Telegram Web Link
روش‌های مهار نیروی جنسی


پیش از به رختخواب رفتن در شب ، همه روزنه‌های بدن و نیز دست و پا و زیر بغل و سوراخ ناف و پشت گردن روی ناحیه بصل‌النخاع را با دستمال خیسی بمالید. این تمرین را مرتباً انجام دهید.

به هنگام هیجان جسمی شش تا پانزده بار نفس عمیق بکشید و عمیقاً بیرون بدمید. آنگاه به سرعت به نزد کسانی بروید که مورد احترام شما هستند ، کسانی که خوشتن‌دار هستند.



کتاب چهار کتاب
فصل تاکیدات درمان‌بخش علمی
پاراماهانسا یوگاناندا
مترجم: آرجونا سلحشور



" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
انسان تا زمانی که خود را نشناخته احمقی ست که فکر می‌کند نابغه است!
اما زمانی که شروع به شناخت خود میکند نابغه ای می‌شود که فکر می‌کند احمق هست...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
تو نمی‌دانی عشق چیست،
فقط وانمود می‌کنی که میدانی.
ولی تو واقعاً عشق را نمی‌شناسی.
عشق را باید آموخت.
باید سالک طریق عشق شد.
باید بهایش را بپردازی.
عشق بزرگترین هنری است که وجود دارد.
اگر مردم در حال رقصیدن باشند و کسی از تو بخواهد بیا برقص، می‌گویی بلد نیستم، فقط بالا و پایین نمی‌پری تا همه فکر کنند که چقدر قشنگ می‌رقصی، اینگونه فقط اثبات می‌کنی که احمق هستی.
رقصیدن را باید آموخت؛ هنرش را، وقارش را، حرکاتش را. باید بدنت را برایش آموزش دهی.

فقط به این دلیل که بوم نقاشی و قلم مو و رنگ در دسترس است شروع نمی‌کنی به نقاشی کشیدن. نمی‌گویی آنچه مورد نیاز است اینجاست پس می‌توانم نقاشی کنم. می‌توانی رنگ‌ها را روی بوم بکشی، ولی اینگونه یک نقاش نخواهی شد.

به همین شکل با زنی یا مردی آشنا می‌شنوی، بوم نقاشی وجود دارد، بی‌درنگ عاشق می‌شوی و شروع به نقاشی می‌کنی، و او نیز بر روی تو نقاشی می‌کند.
البته که هر دو اثبات می‌کنید یک احمق هستید؛ احمق‌های نقاشی شده. و دیر یا زود خواهید فهمید که چه اتفاقی افتاده است.

زیرا هرگز به این فکر نکرده‌ای که عشق یک هنر است و تو با آن آزاد نشده‌ای.
آن هیچ ربطی به زایش تو ندارد.
باید آن را بیاموزی.
باید برایش کاری کنی و معرفتش را کسب کنی و شایسته‌اش شوی.
تو فقط با یک ظرفیت به دنیا آمده‌ای. یک بذر هستی.
می‌توانی یک رقصنده بشوی زیرا که بدن داری. رقصیدن را باید آموخت.
برای آموختن رقص تلاش بسیار باید کرد.
عشق بسیار دشوارتر است.
زیرا اتفاقی درونی است.
ثمره خالی شدن تو از منیت‌هاست.
عشق رقصیدن با دیگری است.
آن دیگری نیز باید بداند که رقصیدن چیست.
با دیگری جور شدن یک هنر بزرگ است.

یک سمفونی است؛ ایجاد هماهنگی بین دو نفر
دو نفر یعنی دو دنیای متفاوت
زمانی که دو دنیا به هم نزدیک می‌شوند،
اگر ندانی که چگونه هماهنگ شوی،
دیر یا زود رخ دادن فاجعه حتمی است.

عشق یعنی هماهنگی و خوشبختی
عشق را بیاموز،
برای ازدواج شتاب نکن.
عشق ورزیدن را بیاموز،
نخست عاشق بزرگ شو...
و لازمه این چیست؟
پیش نیاز این است که عاشق بزرگ همیشه آماده است تا عشق را بدهد و توجهی به این ندارد که آیا عشق او باز می‌گردد یا نه...

عشق همیشه باز خواهد گشت، این طبیعت امور است.
درست مانند این است که به کوهستان بروی و ترانه بخوانی و دره‌ها پاسخ می‌دهند. آیا نقاط پژواک را در کوهستان دیده‌ای؟ تو فریاد می‌زنی و آن دره‌ها فریاد می‌زنند. تو آواز می‌خوانی و آن دره‌ها آواز می‌خواند.
هر دل یک دره است اگر عشق را به درونش بریزی پاسخ خواهد داد.


اوشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
پرسش: چرا زندگی اینقدر آشفته و پر هیاهوست؟

پاسخ: این زندگی نیست که آشفته است، تو هستی که آشفته‌ای. آن طوری که اکنون هستی، زندگی فریاد به نظر می‌رسد. زندگی یک آینه است، به سادگی تو را و هر چه هستی را منعکس می‌کند‌.

زندگی یک آواز است،
اما برای شنیدن آواز باید خودت آواز شوی،
زیرا فقط همانند همانند را می‌شناسد.
زندگی به خاطر تو اینگونه است. تو نابودش می‌کنی. آشفته‌اش می‌کنی، تحریفش می‌کنی.
وقتی نزد تو می‌آید به مانند آواز می‌آید، اما وقتی به تو می‌خورد به فریاد تبدیل می‌شود، زیرا تو یک فریادی، تو بیماری، مریضی، تکه تکه‌ای، کامل نیستی، آواز در درونت نابود می‌شود.

خودت آواز شو و بعد کل زندگی به شکل آواز آشکار می‌شود.
وقتی مثبت نگری، کل زندگی مثبت می‌شود.
همه این آشوب‌ها به خاطر تو اینجاست،
به خاطر چشمان تو
به خاطر توقعات و انتظارات تو
به خاطر قلب تو است، قلب تو لبریز از رنج و بدبختی و تاریکی شده است.
نمی‌تواند چیز دیگری پیدا کند. بازتاب صدای خودت است.

هر چه در زندگی‌ات رخ می‌دهد، بازتاب خود توست.
پس، به جای باید نباید کردن و جیغ و داد بر سر زندگی، به جای اینکه انگشت اتهامت را به سمت زندگی نشانه روی، بیاموز با زندگی هماهنگ شوی و هارمونی پیدا کنی

هرچقدر لحظه‌های زیبا و وجدآور و شاد داشته‌ای، جمع‌آوری‌شان کن، گرامی‌شان بدار، زندگی‌شان کن.
هر چقدر نسبت به شادی حساس‌تر شوی شادی بیشتر به تو جذب خواهد شد، عشق بیشتر برایت رخ خواهد داد، مدیتیشن راحت‌تر نزد تو خواهد آمد. آنگاه زندگی نیایش می‌شود، آواز می‌شود، رقص می‌شود، جشن می‌شود. اما برای شنیدن این آواز تو باید قلبی شاد بیافرینی.


اوشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
سوال:
آیا بنا به گفته‌ی نیچه، خدا واقعاً مرده است؟

پاسخ:
اگر هم نمرده باشد، سخت بیمار است و در بستر مرگ است كه بدتر از مردن است.

شنیده‌ام: در یكی از دهات دور افتاده لهستان، كلیسایی كوچک وجود داشت. یک شب وقتی کشیش در كلیسا میگشت، خدا را دید كه در گوشه تاریكی نشسته. کشیش به سجده رفت و فریاد زد: "ای خداوند تو اینجا چه می‌كنی؟"
خداوند با صدایی آرام گفت: "خسته‌ام کشیش، تا حد مرگ خسته شده‌ام!"

خدا از رفتار غیرانسانی انسان‌ها نسبت به هم، خسته شده است.
خدا از حماقت عظیم انسان‌ها خسته شده است. خدا از ناآگاهی‌های انسان‌ها خسته شده است.

تنها انسان است كه ناخلف است.
تمام جهان هستی در یک هماهنگی عظیم به سر می‌برد و همه‌ی هستی یک رقص موزون است. این تنها انسان است كه پس و پیش و ناموزون گام بر می‌دارد.

آری، خدا از دست ما انسان‌ها خسته و ذلّه شده است.
واقعیت این است كه خدا نمی‌تواند بمیرد.
ولی از زندگی تو مرده و ناپدید شده است.

تو باید زندگی‌ات را به او بریزی: باید خدا را در خودت زنده كنی تا او از طریق تپش قلب تو بزند و مانند نبضت بتپد و از طریق تو عشق بورزد و از طریق تو باشد.

این یعنی زندگی روحانی؛ تلاشی برای اجازه دادن به خدا برای زندگی در تو، تلاشی برای تبدیل شدن به معبدی الهی

به درونت بنگر... آنجا را بکاو. اگر در گوشه‌ای تاریک خدا را تا حد مرگ خسته دیدی، خوشبخت خواهی بود. تو باید به او عمری دوباره بدهی، باید برای او تنفس كنی و برای او زندگی كنی. باید زندگیت را به تمام هستی تسلیم كنی.
انسان بادیانت فردی است كه خداوند در او به حیاتی دوباره دست یافته است.


اوشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
اگر ناشاد هستی، این فقط نشان می‌دهد که راه‌های‌ ناشاد بودن را آموخته‌ای، و نه هیچ چیز دیگر...

ناشاد بودن بستگی به چهارچوب ذهنی تو دارد. مردمانی هستند که در تمام موقعیت‌ها ناشاد هستند. آنان کیفیت خاصی در ذهن دارند که همه چیز را به ناشادمانی تبدیل می‌سازد. اگر از زیبایی گل سرخ برایشان بگویی، بی‌درنگ خارها را برمی‌شمرند. اما همین نگرش، می‌تواند از دیدگاه دیگری هم دیده شود. آنگاه ناگهان معجزه‌ی گل سرخ ممکن می‌گردد، که چنان گلبرگ‌‌های لطیفی می‌توانند از میان این‌همه خار بیرون آیند. همه چیز یکسان است. تمامش بستگی به این دارد که در سرت چگونه چهارچوبی حمل می‌کنی.

میلیون‌ها مردم صلیب‌های بدبختی خودشان را با خود حمل می‌کنند؛ طبیعتاً روشن است که گرانبار هستند. زندگی آنان یک بار سنگین است. چهارچوب فکری آنان چنان است که بی‌درنگ
همه چیز را از جنبه‌ی منفی آن می‌بینند. جنبه‌های منفی را بزرگ‌ نمایی می‌کنند. این رویکردی ناسالم و وحشت‌آور و بیمارگونه به زندگی است، ولی آنان به این تفکر ادامه می‌دهند که، "من چه کنم؟ دنیا چنین است."

نه، دنیا چنین نیست. دنیا مطلقاً خنثی است.
خار دارد، گل سرخ دارد؛ شب دارد و روز هم دارد. دنیا کاملاً خنثی و بی‌طرف است و متعادل؛ همه چیز دارد. حال، بستگی به این دارد که انتخاب تو چه باشد.

اگر تصمیم گرفته‌ای که فقط خطاها و تاریکی‌ها را انتخاب کنی، در دنیایی پر از خطا و تاریک زندگی می‌کنی، زیرا تو در دنیایی که انتخاب کرده‌ای زندگی می‌کنی. این روشی است که مردم جهنم و بهشت را در همین زمین خلق می‌کنند. به نظر بسیار باورنکردنی می‌رسد که بودا در همین زمین و با همین مردم زندگی کرده و در بهشت زندگی می‌کرده است. و شما نیز در همین زمین و با همین مردمان زندگی می‌کنید و در جهنم زندگی می‌کنید.

بگذار این یکی از اساسی‌ترین قوانین زندگی تو باشد. حتی اگر با چیزی منفی برخورد کردی، چیزی مثبت را در آن پیدا کن. قادر خواهی بود تا چیزی مثبت پیدا کنی. و روزی که بتوانی در یافتن چیزی مثبت در چیزهای منفی مهارت پیدا کنی، از خوشی به رقص درخواهی آمد.
آزمایش کن، نگرشی تازه به زندگی را آزمایش کن. مثبت نگاه کن و منفی‌‌باف نباش. انسان بدبین در اطراف خودش جهنم می‌سازد و در آن زندگی می‌کند. تو در دنیایی که خودت برای خودت خلق کرده‌ای زندگی می‌کنی.


اوشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
زبان ابزار ذهن است. زبان را به کار نبر.
آیا نمی‌توانی فقط خورشید درحال غروب و زیبایی آن را ببینی بی آنکه چیزی بگویی؟ آیا نمی‌توانی از زیبایی آن به وجد آیی و توسط عظمت آن تسخیر شوی؟ استفاده از زبان به چه‌کار می‌آید؟
هیچکس از تو نخواسته که چیزی بگویی. زبان را کنار بگذار؛ در تماس مستقیم قرار بگیر، به هیجان بیا. این حالت لمحه‌ای گذرا از بی‌ذهنی است...

در هر روز هزار و یک موقعیت وجود دارد:
وقتی دست معشوق خودت را در دست داری نیازی به حرف زدن نیست. مردم پیوسته حرف می‌زنند: ور وررر ور وررر...
حرف زدن مدام آنان را در سطح و مشغول نگه می‌دارد.

وقتی دست‌های عزیزی را در دست داری، چرا در سکوت ننشینید؟ چرا چشم‌ها را نبندید و احساس نکنید؟ حضور دیگری را حس کن، وارد حضور دیگری شو و بگذار دیگری وارد وجودت بشود، با هم به ارتعاش درآیید و با هم تاب بخورید. اگر ناگهان انرژی عظیمی شما را تسخیر کرد، با هم به رقص درآیید، و به چنان اوج شعفی انزال‌گونه خواهید رسید که قبلاً هرگز نشناخته‌اید.

آن لحظات اوج انزال ربطی به سکس ندارند، در واقع بسیار با سکوت در ارتباط است. و اگر بتوانی در زندگی جنسی خود مراقبه‌گون باشی، اگر بتوانی در حین سکس ساکت بمانی، در نوعی رقص، شگفت زده خواهی شد. یک روند درونی خواهی داشت تا تو را به دورترین سواحل ببرد.
مردم چنان زشت با هم معاشقه می‌کنند که اگر گاهی فرزندی والدینش را در حال عشقبازی ببیند، فکر می‌کند که این دو با هم کشتی می‌گیرند یا دعوا می‌کنند ــ پدرم در حال کُشتن مادر است... خشن و با نفس‌زدن‌های نامرتب، حرکات آنان هیچ وقاری ندارد. یک رقص نیست، البته که رقصی در آن نیست. و تا زمانی که معاشقه یک رقص نشود، بسیار بسیار جسمانی و فیزیولوژیک باقی می‌ماند، هیچ معنویتی در آن نخواهد بود. ولی این غیرممکن است. تا زمانی که تمام زندگیت سرشار از آن لحظاتی نباشد که ذهن ساکت است، معاشقه نمی‌تواند در سکوت حرکت کند.

اوشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
درود دوستان عزیز بنظرتون نقش و قدرت ضمیر ناخوداگاه در پیشبرد زندگی مادی و معنوی انسان به چه صورت است؟

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
خداوند به شما نخواهد گفت که باید او را به تمامی خواسته‌ها و امیال خود ترجیح دهید، زیرا او می‌خواهد که عشق شما به او آزادانه و بدون اجبار باشد.
این رمزی بزرگ در بازی کیهانی است.

او که ما را آفریده است عشق ما را می‌طلبد. او می‌خواهد که عشق ما به او خود انگیخته باشد، و او آن را طلب نکرده باشد. عشق ما تنها چیزیست که خداوند دارا نیست، مگر آن که ما آزادانه آن را بر او نثار کنیم.

پس می‌ببینید، چیزی هم هست که خداوند بخواهد؛ و آن چیز عشق ما به اوست و تا زمانی که آن را به او نداده‌ایم ما خود شاد و راضی نخواهیم بود.


- پاراماهانسا یوگاناندا،
"چگونه می‌توان با خداوند گفتگو کرد"
فصلی از کتاب چهار کتاب
مترجم: آرجونا سلحشور


" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
بیشتر مشکلاتمان از ‌آنجا شروع میشود که ما نه برای خودمان، بلکه برای آدمهای اطرافمان زندگی می کنیم.
لباس میپوشیم که مد باشد، در رشته ای درس میخوانیم که کلاس داشته باشد، با کسی ازدواج می کنیم تا دهان مردم را ببندیم، بچه دار می شویم که برایمان حرف در نیاورند، جوری زندگی میکنیم که فقط دیگرانو راضی کنیم، برای مردم زندگی کردن، یعنی برده و غلام بودن.برای مردم زندگی کردن، یعنی خودتو به حساب نیاوردن برای مردم زندگی کردن، یعنی کوچک بودن. برای مردم زندگی کردن، یعنی مرگ تدریجی.خودت باش خودتو هر طوری که هستی قبول داشته باش به خودت افتخار کن؛ چون واقعا گوهری در وجودت هست، که اگه پیداش کنی باور دارم که جهان سر تسلیم و تحسین در برابرت فرود می آورند.
فقط کافیه که از امروز خودت باشی.
در دفترچه ی حال خوبت بنویس که:
من از امروز میخوام که خودم باشم و هرطوری که دوست دارم زندگی کنم.

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
یـک زن
گران بها ترین اعجاز خداست
برای داشتنش باید وضوی باران گرفت
و به نام عشق
شبنم وار برعطر او سجده کرد
وهزار هزار گل سرخ را
تسبیح لحظه هایش نمود.
او اجابت میکند
عشقی ،بالاتر از خورشید.
و زیباتر از مهتاب را
و تنها یک زن میداند
آیین دوست داشتن را
و آنقدر زیبا هدیه میکند
این عشق راکه سیراب شوی
آری میدانی که او
الـهه_ی_عـشق اسـت
وبهشت کمترین سرزمین اوست...

و بقول اندیشمند بزرگ دنیا چارلز بوکوفسکی
تمام دردهای یک زن
با عشق درمان می‌شود...
تـقدیم به همه ی
زنـان  سرزمینم

وروزتون مبارک و خجسته باد بانو
❤️❤️❤️

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
رابطه‌ها در دو حالت قشنگ می‌شوند:

اول پیدا کردن شباهت‌ها
دوم احترام گذاشتن به تفاوت‌ها

آلبر_کامو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
زمانی در یک روستا بودم، شنیدم که کسی میگوید، دین" یعنی ترک دنیا، و ترک دنیا انضباطی مشقت بار و طاقت فرساست.
وقتی این را شنیدم به یاد واقعه ای در کودکی خود افتادم.

با گروهی برای پیک نیک به ساحل رودخانه ای رفته بودیم. رودخانه ای کوچک بود، ولی ساحلی پهناور از ماسه داشت. در ساحل رودخانه سنگهای رنگین درخشنده ای وجود داشتند، احساس کردم که به گنجینه ای بزرگ برخورد کرده ام. تا عصر آنقدر سنگ جمع کرده بودم که آوردن آنها با خودم غیر ممکن بود.

وقتی که آن سنگها را ترک میکردم اشک در چشم داشتم و از اینکه همراهانم علاقه ای بـه ایـن سنگها نشان نمیدادند در شگفت بودم.

آن روز به نظرم آمد که آنان دنیا را ترک کرده اند. وقتی امروز به آن فکر میکنم میبینم که وقتی سنگ را همچون سنگ ببینی، و در نظرت جواهر جلوه نکند دیگر مسئلۀ ترک آن وجود نخواهد داشت.

افراط و تفریط یعنی جهل. شناخت یعنی رها شدن از جهل. ترک دنیا کاری نیست که انجام شود، ترک دنیا نتیجه طبیعی شناخت و عرفان است. افراط و تفریط عملی مکانیکی است که نتیجه طبیعی جهل و ناهشیاری است.

بنابراین، این فکر که ترک دنیا عملی طاقت فرسا و دشوار است، بی معنی است. ترک دنیا یک کار نیست که انجامش دهی، بلکه تنها یک نتیجه است، نتیجه دیدن و درک پوچی و مسخرگی وابستگی ها و تعلقات است. در چنین ادراکی ما بیش از آنچه از دست بدهیم به دست خواهیم آورد.

واقعیت ایـــن است که ما تنها قیدها و تعلقات خود را دور میاندازیم، ولی آزادی را به دست می آوریم. فقـط پوسته ها را دور می اندازیم و الماسها را دریافت میکنیم؛ فقط مرگ را کنار می گذاریم، ولی به جاودانگی دست مییابیم. تنها تاریکی را پشت سر می گذاریم، ولـی بـه نـور میرسیم، نوری جاودان و بینهایت....

پس در ترک دنیای واقعی چیزی را از دست نخواهیم داد، بلکه همه چیز را به دست خواهیم آورد.


اوشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بالاترین فرکانس کائنات عشق است که این کلیپ اونو به معرض نمایش گذاشته...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عشقت را
از سالی به سال دیگر منتقل می‌کنم
صدایت،
عطرت،
نامه‌هایت،
شماره تلفنت
و صندوق نامه‌هایت را منتقل می‌کنم
و آویزانشان می‌کنم
در گنجینه‌ی سال نو
و اقامتِ همیشگی‌ات
در قلبم را برایت صادر می‌کنم ❤️

نزار_قبانی

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
تقدس چیست...؟
این پرسش در ذهن بسیاری برمیخیزد. اگر تقدس با نوعی خاص از پوشش و ظاهر بیرونی رابطه ای داشت، همین پرسش نیز برنمیخاست. البته که قداست واقعیت بیرونی ندارد، یک واقعیت درونی است. این واقعیت درونی چیست؟

قداست یعنی بودن در خود... انسان معمولی بیرون از خودش است، او حتی لحظه ای نیز در درونش نیست. او با همه هست، ولی با خودش نیست، همین جدا بودن از خود یعنی مقدس نبودن. بازگشت به خود، ریشه گرفتن در خویشتن، و سالم شدن قداست است.

ناخوشی روحانی عدم قداست است، سلامت روحانی قداست است. اگر من بیرون از خودم باشم، در خواب هستم، بیرون یعنی درگیر دیگری بودن، این ناخودآگاهی است. 

این قداست چگونه تشخیص داده میشود؟ این قداست را می توان از وجود آرامش، سرور و تمامیت بازشناسی کرد.

قدیسی به نام سَنت فرانسیس همراه با مریدش لیو در راه زیارت بودند. آنان در راه سان مارینو بودند که در راه دچار طوفانی شدید شدند. باران به شدت میبارید و آنان کاملاً خیس و گل آلود بودند.

شب نزدیک میشد و آنان تمام روز گرسنه بودند و از راه رفتن زیاد، رمق نداشتند. مقصدشان از آنجا بسیار دور بود و آنان تا نیمه شب به آنجا نمی رسیدند. ناگهان سَنت فرانسیس گفت، "لیو، قدیس واقعی کیست؟ و ادامه داد، نه کسی است که بتواند کوری را شفا بخشد، بیماری را نجات دهد، و یا حتی مرده را زنده کند. چنین کسی قدیس واقعی نیست.

مدتی در سکوت گذشت. سپس فرانسيس بـاز هـم سـخن گفت، "لیو، قدیس واقعی کسی نیست که بتواند زبان پرندگان درختان سنگها و کوهستان را بفهمد. حتی کسی که دانش تمام دنیا را نیز گرد آورده باشد، قدیس واقعی نیست. بازهم مدتی در سکوت گذشت... آنان درمیان طوفان به پیشروی ادامه میدادند.

اینک چراغهای سان مارینو از دور نمایان بود. سنت فرانسیس بازهم سخن گفت..... کسی که تمام دنیا را نیز رها کرده باشد یک قدیس واقعی نیست.

حالا لیو بیش از این نتوانست ساکت بماند، پرسید: پس" قدیس واقعی کیست؟" سنت فرانسیس پاسخ داد، "به زودی به سان مارینو میرسیم و دروازه بیرونی میهمانخانه را خواهیم کوفت. نگهبان خواهد پرسید، کیست؟

خواهیم گفت دوتن از برادران شما، دو سالک. اگر آن وقت او بگوید، ای گداهای بی سر و پاهای ولگرد، دور شوید! جای شما اینجا نیست و اگر او در را باز نکند و اگر ما که خسته و گرسنه و سراپا گل آلود هستیم تا نیمه شب در هوای بیرون بمانیم، و اگر باز هم در بزنیم و اگر این بار او با چماقی بیرون بیاید و بگوید ای ولگردها مزاحم نشوید؟"

اگر در این موقعیت نیز چیزی در درون ما حرکت نکرد؛ اگر باز هم در درون ما همه چیز آرام بود، و اگر در آن مرد نیز چیزی جز الوهیت ندیدیم، این است قداست واقعی. رسیدن به چنان آرامش مختل نشدنی، سادگی و یکسان نگری در تمام شرایط، قداست است.


اوشو


" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
زندگیت را به ساعت الان و اکنون کوک کن
خدا در اکنون است...
در گذشته هرکس خطا و لغزش هست
پس نگران دیروز نباش
امروزت را دریاب فقط امروز 
دوست من خداوند با توست...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
این موارد زیر برای خودآزماییست :

- اگر هنگامی که در هتل و یا جای مشابهی هستید و در چای خود شکر بیشتر از اندازه ای که در خانه خود هستید بریزید شما احتمالا آدم فاسدی هستید

- اگر در توالت عمومی از دستمال کاغذی بیشتری نسبت به مواقعی که در خانه خود هستید استفاده میکنید شما یک دزد بالقوه هستید و اگر موقعیتی بدست آورید قطعا اموال دیگران را از آن خود خواهید کردید

- اگر شما در مواقعی که دیگران هزینه غذا خوردن رستوران را حساب میکنند بیشتر از اندازه معمول غذا بخورید شما آدم حریصی هستید

- اگر آدمی هستید که در صف ها جلو میزنید در صورتیکه موقعیت شغلی مهمی بدست آورید شما بالقوه شخصی هستید که از موقعیت خود سوء استفاده خواهید کرد.

- اگر در ترافیک سنگین از خط خود خارج شده و بطریقی دیگران را رد کنید در صورتیکه موقعیت شغلی خاصی بدست آورید از آنجایی که از قانون نفرت دارید بسادگی اموال را عمومی اختلاس خواهید کرد.

-  اگر فاضلاب و یا آب کثیف منزل خود را مدیریت نکنید و  بطرف منزل همسایه خود هدایت نمایید کنید شما بالقوه داری ضعف شخصیت و انسان بی ادبی هستید.

اگر شما این پست را خواندید و موارد  آنرا غیر ضروری تلقی کردید شما آدم صادقی نیستید و نشانه هایی از بیماری دارید و به خود و جامعه آسیب خواهید رساند.
بیایید سعی نماییم انسانی باشیم که بتوانیم در هر کجا خود را پیدا نماییم.

دکتر امجد حسین(رئیس دانشگاه ملی کامپیوتر و علوم نوظهور- لاهور)

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
روزی که بتونی با پولدارتر از خودت
هم‌نشینی کنی و معذب نشی
با فقیرتر از خودت بشینی و خردش نکنی
با باهوش‌تر از خودت باشی و هم صحبت شی با کم‌هوش‌تر از خودت باشی و مسخرش نکنی
با عقاید و سلایق دیگران کاری نداشته باشی
تو زندگی شخصی بقیه سرک نکشی
طبیعت رو دوست داشته باشی و به موجودات و گونه‌های  دیگه احترام بذاری
اونوقت می تونی بگی انسانی . . .🦋
" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
افسردگی از جنس غم نیست. خشم است، خشمی علیه خود خشمی که رو به درون چرخیده و حمله می‌کند..

زیگموند فروید


" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
2025/07/08 09:18:01
Back to Top
HTML Embed Code: