🍂🤎🍂
در زندگی بعدیم
محال است «من» باشم.
خفته در پای تپهای دور
گلی وحشی خواهم بود
که پروانهها بر آن میآسایند
شاید هم بچیندش
کودکی که نمیداند جنگ چیست.
سنان_انطون
@mahbamehr
در زندگی بعدیم
محال است «من» باشم.
خفته در پای تپهای دور
گلی وحشی خواهم بود
که پروانهها بر آن میآسایند
شاید هم بچیندش
کودکی که نمیداند جنگ چیست.
سنان_انطون
@mahbamehr
❤2👍2
🍂🤎🍂
شهریور؛
آخرین قطره تابستان را می نوشم!
اما عطشم فروکش نمی کند!
تشنه ام و تشنگی ام را به پاییز می برم
به پاییز بگویید
ما یک مشت منتظران خسته
امیدهایمان را...
از فصلی به فصل دیگر
کشان کشان می بریم...
روشنک آرامش
@mahbamehr
شهریور؛
آخرین قطره تابستان را می نوشم!
اما عطشم فروکش نمی کند!
تشنه ام و تشنگی ام را به پاییز می برم
به پاییز بگویید
ما یک مشت منتظران خسته
امیدهایمان را...
از فصلی به فصل دیگر
کشان کشان می بریم...
روشنک آرامش
@mahbamehr
🥰1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂🤎🍂
سلام بر پاییز
همرنگ سپیده و سپیدار شوید
مشتاق سلام و مست دیدار شوید
روشن شده چشم آسمان، صبح بخیر
در میزند آفتاب بیدار شوید...
@mahbamehr
سلام بر پاییز
همرنگ سپیده و سپیدار شوید
مشتاق سلام و مست دیدار شوید
روشن شده چشم آسمان، صبح بخیر
در میزند آفتاب بیدار شوید...
@mahbamehr
❤3
🍂🤎🍂
پادشاه
مثل خورشيدي که ناگهان چون جام زرینی از توی دریاچه بالا می آید ،از درون تاریکترین بخش زندگی من طلوع کردی!
روزهایم با حضور تو زیبا شد، ای پادشاه شعرهای من....
✍مهتاب مهرپرور
@mahbamehr
پادشاه
مثل خورشيدي که ناگهان چون جام زرینی از توی دریاچه بالا می آید ،از درون تاریکترین بخش زندگی من طلوع کردی!
روزهایم با حضور تو زیبا شد، ای پادشاه شعرهای من....
✍مهتاب مهرپرور
@mahbamehr
❤5👏3
🍂🤎🍂
گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت، رفت
ور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت ،رفت
برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت، سوخت
جور شاه کامران گر بر گدایی رفت، رفت
حافظ
@mahbamehr
گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت، رفت
ور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت ،رفت
برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت، سوخت
جور شاه کامران گر بر گدایی رفت، رفت
حافظ
@mahbamehr
❤4
سلام،
حالِ همهی ما خوب است،
ملالی نیست
جز گم شدنِ گاهبهگاهِ خیالی دور،
كه مردم به آن
«شادمانیِ بیسبب» میگویند.
با اینهمه عمری اگر باقی بود،
طوری از كنارِ زندگی میگذرم
كه نه زانویِ آهوی بی جفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگار بیدرمان!
تا یادم نرفته است بنویسم:
حوالیِ خوابهایِ ما،
سالِ پُربارانی بود
میدانم همیشه حیاطِ آنجا
پُر از هوای تازهی باز نیامدن است
اما تو لااقل،
حتّا هر وهله،
گاهی،
هر از گاهی
ببین انعکاسِ تبسّمِ رویا
شبیهِ شمایلِ شقایق نیست!
نه ریرا جان!
نامهام باید كوتاه باشد،
ساده باشد،
بی حرفی از ابهام و آینه،
از نو برایت مینویسم:
حالِ همهی ما خوب است
امّا تو باور مكن...!!
شعر: علی صالحی
@mahbamehr
حالِ همهی ما خوب است،
ملالی نیست
جز گم شدنِ گاهبهگاهِ خیالی دور،
كه مردم به آن
«شادمانیِ بیسبب» میگویند.
با اینهمه عمری اگر باقی بود،
طوری از كنارِ زندگی میگذرم
كه نه زانویِ آهوی بی جفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگار بیدرمان!
تا یادم نرفته است بنویسم:
حوالیِ خوابهایِ ما،
سالِ پُربارانی بود
میدانم همیشه حیاطِ آنجا
پُر از هوای تازهی باز نیامدن است
اما تو لااقل،
حتّا هر وهله،
گاهی،
هر از گاهی
ببین انعکاسِ تبسّمِ رویا
شبیهِ شمایلِ شقایق نیست!
نه ریرا جان!
نامهام باید كوتاه باشد،
ساده باشد،
بی حرفی از ابهام و آینه،
از نو برایت مینویسم:
حالِ همهی ما خوب است
امّا تو باور مكن...!!
شعر: علی صالحی
@mahbamehr
❤2
🍂🤎🍂
سلام ،صبحتان دلنشين
دلم صبحی،سلامی
بوسه ای، عشقی
نسیمی
عطر لبخندی
نوای دلکش تار و کمانچه
از مسیری دورتر حتی
دلم شعری سراسر دوستتدارم
دلم دشتی پر از آویشن و
گل پونه می خواهد..
نیما_یوشیج
@mahbamehr
سلام ،صبحتان دلنشين
دلم صبحی،سلامی
بوسه ای، عشقی
نسیمی
عطر لبخندی
نوای دلکش تار و کمانچه
از مسیری دورتر حتی
دلم شعری سراسر دوستتدارم
دلم دشتی پر از آویشن و
گل پونه می خواهد..
نیما_یوشیج
@mahbamehr
🥰2❤1
🍂🤎🍂
انتخاب
اینجا خاورمیانه است ، میانه ی هر چیز!
میانه ی آتش و جنگ!
میانه ی ادیان و پیامبران و میانه ی عشق های آتشین!
ما یاد گرفته ایم در میان آتشها برقصیم ، عشق بورزیم ، بمیریم و دوباره در اینجا ظهور کنیم!
خاورمیانه برای خودش جهانی است ، ما اینجا را برای زندگی انتخاب کرده ایم😏
✍️مهتاب مهرپرور
@mahbamehr
انتخاب
اینجا خاورمیانه است ، میانه ی هر چیز!
میانه ی آتش و جنگ!
میانه ی ادیان و پیامبران و میانه ی عشق های آتشین!
ما یاد گرفته ایم در میان آتشها برقصیم ، عشق بورزیم ، بمیریم و دوباره در اینجا ظهور کنیم!
خاورمیانه برای خودش جهانی است ، ما اینجا را برای زندگی انتخاب کرده ایم😏
✍️مهتاب مهرپرور
@mahbamehr
🔥4👏2
🍂🤎🍂
آنک غافل بود از کشت و بهار
او چه داند قیمت این روزگار
در پناه لطف حق باید گریخت
کو هزاران لطف بر ارواح ریخت
تا پناهی یابی آنگه چون پناه
آب و آتش مر ترا گردد سپاه
مولانا
@mahbamehr
آنک غافل بود از کشت و بهار
او چه داند قیمت این روزگار
در پناه لطف حق باید گریخت
کو هزاران لطف بر ارواح ریخت
تا پناهی یابی آنگه چون پناه
آب و آتش مر ترا گردد سپاه
مولانا
@mahbamehr
👍2
🍂🤎🍂
مرگ که چیزی دربارهاش نمیدانیم، در تاریکی یک اتاق دستاش را روی شانهمان میگذارد. یا در روشنایی دنیا، به صورتمان سیلی میکوبد .
بستگی به شرایط دارد. بهترین کاری که در انتظار فرا رسیدن آن روز میتوانیم انجام دهیم این است که وظیفهاش را سبک کنیم: که تقریباً چیزی نداشته باشد تا از ما بگیرد. که خودمان همه چیز را داده باشیم. که تنها چند شکوفهٔ بادام را بین انگشتانش بگیرد.
کریستین بوبن
@mahbamehr
مرگ که چیزی دربارهاش نمیدانیم، در تاریکی یک اتاق دستاش را روی شانهمان میگذارد. یا در روشنایی دنیا، به صورتمان سیلی میکوبد .
بستگی به شرایط دارد. بهترین کاری که در انتظار فرا رسیدن آن روز میتوانیم انجام دهیم این است که وظیفهاش را سبک کنیم: که تقریباً چیزی نداشته باشد تا از ما بگیرد. که خودمان همه چیز را داده باشیم. که تنها چند شکوفهٔ بادام را بین انگشتانش بگیرد.
کریستین بوبن
@mahbamehr
👍3
🍂🤎🍂
لب حوض نشستم
بهانهای برای
سرودنت نبود
به ناچار از اقیانوس
برای ماهیها گفتم
محمدحسین_فردوسی
@mahbamehr
لب حوض نشستم
بهانهای برای
سرودنت نبود
به ناچار از اقیانوس
برای ماهیها گفتم
محمدحسین_فردوسی
@mahbamehr
😍3❤2
🍂🤎🍂
سلام بر آدینه
برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده
جویان و پای کوبان از آسمان رسیده
ای جان چرا نشستی وقت می است و مستی
آخر در این کشاکش کس نیست پاکشیده
مولانا
@mahbamehr
سلام بر آدینه
برجه ز خواب و بنگر صبحی دگر دمیده
جویان و پای کوبان از آسمان رسیده
ای جان چرا نشستی وقت می است و مستی
آخر در این کشاکش کس نیست پاکشیده
مولانا
@mahbamehr
❤1
