#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات ۵
بسم الله الرحمن الرحیم...
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ...
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
ببین حرف دلت هست یا نه...
در این ایام فاطمیه...
ایام عزای مادرش زهرا...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
🔹گره از مشکل پیچیده ما وا میکرد
یه مشکلی تمام شیعیان دارند...
یه درد دلی همه شیعیان دارند...
🔹کاش میآمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا میکرد
ای کاش امام زمان ما می آمد...
قبر مخفی مادر رو نشون می داد...
مثل یه همچین شبها و روزهایی...
شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا...
برا قبر مادر حرم می ساختند...
برا قبر مادر ضریح می ساختند....
کنار ضریح می نشستند...
هی زار زار گریه می کردند...
خود امام زمان روضه می خوندند...
دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند...
🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد
حالا از سوز دلت صدا بزن...
یا بن الحسن...
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات ۵
بسم الله الرحمن الرحیم...
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ...
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
ببین حرف دلت هست یا نه...
در این ایام فاطمیه...
ایام عزای مادرش زهرا...
🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد
🔹گره از مشکل پیچیده ما وا میکرد
یه مشکلی تمام شیعیان دارند...
یه درد دلی همه شیعیان دارند...
🔹کاش میآمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا میکرد
ای کاش امام زمان ما می آمد...
قبر مخفی مادر رو نشون می داد...
مثل یه همچین شبها و روزهایی...
شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا...
برا قبر مادر حرم می ساختند...
برا قبر مادر ضریح می ساختند....
کنار ضریح می نشستند...
هی زار زار گریه می کردند...
خود امام زمان روضه می خوندند...
دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند...
🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا
🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد
حالا از سوز دلت صدا بزن...
یا بن الحسن...
#کرامات
#حضرت_زهرا
ابن شهراشوب در کتاب«مناقب»از مالک بن دینار نقل کرده است که گفت: در مسیر حجّ به زن لاغر اندامی برخوردم که بر چهار پای ضعیفی سوار شده بود و مردم او را نصیحت می کردند که برگردد.
وقتیکه به وسط آن بیابان رسیدیم چهار پای او عاجز شد و او را از رفتن باز داشت،سر را به طرف آسمان بلند کرد و گفت:
خداوندا،نه مرا در خانه ام رها کردی و نه به خانه ات رسانیدی،به عزّت و جلالت قسم اگر غیر از تو با من چنین رفتاری می کرد شکایت او را به عرض تو می رساندم.
مالک گوید:همینکه راز و نیاز زن تمام شد ناگهان شخصی در آن بیابان پیدا شد در حالیکه افسار شتری را در دست داشت،مهار ناقه را به او داد و گفت:
سوار شو،زن سوار شد و شتر مثل برق زود گذر به راه افتاد،وقتی به محلّ طواف رسیدم او را دیدم که طواف می کند،خدمتش رسیدم و او را قسم دادم که خود را معرّفی کند،گفت :
(أنا شهره بنت مسکه بنت فضّه خادمه الزهراء سلام اللَّه علیها)
من نامم شهره است و نام مادرم مسکه است که او دختر فضّه خدمتگزار حضرت زهرا سلام اللَّه علیها بوده است.
📚مناقب ابن شهراشوب،ج۳،ص۳۳۸
📚بحار الأنوار،ج
#حضرت_زهرا
ابن شهراشوب در کتاب«مناقب»از مالک بن دینار نقل کرده است که گفت: در مسیر حجّ به زن لاغر اندامی برخوردم که بر چهار پای ضعیفی سوار شده بود و مردم او را نصیحت می کردند که برگردد.
وقتیکه به وسط آن بیابان رسیدیم چهار پای او عاجز شد و او را از رفتن باز داشت،سر را به طرف آسمان بلند کرد و گفت:
خداوندا،نه مرا در خانه ام رها کردی و نه به خانه ات رسانیدی،به عزّت و جلالت قسم اگر غیر از تو با من چنین رفتاری می کرد شکایت او را به عرض تو می رساندم.
مالک گوید:همینکه راز و نیاز زن تمام شد ناگهان شخصی در آن بیابان پیدا شد در حالیکه افسار شتری را در دست داشت،مهار ناقه را به او داد و گفت:
سوار شو،زن سوار شد و شتر مثل برق زود گذر به راه افتاد،وقتی به محلّ طواف رسیدم او را دیدم که طواف می کند،خدمتش رسیدم و او را قسم دادم که خود را معرّفی کند،گفت :
(أنا شهره بنت مسکه بنت فضّه خادمه الزهراء سلام اللَّه علیها)
من نامم شهره است و نام مادرم مسکه است که او دختر فضّه خدمتگزار حضرت زهرا سلام اللَّه علیها بوده است.
📚مناقب ابن شهراشوب،ج۳،ص۳۳۸
📚بحار الأنوار،ج
#حضرت_زهرا
#کرامات
علی بن معمر،یکی از یاران امام علی(ع)می گوید:
آنگاه که حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به شهادت رسیدند،(اُم اَیمَن) یکی از کنیزان آن حضرت مدینه را ترک کرد و به سوی مکّه خارج شدند و با خود گفت:دیگر بعد از فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بهتر است که روی مدینه را نبینم.
در بین راه در بیابان(جحفه)تشنگی شدیدی بر وی عارض شد،تا حدی که بر زندگی خود ترسید ،پس همانا چشمان خود را به طرف آسمان دوخت و عرض کرد:
"پروردگارا،آیا مرا تشنه می گذاری،در حالیکه من خادم و کنیز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر پیغمبرت هستم؟".
پس ناگهان دلوی پر از آب از بهشت،از آسمان بر وی نازل شد و اُم اَیمَن از آن آب نوشید و تا چند سال،نه گرسنه شد و نه غذایی خورد.
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۳،ص۳۳۸
📚بحار الانوار ج۴۳ ص ۵۰
#کرامات
علی بن معمر،یکی از یاران امام علی(ع)می گوید:
آنگاه که حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به شهادت رسیدند،(اُم اَیمَن) یکی از کنیزان آن حضرت مدینه را ترک کرد و به سوی مکّه خارج شدند و با خود گفت:دیگر بعد از فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بهتر است که روی مدینه را نبینم.
در بین راه در بیابان(جحفه)تشنگی شدیدی بر وی عارض شد،تا حدی که بر زندگی خود ترسید ،پس همانا چشمان خود را به طرف آسمان دوخت و عرض کرد:
"پروردگارا،آیا مرا تشنه می گذاری،در حالیکه من خادم و کنیز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر پیغمبرت هستم؟".
پس ناگهان دلوی پر از آب از بهشت،از آسمان بر وی نازل شد و اُم اَیمَن از آن آب نوشید و تا چند سال،نه گرسنه شد و نه غذایی خورد.
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۳،ص۳۳۸
📚بحار الانوار ج۴۳ ص ۵۰
روضه حضرت زهرا(س)
نولار خرام ایده سن بیرده سرو قامتیوه
نثار ایدم گل سوری و یاس و مینانی
گل آفتابیله بارانیله شکفته لنر
اودور گوزوم توکوری سیل اشک بارانی
نیه آچلمیری گل کیمی سولان رخسار
زبس گوروب جفای دور دورانی
(بورا یتیشنده دیدی زهرا نیه دورموسان دولاناسان من سنین دولانان یریوه گل سپم یری وار دیه عمواوغلی من دورام دولانام سن دوزنمه سن آخی )
دیوار میکند کمکم راه میروم
اریتدی جسمینی تشریح محض ایلدی غم
پوزولدی نقشه سی قالدی نماسی زهرانون
همان او صدمه اولوب باعث وفات بتول
چکوبدی بستر مرگه او روح ایمانی
او نازنین بدنی غصه لر اله اریدیب
شبیه ایدیبدی هلاله او ماه رخشانی
گلیبدی بیر گون علی گوردی رو به قبله یاتوب
کسوب علاقه بدندن قوای جسمانی
بو نیتیله او خاموشی بیر دانشدرسین
گلوب تکلمه بو سوزلر اولدی عنوانی
دیدی ایاقه دور ای قائد الصلواه قیزی
گوزون فداسی گوز آچ گور بو دیده گریانی
ایاقه دور ای حامل الزکات قیزی
رعایت ایله علی غریب و تنهانی
اوچومجی دفعه بویوردی عمواوغلوام زهرا
گوزون فداسی گوز آچ گور بو دیده گریانی
بو سوزده گوزلرین آچدی بتول نازیله
طبسمیله ایدیب شاد او غملی مولانی
(زهرا گوزون آچماق همین گوردی علی آغلور ، علینون آغلاماسین گورماخ همین خانم بیر گولدی دیدی عمواوغلی من بو حالا دوشموشم سن آغلامیاسان ها)
بو سوزده گوزلرین آچدی بتول نازیله
طبسمیله ایدیب شاد او غملی مولانی
دیدی عمواوغلی بئله آغلاما سنه قربان
گوزومده گوندوزومی ایتمه لیل ظلمانی
منی بهشتیدن ایتدین بو عالنه معطوف
زیارتیندن اولار بو نقیصه جبرانی
(عمواوغلی من بابامنان بهشتدیدیم الله دوزنمدی سنین گوز یاشیوی گوره منیم روحوم گینه کالبدوما منتقل اولدی گلدیم گورم عمواوغلی دردون نمنه دی آخی اله دینده عمواوغلی دردین نمنه دی دیدی زهرا)
مدینه اهلی کیمین سنده دویموسان منن
دیدی عمواوغلی
من سنه دنیاجه احترام ایدرم
دیسن قعود بویورسان قیام ایدرم
اشیدمیشم سنه کوچه ده سلام ورمیلر
ئوزوم ایاقیوه دورام سنه سلام ایدرم
عمواوغلی
قویما سولا بالالاریم فرض اله غنچه گولدولر
چونکه بالا بویوتماقون زحمتینی آنا بولر
آغلاسا تلخ کام اولار گولسه بالا آنا گولر
سنه مطیع اوامر قابض الارواح
اطاعت امریوه ایلر او پیک ربانی
حیات و مرگی کناریمده روبرو گورورم
گل ای کرامتی عاجز قویان مسیحانی
حیات چشمه سی جاریدی هر دمینده ولی
قضایه بیله یازوب کل من علیهانی
اجازه ویرسن اگر چوخ یورولموشام منده
گدیب بهشتیده اولام رسول مهمانی
(بیردن دیدی زهرا)
گیت منیم ایویمده چوخ اینجیدین
یوزده کی سیلی یرین ویرمه نشان جدیوه
گَل اتاقی بیر خلوت ایلیاق تنگه گَلدی سینم عم اوغلی جان
آغلیاق حسینیله زینبه بیر دویونجا باهم عم اوغلی جان
دوقّوز ایلدی بو ایوده لطفیوین سایه سینده من دالدالانموشام
جان دیوب سنه جان ایشیتمیشم سن یانان مصیبتده یانموشام
هر گئجه حسینیم سو ایستیوب فضّه دن قاباق من اویانموشام
یوز گوزین اوپوب استراحتین ایتمیشم فراهم عم اوغلی جان
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه
التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه
من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله
در زدم دیدم خودت پشت دری الحمدلله
حلالم کن این همه دردو طاقت آوردی
به خاطر علی زمین خوردی
میبینمت به هم میریزم
اگه زهرا عجل وفاتی رو نمیخوندی
اگه دو هفته دیگه میموندی
نوزده سالت میشد عزیزم
من تنها من مظلوم ازت میخواهم نرو خانم
من تنها من مظلوم ازت میخواهم بمون خانم
#فاطمیه
نولار خرام ایده سن بیرده سرو قامتیوه
نثار ایدم گل سوری و یاس و مینانی
گل آفتابیله بارانیله شکفته لنر
اودور گوزوم توکوری سیل اشک بارانی
نیه آچلمیری گل کیمی سولان رخسار
زبس گوروب جفای دور دورانی
(بورا یتیشنده دیدی زهرا نیه دورموسان دولاناسان من سنین دولانان یریوه گل سپم یری وار دیه عمواوغلی من دورام دولانام سن دوزنمه سن آخی )
دیوار میکند کمکم راه میروم
اریتدی جسمینی تشریح محض ایلدی غم
پوزولدی نقشه سی قالدی نماسی زهرانون
همان او صدمه اولوب باعث وفات بتول
چکوبدی بستر مرگه او روح ایمانی
او نازنین بدنی غصه لر اله اریدیب
شبیه ایدیبدی هلاله او ماه رخشانی
گلیبدی بیر گون علی گوردی رو به قبله یاتوب
کسوب علاقه بدندن قوای جسمانی
بو نیتیله او خاموشی بیر دانشدرسین
گلوب تکلمه بو سوزلر اولدی عنوانی
دیدی ایاقه دور ای قائد الصلواه قیزی
گوزون فداسی گوز آچ گور بو دیده گریانی
ایاقه دور ای حامل الزکات قیزی
رعایت ایله علی غریب و تنهانی
اوچومجی دفعه بویوردی عمواوغلوام زهرا
گوزون فداسی گوز آچ گور بو دیده گریانی
بو سوزده گوزلرین آچدی بتول نازیله
طبسمیله ایدیب شاد او غملی مولانی
(زهرا گوزون آچماق همین گوردی علی آغلور ، علینون آغلاماسین گورماخ همین خانم بیر گولدی دیدی عمواوغلی من بو حالا دوشموشم سن آغلامیاسان ها)
بو سوزده گوزلرین آچدی بتول نازیله
طبسمیله ایدیب شاد او غملی مولانی
دیدی عمواوغلی بئله آغلاما سنه قربان
گوزومده گوندوزومی ایتمه لیل ظلمانی
منی بهشتیدن ایتدین بو عالنه معطوف
زیارتیندن اولار بو نقیصه جبرانی
(عمواوغلی من بابامنان بهشتدیدیم الله دوزنمدی سنین گوز یاشیوی گوره منیم روحوم گینه کالبدوما منتقل اولدی گلدیم گورم عمواوغلی دردون نمنه دی آخی اله دینده عمواوغلی دردین نمنه دی دیدی زهرا)
مدینه اهلی کیمین سنده دویموسان منن
دیدی عمواوغلی
من سنه دنیاجه احترام ایدرم
دیسن قعود بویورسان قیام ایدرم
اشیدمیشم سنه کوچه ده سلام ورمیلر
ئوزوم ایاقیوه دورام سنه سلام ایدرم
عمواوغلی
قویما سولا بالالاریم فرض اله غنچه گولدولر
چونکه بالا بویوتماقون زحمتینی آنا بولر
آغلاسا تلخ کام اولار گولسه بالا آنا گولر
سنه مطیع اوامر قابض الارواح
اطاعت امریوه ایلر او پیک ربانی
حیات و مرگی کناریمده روبرو گورورم
گل ای کرامتی عاجز قویان مسیحانی
حیات چشمه سی جاریدی هر دمینده ولی
قضایه بیله یازوب کل من علیهانی
اجازه ویرسن اگر چوخ یورولموشام منده
گدیب بهشتیده اولام رسول مهمانی
(بیردن دیدی زهرا)
گیت منیم ایویمده چوخ اینجیدین
یوزده کی سیلی یرین ویرمه نشان جدیوه
گَل اتاقی بیر خلوت ایلیاق تنگه گَلدی سینم عم اوغلی جان
آغلیاق حسینیله زینبه بیر دویونجا باهم عم اوغلی جان
دوقّوز ایلدی بو ایوده لطفیوین سایه سینده من دالدالانموشام
جان دیوب سنه جان ایشیتمیشم سن یانان مصیبتده یانموشام
هر گئجه حسینیم سو ایستیوب فضّه دن قاباق من اویانموشام
یوز گوزین اوپوب استراحتین ایتمیشم فراهم عم اوغلی جان
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه
التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه
من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله
در زدم دیدم خودت پشت دری الحمدلله
حلالم کن این همه دردو طاقت آوردی
به خاطر علی زمین خوردی
میبینمت به هم میریزم
اگه زهرا عجل وفاتی رو نمیخوندی
اگه دو هفته دیگه میموندی
نوزده سالت میشد عزیزم
من تنها من مظلوم ازت میخواهم نرو خانم
من تنها من مظلوم ازت میخواهم بمون خانم
#فاطمیه
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
گل اوتور واردی سنه سرلی سوزوم
سنده ننن کیمی یارانبسان مصیبته
من ئولمه میش سنی ئوزومه نائب ایلیرم
بسکه لیاقتین بولورم وار نیابته
گوندوز لرین آغلار گچه جاخ قیزیم
کیپریکلرین توکجاخ یوزوه اشک آل قیزیم
زینب ای فاطمه نین مظهر تقواسی قیزیم
وی علینین مثل صبر و شکیباسی قیزیم
آغلاما آغلاماقون آرتیراجاخ رگتیوی
گیدجاخ خاطریوین قدرت و یاراسی قیزیم
گل اشیت آخر عمرومده وصیتلریمی
آناوین واردی ثمر بخش وصایاسی قیزیم
قیزلارین عفت و تقوادی قیزیم
زیب و زری
زینتی عصمت و اخلاق سجایاسی قیزیم
فتنه لر یاغسادا صبر ایله ایتیرمه ئوزوی
سنده قوی صورته صبرین دوشه معناسی قیزیم
مندن آیریلماقا صبر ایت بو ایوین چون سن اوزون
من
الندن صورا سن سن بو ایوین زهراسی قیزیم
سن بوگوندن اولاجاقسان آناسیزلار آناسی
واردی سندن آناوین نچه تمناسی قیزیم
آنالیق ایله حسینیله حسن قارداشوا
(فضه دییر سحر دوردوم گوردوم خانم دوروب ایاقا منه دییر فضه ایستیرم بیر استحمام الیم اله بو سوزی ایشیدماخ همین گوردوم زینب اول ایشی کی گوردی ننه نین یرین جمع ایلدی الله ننم دوردی ایاقا اله بیر )
واردی سندن آناوین نچه تمناسی قیزیم
آنالیق ایله حسینیله حسن قارداشوا
آنا لازمدی اولا عاطفه دریاسی قیزیم
همدم گرمیله گرم ایله علی محفلیتی
هم بو کاشانه نین اول انجمن آراسی قیزیم
اولمویا خاطر آزاد علی غصه لنه
(قیزیم بابانان چوخ مواظب اول من بو حالا دوشموشم علی آغلامیا)
همدم گرمیله گرم ایله علی محفلیتی
هم بو کاشانه نین اول انجمن آراسی قیزیم
اولمویا خاطر آزاد علی غصه لنه
بابان آدامسیزدی اونا خدمتین تمام ایله خدمتین تمام ایله
ایوه گلنده ادبا دور قیزیم قیام ایله دور قیزیم قیام ایله
سلام ائدن یوخدی اونا دور قیزیم سلام ایله دور قیزیم سلام ایله
همدم گرمیله گرم ایله علی محفلیتی
هم بو کاشانه نین اول انجمن آراسی قیزیم
اولمویا خاطر آزاد علی غصه لنه
غصه لنسه اولاجاخ روحومون ایزاسی قیزیم
منکه آز عمرومی صرف ایلمیشم خدمتینه
حالتیمدی بوسوزون شاهد گویاسی قیزیم
بیعت اوستونده علی خاطرینه ئولدی بالام
هم بوکولدی آناوین قامت رعناسی قیزیم
بیرده بیر گون گوره سن لعل لبینده حسنین
باتاجاخ یاسه اونون یاسمن و یاسی قیزیم
اگر من ئولسم عذاریوه سیل اشکیوی آچما سیل اشکیوی آچما
فراقیمه صب ایله قیزیم قلبه تیر غم ساچما قلبه تیر غم ساچما
حسن یانندا گوزل بالا کوچه صحبتین آچما کوچه صحبتین آچما
(قوی حسنین یادنان چخسین بالا )
بیرده بیر گون گوره سن لعل لبینده حسنین
باتاجاخ یاسه اونون یاسمن و یاسی قیزیم
بیرده بو کلثوم کی چوخ فکریمی مشغول الیب
چوخ کیچیکدی یوخ اونون غصه تواناسی قیزیم
بیرده سن سن کی ئوزون نایبه سن سنده منه
سنده وار فاطمه نین سیرت و سیماسی قیزیم
(خانم یانایانا دیدی قیزیم)
دیگر برای ماندن مادر دعا نکن
من هم عروس بودمو مادر نداشتم
شرکتین وار بو حسینیله قیامه گیده سن
او قیامیله اولار محشر کبراسی قیزیم
گر قاپیم یاندی سنینده یاناجاخ خیمه لرین
#فاطمیه
گل اوتور واردی سنه سرلی سوزوم
سنده ننن کیمی یارانبسان مصیبته
من ئولمه میش سنی ئوزومه نائب ایلیرم
بسکه لیاقتین بولورم وار نیابته
گوندوز لرین آغلار گچه جاخ قیزیم
کیپریکلرین توکجاخ یوزوه اشک آل قیزیم
زینب ای فاطمه نین مظهر تقواسی قیزیم
وی علینین مثل صبر و شکیباسی قیزیم
آغلاما آغلاماقون آرتیراجاخ رگتیوی
گیدجاخ خاطریوین قدرت و یاراسی قیزیم
گل اشیت آخر عمرومده وصیتلریمی
آناوین واردی ثمر بخش وصایاسی قیزیم
قیزلارین عفت و تقوادی قیزیم
زیب و زری
زینتی عصمت و اخلاق سجایاسی قیزیم
فتنه لر یاغسادا صبر ایله ایتیرمه ئوزوی
سنده قوی صورته صبرین دوشه معناسی قیزیم
مندن آیریلماقا صبر ایت بو ایوین چون سن اوزون
من
الندن صورا سن سن بو ایوین زهراسی قیزیم
سن بوگوندن اولاجاقسان آناسیزلار آناسی
واردی سندن آناوین نچه تمناسی قیزیم
آنالیق ایله حسینیله حسن قارداشوا
(فضه دییر سحر دوردوم گوردوم خانم دوروب ایاقا منه دییر فضه ایستیرم بیر استحمام الیم اله بو سوزی ایشیدماخ همین گوردوم زینب اول ایشی کی گوردی ننه نین یرین جمع ایلدی الله ننم دوردی ایاقا اله بیر )
واردی سندن آناوین نچه تمناسی قیزیم
آنالیق ایله حسینیله حسن قارداشوا
آنا لازمدی اولا عاطفه دریاسی قیزیم
همدم گرمیله گرم ایله علی محفلیتی
هم بو کاشانه نین اول انجمن آراسی قیزیم
اولمویا خاطر آزاد علی غصه لنه
(قیزیم بابانان چوخ مواظب اول من بو حالا دوشموشم علی آغلامیا)
همدم گرمیله گرم ایله علی محفلیتی
هم بو کاشانه نین اول انجمن آراسی قیزیم
اولمویا خاطر آزاد علی غصه لنه
بابان آدامسیزدی اونا خدمتین تمام ایله خدمتین تمام ایله
ایوه گلنده ادبا دور قیزیم قیام ایله دور قیزیم قیام ایله
سلام ائدن یوخدی اونا دور قیزیم سلام ایله دور قیزیم سلام ایله
همدم گرمیله گرم ایله علی محفلیتی
هم بو کاشانه نین اول انجمن آراسی قیزیم
اولمویا خاطر آزاد علی غصه لنه
غصه لنسه اولاجاخ روحومون ایزاسی قیزیم
منکه آز عمرومی صرف ایلمیشم خدمتینه
حالتیمدی بوسوزون شاهد گویاسی قیزیم
بیعت اوستونده علی خاطرینه ئولدی بالام
هم بوکولدی آناوین قامت رعناسی قیزیم
بیرده بیر گون گوره سن لعل لبینده حسنین
باتاجاخ یاسه اونون یاسمن و یاسی قیزیم
اگر من ئولسم عذاریوه سیل اشکیوی آچما سیل اشکیوی آچما
فراقیمه صب ایله قیزیم قلبه تیر غم ساچما قلبه تیر غم ساچما
حسن یانندا گوزل بالا کوچه صحبتین آچما کوچه صحبتین آچما
(قوی حسنین یادنان چخسین بالا )
بیرده بیر گون گوره سن لعل لبینده حسنین
باتاجاخ یاسه اونون یاسمن و یاسی قیزیم
بیرده بو کلثوم کی چوخ فکریمی مشغول الیب
چوخ کیچیکدی یوخ اونون غصه تواناسی قیزیم
بیرده سن سن کی ئوزون نایبه سن سنده منه
سنده وار فاطمه نین سیرت و سیماسی قیزیم
(خانم یانایانا دیدی قیزیم)
دیگر برای ماندن مادر دعا نکن
من هم عروس بودمو مادر نداشتم
شرکتین وار بو حسینیله قیامه گیده سن
او قیامیله اولار محشر کبراسی قیزیم
گر قاپیم یاندی سنینده یاناجاخ خیمه لرین
#فاطمیه
آه فضه
Mohjat.Net
آه فضه خونمون شده همش روضه
آه فضه روی مسماره خونِ تازه
آه فضه دردمون شده بی اندازه
یه نفر نگفت که زهرا یه زنه
این درد منه این درد منه
زنِ باردارو کسی نمیزنه
این درد منه این درد منه
از چهل نفر خورده یه تن
این درد منه این درد منه
****
آه مسمار چی نوشتی آخه رو دیوار
آه مسمار مادر ما رو کشتن انگار
آه مسمار چشای مادر ما شد تار
در شکست و دیگه شد برو بیا
وا محمدا وا محمدا
مونده بود حسین زیر دست و پا
وا محمدا وا محمدا
مادرم رفت دلش کرب و بلا
وا محمدا وا محمدا
🔹جدید
🔸شور
#حضرت_زهرا
#نریمان_پناهی
فاطمیه اول 1403
ارائه متن و صوت
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
آه فضه روی مسماره خونِ تازه
آه فضه دردمون شده بی اندازه
یه نفر نگفت که زهرا یه زنه
این درد منه این درد منه
زنِ باردارو کسی نمیزنه
این درد منه این درد منه
از چهل نفر خورده یه تن
این درد منه این درد منه
****
آه مسمار چی نوشتی آخه رو دیوار
آه مسمار مادر ما رو کشتن انگار
آه مسمار چشای مادر ما شد تار
در شکست و دیگه شد برو بیا
وا محمدا وا محمدا
مونده بود حسین زیر دست و پا
وا محمدا وا محمدا
مادرم رفت دلش کرب و بلا
وا محمدا وا محمدا
🔹جدید
🔸شور
#حضرت_زهرا
#نریمان_پناهی
فاطمیه اول 1403
ارائه متن و صوت
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
زهرا که گل سر سبد گلشن طاهاست
مصداق بزرگی و کمال ، آیت کبراست
این بس ز مَقامش که نبی گفت بکرّات
او پارۀ قلب من و هم امّ ابیهاست
او ناطقۀ مُطلقه در مکتب توحید
او شافعۀ محشر در نشئۀ فرداست
او مظهر پاکی و عفاف است و قِداست
ازهرچه که زشتی است مُبراست ، مُبراست
انسیۀ حورا بود و طاهره عذرا
راضیه و مرضیه و زکیه و زهراست
او نادرۀ عصر و مِهین مادر گیتی است
او عالمۀ دَهر ثَری تا به ثُریاست
چون سینۀ بی کینۀ او طور تجلّا
انوار اُلوهیت یکپارچه پیداست
قبرش که زدیده حسب الظاهر مخفی است
در چشم حقیقت بین چون جنّت مأواست
ای صاعقه ات پرتو انوار الهی
وی بارقه ات نور دل حضرت مولاست
ای من بفدایت که سه شب داده ای از مهر
افطار به آنی که خود او غیر تو میخواست
تو کوثری و باعث ایجاد موالی
بی ربط محمّد را گفتند که تنهاست
عیسی به غلامیت همی بسته کمر تنگ
موسی است تو را بنده اگر با ید و بیضاست
طوبی شده شرمنده و خجلت زده شد سرو
نقّاش ازل تا قد موزون تو آراست
از دام تو کوتاه شده دست تطاول
وز نام تو اسلام مُشید شد و برپاست
هم چاکر و دربان تو سلمان و اباذر
هم خادمۀ خانه ات سارا و صفوراست
بر دوش کشد غاشیه جبریل امینت
جاروب کش مَصطبه ات هاجر و حواست
دیدند تو را روی چو اجرام سماوی
در بین همه تا ابد اندیشه و نجواست
آیا مگر او ماه دگر باشد و خورشید
تابید چنین بر زبر خاک و بپا خواست
ابناء تو احیاگر دینند به تحقیق
هستند صدف تو دُر و آن دُر دُر یکتاست
ای من بفدای تو و ایثار و گذشتت
برمردم حاجتمند این صحنه چه زیباست
قرآن که نمودار تعالیم بُلند است
سرتا سر آن حاوی اعجاز و مُسمّاست
بالنده به تو باشد و ممدوح توئی تو
آنرا که در این راه خرد باشد و بیناست
هرگز به شکستت نتوان کرد تَعمّق
پیروزی مُحرز شده ات نقش بدلهاست
نامرد تو را زد که به مردیش دهد رنگ
ای شیعه تو مپسند که آن فرد تواناست
او ننگ عرب ، ننگ عرب ، ننگ عرب شد
بر لعن خود افزود چو از مرتبه پیراست
در مِدحت همتای علی طبع تو «رونق»
الحق که چه نیکو و پسندیده و گویاست
ورنه چو توئی بین ادیبان نتوان یافت
در سُستی گفتار و تقرّب به کم و کاست
ای مشعلۀ مُشتعل مردم حق جو
وی آنکه بسویت همه را دست تمنّاست
از خواب گران تا نگران سر به در آریم
چشم طمع ما به تو ای بانوی علیاست
ما را به سراشیبی آن مهلکه مپسند
آن ورطه که بس پُرخطر و مُوحش و ژرفاست
ما ذرّۀ سرگشته و تو چشمۀ خورشید
ما قطرۀ ناچیز که خود داخل دریاست
شاعر:
حاج محمد رونقی مازندرانی
مصداق بزرگی و کمال ، آیت کبراست
این بس ز مَقامش که نبی گفت بکرّات
او پارۀ قلب من و هم امّ ابیهاست
او ناطقۀ مُطلقه در مکتب توحید
او شافعۀ محشر در نشئۀ فرداست
او مظهر پاکی و عفاف است و قِداست
ازهرچه که زشتی است مُبراست ، مُبراست
انسیۀ حورا بود و طاهره عذرا
راضیه و مرضیه و زکیه و زهراست
او نادرۀ عصر و مِهین مادر گیتی است
او عالمۀ دَهر ثَری تا به ثُریاست
چون سینۀ بی کینۀ او طور تجلّا
انوار اُلوهیت یکپارچه پیداست
قبرش که زدیده حسب الظاهر مخفی است
در چشم حقیقت بین چون جنّت مأواست
ای صاعقه ات پرتو انوار الهی
وی بارقه ات نور دل حضرت مولاست
ای من بفدایت که سه شب داده ای از مهر
افطار به آنی که خود او غیر تو میخواست
تو کوثری و باعث ایجاد موالی
بی ربط محمّد را گفتند که تنهاست
عیسی به غلامیت همی بسته کمر تنگ
موسی است تو را بنده اگر با ید و بیضاست
طوبی شده شرمنده و خجلت زده شد سرو
نقّاش ازل تا قد موزون تو آراست
از دام تو کوتاه شده دست تطاول
وز نام تو اسلام مُشید شد و برپاست
هم چاکر و دربان تو سلمان و اباذر
هم خادمۀ خانه ات سارا و صفوراست
بر دوش کشد غاشیه جبریل امینت
جاروب کش مَصطبه ات هاجر و حواست
دیدند تو را روی چو اجرام سماوی
در بین همه تا ابد اندیشه و نجواست
آیا مگر او ماه دگر باشد و خورشید
تابید چنین بر زبر خاک و بپا خواست
ابناء تو احیاگر دینند به تحقیق
هستند صدف تو دُر و آن دُر دُر یکتاست
ای من بفدای تو و ایثار و گذشتت
برمردم حاجتمند این صحنه چه زیباست
قرآن که نمودار تعالیم بُلند است
سرتا سر آن حاوی اعجاز و مُسمّاست
بالنده به تو باشد و ممدوح توئی تو
آنرا که در این راه خرد باشد و بیناست
هرگز به شکستت نتوان کرد تَعمّق
پیروزی مُحرز شده ات نقش بدلهاست
نامرد تو را زد که به مردیش دهد رنگ
ای شیعه تو مپسند که آن فرد تواناست
او ننگ عرب ، ننگ عرب ، ننگ عرب شد
بر لعن خود افزود چو از مرتبه پیراست
در مِدحت همتای علی طبع تو «رونق»
الحق که چه نیکو و پسندیده و گویاست
ورنه چو توئی بین ادیبان نتوان یافت
در سُستی گفتار و تقرّب به کم و کاست
ای مشعلۀ مُشتعل مردم حق جو
وی آنکه بسویت همه را دست تمنّاست
از خواب گران تا نگران سر به در آریم
چشم طمع ما به تو ای بانوی علیاست
ما را به سراشیبی آن مهلکه مپسند
آن ورطه که بس پُرخطر و مُوحش و ژرفاست
ما ذرّۀ سرگشته و تو چشمۀ خورشید
ما قطرۀ ناچیز که خود داخل دریاست
شاعر:
حاج محمد رونقی مازندرانی
حضرت زهرا سه جا دارنه عزا/محلی مازندرانی
سه مصیبت زهرا س /سینه زنی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️
حضرت زهرا سه جا دارنه عزا
اتا دم ونگ کنده شه جانه بابا
شونه طوس بواشه زآئره رضا
اتی شونه بقیع با آه ونوا
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️
اتا سو داغ عظمای پیمبر
بشکندیه دیگه زهرای کمر
علی دیگر بی کس ویار بهیعه
پیمبر بورده به سرای دیگر
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
چنده شه پره انتظار بکشم
عصا وعمامه ره من هارشم
بلال دیگر اذان نعونه بابا
چتی بی ته من این دنیا دواشم
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
پسر حسن مظلوم عالم هسّی
با مظلومی بار سفر دوسّی
هیچ کس ته جور جفا ندیعه پسر
کشته دسّ ، یار ستمگر هسّی
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖✔️
جفا زدوست ودشمنون بدیعه
طعنه زیاد ازاین و اون بدیعه
خنجر بزو دشمن مه پسر رون
راحت از این زخم زبون بهیعه
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
مه پسر نعش تیر بارون بیّه
ونه شهر انگار ونه زندون بیّه
هفتاد تا تیر بخرده ونه بدن
جان پسر عجب گل بارون بیّه
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
من شه رضای بی کسیعهِ قربون
دست وپا بزو وه حجرهٔ میون
ونه دل از زهر پاره پاره بیّه
من اون گوشهٔ تنهایی یه قربون
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
هرکه عزا بعیره مأجور بونه
فردا با آل اِما محشور بونه
هرکی قائل نووه زما دور بونه
از حیطهٔ شفاعت هم یور بونه
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
سه مصیبت زهرا س /سینه زنی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️
حضرت زهرا سه جا دارنه عزا
اتا دم ونگ کنده شه جانه بابا
شونه طوس بواشه زآئره رضا
اتی شونه بقیع با آه ونوا
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️
اتا سو داغ عظمای پیمبر
بشکندیه دیگه زهرای کمر
علی دیگر بی کس ویار بهیعه
پیمبر بورده به سرای دیگر
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
چنده شه پره انتظار بکشم
عصا وعمامه ره من هارشم
بلال دیگر اذان نعونه بابا
چتی بی ته من این دنیا دواشم
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
پسر حسن مظلوم عالم هسّی
با مظلومی بار سفر دوسّی
هیچ کس ته جور جفا ندیعه پسر
کشته دسّ ، یار ستمگر هسّی
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖✔️
جفا زدوست ودشمنون بدیعه
طعنه زیاد ازاین و اون بدیعه
خنجر بزو دشمن مه پسر رون
راحت از این زخم زبون بهیعه
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
مه پسر نعش تیر بارون بیّه
ونه شهر انگار ونه زندون بیّه
هفتاد تا تیر بخرده ونه بدن
جان پسر عجب گل بارون بیّه
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
من شه رضای بی کسیعهِ قربون
دست وپا بزو وه حجرهٔ میون
ونه دل از زهر پاره پاره بیّه
من اون گوشهٔ تنهایی یه قربون
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
➖➖➖➖➖➖➖➖✔️
هرکه عزا بعیره مأجور بونه
فردا با آل اِما محشور بونه
هرکی قائل نووه زما دور بونه
از حیطهٔ شفاعت هم یور بونه
گنه که من غرق عزا بهیمه /سه تا عزا ره من یکجا بدیمه
زبانحال حضرت زهرا به زبان مازندرانی
الهی بواشم همه قربون
خدا خله کچیگنه مه وچون
دیگر بوننه مه وچون سرگردون
وشون مهمونمه تا نماشون
خامه بورم خدا به پیش نبی
خجالت کشمه از روی علی
زینب دتر چه هسی برمه گلی
برو هنیش دتر شه ماره پلی
خامه بوم تره درد و بلا ره
مصیبت حسین و کربلا ره
دترجان تو و مه نور دو عین
کربلا شونی مار همراه حسین
اونجه من دنیمه عوض شه مار
خش هده گلی ره مره یاد بیار
** **
الهی بواشم همه قربون
خدا خله کچیگنه مه وچون
دیگر بوننه مه وچون سرگردون
وشون مهمونمه تا نماشون
خامه بورم خدا به پیش نبی
خجالت کشمه از روی علی
زینب دتر چه هسی برمه گلی
برو هنیش دتر شه ماره پلی
خامه بوم تره درد و بلا ره
مصیبت حسین و کربلا ره
دترجان تو و مه نور دو عین
کربلا شونی مار همراه حسین
اونجه من دنیمه عوض شه مار
خش هده گلی ره مره یاد بیار
** **
نوحه امام جعفر صادق(علیه السلام)
شد کشته از زهر کین قـرآن ناطق
جان علی، رکن دین،حضرت صادق
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
خون گریه کن شهر پیغمبر مدینه
شـد کشته مولای ما از زهر کینه
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ارض وسماوات همه ماتم سرا شد
استـاد دانشگهِ قـرآن فدا شد
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای یـادگـار علـی شمس ولایت
یا حجت ابن الحسن سرت سلامت
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
شد کشته از زهر کین حجت سرمد
جـان جهـان صـادق آل محمد
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
#یوسف حق پرست (غریب)
🏷#نور_مدایح_اهلبیت
🏷#جامعه_ستایشگری_کشور
شد کشته از زهر کین قـرآن ناطق
جان علی، رکن دین،حضرت صادق
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
خون گریه کن شهر پیغمبر مدینه
شـد کشته مولای ما از زهر کینه
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ارض وسماوات همه ماتم سرا شد
استـاد دانشگهِ قـرآن فدا شد
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای یـادگـار علـی شمس ولایت
یا حجت ابن الحسن سرت سلامت
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
شد کشته از زهر کین حجت سرمد
جـان جهـان صـادق آل محمد
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
#یوسف حق پرست (غریب)
🏷#نور_مدایح_اهلبیت
🏷#جامعه_ستایشگری_کشور
بخش دوم _ روضهی امام صادق علیهالسلام
حاج محمدرضا طاهری
🔹روضهی امام صادق علیهالسلام🔹
📌شهادت امام صادق علیهالسلام
🎙مداح#حاج_محمد_رضا_طاهری
🏷#نور_مدایح_اهلبیت
🏷#جامعه_ستایشگری_کشور
📌شهادت امام صادق علیهالسلام
🎙مداح#حاج_محمد_رضا_طاهری
🏷#نور_مدایح_اهلبیت
🏷#جامعه_ستایشگری_کشور
زائر شش گوشه
حاج منصور ارضی
#بسم_رب_الحسین
🎙 قطعه زائر شش گوشه
🎤 با نوای حاج منصور ارضی
تنظیم: استودیو احلاوا
🏴 ویژه سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
سلام و احترام
انتشار صدقه جاریه است
صلوات
#دوستداران_حاج_منصور_ارضى
🎙 قطعه زائر شش گوشه
🎤 با نوای حاج منصور ارضی
تنظیم: استودیو احلاوا
🏴 ویژه سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
سلام و احترام
انتشار صدقه جاریه است
صلوات
#دوستداران_حاج_منصور_ارضى
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام صادق (ع)
#گریز فاطمه زهرا(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ.حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر..يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.."
⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا (س )انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته ای انشاالله حاجت روا بشیداما عزیزان
فدای آن امام مظلومی بشم اون آقایی بشم که روضه اش هم یادآور مدینه است هم یادآور کربلاست ..میگن
امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند.
همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما عزیزانی که گرفتاری مریض داری جوون داری انشاالله به آبروی فاطمه زهرا حاجت روا بشیدگریزی به روضه مادر داشته باشیم همه اموات کسانی که بین من و شما بودند جایشان خالیست فیض ببرند
⏪. اما دلها بسوزه برمادرمان فاطمه زهرا (س)
که نیمه شب غسل دادند
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهر
میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسما روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسما متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله...
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید...
صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا ...
دستت رسید به بازوی طاقت ورم کرده طاقت نیاوردی اما علی جان
کجا بودی کربلا آن لحظه ای که زینب آمد گودی قتلگاه شمشیر شکسته را کنار زد چه دید حلقوم بریده برادر
یاحسین یاحسین
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام صادق (ع)
#گریز فاطمه زهرا(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ.حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر..يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.."
⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا (س )انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته ای انشاالله حاجت روا بشیداما عزیزان
فدای آن امام مظلومی بشم اون آقایی بشم که روضه اش هم یادآور مدینه است هم یادآور کربلاست ..میگن
امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند.
همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما عزیزانی که گرفتاری مریض داری جوون داری انشاالله به آبروی فاطمه زهرا حاجت روا بشیدگریزی به روضه مادر داشته باشیم همه اموات کسانی که بین من و شما بودند جایشان خالیست فیض ببرند
⏪. اما دلها بسوزه برمادرمان فاطمه زهرا (س)
که نیمه شب غسل دادند
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهر
میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسما روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسما متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله...
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید...
صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا ...
دستت رسید به بازوی طاقت ورم کرده طاقت نیاوردی اما علی جان
کجا بودی کربلا آن لحظه ای که زینب آمد گودی قتلگاه شمشیر شکسته را کنار زد چه دید حلقوم بریده برادر
یاحسین یاحسین
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صلی الله علیک یاسیدنا المظلوم یا اباعبدالله
اللیله اللیله ...
روزگارم را چنان ،احوالِ بدحالان مکن
جز برای روضه ات، چشم مرا گریان مکن
حق آن صورت،که بین شعله ها تغییر کرد
جزخودت ،هرگز مرا ،محتاج این و آن مکن
کلب کویت هم نباشم ،آبرویم را بخر
ماه رویت را بیا،از این گدا پنهان مکن
نعمت درد تو را دارم ،کجا دستم تهی است!
جان آن مذبوح شش ماهه،مرا درمان مکن ...
#امام_حسين_عليه_السلام
#مناجات_محرم
#شب_جمعه
#نجمه_قائدی
اللیله اللیله ...
روزگارم را چنان ،احوالِ بدحالان مکن
جز برای روضه ات، چشم مرا گریان مکن
حق آن صورت،که بین شعله ها تغییر کرد
جزخودت ،هرگز مرا ،محتاج این و آن مکن
کلب کویت هم نباشم ،آبرویم را بخر
ماه رویت را بیا،از این گدا پنهان مکن
نعمت درد تو را دارم ،کجا دستم تهی است!
جان آن مذبوح شش ماهه،مرا درمان مکن ...
#امام_حسين_عليه_السلام
#مناجات_محرم
#شب_جمعه
#نجمه_قائدی
#امام_باقر
خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد
نفسم با جگر شعله ورم میسوزد
با دلم زهر چه كرده است خدا می داند
جگرم نه كه ز پا تا به سرم میسوزد
دست و پا می زنم و ذكر لبم یا زهراست
گوشه ی خانه همه برگ و برم میسوزد
زآن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده
در غمم زار نشسته پسرم میسوزد
گر چه در آتشم و پا به زمین میكوبم
قصه ی كرببلا بیشترم میسوزد
هر كه این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
https://www.tg-me.com/matnerooze
خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد
نفسم با جگر شعله ورم میسوزد
با دلم زهر چه كرده است خدا می داند
جگرم نه كه ز پا تا به سرم میسوزد
دست و پا می زنم و ذكر لبم یا زهراست
گوشه ی خانه همه برگ و برم میسوزد
زآن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده
در غمم زار نشسته پسرم میسوزد
گر چه در آتشم و پا به زمین میكوبم
قصه ی كرببلا بیشترم میسوزد
هر كه این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
https://www.tg-me.com/matnerooze