Telegram Web Link
🍂🤎🍂
دوست من سلام

ای صبا گر بگذری بر کوی مهرافشانِ دوست
یار ما را گو سلامی ،دل همیشه یادِ اوست ...

حافظ
@mahbamehr
🍂🤎🍂
دل من

بعد از تو ، دلم رفت پی کارش
کاری که قبل از عاشقی می‌کرد!

روزمرگی…!

✍️مهتاب مهرپرور
@mahbamehr
2
🍂🤎🍂

ذره ذره از وجودم عاشق خورشید توست
هین که با خورشید دارد ذره‌ها کار دراز

پیش روزن ذره‌ها بین خوش معلق می‌زنند
هر که را خورشید شد قبله چنین باشد نماز

در سماع آفتاب این ذره‌ها چون صوفیان
کس نداند بر چه قولی بر چه ضربی بر چه ساز

اندرون هر دلی خود نغمه و ضربی دگر
پای کوبان آشکار و مطربان پنهان چو راز...

مولانا
@mahbamehr
👇👇👇

وقتی از دریچه یا روزنی آفتاب به درون می تابد ذره های غبار در مقابلش می رقصند و معلق می زنند ، چون عاشق خورشیدند!
در رقص و سماع خورشیدذره ها چون صوفیان می رقصند ولی نمی دانیم با چه ضرب و ساز و آهنگ و شعری می رقصند!!

در درون تمامی دل‌ها نغمه و آهنگی است ما رقصنده ها را می بینیم ولی نوازنده و مطربی که چنین ما را به جشن و رقص وا می دارد را نمی بینیم!

راستی او کیست که جهان را اینگونه به رقص آورده است!؟🥺😍

@mahbamehr
Forwarded from Azar
جهان‌آگاهی
سفر به درون 💫 لمس آرامش واقعی 💛

هر دل روشن، چراغی برای جهان است


🦋 همراه ما شوید: @jahan_999_agahi 🦋
🍂🤎🍂

سه چیز را
در کودکی جا گذاشته ایم.

شادمانی بی دلیل.
دوست داشتن بی دریغ.
کنجکاوی بی انتها.

@mahbamehr
🍂🤎🍂

آه از این زشتان که
مه‌رو می‌نمایند از نقاب
از درون‌سو، کاه‌تاب و
از برون‌سو، ماهتاب

چنگ دجّال، از درون و
رنگ ابدال، از برون
دام دزدان، در ضمیر و
رمز شاهان، در خطاب


مولانا
@mahbamehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂🤎🍂
سلام بر خورشید

ما آتش افتاده به نیزار ملالیم،
ما عاشق نوریم و سروریم و صفاییم ،

بگذار که
سرمست و غزل خوان ، من و خورشید:
بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم.

فریدون مشیری
@mahbamehr
1
🍂🤎🍂
تنها

تنها زیر آسمان بی انتهای آبی!

مگر نه این است که ما همه تنهاییم ،تنها و در تن هایی متفاوت!
آسمان از برای من برافراشته شده ،زمین به خاطر من می‌چرخد و چراغ ماه هر شب برای من روشن می شود تا در تاریکی نمانم...
همه چیز از آن من است و من از آن او...!

مهتاب مهرپرور
@mahbamehr
2🔥2
🍂🤎🍂

بیایید بیایید که گلزار دمیده‌ست
بیایید بیایید که دلدار رسیده‌ست

بیارید به یک بار همه جان و جهان را
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیده‌ست

بر آن زشت بخندید که او ناز نماید
بر آن یار بگریید که از یار بریده‌ست

همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد
که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیده‌ست

چه روزست و چه روزست چنین روز قیامت
مگر نامه اعمال ز آفاق پریده‌ست

بکوبید دهل‌ها و دگر هیچ مگویید
چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیده‌ست

مولانا
@mahbamehr
👍1
🍂🤎🍂

در شهر وينسبرگ آلمان قلعه‌ای وجود دارد به نام « زنان وفادار »
که داستان جالبی دارد و مردم آنجا با افتخار آنرا تعريف می‌کنند.

در سال ۱۱۴۰ میلادی شاه کنراد سوم
شهر را تسخير می‌کند و مردم به اين قلعه پناه می‌برند
و فرمانده دشمن پيام می‌دهد که حاضرست اجازه بدهد
فقط زنان و بچه ها از قلعه خارج شوند
و به رسم جوانمردی با ارزش‌ترين دارایی خودشان را هم بردارند و بروند
به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشند!

قيافه فرمانده ديدنی بود
وقتی ديد هر زنی شوهر خودش را
کول کرده و دارد از قلعه خارج می‌شود ...!
زنان مجرد هم پدر يا برادرشان را حمل می‌کردند!!
شاه خنده اش می‌گيرد،
اما خلف وعده نمی‌کند و اجازه می‌دهد بروند!

و اين قلعه از آن زمان تا به امروز به نام "قلعه زنان وفادار" شناخته می‌شود!! اينکه با ارزش‌ترين چيز زندگی مردم آنجا پول و چیزهای مادی نبود و اينکه اينقدر باهوش بودند که زندگی عزيزان خود را نجات دادند تحسين برانگيز است!

@mahbamehr
2👍1
🍂🤎🍂

کودک درون، بخش شاد درون ماست
بخشی که اکثر ما گمش کرده ایم
بخشی که به ما انرژی و انگیزه و نیروی حیات می بخشد و زندگی ما را سرشار از طراوت و حس ناب زیستن می کند!

نگذارید کودک درونتان بزرگ شود!

@mahbamehr
👏2👍1
🍂🤎🍂

      گيرم درخت، رنگِ خزان گيرد
     تا ريشه هست، ساقه نمى‌ميرد

     سيمين_بهبهانى
@mahbamehr
👍2🥰1
ماه و مهر pinned «🍂🤎🍂 در شهر وينسبرگ آلمان قلعه‌ای وجود دارد به نام « زنان وفادار » که داستان جالبی دارد و مردم آنجا با افتخار آنرا تعريف می‌کنند. در سال ۱۱۴۰ میلادی شاه کنراد سوم شهر را تسخير می‌کند و مردم به اين قلعه پناه می‌برند و فرمانده دشمن پيام می‌دهد که حاضرست اجازه…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂🤎🍂
سلام و صبح بخیر

گویند طرب
به سازِ تجدید آمد
شب رفت
و سحر دمید
و خورشید آمد

بیدل_دهلوی
@mahbamehr
3
🍂🤎🍂
غربت

مي گويند درد آدمها را به هم نزديك مي كند!
ولي ما كه شاد نيستيم چرا اين همه از هم دوريم ...!
دنياهايي فاصله بين خانه ها و دلهايمان است ،سفره هايمان اصلا شبيه همديگر نيست و صد البته آرزوها و سبك زندگيمان !

ما كه غمگينيم پس چرا كنار هم نيستيم !
شايد غم ما از دوري همديگر است !
نزديكتر بياييم شايد گرمي دستهايمان يخ قلبهايمان را آب كند و كمي بگرييم در غربت و تنهايي خودمان...

مهتاب مهرپرور
@mahbamehr
7
🍂🤎🍂

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز بودم
     کاش چون پاییز
خاموش و ملال‌انگیز بودم

برگهای آرزوهایم یکایک زرد می‌شد
    آفتاب دیدگانم سرد می‌شد
آسمان سینه‌ام پر درد می‌شد

ناگهان طوفان اندوهی به‌جانم چنگ می‌زد
اشکهایم همچو باران
             دامنم را رنگ می زد

وه... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ‌آمیز بودم
شاعری در چشم من می‌خواند
           شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می‌زد
در شرارِ آتشِ دردی نهانی

نغمه‌ی من ...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می‌ریخت بر دلهای خسته

پیشِ رویم:
چهره‌‌ی تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه‌ام:
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی

کاش چون پاییز بودم 
کاش چون پاییز بودم!

فروغ_فرخزاد
@mahbamehr
👏2
2025/10/24 10:52:12
Back to Top
HTML Embed Code: