسلمین یا نالیدن با نوای ناسیونالیستی باشد.
محمد صحتی سردرودی
نهم تیرماه 1404

🏴@m_sehati🏴
Forwarded from کتابخانه امام حسین عليه السلام
با سلام و عرض تسلیت و تعزیت به مناسبت ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به اطلاع می‌رساند، تاکنون بیش از ۱۴۰۰۰ جلد کتاب خطی و چاپی درباره امام حسین (علیه السلام)، در کانال تلگرامی کتابخانه تخصصی دیجیتال امام حسین (علیه السلام)، همراه ده‌ها هزار مطلب مفید حسینی به انضمام صدها مدیا (سخنرانی و نوحه و عزاداری و فیلم و تصویر) به زبانهای فارسی، عربی و ترکی و لاتین بارگذاری شده و به سهولت در دسترس عزیزان قرار دارد.

🔹لینک عضویت در کانال کتابخانه:👇👇
🆔 https://www.tg-me.com/+tmQ4diO-M-EyM2Q8
Forwarded from میراث امامان (امیرحسن خوروش)
◾️ معرفی کانال ارزشمند «التحقیق في مقتل الحسین»

در کانال تلگرامی «التحقیق في مقتل الحسین (ع)»، محمدحسین توکلی به گزارش‌های مرتبط با مقتل و تاریخ امام حسین (ع) می‌پردازد. مباحث این کانال از دو جهت قابل توجه است:

- تکیهٔ اصلی مباحث کانال، بر نقل‌های موجود در منابع کهن عامه، امامیه، و زیدیه است و روایات کهن مربوط به داستان کربلا از این منابع معرفی می‌شوند. از این روی، بیشتر نقل‌های اصیل یا قدیمی‌تر مورد توجه است تا نقل‌های متأخر و داستانی.

- در تحقیق‌هایی که در این کانال دربارهٔ وقایع زندگانی امام حسین (ع) انجام شده، نویسنده تلاش کرده که به گردآوری طرق یک نقل، بررسی تعارض‌ها و سنت‌های مختلف روایت یک ماجرا، و اصالت‌سنجی تاریخی توجه کند.

https://www.tg-me.com/maghtalvshahdatolhossein
روايت رفتن

قاسم كه در محبّت از كودكي مَثَل بود
در كام او شهادت، شيرين‌تر از عسل بود

دنيا به اين بزرگي از ديد آن دلاور
حتّي به فصلِ رويش بي‌قدر و بي‌محل بود

آمد به خيمه ی نور،‌شور وصال در سر
از دل شرار شوقش چون طور مشتعل بود

ناكرده خود روايت از رفتن و جدايي
دانست آن كه دانست هنگامه ی عمل بود

پيك اجل، خجل بود از آن جوان نورس
امّا چنانكه مي‌ديد او در پيِ اجل بود

تا ديد عزمِ رزمش، لرزيد قلبِ عمّش
مدهوش گشت و افتاد صبري كه چون جبل بود

افتاده آفتاب و مهدِ حماسه‌ها را
ديدند سروِ سبزي بگرفته در بغل بود

فرمود فرصتي نيست فصل فراق را نيز
این خواست يار باشد در اصل، از ازل بود

قاسم قيامتي كرد، مولا به قامتي ديد
اين مجتباست گويي در وقعه ی جمل بود

خورشيد خم شد و زد بوسه به روي نجمي
كز آسمان زلفش صد كهكشان زُحَل بود

عشقي كه با خدا داشت، حُسني كه از حَسَن داشت
در پيش چشم مولا بي‌مثل و بي‌بدل بود

از ديدگاه قاسم، مولا فقط حسين است
امّا يزيد فاجر، هم لات، هم هُبَل بود

شرمندۀ خیالم چامه چه می سرایم؟!
حرف از قیامِ قاسم احلی من العسل بود

جز با حديث عشقش دل صحّتي ندارد
توفيق عشق ما را تنها همين غزل بود

محمد صحّتی سردرودی


🏴@m_sehati🏴
هنر حسین

هنر حضرت حسین یکی هم این بود از ابن یزیدها، حُرّ ریاحی می ساخت تا یادمان دهد که از دشمن هرچند سردارِ سپاه و سرسخت باشد می توان دوستی دلیر و آزادیخواه و همدل تا پای جان ساخت. آری با محبت و منطق می توان کارهای بس بزرگی کرد.
به قول جاویدیاد استاد علامه محمدتقی جعفری:
« حر بن یزید ریاحی نشان داد که انسان می تواند با یک تصمیمِ درست از بی نهایت حضیضِ ذلّت پای به بی نهایت اوجِ عزّت نهد و از همه کاستیها برهد.»
آری چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار.




محمد صحتی سردرودی
30 مرداد 1400

🏴@m_sehati🏴
2025/07/04 15:26:28
Back to Top
HTML Embed Code: