Telegram Web Link
#حضرت_معصومه

جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود
خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود

قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است
عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود

سال ها علامه پای این ضریح افطار کرد
بوسه از درگاه او قند مکرر میشود

عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است
در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود

در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است
در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود

حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است
در زلال مهر او دلها مطهر میشود

در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ
هر که انکار مقامش کرد کافر میشود

یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد
دست لطفش امتداد فیض کوثر میشود

نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم
باغ جانم از نسیم او معطر میشود

تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او
عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود

کمیل کاشانی

@marsiyeeh
#حضرت_معصومه
#رباعی_و_دوبیتی

در شان و مقام، به که دختر باشد...
معصومه شده است تا که خواهر باشد...
مانده است به مشهد برود یا شیراز!
قم ماند که بین دو برادر باشد...

محسن ناصحی

@marsiyeeh
#حضرت_معصومه

خیر کثیر و معنی آیات کوثر است
قائم مقام حضرت زهرای اطهر است

او فاطمه است ، فاطمه ی دیگر قم است
عرش خدا به زیر قدم های او گم است

او دختر است، دختر یک نور بی حد است
او خواهر است، خواهر سلطان مشهد است

او شافعه است ، شافعه ی روز محشر است
هستی ز اوست ، هستی موسی ابن جعفر است

موسای این قبیله به او فخر می کند
عالم به هر وسیله به او فخر می کند

از کودکی عصای ولی خدا شده
از هر بدی ، به دست خدایش رها شده

از قلعه های علم و ادب ، درب، کنده است
روح الامین به عرش علومش پرنده است

حجب و حیا ز هر عملش آبرو گرفت
مولا رضا ز آب وضویش ، وضو گرفت

در بحر حق بسان سفینه است مرقدش
و شعبه ای ز خاک مدینه است مرقدش

خیل ملائکه همه حیران درگهش
امثال بهجتند غلامان درگهش

جعفر ابوالفتحی
@marsiyeeh
#حضرت_معصومه

و به همراه همان ابر که باران آورد
مهربانی خدا در زد و مهمان آورد

باد یک نامۀ بی واژه به کنعان آورد
بوی پیراهنی از سوی خراسان آورد

به سر شعر هوای غزلی زیبا زد
دختر حضرت موسی به دل دریا زد

چادرش دست نوازش به سر دشت کشید
دشت هم از نفس چادر او گل می چید

چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید
من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید

باور این سفر از درک من و ما دور است
شاعرانه غزلی راهی “بیت النور” است

آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید

که اویس قرنی هم به محمد نرسید
عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید

ماند تا آینۀ مادر دنیا باشد
حرم او حرم حضرت زهرا باشد

صبح شب می شد و شب نیز سحر هفده روز
چشم او چشمه ای از خون جگر هفده روز

بین سجاده، ولی چشم به در هفده روز
چشم در راه برادر شد اگر هفده روز

روز و شب  پلک ترش روضه مرتب می خواند
شک ندارم که فقط روضۀ زینب می خواند

سیدحمیدرضا برقعى

@marsiyeeh
#حضرت_معصومه

ای کــه از نســــل اهل بـالایی
ای کــه در اوج حجب پیـدایی

زینـــب حــضـرت رضایی تو
هــمـــهٔ افــتــــخـار بــابــایـــی

دخت مـــوسایی و ولی مــریم
چون رقــیه شــبــیه زهـرایـی

باب مشــکل گشــای امروزی
شــافــــع مهــربان فــردایــــی

مثل اجــداد و نـسـلــتان بـانـــو
آبـــــرویـی بــرای دنـــیــایـــی

سر شــکسته به محـضــرت آید
هــر کـــه دارد مـــدال آقــایـــی

بـــی نگـاهـــت نمـی شــوم آدم
بار کــج کــی رسـیده بر جایی

کاسه ام را همــیشــه پـرکردی
قــبــل آن کـــه کنــم تمـــنایــــی

مــــن بـــدون قـم و خـراسـانت
می رسیـــدم بــه مرز رسوایی

گـــلــه از هـجــر کربــلا دارم
بـا دل مــن تــو راه مــی آیـی؟

محمدحسن رحیمیان

@marsiyeeh
#حضرت_معصومه

همیشه بوده فقط لطف، کار فاطمه ها
که بوده ایل و تبارم دچار فاطمه ها

اگر قرار بر این است بی قرار شوم
خدا کند که شوم بی قرار فاطمه ها

خوشا به حال کسی که تمام زندگی اش
مدام چرخ زند در مدار فاطمه ها

نیاز نیست به توضیح حجب و عفتشان
زبانزد است همیشه وقار فاطمه ها

رسیده چون شب میلاد من کجا بروم
مدینه هست و یا قم مزار فاطمه ها

عجب نباشد اگر قم شده دری ز بهشت
بهشت بوده چو در انحصار فاطمه ها

گره به کار من افتاده می روم سوی قم
دخیل بسته ام امشب فقط به بانوی قم

تمام کشور ما خاک زیر پای شما
که هست این همه امنیت از دعای شما

چه ارزشیست به ناقابلی جان چو من
هزار جان گرامی شده فدای شما

نگاه کن که همه نوکر و غلام تواند
بگو که سر بتراشیم ما برای شما

زنان کشور ما گوشه گوشه ی این خاک
چه مادران و چه خواهر کنیز های شما

رسیده صبح ، گدایی به خاکبوسی تان
به عرش می رود امشب همان گدای شما

دوباره باز کلامی بگو تو فاطمه جان
دل از امام رضا برده چون صدای شما

خوش آمدی به جهان زینب امام رضا
عنایتی برسان زینب امام رضا

سیدحجت بحرالعلومی

@marsiyeeh
#حضرت_معصومه

شيخ می آيد حرم ، گمراه می آيد حرم
با تمام زائرانش راه می آید حرم

هيچ فرقی نيست بين زائرانش چونکه هم_
_بنده می آيد حرم ، هم شاه می آيدحرم

لحظه ای خالی نمی ماند اگر دقت کنیم
روزها خورشيد و شب ها ماه می آيد حرم

خوش به حال شاعری که ساکن شهر قم است
گاه می آيد حرم ، بیگاه می آيد حرم

رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب
کوه از شوق زیارت کاه می آید حرم

گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است
در حقيقت عارف بالله می آيد حرم

هر که می خواهد ببیند قطعه ای از عرش را
راه خود را می کند کوتاه می آيد حرم

بُعد منزل نيست چونکه این سفرروحانی است
هرکسی هر جا بگويد : آه می آيد حرم

شاه ورعيت ،مست وعارف، شيخ وگمراه و همه
با تمام زائرانش راه می آيد حرم...

مجتبی خرسندی

@marsiyeeh
#حضرت_معصومه

تا دلم از نفس افتاد ، پناهم دادی
به حرم برده ای و اذن نگاهم دادی
صیغلی بر دل و این روی سیاهم دادی
بعد هم سوز دل و گریه و آهم دادی

السلام ای همه ی دار و ندار دل ما
حضرت نور ، نگاه تو همه حاصل ما

روبروی حرمت گرم تماشا بودم
غرق در خلسه و در عالم بالا بودم
محو رخسار ضریح تو معلا بودم
آه... انگار که در مرقد زهرا بودم

ما که مدیون تو و لطف خدایت هستیم
همه دلخوش به همین چند روایت هستیم:

"تا قیامت حرمت ، چون حرم فاطمه است"
زائرت شامل لطف و کرم فاطمه است
هرکه در جان و دلش درد و غم فاطمه است
پیش تو در حرم محترم فاطمه است

دست بر دامن تو ذکر توسل کردیم
حیف بی معرفتی شد که تعلل کردیم

هرکه مشتاق تو شد ، عقل به کف آورده
در بیابان ، حرمت "در" و "صدف" آورده
دیدنت حوریه ها بر سر صف آورده
شوق تو مرعشی از شهر نجف آورده

تو که هستی که همه محو کمالت هستند
مرجعیت همه محتاج وصالت هستند

زینب ثانی این طایفه هستی بانو
قفل این قلب مرا خوب شکستی بانو
آمدی در دل هر شیعه نشستی بانو
چشم بر کشور ایران تو نبستی بانو

آمدی تا به برادر برسی ، اما حیف...
تا به آن جسم مطهر برسی ، اما حیف...

مثل زینب غم دوری برادر دیدی
ناله و اشک و پریشانی مادر دیدی
مثل زینب جگر پاره ی خواهر دیدی
تو کجا پیکر صد پاره ی بی سر دیدی؟

تو غم یار کشیدی ، نه که غارت شده ای
نه که آماده ی دوران اسارت شده ای

پوریا باقری

@marsiyeeh
#امام_رضا

بس که در صحن و سرایت لطف و احسان ریخته
پای ایوان تو دل های پریشان ریخته

کاسه زائر همیشه پر شده در این حرم
گاه پنهان ریخته گاهی نمایان ریخته

مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار
پای هر گلدسته تو صد گلستان ریخته

پنجره فولاد تو از بس شفا داده است که
زیر پای زائرت انگار درمان ریخته

مرده را هم زنده خواهد کرد خاک کوی تو
این چه اکسیری ست در خاک خراسان ریخته؟

میوزد عطر مدینه در حریمت، سال هاست...
روی لب های حرم ذکر حسن جان ریخته

باز هم اسم مدینه آمد و حس می کنم
از نگاه زائرانت باز باران ریخته

محمدجواد خراشادی زاده

@marsiyeeh
#امام_رضا


شبیه یک کبوتر کز قفس آزاد خواهد شد
دلی که مُحرِم صحن تو باشد شاد خواهد شد

خراب آباد هم باشد اگر دل های این مردم
به لطف برق این گنبد رضا آباد خواهد شد

فقط یک بار اگر آید به صحن تو، یقین دارم
که عیسی هم دخیل پنجره فولاد خواهد شد

دل درمانده هرجایی که باشد آخر سر هم
پناه آخر او کنج گوهرشاد خواهد شد

مریض لاعلاج و درد مادرزاد هم باشد
به برق چشم تو درمانِ مادرزاد خواهد شد

"چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان"
که هرکس در بلا خواند تو را امداد خواهد شد

چه رویای قشنگی میشود اینکه پس از مرگم
میان صحن تو از شعرهایم یاد خواهد شد

اگر هر کار خیر من ثوابش ده برابر هست
ثواب هشت بیتم بی گمان هشتاد خواهد شد


محمدجواد خراشادی زاده

@marsiyeeh
#امام_رضا

چه موسیقی ساده‌ی مهربونی
عجب اتفاقی تو متن حروفه
همه حرف من تو دو واژه خلاصه‌س
امامم رئوفه امامم رئوفه

امام رئوفم چقد مهربونی
چقد درد پای ضریحت آوردن
چقد مادرایی که سربازشونو
با یه نذر، دستت امانت سپردن

واسه حاجتش جای دیگه نمیره
سلامی برای تو از قم میاره
یه جو معرفت زائرت داشته باشه
واسه کفترای تو گندم میاره

خودت یادمون دادی که وقت حاجت
چجوری بخوایم، نوع خواستن مهمه
چه خوبه بلد باشه کارش رو زائر
تو صحنت بگه: یا جواد الائمه

نذار سنگ رو یخ بشم آه دریا
نزار آب شم از خجالت ببارم
آخه‌ قول دادم به مادربزرگم
یه بارم شده اونو مشهد بیارم

میلاد حسنی

@marsiyeeh
#امام_رضا

خوشا ما که همسایه جنتیم
به خان کریمش همه دعوتیم
گدای رضاییم و در عزتیم

به دست کریمش چه خوش عادتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم

فدای غلام مسیحا دمش
به سرهای ما  سایه ی پرچمش
بود چشم ما جای آن مقدمش

بداند دو عالم که یک امتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم

کسی را ندیدم برانی ز در
تویی مهربانتر زمادر پدر
مرا هم برای غلامی بخر

که با تو همه عاری از محنتیم
رضا پادشاه است  و ما رعیتیم

منم سائل سر به راه شما
همان آهوی دل به خواه شما
بود روزی ام از نگاه شما

همه سائل سفره رحمتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم

زمانی که حق قلب ما را سرشت
محب الرضا سر در آن نوشت
به مشهد عطا کرد ارض بهشت

همه آفریده از این حکمتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم

خوشا آنکه دل سوی مشهد کند
مگر می شود او کسی رد کند
نگفته خودش لطف بی حد کند

و ما کشته این همه رأفتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم

موسی علیمرادی

@marsiyeeh
#امام_رضا

شاعر نورم و مضمونم اگر جان دارد
طبع من ریشه در آفاق خراسان دارد
قلمم میل به مداحی سلطان دارد
شعر آزادگی ام بیت فراوان دارد
فیض تأیید تو چون شامل این دل گردد
شاعر سوخته هم وزن به دعبل گردد

