🔵 فرهاد متقی نوشته:
مصاحبه جنجالی با آقای محمد مهدویفر
برنامه روایت نو شبکه ماهوارهای ایران فردا روز یکشنبه
6 جولای 2025
۱۵ تیرماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۹:۳۰
🔹تکرار دوشنبه ساعت ۱:۳۰ بامداد و همچنین ساعت ۱۰ صبح
@mahdavifar2021
مصاحبه جنجالی با آقای محمد مهدویفر
برنامه روایت نو شبکه ماهوارهای ایران فردا روز یکشنبه
6 جولای 2025
۱۵ تیرماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۹:۳۰
🔹تکرار دوشنبه ساعت ۱:۳۰ بامداد و همچنین ساعت ۱۰ صبح
@mahdavifar2021
🔵 فرهاد متقی نوشته:
مصاحبه جنجالی با آقای محمد مهدویفر
برنامه روایت نو شبکه ماهوارهای ایران فردا روز یکشنبه
6 جولای 2025
۱۵ تیرماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۹:۳۰
🔹تکرار دوشنبه ساعت ۱:۳۰ بامداد و همچنین ساعت ۱۰ صبح
🔵 فرکانس شبکه تلویزیونی ایران فردا👇
http://iranefardalive.com/%d9%81%d8%b1%da%a9%d8%a7%d9%86%d8%b3-%d8%b4%d8%a8%da%a9%d9%87-%d8%aa%d9%84%d9%88%db%8c%d8%b2%db%8c%d9%88%d9%86%db%8c-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%b1%d8%af%d8%a7/
مصاحبه جنجالی با آقای محمد مهدویفر
برنامه روایت نو شبکه ماهوارهای ایران فردا روز یکشنبه
6 جولای 2025
۱۵ تیرماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۹:۳۰
🔹تکرار دوشنبه ساعت ۱:۳۰ بامداد و همچنین ساعت ۱۰ صبح
🔵 فرکانس شبکه تلویزیونی ایران فردا👇
http://iranefardalive.com/%d9%81%d8%b1%da%a9%d8%a7%d9%86%d8%b3-%d8%b4%d8%a8%da%a9%d9%87-%d8%aa%d9%84%d9%88%db%8c%d8%b2%db%8c%d9%88%d9%86%db%8c-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%b1%d8%af%d8%a7/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 لشکر اجنه در خمینی شهر اصفهان
🔵 شهرستان خمینیشهر در استان اصفهان به نام «مدینةالخرافات» یعنی شهر خرافات در جهان شناخته شده است.
@mahdavifar2021
🔵 شهرستان خمینیشهر در استان اصفهان به نام «مدینةالخرافات» یعنی شهر خرافات در جهان شناخته شده است.
@mahdavifar2021
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 صدا و سیما، ویدیویی از دستهی عزاداری حسینیه اعظم زنجان منتشر کرده است که مداح از افراد شرکت کننده در دسته میخواهد تکرار کنند:
«سید علی سید علی؛ رهبر بینالمللی، تو بغل مش مملی»
@mahdavifar2021
«سید علی سید علی؛ رهبر بینالمللی، تو بغل مش مملی»
@mahdavifar2021
🔵 کاترین شکدم: برای معرفی به سردار جوانی مجبور شدم مدتی با خبرنگار ارشد تهران تایمز دوست باشم و رابطه جنسی برقرار کنم
خبرنگار: پس اولین برقراری رابطه با مدیر تهران تایمز بود؟
کاترین شکدم: بله روزنامه تهران تایمز روزنامه انگلیسی زبانی است که به تندروها تعلق دارد و در تهران منتشر میشود.
خبرنگار: معرفی شما به سایت رهبری ایران هم از طریق سردار جوانی انجام شد؟
کاترین شکدم: من تمام موفقیتی که در ایران به دست آوردم توسط سردار یداله جوانی بود.
خبرنگار: از چگونگی ورود خود به سایت رهبری و مصاحبه با مقامات بلندپایه حکومت بگویید؟
کاترین شکدم: خوشبختانه دوستی من با سردارجوانی تمام مشکلات را حل کرد
خبرنگار: نوشته های شما در بین اکثر خبرگزاریها و روزنامه های تندرو حکومت بازتاب داشته چطور موفق به این کار شدین؟
کاترین شکدم: حکومت ایران مثل یک قلعه است که کافیه از دیوار رد بشوید بعد از آن گردش در کل قلعه برای شما آزاد است من به کمک سردار جوانی با اکثر مراکز قدرت در ایران مرتبط بودم.
خبرنگار: اسرار و اطلاعات را چگونه جمع آوری میکردید؟
کاترین شکدم: این یک سوال سخت و پیچیده است که نمیتوانم کامل بهش پاسخ بدهم.
خبرنگار: چرا؟
کاترین شکدم: چون هنوز هم افرادی هستند که در حال جمع آوری اطلاعات هستند و با حرفهای من ممکن است جان آنها به خطر بیفتد.
خبرنگار: تا جایی که امکان دارد بگویید.
کاترین شکدم: نه ،سوال بعدی لطفا!
خبرنگار: شما با نام بردن از سردار یداله جوانی گفتید که او معرف شما به مراکز حساس قدرت در ایران بوده ،آیا این گفته شما باعث به خطر افتادن این شخص نمیشود؟
کاترین شکدم: نه چون خود سردار یداله جوانی متوجه شد که من جاسوس هستم و من را لو داد ولی قبلا من توانسته بودم از ایران خارج شوم.
خبرنگار: سردار جوانی از کجا فهمید که جاسوس هستید.
کاترین شکدم: سردارجوانی به روابط من با مقامات حکومت شک کرد تقریبا با هرکسی که به من برای کار معرفی میکرد رابطه جنسی برقرار میکردم ولی از طرفی خودم را بسیار مومن و مقید به اسلام نشان میدادم و همین رابطه با مردان حکومت باعث شک کردن سردار یداله جوانی شد.
خبرنگار: واقعا رابطه بااین همه شخص برایتان سخت نبود؟
آیا نگران بیماریهای مقاربتی نبودید؟
کاترین شکدم: البته با همه این افراد همبستری جنسی نداشتم ولی در بین مقامات حکومت ایران حتی برای یک دستمالی ساده هم ترجیح میدادند که صیغه محرمیت بخوانند یا برای بوسیدن هم همینطور.
خبرنگار: پس با همه ۱۰۰ نفرمقامات حکومت رابطه نداشتید؟
کاترین شکدم: در حکومت جمهوری اسلامی هر گونه تماس فیزیکی زن با مرد رابطه محسوب میشود مثلا برای اینکه کنار یکی از آخوندهای حکومتی قلیان بکشیم برای من صیغه خواند تا موقع قلیان کشیدن پاهایش را بمالم.
خبرنگار: پس با روحانیان هم رابطه داشتین؟
کاترین شکدم: بله البته مهمترین منابع خبری من ملایان (روحانیان) بودند چون در ایران اکثر مناصب مهم حکومتی دست آنها است.
خبرنگار: با آخوندها چگونه آشنا میشدین؟
کاترین شکدم: همانطور که گفتم در بین مقامات جمهوری اسلامی کافی است با یک معرف نفوذ کنید بقیه مثل دومینو شما را به همدیگر معرفی میکنند.
خبرنگار: با آخوندهای حکومتی به چه بهانه قرار ملاقات میگذاشتید؟
کاترین شکدم: به بهانه اینکه تازه مسلمان شدم ومیخواهم احکام دین را بپرسم قرار ملاقات میگذاشتم و در همان قرار پیشنهاد عقد موقت اسلامی میدادم
خبرنگار: آیا به سادگی قبول میکردند؟
کاترین شکدم: اگر قبول نمیکردند اصرار میکردم که سنت پیغمبر است
خبرنگار: بعد از ملاقات اول با مقامات چگونه از آنها اطلاعات به دست می آوردید؟
کاترین شکدم: بعد از ملاقات و پیشنهاد صیغه از طرف من دیگر بقیه کار آسان بود و چون یک اعتمادی بین ما شکل گرفته بود خود آنها در زمان ملاقاتهای حضوری کلی مطلب و اطلاعات به من میدادند بدون اینکه نیاز باشد بپرسم
خبرنگار: کمی بیشتر توضیح میدهید.
کاترین شکدم: مثلا من با یک نماینده مجلس رابطه داشتم که آخوند هم بود و خودش کل مطالب جلسه غیرعلنی مجلس را که محرمانه است برای من تعریف میکرد و حتی در حین رابطه و توی تختخواب هم داشت اسرار مملکتی را فاش میکرد برای اینکه من هرکاری بخواهد برایش انجام بدهم.
خبرنگار: چگونه با افرادی مانند ابراهیم رییسی قرار گذاشتید؟
کاترین شکدم: در ایران جمله ای است که میگویند برای دیدن مدیرکل اول باید آبدارچی را ببینید من هم برای ملاقات با افراد مهم با اطرافیان آنها رابطه برقرار کردم مثلا با آقای غلامحسین اسماعیلی رابطه جنسی برقرار کردم اون هم قرار ملاقات من را با رییسی گذاشت.
@mahdavifar2021
خبرنگار: پس اولین برقراری رابطه با مدیر تهران تایمز بود؟
کاترین شکدم: بله روزنامه تهران تایمز روزنامه انگلیسی زبانی است که به تندروها تعلق دارد و در تهران منتشر میشود.
خبرنگار: معرفی شما به سایت رهبری ایران هم از طریق سردار جوانی انجام شد؟
کاترین شکدم: من تمام موفقیتی که در ایران به دست آوردم توسط سردار یداله جوانی بود.
خبرنگار: از چگونگی ورود خود به سایت رهبری و مصاحبه با مقامات بلندپایه حکومت بگویید؟
کاترین شکدم: خوشبختانه دوستی من با سردارجوانی تمام مشکلات را حل کرد
خبرنگار: نوشته های شما در بین اکثر خبرگزاریها و روزنامه های تندرو حکومت بازتاب داشته چطور موفق به این کار شدین؟
کاترین شکدم: حکومت ایران مثل یک قلعه است که کافیه از دیوار رد بشوید بعد از آن گردش در کل قلعه برای شما آزاد است من به کمک سردار جوانی با اکثر مراکز قدرت در ایران مرتبط بودم.
خبرنگار: اسرار و اطلاعات را چگونه جمع آوری میکردید؟
کاترین شکدم: این یک سوال سخت و پیچیده است که نمیتوانم کامل بهش پاسخ بدهم.
خبرنگار: چرا؟
کاترین شکدم: چون هنوز هم افرادی هستند که در حال جمع آوری اطلاعات هستند و با حرفهای من ممکن است جان آنها به خطر بیفتد.
خبرنگار: تا جایی که امکان دارد بگویید.
کاترین شکدم: نه ،سوال بعدی لطفا!
خبرنگار: شما با نام بردن از سردار یداله جوانی گفتید که او معرف شما به مراکز حساس قدرت در ایران بوده ،آیا این گفته شما باعث به خطر افتادن این شخص نمیشود؟
کاترین شکدم: نه چون خود سردار یداله جوانی متوجه شد که من جاسوس هستم و من را لو داد ولی قبلا من توانسته بودم از ایران خارج شوم.
خبرنگار: سردار جوانی از کجا فهمید که جاسوس هستید.
کاترین شکدم: سردارجوانی به روابط من با مقامات حکومت شک کرد تقریبا با هرکسی که به من برای کار معرفی میکرد رابطه جنسی برقرار میکردم ولی از طرفی خودم را بسیار مومن و مقید به اسلام نشان میدادم و همین رابطه با مردان حکومت باعث شک کردن سردار یداله جوانی شد.
خبرنگار: واقعا رابطه بااین همه شخص برایتان سخت نبود؟
آیا نگران بیماریهای مقاربتی نبودید؟
کاترین شکدم: البته با همه این افراد همبستری جنسی نداشتم ولی در بین مقامات حکومت ایران حتی برای یک دستمالی ساده هم ترجیح میدادند که صیغه محرمیت بخوانند یا برای بوسیدن هم همینطور.
خبرنگار: پس با همه ۱۰۰ نفرمقامات حکومت رابطه نداشتید؟
کاترین شکدم: در حکومت جمهوری اسلامی هر گونه تماس فیزیکی زن با مرد رابطه محسوب میشود مثلا برای اینکه کنار یکی از آخوندهای حکومتی قلیان بکشیم برای من صیغه خواند تا موقع قلیان کشیدن پاهایش را بمالم.
خبرنگار: پس با روحانیان هم رابطه داشتین؟
کاترین شکدم: بله البته مهمترین منابع خبری من ملایان (روحانیان) بودند چون در ایران اکثر مناصب مهم حکومتی دست آنها است.
خبرنگار: با آخوندها چگونه آشنا میشدین؟
کاترین شکدم: همانطور که گفتم در بین مقامات جمهوری اسلامی کافی است با یک معرف نفوذ کنید بقیه مثل دومینو شما را به همدیگر معرفی میکنند.
خبرنگار: با آخوندهای حکومتی به چه بهانه قرار ملاقات میگذاشتید؟
کاترین شکدم: به بهانه اینکه تازه مسلمان شدم ومیخواهم احکام دین را بپرسم قرار ملاقات میگذاشتم و در همان قرار پیشنهاد عقد موقت اسلامی میدادم
خبرنگار: آیا به سادگی قبول میکردند؟
کاترین شکدم: اگر قبول نمیکردند اصرار میکردم که سنت پیغمبر است
خبرنگار: بعد از ملاقات اول با مقامات چگونه از آنها اطلاعات به دست می آوردید؟
کاترین شکدم: بعد از ملاقات و پیشنهاد صیغه از طرف من دیگر بقیه کار آسان بود و چون یک اعتمادی بین ما شکل گرفته بود خود آنها در زمان ملاقاتهای حضوری کلی مطلب و اطلاعات به من میدادند بدون اینکه نیاز باشد بپرسم
خبرنگار: کمی بیشتر توضیح میدهید.
کاترین شکدم: مثلا من با یک نماینده مجلس رابطه داشتم که آخوند هم بود و خودش کل مطالب جلسه غیرعلنی مجلس را که محرمانه است برای من تعریف میکرد و حتی در حین رابطه و توی تختخواب هم داشت اسرار مملکتی را فاش میکرد برای اینکه من هرکاری بخواهد برایش انجام بدهم.
خبرنگار: چگونه با افرادی مانند ابراهیم رییسی قرار گذاشتید؟
کاترین شکدم: در ایران جمله ای است که میگویند برای دیدن مدیرکل اول باید آبدارچی را ببینید من هم برای ملاقات با افراد مهم با اطرافیان آنها رابطه برقرار کردم مثلا با آقای غلامحسین اسماعیلی رابطه جنسی برقرار کردم اون هم قرار ملاقات من را با رییسی گذاشت.
@mahdavifar2021
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 مقام معظم رهبری عصر روز شنبه به محافظان خود فرمودند من بیش از این نمیتوانم این حجم از خفت و حقارت را تحمل کنم.
ایشان فرمودند من دوست ندارم بعد از مرگم، جهانیان مرا سمبل موش بدانند.
مرا ببرید از حضور من در مراسم عزاداری فیلم بگیرید. سپس میروم استحمام میکنم و لباسهایم را تعویض میکنم و نیمه شب که تاریکی همه جا را فرا بگیرد دوباره مرا به مخفیگاه باز گردانید.
@mahdavifar2021
ایشان فرمودند من دوست ندارم بعد از مرگم، جهانیان مرا سمبل موش بدانند.
مرا ببرید از حضور من در مراسم عزاداری فیلم بگیرید. سپس میروم استحمام میکنم و لباسهایم را تعویض میکنم و نیمه شب که تاریکی همه جا را فرا بگیرد دوباره مرا به مخفیگاه باز گردانید.
@mahdavifar2021
🔵 سینه زنی برای وطن پس از ۳۶ سال!
مرتضی کاظمیان: تزویر و عوامفریبی دیکتاتور یعنی همین که بیاعتقاد به مفهوم «وطن»، درخواست نوحهخوانی برای «وطن» میکند!
خامنهای در ۳۶ سال رهبریاش حتی به تعداد انگشتان دو دست از واژهی وطن استفاده نکرده، و حالا پس از خروج از مخفیگاه سه هفتهای، برای وطن/ایران، سینهزنی میکند!
▫️▪️▫️
مرتضی کاظمیان: تزویر و عوامفریبی دیکتاتور یعنی همین که بیاعتقاد به مفهوم «وطن»، درخواست نوحهخوانی برای «وطن» میکند!
خامنهای در ۳۶ سال رهبریاش حتی به تعداد انگشتان دو دست از واژهی وطن استفاده نکرده، و حالا پس از خروج از مخفیگاه سه هفتهای، برای وطن/ایران، سینهزنی میکند!
▫️▪️▫️
🔵 مهدی فضائلی، عضو دفتر علی خامنهای با اشاره به بیرون آمدن رهبر جمهوری اسلامی از مخفیگاه و حضور او در مراسم عزاداری در حسینیه دفتر خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «حسینیه منفجر شد... امواج این انفجار تل آویو و کاخ سفید را درخواهد نوردید. انفجار دلدادگی، عشق و وصال مردم به رهبرشان»
🔵 محمد مهدویفر:
هیچ فکر میکردید که روزی فرا برسد برای جمهوری اسلامی که دیده شدنِ خامنهای برای چند دقیقه در بیت خودش، پیروزی و فتحالفتوح به حساب بیاد؟
@mahdavifar2021
🔵 محمد مهدویفر:
هیچ فکر میکردید که روزی فرا برسد برای جمهوری اسلامی که دیده شدنِ خامنهای برای چند دقیقه در بیت خودش، پیروزی و فتحالفتوح به حساب بیاد؟
@mahdavifar2021
🔵 دوست همرزم من نوشته:
درود جناب مهدویفر گرامی
دوست و برادر عزیزم
چند روز پیش مطلبی رو در کانالت قرار داده بودی مبنی بر تحت فشار قرار دادن خانوادهات در ایران.
دلم گرفت و خیلی متأسف شدم.
یادمه اون روز که از زندان آزاد شده بودی و دوستان به دیدارت اومده بودن و چون پسرت علی داشت برا کنکور آماده میشد دیدار ما و دوستان با شما در خانهای دیگر انجام شد.
امیدوارم به زودی زود با پیروزی نور و آگاهی بر تاریکی و برچیده شدن بساط ظلم به آغوش وطن و خانواده بازگردی.
مطلبی که شما در مورد آزار و اذیت سپاه پاسداران علیه خانوادهات نوشتی منو یاد خاطرهای انداخت که برات تعریف میکنم:
بهمن ماه چند سال پیش بود که به قصد مسافرت با اتوبوس از اصفهان راهی جنوب شدم.
کنار من مردی نشسته بود. شهر به دلیل دهه فجر چراغان شده بود. با آن مرد همکلام شدم و گفت بازنشسته ذوب آهن است و برای کار به گچساران میرود.
برایم تعریف کرد که در سال ۵۶ در ساکی که به همراه داشت و با خود به درون اتوبوس آورده بود، تعداد زیادی اعلامیه علیه رژیم پهلوی بود.
مأموران ساواک دنبالش بودن و وارد اتوبوس شدن و با پا ساک رو به جلو هل داده بود و مامورای ساواک متوجه میشن و دستگیرش میکنن.
برام تعریف کرد منو بردن زیر زمین خانهای و در مقابلم سرهنگی بود که از ترس و هیبتی که داشت خودمو خیس کردم. سرهنگ دستور داد منو ببرن و لباسم رو عوض کنن.
بعدش وقتی مقابلش قرار گرفتم گفت:
شغلت چیه؟ گفتم بیکارم.
گفت میری پیش سرهنگ فلانی رییس ذوب آهن و بگو سرهنگ فلانی منو معرفی کرده و گفت اگه یک بار دیگه اینجا ببینمت خودم اعدامت میکتم.
این بود رفتار مأمور ساواک با این فرد و حالا مقایسه کنید با رفتار این حکومت با فعالان سیاسی که هم خود فرد را از زندگی ساقط میکنند و هم خانوادهاش را احضار و بازداشت و زندانی و شکنجه میکنند و از تمام مزایای اجتماعی محروم میکنند.
🔵 محمد مهدویفر:
دوست گرامی
من آن روزی را که شما محبت کرده بودید از اصفهان به دیدار من آمده بودید قطعا فراموش نمیکنم. گمان کنم از زندان یا از تبعید به مرخصی آمده بودم.
همزمان با شما حاج احمدآقا (پسر آیتالله منتظری) نیز آمده بودند.
آقای منتظری از من پرسید چرا ما را برای پذیرایی به منزل برادرتان آوردهاید و به منزل خودتان دعوت نکردید.
به ایشان گفتم پسرم علی برای کنکور آماده میشود. نخواستم برای او مزاحمت ایجاد کنم. آقای منتظری گفت این کار قابل تحسین و در راستای حقوق بشر است.
من هرگز نخواستم به اعضای خانوادهام آسیب برسد ولی رژیم منحوس و رو به زوال جمهوری اسلامی قبل از سرنگونی با اذیت و آزار اعضای خانواده من و سایر رذالتها و جنایتها حجت را بر همگان تمام میکند.
ما به این آدمهای رذل ترحم نخواهیم کرد.
زیرا آنها به ما و به خانوادههای ما ترحم نکردند.
ما برای آنها انواع و اقسام موشک و ریز پرنده و پهپاد و سرب داغ و طناب دار آماده کردهایم.
ترحم نکردند. ابدا و هرگز به آنان ترحم نخواهیم کرد.
همانطور که در جنگ ۱۲ روزه به کمک برادر عزیزمان جناب آقای بنیامین نتانیاهو (سلمهالله تعالی)، مادرهایشان را به عزایشان نشاندیم به زودی باز میگردیم و مانند صاعقه بر آنها فرود میآییم.
در روزهای آینده اگر یکی از آنان را زنده یافتید، بدانید که از چنگ ما گریخته و ما او را کشانکشان به مسلخ باز میگردانیم.
من پیشنهاد میکنم پاسداران عزیز این روزها و این شبها دفعات بیشتری با همسرانشان همبستر بشوند چون به زودی این فرصت از آنها ستانده شده و به دیگران واگذار میشود.
@mahdavifar2021
درود جناب مهدویفر گرامی
دوست و برادر عزیزم
چند روز پیش مطلبی رو در کانالت قرار داده بودی مبنی بر تحت فشار قرار دادن خانوادهات در ایران.
دلم گرفت و خیلی متأسف شدم.
یادمه اون روز که از زندان آزاد شده بودی و دوستان به دیدارت اومده بودن و چون پسرت علی داشت برا کنکور آماده میشد دیدار ما و دوستان با شما در خانهای دیگر انجام شد.
امیدوارم به زودی زود با پیروزی نور و آگاهی بر تاریکی و برچیده شدن بساط ظلم به آغوش وطن و خانواده بازگردی.
مطلبی که شما در مورد آزار و اذیت سپاه پاسداران علیه خانوادهات نوشتی منو یاد خاطرهای انداخت که برات تعریف میکنم:
بهمن ماه چند سال پیش بود که به قصد مسافرت با اتوبوس از اصفهان راهی جنوب شدم.
کنار من مردی نشسته بود. شهر به دلیل دهه فجر چراغان شده بود. با آن مرد همکلام شدم و گفت بازنشسته ذوب آهن است و برای کار به گچساران میرود.
برایم تعریف کرد که در سال ۵۶ در ساکی که به همراه داشت و با خود به درون اتوبوس آورده بود، تعداد زیادی اعلامیه علیه رژیم پهلوی بود.
مأموران ساواک دنبالش بودن و وارد اتوبوس شدن و با پا ساک رو به جلو هل داده بود و مامورای ساواک متوجه میشن و دستگیرش میکنن.
برام تعریف کرد منو بردن زیر زمین خانهای و در مقابلم سرهنگی بود که از ترس و هیبتی که داشت خودمو خیس کردم. سرهنگ دستور داد منو ببرن و لباسم رو عوض کنن.
بعدش وقتی مقابلش قرار گرفتم گفت:
شغلت چیه؟ گفتم بیکارم.
گفت میری پیش سرهنگ فلانی رییس ذوب آهن و بگو سرهنگ فلانی منو معرفی کرده و گفت اگه یک بار دیگه اینجا ببینمت خودم اعدامت میکتم.
این بود رفتار مأمور ساواک با این فرد و حالا مقایسه کنید با رفتار این حکومت با فعالان سیاسی که هم خود فرد را از زندگی ساقط میکنند و هم خانوادهاش را احضار و بازداشت و زندانی و شکنجه میکنند و از تمام مزایای اجتماعی محروم میکنند.
🔵 محمد مهدویفر:
دوست گرامی
من آن روزی را که شما محبت کرده بودید از اصفهان به دیدار من آمده بودید قطعا فراموش نمیکنم. گمان کنم از زندان یا از تبعید به مرخصی آمده بودم.
همزمان با شما حاج احمدآقا (پسر آیتالله منتظری) نیز آمده بودند.
آقای منتظری از من پرسید چرا ما را برای پذیرایی به منزل برادرتان آوردهاید و به منزل خودتان دعوت نکردید.
به ایشان گفتم پسرم علی برای کنکور آماده میشود. نخواستم برای او مزاحمت ایجاد کنم. آقای منتظری گفت این کار قابل تحسین و در راستای حقوق بشر است.
من هرگز نخواستم به اعضای خانوادهام آسیب برسد ولی رژیم منحوس و رو به زوال جمهوری اسلامی قبل از سرنگونی با اذیت و آزار اعضای خانواده من و سایر رذالتها و جنایتها حجت را بر همگان تمام میکند.
ما به این آدمهای رذل ترحم نخواهیم کرد.
زیرا آنها به ما و به خانوادههای ما ترحم نکردند.
ما برای آنها انواع و اقسام موشک و ریز پرنده و پهپاد و سرب داغ و طناب دار آماده کردهایم.
ترحم نکردند. ابدا و هرگز به آنان ترحم نخواهیم کرد.
همانطور که در جنگ ۱۲ روزه به کمک برادر عزیزمان جناب آقای بنیامین نتانیاهو (سلمهالله تعالی)، مادرهایشان را به عزایشان نشاندیم به زودی باز میگردیم و مانند صاعقه بر آنها فرود میآییم.
در روزهای آینده اگر یکی از آنان را زنده یافتید، بدانید که از چنگ ما گریخته و ما او را کشانکشان به مسلخ باز میگردانیم.
من پیشنهاد میکنم پاسداران عزیز این روزها و این شبها دفعات بیشتری با همسرانشان همبستر بشوند چون به زودی این فرصت از آنها ستانده شده و به دیگران واگذار میشود.
@mahdavifar2021
🔵 #پیام_شما
جناب مهدوی فر درود
سال ۷۸ بنده در دانشگاه علم و صنعت قبل از حوادث کوی دانشگاه در کنسرتی شرکت داشتم.
در این کنسرت چون خودم فعالیت هنری داشتم سرود ای ایران نواخته و خوانده شد.
نماینده ولی فقیه که آیت ا... حمیدی نامی بود و بسیار آدم فاسدی بود کل ما رو به کمیته انضباطی کشاند و چند ماه ما نگران اخراج بودیم صرفا بخاطر سرود ای ایران
کلی به ما استرس دادند.
آنروزها فهمیدیم اوایل انقلاب خیلیها بخاطر این سرود اعدام شدند.
حالا که گرفتار شدهاند و خطر نابودی آنها را تهدید میکند برای ملت سرود «ای ایران» خوانده میشود.
اینها اگر از این خطر نجات پیدا کنند، بلافاصله به تنظیمات کارخانه بر میگردند.
@mahdavifar2021
جناب مهدوی فر درود
سال ۷۸ بنده در دانشگاه علم و صنعت قبل از حوادث کوی دانشگاه در کنسرتی شرکت داشتم.
در این کنسرت چون خودم فعالیت هنری داشتم سرود ای ایران نواخته و خوانده شد.
نماینده ولی فقیه که آیت ا... حمیدی نامی بود و بسیار آدم فاسدی بود کل ما رو به کمیته انضباطی کشاند و چند ماه ما نگران اخراج بودیم صرفا بخاطر سرود ای ایران
کلی به ما استرس دادند.
آنروزها فهمیدیم اوایل انقلاب خیلیها بخاطر این سرود اعدام شدند.
حالا که گرفتار شدهاند و خطر نابودی آنها را تهدید میکند برای ملت سرود «ای ایران» خوانده میشود.
اینها اگر از این خطر نجات پیدا کنند، بلافاصله به تنظیمات کارخانه بر میگردند.
@mahdavifar2021