Telegram Web Link
#وداع_با_ماه_رمضان

رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم
در حَرم بودم و افسوس، که مَحرَم نشدم

چتر، برداشتم از رحمتِ باران گفتم
زحمتِ خویش شدم؛ از سرِ خود کم نشدم

رود شد چشمه‌ی چشمانِ سحربیداران
خواب ماندم که نَمی وصل، به زمزم نشدم

همه با دستِ تهی آمده و شاه شدند
منِ بیچاره‌ی مغرور، گدا هم نشدم

با نسیمی همه‌ی برگ و برم می‌ریزد
ریشه‌ام بند، به آب است که محکم نشدم

در بهاری که همه فکرِ زمستان بودند
ذره‌ای عاقبت‌اندیشِ جهنم نشدم

همه در سجده گرفتند، سرافرازی را
سر به زیرم؛ که به درگاه خدا خم نشدم

روزه‌دارانِ عطش؛ روضه‌نشینِ حرم‌اند
من ولی مُحرمِ احرامِ مُحرّم نشدم

رضا قاسمی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#عید_فطر

رو به پایان رفت ماهِ میهمانی، حیف شد
رفت از دستم طعام آسمانی، حیف شد

جمع شد این سفره با دستانِ پاک عید فطر
رفت دیگر شب به شب یاری رسانی، حیف شد

بیشتر میرفت دستِ خالی ام بر کار خیر
میرساندم بر ضعیفان لقمه نانی، حیف شد

افتتاح و خط به خط قران چه بی صبرانه رفت
روز و شب های مفاتیح الجنانی، حیف شد

لذّتِ «احیا» گذشت و «قدر» را نشناختم
رفت تا یکسالِ دیگر! عمرِ فانی، حیف شد

باز شد ابلیس از زنجیر! سفره جمع شد
بسته شد با مغفرت این میزبانی، حیف شد

نفْسِ سرکش را پس از این، رام خواهم کرد! چون-
بر زمینم زد! زمان رفت و جوانی، حیف شد

شد تمام خانه ها هیئت! چه با غربت گذشت...
روضه های بی ریا، اشک نهانی، حیف شد!

مرضیه عاطفی

@marsiyeeh
👍1
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#عید_فطر

آن قدر بد شدیم که مارا عِقاب کرد
با دوری از مجالس روضه عذاب کرد

بیمارِ بی پناه ، فقط گریه می کند
وقتی طبیب حاذقش او را جواب کرد

می سوختیم و روزیِ اشکی نداشتیم
بار گناه ، اشک گدا را سراب کرد

برداشتیم یک قدم ساده تا خدا
او مادرانه سمت دل ما شتاب کرد

حاجت به غیرِ روضه و هیئت نداشتیم
گفتیم یا حسین و خدا مستجاب کرد

یک عمر دور سفره ی مولا نشسته ایم
زهرا همیشه فطریه ها را حساب کرد

احمد ایرانی نسب

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#عید_فطر

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه
سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم
یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است
او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست
دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت
باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد
کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی
دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز

تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است
رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز

هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی
همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز

علی اکبر لطیفیان

@marsiyeeh
👍1
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

بی سرپناهم سرپناه از دست دادم
بی تکیه گاهم تکیه گاه از دست دادم

من روسپیدی بهارمغفرت را
پاییز با روی سیاه از دست دادم

 من هرچه را با دل به دست آورده بودم
با یک نظر با یک نگاه از دست دادم

 من اشک هایم این قدیمی همسفر را
همچون رفیقی نیمه راه از دست دادم

 هی رزق هی روزی مقدر کردی اما
هی با خطا هی با گناه از دست دادم

سهم من از مهمانیت شد نان حسرت
این ماه را هم غرق آه از دست دادم

محمود یوسفی

@marsiyeeh
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

خداحافظ ای ماه خوب صیام
خداحافظ ای رحمت مستدام

خداحافظ ای سفره های سحر
نماز و دعا و قعود و قیام

رسیدیم از این فیض تا عید فطر
از آن حسن مطلع به حسن ختام

چه ماهی که با لطف حق شد شروع
چه ماهی که با لطف حق شد تمام

چه شب های اُنسی چه حال خوشی
که پُر میشد از عطر رحمت مشام

چه محروم باشم چه مرحوم، باز
به لطف خدا چشم دارم مدام

اگر عقده داری چو من در گلو
اگر از گناهان شدی تلخ کام

به دربار حق رو کن و زیر لب
ببر نام زهرا "علیها سلام"

بگو مهر او هست در سینه ام
به اولاد زهرا غلامم، غلام

اگر شاهدی از تو درخواست شد
برای ملائک بگو این کلام

دو چشمم عزادار آن تشنه ای است
که بر زخم او نیزه شد التیام

عقب مانده های حُنین و اُحد
گرفتند از آن بی کفن انتقام

تنش پایمال سم اسب شد
عیالش روان شد به بازار شام

فدای رقیه که در راه حق
فدا شد برای بقاء قیام

سیدروح الله مؤید

@marsiyeeh
👍1
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#عید_فطر

شیعه باید خدا نشان باشد
با بد و خوب مهربان باشد

پیش از توبه بی گمان باید
به خداوند خوش گمان باشد

در سحرگاه، کسب رزق کند
دستهایش به آسمان باشد

جای نان طالبِ نیاز شود
وقت افطار نکته دان باشد

اولِ متن آرزوهایش
نامی از صاحب الزمان(عج) باشد

رمضان با سکوتِ پی در پی
فکر تربیتِ زبان باشد

در فراز «علی(ع) ولی الله»
غرق در لذت اذان باشد

خوش بحال کسی که در محشر
با علی(ع) راهیِ جنان باشد

بعدِ مهمانیِ خدا هر آن
از بدِ نفْس در امان باشد

رو به پایان رسید مهمانی
ماهِ مان را بگو عیان باشد

کاشکی رؤیتِ گل نرگس
عیدیِ عید فطرمان باشد!


مرضیه عاطفی

@marsiyeeh
👍1
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز
آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز

بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا
مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز

سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب
آنقدر درمانده ام، اینگونه بیدارم هنوز

شرمسارم از اباصالح امام عصر خود
چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز

بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند
سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز

هرچه می خواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم
هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز

سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم
در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز

خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام
هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز

از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام
شد تمام این ماه رحمت، سخت می بارم هنوز
**
یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع
داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز

وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین
دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز

مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت
هرچه غم در سینه ات داری خریدارم هنوز

مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت
از گلویت بوسه ای را من طلبکارم هنوز

دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی دانی مگر
می دهد یک خوار در پای تو آزارم هنوز

محمدجواد شیرازی

@marsiyeeh
👍2
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

بر سفره خالی ماهم نان ببخشید                یعنی که بر این جسم مرده جان ببخشید

اهل کویریم و بیابان زاده هستیم
ای ابرها بر ما کمی باران ببخشید

اینجا نهال بندگی مان زرد و خشک است
بر ریشه هامان جرعه ای ایمان ببخشید

ما آشکارا معصیت کردیم هرچند
اما شما دور از همه پنهان ببخشید

ما زیر لطف سایه شمس الشموسیم
مارا به حق حضرت سلطان ببخشید

یک ماه مهمان سر این سفره بودیم
خوبی، بدی، دیدید از این مهمان، ببخشید


محمود یوسفی

@marsiyeeh
4👍4👎1😢1
#حضرت_حمزه

ای شهيد ركاب پيغمبر
پدر و مادرم فدای تو باد
ای اُحُد شاهد شهادت تو
عمر من وقف در ثنای تو باد

در دلم حسرت زيارت توست
كه تو محبوب مردمی حمزه
طبق نصّ صريح آل نبی
اسدالله دومی حمزه

از سلام زيارتت پيداست
كه تو ياور شدی نبوت را
گر پيمبر تو را دهد رخصت
خود شفيعی همه قيامت را

ای علمدار غزوه های رسول
كاشف الكرب مصطفايی تو
وی يل ِ يكه تاز بدر و اُحُد
تحت فرمان مرتضايی تو

گر بنی هاشمی كنی حمله
بر يمين و يسار ميتازی
گر كنی قصد جان هر مشرک
مركب و راكبش بر اندازی

آه از آندم كه قصد جان تو كرد
هندِ ملعونه ی جگر خواره
كرد قاتل پس از شهادت تو
با غضب سينه ی تورا پاره

عَلَمت چونكه بر زمين افتاد
وای ، دندان مصطفی بشكست
گفت زهرا پس از تو يا عَمّاه
سر پيغمبر خدا بشكست

دشمن از پيكر تو هم نگذشت
مُثله شد قامت مطهر تو
ليک جسم پُر از جراحاتت
ماند مخفی ز چشم خواهر تو

من بميرم برای آن خواهر
كه تن بی سر برادر ديد
جسم هفتاد و دو گل ِ پرپر
بر سر نيزه هيجده سر ديد

راهِ زينب به قتلگاه افتاد
قتلگاه برادر بی سر
خواهر انگار با برادر خود
ميشنيدند ناله ی مادر

مادر انگار با پسر دارد
ميزند حرفهای آخر را
ميشنيدند قاتل و مقتول
ناله های غريب مادر را

اين همان ناله های مادر بود
قتلوک بُنیَّ عطشانا
اولين نوحه های كوثر بود
ذبحوک بُنَیَّ عريانا

محمود ژوليده

@marsiyeeh
1👍1🔥1
#حضرت_حمزه

ای كشته ای كه بود اُحُد كربلای تو
اهل ِ مدينه نوحه گران در عزای تو

شير خدا و شير رسول خدا تويی
ای نام سيدالشهدايی سزای تو

قبل از حسين و واقعه ی جانگداز او
زهرا گريست بر تو و بر كربلای تو

شد خلعتِ شهادت تو جامه ی رسول
جانها فدای پيكر در خون شنای تو

ای قامتِ بلند رشادت به هر زمان
كوتاه بود عبای پيمبر برای تو

ماتم چرا گياه به پای تو ريختند؟!
ميبايد آنكه ريخت سر و جان به پای تو

اعضاءِ تو ز تيغ ستم پاره پاره شد
پايان نشد به كشته شدن ماجرای تو

هر عضوت از نسيم شهادت چو گُل شكفت
در راهِ دين چو مُثله نشد كس سوای تو

سيد رضا مؤيد خراسانی

@marsiyeeh
👍2
#حضرت_حمزه

حمزه که جان عالم و آدم فدای او
لب باز می کنم که بگويم رثای او

مردی که در شجاعت و هيبت نمونه بود
در غيرت و شکوه و شهامت نمونه بود

شير خدا و شير نبی فارس العرب
در انتهای جاده ی مردانگی، ادب

هم يکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها
هم آشنای بی کسی اهل دردها

هنگام رزم و حادثه مردی دلير بود
خورشيد آسمانی و روشن ضمير بود

شب های مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش

او صاحب تمام صفات حميده بود
دل را به نور حضرت حق پروريده بود

الگوی اهل سرّ و يقين بود طاعتش
يعنی زبانزد همه می شد عبادتش

در آسمان مکه ی دلها ستاره بود
بر قلبهای خسته اميدی دوباره بود

بالا گرفت روز  اُحد تا که کارزار
شد آسمان روشن آن روز تارِ تار

آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت
از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت

حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد
کم کم برای حمله ی‌ دشمن مجال شد

آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند
تا نيزه ای به سينه ی آن نازنين زدند

حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست
خورشيد چشمهای رئوفش به خون نشست

لبريز زخم بود و جراحت دل نبی
از دست رفته بود همه حاصل نبی

ميدان خروش ناله ی‌ واويلتا گرفت
عالم برای غربت حمزه عزا گرفت

جانم فدای پيکر پاک و مطهرش
جانم فدای زخم فراوان پيکرش

اما هنوز غربت آن روز مانده بود
داغی عظيم بر دل عالم نشانده بود

خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد
آهی ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد

پيمانه های صبر دل او که جوش رفت
آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت

آری دلم گرفته ز اندوه ديگری
دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری

زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد
از خيمه تا حوالی گودال می دويد

ناگاه ديد در دل گودال قتلگاه
درخون تپيده پيکر سردار بی سپاه

پس با زبان پُر گله آن بضعه ی‌ بتول
رو کرد بر مدينه که يا أيها الرسول

اين کشته ی‌ فتاده به هامون حسين توست
اين صيد دست و پا زده در خون حسين توست

يوسف رحيمی

@marsiyeeh
👍1
#حضرت_حمزه

عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد

عبارسید به جسمت قبول حرفی نیست
ولی خداکند از راه خواهرت نرسد

اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد

تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای وا عطشایت به مادرت نرسد

تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خداکند که دگر حرف بوریا نشود

به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟
تونیزه خورده ای اصلا زپشت سر یانه؟

به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟

تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟

عبور کرده ای از کوچه یهودی ها
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟

به غیر شام که در ان نبود هم نفسی 
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
 
به شام قافله را با عذاب اوردند
برای دست یتیمان طناب اوردند

مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟
که بعدچند دقیقه شراب اوردند

به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا
درست پیش نگاه رباب اوردند

برای اینکه دلش بیشتر به درد اید
مدام روبرویش ظرف اب اوردند

به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت
نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت

@marsiyeeh
👍1
#حضرت_عبدالعظیم

مَنصَب شاه به وَالله سزاوار شماست
همه یِ عرشِ خداوند بدهکارِ شماست

بویِ سیبی که دراین صحن وُ سَراپیچیده
شاهدِ کرب و بلا رفتنِ زَوّارِ شماست

دست بر سینه به سویِ حرمت می آید
جبرئیل است که بیچاره یِ دیدارِ شماست

نوحه یِ مسلمیّه در حرمت می چسبد
صحبتِ یوسفِ زهرا سرِ بازارِ شماست

اهلِ پرواز شده هر که دلش را بسته
به ضریحِ تو وُ دربند وُ گرفتارِ شماست

باز باران‌زده وُ گونه یِ من خیس شده
روضه خوانی گدا مرحَمت یارِ شماست

اِی تَسلایِ دلِ ما سندِ شش گوشه
مُهر وُ امضاء شده درطوس ولی کارِشماست

آبرو خرج کُن وُ حکم گدا را بردار
ندبه خوان منتظرِ دیدنِ ایثارِ شماست

حسین ایمانی

@marsiyeeh
👍2
#حضرت_عبدالعظیم

یک نفر‌هم از تبارمجتبی صاحب‌حرم باشد بس‌است
زان‌کرم‌خانه یکی صاحب‌کرم باشد بس است

شاه هستی و شده ری قبلگاه عاشقان
همچو مولایم حسن تو مهربانی، مهربان

به چه ترکیب قشنگی گشته است اینجا به پا
تو خودت یابن‌الحسن، اجر مزارت کربلا

کربلای این دیاری، هم بقیع این دیار
ابر رحمت گشته ای، بر قلب تاریکم ببار

آه ای عبدالعظیم، من عبد درگاه توام
خاک صحن چون بقیع و خاک درگاه توام

هم شدی تایید از شمس‌الشموسیت رضا
هم تو گشتی یار مولایم جواد بن رضا

یار مولایم علی بن محمد بوده ای
یاور دین خدا، از نسل احمد بوده ای

آه در سینه چه غم های فراوان داشتی
از فراغ کربلا چشمان گریان داشتی

آه میسوزم همیشه من ز داغ مادرت
رعشه می افتاد از نامش به کل پیکرت

آه ،از آن کوچه آقا جان،چه بد دردیست نه؟
شعله‌ی‌آتش نشد بُستان،چه بد دردیست‌نه؟

آه در روز وصالت خون شده چشم زمین
ای کریم بن کریم یکبار ما را هم ببین

امیررضا جوزایی

@marsiyeeh
👍1
#حضرت_عبدالعظیم

گرچه شبیهِ وضعِ شهرِ خود وخیمیم
ما همچنان پابندِ آن عهدِ قدیمیم

تهران اگرچه مثلِ مشهد،مثلِ قم نیست
ما هم کنارِ سفره ی شاهِ کریمیم

شاهی که خود لقمه برای ما گرفته
ما نیز در کارِ غلامانش سهیمیم

عطرِ گلابش را گرفتیم...آنقَدَرکه
در پیچ و تابِ زلفِ او همچون نسیمیم

گفتند او باب الحوائج بوده و هست
ما همچنان محتاجِ جنّاتُ النَعیمیم

ضامن شده امشب براتِ کربلا را
از چه دگر در غصّه...در امّید و بیمیم؟!

ما را ازین پس کربلا رفته بدانید!
ما زائرانِ حضرتِ عبدُالعظیمیم

عارفه دهقانی

@marsiyeeh
👍1
#حضرت_عبدالعظیم

گدایی سرکویت به مارسید خوشیم
کریم زاده به داد گدا رسید خوشیم

تو شاه عبدالعظیمی ،کرامتی داری
تو شاهی و من خسته گدای درباری

میانِ صحن تو ذکر حسن حسن دارم
وَ اشتیاق به عبد و گدا شدن دارم

کریمِ شهر ،عزیزی و قبله ی تهران
تو نائبِ سه امامی به مرکزِ ایران

دلِ غریب من اینجا فقط تو را دارد
حرم ، چقدر همیشه بروبیا دارد

بنا به گفته ی معصوم شهرری باتو...
به یُمنِ داشتنت عطرِ کربلا دارد!!

کجا روم زِ در خانه ی تو ای مولا...
گدا ،شبیه تو آقا بگو کجا دارد؟!

مرا عقیده ی راسخ عطا کنی خوبست
دلم هوای خطاب "وَلیُّنا "دارد!!

به ناله های سحرهای جمعه ی حرمت...
قنوتِ بالُ پرم ذکرِ ربنّا دارد!!

فدای صحنِ تو آقا ،چه گنبدی داری
برای عرض ارادت ،چه مرقدی داری!!

دلم گرفته دوباره نواده ی زهرا
برای غربتتان ،خانواده ی زهرا

فدای جدّ غریبت،که مرقدش خاکی ست
وَ قلبِ شیعه ی مولا زِ غُصّه اش شاکی ست

حسین رحمانی

@marsiyeeh
👍1
#حضرت_عبدالعظیم

ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی

بوی حسن می آید از صحن وسرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت

با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو

ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم

عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری» 

از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی
الحق زیارانِ امامِ هادی هستی

مارا تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی
در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی 

بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم وآقای خراسان

خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم 

شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگی ها در بیاییم 

صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست 

دلداده و سرگشته ایم الحمدلله
مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله

با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم
تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم 

راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است 

شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جا صدها چنگ دارد
مادر شکایت ها زروز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد 

گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی

مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت

خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو

بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت

با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد

قاسم نعمتی

@marsiyeeh
#حضرت_عبدالعظیم

اینجا دیار گریه کن ها از قدیم است
دولت سرای حضرت عبدالعظیم است

صاحب لوای این حرم شاهی کریم است
تنها پناه بی پناهان این حریم است

با لطف این آقا گدا عبد خدا شد
هرسائلی در این حرم حاجت روا شد

بوی حسن دارد ضریح دل ربایش
قربان رنگ سبز این گلدسته هایش

اینجا غمی دیرینه دارد گریه هایش
این سرزمین خیلی گران باشد بهایش

این خاک را وعده به یک نامرد دادند
داغ حسین را بر دل زهرا نهادند

شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده

از راه می آید زنی قامت خمیده
لب میگذارد روی حلقوم بریده

فریادهای یا بنی پا بگیرد
حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد

روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد

یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد

گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بود اینگونه شکل گفتگویش

گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ
برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ

دیدم خودم در عصر عاشورا بنی
افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ

من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم

از تشنگی لبهای عطشانت به هم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد

از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد
آیه آیه نذر قرآنت به هم خورد

راه تو را در گودی گودال بستند
بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند

قاسم نعمتی

@marsiyeeh
3👍2
#حضرت_عبدالعظیم

ای حریمت رشک جنّات النّعیم
ای دل اهل تولاّیت حریم

نسل طاها زاده ی و المرسلات
نجل بسم الله رحمان الرّحیم

مشعل اِنّا هدیناه السّبیل
طلعت مرآت اللهُ الحکیم

زائر کوی تو عیسای مسیح
آستانت طورِ موسای کلیم

زینت عرش خداوند ودود
از چه در شهر ری گشتی مقیم

با تجلاّی تو از ظلمت چه باک
در تولاّی تو از آتش چه بیم

یاد تو یاد خداوند و رسول
خطّ تو خطّ صراط المستقیم

دور صحنین تو با صوت ملیح
این ندا پیوسته خیزد از نسیم

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

شهر ری که از تو گرفته احترام
قبر تو کعبه، حرم بیت الحرام

بر رواق قبر و خدّامت درود
بر مزار و صحن و زوّارت سلام

فیض جوشد از حریمت روز و شب
نور خیزد از مزارت صبح و شام

کاروان دل شده لبّیک گو
دور صحنین تو می گردد مدام

تا قیامت بر تمام اهل ری
سایه ی گلدسته هایت مستدام

هر که آید در کنار تربتت
می رسد بوی بقیعش بر مشام

هر چه خواندم در ثنایت نارسا
هر چه گفتم در مدیحت نا تمام

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

تا مکان در قلب ایران کرده ای
شهر ری را کعبه ی جان کرده ای

خاک پاک شهر ری را سر به سر
با قدوم خود گلستان کرده ای

گنبد و گلدسته های خویش را
شمع جمع اهل ایمان کرده ای

سالها از فتنه ی عبّاسیان
رو به صحرا و بیابان کرده ای

روز و شب بر غربت اجداد خویش
خون دل جاری به دامان کرده ای

نام خود را ای غریب شهر ری
سال ها از خلق پنهان کرده ای

با وجود فتنه ی اهل جحیم
شهر ری را باغ رضوان کرده ای

زخم دل ها را تو مرهم بوده ای
درد جان ها را تو درمان کرده ای

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

ای تماشایت تماشای حسن
در تو پیدا روری زیبای حسن

قامتت سرو دل آرای حسین
طلعتت مرآت سیمای حسن

باغ حسنت جنّت اهل بهشت
سرو قدّت قدّ و بالای حسن

هم تولاّیت تولاّی علی
هم تجلاّیت تجلاّی حسن

میوه ای از بوستان مصطفی
پاره ای از کلّ اعضای حسن

بهترینی در جمال و در کمال
برترینی بین ابنای حسن

اختری تابنده از برج ولا
گوهر نابی زدریای حسن

خوش بود تا خوانم این ترجیع را
بین زوّارت به آوای حسن

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

ای چراغ آسمان ها در زمین
روشنی بخش دل اهل یقین

لاله ی گلزار ختم الانبیا
سرو بستان امیرالمؤمنین

زائرت روز و شب فوج ملک
پرده دارت حضرت روح الامین

انس و جان آرد به تو روی نیاز
دسته دسته از یسار و از یمین

سوره های مصحف رخسار تو
طا و ها و حا و میم و یاو سین

پای خدّام تو بر چشم ملک
فرش زوّار تو بال حور عین

روز و شب بر زائرت آید ندا
فادخلوها بسلامٍ آمنین

ای سپهر معرفت در قلب خاک
ای تو را دست حسن در آستین

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

تو سپهر منزلت را اختری
تو به دریای فضیلت گوهری

شهریار ملک ری در شهر ری
سیّد اولاد سبط اکبری

گر ولی الله فرمودت ولیّ
در مقام خود ولایت پروری

گنبد زرّین تو گوید که تو
خلق را از خاک ری روشنگری

در کمال و زهد و تقوی و شرف
شاهد شخصیّت پیغمبری

هم ولیِّ اولیای کبریا
هم شفیع دوستان در محشری

هر چه می گویم به وصفت نارساست
هر چه می خوانم از آن بالاتری

بوستان سرخ عصمت را گلی
نخل سرسبز ولایت را بری

مادر گیتی نیارد مثل تو
جز که آرد مجتبای دیگری

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

دیدن ختم رسل دیدار توست
شاهد حُسن حَسن رخسار توست

خوبرویان گلستان بهشت
نرگس بیمارشان بیمار توست

جان کلافی روی دست مشتری
دل اسیر برده ی بازار توست

منطق و فقه و روایات و حدیث
در حقیقت زنده از گفتار توست

آفتاب رحمت پروردگار
جلوه گر در سایه دیوار توست

باغ جنّت با همه زیبائیش
روز محشر عاشق زوّار توست

دست تو دریای امواج کرم
جام اهل معرفت سرشار توست

باشد از دنیا و عقبی خوب تر
اینکه «میثم» شاعر دربار توست

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم 

استاد سازگار

@marsiyeeh
👍2
2025/07/08 20:08:22
Back to Top
HTML Embed Code: