محرم نزدیکه مطالبتو جور نکردی؟😳
نگران نباش چند تا کانال برات اوردم که با عضو شدن دیگه نیاز به هیچ کانال یا کتابی نداری 😍
مهم تر از اون اینه که این کانالها جداسازی شده و هر مطلب مجزا داخل کانال مربوط به خودش بارگزاری میشه اینطوری راحت جستجو میشه👌
فقط کافیه انگشت مبارکتو رو کانال مورد علاقه ت بزنی و عضو بشی❤️👇
۱)متن روضه مجمع الذاکرین
۲)نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین
۳)ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
۴)مولودی خوانی مجمع الذاکرین
۵)عروسی مذهبی مجمع الذاکرین
۶)اشعار چاووشی خوانی عتبات عالیات
۷)گروه پاسخ به درخواستهای مداحی مجمع الذاکرین
لینک گروه و کانالهای مجمع الذاکرین در ایتا👆
نگران نباش چند تا کانال برات اوردم که با عضو شدن دیگه نیاز به هیچ کانال یا کتابی نداری 😍
مهم تر از اون اینه که این کانالها جداسازی شده و هر مطلب مجزا داخل کانال مربوط به خودش بارگزاری میشه اینطوری راحت جستجو میشه👌
فقط کافیه انگشت مبارکتو رو کانال مورد علاقه ت بزنی و عضو بشی❤️👇
۱)متن روضه مجمع الذاکرین
۲)نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین
۳)ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
۴)مولودی خوانی مجمع الذاکرین
۵)عروسی مذهبی مجمع الذاکرین
۶)اشعار چاووشی خوانی عتبات عالیات
۷)گروه پاسخ به درخواستهای مداحی مجمع الذاکرین
لینک گروه و کانالهای مجمع الذاکرین در ایتا👆
Eitaa
ایتا - روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
👍2👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 نجوای ماندگار و زیبا سید ابراهیم رئیسی با شهید سلیمانی..❤️❤️❤️❤️
❤13👍2🤬2
Forwarded from متن روضه دفتری مجمع الذاکرین(ع) (مسلمی)
محرم نزدیکه مطالبتو جور نکردی؟😳
نگران نباش چند تا کانال برات اوردم که با عضو شدن دیگه نیاز به هیچ کانال یا کتابی نداری 😍
مهم تر از اون اینه که این کانالها جداسازی شده و هر مطلب مجزا داخل کانال مربوط به خودش بارگزاری میشه اینطوری راحت جستجو میشه👌
فقط کافیه انگشت مبارکتو رو کانال مورد علاقه ت بزنی و عضو بشی❤️👇
۱)متن روضه مجمع الذاکرین
۲)نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین
۳)ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
۴)مولودی خوانی مجمع الذاکرین
۵)عروسی مذهبی مجمع الذاکرین
۶)اشعار چاووشی خوانی عتبات عالیات
۷)گروه پاسخ به درخواستهای مداحی مجمع الذاکرین
لینک گروه و کانالهای مجمع الذاکرین در ایتا👆
نگران نباش چند تا کانال برات اوردم که با عضو شدن دیگه نیاز به هیچ کانال یا کتابی نداری 😍
مهم تر از اون اینه که این کانالها جداسازی شده و هر مطلب مجزا داخل کانال مربوط به خودش بارگزاری میشه اینطوری راحت جستجو میشه👌
فقط کافیه انگشت مبارکتو رو کانال مورد علاقه ت بزنی و عضو بشی❤️👇
۱)متن روضه مجمع الذاکرین
۲)نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین
۳)ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
۴)مولودی خوانی مجمع الذاکرین
۵)عروسی مذهبی مجمع الذاکرین
۶)اشعار چاووشی خوانی عتبات عالیات
۷)گروه پاسخ به درخواستهای مداحی مجمع الذاکرین
لینک گروه و کانالهای مجمع الذاکرین در ایتا👆
Eitaa
ایتا - روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
👍5❤1🥰1
👍15
#شبهای محرم #
شب اول ـ مسلم بن عقيل عليهالسلام
شب دوم ـ ورود به كربلا (روضه ي وروديه)
شب سوم ـ حضرت رقيه عليهاالسلام
شب چهارم ـ فرزندان حضرت زينب عليهاالسلام، حضرت حر عليهالسلام، فرزندان مسلم عليهماالسلام.
شب پنجم ـ عبدالله بن حسن عليهالسلام، حضرت زهير عليهالسلام، حضرت حبيب بن مظاهر عليهالسلام.
شب ششم ـ قاسم بن الحسن عليهالسلام.
شب هفتم ـ حضرت علي اصغر عليهالسلام.
شب هشتم ـ حضرت علي اكبر عليهالسلام.
شب نهم ـ حضرت عباس عليهالسلام (شب تاسوعا).
شب دهم ـ حضرت امام حسين عليهالسلام، وداع، (شب عاشورا).
شب يازدهم ـ شام غريبان.
شب اول ـ مسلم بن عقيل عليهالسلام
شب دوم ـ ورود به كربلا (روضه ي وروديه)
شب سوم ـ حضرت رقيه عليهاالسلام
شب چهارم ـ فرزندان حضرت زينب عليهاالسلام، حضرت حر عليهالسلام، فرزندان مسلم عليهماالسلام.
شب پنجم ـ عبدالله بن حسن عليهالسلام، حضرت زهير عليهالسلام، حضرت حبيب بن مظاهر عليهالسلام.
شب ششم ـ قاسم بن الحسن عليهالسلام.
شب هفتم ـ حضرت علي اصغر عليهالسلام.
شب هشتم ـ حضرت علي اكبر عليهالسلام.
شب نهم ـ حضرت عباس عليهالسلام (شب تاسوعا).
شب دهم ـ حضرت امام حسين عليهالسلام، وداع، (شب عاشورا).
شب يازدهم ـ شام غريبان.
👍6
محمد الجنامی
نبودم ندیدم که محشر به پا شد شنیدم دو دست، تو از تن جدا شد ♫♪
می دونم که خیلی خجالت، کشیدی صدای عمو آب رو وقتی شنیدی ♫♪
غم تو ابالفضل قرارم رو برده شنیدم سه شعبه به چشم تو خورده ♫♪
شنیدم سرت، را شکستند سرت، رو روی نیزه بستند ♫♪
من آروم ندارم شده گریه کارم ♫♪
الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ♫♪
حسینم بدون تو یاور نداره براش من بمیرم که مادر نداره ♫♪
حسینم رو تنها غریب گیر آوردن به سمت، خیامش همه حمله بردن ♫♪
بمیرم که زینب تو مقتل چی دیده زده بوسه بر اون گلوی بریده ♫♪
تو رفتی جسارت، شروع شد تو رفتی و غارت، شروع شد ♫♪

ابالفضل نگارم شده گریه کارم ♫♪
الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ♫♪
ابالفضل برا تو چشام خون میباره شنیدم که مشک تو شد پاره پاره ♫♪
نبودی که زینب رو بردن اسارت، به آل پیمبر چقدر شد جسارت، ♫♪
هنوزم دل من از این غم کبابه مگه جای زینب تو بزم شرابه ♫♪
به زخم دل تو نمک خورد نبودی رقیه کتک خورد ♫♪
ببین حال زارم شده گریه کارم ♫♪
الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ♫♪
نبودم ندیدم که محشر به پا شد
التماس دعا
نبودم ندیدم که محشر به پا شد شنیدم دو دست، تو از تن جدا شد ♫♪
می دونم که خیلی خجالت، کشیدی صدای عمو آب رو وقتی شنیدی ♫♪
غم تو ابالفضل قرارم رو برده شنیدم سه شعبه به چشم تو خورده ♫♪
شنیدم سرت، را شکستند سرت، رو روی نیزه بستند ♫♪
من آروم ندارم شده گریه کارم ♫♪
الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ♫♪
حسینم بدون تو یاور نداره براش من بمیرم که مادر نداره ♫♪
حسینم رو تنها غریب گیر آوردن به سمت، خیامش همه حمله بردن ♫♪
بمیرم که زینب تو مقتل چی دیده زده بوسه بر اون گلوی بریده ♫♪
تو رفتی جسارت، شروع شد تو رفتی و غارت، شروع شد ♫♪

ابالفضل نگارم شده گریه کارم ♫♪
الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ♫♪
ابالفضل برا تو چشام خون میباره شنیدم که مشک تو شد پاره پاره ♫♪
نبودی که زینب رو بردن اسارت، به آل پیمبر چقدر شد جسارت، ♫♪
هنوزم دل من از این غم کبابه مگه جای زینب تو بزم شرابه ♫♪
به زخم دل تو نمک خورد نبودی رقیه کتک خورد ♫♪
ببین حال زارم شده گریه کارم ♫♪
الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ♫♪
نبودم ندیدم که محشر به پا شد
التماس دعا
Telegram
attach 📎
👍17😢4🔥3❤2
Forwarded from متن روضه دفتری مجمع الذاکرین(ع) (مسلمی)
محرم نزدیکه مطالبتو جور نکردی؟😳
نگران نباش چند تا کانال برات اوردم که با عضو شدن دیگه نیاز به هیچ کانال یا کتابی نداری 😍
مهم تر از اون اینه که این کانالها جداسازی شده و هر مطلب مجزا داخل کانال مربوط به خودش بارگزاری میشه اینطوری راحت جستجو میشه👌
فقط کافیه انگشت مبارکتو رو کانال مورد علاقه ت بزنی و عضو بشی❤️👇
۱)متن روضه مجمع الذاکرین
۲)نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین
۳)ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
۴)مولودی خوانی مجمع الذاکرین
۵)عروسی مذهبی مجمع الذاکرین
۶)اشعار چاووشی خوانی عتبات عالیات
۷)گروه پاسخ به درخواستهای مداحی مجمع الذاکرین
لینک گروه و کانالهای مجمع الذاکرین در ایتا👆
نگران نباش چند تا کانال برات اوردم که با عضو شدن دیگه نیاز به هیچ کانال یا کتابی نداری 😍
مهم تر از اون اینه که این کانالها جداسازی شده و هر مطلب مجزا داخل کانال مربوط به خودش بارگزاری میشه اینطوری راحت جستجو میشه👌
فقط کافیه انگشت مبارکتو رو کانال مورد علاقه ت بزنی و عضو بشی❤️👇
۱)متن روضه مجمع الذاکرین
۲)نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین
۳)ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
۴)مولودی خوانی مجمع الذاکرین
۵)عروسی مذهبی مجمع الذاکرین
۶)اشعار چاووشی خوانی عتبات عالیات
۷)گروه پاسخ به درخواستهای مداحی مجمع الذاکرین
لینک گروه و کانالهای مجمع الذاکرین در ایتا👆
Eitaa
ایتا - روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
👍10
#بیانیه
بیانیه کانون و بسیج مداحان شهرستان زاوه در مشارکت حداکثری در انتخابات ریاست جمهوری
«إنَّ اللهَ لايُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ»
همانا خداوند حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند و هرگاه خداوند براى قومى آسیبى بخواهد، پس هیچ برگشتى براى آن نیست و در برابر او، هیچ دوست و کارساز و حمایت کنندهاى براى آنان نیست.
به نام خداوندی که اراده و اختیار را به انسان عطا فرمود برای انتخاب ...
و به نام خداوندی که رج به رج فرش سرنوشت هر سرزمینی را به حرکت و رای مردمانش وابسته کرد .
و اینجا سرای ماست...
ایران...
در چهلمین روز از پرواز غم انگیز و شهادت شهدای خدمت از جمله رییس جمهور بزرگوار شهید رییسی ، نام وطن را به رای مردم گره میزنیم .
که این سرای و سرزمین ، ایران بماند ، یا نه!
روز جمعه ۸ تیر ماه پای صندوق های رای گیری مردم انتخاب میکنند که ایران سرای امید بماند یا ویرانه ایی بشود که دشمنان کور دل و سیاه نظر بر سر آن ویرانه ها نوای جغد کینه توزی هایشان را سر بدهند .
روز جمعه مردم ایران قوی را انتخاب میکنند ...
به بهترین و اصلح ترین رای میدهند برای قوی شدن وطن ...
برای لحظه لحظه های رشد و پیشرفت ...
برای سربلندی وطن در جهان ...
برای ابادانی روستای های نقاط صفر مرزی ...
برای امنیت در لحظات اضطرار و ترس ...
مردم ایران برای سرزمینی که آنقدر قوی است که بتواند زمینه ساز ظهور حضرت حجت ، امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» باشد ، به پای صندوق ها می آیند ...
مردم ما همیشه بوده اند ..
همیشه و در هرحال برای دین و وطن جنگیده اند
روزی انگشتان دستانشان با تنه سخت و سرد اسلحه ها زخمی شد ...
روزی با بیل بر سر زمین های اباد و سبز کشاوزی پینه بست ...
و امروز با رنگ جوهر آبی رای ها میشود مهر تعیین سرنوشت ...
این مردم ذره ذره وجودشان با قوی کردن و آباد ساختن ایران عجین شده است ....
و بیا رفیق!
توام بیا
برای فردای روشن و سبز آزادی و ظهور امام زمان بیا ...
برای تمام دستاورد های جمهوری اسلامی در این سال های پرشکوه بیا
بیا تا دوباره برگه های رای بشود کبوتران سفید سرنوشت که پرواز کنان بر فراز آسمان ایران میچرخند و آن چرخ گردون را با امید و آبادانی شاد میکنند .
رفیق !
میدانستی که با اثرانگشت هم میشود سرنوشت ساخت ؟
پس بیا و سرنوشت ایران را سبز و روشن رقم بزن
قرار ما روز جمعه ۸ تیرماه پای صندوق های رای.
ما هستیم توام بیا🌱
#برای_سربلندی_ایران_عزیز🇮🇷
کانون و بسیج مداحان شهرستان زاوه
بیانیه کانون و بسیج مداحان شهرستان زاوه در مشارکت حداکثری در انتخابات ریاست جمهوری
«إنَّ اللهَ لايُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ»
همانا خداوند حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند و هرگاه خداوند براى قومى آسیبى بخواهد، پس هیچ برگشتى براى آن نیست و در برابر او، هیچ دوست و کارساز و حمایت کنندهاى براى آنان نیست.
به نام خداوندی که اراده و اختیار را به انسان عطا فرمود برای انتخاب ...
و به نام خداوندی که رج به رج فرش سرنوشت هر سرزمینی را به حرکت و رای مردمانش وابسته کرد .
و اینجا سرای ماست...
ایران...
در چهلمین روز از پرواز غم انگیز و شهادت شهدای خدمت از جمله رییس جمهور بزرگوار شهید رییسی ، نام وطن را به رای مردم گره میزنیم .
که این سرای و سرزمین ، ایران بماند ، یا نه!
روز جمعه ۸ تیر ماه پای صندوق های رای گیری مردم انتخاب میکنند که ایران سرای امید بماند یا ویرانه ایی بشود که دشمنان کور دل و سیاه نظر بر سر آن ویرانه ها نوای جغد کینه توزی هایشان را سر بدهند .
روز جمعه مردم ایران قوی را انتخاب میکنند ...
به بهترین و اصلح ترین رای میدهند برای قوی شدن وطن ...
برای لحظه لحظه های رشد و پیشرفت ...
برای سربلندی وطن در جهان ...
برای ابادانی روستای های نقاط صفر مرزی ...
برای امنیت در لحظات اضطرار و ترس ...
مردم ایران برای سرزمینی که آنقدر قوی است که بتواند زمینه ساز ظهور حضرت حجت ، امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» باشد ، به پای صندوق ها می آیند ...
مردم ما همیشه بوده اند ..
همیشه و در هرحال برای دین و وطن جنگیده اند
روزی انگشتان دستانشان با تنه سخت و سرد اسلحه ها زخمی شد ...
روزی با بیل بر سر زمین های اباد و سبز کشاوزی پینه بست ...
و امروز با رنگ جوهر آبی رای ها میشود مهر تعیین سرنوشت ...
این مردم ذره ذره وجودشان با قوی کردن و آباد ساختن ایران عجین شده است ....
و بیا رفیق!
توام بیا
برای فردای روشن و سبز آزادی و ظهور امام زمان بیا ...
برای تمام دستاورد های جمهوری اسلامی در این سال های پرشکوه بیا
بیا تا دوباره برگه های رای بشود کبوتران سفید سرنوشت که پرواز کنان بر فراز آسمان ایران میچرخند و آن چرخ گردون را با امید و آبادانی شاد میکنند .
رفیق !
میدانستی که با اثرانگشت هم میشود سرنوشت ساخت ؟
پس بیا و سرنوشت ایران را سبز و روشن رقم بزن
قرار ما روز جمعه ۸ تیرماه پای صندوق های رای.
ما هستیم توام بیا🌱
#برای_سربلندی_ایران_عزیز🇮🇷
کانون و بسیج مداحان شهرستان زاوه
👍1
دستگاه امپلیفایر جی وی سی ۶۰۰۰ باکیفیت بسیار بالا و اکوی مناسب مداحی
قیمت ۱۴ میلیون تومان
جهت خرید به ایدی زیر مراجعه کنید👇
@moslemi124
قیمت ۱۴ میلیون تومان
جهت خرید به ایدی زیر مراجعه کنید👇
@moslemi124
👍2😱1
Forwarded from متن روضه دفتری مجمع الذاکرین(ع) (مسلمی)
محرم نزدیکه مطالبتو جور نکردی؟😳
نگران نباش چند تا کانال برات اوردم که با عضو شدن دیگه نیاز به هیچ کانال یا کتابی نداری 😍
مهم تر از اون اینه که این کانالها جداسازی شده و هر مطلب مجزا داخل کانال مربوط به خودش بارگزاری میشه اینطوری راحت جستجو میشه👌
فقط کافیه انگشت مبارکتو رو کانال مورد علاقه ت بزنی و عضو بشی❤️👇
۱)متن روضه مجمع الذاکرین
۲)نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین
۳)ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
۴)مولودی خوانی مجمع الذاکرین
۵)عروسی مذهبی مجمع الذاکرین
۶)اشعار چاووشی خوانی عتبات عالیات
۷)گروه پاسخ به درخواستهای مداحی مجمع الذاکرین
لینک گروه و کانالهای مجمع الذاکرین در ایتا👆
نگران نباش چند تا کانال برات اوردم که با عضو شدن دیگه نیاز به هیچ کانال یا کتابی نداری 😍
مهم تر از اون اینه که این کانالها جداسازی شده و هر مطلب مجزا داخل کانال مربوط به خودش بارگزاری میشه اینطوری راحت جستجو میشه👌
فقط کافیه انگشت مبارکتو رو کانال مورد علاقه ت بزنی و عضو بشی❤️👇
۱)متن روضه مجمع الذاکرین
۲)نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین
۳)ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
۴)مولودی خوانی مجمع الذاکرین
۵)عروسی مذهبی مجمع الذاکرین
۶)اشعار چاووشی خوانی عتبات عالیات
۷)گروه پاسخ به درخواستهای مداحی مجمع الذاکرین
لینک گروه و کانالهای مجمع الذاکرین در ایتا👆
Eitaa
ایتا - روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
❤1👍1
Forwarded from متن نوحه و زمزمه مجمع الذاکرین (مسلمی)
باسلام خدمت دوستان
فعالیت مابیشتر ایتا هست لطفا جهت دسترسی به مطالب روی کانال مورد نظر کلیک کنین👆👆👆
فعالیت مابیشتر ایتا هست لطفا جهت دسترسی به مطالب روی کانال مورد نظر کلیک کنین👆👆👆
📋 عمه جانم زینب | واحد | کربلایی سید رضا نریمانی | اجرا شده در شب دهم مراسم محرم 1395 مصادف با شام عاشورا | مسجد محمدیه | هیئت فدائیان حسین علیه السلام
بنت الحیدر زینب زهرا منظر زینب
دم اولم حسین ، دم آخر زینب
کرده محشر زینب ، با برادر زینب
حسن و حسین خلاصه شدن در زینب
بعد عاشورا پیمبر دیگر زینب
ندهد به ظالمان نخ معجر زینب
شام و کوفه هم خطیبهی منبر زینب
بنت الحیدر زینب ، حسین محور زینب
آنکه بر غم هست خاتم زینب است
ناخدای کشتی غم زینب است
«عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب»
جانِ جانان زینب ، نورِ ایمان زینب
عالمِ مُفَهمه ، روح عرفان زینب
علم و قرآن زینب ، تیغ بُرّان زینب
تاج و تخت ظالمان ، کرده ویران زینب
ای مبلغ حسین پشت میدان زینب
مسجد کوفه معلم قرآن زینب
بی حسین نداره ماندنت امکان زینب
میدهد جان زینب ، پای پیمان زینب
کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است
اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است
«عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب»
علی هیبت زینب ، با ابهت زینب
برده از ملائکه ، گوی سبقت زینب
با صلابت زینب ، اوج عزت زینب
جبل الصبر مدد اسوهی عفت زینب
داده با برادرش دست بیعت زینب
نوکری خواهی اگر تحت خدمت زینب
کافیست این همه را ، یک اشارت زینب
ذکر هیئت زینب ، مدد حضرت زینب
کربلا خواهی اگر از زینب کبری بخواه
چون کلید کربلا در اختیار زینب است
«عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب»
**********
بنت الحیدر زینب زهرا منظر زینب
دم اولم حسین ، دم آخر زینب
کرده محشر زینب ، با برادر زینب
حسن و حسین خلاصه شدن در زینب
بعد عاشورا پیمبر دیگر زینب
ندهد به ظالمان نخ معجر زینب
شام و کوفه هم خطیبهی منبر زینب
بنت الحیدر زینب ، حسین محور زینب
آنکه بر غم هست خاتم زینب است
ناخدای کشتی غم زینب است
«عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب»
جانِ جانان زینب ، نورِ ایمان زینب
عالمِ مُفَهمه ، روح عرفان زینب
علم و قرآن زینب ، تیغ بُرّان زینب
تاج و تخت ظالمان ، کرده ویران زینب
ای مبلغ حسین پشت میدان زینب
مسجد کوفه معلم قرآن زینب
بی حسین نداره ماندنت امکان زینب
میدهد جان زینب ، پای پیمان زینب
کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است
اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است
«عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب»
علی هیبت زینب ، با ابهت زینب
برده از ملائکه ، گوی سبقت زینب
با صلابت زینب ، اوج عزت زینب
جبل الصبر مدد اسوهی عفت زینب
داده با برادرش دست بیعت زینب
نوکری خواهی اگر تحت خدمت زینب
کافیست این همه را ، یک اشارت زینب
ذکر هیئت زینب ، مدد حضرت زینب
کربلا خواهی اگر از زینب کبری بخواه
چون کلید کربلا در اختیار زینب است
«عمه جانم زینب ، عمه جانم زینب»
**********
Telegram
attach 📎
👍7❤2
❣﷽❣
⚫️ #روضه_حضرت_رقیه_س
⚫️ #دفتری_رقیه_س (4)
🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات
🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات
🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام
🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات
(دعای فرج)
◽️#السلام_علیک_یابنت_رسول_الله
◽️#السلام_علیک_یا_رقیه_یابنت_ابی_عبدالله
◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه
◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه
◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو
◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه
◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت
◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه
⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند
کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند..
سه ساله ی حسین باب الحوایجه...
⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا میگفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید..
میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم..
دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری
(گفت بابامه... چی شده)
گفتم جنازه شو پیدا کردن میخوان پنجشنبه ظهر بیارن ..
(میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید)
میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟
خانم های داغ دیده منو ببخشین ..
اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند ..
(گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمیتونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون میخوام.)
قبول کردیم گفتیم حتما سری داره..
میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس..
تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن..
( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟
اون روز اومدیم خبری نبود
رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره..
گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه)
گفت تو رو خدا بابامو نبرید..
من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد...
بابامو بیارید داخل..
(میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس)
⬆️(اوج) هی ناله میکرد میگفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه..
🏴امان امان
دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین..
قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود..
تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن..
(آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن)
با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت
▫️عمه بیا گمشده پیدا شده
▫️کنج خرابه شب یلدا شده2
(اوج)آخ..
▪️مونس شامو سحرم آمد
▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد
▪️کودکان آیید مهمان دارم
▪️با سر بابا گرم دیدارم
▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد
▪️با سر بابا راز دل گویم
▪️باگلاب اشک روی اوشویم
▪️جان من بود و در برم آمد
▪️پدرم آمد پدرم آمد2
⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان..
صدا زد بابا.. بابا.. بابا...
هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب میگرفتم میگفت بابات سفر رفته ..
بابا خوش اومدی بابا ..
(بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. )
بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا..
(اوج) آخ بابا .. پاشو بابا...
پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا..
بابا عمه مو سیلی زدند بابا..
سکینه رو سیلی زدند بابا..
خیمه هامونو آتش کشیدند بابا..
➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند
باب الحوائجه ها)
همینطور با بابا درد دل میکرد..
⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا...
شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا...
گفت..
➖ای ماه کمان ابرویم
➖من با تو سخن میگویم
➖ای روی تو قرص ماهم
➖ای گرمی اشک و آهم
➖امشب سر پر خون تو
➖گردیده زیارت گاهم
➖من از لبت بوسه بگیرم
➖دورت بگردمو بمیرم2
✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت..
⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد ..
(گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده)
اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد..
رقیه یه طرف افتاد..
◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین ..
حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه..
( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱)
وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷)
هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
کانال روضه دفتری
⚫️ #روضه_حضرت_رقیه_س
⚫️ #دفتری_رقیه_س (4)
🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات
🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات
🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام
🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات
(دعای فرج)
◽️#السلام_علیک_یابنت_رسول_الله
◽️#السلام_علیک_یا_رقیه_یابنت_ابی_عبدالله
◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه
◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه
◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو
◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه
◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت
◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه
⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند
کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند..
سه ساله ی حسین باب الحوایجه...
⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا میگفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید..
میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم..
دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری
(گفت بابامه... چی شده)
گفتم جنازه شو پیدا کردن میخوان پنجشنبه ظهر بیارن ..
(میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید)
میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟
خانم های داغ دیده منو ببخشین ..
اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند ..
(گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمیتونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون میخوام.)
قبول کردیم گفتیم حتما سری داره..
میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس..
تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن..
( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟
اون روز اومدیم خبری نبود
رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره..
گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه)
گفت تو رو خدا بابامو نبرید..
من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد...
بابامو بیارید داخل..
(میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس)
⬆️(اوج) هی ناله میکرد میگفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه..
🏴امان امان
دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین..
قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود..
تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن..
(آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن)
با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت
▫️عمه بیا گمشده پیدا شده
▫️کنج خرابه شب یلدا شده2
(اوج)آخ..
▪️مونس شامو سحرم آمد
▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد
▪️کودکان آیید مهمان دارم
▪️با سر بابا گرم دیدارم
▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد
▪️با سر بابا راز دل گویم
▪️باگلاب اشک روی اوشویم
▪️جان من بود و در برم آمد
▪️پدرم آمد پدرم آمد2
⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان..
صدا زد بابا.. بابا.. بابا...
هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب میگرفتم میگفت بابات سفر رفته ..
بابا خوش اومدی بابا ..
(بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. )
بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا..
(اوج) آخ بابا .. پاشو بابا...
پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا..
بابا عمه مو سیلی زدند بابا..
سکینه رو سیلی زدند بابا..
خیمه هامونو آتش کشیدند بابا..
➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند
باب الحوائجه ها)
همینطور با بابا درد دل میکرد..
⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا...
شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا...
گفت..
➖ای ماه کمان ابرویم
➖من با تو سخن میگویم
➖ای روی تو قرص ماهم
➖ای گرمی اشک و آهم
➖امشب سر پر خون تو
➖گردیده زیارت گاهم
➖من از لبت بوسه بگیرم
➖دورت بگردمو بمیرم2
✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت..
⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد ..
(گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده)
اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد..
رقیه یه طرف افتاد..
◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین ..
حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه..
( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱)
وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷)
هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
کانال روضه دفتری
👍17❤3👏2
دیگه دنبال نوحه های سنتی زنجیر زنی و سینه زنی محرم و صفر نگرد،نگران چند شب آخر مجالستون نباشید ،همه چیز همینجاست،نصب کن و دعامون کن
♦️نرم افزار فوق العاده زیبا و کاربردی زنجیرزنی و سینه زنی سنتی محرم و صفر به همراه اجرای سبک
♦️شامل نوحه های بسیار زیبای سنتی از شب اول محرم تا آخر ماه صفر ،
با نوای مداحان اهل بیت:حاج مهدی بهشتی،حاح میلاد پیرباوفا،حاج محمد امانی،حاج مهدی اخوان،حاج ابراهیم آذریان ،حاج مهدی اکبری و....
♦️امکان ارسال نوحه ها و آثار خود و بارگذاری و انتشار آن در نرم افزار وجود دارد
♦️این نرم افزار بصورت آنلاین است و مرتبا بروز رسانی میشود ...
https://cafebazaar.ir/app/adineh.software.zangir
♦️نرم افزار فوق العاده زیبا و کاربردی زنجیرزنی و سینه زنی سنتی محرم و صفر به همراه اجرای سبک
♦️شامل نوحه های بسیار زیبای سنتی از شب اول محرم تا آخر ماه صفر ،
با نوای مداحان اهل بیت:حاج مهدی بهشتی،حاح میلاد پیرباوفا،حاج محمد امانی،حاج مهدی اخوان،حاج ابراهیم آذریان ،حاج مهدی اکبری و....
♦️امکان ارسال نوحه ها و آثار خود و بارگذاری و انتشار آن در نرم افزار وجود دارد
♦️این نرم افزار بصورت آنلاین است و مرتبا بروز رسانی میشود ...
https://cafebazaar.ir/app/adineh.software.zangir
👍3
#متن_روضه_های_شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام 🔰🔰
متن روضه شب هشتم محرم – حاج میثم مطیعی
یکی از اُمرای ارتش میگه تنگه ی چزابه یه پدر و پسر باهم داخل میدان مین بودن.میگه یه وقت دیدم سر و صدا میاد. من گفتم نکنه بین این ها دعوا شده،درگیری پیش آمده.رفتم جلو.دیدم پسر میگه:بابا تو اگه بمیری من بیچاره میشم.تو اگه شهید بشی من آواره میشم.
پدر میگه:نه! تو جوونی بذار من برم.آره! پدر دلش نمیاد پسر جوونش رو بفرسته.داغ جوون سخته.هیچ پدری حاضر نیست پسرش رو بفرسته.
میگه خودم میرم.این افسر رزمنده میگه پدر،پسر رو کنار زد.بدون اینکه لحظه ای توقف کنه راهش رو ادامه داد.چندلحظه بعد صدای انفجار مهیب بلند شد.پدر داخل میدون مین به شهادت رسید.میگه پسر سریع خودش رو رسوند بالای سر پدر.
بمیرم برات حسین
میگه ما که نزدیک تر بودیم رفتیم کمک کنیم.یه وقت دیدم پسر جنازه ی پدر رو روی دست گرفت.به طرف بیرون میدان مین حرکت کرد.خودمو بهش رسوندم.گفتم:اجازه بده من بهت کمک کنم.بذار من جنازه رو بردارم.پسره جواب داد اینقده جنازه ی بابای شهیدمو میبرم که بتونم زحمتاشو جبران کنم.
بدون اینکه احساس خستگی کنه جنازه ی پدر رو برد.میگه تا روی پل جنازه رو برد،گذاشت داخل آمبولانس.خودش دوباره برگشت میدان مین.
من یه آقای دیگه هم میشناسم. خودشو رسوند بالای سر بابای نازنینش.شب هشت محرمه. یا امام رضا. دلم برات تنگ شده.
در بین ذکرهای شفابخش درد عشق
الحق که یا امام رضا چیز دیگریست…
یا امام رضا،یا امام رضا،یا امام رضا، مولا….
دوست دارم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی
من تو رو صدا کنم تو هم منو صدا کنی
قربون صفات برم از راه دوری آمدم
آقا قبل اربعین میخوایم بیایم ازت اجازه بگیریم. بگیم آقا داریم میریم کربلا…
گفتم یه بابای دیگه شهید شد،پسرش آمد بالاسرش.
امام رضا داخل حجره بود. درها رو بسته بودند.نقل میکنه از اباصلت. اباصلت میگه درها رو بسته بودم.یه هو دیدم”دَخَلَ علیَّ شابٌّ حَسَنُ الوَجه.” یه آقای خوش چهرهای وارد شد.”فقال یا اباصلت:انا محمدُّبنُ علی”
فرمود اباصلت من جوادالائمه ام.”ثمَّ مَضی نَحوَ اَبیه”رفت خدمت پدر.”فَلَمّا نَظَرَ اِلَیهِ الرِّضا وَثَبَ اِلَیهِ فَعانَقَه” آقای ما خیلی زهر به جان مبارکش اثر کرده بود.
من در روایات دیدم امام رضا از دارلاماره تا منزلشون که راهی نبود صدوق نوشته:پنجاه بار نشست و بلند شد.
امام رضا تا جوادالائمه رو دید از جای خودش بلند شد. ” وَ ضَمَّه إلى صَدرِه…”
جوادش رو به سینه چسبانید
و قَبَّلَ ما بَینَ عَینَیه ” مابین دو دیدگان فرزند رو بوسید و بویید.
قا به شهادت رسید. اینجای روایت میگه امام جواد رو کردن به اباصلت؛ فرمودند:” یا أبا الصّلت! قُمْ فائتنی بالمُغتسل والماء …”پاشو برام یه تخت بیار؛ یه آب بیار بابامو غسل بدم.
قاعده اینه دیگه…پسر باید بیاد بالاسر پدر…اما بمیرم برات حسین که کربلا همه چی برعکس بود…از امام رضا اجازه بگیریم بریم کربلا روضه بخونیم.
به حکم آنکه “علیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق”دلم بدون رضا کربلا نمیخواهد…
علی اکبر رفت میدان؛ جنگ نمایانی کرد. دل گفتنشو ندارم چطور به شهادت رسید،شیخ مفید نوشته: “فَصُرِعَ…”علی بیهوش شد…دست ها رو گردن اسب حلقه کرد…” وَاحتَواهُ القَوم…”همه دورش رو گرفتن، باباش امام حسین هم همینطور شد…
راوی میگه:”تَکافَروا علیه…”لحظه های آخر دور امام حسین شلوغ شد؛ همه اومدن دورش..”
“وَاحتَواهُ القَوم…”همه دورَش کردن…”فَقَطَّعوه بِاَسیافِهِم اِرباََ اِربا….”باباش نگاه میکرد….همه شروع کردند با شمشیر، علی رو ریزریز کردن…علی علی…
بار دیگر زنده میشد روضه های کوچه ها
میرسید هر کس به او ضربه ای میزد به او….
همه دورش کردن….همه میزدن….
بار دیگر زنده میشد روضه های کوچه ها
میرسید هر کس به او ضربه ای میزد به او….
پدرش نگاه میکرد….زینب نگاه میکرد….
اینجا دیگه کار برعکس شد..
کنار جسم تو رسم جهان عوض شده است…
نشسته پیر کنار جوان،علی اکبر…
پیرمرد نشست کنار جوونش…
اگر چه پهلوی تو یاد مادرم کردم
شکسته کوفه سرت را چنان علی…..اکبر
هم شبیه بابام شدی؛هم شبیه مادرم شدی…راوی میگه:”و وَضَعَ خدَّهُ علی خَدِّه…”صورت به صورت جوانش گذاشت…
میگذارد چهره بر رخسار اکبر، ساعتی…
این غروب جانگداز ذبح اسماعیل بود.
اونجا که ماجرای پدر و پسر شهید رو گفتم یه نکته داره خیلی دل آدمو میسوزونه..
پسر آمد جنازه ی پدر رو برداشت…اون راوی میگه با سرعت از میدون مین بیرون برد…اما من میخوام بگم اگه همون رزمنده شهید شده بود؛باباش می اومد بالاسرش،اصلا نمیتونست جنازه ی پسر رو خودش ببره…داغ جوون، پیرمرد رو زمین گیر میکنه.
جوون رو پیر میکنه…
زینب اومد از خیمه ها بیرون…خودش رو روی جنازه ی علی اکبر انداخت…امام حسین آمد…”فَاخَذَها الحُس
#ادامه_روضه🔰🔰
متن روضه شب هشتم محرم – حاج میثم مطیعی
یکی از اُمرای ارتش میگه تنگه ی چزابه یه پدر و پسر باهم داخل میدان مین بودن.میگه یه وقت دیدم سر و صدا میاد. من گفتم نکنه بین این ها دعوا شده،درگیری پیش آمده.رفتم جلو.دیدم پسر میگه:بابا تو اگه بمیری من بیچاره میشم.تو اگه شهید بشی من آواره میشم.
پدر میگه:نه! تو جوونی بذار من برم.آره! پدر دلش نمیاد پسر جوونش رو بفرسته.داغ جوون سخته.هیچ پدری حاضر نیست پسرش رو بفرسته.
میگه خودم میرم.این افسر رزمنده میگه پدر،پسر رو کنار زد.بدون اینکه لحظه ای توقف کنه راهش رو ادامه داد.چندلحظه بعد صدای انفجار مهیب بلند شد.پدر داخل میدون مین به شهادت رسید.میگه پسر سریع خودش رو رسوند بالای سر پدر.
بمیرم برات حسین
میگه ما که نزدیک تر بودیم رفتیم کمک کنیم.یه وقت دیدم پسر جنازه ی پدر رو روی دست گرفت.به طرف بیرون میدان مین حرکت کرد.خودمو بهش رسوندم.گفتم:اجازه بده من بهت کمک کنم.بذار من جنازه رو بردارم.پسره جواب داد اینقده جنازه ی بابای شهیدمو میبرم که بتونم زحمتاشو جبران کنم.
بدون اینکه احساس خستگی کنه جنازه ی پدر رو برد.میگه تا روی پل جنازه رو برد،گذاشت داخل آمبولانس.خودش دوباره برگشت میدان مین.
من یه آقای دیگه هم میشناسم. خودشو رسوند بالای سر بابای نازنینش.شب هشت محرمه. یا امام رضا. دلم برات تنگ شده.
در بین ذکرهای شفابخش درد عشق
الحق که یا امام رضا چیز دیگریست…
یا امام رضا،یا امام رضا،یا امام رضا، مولا….
دوست دارم نگات کنم تو هم منو نگاه کنی
من تو رو صدا کنم تو هم منو صدا کنی
قربون صفات برم از راه دوری آمدم
آقا قبل اربعین میخوایم بیایم ازت اجازه بگیریم. بگیم آقا داریم میریم کربلا…
گفتم یه بابای دیگه شهید شد،پسرش آمد بالاسرش.
امام رضا داخل حجره بود. درها رو بسته بودند.نقل میکنه از اباصلت. اباصلت میگه درها رو بسته بودم.یه هو دیدم”دَخَلَ علیَّ شابٌّ حَسَنُ الوَجه.” یه آقای خوش چهرهای وارد شد.”فقال یا اباصلت:انا محمدُّبنُ علی”
فرمود اباصلت من جوادالائمه ام.”ثمَّ مَضی نَحوَ اَبیه”رفت خدمت پدر.”فَلَمّا نَظَرَ اِلَیهِ الرِّضا وَثَبَ اِلَیهِ فَعانَقَه” آقای ما خیلی زهر به جان مبارکش اثر کرده بود.
من در روایات دیدم امام رضا از دارلاماره تا منزلشون که راهی نبود صدوق نوشته:پنجاه بار نشست و بلند شد.
امام رضا تا جوادالائمه رو دید از جای خودش بلند شد. ” وَ ضَمَّه إلى صَدرِه…”
جوادش رو به سینه چسبانید
و قَبَّلَ ما بَینَ عَینَیه ” مابین دو دیدگان فرزند رو بوسید و بویید.
قا به شهادت رسید. اینجای روایت میگه امام جواد رو کردن به اباصلت؛ فرمودند:” یا أبا الصّلت! قُمْ فائتنی بالمُغتسل والماء …”پاشو برام یه تخت بیار؛ یه آب بیار بابامو غسل بدم.
قاعده اینه دیگه…پسر باید بیاد بالاسر پدر…اما بمیرم برات حسین که کربلا همه چی برعکس بود…از امام رضا اجازه بگیریم بریم کربلا روضه بخونیم.
به حکم آنکه “علیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق”دلم بدون رضا کربلا نمیخواهد…
علی اکبر رفت میدان؛ جنگ نمایانی کرد. دل گفتنشو ندارم چطور به شهادت رسید،شیخ مفید نوشته: “فَصُرِعَ…”علی بیهوش شد…دست ها رو گردن اسب حلقه کرد…” وَاحتَواهُ القَوم…”همه دورش رو گرفتن، باباش امام حسین هم همینطور شد…
راوی میگه:”تَکافَروا علیه…”لحظه های آخر دور امام حسین شلوغ شد؛ همه اومدن دورش..”
“وَاحتَواهُ القَوم…”همه دورَش کردن…”فَقَطَّعوه بِاَسیافِهِم اِرباََ اِربا….”باباش نگاه میکرد….همه شروع کردند با شمشیر، علی رو ریزریز کردن…علی علی…
بار دیگر زنده میشد روضه های کوچه ها
میرسید هر کس به او ضربه ای میزد به او….
همه دورش کردن….همه میزدن….
بار دیگر زنده میشد روضه های کوچه ها
میرسید هر کس به او ضربه ای میزد به او….
پدرش نگاه میکرد….زینب نگاه میکرد….
اینجا دیگه کار برعکس شد..
کنار جسم تو رسم جهان عوض شده است…
نشسته پیر کنار جوان،علی اکبر…
پیرمرد نشست کنار جوونش…
اگر چه پهلوی تو یاد مادرم کردم
شکسته کوفه سرت را چنان علی…..اکبر
هم شبیه بابام شدی؛هم شبیه مادرم شدی…راوی میگه:”و وَضَعَ خدَّهُ علی خَدِّه…”صورت به صورت جوانش گذاشت…
میگذارد چهره بر رخسار اکبر، ساعتی…
این غروب جانگداز ذبح اسماعیل بود.
اونجا که ماجرای پدر و پسر شهید رو گفتم یه نکته داره خیلی دل آدمو میسوزونه..
پسر آمد جنازه ی پدر رو برداشت…اون راوی میگه با سرعت از میدون مین بیرون برد…اما من میخوام بگم اگه همون رزمنده شهید شده بود؛باباش می اومد بالاسرش،اصلا نمیتونست جنازه ی پسر رو خودش ببره…داغ جوون، پیرمرد رو زمین گیر میکنه.
جوون رو پیر میکنه…
زینب اومد از خیمه ها بیرون…خودش رو روی جنازه ی علی اکبر انداخت…امام حسین آمد…”فَاخَذَها الحُس
#ادامه_روضه🔰🔰
👍5❤3
َین و رَدَّها الی الفُسطاط”به هر زحمتی بود زینب رو بلند کرد برگردوند خیمه ها…
اما دیگه خودش موند و این جنازه….نتونست کاری بکنه…
راوی میگه یه وقت دیدم برگشت سمت خیمه ها…”وَ اَمَرَ فِتیانِه…جوون ها رو صدا زد…”فَقال:اِحمَلوا اَخاکُم…” بیاید برادرتون رو ببرید…
“فَحَمَلوه حتّی وَضعوا بین یَدَیِ الفُسطاط الّذی کانوا یَقاتِلون اَمامَه…”
جوون ها اومدن علی رو بردن جلوی خیمه ای گذاشتن که مقابلش میجنگیدن. اینجاست که این شعر شان نزولشه:
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
حسین جانم…حسین جانم…حسین جان…
اما دیگه خودش موند و این جنازه….نتونست کاری بکنه…
راوی میگه یه وقت دیدم برگشت سمت خیمه ها…”وَ اَمَرَ فِتیانِه…جوون ها رو صدا زد…”فَقال:اِحمَلوا اَخاکُم…” بیاید برادرتون رو ببرید…
“فَحَمَلوه حتّی وَضعوا بین یَدَیِ الفُسطاط الّذی کانوا یَقاتِلون اَمامَه…”
جوون ها اومدن علی رو بردن جلوی خیمه ای گذاشتن که مقابلش میجنگیدن. اینجاست که این شعر شان نزولشه:
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
حسین جانم…حسین جانم…حسین جان…