نوحه امام جعفر صادق(علیه السلام)

شد کشته از زهر کین قـرآن ناطق
جان علی، رکن دین،حضرت صادق

واویلا واویلا واویلا واویلا(2)

خون گریه کن شهر  پیغمبر مدینه
شـد کشته مولای ما از زهر کینه

واویلا واویلا واویلا واویلا(2)

ارض وسماوات همه ماتم سرا شد
استـاد دانشگهِ  قـرآن فدا شد

واویلا واویلا واویلا واویلا(2)

ای یـادگـار علـی شمس ولایت
یا حجت ابن الحسن سرت سلامت

واویلا واویلا واویلا واویلا(2)

شد کشته از زهر کین حجت سرمد
جـان جهـان صـادق آل محمد

واویلا واویلا واویلا واویلا(2)

 #یوسف حق پرست (غریب)

🏷#نور_مدایح_اهلبیت
🏷#جامعه_ستایشگری_کشور
بخش دوم _ روضه‌ی امام صادق علیه‌السلام
حاج محمدرضا طاهری
🔹روضه‌ی امام صادق علیه‌السلام🔹

📌شهادت امام صادق علیه‌السلام

🎙مداح#حاج_محمد_رضا_طاهری

🏷#نور_مدایح_اهلبیت
🏷#جامعه_ستایشگری_کشور
زائر شش گوشه
حاج منصور ارضی
#بسم_رب_الحسین
🎙 قطعه زائر شش گوشه
🎤 با نوای حاج منصور ارضی
تنظیم: استودیو احلاوا
🏴 ویژه سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
سلام و احترام

انتشار صدقه جاریه است
صلوات
#دوستداران_حاج_منصور_ارضى
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام صادق (ع)
#گریز فاطمه زهرا(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ.حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیر..يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.."
⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا (س )انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته ای انشاالله حاجت روا بشیداما عزیزان
فدای آن امام مظلومی بشم اون آقایی بشم که روضه اش هم یادآور مدینه است هم یادآور کربلاست ..میگن
امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند.
همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما عزیزانی که گرفتاری مریض داری جوون داری انشاالله به آبروی فاطمه زهرا حاجت روا بشیدگریزی به روضه مادر داشته باشیم همه اموات کسانی که بین من و شما بودند جایشان خالیست فیض ببرند
. اما دلها بسوزه برمادرمان فاطمه زهرا (س)
که نیمه شب غسل دادند
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهر
میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسما روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسما متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله...
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید...
صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا ...
دستت رسید به بازوی طاقت ورم کرده طاقت نیاوردی اما علی جان
کجا بودی کربلا آن لحظه ای که زینب آمد گودی قتلگاه شمشیر شکسته را کنار زد چه دید حلقوم بریده برادر
یاحسین یاحسین
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم

علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صلی الله علیک یاسیدنا المظلوم یا اباعبدالله

اللیله اللیله ...

روزگارم را چنان ،احوالِ بدحالان مکن
جز برای روضه ات، چشم مرا گریان مکن

حق آن صورت،که بین شعله ها تغییر کرد
جزخودت ،هرگز مرا ،محتاج این و آن مکن

کلب کویت هم نباشم ،آبرویم را بخر
ماه رویت را بیا،از این گدا پنهان مکن

نعمت درد تو را دارم ،کجا دستم تهی است!
جان آن مذبوح شش ماهه،مرا درمان مکن ...

#امام_حسين_عليه_السلام
#مناجات_محرم
#شب_جمعه
#نجمه_قائدی
#امام_باقر

خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد
نفسم با جگر شعله ورم میسوزد

با دلم زهر چه كرده است خدا می داند
جگرم نه كه ز پا تا به سرم میسوزد

دست و پا می زنم و ذكر لبم یا زهراست
گوشه ی خانه همه برگ و برم میسوزد

زآن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده
در غمم زار نشسته پسرم میسوزد

گر چه در آتشم و پا به زمین میكوبم
قصه ی كرببلا بیشترم میسوزد

هر كه این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
https://www.tg-me.com/matnerooze
🥀روضه امام محمد باقر علیه السلام
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

 یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ
یا ربّ الحسین بحقّ الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجّة
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْباقِرُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
 من پنجمین ولی خداوند قادرم
شب شهادت امام باقر علیه السلام،روضه خوان كربلاست،از دوران كودكی همه ی مصائب و روضه های كربلا رو به عینه دیده.
من پنجمین ولی خداوند قادرم
همنام مصطفی و ملقب به باقرم
گنجینه ی علوم الهی است سینه ام
از نسل سفره دار کریم مدینه ام
مشهور شهرم و کرم ابراز می کنم
با یک نظر ز کار گره باز می کنم
ای گرفتارها،مریض دارها،سفره ی امام باقر همیشه تو مدینه پهن بوده،سجیّت این خانواده كرم ِ،عادتشون احسان لذا امشب بگو آقاجان:مارو كنار بقیعت جا بده،میدونم امشب گریه كن نداری،غریب تر از همیشه ی مدینه ای،مدینه خصوصاًشب ها كنار بقیع، اونایی كه رفتند می دونند الان نه یه شمعی،چراغی. آقاجان مارو یه صدا بزن كنار بقیعت امشب،ما هم یه گوشه ای برای خودمون گریه كنیم.مولای من:
مشهور شهرم و کرم ابراز می کنم
با یک نظر ز کار گره باز می کنم
آقاجان گره به كار ما افتاده،با یه نگاه گره مارو باز كن، خودش داره روضه میخونه
بانی روضه های غروب منا منم
دلت بره صحرای منا و عرفات،فردا دیگه حاجی ها كم كم به طرف عرفات و منا حركت می كنند، امام باقر دل من و  تو رو با خودش می بره.
بانی روضه های غروب منا منم
پرچم به دوش ماتم کرببلا منم
من شاهد مصیبت عظمای عالمم
من شاهد غریبی آقای عالمم
از زبون امام باقر این فراز ها چقدر آشناست،امشب اومدی برای اون آقایی گریه كنی كه عاشورا یادگاریه این آقاست. بأبی أنت واُمی این جوری آقا و جدش رو صدا میزنه: إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَحرب لمن حارَبَكُمْ،وَ وَلِیٌّ  لِمَنْ والاكُمْ، وَعَدُوٌ لِمَنْ عاداكُمْ. آقاجان یا امام باقر حرف دل این مردم شب شهادتت اینه:یه وقت آدم دلش می خواد بره كربلا،یه وقت دلش می خواد بره مدینه، اما دلم میخواد شب شهادتت هم مدینه باشم، هم كربلا باشم.یه چشمت اشك زائر مدینه، یه چشمت اشك زائر كربلا،از مدینه ی امام باقر بریم كربلا.
عاقبت آه کشیـدم نفس آخر را
چقدر آقا امام باقر این خاطرات كربلا مدام مقابل چشمش بود،مثل باباش زین العابدین مرتب برا حسین و كربلا گریه می كرد،لذا امشب از امام باقر اشك برا محرم رو بخواه،اگه می خوای امام باقر چیزی بهت عطا كنه این رو بخواه،گدای زرنگی باش،چیز كمی نخواه،دنیا میگذره با پستی و بلندیش،اونی كه از امام باقر می خوای سوز برای محرم باشه.
عاقبت آه کشیـدم نفس آخر را
نفس سوخته از خاطره ای پرپر را
 روضه خوانی ِ مرا گرم نمودی امشب
روضه ی آنهمه گل، آنهمه نیلوفر را
آقاجان هر شب به یاد جدت روضه خواندی،اما دیگه امشب راحت شدی از این همه گریه و ناله
 آخرین حلقه ی شبهای محرّم هستم
شکر، ای زهر ندیدم سحـری دیگر را
حالا اهل ناله
 باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم نیست تماشای تنی بی سر را
حسین....آقاجان یه ذره از اون روضه هارو برا ما بخون،ما هم شب شهادت چشمامون خشك نمونه،صحنه های زیادی رو امام باقر دیده،اصلاًروضه ی امام باقر تكرار عاشوراست،من یه دونه از عاشورا بگم،یه دون هم از شام بگم،روضه ی من همینه،عاشورا رو آماده ای تحویل بگیر،خیلی ها با این روضه گریه كردند،امام باقر محاله یادش بره،كجای عاشورا؟چه لحظه ای از عاشورا دل امام باقر رو می سوزونه؟ناله ی عاشورایی می خوام،والا خوندن این روضه كار سختیه
 باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیدن سوختن چارقد دختر را
حسین....دیگه چی دیدی آقا؟
 غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک
غارت پیرهـن و غـارت انگشتر را
 یادم نمیره اون صحنه رو كه همه فرار می كردند،یه مرتبه دیدم عمه زینبم كنار خیمه ی بابام مضطرب و نگران هی دست رو دست میزنه،هی دست رو سر میزنه،اومدن گفتند زینب چرا اینجا ایستادی؟چرا فرار نمی كنی؟عمه ام گفت:آخه زین العابدین تو خیمه است.امام منه،حفاظت از جانش وظیفه ی منه،اما چه كردند؟ خودم دیدم دور عمه ام حلقه زدند نامحرم ها،همه داد می زدند،همه فریاد می زدند.دیگه چی دیدی آقا جان؟یه صحنه ی دیگه از شام،دلت رو آتش میزنه شب شهادتی،كربلا با هر كیفیتی بود گذشت،این خانواده خانواده ی شهادتند،اینها از پیغمبر ،امیرالمؤمنین،مادرشون زهرا، همه با شهادت آمیختند،همه در مورد شهادت كلام دارند،خود زین العابدین فرمود: إنّ القَتْلَ لنَا عادَة ، وكرَامَتُنا من
الله ، الشّهادة. اما اونی كه دل امام باقر رو آتش زد،آخ بمیرم چهل منزل،زنجیر به دست و پای زین العابدین،طناب به دست و پای بچه ها،ببینه از این شهر به اون شهر،امان از اون ساعتی كه پشت دروازه ی ساعات اهلبیت حسین رو نگه داشتند،به جای اینكه بیان آرامشون كنند،شهر رو آذین بستند،اما باقر تا آخر عمر برای این روضه گریه كرد،كدوم روضه؟خودم دیدم سر جدم تو طشت طلا قرآن می خواند: بِسْمِ ٱللّهٱلرَّحْمنٱلرَّحِیمِ هر جا صدای قرآن می شنید یاد سر بریده می افتاد وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ كسی كه قرآن می خونه لباش رو بوسه می زنند،اما خودم دیدم با چوب خیزران.... حسین...صدات برسه كربلا...آی حسین...
🥀
🏴سلام.متن روضه شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام شب اول محرم🏴
📚مجمع مداحان اهلبیت علیه السلام قم 📚

▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
السلام علیك یا سفیر الحسین علیه السلام
خیلی این آقا مقام و منزلت داره،من سه چهار فراز از زیارت شو نوشتم،طولانیه،زیارت مأثوره ی از امام ِ،خیلی قشنگ و زیبا و پُر معناست
السلام علی اول الشهداء و سید السُّعداء،آقای سعادتمندان،

السلام علی الهادی بنفسه و مهجته،كسی كه همه ی وجودش رو برا امامش عطا كرد و داد،همه جونش و همه سرمایه اش رو،

السلام علییك ایها الشهیدُالفقیه المظلوم ،فقیه،مسلم مگه كم كسیه،داماد امیرالمؤمنین ،خواهر ابی عبدالله رو گرفته،ابی عبدالله دایی بچه های مسلم ِ،مسلم بن عقیل سردار كنار دست امام مجتبی بوده،توی صفین میسره لشكر(جناح چپ) دستش بوده،مورد اعتماد بوده،بالاتر از اینها،مرحوم صدوق تو أمالی نقل می كنه،می گه:یه روز امیر المؤمنین اومد محضر رسول خدا(ص)،سئوال كرد آقاجان شما به برادر من علاقه دارید یا نه؟پیغمبر فرمود آره علی جان به دو دلیل عقیل و دوست دارم،دلیل اولش اینه برادر تو است،فرزند ابوطالب ِ،دلیل دومش بیچاره می كنه آدم رو،اصلاً می مونی سر سفره كی هستی،دلیل دوم علی جان عقیل رو دوست دارم چون یه پسری داره،این پسر در راه محبت پسر تو كشته می شه،علی جان دوستش دارم،پسرش فدایی پسر تو است،قبل كربلا،این خبرها نیست،پیغمبر داره روضه می خونه،خیلی گوش بده،عبارت عجیبه سه تا نكنه داره،نكته اول:پیغمبر فرمود علی جان،اهل ایمان بر این پسر گریه می كنند،الله اكبر،استنباط می شه كرد،نشانه ی ایمان یكی گریه بر مسلم ِ، دیگه،پیغمبر فرمود:مؤمنین براش گریه می كنن،دوم علی جان،این مسلم فرشتگان خدا بر او صلوات و درود می فرستند،بعد عجیبه،می گه به اینجا كه رسید،پیغمبر شروع كرد گریه كردن،عبارت عجیب حدیث اینه، می گه:اون قدر گریه كرد،حتی جرت دموع علی صدره،پیغمبر لولاک لما خلقت الافلاک،می گن اینقدر برا مسلم گریه كرد،اشكاش رو سینه اش چكید،این مسلمه با این عظمت با این مقام،حالا من و تو اومدیم از مسلم عاشقی یاد بگیریم،از مسلم فدا شدن برا امام زمان یاد بگیریم،اومدیم از مسلم یاد بگیریم،آدم وقتی می خواد خودش رو خرج امامش كنه،باید بدون كم و كاست،می خوای یاد بگیری بسم الله:

بنویسید مرا یار اباعبدالله
اولین بنده ی دربار اباعبدالله
منتظر مانده ی دیدار اباعبدالله
من كجا و سر بازار اباعبدالله
تا خدا هست خریدار اباعبدالله
عشق بازی رو یاد بگیر
عاشق آن است كه دیدار كند یارش را
بارها جان بدهد دید اگر یارش را
باز آماده كند جان دگربارش را
شب اول ِ،من از اول مجلس منتظر بودم این اسم بیاد،آخه با این اسم امشب گره باز می شه،تو هم منتظری نشون بده
عاشق آن است كه دیدار كند یارش را
بارها جان بدهد دید اگر یارش را
باز آماده كند جان دگربارش را
فاطمه پیش خدا پیش برد كارش را
هر كه اوفتاد پی كار اباعبدالله
اونایی كه تو این دهه همه ی كاراتون و می زارید كنار،می گید كار فقط كار حسین،فعلاً مهمتر از همه دنیا حسینه،فاطمه اون دنیا می گه،همه رو رها كن ،دست این رو من بگیرم،این محرما همه چیزش تعطیل بود،فقط حسین
مانده از جلوه ی والای تو حیران مسلم
جان خود ریخت به پای تو به یك آن مسلم
عید قربان شهان، هست فراوان مسلم
من به قربان تو نه جان هزاران مسلم
تازه قربان علمدار اباعبدالله
قبل از آنكه بیاید خبرم را ببرید
كمك كنید شب اول ِ،خبر دادن،تو منزل ثعلبیه به امام حسین علیه السلام گفتند:آقا مسلم تو رو تو كوفه كشتند،حضرت گریه كرد،گفت:مسلم پسر عموی من بود،سفیر من بود،مورد اعتماد من بود،
قبل از آنكه بیاید خبرم را ببرید
زیر پایش م‍‍ژه ی چشم ترم را ببرید
محضرش دست به دست این جگرم را ببرید
گر سرم را و سر دو پسرم را ببرید
باز هستیم بدهكار اباعبدالله
این كه چیزی نیست،خودم فدات حسین،زن و بچه ام فدات حسین،آخ گریه تو به من می گه،روضه ام الان وقتشه
وقت حجران به گریبان چه نیازی دارم
به دل بی سر و سامان چه نیازی دارم
به لب پاره به دندان چه نیازی دارم
به سر شانه ی اینان چه نیازی دارم
تا سرم هست به دیواراباعبدالله
آی حسین...
با همه ی مقاومتش،با همه ی سرداری و دلیریش،بهش نیرنگ زدن،اَمان نامه ی دروغین بهش دادن،گودال سر راهش كندن،و اِلا به این راحتی مسلم و نمی تونستن بگیرند،گفتم: گودال،یاد چی می افتند بعضی ها،اصلاً رسم این كوفیا همین بود،می خواستند یكی و گیر بندازند،سر راهش گودال می كندند،چیه؟یه گودال تو رو این جوری به هم می ریزه،من رد شم،اصلاً بنا ندارم این جوری روضه بخونم شب اول،می خوام بگم این مسلم،آقایی است كه در راه ولی خدا اول فدایی قرار گرفت،قربونش برم،مادر ما زهرا هم اولین فدایی علی است،اما زهرا كجا،مدینه كجا،كوفه كجا،هر دو اول فدایی اند،ناله دارا،شب اول روضه ام همینه،می خوام بگم این كلمات برات آشناست یا نه،این كلمات هم روضه مسلم رو در بر میگیره،هم روضه ی مدینه رو،من فقط یه
كلمه رو میگم رد می شم،هركی ناله داره،این كلمه ها مشتركه،می خوام بگم:اولیش كوچه است،دومی اش آتیشه، ریسمانه،تازیانه است،لااله الا الله،یه چیز دیگه بگم ناله دارا، چند نفر به یه نفره،تو كوفه ام چند نفر ریختند،نتونستند مسلم و دستگیر كنند، اما مردم مسلم یه مرد جنگیه،یه سردار خستگی ناپذیره،اما مادر ما زهرا،یه مادر باردار بود،هجده ساله بود،یازهرا.......

📚منبع: كتاب گودال سرخ
🏴🏴🏴🏴
#روضه شب اول محرم
#روضه دفتری حضرت مسلم بن عقیل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

صلی عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ

🔸جان ختم المرسلین در کوفه جا دارد، ندارد

🔸بهتر از روح المین در کوفه جا دارد، ندارد

🔸افسر جانباز حق در کوفه سر گردان و بی کس

🔸نائب سلطان حق در کوفه جا دارد، ندارد

🔸مسلم بی خانمان در کوچه می گردد امشب

🔸یک جهان ایمان و دین در کوفه جا دارد، ندارد

🔸آسمان کوفه امشب گریه کن بر حال مسلم

🔸اختر قرآن ببین در کوفه جا دارد، ندارد

🔸امتحان حق نگر از مسلمانان و مسلم

🔸مسلم است ای مسلمی در کوفه جا دارد،ندارد

.⬅️شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل ان‌شاءالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند

نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته.
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجانم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم..

من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد..
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه.
صدا زد... آقا.
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام.
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود
نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد.
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد.
اما بالاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله.
مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند..
همه دارن نگاه میکنند.
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای..
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
یاصاحب الزمان.
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند.......اما
دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن..
دیگه دختر بچه اش نبود ببینه.
بمیرم... برات حسین.... جلوچشمان زینب
جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند.
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب دواندند..
تمام استخوان ها شکست...
یک جای سالمی دربدن ابی عبدالله نبود نبود
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
https://eitaa.com/rozehdaftari
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
متن روضه 2

🔸ای خدا شب شده و من چه کنم

شب اول محرم...
بریم در خانه نائب الحسين...
آقا و مولامون مسلم بن عقیل...


🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم


نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...

تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...

خیلی سخته...

اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...

قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
غریب و تنها توی شهر کوفه...
هی صدا میزد...

🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم


🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند
🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند

18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند
خوشحال شد
نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند...
آقا زودتر بیا...


اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره...
دید تنهای تنها مانده...

از همون بالای بام صدا زد...
السلام علیک یا ابا عبدالله...

آقای من...مولا... کوفه نیا...

(شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...)


🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد
🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد


هی میگفت یه نفر نامه بنویسه...
بگه آقا کوفه نیا...


🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه
🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه

ای وای... ای وای

🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب
🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب

آقا... اگه میخواهی بیای...
دیگه خانم زینب رو با خودت نیار...


🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون
🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون

آقا اینجا حرمله ها...
منتظر علی اصغرت نشستند...

بیت آخرم باشه...
منو ببخشید یاصاحب الزمان...


🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره
🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره

حسین جان...
اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند
جان زهرا مادرت...
اگه میای...
رقیه رو با خودت نیار...


(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)


-
https://eitaa.com/rozehdaftari
.
با موضوع #روز_عرفه
و حرکت کاروان به سمت کربلا
#مناجات_انتظار #یوم_الترویه
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف


دیده روشن شده از نور دعای عرفه
دل من پر زده در اوج هوای عرفه
باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من
دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه
حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی
گوئیا در طلب توست گدای عرفه
آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف
سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه
نوکر روسیه ام بار گناه آوردم
تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه
تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم
من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه
قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات
تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه
باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش
بشنوی از لب او سوز صدای عرفه

داری از غربت او در دل خود شور ونوا
کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا

در میان کاروانش هست زینب خواهرش
هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش
با خودش برداشته گل های باغش را تمام
اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش
می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان
می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش
وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان
روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش
می زند بوسه به دستان جدای حامی اش
می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش
بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان
با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش
وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه
بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش
می رود زینب به روی تل ولی بیند که
شمر
رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش
می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل
محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش
بی کفن گردد رها در بین‌مقتل جسم او
می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش
روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا
می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش

می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش
زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش
https://eitaa.com/rozehdaftari
#امام_زمان
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روضه سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی (امام خمینی ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
🔸ز هجر پیر جماران به غم گرفتاریم
🔸ز درد دوری او ناله ها ز دل داریم
🔸به یمن دلبری آن نگار شهر آشوب
🔸مرید ساقی عشقیم مست دلداریم
🔸تمام عزت ایران تصدق سر اوست
🔸ز اقتدار خمینی ست آبرو داریم
🔸هنوز هم به خدا سر در حسینیه ها
🔸میان قاب وفا عکس یار بگذاریم
🔸میان ما همه عهدیست تا ابد باقی
🔸که پای عهد خود از جان خویش بیزاریم
🔸به جان فاطمه سوگند تا قیامت هم
🔸ز حب آل علی دست بر نمی داریم
🔸برای حفظ ولایت شهید باید شد
🔸که همچنان شهدا بی قرار دیداریم
🔸کلام سید علی بر زمین نخواهد ماند
🔸که در رکاب علی از تبار عماریم
🔸الا سقیفه تباران شعار ما این است
🔸برای یاری رهبر همیشه بیداریم
🔸به خاک چادر زهرا قسم که ما شیعه
🔸شهید آن در و دیوار و خون مسماریم
🔸خبر ز صلح حسن نیست حرف کرب و بلاست
🔸که ما بلای زمان را به جان خریداریم
⬅️درآستانه سالگرد ارتحال بنیانگذارِ انقلاب حضرت امام خمینی (ره) قرار داریم انشاالله روح امام راحل ما شهدا روح شهید رئیسی رئیس جمهور محترم و همراهان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد عزیزان یادتان است
. شب رحلت امام عزیزمونه .. همه شنیدید ، وقتی آقامون از دنیا رفتن سه روز این بدنُ نگه داشتن تا مردم از جای جای این کشور جمع بشن ..آخه گفتن بزرگه ،آخه گفتن از ساداته ، بچه حضرت زهراست ..مردم هم احترام گذاشتن ، چه جمعیتی جمع شد ، چقدر آدم اومدن تشییع جنازه ی با احترامی ، با شکوهی برگزارشد. چه خاکسپاری محترمانه ای ..امام امتِ ، بایدم همه احترام بذارن .. بچه حضرت زهراست بایدم همه احترام بذارن
⚫️اما میخوام بگم یا امام عزیز...سه شبانه روز بدنتون منتظر آمدن عاشقان و یارانت بود.
گفتن میخوایم بدن امام رو با عزت تشیع کنیم..حق هم همین بود..
آخه فرزند زهراست رهبر ماست..امام ماست...
☑️اما آی دلای کربلایی میخوام بگم مگه حسین ع فرزند پیغمبر نبود...بدنی که سه شبانه روز زیر آفتاب گرم کربلا...بعد از سه شبانه روز
وقتی امام سجاد آمد خواست بدن بابا را دفن کنه گفت بنی اسد برام یک تکه بوریا بیارید چه کرد امام سجاد بوریا را زیر بدن قرار داد
بدن بابا داخل قبر گذاشت اما دیدند آقا از قبر بیرون نمیاد نگاه کردیم دیدیم آقا لبها را گذاشته بر رگهای بریده بابا
اما جمله آخرو التماس دعا
🔹اگر کشتند چرا ابت نداند
🔹از ان درنایابت ندادند
🔹اگر کشتند چرا دفنت نکردند
🔹کفن برقد صد چاکت نکردند
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/rozehdaftari
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه روز عرفه
#روضه دفتری حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
#روضه شهادت
#گریز امام حسین علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

صلی عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ

🔸شانه های زخمی اش را هیچ کس باور نداشت
🔸بار غربت را کسی از روی دوشش برنداشت

🔸در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی
🔸عابر دل خسته جز تنهایی اش یاور نداشت

🔸بام های خانه های مردم بیعت فروش
🔸وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت

🔸می چکید از مشک هاشان جرعه جرعه تشنگی
🔸نخل هاشان میوه ای جز نیزه و خنجر نداشت

🔸سنگ ها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آه
🔸نسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت

🔸روی گلگون و لب پر خون و چشمان کبود
🔸سرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت

🔸سر سپردن در مسیر سربلندی سیره اش
🔸جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
⬅️اجرو مزده همه شما برادران و خواهران عزادار با مسلم بن عقیل انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته آید به ابروی آقا مسلم بن عقیل حاجت روا بشید شفای همه مریضا انشاالله روز عرفه
وشهادت مسلم بن عقیل دراین خصوص روضه بخونم همه اموات وکسانی که سالهای قبل دربین من شما بودند و در دعای عرفه شرکت داشتند فیض ببرند
⬅️دلارو ببریم کنار صحن و سرای مسلم بن عقیل علیه السلام روز شهادتشه - انگار میبینه خاک و خاکستر به سرشون آقا میریزن حسینیا سنگشون میزن - بین راه خبر شهادت مسلم رو به آقا ابی عبدالله رساندن گفتن از کوفه بیرون نیامدیم مگه اینکه دیدیم ریسمان به بدن بی سر مسلم بن عقیل بستن تو کوچه و بازار میگردانن تا خبر دار شد اقا یتیم‌های مسلم رو صدا زد رو زمین نشست دست یتیمی به سرشون کشید الهی بمیرم این منظره رو نازدانه اش داره میبینه
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
اما گذشت تا عصر روز عاشورا، با همه وداع کرد، همه رو آرام کرد، این زن و بچه و خواهر رو به خیمه راهی کرد، سوار بر ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی کنه، یه نگاه کرد دید ذوالجناح سرشو پایین انداخته، سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده، از اسب پیاده شد، این ناز دانه رو بغل گرفت، یا الله، نمیدونم این نازدانه چه جوری حرف میزد، دل حسین و به لرزه انداخت، فرمود: لاتحرقی قلبی بدمعک حسرة، مادام الروح فی جُثمانی؛
یعنی تا زنده ام دلمو آتش نزن، هر جوری بود این دختر تو بغل بابا آرام گرفت، دست نوازش بابا رو سر دختر قرار گرفت، هر جوری بود دختر رو آرام کرد،
اما بمیرم عصر روز یازدهم، این نازدانه آمد کنار گودال قتلگاه، هر چه گشت بلکه یه بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه، دست نوازش بابا رو رو سرش بیاره، هر کاری کرد نتونست، میدونی چرا؟
آخه هر طرف بدن رو برداشت طرف دیگه متلاشی شد.
بدن امام احترام داره، هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی میشه، اخرالامر بدنو رو زمین گذاشت، فنکبت علیه بر اون بدن سجده کرد، این لبارو گذاشت بر اون رگای بریده، یه وقت شنید از اون حنجره خونی بابا این صدا بلند شد،سکینه جان، به شیعیان من سلام مرا برسان، بگو بابامو لب تشنه کشتن.
اما جمله اخرو ازهمه التماس دعا
🔸اگر کشتن چرا آبت ندادن
🔸 چرا زان در نایابت ندادن
🔸اگر کشتن چرا خاکت نکردن
🔸 کفن بر جسم صد چاک نکردن
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
https://eitaa.com/rozehdaftari
.
|⇦•وقتی نفس از سینه ...
#روضه باب الحوائج #حضرت_مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ #سید_رضا_نریمانی
●━━━━━━───────

بریم در خونه ی مسلم ابن عقیل خیلی غریبه این آقا..

وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید
جز ‌هق هق از این مرد غمگین بر نیاید

خیلی برای آبرویت بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور ندارم

در را خودم بر روی دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید

سوگند خوردم در مدینه بعد زهرا
خانم خانه پشت در دیگر نیاید

*درس امشب ما اینه نکنه بچه‌ها اماممون تنها بمونه ها.. این آقا وقتی نماز ایستاد پشت سر این آقا خیلی شلوغ بود تا سلام نماز و داد یه نگاه پشت سرش کرد دیگه هیچکس نبود همه رفته بودن. مسلم شروع کرد تو کوچه پس‌کوچه ها غریبونه قدم زدن. از این کوچه به اون کوچه کسی در رو بروش باز نمی‌کنه. می‌خوام روضه رو خوب تو‌ ذهنت تصور کنی. یعنی یه لحظه برو کوفه ببین چه خبره. توی کوچه پس کوچه‌ها که قدم میزنه اصلا ذهنش جای دیگه‌ است. همینطور فقط دست رودستش میزنه میگه عجب کاری کردم نامه نوشتم بیای. کاش دستم میشکست نامه برات نمی نوشتم بیای. اومد کنار یه دیواری تکیه داد غریبونه نشست. همینطور که نشسته بود دید یه پیرزنی در خونه رو باز کرد. پرسید کی هستی انگار غریبه ای اینجا چیکار می‌کنی؟ گفت: آی پیر زن من مسلمم. تا این حرفو زد پیرزنه به سرش زد گفت سفیر حسین تو هستی من محب حسینم. میشه امشب بیای منزل ما.. من فقط موندم اینایی که با مسلم این کارا رو کردن با حسین می خوان چکار کنن. اومد به منزل این پیرزن که اسمش طوعه است اتاقی به مسلم داد دائم غذا برای مسلم میآورد.اما میدید لب به غذا نمی‌زنه هر دفعه که میرفت تو اتاق میومد میدید هی سرشو گرفته با خودش زمزمه می کنه. بگم مسلم داره چی میگه بیچاره میشی.. هی آب می‌آورد هی غذا می‌آورد آقا چرا نمی‌خوری؟ هی سرشو گرفته داره میگه حسین باشه بیا ولی زینبو نیار.. آب آورد گذاشت گفت: آقا چرا نمی‌خوری؟ مسلم سرشو گرفته میکه آقا علی اصغرتو نیار. رفت و دوباره برگشت دید هنوز داره حرف میزنه آقا اگه می‌خوای بیای بیا اما سه ساله تو نیار حسین. صبح شد دور خونه رو محاصره کردن هی دارن بد و بیراه میگن طوعه اومد پیش مسلم گفت:من الان میرم ردشون می‌کنم. تا این حرفو زد مسلم گفت: نه خانم شما نمی‌خواد برید پشت در خودم میرم. چرا آخه؟ آخه اینا بددهنن یه وقت یه چیزی می‌گن اینا بی حیان ما یه خاطره بدی از مدینه داریم. اومد پشت در
دلت کجا رفت. خودش تو نامه نوشته می‌دونی چیکار کرد..بزرگان میگن می‌فرمایند: تو نامه اون نانجیب اینطوری نوشته به معاویه ملعون میگه من هرچی توان داشتم جمع کردم تا دیدم صدا نفس های فاطمه داره میاد چنان به در زدم..*

برا حرف مردم ازت دست کشیدن
دیدن حرف پول همه پس کشیدن

یه آتیشی ساختن که تا ریشه سوختم
به یه کیسه گندم حسینو فروختن

اینا که می‌گفتن مرید تو هستن
ببین که دستامو با چه بغضی بستن

یه عمری به سینه زدن سنگتون رو
حالا با همون سنگ سرم رو شکستن

تو خاک غربت می‌میرم فدا سر تو
کاشکی می‌شد نیایی و پا نمیذاشتی

همش بین مردم دم از جنگه اینجا
روی پشت بوما پر از سنگه اینجا

یتیم های کوفه نمکدون شکستن
حالا تو کمینه یتیمات نشستن

اینا دست و بازوی سنگینی دارن
میگن قنفذ و زجر از یه تبارن

همه به زناشون یه قولی میدن
که یه جفت گوشواره غنیمت بیارن

*طوعه می گه وقتی مسلمو دستگیرش کردن رفتم ببین باهاش چکار کردن ؟..تا رفتم دیدم بدنشو از بالای دار العماره زمین انداختن سر از بدنش جدا کردن بدن مسلمو به اسب بستن تو کوچه های شهر کوفه دارن زمین می‌کشن میگن هرکی همراه حسین باشه این میشه. رفتم ببینم دیگه می خوان چکار کنن میگه یه مرتبه رفتم دیدم بدن مسلمو به این قلابای قصابی آویزون کردن. اینجا بدن این آقا رو به اسب بستن تو کوچه ها دارن می کشونن اما اسم اسب میاد یاد چی می افتی کربلا بدن عزیز فاطمه رو زیر سم اسبا له کردن ...حسین*

.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روز_عرفه #عرفه
پاور میکسر اکو تک کیفیت بسیار عالی
دوکانال چهار خروجی تمیز در حد نو
قیمت ۱۲ میلیون
۰۹۱۵۵۳۱۴۸۳۵
2025/06/26 21:39:59
Back to Top
HTML Embed Code: