Forwarded from مقصود فراستخواه
فراستخواه تبیین کرد
عاشورا؛ روایتی از عظمت روحی، شهادت و آزادگی
مقصود فراستخواه در پنجمین جلسه نشست «چراغی دیگر» از سلسله نشستهای خانه اندیشمندان علوم انسانی به موضوع «محکمات و متشابهات عاشورا» پرداخت و گفت: عاشورا روایتی از عظمت روحی، شهادت و آزادگی و از تجربه بخشایش، گذشت و وفا است که این روایت به ناگزیر دراماتیک است. هر کسی که وجدان و شرف و آگاهی داشته باشد و در چنین موقعیتی قرار بگیرد به ناگزیر روایت دراماتیک خواهد داشت.
به گزارش ایکنا، مقصود فراستخواه، جامعهشناس و استاد موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در پنجمین جلسه نشست «چراغی دیگر» از سلسله نشستهای خانه اندیشمندان علوم انسانی که به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا(ع) شامگاه شنبه ۱۴ تیر برگزار شد به موضوع «محکمات و متشابهات عاشورا» پرداخت که در ادامه مشروح آن را میخوانیم.
دین ساحت ذهن و زبان بشر است و عنصر مرکزی آن توجه به عنصر قدسی، غایی و رستگاری نهایی است اما ذهن و زبان انسانی حداقل به غیر از ساحت دین، هفت ساحت دیگر دارد. هر کدام از این هفت ساحت موجودیتی دارند که مهم هستند و قواعد و زبان خاصی دارند؛ مانند ساحت عقل و خردورزی که یک ساحت مستقل است، ساحت الفت، ساحت اخلاق، ساحت معنا، ساحت هنر و صور خیال، ساحت علمورزی و ساحت فناوری. زکریای رازی در مباحث فلسفی خود از ملتهایی بحث میکند که اصلاً نبوتی در بین آنها نبود و زندگی کردند و تمدن، اخلاق، الفت و عقل داشتند.
اتفاقاً یکی از خطابههای حسین بن علی، سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا که در قدیمیترین منابع هم ذکر شده است دلالت و آشکاری بر این فرض دارد که فرمودهاند «ای گروه ابوسفیان، دین ندارید و از معاد نمیترسید؟ آزاده باشید؛ اگر آزاده نیستید به عرف و سنتهای عرب بازگردید. من را میکشید؟ این جهال و لاتهای خود را نگذارید که به خانوادهام تعرض کنند.» حسین بن علی(ع) در اینجا ساحت آزادمنشی مستقل از دین، ساحت اخلاق و ساحت عرف عرب را معرفی میکند. هشت ساحتی که بیان شد که یکی از آنها ساحت دین است که هر کدام مبادی و روششناسی خود را دارند. میان این ساحات هشتگانه میتوان با حفظ قلمرو و همزیستی قلمروها به شکل خلاق و آزادمنشانه؛ تعامل، تبادل و گفتوگوهای ثمربخشی صورت گیرد.
خطاهای ساحت دینی
هر کدام از این ساحتها هم معرضها، مغالطات و خطاهایی وجود دارد؛ مثلاً پوزیتیویسم در ساحت علمورزی، خطایی است که دانشمندان مرتکب میشوند و در ساحت دینورزی هم همین گونه است که استعداد تعصب و تمامیتخواهی است. کسی که به غلط دین میورزد میتواند بگوید که همه چیز را من تعیین میکنم و دین تکلیف همه چیز را مشخص میکند. کجای منطق میگوید که دین باید تکلیف همه چیز را روشن کند؟ در ساحت دین، غلبه احساسات کور، هیجانات مفرط، عقلگریزی، خرافات و مناسکگرایی وجود دارد البته منظور مناسکی که جزو فرهنگ، آیینها و مناسک هر فرهنگی وجود دارد، نیست. نکته مهم دیگر این است که در ساحت دین استعدادی وجود دارد که تمایل دارد بر سایر ساحتها سلطه داشته باشد که میتوان آن را «سلطه مقدس» بر تمامی ساحتها به نام دین نامید.
همچنین در دین استعداد غلو و مبالغه وجود دارد که در قرآن به این موضوع با آیه «لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ» بر این مسئله تأکید شده است. به عنوان مثال میتوان به غلو در نهضت سیدالشهدا(ع) اشاره کرد که از صفویه تا قاجار و از قاجار تا انقلاب و به ویژه از انقلاب تا به امروز غلوهای زیادی در نهضت حضرت اباعبدالله سیدالشهدا(ع) صورت گرفته است. نمونههای آن عباراتی است که متعلق به دوره قاجار است و از فضای عراقی برخاسته است که گفته شده «إنَّ الحیاةَ عقیدةٌ و جهادٌ» که نه حدیث است و نه منبع آن در کتابها وجود دارد که از سنتهای دینی عراقی در دوره قاجار برخاسته است که بالاتر از عقل و قرآن نشسته است و در دوره انقلاب از آن یک ایدئولوژی ساخته شد که یعنی عقیده داشته باشید و مدام در راه آن بجنگید. وقتی یک ایدئولوژی دولت میشود نتیجه آن مشخص است؛ گویی کل زندگی ما یک ایدئولوژی است و ستیز با آن ایدئولوژی با همه چیز و همیشه است. عبارت «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» هم هیچ سندیتی درباره درست بودن آن وجود ندارد و بیشتر از طریق منابر و تریبونها منتشر شده است که یعنی همه روزها عاشورا و همه جا کربلاست؛ باید پرسید پس چه روزی، روز کار، ورزش، عقلانیت، بازار، تولید و توسعه است؟
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://iqna.ir/fa/news/4293051/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%B8%D9%85%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%AD%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%88-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C
عاشورا؛ روایتی از عظمت روحی، شهادت و آزادگی
مقصود فراستخواه در پنجمین جلسه نشست «چراغی دیگر» از سلسله نشستهای خانه اندیشمندان علوم انسانی به موضوع «محکمات و متشابهات عاشورا» پرداخت و گفت: عاشورا روایتی از عظمت روحی، شهادت و آزادگی و از تجربه بخشایش، گذشت و وفا است که این روایت به ناگزیر دراماتیک است. هر کسی که وجدان و شرف و آگاهی داشته باشد و در چنین موقعیتی قرار بگیرد به ناگزیر روایت دراماتیک خواهد داشت.
به گزارش ایکنا، مقصود فراستخواه، جامعهشناس و استاد موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در پنجمین جلسه نشست «چراغی دیگر» از سلسله نشستهای خانه اندیشمندان علوم انسانی که به مناسبت ایام شهادت سیدالشهدا(ع) شامگاه شنبه ۱۴ تیر برگزار شد به موضوع «محکمات و متشابهات عاشورا» پرداخت که در ادامه مشروح آن را میخوانیم.
دین ساحت ذهن و زبان بشر است و عنصر مرکزی آن توجه به عنصر قدسی، غایی و رستگاری نهایی است اما ذهن و زبان انسانی حداقل به غیر از ساحت دین، هفت ساحت دیگر دارد. هر کدام از این هفت ساحت موجودیتی دارند که مهم هستند و قواعد و زبان خاصی دارند؛ مانند ساحت عقل و خردورزی که یک ساحت مستقل است، ساحت الفت، ساحت اخلاق، ساحت معنا، ساحت هنر و صور خیال، ساحت علمورزی و ساحت فناوری. زکریای رازی در مباحث فلسفی خود از ملتهایی بحث میکند که اصلاً نبوتی در بین آنها نبود و زندگی کردند و تمدن، اخلاق، الفت و عقل داشتند.
اتفاقاً یکی از خطابههای حسین بن علی، سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا که در قدیمیترین منابع هم ذکر شده است دلالت و آشکاری بر این فرض دارد که فرمودهاند «ای گروه ابوسفیان، دین ندارید و از معاد نمیترسید؟ آزاده باشید؛ اگر آزاده نیستید به عرف و سنتهای عرب بازگردید. من را میکشید؟ این جهال و لاتهای خود را نگذارید که به خانوادهام تعرض کنند.» حسین بن علی(ع) در اینجا ساحت آزادمنشی مستقل از دین، ساحت اخلاق و ساحت عرف عرب را معرفی میکند. هشت ساحتی که بیان شد که یکی از آنها ساحت دین است که هر کدام مبادی و روششناسی خود را دارند. میان این ساحات هشتگانه میتوان با حفظ قلمرو و همزیستی قلمروها به شکل خلاق و آزادمنشانه؛ تعامل، تبادل و گفتوگوهای ثمربخشی صورت گیرد.
خطاهای ساحت دینی
هر کدام از این ساحتها هم معرضها، مغالطات و خطاهایی وجود دارد؛ مثلاً پوزیتیویسم در ساحت علمورزی، خطایی است که دانشمندان مرتکب میشوند و در ساحت دینورزی هم همین گونه است که استعداد تعصب و تمامیتخواهی است. کسی که به غلط دین میورزد میتواند بگوید که همه چیز را من تعیین میکنم و دین تکلیف همه چیز را مشخص میکند. کجای منطق میگوید که دین باید تکلیف همه چیز را روشن کند؟ در ساحت دین، غلبه احساسات کور، هیجانات مفرط، عقلگریزی، خرافات و مناسکگرایی وجود دارد البته منظور مناسکی که جزو فرهنگ، آیینها و مناسک هر فرهنگی وجود دارد، نیست. نکته مهم دیگر این است که در ساحت دین استعدادی وجود دارد که تمایل دارد بر سایر ساحتها سلطه داشته باشد که میتوان آن را «سلطه مقدس» بر تمامی ساحتها به نام دین نامید.
همچنین در دین استعداد غلو و مبالغه وجود دارد که در قرآن به این موضوع با آیه «لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ» بر این مسئله تأکید شده است. به عنوان مثال میتوان به غلو در نهضت سیدالشهدا(ع) اشاره کرد که از صفویه تا قاجار و از قاجار تا انقلاب و به ویژه از انقلاب تا به امروز غلوهای زیادی در نهضت حضرت اباعبدالله سیدالشهدا(ع) صورت گرفته است. نمونههای آن عباراتی است که متعلق به دوره قاجار است و از فضای عراقی برخاسته است که گفته شده «إنَّ الحیاةَ عقیدةٌ و جهادٌ» که نه حدیث است و نه منبع آن در کتابها وجود دارد که از سنتهای دینی عراقی در دوره قاجار برخاسته است که بالاتر از عقل و قرآن نشسته است و در دوره انقلاب از آن یک ایدئولوژی ساخته شد که یعنی عقیده داشته باشید و مدام در راه آن بجنگید. وقتی یک ایدئولوژی دولت میشود نتیجه آن مشخص است؛ گویی کل زندگی ما یک ایدئولوژی است و ستیز با آن ایدئولوژی با همه چیز و همیشه است. عبارت «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» هم هیچ سندیتی درباره درست بودن آن وجود ندارد و بیشتر از طریق منابر و تریبونها منتشر شده است که یعنی همه روزها عاشورا و همه جا کربلاست؛ باید پرسید پس چه روزی، روز کار، ورزش، عقلانیت، بازار، تولید و توسعه است؟
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://iqna.ir/fa/news/4293051/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%B8%D9%85%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%AD%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%88-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C
IQNA | خبرگزاری بین المللی قرآن
عاشورا؛ روایتی از عظمت روحی، شهادت و آزادگی
مقصود فراستخواه در پنجمین جلسه نشست «چراغی دیگر» از سلسله نشستهای خانه اندیشمندان علوم انسانی به موضوع «محکمات و متشابهات عاشورا» پرداخت و گفت: عاشورا روایتی از عظمت روحی، شهادت و آزادگی و از تجربه بخشایش، گذشت و وفا است که این روایت به ناگزیر دراماتیک…
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
بازخوانی فرهنگ عاشورا.pdf
213 KB
مبادا عاشورای دیگری در راه باشد!
هرچند که ما ملت ایران نیز در این زیست مصیبتبارمان؛ شبه عاشورا کم ندیدیم. اما از هشت سال جنگ ایران و عراق تا عاشورای 88 باآنهمه مظلومیت جنبش سبز و تا این دوازده روز هجوم ستمگرانه اسرائیل و آمریکا به وطن عزیزتر از جانمان ایران؛ هیچیک لااقل از جهتی که خواهم گفت با عاشورا قابلمقایسه نیست.
برخلاف شعار مشهور و ساختگیِ «کل یوم عاشورا کل ارض کربلا» عاشورا قابل تکرار نیست. حق همان است که پیشوای دوم شیعیان امام حسن علیهالسلام با پیشبینی دقیقی که داشت گفت: «لا یوم کیومک یا اباعبدالله/ هیچ روزی چون روز مرگ تو(یعنی عاشورا) نمیشود».
اما با توجه به بینظیر بودن عاشورا از چند جهت میتوان بحث و بررسی کرد:
1 . نخست آنکه امام حسین بهعنوان آخرین پنجتن و با عناوین دیگر خود بینظیر است و تردیدی نیست که عاشورا ازاینجهت هرگز قابل تکرار نیست.
2 . دیگر اینکه عاشورا را از جهت شدت و گستره مصائب و فجایع بینظیر بدانیم که امروز با پیشرفت در سلاحهای مخوف و جنگهای موحش و جنایتهای دهشتناک، قضیه بهشدت درخور تردید است.
3 . دودیگر موروثی سازی حکومت به نام اسلام است که نخستین بار با شهادت حسین در عاشورا برای یزید پسر معاویه تحقق یافت و پسازآن پیشوایان شیعه - از امام سجاد تا امام غائب - همگی با تمام وجود با آن مخالفت کردند که یکی از راههای مخالفتشان هم زنده نگهداشتن نام و یاد حسین با عزاداریها و زیارتها بوده است.
حال اگر اصل امامت در تشیع را با حکومت خلط نکنیم که این خلط خود از آن تحریفهای بنیادین است خواهیم دید که عاشورا - به خصوص از جهت اخیر یعنی موروثی سازی حکومت به نام مذهب- در عالم تشیع تا حال هرگز نبوده است و بسیار بعید میدانم کسی جرئت آن را داشته باشد. خدا آن روز را نیاورد که هرگز نمیآورد و خدانکرده اگر هم چنین روزی در پیش باشد مثل عاشورا روز نحس خواهد بود که در مقدمه زیارت عاشورا داریم: « یوم نحس» یعنی عاشورا روز شومی است.
محمد صحتی سردرودی
١٤ محرم ١٤٤٧
۱۹ تیرماه ۱۴۰۴
🏴@m_sehati🏴
هرچند که ما ملت ایران نیز در این زیست مصیبتبارمان؛ شبه عاشورا کم ندیدیم. اما از هشت سال جنگ ایران و عراق تا عاشورای 88 باآنهمه مظلومیت جنبش سبز و تا این دوازده روز هجوم ستمگرانه اسرائیل و آمریکا به وطن عزیزتر از جانمان ایران؛ هیچیک لااقل از جهتی که خواهم گفت با عاشورا قابلمقایسه نیست.
برخلاف شعار مشهور و ساختگیِ «کل یوم عاشورا کل ارض کربلا» عاشورا قابل تکرار نیست. حق همان است که پیشوای دوم شیعیان امام حسن علیهالسلام با پیشبینی دقیقی که داشت گفت: «لا یوم کیومک یا اباعبدالله/ هیچ روزی چون روز مرگ تو(یعنی عاشورا) نمیشود».
اما با توجه به بینظیر بودن عاشورا از چند جهت میتوان بحث و بررسی کرد:
1 . نخست آنکه امام حسین بهعنوان آخرین پنجتن و با عناوین دیگر خود بینظیر است و تردیدی نیست که عاشورا ازاینجهت هرگز قابل تکرار نیست.
2 . دیگر اینکه عاشورا را از جهت شدت و گستره مصائب و فجایع بینظیر بدانیم که امروز با پیشرفت در سلاحهای مخوف و جنگهای موحش و جنایتهای دهشتناک، قضیه بهشدت درخور تردید است.
3 . دودیگر موروثی سازی حکومت به نام اسلام است که نخستین بار با شهادت حسین در عاشورا برای یزید پسر معاویه تحقق یافت و پسازآن پیشوایان شیعه - از امام سجاد تا امام غائب - همگی با تمام وجود با آن مخالفت کردند که یکی از راههای مخالفتشان هم زنده نگهداشتن نام و یاد حسین با عزاداریها و زیارتها بوده است.
حال اگر اصل امامت در تشیع را با حکومت خلط نکنیم که این خلط خود از آن تحریفهای بنیادین است خواهیم دید که عاشورا - به خصوص از جهت اخیر یعنی موروثی سازی حکومت به نام مذهب- در عالم تشیع تا حال هرگز نبوده است و بسیار بعید میدانم کسی جرئت آن را داشته باشد. خدا آن روز را نیاورد که هرگز نمیآورد و خدانکرده اگر هم چنین روزی در پیش باشد مثل عاشورا روز نحس خواهد بود که در مقدمه زیارت عاشورا داریم: « یوم نحس» یعنی عاشورا روز شومی است.
محمد صحتی سردرودی
١٤ محرم ١٤٤٧
۱۹ تیرماه ۱۴۰۴
🏴@m_sehati🏴
چه نسبتی میان عاشورا و دعا برای ظهور منجی و نزدیکی آن وجود دارد؟
پرسش: استاد در سخنرانی به مناسبت شام غریبان به تأکید اهلبیت علیهمالسلام بر «دعای زیاد برای ظهور امام زمان» تأکید کرند، بفرمایید که چرا تکرار و زیادی دعا برای ظهور امام زمان موضوعیت دارد؟
پاسخ: به دو دلیل، تکرار و زیادی دعا برای ظهور امام زمان موضوعیت دارد:
1 - نخست جا دارد بگوییم اصولاً میان مهدویت از طرفی و اصل دعا از طرفی، هر دو توأمان، با شهادت سید الشهداء حسین علیهالسلام ارتباط وثیقی دارند. در روایات معتبر داریم که وقتی حضرت حسین نزدیک بود مظلومانه و غریبانه کشته شود میان ملائکه غوغایی برپا شد و با خود گفتند: بااینکه در روی زمین، خدا فقط یک انسانِ محبوب؛ مثل خلیلالرحمن دارد چرا به یاری او نمیشتابد تا دشمنانش را که کمر به قتل او بستهاند سر جای خودشان بنشاند. اینجا بود که به فرشتگان رخصت داد که بروید پیش حسین تا اگر اجازه داد یاریاش کنید. اما حسین اجازه این کار را نداد و لقاءالله را برگزید و فرشتگان از سوی خدا مأمور شدند تا روز ظهور حضرت مهدی در حرم حسین به حالت خاصی حضورداشته باشند و به استقبال زوار او بشتابند. به روایتی فرشتگان پس از شهادت حضرت نیز از خدا توقع انتقام داشتند که خدای پرده ساق عرش را بالا زد و به فرشتگان گفت: جمال بیمثالی را بنگرید که در حالت ایستاده است و گفت: من خود خونخواه حسین هستم و با این قائم عج از کشندگان او انتقام خواهم کشید.
2 - دیگر اینکه جانشین بهحق حسین یعنی امام زینالعابدین پس از عاشورا بهجای انتقام یا تأیید کسانی که ادعای خونخواهی پدرش را داشتند به اصل دعا بیشازپیش بها داد که اصولاً پیشوای چهارم ما شیعیان بیشتر از هر خصیصهای با دعا شناخته میشود. پس هم دعا و هم مهدویت هر دو ارتباط بسیار وثیق و متقنی با عاشورای حسین دارند که جای تردید نیست. اما چرا دعای زیاد و تکرار آن برای ظهور مهدی موعود موضوعیت دارد با پاسخ به پرسش بعد بیشتر روشن میشود.
پرسش: اگر زمان ظهور مشخص است، زیاد دعا کردن برای ظهور امام زمان چه نقشی دارد؟ آیا بدین معناست که دعا مقدرات الهی را تغییر میدهد؟
پاسخ: بلی تغییر میدهد همانطور که قرآن میگوید: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ / یعنی خدا حالوروز قوم و ملتی را دگرگون نمیکند مگر آنکه آن قوم و ملت خود حالوروزشان را دگرگون سازند.
دستکم اش این است که با دعا به ظهور امام زمان سه کار مهم انجام میدهیم:
1 – حضرت مهدی موعود را ولی امر مسلمین و رهبر و امام زمان خود میدانیم نه دیگران را.
2 – و با این کار مسیر خویش را از مدعیان دروغین و رهبران ستمگرشان جدا میسازیم تا حتی نتوانند با سیاهی سپاه خویش ساختن ما را استثمار کنند.
3 – سه دیگر اینکه با دعا به ظهور منجی حقیقی و مهدی موعود میخواهیم بگوییم که ما شیعیان همچنان منتظر هستیم تا وعده الهی با ظهور حجتش تحقق بیابد و معنای این کار همین است که پس وضع موجود نه مقبول است و نه مطلوب.
والحاصل: پرپیداست که این هر سه با دعا به ظهور حضرت مهدی معنا مییابد و با تحقق این هر سه خط و مشی، ظهور و بروز حق و عدل نزدیک میگردد.
آری این هر سهگام آنهم بهصورت مدام و متداوم بسیار سخت و پرهزینه است ولی آماده بودن برای پذیرش ظهور حق و عدالت نیز مفت به چنگ نمیآید. تا اغیار را از دل بیرون نکنیم جایی برای حضرت یار نخواهد بود.« مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ / خدا برای کسی دو دل در درونش ننهاده تا با یکی یار و با دیگری اغیار را دوست داشته باشد.». ر.ک: سوره احزاب آیه 4. به قول حافظ:
خلوتِ دل نیست جایِ صحبتِ اَضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر درِ اربابِ بیمروّتِ دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
بلبلِ عاشق تو عمر خواه که آخِر
باغ شود سبز و شاخِ گُل به برآید.
محمد صحتی سردرودی
20 تیرماه 1404
🏴@m_sehati🏴
پرسش: استاد در سخنرانی به مناسبت شام غریبان به تأکید اهلبیت علیهمالسلام بر «دعای زیاد برای ظهور امام زمان» تأکید کرند، بفرمایید که چرا تکرار و زیادی دعا برای ظهور امام زمان موضوعیت دارد؟
پاسخ: به دو دلیل، تکرار و زیادی دعا برای ظهور امام زمان موضوعیت دارد:
1 - نخست جا دارد بگوییم اصولاً میان مهدویت از طرفی و اصل دعا از طرفی، هر دو توأمان، با شهادت سید الشهداء حسین علیهالسلام ارتباط وثیقی دارند. در روایات معتبر داریم که وقتی حضرت حسین نزدیک بود مظلومانه و غریبانه کشته شود میان ملائکه غوغایی برپا شد و با خود گفتند: بااینکه در روی زمین، خدا فقط یک انسانِ محبوب؛ مثل خلیلالرحمن دارد چرا به یاری او نمیشتابد تا دشمنانش را که کمر به قتل او بستهاند سر جای خودشان بنشاند. اینجا بود که به فرشتگان رخصت داد که بروید پیش حسین تا اگر اجازه داد یاریاش کنید. اما حسین اجازه این کار را نداد و لقاءالله را برگزید و فرشتگان از سوی خدا مأمور شدند تا روز ظهور حضرت مهدی در حرم حسین به حالت خاصی حضورداشته باشند و به استقبال زوار او بشتابند. به روایتی فرشتگان پس از شهادت حضرت نیز از خدا توقع انتقام داشتند که خدای پرده ساق عرش را بالا زد و به فرشتگان گفت: جمال بیمثالی را بنگرید که در حالت ایستاده است و گفت: من خود خونخواه حسین هستم و با این قائم عج از کشندگان او انتقام خواهم کشید.
2 - دیگر اینکه جانشین بهحق حسین یعنی امام زینالعابدین پس از عاشورا بهجای انتقام یا تأیید کسانی که ادعای خونخواهی پدرش را داشتند به اصل دعا بیشازپیش بها داد که اصولاً پیشوای چهارم ما شیعیان بیشتر از هر خصیصهای با دعا شناخته میشود. پس هم دعا و هم مهدویت هر دو ارتباط بسیار وثیق و متقنی با عاشورای حسین دارند که جای تردید نیست. اما چرا دعای زیاد و تکرار آن برای ظهور مهدی موعود موضوعیت دارد با پاسخ به پرسش بعد بیشتر روشن میشود.
پرسش: اگر زمان ظهور مشخص است، زیاد دعا کردن برای ظهور امام زمان چه نقشی دارد؟ آیا بدین معناست که دعا مقدرات الهی را تغییر میدهد؟
پاسخ: بلی تغییر میدهد همانطور که قرآن میگوید: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ / یعنی خدا حالوروز قوم و ملتی را دگرگون نمیکند مگر آنکه آن قوم و ملت خود حالوروزشان را دگرگون سازند.
دستکم اش این است که با دعا به ظهور امام زمان سه کار مهم انجام میدهیم:
1 – حضرت مهدی موعود را ولی امر مسلمین و رهبر و امام زمان خود میدانیم نه دیگران را.
2 – و با این کار مسیر خویش را از مدعیان دروغین و رهبران ستمگرشان جدا میسازیم تا حتی نتوانند با سیاهی سپاه خویش ساختن ما را استثمار کنند.
3 – سه دیگر اینکه با دعا به ظهور منجی حقیقی و مهدی موعود میخواهیم بگوییم که ما شیعیان همچنان منتظر هستیم تا وعده الهی با ظهور حجتش تحقق بیابد و معنای این کار همین است که پس وضع موجود نه مقبول است و نه مطلوب.
والحاصل: پرپیداست که این هر سه با دعا به ظهور حضرت مهدی معنا مییابد و با تحقق این هر سه خط و مشی، ظهور و بروز حق و عدل نزدیک میگردد.
آری این هر سهگام آنهم بهصورت مدام و متداوم بسیار سخت و پرهزینه است ولی آماده بودن برای پذیرش ظهور حق و عدالت نیز مفت به چنگ نمیآید. تا اغیار را از دل بیرون نکنیم جایی برای حضرت یار نخواهد بود.« مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ / خدا برای کسی دو دل در درونش ننهاده تا با یکی یار و با دیگری اغیار را دوست داشته باشد.». ر.ک: سوره احزاب آیه 4. به قول حافظ:
خلوتِ دل نیست جایِ صحبتِ اَضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر درِ اربابِ بیمروّتِ دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
بلبلِ عاشق تو عمر خواه که آخِر
باغ شود سبز و شاخِ گُل به برآید.
محمد صحتی سردرودی
20 تیرماه 1404
🏴@m_sehati🏴