Telegram Web Link
🍂🤎🍂

سیاره‌ی ما
دیگر نیاز به آدم‌های موفق ندارد
این سیاره به شدت نیازمند
افراد صلح جو
درمانگر
ناجی
قصه‌گو و عاشق است

دالای لاما
@mahbamehr
👍2
🍂🤎🍂

سوسکِ خوش‌خط‌و‌خال کالیگرافا (Calligrapha) یکی از جالب‌ترین سوسک‌های برگ‌خوار دنیاست.
این موجود ریز و بامزه بیشتر از ۱۰۰ گونه داره و توی آمریکای شمالی و مرکزی زندگی می‌کنه.

طرحای روی بالاش انقدر قشنگ و شبیه خط و نقاشیه که بهش لقب «کالیگرافا» دادن
(کالیگرافی = خوش‌نویسی).

@mahbamehr
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂🤎🍂
سلام بر خورشید

چون صبح دميد ودامن شب شد چاک
برخيز و صبوح کن ،چرایی غمناک؟

می نوش دمی،که صبح بسیار دمد
او روی به ما کرده وما روی به خاک

عطار_نیشابوری
@mahbamehr
🍂🤎🍂
فصل سرد

با عشق پیراهن قرمزم را پوشیدم و همچون شبحی وسط چمنهای باغچه دراز کشیدم!

بهار که بیاید من هم مثل تمامی گلهای باغچه خواهم رویید و شکوفه خواهم زد.

اگر از این فصل سرد توان عبور داشته باشم!

✍️مهتاب مهرپرور
@mahbamehr
2👍1
🍂🤎🍂

نرگس آتش پرستی داشت شبنم می فروخت
با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت

زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر
داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت

زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر
مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت

در تمام سالهای رفته بر ما روزگار
شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت

من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت

فاضل_نظری
@mahbamehr
🥰1
🍂🤎🍂

بخواست اهورامزدا من چنینم که راستی را
دوست دارم وبدی را دشمنم!
دوست ندارم که توانا برناتوان ستم کند یا زيردستى از بزرگى زور بشنود
هرآنچه زیباست من آنرا دوست دارم

سنگ نوشته داريوش،نقش رستم

@mahbamehr
👏2
🍂🤎🍂
‍ داستانک

همین که آقاجان از دهان لق خواهر کوچکم شنید که من با فروختن گوشواره ام  یک ساز خریده ام، کمربندش را برداشت و توی حیاط دنبالم افتاد....
که : گیس بریده کدام عاقلی طلا را می‌دهد و  دادار دودور می خرد؟
'
ننه جان هم پشت آقام درآمد
و همین طور که چنگ می انداخت به صورتش گفت:
به جای این غلطی که کردی می رفتی کلاس احکامی، صوتی، چیزی...
نه این که مطرب بشوی که فردا توی محل اسمت بپیچد و هیچ احمقی در این خانه را نزند.

آقاجان که اهل این حرف‌ها نبود،
تخس شد و گفت حالا لازم نیست همه آخوند و بانو مجلسی بشوند،
جای این تکه چوب می رفتی کلاس خیاطی، که فردا بلد باشی جوراب شوهرت را بدوزی...
زورم که به آن ها نرسید زدم زیر گریه،
دست آخر هم یک سیلی از آقاجان خوردم و توی اتاق حبس شدم....

صبح فردا خواهر کوچکم آمد و گفت که ننه جان سازت را داد سمساری و عوضش آینه شمعدان خرید، بیا ببین چقدر خوشگل است..

حالا سال ها از آن روزگار می‌گذرد...
ازدواج کرده ام و بلدم جوراب شوهرم را بدوزم...
از احکام هم حسابی سرم می شود...
اهل نماز و مسجد و جلسه هم شده ام ..
اما....
اما.......
به آینه ام که نگاه می‌کنم دختری را می‌بینم که در دوردست ها ساز می‌زند..

@mahbamehr
3😢3💔3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂🤎🍂
سلام بر روشنایی

به آفتاب سلام
که باز میشود آهسته بر دریچه ی صبح
به شیر آب سلام
که چکه چکه سخن میگوید
و حوض میشنود
به التهاب سلام
که صبح زود مرا مست میکند
به بوی تازه ی نان

عمران_صلاحی
@mahbamehr
👍2
🍂🤎🍂
مهمان

دخترک خم شد مشت مشت نور در جیب‌هایش گذاشت و آغوشش را پر از حلقه های نور کرد!
آنگاه دوان دوان به سمت کلبه دوید و در میان سفره خالی شان ریخت…

آن شب همه مهمان دخترک بودند و خدایی که برایشان رزقی آسمانی فرستاده بود!

✍️مهتاب مهرپرور
@mahbamehr
1🥰1👏1
🍂🤎🍂

چون لطف دیدم رای او
افتادم اندر پای او

گفتم نباشم در جهان
گر تو نباشی یار من

گفتا مباش اندر جهان
تا روی من بینی عیان

خواهی چنین گم شو چنان
در نفی خود دان کار من

مولانا
@mahbamehr
3
🍂🤎🍂

«گفتم نمیپرسی؛
چہ می آید سرم بی تو؟
گفتی : نہ می‌دانم...
نہ می‌پرسم...
نہ می‌مانم..»

روزبہ‌_بمانی
@mahbamehr
2😁1
📚📚📚

🌷به نام ایزد دانا🌷

گروه حفظ شعر و متون عرفانی افتخار دارد در جهت آشنایی بیشتر با فرهنگ و ادب فارسی دوره شاهنامه خوانی را در گروه برگزار نماید !
همه دوستان نوری را در سر سفره ادب حکیم ابوالقاسم فردوسی آرزوی دیدار داریم🌷🙏

دیدار ما هر شنبه با روایت امیر خادم

«شاهنامه فردوسی به صورت کامل و با زبان ساده و دلنشین»

👇👇👇

https://www.tg-me.com/hafezesherf
👏1💯1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍂🤎🍂
النّاس علی دین ملوکهم
«مردم بر دین پادشاهان خود هستند»

@mahbamehr
👏2
2025/10/23 14:13:06
Back to Top
HTML Embed Code: