📝📝📝نظام اقتصادی و قانون اساسی
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊اوایل دهه شصت، در جریان درگیریهای درون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، یکی از چهرههای اصلی جناح راست سازمان در انتقاد به قانون اساسی گفته بود که: «بخش سیاسی قانون اساسی تحت تأثیر لیبرالها نوشته شده و بخش اقتصادی آن تحت تأثیر مارکسیستها».
🖊با غلبه تفسیر اقتدارگرایانه از بخش سیاسی قانون اساسی دیگر بخش اول انتقاد در مورد آن را از کسی نمیشنویم، اما ظاهراً بخش دوم انتقاد هنوز هم در میان منتقدان خریدار و طرفدار دارد.
🖊طرح مجدد این نقد در مجادله عامیانه و سطحی دو نفر از اقتصاددانها، بهگمانم فرصت خوبی فراهم آورد برای نگاه مجدد به بخش اقتصادی قانون اساسی و طرح برخی از مفاهیم اقتصادی.
🖊واکاوی بخش اقتصادی قانون اساسی علاوه بر فواید دیگر، مدخل خوبی برای بررسی «تاریخ اندیشههای اقتصادی» بعد از انقلاب نیز هست، کاری که باید در فرصت مناسب به آن پرداخت.
🖊بحث را با تلاش برای ارائه تعریفی روشن از مفهوم «نظام اقتصادی» آغاز میکنیم. این بحث بهویژه برای گفتوگو از تأثیر «مکتبها» و «ایدئولوژیهای» اقتصادی بر نظامهای اقتصادی ضروری است.
🖊نظام اقتصادی عبارت است از «ترکیب ساختیافتهای از: الف) انگیزهها و الگوهای تصمیمگیری، ب) نهادهای اجتماعی و حقوقی، پ) دانشها، روشها و ابزارهای فنی و ت) سازوکارهای تخصیص منابع و توزیع محصولات، که فعالیتهای اقتصادی در چارچوب آن و بر مبنای عناصر آن سامان یافته و انجام میشوند».
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5865
#علیرضا_علویتبار #اقتصاد #قانون_اساسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊اوایل دهه شصت، در جریان درگیریهای درون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، یکی از چهرههای اصلی جناح راست سازمان در انتقاد به قانون اساسی گفته بود که: «بخش سیاسی قانون اساسی تحت تأثیر لیبرالها نوشته شده و بخش اقتصادی آن تحت تأثیر مارکسیستها».
🖊با غلبه تفسیر اقتدارگرایانه از بخش سیاسی قانون اساسی دیگر بخش اول انتقاد در مورد آن را از کسی نمیشنویم، اما ظاهراً بخش دوم انتقاد هنوز هم در میان منتقدان خریدار و طرفدار دارد.
🖊طرح مجدد این نقد در مجادله عامیانه و سطحی دو نفر از اقتصاددانها، بهگمانم فرصت خوبی فراهم آورد برای نگاه مجدد به بخش اقتصادی قانون اساسی و طرح برخی از مفاهیم اقتصادی.
🖊واکاوی بخش اقتصادی قانون اساسی علاوه بر فواید دیگر، مدخل خوبی برای بررسی «تاریخ اندیشههای اقتصادی» بعد از انقلاب نیز هست، کاری که باید در فرصت مناسب به آن پرداخت.
🖊بحث را با تلاش برای ارائه تعریفی روشن از مفهوم «نظام اقتصادی» آغاز میکنیم. این بحث بهویژه برای گفتوگو از تأثیر «مکتبها» و «ایدئولوژیهای» اقتصادی بر نظامهای اقتصادی ضروری است.
🖊نظام اقتصادی عبارت است از «ترکیب ساختیافتهای از: الف) انگیزهها و الگوهای تصمیمگیری، ب) نهادهای اجتماعی و حقوقی، پ) دانشها، روشها و ابزارهای فنی و ت) سازوکارهای تخصیص منابع و توزیع محصولات، که فعالیتهای اقتصادی در چارچوب آن و بر مبنای عناصر آن سامان یافته و انجام میشوند».
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5865
#علیرضا_علویتبار #اقتصاد #قانون_اساسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
نظام اقتصادی و قانون اساسی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝دوستی همراه با گفتوگوی انتقادی
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار بهمناسبت چهلمین روز درگذشت دکتر عماد افروغ
📌بریدهای از متن:
🖊سابقه آشناییام با زنده یاد عماد افروغ به سالهای نخست بعد از انقلاب باز میگردد. سالهای جنگ بود و ما هر دو برای مشارکت در دفاع از کشور به نیروهای نظامی پیوسته بودیم. یکی، دو بار او را در مقر لشکر دیده بودم اما گفتوگویی میانمان شکل نگرفته بود؛ تا اینکه زمان بازگشایی دانشگاهها فرارسید.
🖊قرار بر این بود که به دانشگاه برگردیم اما اولویت با جبهه و جنگ باشد و هرگاه فرماندهان تشخیص دادند در جبهه حاضر شویم و آنچه را بر عهدهمان میگذارند، انجام دهیم. این وضعیت ثبات و قرار را از آدم میگرفت و در رفتوآمدهای مداوم معلوم نبود که محور فعالیتهایت کدام است. کمکم جناحبندیهای درون نیروهای برآمده از انقلاب، خود را نشان داده بود و چپ و راست از هم متمایز شده بودند.
🖊من اقتصاد نظری میخواندم و زنده یاد افروغ جامعهشناسی. گرایش من بهسوی جناح چپ بود و او به جناح راست تعلق خاطر داشت. برخوردهای کوتاهی که داشتیم با احترام و خبرگیری از وضعیت جبههها میگذشت. من بهدلیل علاقه شخصی در کلاس درسهای اصلی رشته جامعهشناسی نیز حاضر میشدم و به همین دلیل از چالشها و بحثهای جاری در آن بخش هم با خبر بودم. مطلع شدم جلسهای برای بررسی و نقد آرای دکتر ابوالحسن تنهایی که بهتازگی از خارج آمده و به بخش جامعهشناسی پیوسته بود، برگزار خواهد شد.
🖊دکتر تنهایی پرشور و جذاب درس میداد و کلاسهایاش بسیار پررونق بود. طرفدار دیدگاه «کنش متقابل نمادین» بود و در درسگفتارهایاش این گرایش جامعهشناختی را سازگارترین دیدگاه با اسلام و آموزههای دینی میدانست. زنده یاد افروغ در آن زمان، دلبسته و آرزومند شکلگیری جامعهشناسی اسلامی بود و از همین موضع به نقد تلاش برای تطبیق آرای جورج هربرت بلومر با آموزههای دینی توسط دکتر تنهایی میپرداخت.
🖊دغدغه من اما جدا کردن جهانبینیِ دینی از جهانبینیِ علمی و نشان دادن بیطرفی دیدگاههای جامعهشناسی نسبت به دین بود. اگر چه مستقیم بحثی میان ما در نمیگرفت اما تمایز دیدگاهها مشخص بود و به فاصلهگیریهای بعد از آن جلسه انجامید.
🖊هنگامی دوباره دیدگاههای دکتر افروغ برایم موضوعیت یافت که ایشان برای ادامه تحصیل در دانشگاه تربیت مدرس اقدام کرده بود و هنگام تحقیق برای گزینش بهدلیل فاصله انتقادیای که ایشان با آیتالله منتظری داشت، نظر منفی علیه ایشان داده شده بود. وقتی شنیدم بهنظرم اتفاق بسیار بدی بود.
🖊بلافاصله نامهای به گزینش نوشتم و از ایشان دفاع کردم. نمیدانم که آیا نامه تأثیری هم داشت یا نه؟ اما بعدها ایشان که از طریقی پرونده گزینش خود را دیده بود با محبت و تشکر آن نامه را یه یادم آورد و پیوند دوستی ما به این صورت مستحکمتر شد...
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5868
*این یادداشت نخستینبار در شماره ۲۳۹ روزنامه هممیهن بهتاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۲ منتشر شده است.
#علیرضا_علویتبار #عماد_افروغ
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار بهمناسبت چهلمین روز درگذشت دکتر عماد افروغ
📌بریدهای از متن:
🖊سابقه آشناییام با زنده یاد عماد افروغ به سالهای نخست بعد از انقلاب باز میگردد. سالهای جنگ بود و ما هر دو برای مشارکت در دفاع از کشور به نیروهای نظامی پیوسته بودیم. یکی، دو بار او را در مقر لشکر دیده بودم اما گفتوگویی میانمان شکل نگرفته بود؛ تا اینکه زمان بازگشایی دانشگاهها فرارسید.
🖊قرار بر این بود که به دانشگاه برگردیم اما اولویت با جبهه و جنگ باشد و هرگاه فرماندهان تشخیص دادند در جبهه حاضر شویم و آنچه را بر عهدهمان میگذارند، انجام دهیم. این وضعیت ثبات و قرار را از آدم میگرفت و در رفتوآمدهای مداوم معلوم نبود که محور فعالیتهایت کدام است. کمکم جناحبندیهای درون نیروهای برآمده از انقلاب، خود را نشان داده بود و چپ و راست از هم متمایز شده بودند.
🖊من اقتصاد نظری میخواندم و زنده یاد افروغ جامعهشناسی. گرایش من بهسوی جناح چپ بود و او به جناح راست تعلق خاطر داشت. برخوردهای کوتاهی که داشتیم با احترام و خبرگیری از وضعیت جبههها میگذشت. من بهدلیل علاقه شخصی در کلاس درسهای اصلی رشته جامعهشناسی نیز حاضر میشدم و به همین دلیل از چالشها و بحثهای جاری در آن بخش هم با خبر بودم. مطلع شدم جلسهای برای بررسی و نقد آرای دکتر ابوالحسن تنهایی که بهتازگی از خارج آمده و به بخش جامعهشناسی پیوسته بود، برگزار خواهد شد.
🖊دکتر تنهایی پرشور و جذاب درس میداد و کلاسهایاش بسیار پررونق بود. طرفدار دیدگاه «کنش متقابل نمادین» بود و در درسگفتارهایاش این گرایش جامعهشناختی را سازگارترین دیدگاه با اسلام و آموزههای دینی میدانست. زنده یاد افروغ در آن زمان، دلبسته و آرزومند شکلگیری جامعهشناسی اسلامی بود و از همین موضع به نقد تلاش برای تطبیق آرای جورج هربرت بلومر با آموزههای دینی توسط دکتر تنهایی میپرداخت.
🖊دغدغه من اما جدا کردن جهانبینیِ دینی از جهانبینیِ علمی و نشان دادن بیطرفی دیدگاههای جامعهشناسی نسبت به دین بود. اگر چه مستقیم بحثی میان ما در نمیگرفت اما تمایز دیدگاهها مشخص بود و به فاصلهگیریهای بعد از آن جلسه انجامید.
🖊هنگامی دوباره دیدگاههای دکتر افروغ برایم موضوعیت یافت که ایشان برای ادامه تحصیل در دانشگاه تربیت مدرس اقدام کرده بود و هنگام تحقیق برای گزینش بهدلیل فاصله انتقادیای که ایشان با آیتالله منتظری داشت، نظر منفی علیه ایشان داده شده بود. وقتی شنیدم بهنظرم اتفاق بسیار بدی بود.
🖊بلافاصله نامهای به گزینش نوشتم و از ایشان دفاع کردم. نمیدانم که آیا نامه تأثیری هم داشت یا نه؟ اما بعدها ایشان که از طریقی پرونده گزینش خود را دیده بود با محبت و تشکر آن نامه را یه یادم آورد و پیوند دوستی ما به این صورت مستحکمتر شد...
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5868
*این یادداشت نخستینبار در شماره ۲۳۹ روزنامه هممیهن بهتاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۲ منتشر شده است.
#علیرضا_علویتبار #عماد_افروغ
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
دوستی همراه با گفتوگوی انتقادی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝پرسش از مسئولیت اجتماعی در ساختارهای ناعادلانه
🔻🔻🔻مقالهای از حسین دبّاغ منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊سخن درباره تحلیل عدالت و ناعدالتی ساختاری در جامعهای است که برخی افراد براساس معیارهای تصادفی از بهرهمندیهای بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند. برای مثال، جامعهای که در آن یک قومیت، دین یا باور خاص در اکثریت قرار دارد و بسیاری از قوانین و سیاستها به نفع آنان تنظیم شده است در حالیکه قومیتها و اقلیتهای گوناگون یا ادیان و باورهای دیگر نیز در آن جامعه زیست میکنند.
🖊سؤال اینجاست که اگر ما در چنین جامعهای زیست میکنیم و گمان میکنیم جامعه ما از ساختارهای ناعادلانه رنج میبرد، چه مسئولیت اخلاقیای پیشروی ماست. در این نوشتار، اولاً تلاش میکنم تا روشن کنم منظور از ساختارهای ناعادلانه چیست. سپس پیشنهادهایی در مواجهه با ساختارهای ناعادلانه و رفع آنها بدست خواهم داد.
🖊ناعدالتی، بالذات امر جذابی نیست. عموم آدمیان ناعدالتی را امر نیکویی تلقی نمیکنند. وقتی تعبیر ساختار به ناعدالتی اضافه میشود، با مسئلهای بنیادین روبرو خواهیم شد. اجازه دهید با ذکر مثال این موضوع را روشن کنم. فرض کنید ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن، سیاستها، قوانین و ساختارهای اجتماعی-سیاسی به شکل سیستماتیک ناعادلانه است...
🖊در این ساختار ناعادلانه، افراد منافع و موقعیتهای اجتماعی ویژهای دارند که این منافع و موقعیتها از پس امری آمده است که برای آنان تصادفی بوده است و لزوماً کنش آنان در آن مدخلیت نداشته و انتخاب دقیق و اصلی خودشان نبوده است که در آن موقعیت قرار گرفتهاند.
🖊برای مثال، اجتماعی را در ذهن بیاورید که بسیاری از منافع منطبق بر این است که شما در چه طبقهای از اجتماع به دنیا آمدهاید، چه جنسیتی دارید یا از چه نژادی یا قومیتی هستید. نژاد، قومیت و یا جنسیت امری نیست که شما در درجه اول آن را انتخاب کرده باشید.
🖊شما «تصادفاً» با این ویژگیها به دنیا آمدهاید. شما میتوانستید جنس دیگری داشته باشید یا در طبقه دیگر یا در نژاد و قومیت دیگری به دنیا بیایید. با این حال، در این جامعه قوانین و سیاستها مبتنی بر جنسیت، طبقه اقتصادی یا نژاد و قومیت شما تنظیم شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5872
#حسین_دباغ #عدالت #برابری #فقر
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻مقالهای از حسین دبّاغ منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊سخن درباره تحلیل عدالت و ناعدالتی ساختاری در جامعهای است که برخی افراد براساس معیارهای تصادفی از بهرهمندیهای بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند. برای مثال، جامعهای که در آن یک قومیت، دین یا باور خاص در اکثریت قرار دارد و بسیاری از قوانین و سیاستها به نفع آنان تنظیم شده است در حالیکه قومیتها و اقلیتهای گوناگون یا ادیان و باورهای دیگر نیز در آن جامعه زیست میکنند.
🖊سؤال اینجاست که اگر ما در چنین جامعهای زیست میکنیم و گمان میکنیم جامعه ما از ساختارهای ناعادلانه رنج میبرد، چه مسئولیت اخلاقیای پیشروی ماست. در این نوشتار، اولاً تلاش میکنم تا روشن کنم منظور از ساختارهای ناعادلانه چیست. سپس پیشنهادهایی در مواجهه با ساختارهای ناعادلانه و رفع آنها بدست خواهم داد.
🖊ناعدالتی، بالذات امر جذابی نیست. عموم آدمیان ناعدالتی را امر نیکویی تلقی نمیکنند. وقتی تعبیر ساختار به ناعدالتی اضافه میشود، با مسئلهای بنیادین روبرو خواهیم شد. اجازه دهید با ذکر مثال این موضوع را روشن کنم. فرض کنید ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن، سیاستها، قوانین و ساختارهای اجتماعی-سیاسی به شکل سیستماتیک ناعادلانه است...
🖊در این ساختار ناعادلانه، افراد منافع و موقعیتهای اجتماعی ویژهای دارند که این منافع و موقعیتها از پس امری آمده است که برای آنان تصادفی بوده است و لزوماً کنش آنان در آن مدخلیت نداشته و انتخاب دقیق و اصلی خودشان نبوده است که در آن موقعیت قرار گرفتهاند.
🖊برای مثال، اجتماعی را در ذهن بیاورید که بسیاری از منافع منطبق بر این است که شما در چه طبقهای از اجتماع به دنیا آمدهاید، چه جنسیتی دارید یا از چه نژادی یا قومیتی هستید. نژاد، قومیت و یا جنسیت امری نیست که شما در درجه اول آن را انتخاب کرده باشید.
🖊شما «تصادفاً» با این ویژگیها به دنیا آمدهاید. شما میتوانستید جنس دیگری داشته باشید یا در طبقه دیگر یا در نژاد و قومیت دیگری به دنیا بیایید. با این حال، در این جامعه قوانین و سیاستها مبتنی بر جنسیت، طبقه اقتصادی یا نژاد و قومیت شما تنظیم شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5872
#حسین_دباغ #عدالت #برابری #فقر
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
پرسش از مسئولیت اجتماعی در ساختارهای ناعادلانه - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝نواندیشی دینی متأخر
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊تلاش این نوشتار ارائه تصویری روشن از گرایشها و جریانهای موجود در میان نواندیشان دینی متأخر است. منظور از متأخر از سال ۱۳۶۰ تاکنون است. برای ارائه این تصویر تلاش میشود تا «تقسیم منطقی» از این مفهوم کلی ارائه گردد.
🖊یعنی مصادیق (یا مجموعهای از مصادیق) آن برشمرده شود. البته تقسیم منطقی که حاصل استقراء است (تقسیم منطقی استقرایی). چنین تقسیمی مطابق قواعد منطقی باید جامع و مانع، دارای اقسام متباین، دارای وحدت جهت، متکی بر ملاکهای روشن و دارای فایده عملی باشد.
🖊آشنایان با اینگونه مباحث میدانند که چنین کاری بسیار دشوار است. مسلمانان در مواجهه با دین آن را «مجموعهای از نمادها و نشانهها که در برگیرنده پیام و دعوت خدا خطاب به انسان است»، تلقی میکنند. از این رو هنگامیکه از دینشناسی سخن میگویند، تلاش برای درک درست «پیام و دعوت خدا خطاب به انسان» را در نظر دارند.
🖊دینداری و دینشناسی در میان مسلمانان «متنمحور» است. از یکسو متن وحیانی (قرآن) در مقابل آنهاست و از سوی دیگر مجموعه مکتوبی در مورد «الگوی رفتاری و گفتاری پیامبر» (سنت معتبر)، که منابع اصلی دینشناسی مسلمانان هستند. دینشناسی و بهدنبال آن دینداری مسلمانان حاصل تعامل آنها با متون معتبر دینی است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5877
#علیرضا_علویتبار #دین #دین_پژوهی #نواندیشی_دینی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊تلاش این نوشتار ارائه تصویری روشن از گرایشها و جریانهای موجود در میان نواندیشان دینی متأخر است. منظور از متأخر از سال ۱۳۶۰ تاکنون است. برای ارائه این تصویر تلاش میشود تا «تقسیم منطقی» از این مفهوم کلی ارائه گردد.
🖊یعنی مصادیق (یا مجموعهای از مصادیق) آن برشمرده شود. البته تقسیم منطقی که حاصل استقراء است (تقسیم منطقی استقرایی). چنین تقسیمی مطابق قواعد منطقی باید جامع و مانع، دارای اقسام متباین، دارای وحدت جهت، متکی بر ملاکهای روشن و دارای فایده عملی باشد.
🖊آشنایان با اینگونه مباحث میدانند که چنین کاری بسیار دشوار است. مسلمانان در مواجهه با دین آن را «مجموعهای از نمادها و نشانهها که در برگیرنده پیام و دعوت خدا خطاب به انسان است»، تلقی میکنند. از این رو هنگامیکه از دینشناسی سخن میگویند، تلاش برای درک درست «پیام و دعوت خدا خطاب به انسان» را در نظر دارند.
🖊دینداری و دینشناسی در میان مسلمانان «متنمحور» است. از یکسو متن وحیانی (قرآن) در مقابل آنهاست و از سوی دیگر مجموعه مکتوبی در مورد «الگوی رفتاری و گفتاری پیامبر» (سنت معتبر)، که منابع اصلی دینشناسی مسلمانان هستند. دینشناسی و بهدنبال آن دینداری مسلمانان حاصل تعامل آنها با متون معتبر دینی است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5877
#علیرضا_علویتبار #دین #دین_پژوهی #نواندیشی_دینی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
نواندیشی دینی متأخر - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝رجزخوانی به جای نقد
🔻🔻🔻مقالهای از یاسر میردامادی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊این یادداشت در نقد شکل خاصی از شِبهنقد است که آن را بر اساس استعارهای جنگی «رجزخوانی» مینامم. رجزخوانی در مقام شکلی از شِبهنقد رواج نگرانکنندهای حتی در میان بخشی از اهل فضل بهویژه در فضای مجازی یافته است.
🖊نگرانی آن است که گسترش رجزخوانی موجب شود مرز میان نقد و شِبهنقد چنان مشوّش شود که پرهیز از رجزخوانی ضعف در نقادی تلقی شود و اقدام به نقد مساوی با رجزخوانی.
🖊این نگرانی بهویژه وقتی تشدید میشود که رجزخوانی از ارتکابِ گهگاهی نویسندگان غیرمتخصص فرا رود و تبدیل به رویّهی دائمی متخصصان فعال در فضای مجازی شود، رویّهی کسانی که لاجرم مرجعیت فکری مییابند، یادداشتهای مجازیشان را هرازچندگاهی تبدیل به کتاب میکنند و شبهنقدها به کتابها راه مییابد.
🖊آنگاه محققان جوان از روی دست آن کتابها مشق فضل میکنند و بدینسان شبهنقدگری به رویکرد پژوهشگران نسلهای بعد تبديل میشود. از این رو، گزاف نیست اگر بگوییم که نقد رجزخوانی در مقام گونهای شبهنقد به حدّ فوریت رسیده است.
🖊این نوشتار همچنین پیشنهادی است به اهل فضل که قلم نقد را تیزتر بتراشند، کلاه نقادی را بالاتر بگذارند و آن را به شبهنقد، بهویژه رجزخوانی، نیالایند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5883
#یاسر_میردامادی #روشنفکری #نقد #شبه_نقد
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام «نویسنده»:
www.tg-me.com/YMirdamadi
🔻🔻🔻مقالهای از یاسر میردامادی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊این یادداشت در نقد شکل خاصی از شِبهنقد است که آن را بر اساس استعارهای جنگی «رجزخوانی» مینامم. رجزخوانی در مقام شکلی از شِبهنقد رواج نگرانکنندهای حتی در میان بخشی از اهل فضل بهویژه در فضای مجازی یافته است.
🖊نگرانی آن است که گسترش رجزخوانی موجب شود مرز میان نقد و شِبهنقد چنان مشوّش شود که پرهیز از رجزخوانی ضعف در نقادی تلقی شود و اقدام به نقد مساوی با رجزخوانی.
🖊این نگرانی بهویژه وقتی تشدید میشود که رجزخوانی از ارتکابِ گهگاهی نویسندگان غیرمتخصص فرا رود و تبدیل به رویّهی دائمی متخصصان فعال در فضای مجازی شود، رویّهی کسانی که لاجرم مرجعیت فکری مییابند، یادداشتهای مجازیشان را هرازچندگاهی تبدیل به کتاب میکنند و شبهنقدها به کتابها راه مییابد.
🖊آنگاه محققان جوان از روی دست آن کتابها مشق فضل میکنند و بدینسان شبهنقدگری به رویکرد پژوهشگران نسلهای بعد تبديل میشود. از این رو، گزاف نیست اگر بگوییم که نقد رجزخوانی در مقام گونهای شبهنقد به حدّ فوریت رسیده است.
🖊این نوشتار همچنین پیشنهادی است به اهل فضل که قلم نقد را تیزتر بتراشند، کلاه نقادی را بالاتر بگذارند و آن را به شبهنقد، بهویژه رجزخوانی، نیالایند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5883
#یاسر_میردامادی #روشنفکری #نقد #شبه_نقد
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام «نویسنده»:
www.tg-me.com/YMirdamadi
مشق نو
رجزخوانی به جای نقد - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝سوژهای از جنس «نه»
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊لکان، تمایزی بین دو اضطراب قائل میشود: نخست، اضطراب هیستریک، دو دیگر، اضطراب منحرف. آنگونه که ژیژک میگوید، «تاکید لکان بر شیوهای است که اضطراب هیستریک به فقدان بنیادین در دیگری بزرگ مربوط میشود.
🖊این فقدان، آنچیزی است که دیگری بزرگ را نامنسجم/خطخورده میکند. فرد هیستریک، فقدان در دیگری بزرگ، ناتوانی، عدم انسجام و ظاهریبودناش را درک میکند، اما حاضر نیست بخشی از وجودش را که کاملکنندۀ دیگری بزرگ و پرکنندۀ فقداناش است، قربانی کند.
🖊برخلاف هیستریک، سوژۀ منحرف برای تقبل نقش قربانی آماده است، او، بهعنوان ابژه-وسیلهای عمل میکند که فقدان دیگری بزرگ را پرمیکند –آنگونه که لکان بیان میدارد، فرد منحرف خود را صادقانه وقف ژوئیسانس (Jouissance) دیگری بزرگ میکند.
🖊اضطراب فرد منحرف، بهواسطۀ عدم پرسش مشخص میشود: منحرف شکی ندارد که هویتاش در خدمت ژوئیسانس دیگری بزرگ است. سوژۀ منحرف، روزانه در حال تولید تصاویری از زندگی، همچون آن تصاویر ویدئو آرتِ هنرمند لیتوانایی است که از خویشاوندانش که به مناسبت تعطیلات ایستر دور هم جمع شدهاند فیلم میگیرد، و آنها را بهشیوهای «قومنگارانه» همچون «عقبماندههای فرهنگی» به تصویر میکشد.
🖊این عده، که آگاهانه یا ناآگاهانه بدل به فرآوردههای فانتزیهای سیاسی و معطوف به قدرت و سلطۀ دیگری بزرگ شدهاند، خود را صادقانه وقف ژوئیسانساش میکنند، و از کیفاش، کیف میکنند، و نقش «ابژه-ابزار»ی را در تئاتر سلطۀ دیگری بزرگ ایفا میکنند که فقدان در دیگری بزرگ را پرمیکند.
🖊میل سوژۀ منحرف، میلِ دیگری بزرگ است، یا به بیان دیگر، میلِ او، در فضای نمادینی که دیریست در آن سکنی گزیده و بدان خوگر شده، از پیش شکل و جهت گرفته است. پنداری، این سوژه در بستر زبان دیگری بزرگ متولد شده است، و پنداری، جهان او، جهان زبان دیگری بزرگ، و خانۀ هستی او، زبان دیگری بزرگ است، و از اینرو، آن واقعیت و حقیقت که میبیند، محصول و فرآوردۀ زبان دیگری بزرگ است.
🖊این سوژه، بیشباهت به بازیگر «سوپاپراها» نیست. «سوپاپراها»، گونهای از سریالهای آبکی تلویزیون در مکزیک هستند که با سرعتی حیرتانگیز فیلمبرداری میشوند. اگر استاندارد ضبط مفید یک فیلم سینمایی دو دقیقه در روز باشد، این سریالهای مکزیکی بهطور متوسط ۲۵ دقیقه در روز فیلمبرداری میشوند.
🖊هر روز، یک اپیزود ۲۵ دقیقهای ضبط و بلافاصله روانۀ پخش میشود. شیوۀ ضبط و تصویربرداری این سوپاپراها، جالب توجه است. بازیگرها فیلمنامه را نمیخوانند. تمرینی پیشینی، در کار نیست. زمانی وجود ندارد. آنها، گریم میشوند و به سرعت جلوی دوربین میروند.
🖊گیرندههای کوچک و نامعلومی در گوش آنها وجود دارد که به عوامل پشت صحنه متصل است و از ثانیه اولی که جلوی دوربین میروند به آنها میگوید که باید چه کار کنند و چه بگویند. بازیگران این سریالها، یاد گرفتهاند که آنچه را میشنوند بیدرنگ اجرا کنند. حالا برو جلو؛ حالا بگو متاسفم؛ حالا برگرد عقب و از صحنه خارج شو… .
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5886
#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #جامعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊لکان، تمایزی بین دو اضطراب قائل میشود: نخست، اضطراب هیستریک، دو دیگر، اضطراب منحرف. آنگونه که ژیژک میگوید، «تاکید لکان بر شیوهای است که اضطراب هیستریک به فقدان بنیادین در دیگری بزرگ مربوط میشود.
🖊این فقدان، آنچیزی است که دیگری بزرگ را نامنسجم/خطخورده میکند. فرد هیستریک، فقدان در دیگری بزرگ، ناتوانی، عدم انسجام و ظاهریبودناش را درک میکند، اما حاضر نیست بخشی از وجودش را که کاملکنندۀ دیگری بزرگ و پرکنندۀ فقداناش است، قربانی کند.
🖊برخلاف هیستریک، سوژۀ منحرف برای تقبل نقش قربانی آماده است، او، بهعنوان ابژه-وسیلهای عمل میکند که فقدان دیگری بزرگ را پرمیکند –آنگونه که لکان بیان میدارد، فرد منحرف خود را صادقانه وقف ژوئیسانس (Jouissance) دیگری بزرگ میکند.
🖊اضطراب فرد منحرف، بهواسطۀ عدم پرسش مشخص میشود: منحرف شکی ندارد که هویتاش در خدمت ژوئیسانس دیگری بزرگ است. سوژۀ منحرف، روزانه در حال تولید تصاویری از زندگی، همچون آن تصاویر ویدئو آرتِ هنرمند لیتوانایی است که از خویشاوندانش که به مناسبت تعطیلات ایستر دور هم جمع شدهاند فیلم میگیرد، و آنها را بهشیوهای «قومنگارانه» همچون «عقبماندههای فرهنگی» به تصویر میکشد.
🖊این عده، که آگاهانه یا ناآگاهانه بدل به فرآوردههای فانتزیهای سیاسی و معطوف به قدرت و سلطۀ دیگری بزرگ شدهاند، خود را صادقانه وقف ژوئیسانساش میکنند، و از کیفاش، کیف میکنند، و نقش «ابژه-ابزار»ی را در تئاتر سلطۀ دیگری بزرگ ایفا میکنند که فقدان در دیگری بزرگ را پرمیکند.
🖊میل سوژۀ منحرف، میلِ دیگری بزرگ است، یا به بیان دیگر، میلِ او، در فضای نمادینی که دیریست در آن سکنی گزیده و بدان خوگر شده، از پیش شکل و جهت گرفته است. پنداری، این سوژه در بستر زبان دیگری بزرگ متولد شده است، و پنداری، جهان او، جهان زبان دیگری بزرگ، و خانۀ هستی او، زبان دیگری بزرگ است، و از اینرو، آن واقعیت و حقیقت که میبیند، محصول و فرآوردۀ زبان دیگری بزرگ است.
🖊این سوژه، بیشباهت به بازیگر «سوپاپراها» نیست. «سوپاپراها»، گونهای از سریالهای آبکی تلویزیون در مکزیک هستند که با سرعتی حیرتانگیز فیلمبرداری میشوند. اگر استاندارد ضبط مفید یک فیلم سینمایی دو دقیقه در روز باشد، این سریالهای مکزیکی بهطور متوسط ۲۵ دقیقه در روز فیلمبرداری میشوند.
🖊هر روز، یک اپیزود ۲۵ دقیقهای ضبط و بلافاصله روانۀ پخش میشود. شیوۀ ضبط و تصویربرداری این سوپاپراها، جالب توجه است. بازیگرها فیلمنامه را نمیخوانند. تمرینی پیشینی، در کار نیست. زمانی وجود ندارد. آنها، گریم میشوند و به سرعت جلوی دوربین میروند.
🖊گیرندههای کوچک و نامعلومی در گوش آنها وجود دارد که به عوامل پشت صحنه متصل است و از ثانیه اولی که جلوی دوربین میروند به آنها میگوید که باید چه کار کنند و چه بگویند. بازیگران این سریالها، یاد گرفتهاند که آنچه را میشنوند بیدرنگ اجرا کنند. حالا برو جلو؛ حالا بگو متاسفم؛ حالا برگرد عقب و از صحنه خارج شو… .
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5886
#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #جامعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
سوژهای از جنس «نه» - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝درآمدی بر اقتصاد سیاسی ایران
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊گفتوگو و مجادله در مورد «اقتصاد سیاسی ایران» برای صاحبنظران ایرانی همیشه جذاب بوده است. توجه به این بحث، البته با فراز و فرود، بخشی از دلمشغولیهای حاضران در فضای فکری ماست.
🖊مانند سایر بحثها، دقت در طرح مطالب در این زمینه نیز کم است. هرکس با هر میزان از دانش و آشنایی به این بحث وارد میشود و دیدگاه خود را طرح کرده و دیدگاه دیگران را تخطئه میکند.
🖊نفس این مشارکتجویی را باید به فال نیک گرفت، اما حاصل آن چیزی بر دانش عمومی نمیافزاید و کمکی به افزایش توانایی جمعی ما برای شناخت واقعیت و پیشنهاد تدابیر راهگشا نمیکند. نوشته حاضر نیز لزوماً استثنا نیست.
🖊در این نوشتار تلاش میشود تا با تعریف و تفکیک مفاهیم، چهارچوبی برای بحث فراهم گردد و آنگاه پیشنهادی مقدماتی برای واکاوی وضعیت ایران طرح شود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5904
#علیرضا_علویتبار #اقتصاد #اقتصاد_سیاسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊گفتوگو و مجادله در مورد «اقتصاد سیاسی ایران» برای صاحبنظران ایرانی همیشه جذاب بوده است. توجه به این بحث، البته با فراز و فرود، بخشی از دلمشغولیهای حاضران در فضای فکری ماست.
🖊مانند سایر بحثها، دقت در طرح مطالب در این زمینه نیز کم است. هرکس با هر میزان از دانش و آشنایی به این بحث وارد میشود و دیدگاه خود را طرح کرده و دیدگاه دیگران را تخطئه میکند.
🖊نفس این مشارکتجویی را باید به فال نیک گرفت، اما حاصل آن چیزی بر دانش عمومی نمیافزاید و کمکی به افزایش توانایی جمعی ما برای شناخت واقعیت و پیشنهاد تدابیر راهگشا نمیکند. نوشته حاضر نیز لزوماً استثنا نیست.
🖊در این نوشتار تلاش میشود تا با تعریف و تفکیک مفاهیم، چهارچوبی برای بحث فراهم گردد و آنگاه پیشنهادی مقدماتی برای واکاوی وضعیت ایران طرح شود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5904
#علیرضا_علویتبار #اقتصاد #اقتصاد_سیاسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
درآمدی بر اقتصاد سیاسی ایران - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝نظام چیست؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊واژگانی مانند دولت، حکومت و رژیم معمولاً در گفتارها و مکتوبات فارسی بهجای یکدیگر بهکار میروند. ادبیات سیاسی سالیان اخیر نیز مواردی دیگر را به واژگان پیشین اضافه کرده و بعضی اغتشاشهای مفهومی را پدید آورده است.
🖊دولت، در معنای (state) معمولاً در ادبیات دانشگاهی بهکار گرفته میشود. دولت مفهومی دو سطحی است: الف) قوهی مجریهی حکومت یک کشور که گاهی وقتها به دولت-ملت شناخته میشود. ب) کل ساختار اقتدار سیاسی در یک کشور. دولت در معنای دوم، به ظرف سیاست اشاره دارد که در ایران امروز رهبری، قوای سهگانه و نیروهای نظامی را شامل میشود.
🖊حکومت، در معنای (government) سطحی پایینتر از دولت را توصیف میکند و عموماً به قوه مجریه اطلاق میشود. البته، بعضی اصحاب فکر در ایران معتقدند بهدلیل آنچه در گفتار و افواه رسوب کرده، نیک آن است که دولت را در برابر قوهی مجریه و حکومت را وسیعتر تعریف کنیم.
🖊علاوه بر این دو باید به مفهوم حاکمیت (sovereignty) نیز اشاره داشت. حاکمیت بالاترین قدرت است که بالادست او دستی نیست و به تعبیر بُدن مطلق و دائم است. این مطلقیت در انواع نظامهای سیاسی به اشکال متفاوت ساری و جاری است.
🖊اما کلمه «رژیم»؛ این واژه عموماً در چارچوبی حقوقی-سیاسی تعریف میشود. مثلاً زمانیکه میگوییم رژیم حقوقی دریای خزر از کدهای حقوقی مرتبط با حقوق دریاها در چارچوب حقوق بینالملل سخن میگوییم...
🖊و یا زمانیکه میگوییم رژیم شاهنشاهی یا رژیم صهیونیستی بیشتر مقصودمان تخفیف و بیاعتبار کردن نظام حاکم بر این کشورهاست و عموماً هم به شخص حاکم اشاره داریم مانند رژیم صدام، رژیم مبارک و جز اینها.
🖊به بیان دیگر، رژیم معادل کلمه (regimentation) است که میتوان آن را «هنگآسا شدن» نیز خواند؛ وضعیت خودکامگی یا بعضاً سلطه نظامیان.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5928
#سعید_حجاریان #سیاست #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊واژگانی مانند دولت، حکومت و رژیم معمولاً در گفتارها و مکتوبات فارسی بهجای یکدیگر بهکار میروند. ادبیات سیاسی سالیان اخیر نیز مواردی دیگر را به واژگان پیشین اضافه کرده و بعضی اغتشاشهای مفهومی را پدید آورده است.
🖊دولت، در معنای (state) معمولاً در ادبیات دانشگاهی بهکار گرفته میشود. دولت مفهومی دو سطحی است: الف) قوهی مجریهی حکومت یک کشور که گاهی وقتها به دولت-ملت شناخته میشود. ب) کل ساختار اقتدار سیاسی در یک کشور. دولت در معنای دوم، به ظرف سیاست اشاره دارد که در ایران امروز رهبری، قوای سهگانه و نیروهای نظامی را شامل میشود.
🖊حکومت، در معنای (government) سطحی پایینتر از دولت را توصیف میکند و عموماً به قوه مجریه اطلاق میشود. البته، بعضی اصحاب فکر در ایران معتقدند بهدلیل آنچه در گفتار و افواه رسوب کرده، نیک آن است که دولت را در برابر قوهی مجریه و حکومت را وسیعتر تعریف کنیم.
🖊علاوه بر این دو باید به مفهوم حاکمیت (sovereignty) نیز اشاره داشت. حاکمیت بالاترین قدرت است که بالادست او دستی نیست و به تعبیر بُدن مطلق و دائم است. این مطلقیت در انواع نظامهای سیاسی به اشکال متفاوت ساری و جاری است.
🖊اما کلمه «رژیم»؛ این واژه عموماً در چارچوبی حقوقی-سیاسی تعریف میشود. مثلاً زمانیکه میگوییم رژیم حقوقی دریای خزر از کدهای حقوقی مرتبط با حقوق دریاها در چارچوب حقوق بینالملل سخن میگوییم...
🖊و یا زمانیکه میگوییم رژیم شاهنشاهی یا رژیم صهیونیستی بیشتر مقصودمان تخفیف و بیاعتبار کردن نظام حاکم بر این کشورهاست و عموماً هم به شخص حاکم اشاره داریم مانند رژیم صدام، رژیم مبارک و جز اینها.
🖊به بیان دیگر، رژیم معادل کلمه (regimentation) است که میتوان آن را «هنگآسا شدن» نیز خواند؛ وضعیت خودکامگی یا بعضاً سلطه نظامیان.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5928
#سعید_حجاریان #سیاست #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
نظام چیست؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from اتچ بات
🔴 «عقلانیت و اخلاق در رهبری امام حسین»
🎤 سخنرانی سید علی محمودی در«خانۀ فرهنگی غدیر»
🔻همراه با پرسش و پاسخ
🔻زمان: 4 امرداد ماه 1402
❇️ محورهای سخنرانی:
💢 یکم. زمینۀ تاریخی:
▫️انحراف از آموزههای کتاب، سنت و سیرۀ نبوی و علوی؛
▫️استفاده از زور و تحمیل برای گرفتن بیعت از امام؛
▫️دعوت کوفیان از امام حسین؛
💢 دوم. چیستی و چگونگی رهبری امام حسین:
الف. الگوی سهگانۀ رهبری عقلانی پیامبر
ب. رهبری عقلانی و اخلاقی امام حسین
📚 فرضیه: «رهبری امام حسین در رویارویی با حکومت معاویه و یزید، بر بنیان عقلانیت و اخلاق قراردارد.»
📗هفت دلیل در آزمون فرضیۀ این گفتار(عنوانها):
1️⃣ رسالت امام بسیار بنیادیتر و فراتر از تشکیل حکومت؛
2️⃣ اصل امر به معروف و نهی از منکر؛
3️⃣ گسیل مسلم بن عقیل به کوفه با هدف راستیآزمایی؛
4️⃣ گفتوگوی امام با یاران خود در شب عاشورا؛
5️⃣ امام خانوادۀ خود را با خود همراه کرد، با هدف افشاگری و روشنگری؛
6️⃣ مقاومت امام از طریق«جنگ دفاعی»؛
7️⃣ آیندهنگری و روشنگری امام:
▫️روشنگری در زمانۀ خود؛
▫️روشنگری در آینده برای نوع بشر؛
💢 سوم. الگوی رهبری امام حسین و وظایف ما:
1️⃣ درک سیره، پیامها و مواضع خردمندانه و اخلاقی امام حسین، الگویی برای ما و روزگار ما. الگوی رهبری امام حسین، فرازمانی و فرامکانی است، و به رخدادهای سال 61 هجری محدود نمیشود.
2️⃣ «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»: گزارهای ابدی و جاویدان در شناخت جنبش امام حسین و یارانش در برابر استبداد دینی یزیدیان.
✅ ما نیازمند کنارزدن«شور افراطی» و رویآوردن به«شعور و آگاهی» دربارۀ امام حسین هستیم. بایستی از بدعت، خرافات، غلو، ظاهرگرایی و افسانهسازی دربارۀ امام حسین دوری کنیم. اگر این کار را نکنیم، به حسین و آیین و روش او جفاکرده ایم و رهرو راه او نیستیم. اگر از این مسیر دورشویم و یا راه انحراف درپیش بگیریم، دین و آیین را قربانی قدرتپرستی، استفادۀ ابزاری از اسلام و تشیع، و فربهی استبداد دینی کرده ایم.
✅ دین اسلام با قرائت معاویه و یزید، اسلام پیامبر، امام علی و امام حسین نیست، بلکه«افیون تودهها» است، ابزار شستوشوی مغزی و فریب مردم است، درافکندن قلبهای پاک به هاویۀ اسلام اموی و عباسی است و دورکردن مردم از اسلام نبوی و تشیع علوی است. به زبان امروزی،«اسلام ایدئولوژیک» است، به مثابۀ دستآویز و ابزار قدرت مطلقۀ استبدادی.
✅ «اسلام اموی» و«تشیع صفوی»، اسلام را در پسِ«پوستين وارونه» به نمایش گذاشته تا با فریبکاری، دروغ و نفاق، از دین استفادۀ ابزاری و خدایگانی کند و مردمان را در استضعاف، استثمار و استعباد نگاه دارد. در هر زمان و مکان، وظایف و مسئولیتهای راهبردیِ ما را الگوی رهبری عقلانی و اخلاقیِ امام حسین، برگرفته از«اسلام نبوی و علوی»، دربرابر خودکامگی و تمامیتگراییِ(Totalitarianism) حکومتها، تعریف و تعیین میکند.
سید علی محمودی در فضای مجازی:
وبسایت | تلگرام | فیسبوک
🆔@Drmahmoudi7
🎤 سخنرانی سید علی محمودی در«خانۀ فرهنگی غدیر»
🔻همراه با پرسش و پاسخ
🔻زمان: 4 امرداد ماه 1402
❇️ محورهای سخنرانی:
💢 یکم. زمینۀ تاریخی:
▫️انحراف از آموزههای کتاب، سنت و سیرۀ نبوی و علوی؛
▫️استفاده از زور و تحمیل برای گرفتن بیعت از امام؛
▫️دعوت کوفیان از امام حسین؛
💢 دوم. چیستی و چگونگی رهبری امام حسین:
الف. الگوی سهگانۀ رهبری عقلانی پیامبر
ب. رهبری عقلانی و اخلاقی امام حسین
📚 فرضیه: «رهبری امام حسین در رویارویی با حکومت معاویه و یزید، بر بنیان عقلانیت و اخلاق قراردارد.»
📗هفت دلیل در آزمون فرضیۀ این گفتار(عنوانها):
1️⃣ رسالت امام بسیار بنیادیتر و فراتر از تشکیل حکومت؛
2️⃣ اصل امر به معروف و نهی از منکر؛
3️⃣ گسیل مسلم بن عقیل به کوفه با هدف راستیآزمایی؛
4️⃣ گفتوگوی امام با یاران خود در شب عاشورا؛
5️⃣ امام خانوادۀ خود را با خود همراه کرد، با هدف افشاگری و روشنگری؛
6️⃣ مقاومت امام از طریق«جنگ دفاعی»؛
7️⃣ آیندهنگری و روشنگری امام:
▫️روشنگری در زمانۀ خود؛
▫️روشنگری در آینده برای نوع بشر؛
💢 سوم. الگوی رهبری امام حسین و وظایف ما:
1️⃣ درک سیره، پیامها و مواضع خردمندانه و اخلاقی امام حسین، الگویی برای ما و روزگار ما. الگوی رهبری امام حسین، فرازمانی و فرامکانی است، و به رخدادهای سال 61 هجری محدود نمیشود.
2️⃣ «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»: گزارهای ابدی و جاویدان در شناخت جنبش امام حسین و یارانش در برابر استبداد دینی یزیدیان.
✅ ما نیازمند کنارزدن«شور افراطی» و رویآوردن به«شعور و آگاهی» دربارۀ امام حسین هستیم. بایستی از بدعت، خرافات، غلو، ظاهرگرایی و افسانهسازی دربارۀ امام حسین دوری کنیم. اگر این کار را نکنیم، به حسین و آیین و روش او جفاکرده ایم و رهرو راه او نیستیم. اگر از این مسیر دورشویم و یا راه انحراف درپیش بگیریم، دین و آیین را قربانی قدرتپرستی، استفادۀ ابزاری از اسلام و تشیع، و فربهی استبداد دینی کرده ایم.
✅ دین اسلام با قرائت معاویه و یزید، اسلام پیامبر، امام علی و امام حسین نیست، بلکه«افیون تودهها» است، ابزار شستوشوی مغزی و فریب مردم است، درافکندن قلبهای پاک به هاویۀ اسلام اموی و عباسی است و دورکردن مردم از اسلام نبوی و تشیع علوی است. به زبان امروزی،«اسلام ایدئولوژیک» است، به مثابۀ دستآویز و ابزار قدرت مطلقۀ استبدادی.
✅ «اسلام اموی» و«تشیع صفوی»، اسلام را در پسِ«پوستين وارونه» به نمایش گذاشته تا با فریبکاری، دروغ و نفاق، از دین استفادۀ ابزاری و خدایگانی کند و مردمان را در استضعاف، استثمار و استعباد نگاه دارد. در هر زمان و مکان، وظایف و مسئولیتهای راهبردیِ ما را الگوی رهبری عقلانی و اخلاقیِ امام حسین، برگرفته از«اسلام نبوی و علوی»، دربرابر خودکامگی و تمامیتگراییِ(Totalitarianism) حکومتها، تعریف و تعیین میکند.
سید علی محمودی در فضای مجازی:
وبسایت | تلگرام | فیسبوک
🆔@Drmahmoudi7
Telegram
attach 📎
📝📝📝آن خط علیل
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊جامعۀ امروز ما بیش از هر زمانی نیازمند خطی خواندنی، آموختنی و ورزیدنی است. بیتردید، خطِ خواندنی، آموختنی و ورزیدنی صرفاً یک خط نیست، بلکه یک پدیدۀ هنری نیز هست.
🖊خط بهمثابه هنر، خطی است که جادوی هنر آن را شگفت و شیرین و شورانگیز و منعطف (بسته به حالهای گوناگون) کرده است. این خط، میداند کی، کجا، برای که، و چرا و چگونه باید تقریر شود… بسته به اینکه مخاطب او «تهییاد» یا باورمند یا بر سر ستیز باشد، شیوههای دیگر در نبشتن خود برمیگزیند.
🖊این خط، میتواند با خلق واژگان نو، غزلهای خواجه، داستانهای درپیوستۀ شاهنامه، مثنوی مولانا، و چامههای خاقانی را برای نسل و عصر خویش بازتقریر کند. این خط، زیبارویی است فسونکار و هوشخیز که قادر است بیهیچ آرایهای، دل رباید و در جان آویزد.
🖊ارزشهای زیباشناختی، آنچنان با تار و پود آن درآمیختهاند، آنچنان سرشتین و درونی آن شدهاند، که نمیتوان آنها را از پیکرۀ آن خط گسست و جدا از آن، بررسید و بازنمود. این نهانِ زیبا آنچنان پر فر و فروغ است که آشکارِ خط را میآراید.
🖊جانی است که تن آن را زیور میبخشد. دلارایی است دلارام که برای دلربایی و آشوبگری نیازی به بزک و آرایش ندارد. نسل امروز ما، سخت چشم در راه «میکلآنژ»ی در عرصۀ خط (گفتمان) است که چون قلم در دست گیرد، موسی یا داود از دلِ سنگ سخت بدر آید؛
«بتهون»ی را نیازمند است که آواهای پراکندۀ آهنگین را با هنر فراسویی و جادویی خویش درهم آمیزد و پیکرهها و سمفونیهایی بشکوه، شگفت، و جاندار بیافریند و با هر سمفونی توفانی سهمگین که در پیکرۀ آواها به بند کشیده شده را رها نماید؛ داوینچیها، روبنسها و رامبراندها انتظار میکشد که با آمیزهای از رنگها نگارههایی بسازند فراتر از هر رنگ.
🖊از اینرو، تبلیغ هر رژیم صدقی و ارزشی و هنجارینی، جز در پرتو خطی نو و خطاطی نو ممکن نمیگردد. تا زمانیکه آن خط که حکیمان حاکم جامعۀ امروز ایرانی نبشتی، با «پندارینه»، «پیکره» و «آن» و «آرایه»ای نگارین و بهزیور و بهروز نگردد، هیچ تبلیغی نمیتواند چنان فسونکار و دلارا و دلکش، یا خواندنی و ورزیدنی باشد تا با جان و دل و روح و روان و ذهن نسل جوان ما رابطۀ معنایی و رفتاری یا نظری و عملی برقرار کند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5934
#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #جامعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊جامعۀ امروز ما بیش از هر زمانی نیازمند خطی خواندنی، آموختنی و ورزیدنی است. بیتردید، خطِ خواندنی، آموختنی و ورزیدنی صرفاً یک خط نیست، بلکه یک پدیدۀ هنری نیز هست.
🖊خط بهمثابه هنر، خطی است که جادوی هنر آن را شگفت و شیرین و شورانگیز و منعطف (بسته به حالهای گوناگون) کرده است. این خط، میداند کی، کجا، برای که، و چرا و چگونه باید تقریر شود… بسته به اینکه مخاطب او «تهییاد» یا باورمند یا بر سر ستیز باشد، شیوههای دیگر در نبشتن خود برمیگزیند.
🖊این خط، میتواند با خلق واژگان نو، غزلهای خواجه، داستانهای درپیوستۀ شاهنامه، مثنوی مولانا، و چامههای خاقانی را برای نسل و عصر خویش بازتقریر کند. این خط، زیبارویی است فسونکار و هوشخیز که قادر است بیهیچ آرایهای، دل رباید و در جان آویزد.
🖊ارزشهای زیباشناختی، آنچنان با تار و پود آن درآمیختهاند، آنچنان سرشتین و درونی آن شدهاند، که نمیتوان آنها را از پیکرۀ آن خط گسست و جدا از آن، بررسید و بازنمود. این نهانِ زیبا آنچنان پر فر و فروغ است که آشکارِ خط را میآراید.
🖊جانی است که تن آن را زیور میبخشد. دلارایی است دلارام که برای دلربایی و آشوبگری نیازی به بزک و آرایش ندارد. نسل امروز ما، سخت چشم در راه «میکلآنژ»ی در عرصۀ خط (گفتمان) است که چون قلم در دست گیرد، موسی یا داود از دلِ سنگ سخت بدر آید؛
«بتهون»ی را نیازمند است که آواهای پراکندۀ آهنگین را با هنر فراسویی و جادویی خویش درهم آمیزد و پیکرهها و سمفونیهایی بشکوه، شگفت، و جاندار بیافریند و با هر سمفونی توفانی سهمگین که در پیکرۀ آواها به بند کشیده شده را رها نماید؛ داوینچیها، روبنسها و رامبراندها انتظار میکشد که با آمیزهای از رنگها نگارههایی بسازند فراتر از هر رنگ.
🖊از اینرو، تبلیغ هر رژیم صدقی و ارزشی و هنجارینی، جز در پرتو خطی نو و خطاطی نو ممکن نمیگردد. تا زمانیکه آن خط که حکیمان حاکم جامعۀ امروز ایرانی نبشتی، با «پندارینه»، «پیکره» و «آن» و «آرایه»ای نگارین و بهزیور و بهروز نگردد، هیچ تبلیغی نمیتواند چنان فسونکار و دلارا و دلکش، یا خواندنی و ورزیدنی باشد تا با جان و دل و روح و روان و ذهن نسل جوان ما رابطۀ معنایی و رفتاری یا نظری و عملی برقرار کند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5934
#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #جامعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
آن خط علیل - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝پذیرش اکثریت شهروندان، شرط اجرای قانون
🔻🔻🔻یادداشتی از سیدعلی محمودی درباره لایحه حجاب منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊کشاکش پیرامون مسألۀ حجاب زنان بین نظام جمهوری اسلامی و شهروندان معترض، ماهها است همچنان ادامه دارد. از جانب مأموران دولتی، تذکر به الزام و توسل به اجبار در پوشیدن روسری است و از سوی معترضان، اکراه و نافرمانی مدنی. این رخداد، موضوع چگونگیِ قانونگذاری، پشتوانۀ اجرای قانون و پیآمدهای آن را به میان میآوَرَد.
🖊پرسش اساسی این است که پشتوانۀ اجرای قانون چیست؟ پشتوانه اصلیِ اجرای قانون در گام نخست این است که اکثریت شهروندان، قانون وضع شده را بپذیرد، یعنی آن را تأیید و تصدیق (Acknowledgment) کنند.
🖊در این صورت، آن را داوطلبانه و از سرِ رضایت اجراء خواهند کرد. البته ممکن است اکثریت و یا اقلیتی از شهروندان به هر دلیل و علت، به اجرای بعضی از قانونها گردن نگذارند.
🖊آنان ممکن است دلایل و ضرورتهای وضع قانون و پیامدهای آن را در تنظیم روابط آزادانه و عادلانه در جامعه مثبت تلقی نکنند. بنابراین، قانون با پذیرش و تصدیق اکثریت شهروندان امکان به اجرا درآمدن داوطلبانه دارد. در غیر این صورت، شهروندان آن را نادیده میگیرند و امکان عملی شدن آن از میان میرود.
🖊اگر بهجای اکثریت شهروندان، فقط اقلیتی از میان آنان قانونی را تصدیق و اجرا کنند، اما اکثریت در عمل آن را پس بزنند، حکومت راهی جز توسل به زور ندارد تا قانون را اجرا کند. در این صورت، بالمأل پای اِعمال قوۀ قهریۀ حکومت پیش میآید.
🖊تجربههای مکرر نشان داده است که حکومتها با توسل بهزور قادر به وادارکردن اکثریت شهروندان به اجرای قانون نیستند، هنگامی که آنان از پذیرش این قانون سر باز میزنند. در این وضعیت، اِعمال زور حکومت، دیر یا زود، به شکست میانجامد و قانون در عمل به بایگانی سپرده میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5938
#سیدعلی_محمودی #سیاست #قانون #حجاب
🔸سید علی محمودی در فضای مجازی:
وبسایت | تلگرام | فیسبوک
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از سیدعلی محمودی درباره لایحه حجاب منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊کشاکش پیرامون مسألۀ حجاب زنان بین نظام جمهوری اسلامی و شهروندان معترض، ماهها است همچنان ادامه دارد. از جانب مأموران دولتی، تذکر به الزام و توسل به اجبار در پوشیدن روسری است و از سوی معترضان، اکراه و نافرمانی مدنی. این رخداد، موضوع چگونگیِ قانونگذاری، پشتوانۀ اجرای قانون و پیآمدهای آن را به میان میآوَرَد.
🖊پرسش اساسی این است که پشتوانۀ اجرای قانون چیست؟ پشتوانه اصلیِ اجرای قانون در گام نخست این است که اکثریت شهروندان، قانون وضع شده را بپذیرد، یعنی آن را تأیید و تصدیق (Acknowledgment) کنند.
🖊در این صورت، آن را داوطلبانه و از سرِ رضایت اجراء خواهند کرد. البته ممکن است اکثریت و یا اقلیتی از شهروندان به هر دلیل و علت، به اجرای بعضی از قانونها گردن نگذارند.
🖊آنان ممکن است دلایل و ضرورتهای وضع قانون و پیامدهای آن را در تنظیم روابط آزادانه و عادلانه در جامعه مثبت تلقی نکنند. بنابراین، قانون با پذیرش و تصدیق اکثریت شهروندان امکان به اجرا درآمدن داوطلبانه دارد. در غیر این صورت، شهروندان آن را نادیده میگیرند و امکان عملی شدن آن از میان میرود.
🖊اگر بهجای اکثریت شهروندان، فقط اقلیتی از میان آنان قانونی را تصدیق و اجرا کنند، اما اکثریت در عمل آن را پس بزنند، حکومت راهی جز توسل به زور ندارد تا قانون را اجرا کند. در این صورت، بالمأل پای اِعمال قوۀ قهریۀ حکومت پیش میآید.
🖊تجربههای مکرر نشان داده است که حکومتها با توسل بهزور قادر به وادارکردن اکثریت شهروندان به اجرای قانون نیستند، هنگامی که آنان از پذیرش این قانون سر باز میزنند. در این وضعیت، اِعمال زور حکومت، دیر یا زود، به شکست میانجامد و قانون در عمل به بایگانی سپرده میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5938
#سیدعلی_محمودی #سیاست #قانون #حجاب
🔸سید علی محمودی در فضای مجازی:
وبسایت | تلگرام | فیسبوک
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
پذیرش اکثریت شهروندان، شرط اجرای قانون - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝آیآر یا آیآر؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊مدتهاست بر سر اینکه آیا جمهوری اسلامی نماینده و نمایانگر ایران است یا خیر، دعواهایی میان پوزیسیون و اپوزیسیون بهوجود آمده است. در این یادداشت ضمن طرح و مقایسه دیدگاههای طرفین، در مقام علتیابی به این موضوع میپردازم که اساساً چرا چنین دعوایی بهوجود آمده و دائماً هیزم آن گداختهتر میشود.
🖊یادداشت را با طرح پرسشی آغاز میکنم و آن اینکه آیآر (IR) مخفف چیست؟ آیآر را میتوان به دو معنا به کار برد. یکی دو حرف اول واژه ایران (Iran) و دیگری، جمهوری اسلامی (Islamic Republic).
🖊وقتی از ایران سخن میگوییم به سرزمین و مردم آن اشاره داریم و وقتی میگوییم جمهوری اسلامی ساخت سیاسی و حقوقی حاکم بر این سرزمین منظور ماست. لذا افرادی که در محاورات سیاسی شرکت میکنند تعمد دارند که بگویند منظورشان کدام آیآر است.
🖊مثلاً اپوزیسیون مقید است که معنای اول را افاده کند و به سرزمین و مردم ایران ارجاع دهد و فوراً با آیآر دوم فاصلهگذاری کند. از آن طرف، عدهای در داخل معتقدند اصل بر آیآر دوم است و آیآر اول –گرچه اهمیت دارد- اما به اندازه دولت و ساخت سیاسی موجود اهمیت ندارد.
🖊از این رو گاهی میشنویم که از رفتن خوزستان و نگه داشتن عمق استراتژیک سخن گفته میشود. یعنی معتقدند چه باک که ایرانی از ایران برود و جایاش را به جمعیت مهاجر بدهد که بر آن فایدههایی نیز مترتب است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5940
#سعید_حجاریان #ایران #جمهوری_اسلامی #اپوزیسیون
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊مدتهاست بر سر اینکه آیا جمهوری اسلامی نماینده و نمایانگر ایران است یا خیر، دعواهایی میان پوزیسیون و اپوزیسیون بهوجود آمده است. در این یادداشت ضمن طرح و مقایسه دیدگاههای طرفین، در مقام علتیابی به این موضوع میپردازم که اساساً چرا چنین دعوایی بهوجود آمده و دائماً هیزم آن گداختهتر میشود.
🖊یادداشت را با طرح پرسشی آغاز میکنم و آن اینکه آیآر (IR) مخفف چیست؟ آیآر را میتوان به دو معنا به کار برد. یکی دو حرف اول واژه ایران (Iran) و دیگری، جمهوری اسلامی (Islamic Republic).
🖊وقتی از ایران سخن میگوییم به سرزمین و مردم آن اشاره داریم و وقتی میگوییم جمهوری اسلامی ساخت سیاسی و حقوقی حاکم بر این سرزمین منظور ماست. لذا افرادی که در محاورات سیاسی شرکت میکنند تعمد دارند که بگویند منظورشان کدام آیآر است.
🖊مثلاً اپوزیسیون مقید است که معنای اول را افاده کند و به سرزمین و مردم ایران ارجاع دهد و فوراً با آیآر دوم فاصلهگذاری کند. از آن طرف، عدهای در داخل معتقدند اصل بر آیآر دوم است و آیآر اول –گرچه اهمیت دارد- اما به اندازه دولت و ساخت سیاسی موجود اهمیت ندارد.
🖊از این رو گاهی میشنویم که از رفتن خوزستان و نگه داشتن عمق استراتژیک سخن گفته میشود. یعنی معتقدند چه باک که ایرانی از ایران برود و جایاش را به جمعیت مهاجر بدهد که بر آن فایدههایی نیز مترتب است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5940
#سعید_حجاریان #ایران #جمهوری_اسلامی #اپوزیسیون
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
آیآر یا آیآر؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝ترکیب بهینه دولت و بازار
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊کشمکش ایدئولوژیک درباره شکل مطلوب سازماندهی نظام اقتصادی، هم در جامعه ما و هم در سایر جوامع پیشینهای بلند دارد.
🖊در کشورهای صنعتی و دموکراتیک پس از پایان جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵ میلادی) و تا پایان دهه شصت (۱۹۶۰ میلادی) سالهای برتری اندیشه سوسیال دموکراسی بود و سازماندهی بر محور دولت بهعنوان راهحل بسیاری از مشکلات تلقی میشد.
🖊در کشور ما نیز تا پایان جنگ تحمیلی (۱۳۶۸ خورشیدی) چنین گرایشی غلبه داشت. در کشورهای صنعتی با آغاز دهه ۱۹۷۰ افول سوسیال دموکراسی و قدرتگیری محافظهکاری جدید آغاز شد و در دهه ۱۹۹۰ به اوج خود رسید.
🖊در این دور جدید محور سازماندهی بخش خصوصی و سازوکار بازار بود. سالهای پس از جنگ نیز در ایران چنین مسیر و گرایشی دنبال یا حداقل ترویج میشد. بحران بانکی و بحران کرونا در غرب منجر به پیدایش دوران جدیدی شده است. در ایران نیز پیامدهای خطمشیهای پس از جنگ آن هم در پیوند با یک نظام سیاسی اندکسالار، ضرورت تأمل و تدبر مجدد را در مقابل همگان قرار داده است.
🖊اینک این امکان برای ما وجود دارد که فراتر از منازعات پرشور و با توجه به تجربه ملی و بینالمللی به دست آمده، یک بار دیگر در مورد سازماندهی مطلوب نظام اقتصادی بیندیشیم. ملاحظات سالهای اخیر را با شما در میان میگذارم به این امید که مبنایی برای گفتوگو فراهم گردد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5943
#علیرضا_علویتبار #اقتصاد #اقتصاد_بازار #اقتصاد_دولتی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊کشمکش ایدئولوژیک درباره شکل مطلوب سازماندهی نظام اقتصادی، هم در جامعه ما و هم در سایر جوامع پیشینهای بلند دارد.
🖊در کشورهای صنعتی و دموکراتیک پس از پایان جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵ میلادی) و تا پایان دهه شصت (۱۹۶۰ میلادی) سالهای برتری اندیشه سوسیال دموکراسی بود و سازماندهی بر محور دولت بهعنوان راهحل بسیاری از مشکلات تلقی میشد.
🖊در کشور ما نیز تا پایان جنگ تحمیلی (۱۳۶۸ خورشیدی) چنین گرایشی غلبه داشت. در کشورهای صنعتی با آغاز دهه ۱۹۷۰ افول سوسیال دموکراسی و قدرتگیری محافظهکاری جدید آغاز شد و در دهه ۱۹۹۰ به اوج خود رسید.
🖊در این دور جدید محور سازماندهی بخش خصوصی و سازوکار بازار بود. سالهای پس از جنگ نیز در ایران چنین مسیر و گرایشی دنبال یا حداقل ترویج میشد. بحران بانکی و بحران کرونا در غرب منجر به پیدایش دوران جدیدی شده است. در ایران نیز پیامدهای خطمشیهای پس از جنگ آن هم در پیوند با یک نظام سیاسی اندکسالار، ضرورت تأمل و تدبر مجدد را در مقابل همگان قرار داده است.
🖊اینک این امکان برای ما وجود دارد که فراتر از منازعات پرشور و با توجه به تجربه ملی و بینالمللی به دست آمده، یک بار دیگر در مورد سازماندهی مطلوب نظام اقتصادی بیندیشیم. ملاحظات سالهای اخیر را با شما در میان میگذارم به این امید که مبنایی برای گفتوگو فراهم گردد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5943
#علیرضا_علویتبار #اقتصاد #اقتصاد_بازار #اقتصاد_دولتی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
ترکیب بهینه دولت و بازار - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝توتالیتاریسم بیفرجام
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در سالهای پس از پیروزی انقلاب، تاکنون در سه مقطع نهاد دانشگاه و دانشها و ارزشهای مدرنی که در آن آموزش داده شده یا موضوع پژوهش قرار میگرفتهاند، مورد تهاجم آشکار و بنیانکن قرار گرفته است: دوره انقلاب فرهنگی، دوره دولت نهم و دهم (احمدینژاد) و دوره دولت سیزدهم (رئیسی).
🖊در این سه دوره تلاش برای نهادزدایی از دانشگاه و دگرگون کردن اساسی ترکیب استادان و دانشجویان در آنها از طرف تمام حاکمیت و با هماهنگی و با هدف قرار دادن ریشهها صورت میگرفته است. در حالیکه در دورههای دیگر تهاجمها از طرف جناحی در درون حاکمیت و (نه تمام حاکمیت) حمایت میشده و بهطور معمول اهداف موردی و خاص داشته است.
🖊اگرچه میتوان میان «انقلاب فرهنگی» و دو تهاجم فراگیر دیگر تشابه زیادی در زمینه انگیزهها و اهداف یافت، اما تفاوت بسیار در وضعیت محیطی وقوع آن با دو تهاجم اخیر، تحلیل آن را متفاوت و متمایز میسازد. فاجعه موسوم به انقلاب فرهنگی هنگامی رخ داد که برخی از وضعیتها کاملاً متفاوت از امروز بودند.
🖊خواستی قدرتمند در جامعه برای دگرگون کردن همه نهادهای به جا مانده از نظام پیشین وجود داشت، حکومت در میان مردم از حقانیت قابلملاحظهای برخوردار بود، گرایشهای ایدئولوژیک حکومت هنوز آزمون تاریخی پس نداده و ظرفیتها و عناصر ناآشکار آن برای همگان شناخته شده نبود، بهطور همزمان کشور درگیر تلاشهای جداییطلبانه مسلحانه بود، بخشی از اپوزیسیون یا وارد مرحله تلاش برای براندازی قهرآمیز حکومت شده بود و یا خود را برای آن آماده میکرد، دانشگاه مرکز درگیریها و منازعات سیاسی و ایدئولوژیک بود و تولید و توزیع دانش مدرن در حاشیه قرار گرفته بود و… .
🖊علاوه بر این ویژگیهای محیطی باید به این واقعیت نیز توجه کرد که اگرچه آشنایی ایرانیان با دانشهای مدرن سابقهای طولانی داشت. اما هیچگاه بحثی عمیق و عقلانی پیرامون ریشهها و روشهای این دانشها در ایران درنگرفته بود و بیدلیل نبود که ایرانیان در بهترین حالت نقش ترویج و نه تولید را در زمینه این دانشها بازی میکردند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5946
#علیرضا_علویتبار #سیاست #علم #دانشگاه #انقلاب_فرهنگی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در سالهای پس از پیروزی انقلاب، تاکنون در سه مقطع نهاد دانشگاه و دانشها و ارزشهای مدرنی که در آن آموزش داده شده یا موضوع پژوهش قرار میگرفتهاند، مورد تهاجم آشکار و بنیانکن قرار گرفته است: دوره انقلاب فرهنگی، دوره دولت نهم و دهم (احمدینژاد) و دوره دولت سیزدهم (رئیسی).
🖊در این سه دوره تلاش برای نهادزدایی از دانشگاه و دگرگون کردن اساسی ترکیب استادان و دانشجویان در آنها از طرف تمام حاکمیت و با هماهنگی و با هدف قرار دادن ریشهها صورت میگرفته است. در حالیکه در دورههای دیگر تهاجمها از طرف جناحی در درون حاکمیت و (نه تمام حاکمیت) حمایت میشده و بهطور معمول اهداف موردی و خاص داشته است.
🖊اگرچه میتوان میان «انقلاب فرهنگی» و دو تهاجم فراگیر دیگر تشابه زیادی در زمینه انگیزهها و اهداف یافت، اما تفاوت بسیار در وضعیت محیطی وقوع آن با دو تهاجم اخیر، تحلیل آن را متفاوت و متمایز میسازد. فاجعه موسوم به انقلاب فرهنگی هنگامی رخ داد که برخی از وضعیتها کاملاً متفاوت از امروز بودند.
🖊خواستی قدرتمند در جامعه برای دگرگون کردن همه نهادهای به جا مانده از نظام پیشین وجود داشت، حکومت در میان مردم از حقانیت قابلملاحظهای برخوردار بود، گرایشهای ایدئولوژیک حکومت هنوز آزمون تاریخی پس نداده و ظرفیتها و عناصر ناآشکار آن برای همگان شناخته شده نبود، بهطور همزمان کشور درگیر تلاشهای جداییطلبانه مسلحانه بود، بخشی از اپوزیسیون یا وارد مرحله تلاش برای براندازی قهرآمیز حکومت شده بود و یا خود را برای آن آماده میکرد، دانشگاه مرکز درگیریها و منازعات سیاسی و ایدئولوژیک بود و تولید و توزیع دانش مدرن در حاشیه قرار گرفته بود و… .
🖊علاوه بر این ویژگیهای محیطی باید به این واقعیت نیز توجه کرد که اگرچه آشنایی ایرانیان با دانشهای مدرن سابقهای طولانی داشت. اما هیچگاه بحثی عمیق و عقلانی پیرامون ریشهها و روشهای این دانشها در ایران درنگرفته بود و بیدلیل نبود که ایرانیان در بهترین حالت نقش ترویج و نه تولید را در زمینه این دانشها بازی میکردند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5946
#علیرضا_علویتبار #سیاست #علم #دانشگاه #انقلاب_فرهنگی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
توتالیتاریسم بیفرجام - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝وضعیتِ استیصالِ متراکم
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊چنانچه افزون بر استیصال مردمان و حاکمان با استیصال روشنفکران و کنشگران سیاسی و قدرتهای خارجی مواجه باشیم، از چه حالت-وضعیتی میتوان سخن گفت؟
🖊بیتردید، روایت استیصال روایت و حکایت بسیاری روشنفکران و کنشگران سیاسی درونی و برونی و قدرتهای خارجی تاثیرگذار بر روز و روزگاران این کهنبوم عزیز نیز، هست.
🖊بسیاری از روشنفکران و کنشگران سیاسی، دیرگاهیست زیست در/با مردم و در/با واقعیتهای جامعه را پشت دروازههای زیستجهان و تجربۀ زیستۀ خود جا گذاشتهاند، و در خواب و خیال خویش در لذت درآمیختن با مصنوعات و مخلوقات نظری و عملی خود آب میریزند.
🖊در جامعهی امروز ما، عمارت روشنفکری همان ویرانهی محزونی است که مهتاب شهریور از تابیدن بر آن دریغ دارد. از روشنفکر و مرکباش تنها نامی بهجای مانده است. انسان ایرانی در تاریخ اکنوناش، بیآنکه شربتی از لب لعل روشنفکر چشیده باشد، بیآنکه روی مهپیکر او را سیر دیده باشد، بیآنکه در گلستان وصالاش چمیده باشد و بیآنکه به وداعاش رسیده باشد، تنها شاهد دورشدن او بوده است.
🖊بسیاری از روشنفکران ایرانی امروز در موقعیت استیصال قرار دارند زیرا، دیگر قادر نیستند در نقش وجدان خودآگاهی و فصاحت و آگاهی و رهایی مردم، ظاهر شوند، و از استعداد تشخیص مقتضیات مرحلهی کنش خاص برای مردمانی خاص با خواستها و تقاضاهای خاص، توان «عبور از موقعیت و وضعیت یک ناقد و نافی صرفِ «تاریکی» و برافروختن یک «شمع»، استعداد بازنمایی، متجسمکردن، و تقریر و تدوین یک پیام، یک نظر، یک رویکرد، یک فلسفه و عقیدهی خاص در زمان خاص و برای مردمانی خاص تهی شدهاند.
🖊به بیان دیگر، این بسیار روشنفکران، بهمنزلهی حاضری در تاریخ اکنون و در مقام شاهدی بر این تاریخ، کماکان محزون و مهجورند و قادر نیستند اکنون و معاصرشان را به مسئله تبدیل کنند، و آن درد و رنج که از جامعهِ خویش بر جبین دارند را فریاد کنند.
🖊کنشگران سیاسی ایرانِ امروز نیز، در شرایط استیصال هستند، زیرا نه تکلیف خویش با مردم و جامعه میدانند، نه با قدرت حاکم، نه با سیاست و کنش سیاسی، نه با رخدادها و وقایع اتفاقیه و تحولات تاریخی، و نه حتی با خویشتن فردی و جمعی خویش.
🖊و نهایتاً، قدرتهای خارجی تاثیرگذار بر روندها و فرایندههای ثبات و تغییر جامعهی ایرانی در استیصالاند، زیرا در مورد ثبات و تداوم و یا تغییر نظم و نظام حاکم بر ایران امروز، سخت دچار فقدان تصمیم و تدبیر شدهاند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5949
#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #جامعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊چنانچه افزون بر استیصال مردمان و حاکمان با استیصال روشنفکران و کنشگران سیاسی و قدرتهای خارجی مواجه باشیم، از چه حالت-وضعیتی میتوان سخن گفت؟
🖊بیتردید، روایت استیصال روایت و حکایت بسیاری روشنفکران و کنشگران سیاسی درونی و برونی و قدرتهای خارجی تاثیرگذار بر روز و روزگاران این کهنبوم عزیز نیز، هست.
🖊بسیاری از روشنفکران و کنشگران سیاسی، دیرگاهیست زیست در/با مردم و در/با واقعیتهای جامعه را پشت دروازههای زیستجهان و تجربۀ زیستۀ خود جا گذاشتهاند، و در خواب و خیال خویش در لذت درآمیختن با مصنوعات و مخلوقات نظری و عملی خود آب میریزند.
🖊در جامعهی امروز ما، عمارت روشنفکری همان ویرانهی محزونی است که مهتاب شهریور از تابیدن بر آن دریغ دارد. از روشنفکر و مرکباش تنها نامی بهجای مانده است. انسان ایرانی در تاریخ اکنوناش، بیآنکه شربتی از لب لعل روشنفکر چشیده باشد، بیآنکه روی مهپیکر او را سیر دیده باشد، بیآنکه در گلستان وصالاش چمیده باشد و بیآنکه به وداعاش رسیده باشد، تنها شاهد دورشدن او بوده است.
🖊بسیاری از روشنفکران ایرانی امروز در موقعیت استیصال قرار دارند زیرا، دیگر قادر نیستند در نقش وجدان خودآگاهی و فصاحت و آگاهی و رهایی مردم، ظاهر شوند، و از استعداد تشخیص مقتضیات مرحلهی کنش خاص برای مردمانی خاص با خواستها و تقاضاهای خاص، توان «عبور از موقعیت و وضعیت یک ناقد و نافی صرفِ «تاریکی» و برافروختن یک «شمع»، استعداد بازنمایی، متجسمکردن، و تقریر و تدوین یک پیام، یک نظر، یک رویکرد، یک فلسفه و عقیدهی خاص در زمان خاص و برای مردمانی خاص تهی شدهاند.
🖊به بیان دیگر، این بسیار روشنفکران، بهمنزلهی حاضری در تاریخ اکنون و در مقام شاهدی بر این تاریخ، کماکان محزون و مهجورند و قادر نیستند اکنون و معاصرشان را به مسئله تبدیل کنند، و آن درد و رنج که از جامعهِ خویش بر جبین دارند را فریاد کنند.
🖊کنشگران سیاسی ایرانِ امروز نیز، در شرایط استیصال هستند، زیرا نه تکلیف خویش با مردم و جامعه میدانند، نه با قدرت حاکم، نه با سیاست و کنش سیاسی، نه با رخدادها و وقایع اتفاقیه و تحولات تاریخی، و نه حتی با خویشتن فردی و جمعی خویش.
🖊و نهایتاً، قدرتهای خارجی تاثیرگذار بر روندها و فرایندههای ثبات و تغییر جامعهی ایرانی در استیصالاند، زیرا در مورد ثبات و تداوم و یا تغییر نظم و نظام حاکم بر ایران امروز، سخت دچار فقدان تصمیم و تدبیر شدهاند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5949
#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #جامعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
وضعیتِ استیصال متراکم - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝انقلابی که رفت، انقلابی که نیامد
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊...بعد از جنگ جهانی دوم خسارتهای فراوانی به آلمان وارد شد. این کشور دوپاره شد، اشغال شد، تخریب شد و تعداد زیادی تلفات بهجا ماند. پس از وقوع این سلسله اتفاقات این پرسش مطرح شد که زمانیکه این همه بلا بر سر آلمان میآمد، خدا کجا بوده است؟
🖊یعنی همان سؤالی که برای یهودیان در دوره هولوکاست مطرح شد. مألاً میان خداباوران و خداناباوران دعوای شدیدی بر سر مسئله شر درگرفت. ارجاع به گزارههایی از نیچه به درک بهتر آن فضا کمک میکند هر چند وی جنگ جهانی دوم را ندید و در سال ۱۹۰۰ درگذشت. اما او مسئلهای اساسی و درخور تأمل را طرح کرده بود. در حکمت شادانِ نیچه از قول دیوانهای که خدا را میجست، میخوانیم:
🖊«…خدا مرد! خدا مرده است! ما او را کشتیم! و ما، قاتل قاتلان، چگونه میخواهیم خود را تسلی دهیم؟ کارد ما خون مقدسترین و مقتدرترین چیزی را که دنیا تا همین امروز داشت، ریخت… چه کسی این خون را از دستان ما خواهد زدود؟ کدام آب آن را از ما خواهد شست؟ ما چه مراسم و تشریفات مقدسی را برای کفاره دادن باید برگزار کنیم؟ عظمت این کشتار برای ما بیش از حد بزرگ است. آیا ما خود نبایستی خدایانی شویم تا شایسته این کار گردیم؟»
🖊نیچه از اینکه خدا بهدست انسان از بین رفته است، تحت تأثیر گرفته بود. شاید، توجه وی نه فقط خدا بلکه سنت را نیز دربرمیگرفت. بهویژه آنکه پس از مرگ خدا و سنت متافیزیک جدیدی ساخته نشده بود. او بهدنبال ابرمردی احیاگر بود که چنین نقشی را ایفا کند.
🖊مطابق این نگاه از زمانیکه خدا رفته و دیگر بازنگشته، دوران فترت و پوچی آغاز شده است. دورانی که امکان دارد در آن هر چیزی به وقوع بپیوندد. این وضعیت البته اختصاص بهآنچه مدنظر نیچه بود، ندارد. میتوان پوچی را در رفتن پارادایمها، گفتمانها، دولتها، قهرمانها، و زاده نشدن بدیلهای آنها مشاهده کرد. پوچی وضعیتی است که بهنظر میآید جامعه اکنون ایران با آن دستوپنجه نرم میکند.
🖊از جمله وضعیتهای پوچی وضعیت میان دو انقلاب است. در ایران امروز، دو گروه خود را بهصورت نمایشی انقلابی میخوانند. گروه نخست خود را وارث انقلاب ۵۷ میدانند، حال آنکه نه آن انقلاب را دیدهاند و نه در وقوع آن مدخلیت داشتهاند. البته، عدم مدخلیت در اینجا لزوماً ناظر به سن این انقلابیون نیست.
🖊گروه دوم آن دسته از کنشگران/تحلیلگرانی هستند که از پس وضعیتهای اعتراضی/شبهانقلابی خود را انقلابی میخوانند. اینها از حدود ۲ سال پس از انقلاب ۵۷ به اینسو پیوسته بر این اعتقاد هستند که انقلابی جدید در معرض وقوع است و برای اثبات این وضعیت انقلابی از الفاظ متفاوتی از جمله «نهضت»، «جنبش»، «قیام»، «خیزش» و… استفاده کردهاند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5953
#سعید_حجاریان #سیاست #ایران #انقلاب
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊...بعد از جنگ جهانی دوم خسارتهای فراوانی به آلمان وارد شد. این کشور دوپاره شد، اشغال شد، تخریب شد و تعداد زیادی تلفات بهجا ماند. پس از وقوع این سلسله اتفاقات این پرسش مطرح شد که زمانیکه این همه بلا بر سر آلمان میآمد، خدا کجا بوده است؟
🖊یعنی همان سؤالی که برای یهودیان در دوره هولوکاست مطرح شد. مألاً میان خداباوران و خداناباوران دعوای شدیدی بر سر مسئله شر درگرفت. ارجاع به گزارههایی از نیچه به درک بهتر آن فضا کمک میکند هر چند وی جنگ جهانی دوم را ندید و در سال ۱۹۰۰ درگذشت. اما او مسئلهای اساسی و درخور تأمل را طرح کرده بود. در حکمت شادانِ نیچه از قول دیوانهای که خدا را میجست، میخوانیم:
🖊«…خدا مرد! خدا مرده است! ما او را کشتیم! و ما، قاتل قاتلان، چگونه میخواهیم خود را تسلی دهیم؟ کارد ما خون مقدسترین و مقتدرترین چیزی را که دنیا تا همین امروز داشت، ریخت… چه کسی این خون را از دستان ما خواهد زدود؟ کدام آب آن را از ما خواهد شست؟ ما چه مراسم و تشریفات مقدسی را برای کفاره دادن باید برگزار کنیم؟ عظمت این کشتار برای ما بیش از حد بزرگ است. آیا ما خود نبایستی خدایانی شویم تا شایسته این کار گردیم؟»
🖊نیچه از اینکه خدا بهدست انسان از بین رفته است، تحت تأثیر گرفته بود. شاید، توجه وی نه فقط خدا بلکه سنت را نیز دربرمیگرفت. بهویژه آنکه پس از مرگ خدا و سنت متافیزیک جدیدی ساخته نشده بود. او بهدنبال ابرمردی احیاگر بود که چنین نقشی را ایفا کند.
🖊مطابق این نگاه از زمانیکه خدا رفته و دیگر بازنگشته، دوران فترت و پوچی آغاز شده است. دورانی که امکان دارد در آن هر چیزی به وقوع بپیوندد. این وضعیت البته اختصاص بهآنچه مدنظر نیچه بود، ندارد. میتوان پوچی را در رفتن پارادایمها، گفتمانها، دولتها، قهرمانها، و زاده نشدن بدیلهای آنها مشاهده کرد. پوچی وضعیتی است که بهنظر میآید جامعه اکنون ایران با آن دستوپنجه نرم میکند.
🖊از جمله وضعیتهای پوچی وضعیت میان دو انقلاب است. در ایران امروز، دو گروه خود را بهصورت نمایشی انقلابی میخوانند. گروه نخست خود را وارث انقلاب ۵۷ میدانند، حال آنکه نه آن انقلاب را دیدهاند و نه در وقوع آن مدخلیت داشتهاند. البته، عدم مدخلیت در اینجا لزوماً ناظر به سن این انقلابیون نیست.
🖊گروه دوم آن دسته از کنشگران/تحلیلگرانی هستند که از پس وضعیتهای اعتراضی/شبهانقلابی خود را انقلابی میخوانند. اینها از حدود ۲ سال پس از انقلاب ۵۷ به اینسو پیوسته بر این اعتقاد هستند که انقلابی جدید در معرض وقوع است و برای اثبات این وضعیت انقلابی از الفاظ متفاوتی از جمله «نهضت»، «جنبش»، «قیام»، «خیزش» و… استفاده کردهاند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5953
#سعید_حجاریان #سیاست #ایران #انقلاب
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
انقلابی که رفت، انقلابی که نیامد - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝دینشناسی و دینسرایی
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در مباحثهها و مجادلههای میان سنتگرایان، نوگرایان، بنیادگرایان و گرایشهای مختلف در درون آنها، دو اصطلاح «دینشناسی» و «اسلامشناسی» بهطور معمول بهمعنای «تلاش روشمند برای فهم پیام و دعوت خدا خطاب به انسان» بهکار میرود.
🖊موضوع پژوهش در این کاربرد «پیام و دعوتی» است که در درون نمادها و نشانههای دینی وجود دارد و باید طی فرآیندی مورد کاوش و پردهبرداری قرار گیرد. بنابراین دین بهعنوان یک «پدیده اجتماعی» یا «نهاد اجتماعی»، دین بهعنوان «پدیده روانشناختی»، دین بهعنوان یک «پدیده انسانشناختی»، دین بهعنوان یک «پدیده تاریخی» و… مورد مطالعه قرار نمیگیرد.
🖊در این کاربرد اسلامشناسی و دینشناسی مترادف با «جامعهشناسی دین»، «روانشناسی دین»، «دینشناسی توصیفی» و… نیست. تمایز «موضوع» با تمایز «روش» و «هدف» تکمیل میشود. هدف اسلامشناسی و دینشناسی در این کاربرد، دستیابی به «مجموعه منسجم و موجّهی از آموزههای نظری و عملی دینی» است.
🖊دادههایی که در چنین پژوهشهایی بهکار میآید، دادههای گردآوریشده از مشاهدات پهنانگر و ژرفانگر نیست، بلکه ناشی از کاوش و پردهبرداری از معنا در متون معتبر دینی است. متون معتبر دینی عبارتند از: «متن وحیانی» (قرآن)، و «الگوی گفتاری و رفتاری پیامبر» (سنت).
🖊اگر به تمایز میان کاربردهای اصطلاحات اسلامشناسی و دینشناسی توجه نشود، رابطه میان این نوع دینشناسی با دینباوری و دینداری مشخص نمیشود. حاصل کار یک جامعهشناس دین و یا یک روانشناس دین، بهطور مستقیم تأثیری بر دینداری و دینباوریِ مخاطبان ندارد.
🖊اما اسلامشناسی و دینشناسی در کاربردی که گفته شد، پیوندی ناگسستنی با دینداری و دینباوری دارد. «موجّه بودن» در اینجا معنایی دارد که متمایز از موجّه بودن در دانشهایی است که از بیرون به دین، رفتارهای دینی و پدیدههای دینی نگاه میکنند.
🖊موضوع دینشناسی در کاربرد ما، دین آنچنانکه در واقع توسط پیروان خود تجربه میشود، است. برای دقت بیشتر این کاربرد از اصطلاح دینشناسی را باید از فلسفه دین (تحلیل و بررسی انتقادی باورهای دینی) نیز متمایز ساخت.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5956
#علیرضا_علویتبار #دین #دین_شناسی #روشنفکری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در مباحثهها و مجادلههای میان سنتگرایان، نوگرایان، بنیادگرایان و گرایشهای مختلف در درون آنها، دو اصطلاح «دینشناسی» و «اسلامشناسی» بهطور معمول بهمعنای «تلاش روشمند برای فهم پیام و دعوت خدا خطاب به انسان» بهکار میرود.
🖊موضوع پژوهش در این کاربرد «پیام و دعوتی» است که در درون نمادها و نشانههای دینی وجود دارد و باید طی فرآیندی مورد کاوش و پردهبرداری قرار گیرد. بنابراین دین بهعنوان یک «پدیده اجتماعی» یا «نهاد اجتماعی»، دین بهعنوان «پدیده روانشناختی»، دین بهعنوان یک «پدیده انسانشناختی»، دین بهعنوان یک «پدیده تاریخی» و… مورد مطالعه قرار نمیگیرد.
🖊در این کاربرد اسلامشناسی و دینشناسی مترادف با «جامعهشناسی دین»، «روانشناسی دین»، «دینشناسی توصیفی» و… نیست. تمایز «موضوع» با تمایز «روش» و «هدف» تکمیل میشود. هدف اسلامشناسی و دینشناسی در این کاربرد، دستیابی به «مجموعه منسجم و موجّهی از آموزههای نظری و عملی دینی» است.
🖊دادههایی که در چنین پژوهشهایی بهکار میآید، دادههای گردآوریشده از مشاهدات پهنانگر و ژرفانگر نیست، بلکه ناشی از کاوش و پردهبرداری از معنا در متون معتبر دینی است. متون معتبر دینی عبارتند از: «متن وحیانی» (قرآن)، و «الگوی گفتاری و رفتاری پیامبر» (سنت).
🖊اگر به تمایز میان کاربردهای اصطلاحات اسلامشناسی و دینشناسی توجه نشود، رابطه میان این نوع دینشناسی با دینباوری و دینداری مشخص نمیشود. حاصل کار یک جامعهشناس دین و یا یک روانشناس دین، بهطور مستقیم تأثیری بر دینداری و دینباوریِ مخاطبان ندارد.
🖊اما اسلامشناسی و دینشناسی در کاربردی که گفته شد، پیوندی ناگسستنی با دینداری و دینباوری دارد. «موجّه بودن» در اینجا معنایی دارد که متمایز از موجّه بودن در دانشهایی است که از بیرون به دین، رفتارهای دینی و پدیدههای دینی نگاه میکنند.
🖊موضوع دینشناسی در کاربرد ما، دین آنچنانکه در واقع توسط پیروان خود تجربه میشود، است. برای دقت بیشتر این کاربرد از اصطلاح دینشناسی را باید از فلسفه دین (تحلیل و بررسی انتقادی باورهای دینی) نیز متمایز ساخت.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5956
#علیرضا_علویتبار #دین #دین_شناسی #روشنفکری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
دینشناسی و دینسرایی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
.
◾️إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
🔸برادر اندیشمند، مبارز و مظلوم
جناب آقای اکبر گنجی
درگذشت مادر متدین و فداکارتان را به شما تسلیت میگوییم. مردم ما تلاش شما برای گسترش آگاهی و مردمسالاری در ایران را فراموش نخواهند کرد. برای آن مرحومه علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر آرزو داریم.
✍️سعید حجّاریان، علیرضا علویتبار
نوزدهم مهرماه ۱۴۰۲
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
.
◾️إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
🔸برادر اندیشمند، مبارز و مظلوم
جناب آقای اکبر گنجی
درگذشت مادر متدین و فداکارتان را به شما تسلیت میگوییم. مردم ما تلاش شما برای گسترش آگاهی و مردمسالاری در ایران را فراموش نخواهند کرد. برای آن مرحومه علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر آرزو داریم.
✍️سعید حجّاریان، علیرضا علویتبار
نوزدهم مهرماه ۱۴۰۲
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
.
Telegram
مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را دنبال کند.
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧[email protected]
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧[email protected]
📝📝📝میانپردۀ ایرانی
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊گاه و بیگاه، در گذر تاریخ پر فراز و نشیب ایرانی، روز و روزگار در خود پیچیده و پیکره و آرایهای عجیب و غریب یافته است: گویی مزاج دهر تبه شده و «قلابِ شهر به صراف آن» تبدیل گردیده است. این روزگاران ناخوش و شوریده، همواره روزگار شب نزدیک، راه طلب تاریک و ره باریک و چراغهای مرده و مردمان افسرده و نبود رنگی که با مردمان بگوید، «اندکی صبر، سحر نزدیک است»، بوده است. در این روزگاران، خندهای نبوده است که مردمان به دل انگیزند، قطرهای نبوده است که به دریا ریزند، صخرهای نبوده است که بدان آویزند.
🖊در روزگارانی چنین غریب، آدمکهایی در غیاب فکر حکیم و رای برهمن با داعیۀ شرعیه به متفکران قوم تبدیل شدهاند تا دفتر عقل و علم را به آب پارسایی بشویند، و جهلا و بدمستان بادۀ غرور و گزافلافزنان و افراد نوکیسه، ارباب مناصب و مقربان بساط دولت گردیدهاند تا در بهرهمندی بیرویه از رفاه و تفریطِ فقری را که بر اثر «بیعقلی و بیتمیزی و شیطانخیالی» کارگزاران، دامنگیر گروههای دیگر از افراد شده است، خرمنخرمن بذر نفرت و خشم بکارند.
🖊در چنین صعب روزگاران و پریشان عوالمی، که هیچ سجادۀ تقوایی وجود نداشته که به ساغری بیرزد، عدهای، همچون اهل نظرِ «ترس محتسب خورده»، برخی، بسان نادرویشان خرقهپوش که به شعبده دستی برمیآورند، بعضی، به سیاق سالوسانی که طبل خود زیر گلیم به صدا درمیآورند، عدهای، همچون صوفیان ازرق لباس و دلسیه، و برخی دیگر، مانند اهل ایدئولوژی که از تاریخ راستین نفورند و کمترین رابطهای با زندگی روزمره و عمل سیاسی ندارند و در همان حال که در خیالاندیشیهای خود طرحی ناکجاآبادی درانداختهاند و بیآنکه دریافتی از مناسبات اجتماعی واقعی داشته باشند، دربارۀ منشا خیالی اجتماعات، طبیعت ذاتی حکومتها و اساسیترین حقوق افراد انسانی بحث میکنند. در نزد این ایدئولوژیمشربان ارتدوکس، به بیان نیچه، هیچ چیز مانند «حقیقت غیر قابل تحمل نیست».
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5963
#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #جامعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊گاه و بیگاه، در گذر تاریخ پر فراز و نشیب ایرانی، روز و روزگار در خود پیچیده و پیکره و آرایهای عجیب و غریب یافته است: گویی مزاج دهر تبه شده و «قلابِ شهر به صراف آن» تبدیل گردیده است. این روزگاران ناخوش و شوریده، همواره روزگار شب نزدیک، راه طلب تاریک و ره باریک و چراغهای مرده و مردمان افسرده و نبود رنگی که با مردمان بگوید، «اندکی صبر، سحر نزدیک است»، بوده است. در این روزگاران، خندهای نبوده است که مردمان به دل انگیزند، قطرهای نبوده است که به دریا ریزند، صخرهای نبوده است که بدان آویزند.
🖊در روزگارانی چنین غریب، آدمکهایی در غیاب فکر حکیم و رای برهمن با داعیۀ شرعیه به متفکران قوم تبدیل شدهاند تا دفتر عقل و علم را به آب پارسایی بشویند، و جهلا و بدمستان بادۀ غرور و گزافلافزنان و افراد نوکیسه، ارباب مناصب و مقربان بساط دولت گردیدهاند تا در بهرهمندی بیرویه از رفاه و تفریطِ فقری را که بر اثر «بیعقلی و بیتمیزی و شیطانخیالی» کارگزاران، دامنگیر گروههای دیگر از افراد شده است، خرمنخرمن بذر نفرت و خشم بکارند.
🖊در چنین صعب روزگاران و پریشان عوالمی، که هیچ سجادۀ تقوایی وجود نداشته که به ساغری بیرزد، عدهای، همچون اهل نظرِ «ترس محتسب خورده»، برخی، بسان نادرویشان خرقهپوش که به شعبده دستی برمیآورند، بعضی، به سیاق سالوسانی که طبل خود زیر گلیم به صدا درمیآورند، عدهای، همچون صوفیان ازرق لباس و دلسیه، و برخی دیگر، مانند اهل ایدئولوژی که از تاریخ راستین نفورند و کمترین رابطهای با زندگی روزمره و عمل سیاسی ندارند و در همان حال که در خیالاندیشیهای خود طرحی ناکجاآبادی درانداختهاند و بیآنکه دریافتی از مناسبات اجتماعی واقعی داشته باشند، دربارۀ منشا خیالی اجتماعات، طبیعت ذاتی حکومتها و اساسیترین حقوق افراد انسانی بحث میکنند. در نزد این ایدئولوژیمشربان ارتدوکس، به بیان نیچه، هیچ چیز مانند «حقیقت غیر قابل تحمل نیست».
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5963
#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #جامعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
مشق نو
میانپردۀ ایرانی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝آخرین دوا
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊گمان میکنم خوانندگان این نوشته حتماً تاکنون از خود پرسیدهاند که چرا بعضی تصمیمهای حاکمیتی- ولو تصمیمهای درست- دیرهنگام اتخاذ میشوند و جامهی عمل میپوشند. عربها مثلی معروف دارند و میگویند: آخر الدّواء الکیّ! یعنی، بعد از آنکه معالجه از قبیل پماد و ضماد مثمر ثمر نبود، باید به داغزدن متوسل شد.
🖊این رویه در پزشکی امروز مرسوم است و پزشکان، با دستگاه کوتر سرِ رگهایی را که خونشان بند نمیآید، داغ میزنند تا از خونریزی جلوگیری بهعمل آید. بهنظر میرسد این شیوه عمل به سیاست ما ورود کرده است. در واقع، ما مشکلات را در همان ابتدا حل نمیکنیم، و بهقدری تعلل میکنیم تا به مرحله داغزدن برسیم.مرحلهای که ممکن است آثاری بهمراتب بدتر از وضع قبلی بهجا بگذارد.
🖊در ایران پس از انقلاب، چند رویداد یا چند لحظه داغزدن را تجربه کردهایم. مواردی که میتوانستیم بخشی از آنها را پیش از وقوع کنترل کنیم و یا پس از مدتی مانع انجامشان شویم. اما به نظر میرسد در بعضی موارد از مرحله داغزدن هم فراتر رفته و به مرگ، بهعنوان تنها راهحل تمسک میجوییم. چنانکه در نمونههای پزشکی شاهد هستیم از مقطعی پزشکان از بیمار قطع امید و طی فرآیندی از او سلب حیات میکنند.
🖊شاید، مهمترین رویداد سیاسی مرتبط با این وضعیت پدیدهای است که «خالصسازی» نام گرفته است. «خالصسازی» نه ابتدای یک فرآیند است و نه انتهای آن. این فرآیند نخست از طریق نظارت استصوابی و دیگر ابزارهای حذفی و تبلیغی بهمنظور «مخلصسازی» و «غیریتستیزی» انجام گرفت که طی آن بخش عمدهای از نیروهای سیاسی از صحنه رقابت حذف شدند.
🖊سپس، مرحله «خالصسازی» کلید خورد که در آن عبور از «مخلصها» در دستور کار قرار گرفت. نکته اینجاست که نوک پیکان نقد سیاسی اصلاحطلبان و هر نیروی منتقدی نباید متوجه مرحله «خالصسازی» بلکه باید متوجه نقطه صفر این فرآیند که همان «مخلصسازی» است، باشد. چه آنکه محذوفان مرحله «خالصسازی» همان برکشیدگان دوره «مخلصسازی» بودهاند.
🖊باری، انتهای فرآیندی که با «مخلصسازی» آغاز شد و اخیراً به «خالصسازی» رسیده است، به «خلاصسازی» رهنمون میشود؛ «خلاصسازی» بوروکراسی و عرصه عمومی از هر آن چیز و هر آن کس که «دیگری» محسوب میشود. تأسفآور آنکه برکشیدگان دوره «خلاصسازی» امتحانپسندادهترینِ نیروها هستند.
🖊به تعبیر حضرت امیر، «في تَقلُّبِ الأحْوالِ عُلِمَ جواهِرُ الرِّجالِ، و الأيّامُ تُوضِحُ لكَ السَّرائرَ الكامِنَة»! و آینده نشان خواهد داد برکشیدگان این مرحله چگونه افرادی خواهند بود و این دردی است بیدرمان که به قول مولوی، آن را دوا نباشد!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5965
#سعید_حجاریان #سیاست #ایران
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊گمان میکنم خوانندگان این نوشته حتماً تاکنون از خود پرسیدهاند که چرا بعضی تصمیمهای حاکمیتی- ولو تصمیمهای درست- دیرهنگام اتخاذ میشوند و جامهی عمل میپوشند. عربها مثلی معروف دارند و میگویند: آخر الدّواء الکیّ! یعنی، بعد از آنکه معالجه از قبیل پماد و ضماد مثمر ثمر نبود، باید به داغزدن متوسل شد.
🖊این رویه در پزشکی امروز مرسوم است و پزشکان، با دستگاه کوتر سرِ رگهایی را که خونشان بند نمیآید، داغ میزنند تا از خونریزی جلوگیری بهعمل آید. بهنظر میرسد این شیوه عمل به سیاست ما ورود کرده است. در واقع، ما مشکلات را در همان ابتدا حل نمیکنیم، و بهقدری تعلل میکنیم تا به مرحله داغزدن برسیم.مرحلهای که ممکن است آثاری بهمراتب بدتر از وضع قبلی بهجا بگذارد.
🖊در ایران پس از انقلاب، چند رویداد یا چند لحظه داغزدن را تجربه کردهایم. مواردی که میتوانستیم بخشی از آنها را پیش از وقوع کنترل کنیم و یا پس از مدتی مانع انجامشان شویم. اما به نظر میرسد در بعضی موارد از مرحله داغزدن هم فراتر رفته و به مرگ، بهعنوان تنها راهحل تمسک میجوییم. چنانکه در نمونههای پزشکی شاهد هستیم از مقطعی پزشکان از بیمار قطع امید و طی فرآیندی از او سلب حیات میکنند.
🖊شاید، مهمترین رویداد سیاسی مرتبط با این وضعیت پدیدهای است که «خالصسازی» نام گرفته است. «خالصسازی» نه ابتدای یک فرآیند است و نه انتهای آن. این فرآیند نخست از طریق نظارت استصوابی و دیگر ابزارهای حذفی و تبلیغی بهمنظور «مخلصسازی» و «غیریتستیزی» انجام گرفت که طی آن بخش عمدهای از نیروهای سیاسی از صحنه رقابت حذف شدند.
🖊سپس، مرحله «خالصسازی» کلید خورد که در آن عبور از «مخلصها» در دستور کار قرار گرفت. نکته اینجاست که نوک پیکان نقد سیاسی اصلاحطلبان و هر نیروی منتقدی نباید متوجه مرحله «خالصسازی» بلکه باید متوجه نقطه صفر این فرآیند که همان «مخلصسازی» است، باشد. چه آنکه محذوفان مرحله «خالصسازی» همان برکشیدگان دوره «مخلصسازی» بودهاند.
🖊باری، انتهای فرآیندی که با «مخلصسازی» آغاز شد و اخیراً به «خالصسازی» رسیده است، به «خلاصسازی» رهنمون میشود؛ «خلاصسازی» بوروکراسی و عرصه عمومی از هر آن چیز و هر آن کس که «دیگری» محسوب میشود. تأسفآور آنکه برکشیدگان دوره «خلاصسازی» امتحانپسندادهترینِ نیروها هستند.
🖊به تعبیر حضرت امیر، «في تَقلُّبِ الأحْوالِ عُلِمَ جواهِرُ الرِّجالِ، و الأيّامُ تُوضِحُ لكَ السَّرائرَ الكامِنَة»! و آینده نشان خواهد داد برکشیدگان این مرحله چگونه افرادی خواهند بود و این دردی است بیدرمان که به قول مولوی، آن را دوا نباشد!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5965
#سعید_حجاریان #سیاست #ایران
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
آخرین دوا - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.