کودک طبع مرا صحن تو میدان داده
مثل هر روز ضریح تو فراخوان داده
باز آغوش به آهوی گریزان داده
دل به واگویه ی بارانی مهمان داده
زیر چتر کرمت حال گدایان خوب است
با تو حال همه ی مردم ایران خوب است

هم نفس شد نفست با نفس زائر ها
کوچه ی عاطفه ات پر شده از عابر ها
عاشق عطر عبایت همه ی شاعر ها
نظرت روی به دل هاست نه بر ظاهر ها
مثل خورشید درخشنگی ات دائمي است
مرهبا عشق كه بخشندگی ات دائمی است

کس نفهمید دلم را تو فقط فهمیدی
زخم پنهان ز طبیبان مرا هم دیدی
من به قهر آمده بودم به حرم خندیدی
تا لبم وا به شکایت نشده بخشیدی
دور بودیم به ما فیض حرم بخشیدی
قبله ی هفتم حق را به عجم بخشیدی

دلم از دور چو موجی که تلاطم دارد
هر قدم سمت حرم با تو تکلم دارد
زائر سوخته دل حق تقدم دارد
هر سلام من امیدی به علیکم دارد
ما به این درگه امید امید آوردیم
رو سفیدیم اگر موی سفید آوردیم

بنویسید گنهکار خوش آمد اینجا
هر کسی هست گرفتار بیاید اینجا
مهربانی به خدا سقف ندارد اینجا
شمس سلطان خراسان زده مسند اینجا
هر که آید به حرم اهل نظر می گردد
هر که باشد متحول شده بر می گردد

از نشابور گذشتی و قدمگاه زدی
از خراسان به نجف کرببلا راه زدی
خانه در روشنی هر دل آگاه زدی
سکه با نام علیً ولی الله زدی
از ضریحت همه دم برگ شفا میریزد
از لب زائرتان عطر دعا میریزد

تا ابد روشنی نام تو ممتد شده است
مهربانی تو در شهر سرآمد شده است
هر که نشناخت تو را حال دلش بد شده است
مشهد از دولتی چشم تو مشهد شده است
گرچه که قدر تو نشناخته همسایه ی تو
خانه در عرش خدا ساخته همسایه ی تو

کاش رفتار تو در جامعه الگو بشود
شهر از پیروی راه تو خوشبو بشود
تیرگی از دل هر طاقچه جارو بشود
دوره ی الفت صیاد و آهو بشود
کاش در حوزه همه عالم عامل بودند
همه ی مردم این ناحیه یک دل بودند

من که از کودکی از عشق پریشان بودم
عاشق خلوتی صحن رضاجان بودم
ساکن سادگی کوچه ی نوغان بودم
صبح و شب رو به حرم مرغ غزل خوان بودم
فیض همسایگی ات طبع مرا بلبل کرد
طبع من در وسط بست طبرسی گل کرد

حسن کردی

@marsiyeeh
#امام_رضا

هر چقدر که دردِ بی دوا داری
یه دلِ خراب و مبتلا داری
نره یادت که امام رضا داری
از امام رضا بخوا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه

توی سختیا که جون به لب میاد
کاری از دست کسی بر نمیاد
زیر لب هی بگو یااباَالجواد
تا غریب الغربا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه

بی قراری بگو یا امام رضا
حاجتاتو بگو با امام رضا
هر چی میخوای بگو ،تا امام رضا...
همه دردا تو یه جا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه

پیش هر بی سر و پا زانو نزن
پیش هر بی آبرویی رو نزن
دم زغیر ضامن آهو نزن
که معین الضعفا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه

هرچی از مهربونیش بگم کمه
مهربون‌تر از پدر مادرمه
خونه امید ما این حرمه
فرق نمیکنه کجا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه

اغنیا و حجّ و استطاعتش
ما و مشهدالرّضا و دعوتش
قربونش برم که با زیارتش
خواسته حجّ فقرا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه

گره های بسته اینجا وا میشه
هر چی درد بی دواس دوا میشه
ندیدی فلج میاد و پا میشه
تو حرم دارالشّفا خدا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه

کار به خوب و بدِ سائل نداره
مگه هر کی که بَده دل نداره
با دل سنگ ما مشکل نداره
میتونه ازش طلا درست که
کار خوبه امام رضا درست کنه

شاه کی دیده همدم گدا بشه
با غلام سیاهش هم غذا بشه
ضامن آهوی بینوا بشه
خونَه‌شو برا گدا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه

برو تو حرم بشین بالاسرش
قسمش بده به جونِ مادرش
برا تعجیلِ ظهورِ پسرش
اون دعا کنه خدا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه

خودِتو جا توی این حرم بده
به جوادش آقارو قسم بده
بگو کربلا میخوام پرم بده
تا برات یه کربلا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
**
اول ماه عزا که می رسید
رو لبش کسی تبسم نمیدید
پرچم سیاه تو خونه‌ش میکوبید
تا یه خیمه عزا درست کنه

عبدالحسین میرزایی

@marsiyeeh
#امام_رضا

بیدها را حظِّ رقصیدن هدایت می کند
نورها را کِیف تابیدن هدایت می کند
ابرها را شوق باریدن هدایت می کند
چشم ها را لذت دیدن هدایت می کند

لذتی شیرین تر از شیرینی دیدار نیست
کور باد آن چشم هایی که پی دلدار نیست

آفتاب روی بام ساعت هَشتَم تویی
اشتیاق ناتمام ساعت هشتم تویی
لحظه ی پُراحترام ساعت هشتم تویی
از طفولیت سلام ساعت هَشتَم تویی

السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی
السلام ای حضرت سلطان علی موسی الرضا

دشت با آهنگ نیشابور هم آواز شد
ناگهان بادی وزید و موسم پرواز شد
از کران تا بیکرانه بال و پر ها باز شد
یا رضا گفتیم و کوچ عاشقی آغاز شد

بی قرار شب نشینی های رویِ گُنبدیم
ما کبوترهای جلد آستان مشهدیم

جلوه ی خورشیدها از گنبدت رونق گرفت
جزر و مد ماه ها از مرقدت رونق گرفت
مهربانی ها ز لطف بی حدت رونق گرفت
کسب و کار ما به لطف مشهدت رونق گرفت

دَخل دُکّان هاست تا محشر بدهکار رضا
قبله ی بازار ایران است،"بازار رضا"

کاش بالم را گرفتار هوای خود کنی
ربّنایم را بدهکار دعای خود کنی
نسل اندر نسل ایلم را گدای خود کنی
دست من را ظرف سقاخانه های خود کنی

من فرات التماسم..،مشک را بیرون بکش
از خُم چشمم شراب اشک را بیرون بکش

ابر بودم بی محابا گریه کردم بارها
رود بودم سیل آسا گریه کردم بارها
قطره بودم قدر دریا گریه کردم بارها
جای جای صحنتان را گریه کردم بارها

هیچ اشکی مثل اشکِ صُبح میلادت نشد
هیچ جایی گوشه ی دنج گوهرشادت نشد

حوض های صحن هایت انعکاس کوثرند
شاخه های چلچراغت شاخه شاخه اخترند
کفترانِ روی بامت با ملائک می پرند
خادمانت هم یکی از دیگری آقا ترند

خنده هاشان انعکاس نور در قندیل هاست
چوب‌پرهاشان به نرمی پر جبریل هاست

ذکر تسبیحات ماهی های دریاها رضا
با خدا بوده است هرکس بوده باشد با رضا
صدهزاران بار می گوئیم با زهرا:رضا
یا رضا و یا رضا و یا رضا و یا رضا

عالم و آدم گدایان سرایت یا رئوف
جان ما قربان نام دلربایت یا رئوف

خاک بالا روی بال یا کریمت ریخته
عطر جنت روی دستان نسیمت ریخته
شیره ی خرمای طوبا در حلیمت ریخته
خاطرات کهنه ی من در حریمت ریخته

دست پر مُهرت سرم را نازنازی می کند
کودکی هایم میان صحن بازی می کند

مادرم وقتی پرم می داد..،بالش جمع شد
در دلش پای ضریحت بغض سالش جمع شد
آینه در آینه اشک زلالش جمع شد
تا مرا دستت سُپرد آقا..،خیالش جمع شد

مِهر تو در سینه ام افتاد..،گریه کُن شدم
مادرم با گریه شیرم داد گریه کُن شدم

آسمانِ مرقدت ما را هوایی می کند
رقص پرچم روی گنبد دلربایی می کند
پنجره فولاد تو کارِ خدایی می کند
دست آهن‌گونه اش مشکل‌گشایی می کند

نَقل اعجاز حریمت نُقل مجلس ها شده
کفشدار تو همان کوری است که بینا شده

هر زمان روحم در این آئینه ها گُم می شود
مثل دریاها دلم غرق تلاطم می شود
سینه ی من وادی طورِ تکلم می شود
زائرت دلتنگ زهرا خانمِ قُم می شود

بارگاه قم حریم حضرت زهرای ماست
ریل قم_مشهد مسیر جنت الاعلای ماست

قطره می خواهیم این ها فِیض دریا می دهند
خوشه می خواهیم گندمزار اعلی می دهند
آب می خواهیم مِی های طهورا می دهند
سالیانی می شود که رزق ما را می دهند

از ازل روزی خورِ خواهر_برادر بوده ایم
ما نمک‌پرورده ی موسی بن جعفر بوده ایم

ای بزرگی که سلیمان‌‌وار ذرّه‌پروری
از تمام انبیا و اولیا هم برتری
گوشه چشمی می کنی..،دل از دل ما می بری
جای یک دفعه سه دفعه جانِ ما را می خری

جورِ مجنونی کشیدم تا که لیلایت کنم
جان خود را می دهم شاید تماشایت کنم

بوسه‌گاهم رَدِّ نعلِین قدم های شماست
خنده ی امروزم از لبخند فردای شماست
روح این مُرده به دنبال مسیحای شماست
کربلای اربعینم لنگ امضای شماست

نامه ی پرواز من را مُهر کردی..،تا زدی
تا قسم جانِ جوادت دادمت..،امضا زدی

بردیا محمدی

@marsiyeeh
#امام_رضا

 هشتمین آفتابمان هستی
تو امان عذابمان هستی

از روایات اینچنین پیداست
لحظه های حسابمان، هستی

در سوالات آن شب اول
راحتیِ جوابمان هستی

ما به فکر گناه و شر هستیم
تو به فکر ثوابمان هستی

ما مسلمان شرط توحیدیم
آیه های کتابمان هستی

مستی ماست با شما آقا
لاجرم پس شرابمان هستی

ما نگفتیم و تو عطا کردی
خواهش مستجابمان هستی

هر چه باشد شبیه زهرایی
پسر بوترابمان هستی

جان زهرا بگیر دستم را
تا نبیند کسی شکستم را


عاشق و مبتلا شدن خوب است
خادم این سرا شدن خوب است

سر ما کج نمی شود هر جا
فقط اینجا گدا شدن خوب است

ما زمین خورده ایم و خوشحالیم
با نگاه تو پا شدن خوب است

چون که ما با تو عالمی داریم
از دو عالم جدا شدن خوب است

درد دارم دخیلتان هستم
درد ها را دوا شدن خوب است

نامتان دلخوشیِ ما بدهاست
امشب از ما رضا شدن خوب است

گر چه از انتظار دل گیریم
منتظر در سه جا شدن خوب است

از قسم پای پنجره فولاد
زائر کربلا شدن خوب است

هدیه ی روز عیدمان آقا
نکنی نا امیدمان آقا


کارتان از قدیم احسان است
لطفتان برتر از کریمان است

مثل رسم گذشته ها اینجا
چشم رعیت به دست سلطان است

ظاهرا گر چه جانب مکه
باطناً قبله ام خراسان است

ضامنم شو ببین تو اشکم را
بچه آهو همیشه حیران است

مردم کشورم گرفتارت
آخر اینجا دیار سلمان است

اگر اینجا کسی شهید شود
هر چه باشد کفن فراوان است

گریه دارم دوباره یابن شبیب
روضه در قتلگاه عریان است

کربلا در هیاهوی مقتل
بی کفن یک شهید عطشان است

روی نیزه سرش .. امام رضا
وای بر خواهرش .. امام رضا

سیدحجت بحرالعلوم

@marsiyeeh
#امام_رضا

رفت از دل حسرت و افسوس با میلاد تو
میشوم دلبسته و مأنوس با میلاد تو

خادمان و زائرانت غرق ناز و نعمتند
شد بهشت جاودان محسوس با میلاد تو

نجمه خاتون میزبانی میکند! برپا شده-
در حرم مهمانیِ مخصوص با میلاد تو

حضرت عیسی زیارتنامه ات را خوانده و
در کلیسا میزند ناقوس با میلاد تو

نذر نشرِ مهربانیِ تو منبر می رود
شیخِ طوسی در دیارِ طوس با میلاد تو

تا ابد خیرِ دو دنیا را برای خود خرید
هر که شد از دیگران مأیوس با میلاد تو

فطرس از میلاد اربابم به بال و پر رسید
خلق شد بال و پرِ طاووس با میلاد تو

عرشیان دور تو می گردند و زیباتر شده
لحظه لحظه لذتِ پابوس با میلاد تو!

مرضیه عاطفی

@marsiyeeh
#امام_رضا

روسیاهم بی پناهم آه اینجا رو زدم
نام زیبای تو را من جار از هر سو زدم

ساعت ه هشت این دلم در ساحت سبز حرم
...پرسه می زد که میان صحن تو زانو زدم

عطر زیبای حرم تا بر مشام من رسید
طعنه بر عطر گلاب و عنبر و شب بو زدم

صاحب عالم ولیّ نعمت مایی رضا ع
خوب می دانی چرا من ناله ی "اشکوا.."زدم

هوهوی نقاره خانه از حرم دل می برد
تاشنیدم مست گشتم نغمه ی "یاهو" زدم

تا برادر دست ما گیرد به حق خواهرش
حرف از لطف "کریمه" حرف از "بانو"زدم

خواب دیدم مثل خدّام حرم در بین صحن
"آمدم ای شاه"را هِی خواندم و جارو زدم

حاجت من هم ضمانت شد همین که لحظه ای
رو به سلطان خراسان "ضامن آهو"زدم

می رسد لطف تو آقاجان به این زائر زیااااد
تا که وارد می شود از گوشه ی "باب الجواد"

اسماعیل‌ شبرنگ

@mariyeeh
#امام_رضا

 باید برای از تو سرودن وضو گرفت
یک گوشه ای نشست و به لب ذکر هو گرفت

با پای دل مسافر صحن عتیق شد
آنجا ز دست ساقی کوثر سبو گرفت

ایوان طلا و پنجره فولاد و گنبد است
عکسی که قاب چشم من از روبرو گرفت

چشمم که از فراق تو بی نور گشته بود
وقتی که بر ضریح تو افتاد سو گرفت

دادم سلام و از تو جوابی رسیده است
دل لذتی عجیب از این گفتگو گرفت

باز این گدای خسته و بی آبروی شهر
از برکت زیارت تو آبرو گرفت

دل از کنار پنجره ها پا نمی شود
مثل کبوتری که به بام تو خو گرفت

شمس الشموس عالم امکان جمال توست
خورشید تا جمال تو را دید ، رو گرفت

وقتی که گفته ای " وانا من شروطها "
باید هزار نکته از آن ، مو به مو گرفت

از هرچه بگذرم سخن دوست خوشتر است
شعرم به سمت کرببلا سمت و سو گرفت

تنگ غروب و تشنه لبی بین قتلگاه
از عطر سیب لِه شده ، گودال بو گرفت

یا ایها الرئوف براتم نمی دهی؟
از این غم فراق نجاتم نمی دهی؟

محمود مربوبی

@marsiyeeh
#امام_رضا

من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم
از همه کمتر منم از هیچ کس سر نیستم

زائرانت جای خود ... حتی به کفترهای تو ...
غبطه خواهم خورد ، حالا که کبوتر نیستم

من اگر یک لحظه هم جز خانه ات جایی روم
مادرم شیرش حرامم باد ... نوکر نیستم

من برای استلام کعبه ات در نوبتم
یک نگاهی به تَهِ صف کن ، من آخر نیستم

قایق بی بادبانم روی موج زائران
هیچ جایی بهتر از اینجا شناور نیستم

از ضریح تو گلاب ناب می جوشد فقط
تا که عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم

میهمانت هستم آقا جان ..."بفرمایی" بگو
تا ببینی "داخلم" ... دیگر دَمِ در نیستم

تا که دیدم یک فلج بر روی پایش ایستاد
غبطه خوردم که چرا من مبتلاتر نیستم

هر کسی که دید وضعم را به حالم گریه کرد
فکر می کردم که دیگر گریه آور نیستم

پنجره فولادی ام کن که شفا لازم شدم
من مریضم گرچه اصلا بین بستر نیستم

رضا قاسمی

@marsiyeeh
2025/07/07 10:20:03
Back to Top
HTML Embed Code: