پاراماهانسا یوگاناندا
عالم سماوی- ۱۶
ذهن خود را بر چشم معنوی متمرکز نگه دارید
باید در این دنیا زندگی کنید، اما به آن دلبسته نشوید. اگر دلبستگی پیدا کنید، دچار مشکل خواهید شد و بسیار نومید خواهید شد.
اینجا خانه شما نیست. ملکوت آسمانی خداوند خانه شماست. هم اکنون آنجا زندگی کنید. مشغول به هر کاری که هستید، ذهن خود را بر چشم معنوی و افکار خود را با خداوند مشغول نگه دارید.
بیشتر مراقبه کنید، با دعاهای خود فضا را بشورانید، تا از میانهی سکوت، نور خداوند نمایان شود.
اگر میخواهید که خداوند را در این زندگی بشناسید، هیچ شبی تا وقتی که با خداوند تماس حاصل نکرده باشید به خواب نروید.
اگر کسی یک شبانه روز تمام دعا و مراقبه کند، در اتاق و خلوت خودش بماند و کسی را نبیند و با شور و شدت دعا کند که خداوند به سراغش بیاید، قطعاً خداوند دعای او را اجابت میکند. اما چه کسی حاضر است حتی تا این حد تلاش بکند؟ و این همان قدرت توهم است که هشیاری وظایف بیرونی و عادت مزمن به حس بیقراری چیره است و شما را به جسم فیزیکی و دنیای مادی آن وابسته و محدود نگه میدارد.
عزیزان پیامی را که امروز دریافت کردهاید را فراموش نکنید. از آن استفاده کنید. عمیق و منظم مراقبه کنید، تا وقتی که چشم معنوی شما باز شود و بتوانید از طریق آن به ملکوت سماوی پرواز کنید.
همیشه به رغم هر رخدادی در فضای شادمانی زاییده از مراقبه بمانید. در هشیاری آزادی سماوی زندگی کنید.
بدون شک و تردید، با تمرین مرتب و عاشقانهی تکنیکهای علم کریا یوگا که من به شما آموزش دادهام ، شما قادر به انجام این کار خواهید شد.
این دنیا رویای وحشتناکی است. امیدوارم همه شما بر این حقیقت معرفت بیابید.
من تا آخرین نفسِ این زندگی توهمی به شما خواهم گفت که هر چه زودتر از این رؤیا رها شوید. صبر نکنید. زیرا ممکن است یک فکر شیطانی شما را به وادی مرگ بکشاند و یک فکر خوب شما را به ملکوت خداوند. پس مشغول به کار شوید و تلاش کنید.
هر شب در مراقبه، خود را به پای خداوند بیاندازید. از اعماق قلب خود به درگاهش بروید و او را بخوانید و گریه کنید. برای او آنقدر گریه کنید تا سر و قلبتان از اشتیاق برای او آماده به انفجار شود: "تو باید بیایی. خودت را به من نشان بده!"
اگر تسلیم نشوید و دست برندارید، خداوند به دیدار شما خواهد آمد. او شما را از این دنیای توهمی بیدار خواهد کرد و به آغوش نور ابدی، جاودانه و رهایی خود عروج خواهد داد.
پایان 🕉🌹
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
عالم سماوی- ۱۶
ذهن خود را بر چشم معنوی متمرکز نگه دارید
باید در این دنیا زندگی کنید، اما به آن دلبسته نشوید. اگر دلبستگی پیدا کنید، دچار مشکل خواهید شد و بسیار نومید خواهید شد.
اینجا خانه شما نیست. ملکوت آسمانی خداوند خانه شماست. هم اکنون آنجا زندگی کنید. مشغول به هر کاری که هستید، ذهن خود را بر چشم معنوی و افکار خود را با خداوند مشغول نگه دارید.
بیشتر مراقبه کنید، با دعاهای خود فضا را بشورانید، تا از میانهی سکوت، نور خداوند نمایان شود.
اگر میخواهید که خداوند را در این زندگی بشناسید، هیچ شبی تا وقتی که با خداوند تماس حاصل نکرده باشید به خواب نروید.
اگر کسی یک شبانه روز تمام دعا و مراقبه کند، در اتاق و خلوت خودش بماند و کسی را نبیند و با شور و شدت دعا کند که خداوند به سراغش بیاید، قطعاً خداوند دعای او را اجابت میکند. اما چه کسی حاضر است حتی تا این حد تلاش بکند؟ و این همان قدرت توهم است که هشیاری وظایف بیرونی و عادت مزمن به حس بیقراری چیره است و شما را به جسم فیزیکی و دنیای مادی آن وابسته و محدود نگه میدارد.
عزیزان پیامی را که امروز دریافت کردهاید را فراموش نکنید. از آن استفاده کنید. عمیق و منظم مراقبه کنید، تا وقتی که چشم معنوی شما باز شود و بتوانید از طریق آن به ملکوت سماوی پرواز کنید.
همیشه به رغم هر رخدادی در فضای شادمانی زاییده از مراقبه بمانید. در هشیاری آزادی سماوی زندگی کنید.
بدون شک و تردید، با تمرین مرتب و عاشقانهی تکنیکهای علم کریا یوگا که من به شما آموزش دادهام ، شما قادر به انجام این کار خواهید شد.
این دنیا رویای وحشتناکی است. امیدوارم همه شما بر این حقیقت معرفت بیابید.
من تا آخرین نفسِ این زندگی توهمی به شما خواهم گفت که هر چه زودتر از این رؤیا رها شوید. صبر نکنید. زیرا ممکن است یک فکر شیطانی شما را به وادی مرگ بکشاند و یک فکر خوب شما را به ملکوت خداوند. پس مشغول به کار شوید و تلاش کنید.
هر شب در مراقبه، خود را به پای خداوند بیاندازید. از اعماق قلب خود به درگاهش بروید و او را بخوانید و گریه کنید. برای او آنقدر گریه کنید تا سر و قلبتان از اشتیاق برای او آماده به انفجار شود: "تو باید بیایی. خودت را به من نشان بده!"
اگر تسلیم نشوید و دست برندارید، خداوند به دیدار شما خواهد آمد. او شما را از این دنیای توهمی بیدار خواهد کرد و به آغوش نور ابدی، جاودانه و رهایی خود عروج خواهد داد.
پایان 🕉🌹
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
«نجواهایی از جاودانگی» 🦢
پیشگفتاری بر کتاب نجواهایی از جاودانگی
اثر: پاراماهانسا یوگاناندا
من این اشعار ساده خود را به محراب بشریت تقدیم میکنم، که توسط آنها، همه در شادمانی روح با من شریک گردند. الهی که روح نهفته در این دلنوشتههای عاشقانه، شکوفههای پژمردهی الهامات والا را در دلهای بسیاری از نو زنده کند.
در انتخاب نام برای این کتاب «نجواهایی از جاودانگی»، مقصود من از جاودانگی، خداوند در وجههی مادر الهی ِجاویدان است. خداوند در وجههی مطلق خود در دسترس افکار انسانی نیست؛ اما در وجههی همه حاضر خود که در اتمهای سامانهی کیهانی حضور دارد و خودش را در انسان و طبیعت متجلی کرده، نزدیک و در دسترس بوده و پناهگاه و ناجی تک تک آفریدههایش است.
در نوشتههای آسمانی هندو این وجه همه-جاضر او در مقام مادر الهی نمادین شده است، مادری که عاشقانه بر سرنوشت موجودات بیشمار، و تکامل دورههای بیپایان آفرینش نظارت دارد.
این وجهی شخصی خداوند آن واقعیت غایی است که میشود گفت «خواهان» کردار درست فرزندانش است و شادمانه به دعاهای آنها پاسخ میدهد.
آنهایی که تصور میکنند خداوندِ فراشخصی نمیتواند خودش را در اشکال شخصی متجلی کند، در حقیقت مُنکر قدرت مطلق او و این امکان هستند که انسان میتواند با آفریدگارش یگانه گردد. پروردگار چه بسیار در اشکال ملموس بر مریدان بواقع عاشق خود (باکتیها، مریدان پروردگار در اشکال شخصی) نمایان شده است. او در طی اعصار، خودش را در برابر نگاه مریدانش به آن شکلی که برای آن مرید عزیزترین است نشان داده است. یک مسیحی عیسی را میبیند، یک مسلمان محمد را، یک هندو کریشنا یا راما و غیره.
خداوند به راستی میخواهد ببیند هر انسانی نقش مقدر خودش در زمین را به کمال ایفا کند. انسانها با استفادهی اشتباه از اراده مختار خود طرح الهی خداوند را بر هم میزنند. عاری شدن از خروش امیال خودپرستانهی زاده از منیت، این امکان را میدهد که ما ندای هدایتگر درونی را بشنویم. انسانهای خردمند، رها از ارادهی زاده از منیت خود، بدون تلاش و در هماهنگی با طرح خداوند به کارها و فعالیتهای خود میپردازند.
حضرت عیسی این چنین دعا میکرد: «نه اراده من، بلکه اراده تو باشد،» برای کسی که نقش خود را در این نمایش زمینی به خوبی ایفا کند هیچگونه کارمایی کسب نمیگردد.
زنده کردن یاد خداوند سادهترین مسیر یگانگی با خداوند است. تاکید و تلقین هویت الهی خود امری کافی برای اعمال قانون پاسخ به دعاهاست. قدیسان همه سرزمینها از این قانون استفاده کردهاند. مسیح از اعماق تجربهی خودش میتوانست به ما این اطمینان را بدهد:
«اگر ایمان داشته باشید و شک نکنید... اگر به این کوه بگویید، از جای خود تکان بخور و به دریا بیفت، آنچنان خواهد شد. هر آن چیزی که شما بخواهید و برایش دعا کنید، با ایمان و باور، دریافت خواهید کرد.»
درخواست و مطالبه به روحِ متعالی درون باید با شور و اشتیاق عمیقی همراه باشد. آنها با نجواهای روح -- پاسخهای سرشار از اسرار مسکوتی که به سرعت زندگی شخص را متحول میسازند، اجابت میشوند.
مریدانی که چشمان خود را میبندند و تاکیدات در این کتاب را بارها و بارها تکرار میکنند و همزمان سعی دارند که حقایق عمیق آنها را احساس کنند، به آنها معنویت میبخشند، به این معنا که الهامات خفته در زیر لایهی زخیم واژهها را بیدار میکنند.
دعا و فراخوانی به پیشگاه خداوند همچون گیاهان همیشه زندهای هستند که دائما شکوفههای تازه میدهند. این گیاه - فراخوانیها در نجواهایی از جاودانگی دارای همان نوع شاخ و برگ واژهها هستند؛ اما اگر با شبنم الهیِ مراقبه آبیاری گردند، هر یک، هر روز شکوفههای روحانگیز ادراکهایی بس متفاوت میدهند.
🦢
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
پیشگفتاری بر کتاب نجواهایی از جاودانگی
اثر: پاراماهانسا یوگاناندا
من این اشعار ساده خود را به محراب بشریت تقدیم میکنم، که توسط آنها، همه در شادمانی روح با من شریک گردند. الهی که روح نهفته در این دلنوشتههای عاشقانه، شکوفههای پژمردهی الهامات والا را در دلهای بسیاری از نو زنده کند.
در انتخاب نام برای این کتاب «نجواهایی از جاودانگی»، مقصود من از جاودانگی، خداوند در وجههی مادر الهی ِجاویدان است. خداوند در وجههی مطلق خود در دسترس افکار انسانی نیست؛ اما در وجههی همه حاضر خود که در اتمهای سامانهی کیهانی حضور دارد و خودش را در انسان و طبیعت متجلی کرده، نزدیک و در دسترس بوده و پناهگاه و ناجی تک تک آفریدههایش است.
در نوشتههای آسمانی هندو این وجه همه-جاضر او در مقام مادر الهی نمادین شده است، مادری که عاشقانه بر سرنوشت موجودات بیشمار، و تکامل دورههای بیپایان آفرینش نظارت دارد.
این وجهی شخصی خداوند آن واقعیت غایی است که میشود گفت «خواهان» کردار درست فرزندانش است و شادمانه به دعاهای آنها پاسخ میدهد.
آنهایی که تصور میکنند خداوندِ فراشخصی نمیتواند خودش را در اشکال شخصی متجلی کند، در حقیقت مُنکر قدرت مطلق او و این امکان هستند که انسان میتواند با آفریدگارش یگانه گردد. پروردگار چه بسیار در اشکال ملموس بر مریدان بواقع عاشق خود (باکتیها، مریدان پروردگار در اشکال شخصی) نمایان شده است. او در طی اعصار، خودش را در برابر نگاه مریدانش به آن شکلی که برای آن مرید عزیزترین است نشان داده است. یک مسیحی عیسی را میبیند، یک مسلمان محمد را، یک هندو کریشنا یا راما و غیره.
خداوند به راستی میخواهد ببیند هر انسانی نقش مقدر خودش در زمین را به کمال ایفا کند. انسانها با استفادهی اشتباه از اراده مختار خود طرح الهی خداوند را بر هم میزنند. عاری شدن از خروش امیال خودپرستانهی زاده از منیت، این امکان را میدهد که ما ندای هدایتگر درونی را بشنویم. انسانهای خردمند، رها از ارادهی زاده از منیت خود، بدون تلاش و در هماهنگی با طرح خداوند به کارها و فعالیتهای خود میپردازند.
حضرت عیسی این چنین دعا میکرد: «نه اراده من، بلکه اراده تو باشد،» برای کسی که نقش خود را در این نمایش زمینی به خوبی ایفا کند هیچگونه کارمایی کسب نمیگردد.
زنده کردن یاد خداوند سادهترین مسیر یگانگی با خداوند است. تاکید و تلقین هویت الهی خود امری کافی برای اعمال قانون پاسخ به دعاهاست. قدیسان همه سرزمینها از این قانون استفاده کردهاند. مسیح از اعماق تجربهی خودش میتوانست به ما این اطمینان را بدهد:
«اگر ایمان داشته باشید و شک نکنید... اگر به این کوه بگویید، از جای خود تکان بخور و به دریا بیفت، آنچنان خواهد شد. هر آن چیزی که شما بخواهید و برایش دعا کنید، با ایمان و باور، دریافت خواهید کرد.»
درخواست و مطالبه به روحِ متعالی درون باید با شور و اشتیاق عمیقی همراه باشد. آنها با نجواهای روح -- پاسخهای سرشار از اسرار مسکوتی که به سرعت زندگی شخص را متحول میسازند، اجابت میشوند.
مریدانی که چشمان خود را میبندند و تاکیدات در این کتاب را بارها و بارها تکرار میکنند و همزمان سعی دارند که حقایق عمیق آنها را احساس کنند، به آنها معنویت میبخشند، به این معنا که الهامات خفته در زیر لایهی زخیم واژهها را بیدار میکنند.
دعا و فراخوانی به پیشگاه خداوند همچون گیاهان همیشه زندهای هستند که دائما شکوفههای تازه میدهند. این گیاه - فراخوانیها در نجواهایی از جاودانگی دارای همان نوع شاخ و برگ واژهها هستند؛ اما اگر با شبنم الهیِ مراقبه آبیاری گردند، هر یک، هر روز شکوفههای روحانگیز ادراکهایی بس متفاوت میدهند.
🦢
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
با تسلیم شدن به فعالیت های گناه آلود، ما در واقع خود را گرفتار بلا می کنیم. هنگامی که با افکار غلط و نادرست، به گودال خطاها می افتیم، باید دعا کنیم: "بار پروردگارا ما را به خودمان وامگذار، بلکه به ما عقل و اراده بده تا خود را از این منجلاب بیرون بکشیم. و هنگامی که بیرون کشیده می شویم، اگر اراده تو بر این قرار دارد که ما را بیشتر آزمایش کنی، ابتدا خودت را به ما بشناسان تا به این واقعیت برسیم که جذبه تو به مراتب وسوسه انگیزتر از وسوسه شیطان است".
پاراماهانسا یوگاناندا 🍀🌹✨
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
پاراماهانسا یوگاناندا 🍀🌹✨
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
قدرت ارادهتان را از طریق حرکات تمرکزی ( تفکر و تعمّق ) افزایش دهید
برای آنکه پذیرای قدرت ربّانی شوید ، باید در جایی آرام بنشینید و افکارتان را روی میل و آرزوی ارزشمندی متمرکز کنید ، تا آنجا که افکارتان به طور کامل در آن عقیده مستغرق شود . در آن صورت قدرت اراده ، ربّانی میشود . و میتوان آن را در جهت تحقق هدفِ مورد نظر ، به گونهای موفقیت آمیز به کار انداخت . شما نمیتوانید گوشهای بنشینید و منتظر باشید که خداوند موفقیت را به دامانتان بیاندازد . هر زمان که راهتان را شروع کردید و ارادهتان را قوی ، باید عملاً هم کاری انجام دهید . آن زمان میبینید آنچه برای موفقیت لازم است به سوی شما سرازیر میگردد . همهی عوامل ، شما را در جهت درست سوق میدهند ...
تجربه این را به من نشان داده است. شخصاً به کارهای زیادی مبادرت ورزیدم ، صرفاً برای آنکه ارادهام را آزمایش کنم . ولی دیگر این کارها را انجام نمیدهم ، چون میدانم آنچه اراده کنم ، انجام میشود .
یک بار ، سالها پیش ، متوجه شدم که یکی از شاگردانم راه غلطی را دنبال کرده است . با توجه به عواقب ناگواری که آن عمل ممکن بود به بار آورد ، هر دلیلی را که ممکن بود او را از این کار باز دارد ، به او تذکر دادم ولی متوجه شدم که هیچ توجیهی از جانب من او را از تصمیمی که گرفته ، منصرف نمیسازد . او مصمم بود راه شیطان را دنبال کند . نهایتاً به خودم گفتم : " بسیار خب بگذار برود و هرکاری دلش میخواهد انجام دهد. " ولی چیزی نگذشته بود که علاقه و نگرانیام نسبت به او جلو آمد.
زیر درخت انجیر بزرگی نشستم و شروع به تجسم او کردم . با شدت و حدّت هرچه تمامتر پیام ذهنی برایش فرستادم : " خداوند به من فرمان داده تا تو را بازگردانم. " شبِ آن روز ، همهی جسمم و ذهنم گواهی میداد که او باز خواهد گشت. *
بالاخره در کنار در ظاهر شد . پسرِ مُسرف به عقل آمده بود .او تعظیمی کرد و گفت : " تمام روز ، هرکجا رفتم ، هرکاری میخواستم انجام دهم شما در مقابلم ظاهر شدید . معنی آن چه میتوانست باشد ؟ "
پاسخ دادم ، " خداوند بود که از طریق من تو را فرا میخواند. فرمان او بود نه من . در خواسته قلبی من هیچ انگیزه خودخواهانهای وجود نداشت ولی من تصمیم گرفته بودم از جایم حرکت نکنم تا تو برگردی " . این چنین عزم و جرمهایی میتواند دنیا را تغییر دهد . قدرت شگفتی است !
میبینید که دعاهای عمیق واقعاً اثر میکند . بهترین موقع دعا ، شب هنگام است که رفت و آمد و سر و صدا کم است . اگر لازم است ، شب هنگام کمی استراحت کنید ، تا وقتی برای دعا بیدار میشوید کاملاً هوشیار و آگاه باشید. بعد با خداوند به راز و نیاز مشغول شوید . ابتدا کار مشکلی است ، ولی بتدریج آسان میشود .از نتایج کار خودتان هم شگفت زده میشوید . و زمانی که ذات ازلی موافقت میکند که سکوت خود را بشکند ، نمیتوانید به هیچ وجه شادی خود را کتمان کنید . ولی چنانچه غروری خودخواهانه بر شما غلبه کند و بخواهید قدرت دعای خود را به دیگران نشان دهید یا در مورد آن تبلیغ کنید ، آن قدرت را از دست میدهید . خداوند دیگر به شما پاسخ نمیدهد . شما او را از خود راندهاید . او زمانی به سوی شما میآید که شما صادق هستید و او را فقط برای خودش دوست دارید . زمانی که شما از قدرت نفوذ خود مغرور شده ، درصدد برمیآیید تا آن را به همه نشان دهید ، او میبیند که شما او را جستجو نمیکنید و صرفاً به دنبال شهرت و نام میگردید و بنابراین دیگر ظاهر نمی شود .
* سالکین بزرگ از آگاهی ربّانی خاصی بهرهمند هستند که در همهی جسم آنها نفوذ میکند. برای نمونه ، درک شهودی اعمال نادرست یک شاگرد را ممکن است مثل گزش درد حس کنند . به طور مشابه شهودات شاد و متوازن را گاهی به صورت احساس لذت بخشی ، حس کنند.
شری شری پاراماهانسا یوگاناندا
از کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
برای آنکه پذیرای قدرت ربّانی شوید ، باید در جایی آرام بنشینید و افکارتان را روی میل و آرزوی ارزشمندی متمرکز کنید ، تا آنجا که افکارتان به طور کامل در آن عقیده مستغرق شود . در آن صورت قدرت اراده ، ربّانی میشود . و میتوان آن را در جهت تحقق هدفِ مورد نظر ، به گونهای موفقیت آمیز به کار انداخت . شما نمیتوانید گوشهای بنشینید و منتظر باشید که خداوند موفقیت را به دامانتان بیاندازد . هر زمان که راهتان را شروع کردید و ارادهتان را قوی ، باید عملاً هم کاری انجام دهید . آن زمان میبینید آنچه برای موفقیت لازم است به سوی شما سرازیر میگردد . همهی عوامل ، شما را در جهت درست سوق میدهند ...
تجربه این را به من نشان داده است. شخصاً به کارهای زیادی مبادرت ورزیدم ، صرفاً برای آنکه ارادهام را آزمایش کنم . ولی دیگر این کارها را انجام نمیدهم ، چون میدانم آنچه اراده کنم ، انجام میشود .
یک بار ، سالها پیش ، متوجه شدم که یکی از شاگردانم راه غلطی را دنبال کرده است . با توجه به عواقب ناگواری که آن عمل ممکن بود به بار آورد ، هر دلیلی را که ممکن بود او را از این کار باز دارد ، به او تذکر دادم ولی متوجه شدم که هیچ توجیهی از جانب من او را از تصمیمی که گرفته ، منصرف نمیسازد . او مصمم بود راه شیطان را دنبال کند . نهایتاً به خودم گفتم : " بسیار خب بگذار برود و هرکاری دلش میخواهد انجام دهد. " ولی چیزی نگذشته بود که علاقه و نگرانیام نسبت به او جلو آمد.
زیر درخت انجیر بزرگی نشستم و شروع به تجسم او کردم . با شدت و حدّت هرچه تمامتر پیام ذهنی برایش فرستادم : " خداوند به من فرمان داده تا تو را بازگردانم. " شبِ آن روز ، همهی جسمم و ذهنم گواهی میداد که او باز خواهد گشت. *
بالاخره در کنار در ظاهر شد . پسرِ مُسرف به عقل آمده بود .او تعظیمی کرد و گفت : " تمام روز ، هرکجا رفتم ، هرکاری میخواستم انجام دهم شما در مقابلم ظاهر شدید . معنی آن چه میتوانست باشد ؟ "
پاسخ دادم ، " خداوند بود که از طریق من تو را فرا میخواند. فرمان او بود نه من . در خواسته قلبی من هیچ انگیزه خودخواهانهای وجود نداشت ولی من تصمیم گرفته بودم از جایم حرکت نکنم تا تو برگردی " . این چنین عزم و جرمهایی میتواند دنیا را تغییر دهد . قدرت شگفتی است !
میبینید که دعاهای عمیق واقعاً اثر میکند . بهترین موقع دعا ، شب هنگام است که رفت و آمد و سر و صدا کم است . اگر لازم است ، شب هنگام کمی استراحت کنید ، تا وقتی برای دعا بیدار میشوید کاملاً هوشیار و آگاه باشید. بعد با خداوند به راز و نیاز مشغول شوید . ابتدا کار مشکلی است ، ولی بتدریج آسان میشود .از نتایج کار خودتان هم شگفت زده میشوید . و زمانی که ذات ازلی موافقت میکند که سکوت خود را بشکند ، نمیتوانید به هیچ وجه شادی خود را کتمان کنید . ولی چنانچه غروری خودخواهانه بر شما غلبه کند و بخواهید قدرت دعای خود را به دیگران نشان دهید یا در مورد آن تبلیغ کنید ، آن قدرت را از دست میدهید . خداوند دیگر به شما پاسخ نمیدهد . شما او را از خود راندهاید . او زمانی به سوی شما میآید که شما صادق هستید و او را فقط برای خودش دوست دارید . زمانی که شما از قدرت نفوذ خود مغرور شده ، درصدد برمیآیید تا آن را به همه نشان دهید ، او میبیند که شما او را جستجو نمیکنید و صرفاً به دنبال شهرت و نام میگردید و بنابراین دیگر ظاهر نمی شود .
* سالکین بزرگ از آگاهی ربّانی خاصی بهرهمند هستند که در همهی جسم آنها نفوذ میکند. برای نمونه ، درک شهودی اعمال نادرست یک شاگرد را ممکن است مثل گزش درد حس کنند . به طور مشابه شهودات شاد و متوازن را گاهی به صورت احساس لذت بخشی ، حس کنند.
شری شری پاراماهانسا یوگاناندا
از کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
شیطان این باور را به ما القا میکند که خداوند ، دست نیافتنی است
بنابراین هرگز نگویید قادر نیستید وارد ملکوت خداوند شوید. شیطان این باور را به شما القا میکند تا شما را در این جایگاه نگاه دارد. شما یک انسان فانی نیستید . وقتی این واقعیت را از معلم معنویام شنیدم ، بیش از حد ، شادمان شدم . از آن به بعد حاضر نشدم خودم را گناهکار ببینم . شما هم نباید خود را گناهکار ببینید . این بیحرمتی به تصویر خداوند درون شماست . ضمناً به هیچکس هم نباید اجازه دهید شما را گناهگار خطاب کند . این که شما دیروز چه بودید ، اهمیتی ندارد . شما بندهی خداوند هستید .هماکنون و برای همیشه . چه کس میتواند شما را از قلمرو خداوند دور نگاه دارد ؟ شما همواره باید این طور فکر کنید و موظف هستید بهطور علمی خدا را دنبال کنید . علم و مذهب یعنی کوشش کردن از طریق تفکر و تعمّق ، تا وقتی خداوند به صورت واقعی درآید و تا وقتی شما متوجه شوید که فقط اوست که واقعیت دارد . عادت داشتم به قبرستانها بروم و دعا کنم که وهم و خیال بودن دنیا را ببینم . به جنگل میرفتم و گریه میکردم ، تا آن واقعیت برایم آشکار شد. دنیاهای وهم و خیال را دیدم که در پای مادر ربّانی ( مادر ربّانی آن جنبهی نامتناهی لایزال که در خلقت فعال است ، در کتب مقدس هندو به نام مادر ربّانی نامیده میشود . پروردگار در شکل مادر کیهانی در مقابل باکتای واقعی [ عاشق واقعیِ خداوند ] به صورت انسان ظاهر میشود. ) در حال سوختن و بخار شدناند . در پرتو خرد او همهی فناپذیری من نابود شد.
شری شری پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
بنابراین هرگز نگویید قادر نیستید وارد ملکوت خداوند شوید. شیطان این باور را به شما القا میکند تا شما را در این جایگاه نگاه دارد. شما یک انسان فانی نیستید . وقتی این واقعیت را از معلم معنویام شنیدم ، بیش از حد ، شادمان شدم . از آن به بعد حاضر نشدم خودم را گناهکار ببینم . شما هم نباید خود را گناهکار ببینید . این بیحرمتی به تصویر خداوند درون شماست . ضمناً به هیچکس هم نباید اجازه دهید شما را گناهگار خطاب کند . این که شما دیروز چه بودید ، اهمیتی ندارد . شما بندهی خداوند هستید .هماکنون و برای همیشه . چه کس میتواند شما را از قلمرو خداوند دور نگاه دارد ؟ شما همواره باید این طور فکر کنید و موظف هستید بهطور علمی خدا را دنبال کنید . علم و مذهب یعنی کوشش کردن از طریق تفکر و تعمّق ، تا وقتی خداوند به صورت واقعی درآید و تا وقتی شما متوجه شوید که فقط اوست که واقعیت دارد . عادت داشتم به قبرستانها بروم و دعا کنم که وهم و خیال بودن دنیا را ببینم . به جنگل میرفتم و گریه میکردم ، تا آن واقعیت برایم آشکار شد. دنیاهای وهم و خیال را دیدم که در پای مادر ربّانی ( مادر ربّانی آن جنبهی نامتناهی لایزال که در خلقت فعال است ، در کتب مقدس هندو به نام مادر ربّانی نامیده میشود . پروردگار در شکل مادر کیهانی در مقابل باکتای واقعی [ عاشق واقعیِ خداوند ] به صورت انسان ظاهر میشود. ) در حال سوختن و بخار شدناند . در پرتو خرد او همهی فناپذیری من نابود شد.
شری شری پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
شرایط شاد زیستن : زندگی ساده و بلنداندیشی
زندگی ساده و بلنداندیشی ، باید هدف شما در زندگی باشد. یاد بگیرید که شرایط نشاط درونی را با تفکر و تعمق و هماهنگ کردن هوشیاریتان با خداوندِ همیشه حاضر و همیشه هوشیاری ، که وجودش مظهر شادی همیشه باقی است ، فراهم آورید. شادی شما هرگز نباید وابسته به عوامل بیرونی باشد . صرفنظر از اینکه محیط بیرونی شما چه باشد ، اجازه ندهید آرامش درونیتان بههم بخورد. خود را تجزیه و تحلیل کنید. خود را به صورت انسانی که باید باشید و دوست دارید بشوید ، درآورید. مردم به ندرت اصول مهار نفس را یاد میگیرند. آنان اعمالی انجام میدهند که شدیداً به ضرر سلامتشان است. آنها تصور میکنند که خودشان را شاد میسازند ولی در واقع اینطور نیست. اگر بدانید چه موقع باید کاری را انجام دهید و به موقع انجام دهید ، و از انجام کارهایی که به ضرر شماست خودداریی کنید - کلیدهای واقعی موفقیت و شادکامی را بهدست آوردهاید.
اگر میخواهید انسان خوبی باشید ، خود را تجزیه و تحلیل کنید و فضایلی را در خود ، تقویت کنید. این فکر را که شیطان نقشی در طبیعت شما دارد ، بهدور اندازید. کاری کنید که هرکس احساس کند شما تصویر خداوند هستید ، نه فقط در لفظ ، بلکه در عمل. روی روشنی تکیه کنید ، تاریکی خودبهخود از بین میرود. مطالعه کنید. به تفکر و تعمق بپردازید و به دیگران محبت کنید.
شری شری پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
زندگی ساده و بلنداندیشی ، باید هدف شما در زندگی باشد. یاد بگیرید که شرایط نشاط درونی را با تفکر و تعمق و هماهنگ کردن هوشیاریتان با خداوندِ همیشه حاضر و همیشه هوشیاری ، که وجودش مظهر شادی همیشه باقی است ، فراهم آورید. شادی شما هرگز نباید وابسته به عوامل بیرونی باشد . صرفنظر از اینکه محیط بیرونی شما چه باشد ، اجازه ندهید آرامش درونیتان بههم بخورد. خود را تجزیه و تحلیل کنید. خود را به صورت انسانی که باید باشید و دوست دارید بشوید ، درآورید. مردم به ندرت اصول مهار نفس را یاد میگیرند. آنان اعمالی انجام میدهند که شدیداً به ضرر سلامتشان است. آنها تصور میکنند که خودشان را شاد میسازند ولی در واقع اینطور نیست. اگر بدانید چه موقع باید کاری را انجام دهید و به موقع انجام دهید ، و از انجام کارهایی که به ضرر شماست خودداریی کنید - کلیدهای واقعی موفقیت و شادکامی را بهدست آوردهاید.
اگر میخواهید انسان خوبی باشید ، خود را تجزیه و تحلیل کنید و فضایلی را در خود ، تقویت کنید. این فکر را که شیطان نقشی در طبیعت شما دارد ، بهدور اندازید. کاری کنید که هرکس احساس کند شما تصویر خداوند هستید ، نه فقط در لفظ ، بلکه در عمل. روی روشنی تکیه کنید ، تاریکی خودبهخود از بین میرود. مطالعه کنید. به تفکر و تعمق بپردازید و به دیگران محبت کنید.
شری شری پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
کیست که به شما کمک کند ؟ خداوند . روزه یکی از راههای مسلم رسیدن به حق است. روزه ، زیست نیرو را از اسارت غذا رها کرده ، به شما ثابت میکند که در واقع ، این خداوند است که حیات را در بدن شما حفظ و نگاهداری میکند.
و وسوسهی شیطان این است ؛ به محض آنکه ذهن به " غذا " فکر میکند ، شما میل به خوردن پیدا میکنید...
کنترل نفس ، ایمنترین راه برای کسب سلامتی و شادی است . بر نفس خود حاکم بودن و بردهی حواس خود نبودن ، یکی از بالاترین مواهب و نعمات است. اگر سیستم برقرسانی را با الکتریسیته زیاده از حد ، شارژ کنید ، میسوزد. زمانی که از پرخوری اجتناب میکنید یا وقتی که روزه میگیرید ، زیست نیرو استراحت کرده و خود را دوبارهسازی میکند.
اگر ماشینتان درست کار نکند شما آن را به تعمیرگاه میبرید. ماشین برای مدتی درست کار میکند و باز عیب دیگری پیدا مینماید و شما ناگزیرید که مجدداً آن را به تعمیرگاه ببرید. همینکار باید در مورد بدن انجام شود. آثار فیزیکی روزه بینظیر است. روزهی آب پرتقال برای سه روز بهطور موقت بدن را پاک میکند ولی روزهی طولانی مدت ، حکم پیاده کردن و سوار کردن مجدد لوازم ماشین بدن را دارد. بدنتان به محکمی فولاد میشود. ولی چنانچه به یک تجدید قوای همیشگی نیاز دارید ، باید تمام مدت مراقب باشید که چه چیزی را و در چه زمان ، وارد بدن خود میکنید.
شری شری پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
و وسوسهی شیطان این است ؛ به محض آنکه ذهن به " غذا " فکر میکند ، شما میل به خوردن پیدا میکنید...
کنترل نفس ، ایمنترین راه برای کسب سلامتی و شادی است . بر نفس خود حاکم بودن و بردهی حواس خود نبودن ، یکی از بالاترین مواهب و نعمات است. اگر سیستم برقرسانی را با الکتریسیته زیاده از حد ، شارژ کنید ، میسوزد. زمانی که از پرخوری اجتناب میکنید یا وقتی که روزه میگیرید ، زیست نیرو استراحت کرده و خود را دوبارهسازی میکند.
اگر ماشینتان درست کار نکند شما آن را به تعمیرگاه میبرید. ماشین برای مدتی درست کار میکند و باز عیب دیگری پیدا مینماید و شما ناگزیرید که مجدداً آن را به تعمیرگاه ببرید. همینکار باید در مورد بدن انجام شود. آثار فیزیکی روزه بینظیر است. روزهی آب پرتقال برای سه روز بهطور موقت بدن را پاک میکند ولی روزهی طولانی مدت ، حکم پیاده کردن و سوار کردن مجدد لوازم ماشین بدن را دارد. بدنتان به محکمی فولاد میشود. ولی چنانچه به یک تجدید قوای همیشگی نیاز دارید ، باید تمام مدت مراقب باشید که چه چیزی را و در چه زمان ، وارد بدن خود میکنید.
شری شری پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
حتی اگر بزرگترین گناهکار روی زمین هستید ، آن را فراموش کنید
هیچگاه خود را خطاکار ننامید ، شما بنده خداوند هستید. حتی اگر گناهکارترین فرد روی زمین هستید ، آن را فراموش کنید. اگر واقعاً تصمیم گرفتهاید آدم خوبی باشید ، دیگر گناهکار نیستید. « حتی یک آدم کاملاً پلید ، هنگامی که از همهی پلیدیها دوری میگزیند ، صرفاً و منحصراً برای آنکه خداوند را پرستش کند ، ممکن است بهعلت تصمیم صادقانه و پرهیزکارانهای که گرفته جز نیکوکاران محسوب شود. او به فوریت به صورت مرد پرهیزکاری درآمده ، به آرامشی بیپایان دست خواهد یافت. اوه ، ارجونا ، به همه اطمینان بده کسی که طالب حق باشد هرگز نابود نمیشود. » باگواد گیتا lX:30-31
با وجدانی پاک شروع کنید و بگویید : « من همواره ادم خوبی بودم و خواب میدیدم که بد هستم. » و این واقعیت دارد. شیطان فقط یک کابوس است و به روح تعلق ندارد.
وسوسه ، زهری است آغشته در شکر که مرگ آن حتمی و مسلم است. نشاطی که مردم در این دنیا به دنبال آن هستند ناپایدار و بیدوام است. سرور ربّانی ، پایدار و ازلی است. به دنبال چیزیباشید که پایدار است و برای رد کردن لذایذ موقتی زندگی ، سرسخت باشید. شما باید چنین رفتار کنید. اجازه ندهید نفسانیات بر شما حاکم شود. هرگز فراموش نکنید که خداوند یگانه واقعیت موجود است. عشق واقعی پدر کیهانی در قلبتان با شما قایم موشک بازی میکند. نشاط واقعی شما در گرو تجربه روح ازلی است.
انسان غرق در رویای جهل و غفلت ، تصور میکند که از بیماری ، غم و فقر رنج میبرد.
یکبار شاه جاناکا ، قدیس بزرگ و مشهور هند ، سخت در حال عبادت بود ، ناگهان فریاد زد : امروز چه کسی در معبد من است ؟ تصور میکردم من تنها هستم ولی حالا میبینم که خدای لایزال در اینجاست. و این « خود » کوچک ، این یک مشت استخوان ، در واقع ، من نیست ، این وجود نامتناهی است که در جسم من است. من در مقابل خودم تعظیم میکنم و گلهایی تقدیم خویش مینمایم. »
شما هم یکروز به این واقعیت آگاه میشوید. آنوقت دیگر تصور نمیکنید وجودی فانی ، مرد یا زن ، هستید. میدانید که یک روح هستید ، ساخته شده به تصویر خداوند . و « این که روح خداوند در شما ماوا دارد » قرنتیان 3:16
روح بوسیله زنجیرهای نفسانیات ، وسوسهها ، ناراحتیها و نگرانیها به بدن متصل شده و تمام مدت سعی دارد خود را رها کند. اگر شما بلاانقطاع آن زنجیری که شما را به هوشیاری فانی متصل کرده ، بکشید ، روزی دستی از غیب میرسد ؛ مداخله میکند و زنجیر را باز کرده شما را آزاد میسازد.
خود را در مقابل وسوسه و غم ، به کمک برهان و ارتباط با خداوند ، حمایت کنید.
در باگواد گیتا خداوند میگوید : « انسان جاهل ، نه تنها از فطرت متعالی من بهعنوان خالق کل آفرینش ، بلکه از حضور من در درون خود نیز ، غافل است. » باگواد گیتا lX:11
عقل و خرد به شما حکم میکند که جسم محدود و فیزیکی نیستید ، بلکه روح نامتناهی هستید ، تفکر و تعمق ، خاطره خود واقعی را در شما بیدار میکند و سبب میشود آنچه را تصور میکردید هستید ، فراموش کنید. اگر شاهزادهای مست وارد محله فقیرنشینی شود و هویت واقعی خود را بهکلی فراموش نماید ، شروع به ناله و زاری کرده میگوید : « من چقدر فقیر هستم. » ولی دوستانش به او خندیده و میگویند : « کجای کاری پدر آمرزیده ، تو یک شاهزاده هستی ، از خواب بیدار شو . »
شما هم در حالت فریب و گمراهی دچار وضعیت مشابهی میشوید و تصور میکنید موجودی فانی ، درمانده ، در حال مبارزه و بدبخت هستید.
هر روز باید آرام بنشینید و با اعتماد و اطمینان به خود بگویید : « من نه تولد و نه مرگ ، نه نژاد ، نه پدر و نه مادری دارم. من روح پر فتوح هستم. من او هستم. من شادی نامتناهی هستم. » یکی از اشعار سوامی شانکارا
اگر بطور پیوسته و مکرر در مکرر ، شب و روز این افکار را به خود تلقین کنید ، نهایتاً متوجه آنچه هستید خواهید شد : روحی فناناپذیر .
وسوسه ، طمع ، وابستگی به انسانها و متعلقات ، بندهی نفسانیات بودن ، غفلت از ماهیت خدایی ، بیهدفی و زندگی ماشینی ، بدترین دشمنان شادی شما هستند. چه هنگام کار و چه بیکاری ، همواره ذهنتان متوجه حق باشد. در آنصورت واقعاً شاد خواهید بود و بهطور واقعی زندگی میکنید.
اگر از زندگی کنونی خود خسته شدهاید و با وجود این تمام مدت آن را با متلقات بیشتر و بیشتر و هوسهای بیشتر برای کسب تجارت بیشتر پر میکنید ، راه خود را گم کردهاید. مطمئنترین راه برای دوری گزیدن از وسوسه ، برخوردار بودن از یک زندگی طبیعی است : زندگی هماهنگ با خداوند ، لذا یک زندگی غیرطبیعی را دنبال نکنید و از دنیایی که از عطا کردن شادی به شما قاصر و درمانده است ، ناامیدانه انتظار شادی نداشته باشید. زندگی پر ارزشتر از اینهاست.
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
هیچگاه خود را خطاکار ننامید ، شما بنده خداوند هستید. حتی اگر گناهکارترین فرد روی زمین هستید ، آن را فراموش کنید. اگر واقعاً تصمیم گرفتهاید آدم خوبی باشید ، دیگر گناهکار نیستید. « حتی یک آدم کاملاً پلید ، هنگامی که از همهی پلیدیها دوری میگزیند ، صرفاً و منحصراً برای آنکه خداوند را پرستش کند ، ممکن است بهعلت تصمیم صادقانه و پرهیزکارانهای که گرفته جز نیکوکاران محسوب شود. او به فوریت به صورت مرد پرهیزکاری درآمده ، به آرامشی بیپایان دست خواهد یافت. اوه ، ارجونا ، به همه اطمینان بده کسی که طالب حق باشد هرگز نابود نمیشود. » باگواد گیتا lX:30-31
با وجدانی پاک شروع کنید و بگویید : « من همواره ادم خوبی بودم و خواب میدیدم که بد هستم. » و این واقعیت دارد. شیطان فقط یک کابوس است و به روح تعلق ندارد.
وسوسه ، زهری است آغشته در شکر که مرگ آن حتمی و مسلم است. نشاطی که مردم در این دنیا به دنبال آن هستند ناپایدار و بیدوام است. سرور ربّانی ، پایدار و ازلی است. به دنبال چیزیباشید که پایدار است و برای رد کردن لذایذ موقتی زندگی ، سرسخت باشید. شما باید چنین رفتار کنید. اجازه ندهید نفسانیات بر شما حاکم شود. هرگز فراموش نکنید که خداوند یگانه واقعیت موجود است. عشق واقعی پدر کیهانی در قلبتان با شما قایم موشک بازی میکند. نشاط واقعی شما در گرو تجربه روح ازلی است.
انسان غرق در رویای جهل و غفلت ، تصور میکند که از بیماری ، غم و فقر رنج میبرد.
یکبار شاه جاناکا ، قدیس بزرگ و مشهور هند ، سخت در حال عبادت بود ، ناگهان فریاد زد : امروز چه کسی در معبد من است ؟ تصور میکردم من تنها هستم ولی حالا میبینم که خدای لایزال در اینجاست. و این « خود » کوچک ، این یک مشت استخوان ، در واقع ، من نیست ، این وجود نامتناهی است که در جسم من است. من در مقابل خودم تعظیم میکنم و گلهایی تقدیم خویش مینمایم. »
شما هم یکروز به این واقعیت آگاه میشوید. آنوقت دیگر تصور نمیکنید وجودی فانی ، مرد یا زن ، هستید. میدانید که یک روح هستید ، ساخته شده به تصویر خداوند . و « این که روح خداوند در شما ماوا دارد » قرنتیان 3:16
روح بوسیله زنجیرهای نفسانیات ، وسوسهها ، ناراحتیها و نگرانیها به بدن متصل شده و تمام مدت سعی دارد خود را رها کند. اگر شما بلاانقطاع آن زنجیری که شما را به هوشیاری فانی متصل کرده ، بکشید ، روزی دستی از غیب میرسد ؛ مداخله میکند و زنجیر را باز کرده شما را آزاد میسازد.
خود را در مقابل وسوسه و غم ، به کمک برهان و ارتباط با خداوند ، حمایت کنید.
در باگواد گیتا خداوند میگوید : « انسان جاهل ، نه تنها از فطرت متعالی من بهعنوان خالق کل آفرینش ، بلکه از حضور من در درون خود نیز ، غافل است. » باگواد گیتا lX:11
عقل و خرد به شما حکم میکند که جسم محدود و فیزیکی نیستید ، بلکه روح نامتناهی هستید ، تفکر و تعمق ، خاطره خود واقعی را در شما بیدار میکند و سبب میشود آنچه را تصور میکردید هستید ، فراموش کنید. اگر شاهزادهای مست وارد محله فقیرنشینی شود و هویت واقعی خود را بهکلی فراموش نماید ، شروع به ناله و زاری کرده میگوید : « من چقدر فقیر هستم. » ولی دوستانش به او خندیده و میگویند : « کجای کاری پدر آمرزیده ، تو یک شاهزاده هستی ، از خواب بیدار شو . »
شما هم در حالت فریب و گمراهی دچار وضعیت مشابهی میشوید و تصور میکنید موجودی فانی ، درمانده ، در حال مبارزه و بدبخت هستید.
هر روز باید آرام بنشینید و با اعتماد و اطمینان به خود بگویید : « من نه تولد و نه مرگ ، نه نژاد ، نه پدر و نه مادری دارم. من روح پر فتوح هستم. من او هستم. من شادی نامتناهی هستم. » یکی از اشعار سوامی شانکارا
اگر بطور پیوسته و مکرر در مکرر ، شب و روز این افکار را به خود تلقین کنید ، نهایتاً متوجه آنچه هستید خواهید شد : روحی فناناپذیر .
وسوسه ، طمع ، وابستگی به انسانها و متعلقات ، بندهی نفسانیات بودن ، غفلت از ماهیت خدایی ، بیهدفی و زندگی ماشینی ، بدترین دشمنان شادی شما هستند. چه هنگام کار و چه بیکاری ، همواره ذهنتان متوجه حق باشد. در آنصورت واقعاً شاد خواهید بود و بهطور واقعی زندگی میکنید.
اگر از زندگی کنونی خود خسته شدهاید و با وجود این تمام مدت آن را با متلقات بیشتر و بیشتر و هوسهای بیشتر برای کسب تجارت بیشتر پر میکنید ، راه خود را گم کردهاید. مطمئنترین راه برای دوری گزیدن از وسوسه ، برخوردار بودن از یک زندگی طبیعی است : زندگی هماهنگ با خداوند ، لذا یک زندگی غیرطبیعی را دنبال نکنید و از دنیایی که از عطا کردن شادی به شما قاصر و درمانده است ، ناامیدانه انتظار شادی نداشته باشید. زندگی پر ارزشتر از اینهاست.
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
بدخلقیها بهدنبال ذهن خالی میروند
فکر خلاق بهترین پادزهر برای کسالت و بیحوصلگی است. بدخلقی هنگامی گریبانگیر شما میشود که در یک وضعیت روحی منفی و غیرفعال هستید. وقتی ذهن خالی است ، دقیقاً موقعی است که میتواند ملالآور شود ، و هنگامی که شما کسل و بیحوصله هستید ، شیطان به سراغتان میآید و نفوذش را بر شما اعمال میکند. بنابراین فکر خلاق را در خود تقویت کنید. هرگاه از نظر فیزیکی فعالیتی نداشتید ، سرتان را به کاری گرم کنید. آنقدر خودتان را مشغول کنید که وقت سرخاراندن و بیحوصلگی نداشته باشید.
فکر خلاق ، شگفتانگیز است - نظیر زندگی کردن در دنیایی دیگر . هر فردی باید این قدرت را در خود رشد دهد. به ندرت اتفاق افتاده است که قبل از انجام سخنرانی به حرفهایی که باید بزنم فکر کنم. ولی به موضوع مورد نظرم فکر میکنم و روحم شروع به گفتن چیزهایی شگفت میکند. هنگامی که شما خلاقانه فکر میکنید ، نه به جسم توجه دارید و نه به حالت روحیتان . شما با خداوند ، همآهنگ میشوید. آگاهی انسانی ، به تصویر آگاهی خلاق کردگار ساخته شده ، که از طریق آن همهچیز ممکن و میسر است ، و چنانچه ما در آن هوشیاری زندگی نکنیم. بهصورت مجموعهای از خلقیات نامئنوس درمیآییم. با تفکر خلاق ، ما این خلقیات را نابود کرده و پاسخ همه مسائلمان را پیدا میکنیم ، همینطور پاسخ سوالات دیگران را .
بدخلقیها ، مانند سرطان ، آرامش روح را از بین میبرند. بههمین دلیل آدم بیحوصله نمیتواند از مشکلاتش رهایی یابد. یادتان باشد ، صرفنظر از اینکه چقدر دنیا به شما دهنکجی کرده باشد ، شما اجازه ندارید بدخلق باشید. شما در ذهنتان میتوانید فاتح باشید. پس از شکست خوردن ، فرد به شکست خود اعتراف میکند. ولی فردی که ذهنش فتح نشده باقی مانده است ، اگر دنیا در مقابلش خاکستر شود ، بازهم فاتح است.
شما دوست دارید زندانی باشید یا فاتح ؟ با اسیر کردن خود در بند خُلقیات ، چگونه میخواهید به جنگ زندگی بروید ؟ بهمحض اینکه اجازه میدهید کسالت و افسردگی برشما غالب شود ، ارادهتان فلج میگردد. افسردگی ، مغز را تیره میکند و قضاوت را مختل میسازد ، بهگونهای که کوششهای شما بههدر میرود.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
فکر خلاق بهترین پادزهر برای کسالت و بیحوصلگی است. بدخلقی هنگامی گریبانگیر شما میشود که در یک وضعیت روحی منفی و غیرفعال هستید. وقتی ذهن خالی است ، دقیقاً موقعی است که میتواند ملالآور شود ، و هنگامی که شما کسل و بیحوصله هستید ، شیطان به سراغتان میآید و نفوذش را بر شما اعمال میکند. بنابراین فکر خلاق را در خود تقویت کنید. هرگاه از نظر فیزیکی فعالیتی نداشتید ، سرتان را به کاری گرم کنید. آنقدر خودتان را مشغول کنید که وقت سرخاراندن و بیحوصلگی نداشته باشید.
فکر خلاق ، شگفتانگیز است - نظیر زندگی کردن در دنیایی دیگر . هر فردی باید این قدرت را در خود رشد دهد. به ندرت اتفاق افتاده است که قبل از انجام سخنرانی به حرفهایی که باید بزنم فکر کنم. ولی به موضوع مورد نظرم فکر میکنم و روحم شروع به گفتن چیزهایی شگفت میکند. هنگامی که شما خلاقانه فکر میکنید ، نه به جسم توجه دارید و نه به حالت روحیتان . شما با خداوند ، همآهنگ میشوید. آگاهی انسانی ، به تصویر آگاهی خلاق کردگار ساخته شده ، که از طریق آن همهچیز ممکن و میسر است ، و چنانچه ما در آن هوشیاری زندگی نکنیم. بهصورت مجموعهای از خلقیات نامئنوس درمیآییم. با تفکر خلاق ، ما این خلقیات را نابود کرده و پاسخ همه مسائلمان را پیدا میکنیم ، همینطور پاسخ سوالات دیگران را .
بدخلقیها ، مانند سرطان ، آرامش روح را از بین میبرند. بههمین دلیل آدم بیحوصله نمیتواند از مشکلاتش رهایی یابد. یادتان باشد ، صرفنظر از اینکه چقدر دنیا به شما دهنکجی کرده باشد ، شما اجازه ندارید بدخلق باشید. شما در ذهنتان میتوانید فاتح باشید. پس از شکست خوردن ، فرد به شکست خود اعتراف میکند. ولی فردی که ذهنش فتح نشده باقی مانده است ، اگر دنیا در مقابلش خاکستر شود ، بازهم فاتح است.
شما دوست دارید زندانی باشید یا فاتح ؟ با اسیر کردن خود در بند خُلقیات ، چگونه میخواهید به جنگ زندگی بروید ؟ بهمحض اینکه اجازه میدهید کسالت و افسردگی برشما غالب شود ، ارادهتان فلج میگردد. افسردگی ، مغز را تیره میکند و قضاوت را مختل میسازد ، بهگونهای که کوششهای شما بههدر میرود.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
فائق آمدن بر وسوسهها
- هر عملی یک همتای ذهنی دارد. ما با قدرت فیزیکیمان کارها را انجام میدهیم ولی اصل و مبدا آن فعالیت ، ذهن ماست که توسط راهنمای درون هدایت میشود. دزدی عملی پلید است. ولی عمل پلیدتر ، ارتکاب جرم ذهنی است که عمل فیزیکی دزدی را طرحریزی میکند. هر کار زشتی را که میخواهید از خود دور کنید ، ابتدا آنرا از ذهن بیرون بیندازید. اگر شما فقط روی عمل فیزیکی تمرکز پیدا کنید ، کنترل کردن آن وسوسه بسیار دشوار میشود. همواره روی ذهن تمرکز پیدا کنید: فکرتان را تصحیح کنید ، در این صورت اعمال خودشان به خودی خود درست خواهند شد.
- هربار که فکر بدی وارد ذهنتان میشود ، آنرا بدور بیاندازید. در آن صورت شیطان نمیتواند کاری صورت دهد. ولی هربار که فکر نادرستی را وارد ذهن کردید ، بدانید که بهطرف شیطان حرکت کردهاید. شما تماموقت بین خوب و بد در حرکت هستید؛ برای فرار ، باید جایی بروید که دست شیطان بهشما نرسد : در اعماق روحتان ، در قلب پروردگار .
- فضیلت و پاکی ریشه در ضعف و سستی ندارند. برعکس ، کیفیتهایی قوی هستند که با نیروهای اهریمنی جدال میکنند. این در یَدِ قدرت شماست که انتخاب کنید تا چه حد مایل هستید پاکی ، زیبایی و نشاط معنوی را نهتنها از طریق اعمال ، بلکه در افکار ، احساسات و آرزوهایتان ، متجلی سازید ...
ذهنتان را از آلودگیها پاک کنید ، خواهید دید خداوند همیشه با شماست. شما ندای او را میشنوید که به زبان قلبتان با شما صحبت میکند. شما حضور و تجلی او را در هر گُل و بوتهای ، در شمیم گل سرخ در هر فکر گذرائی حس میکنید. « قدیسین آنهایی هستند که قلبی پاک دارند: بههمین دلیل میتوانند خداوند را ببینند. » انجیل متی 5:8
- بهترین روش برای فائق آمدن بر وسوسه ، از طریق مراقبه است. هرچه بیشتر مراقبه کنید خواهید دید چگونه بر شادی شما افزوده میشود.
- وقتی ذهن را متوجه درون میسازید ، مشاهده میکنید که چقدر چیزهای خوبی در درون هست که در بیرون وجود ندارند.
- اگر میتوانستید فقط به روحتان نگاه کنید که در واقع انعکاس کامل خداوند ، در درون شماست ، مشاهده میکردید که همهی آرزوهایتان برآورده شده است.
- در غیاب شادی درونی ، انسانها به شیطان پناه میبرند. تمرکز بر روی خدای خوبی و برکت ، ما را به خوبی نزدیک و از آن برخوردار میسازد.
- نفس میکوشد ، از کانالهای مادی ، اشتیاق دائمی و ارضاناپذیری را که روح به حق دارد ، ارضا کند. ولی نهتنها این هدف را برآورده نمیکند ، بلکه بر بدبختی انسان میافزاید. عطش روح هرگز با زیادهروی در ارضا نفسانیات ، برطرف نمیشود. اگر انسان به این واقعیت پی ببرد و بر نفس خود غالب شود ، و آنوقت بتواند احساسات خود را کنترل کند ، زندگی او به انوار فیّاض ربانی ، مزیّن میشود ، اگرچه که هنوز در کالبد جسمانیاش قرار دارد. پس از غلبه بر نفس ، بجای آنکه بردهی آرزوها و مطامع مادی شود ، دقتش متوجه قلب که جایگاه احدیت است ، برمیگردد.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب او کجاست ؟
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
- هر عملی یک همتای ذهنی دارد. ما با قدرت فیزیکیمان کارها را انجام میدهیم ولی اصل و مبدا آن فعالیت ، ذهن ماست که توسط راهنمای درون هدایت میشود. دزدی عملی پلید است. ولی عمل پلیدتر ، ارتکاب جرم ذهنی است که عمل فیزیکی دزدی را طرحریزی میکند. هر کار زشتی را که میخواهید از خود دور کنید ، ابتدا آنرا از ذهن بیرون بیندازید. اگر شما فقط روی عمل فیزیکی تمرکز پیدا کنید ، کنترل کردن آن وسوسه بسیار دشوار میشود. همواره روی ذهن تمرکز پیدا کنید: فکرتان را تصحیح کنید ، در این صورت اعمال خودشان به خودی خود درست خواهند شد.
- هربار که فکر بدی وارد ذهنتان میشود ، آنرا بدور بیاندازید. در آن صورت شیطان نمیتواند کاری صورت دهد. ولی هربار که فکر نادرستی را وارد ذهن کردید ، بدانید که بهطرف شیطان حرکت کردهاید. شما تماموقت بین خوب و بد در حرکت هستید؛ برای فرار ، باید جایی بروید که دست شیطان بهشما نرسد : در اعماق روحتان ، در قلب پروردگار .
- فضیلت و پاکی ریشه در ضعف و سستی ندارند. برعکس ، کیفیتهایی قوی هستند که با نیروهای اهریمنی جدال میکنند. این در یَدِ قدرت شماست که انتخاب کنید تا چه حد مایل هستید پاکی ، زیبایی و نشاط معنوی را نهتنها از طریق اعمال ، بلکه در افکار ، احساسات و آرزوهایتان ، متجلی سازید ...
ذهنتان را از آلودگیها پاک کنید ، خواهید دید خداوند همیشه با شماست. شما ندای او را میشنوید که به زبان قلبتان با شما صحبت میکند. شما حضور و تجلی او را در هر گُل و بوتهای ، در شمیم گل سرخ در هر فکر گذرائی حس میکنید. « قدیسین آنهایی هستند که قلبی پاک دارند: بههمین دلیل میتوانند خداوند را ببینند. » انجیل متی 5:8
- بهترین روش برای فائق آمدن بر وسوسه ، از طریق مراقبه است. هرچه بیشتر مراقبه کنید خواهید دید چگونه بر شادی شما افزوده میشود.
- وقتی ذهن را متوجه درون میسازید ، مشاهده میکنید که چقدر چیزهای خوبی در درون هست که در بیرون وجود ندارند.
- اگر میتوانستید فقط به روحتان نگاه کنید که در واقع انعکاس کامل خداوند ، در درون شماست ، مشاهده میکردید که همهی آرزوهایتان برآورده شده است.
- در غیاب شادی درونی ، انسانها به شیطان پناه میبرند. تمرکز بر روی خدای خوبی و برکت ، ما را به خوبی نزدیک و از آن برخوردار میسازد.
- نفس میکوشد ، از کانالهای مادی ، اشتیاق دائمی و ارضاناپذیری را که روح به حق دارد ، ارضا کند. ولی نهتنها این هدف را برآورده نمیکند ، بلکه بر بدبختی انسان میافزاید. عطش روح هرگز با زیادهروی در ارضا نفسانیات ، برطرف نمیشود. اگر انسان به این واقعیت پی ببرد و بر نفس خود غالب شود ، و آنوقت بتواند احساسات خود را کنترل کند ، زندگی او به انوار فیّاض ربانی ، مزیّن میشود ، اگرچه که هنوز در کالبد جسمانیاش قرار دارد. پس از غلبه بر نفس ، بجای آنکه بردهی آرزوها و مطامع مادی شود ، دقتش متوجه قلب که جایگاه احدیت است ، برمیگردد.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب او کجاست ؟
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
⚜سخن بزرگان⚜
بیچاره شیطان که در کره خاکی بدنام شده؛ زیرا شیطان چیزی جز ذهن خود ما نیست وما برای آنکه خود را تبرئه کنیم تمام کینه و دشمنی ها و بیرحمی های خودرا در وجود شیطان جا داده ایم!
موریس_مترلینگ
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
بیچاره شیطان که در کره خاکی بدنام شده؛ زیرا شیطان چیزی جز ذهن خود ما نیست وما برای آنکه خود را تبرئه کنیم تمام کینه و دشمنی ها و بیرحمی های خودرا در وجود شیطان جا داده ایم!
موریس_مترلینگ
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
4_611260419876585683.mp4
5.7 MB
با سلام خدمت دوستان و همراهان همیشگی کانال حقیقت متافیزیک🌺🌹❤️💙
این کلیپ به راز اصوات در هر چاکرا اشاره میکند.
بسیار تاثیر گذار است .👌
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
این کلیپ به راز اصوات در هر چاکرا اشاره میکند.
بسیار تاثیر گذار است .👌
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
مدیتیشن_ذن
روش انجام این مدیتیشنِ ساده و جالب را یاد بگیرید و زندگی ای آرام تر را با آن تجربه کنید.
وقتی کسی از یک راهبِ ذن میپرسد که چگونه مراقبه کند، او در پاسخ میگوید: «من هیچ کاری نمیکنم، فقط خالی مینشینم و این تمامِ چیزی است که انجام میدهم».
بسیاری از بزرگانِ مدیتیشن درباره نحوه انجامِ مدیتیشن این گونه گفتهاند: «تنها آرام و آگاه باشید».
این نوع از مدیتیشن شیوه مراقبه راهبانِ ذن است. اگر تنها خالی و بیحرکت بر سرِ جایتان بنشینید، در واقعِ در حالِ انجامِ مدیتیشنِ ذن هستید. اکنون به شما خواهیم گفت که چگونه یک فردِ غیر روحانی نیز میتواند آن را انجام دهد.
نکته اصلی این است که چگونه میتوان از درون، ساکن و خالی بود.
مراقبه ذن روشی است که ما را به تدریج به حالت سکون، آرامش مطلق و خالی شدنِ ذهن میرساند.
با این که مدتی طول میکشد تا به این روش تسلط پیدا کنید، این مدیتیشن یکی از سادهترین و البته مؤثرترین تکنیکهای مدیتیشن است.
قبل از شروعِ این مراقبه ضروری است که برخی نکات را در موردِ ذهنتان بیاموزید.
ذهنِ ما (یا همان مغزِ بیولوژیکیمان) شامل دو قطعه راست و چپ است (نیمکرههای راست و چپِ مغز). هر کدام از نیمکرهها کارکردِ خاصِ خودشان را دارند که با کارکردِ دیگری متفاوت است.
نیمکره چپ به منطق، کلام، فلسفه، ریاضی، علوم و... مربوط شده و تمامیِ مراحلِ تفکر در این نیمکره صورت میگیرد.
از طرفِ دیگر نیمکره راست به موضوعاتی نظیرِ موسیقی، هنر، نقاشی، عشق و احساساتِ دیگر مربوط میشود.
نیمکره راست روندِ مراقبه را تسهیل میکند.
نیمکره راست تفکر انجام نمیدهد. این قسمت به منبعِ بینهایتی از خلاقیت مرتبط است.
در این قسمت ایدهها و افکار از فرآیندِ منطقی تفکر سرچشمه نمیگیرند، بلکه هر ایده شکل گرفته به صورتِ یک جرقه آنی از خلاقیت است.
این بخش فکر نمیکند، این بخش احساس میکند.
در مدیتیشنِ ذن ما از نیمکره راستِ مغزمان استفاده میکنیم تا بتوانیم ذهنمان را از افکار خالی نماییم.
شروع تمرین :
بنشینید به طوری که پاهایتان شکلی صلیب مانند به خود بگیرند و ستون فقراتتان را راست نگه دارید. هر کدام از دستانتان را رویِ رانهایتان قرار دهید (با نشستن به این شیوه، راست نگه داشتنِ ستون فقرات و لمس کردنِ رانها با دستها، احتمالِ به خواب رفتنتان از بین میرود).
حال به دستِ چپِ خود نگاه کنید. فقط نگاه کنید. از قسمتِ چپِ بدنِ خود آگاه شوید. به دستِ چپتان نگاه کنید اما ذهنتان را خالی از هر گونه فکری نگاه دارید. اجازه ندهید هیچ فکر و خیالی به ذهنتان راه پیدا کند. تنها بدونِ فکر به دستِ چپتان نگاه کرده و سعی کنید که تنها قسمتِ چپِ بدنتان را احساس کنید... قسمتِ چپ را احساس کنید.
این کار نیمکره راستِ مغزتان را فعال میکند. هنگامی که نیمکره راستِ مغز فعالیت میکند، در نتیجه آن افکار ناپدید میشوند (البته باید چند جلسه این روش را تمرین کنید تا بتوانید از آن پس فوراً افکار را ناپدید کنید).
حالا یک دمِ عمیق بکشید... بشمارید 1
سپس عمیقاً بازدم کنید... بشمارید 2
دوباره یک دم عمیق... بشمارید 3
دوباره یک بازدمِ عمیق... بشمارید 4
این تنفسِ عمیق را ادامه دهید تا به 10 برسید.
پس از 10 نیز به شمردنِ نفسهایتان ادامه دهید 11... 12... 13... اما دیگر لازم نیز نفسِ عمیق بکشید، تنها نفسهای عادیتان را بشمارید. اگر در میانه راه شماره نفسهایتان را فراموش کردید ایرادی ندارد، از اول شمارش را شروع کنید.
این دم و بازدم و شمارش را به مدتِ 30 دقیقه ادامه دهید. پس از آن دوباره تا شماره 10 دم و بازدمِ عمیق بکشید.
برایِ روزِ اول تا همین جا کافی است؛ اما به یاد داشته باشید که این گامِ اول است.
این مدیتیشن را به مدتِ یک هفته انجام دهید.
هفته دوم
حال تغییراتی را در این مدیتیشن اعمال کنید. فرآیندِ مدیتیشن همانندِ آنچه که در قبل گفته شد باقی میماند، اما حالا به جای شمردنِ دم و بازدم، تنها دمها را میشماریم. این بدین معنی است که ابتدا در تنفسِ عمیق دمها و بازدمها را تا 10 میشماریم. سپس شمارشِ تنفسِ عادی را از 11 شروع کرده و این بار فقط دمها را میشماریم. این کار را نیز به مدتِ یک هفته ادامه دهید.
هفته سوم
این مدیتیشن را به صورتِ روزانه و به مدتِ نیم ساعت در هر روز ادامه دهید. اما در این هفته شمارش را متوقف کنید. تنها دم و بازدم انجام دهید: دم... بازدم... دم... بازدم. تنها از دم و بازدمتان آگاه باشید. این کار را به مدتِ یک هفته انجام دهید.
هفته چهارم
به شیوهای که در ابتدا گفته شد بنشینید
نه بشمارید ونه بر دم وبازدمتان تمرکز کنید.تنفس خودش ادامه مییابد ولی لازم نیست از دم وبازدمتان آگاه باشید
تنها به آرامی بنشینید.
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
روش انجام این مدیتیشنِ ساده و جالب را یاد بگیرید و زندگی ای آرام تر را با آن تجربه کنید.
وقتی کسی از یک راهبِ ذن میپرسد که چگونه مراقبه کند، او در پاسخ میگوید: «من هیچ کاری نمیکنم، فقط خالی مینشینم و این تمامِ چیزی است که انجام میدهم».
بسیاری از بزرگانِ مدیتیشن درباره نحوه انجامِ مدیتیشن این گونه گفتهاند: «تنها آرام و آگاه باشید».
این نوع از مدیتیشن شیوه مراقبه راهبانِ ذن است. اگر تنها خالی و بیحرکت بر سرِ جایتان بنشینید، در واقعِ در حالِ انجامِ مدیتیشنِ ذن هستید. اکنون به شما خواهیم گفت که چگونه یک فردِ غیر روحانی نیز میتواند آن را انجام دهد.
نکته اصلی این است که چگونه میتوان از درون، ساکن و خالی بود.
مراقبه ذن روشی است که ما را به تدریج به حالت سکون، آرامش مطلق و خالی شدنِ ذهن میرساند.
با این که مدتی طول میکشد تا به این روش تسلط پیدا کنید، این مدیتیشن یکی از سادهترین و البته مؤثرترین تکنیکهای مدیتیشن است.
قبل از شروعِ این مراقبه ضروری است که برخی نکات را در موردِ ذهنتان بیاموزید.
ذهنِ ما (یا همان مغزِ بیولوژیکیمان) شامل دو قطعه راست و چپ است (نیمکرههای راست و چپِ مغز). هر کدام از نیمکرهها کارکردِ خاصِ خودشان را دارند که با کارکردِ دیگری متفاوت است.
نیمکره چپ به منطق، کلام، فلسفه، ریاضی، علوم و... مربوط شده و تمامیِ مراحلِ تفکر در این نیمکره صورت میگیرد.
از طرفِ دیگر نیمکره راست به موضوعاتی نظیرِ موسیقی، هنر، نقاشی، عشق و احساساتِ دیگر مربوط میشود.
نیمکره راست روندِ مراقبه را تسهیل میکند.
نیمکره راست تفکر انجام نمیدهد. این قسمت به منبعِ بینهایتی از خلاقیت مرتبط است.
در این قسمت ایدهها و افکار از فرآیندِ منطقی تفکر سرچشمه نمیگیرند، بلکه هر ایده شکل گرفته به صورتِ یک جرقه آنی از خلاقیت است.
این بخش فکر نمیکند، این بخش احساس میکند.
در مدیتیشنِ ذن ما از نیمکره راستِ مغزمان استفاده میکنیم تا بتوانیم ذهنمان را از افکار خالی نماییم.
شروع تمرین :
بنشینید به طوری که پاهایتان شکلی صلیب مانند به خود بگیرند و ستون فقراتتان را راست نگه دارید. هر کدام از دستانتان را رویِ رانهایتان قرار دهید (با نشستن به این شیوه، راست نگه داشتنِ ستون فقرات و لمس کردنِ رانها با دستها، احتمالِ به خواب رفتنتان از بین میرود).
حال به دستِ چپِ خود نگاه کنید. فقط نگاه کنید. از قسمتِ چپِ بدنِ خود آگاه شوید. به دستِ چپتان نگاه کنید اما ذهنتان را خالی از هر گونه فکری نگاه دارید. اجازه ندهید هیچ فکر و خیالی به ذهنتان راه پیدا کند. تنها بدونِ فکر به دستِ چپتان نگاه کرده و سعی کنید که تنها قسمتِ چپِ بدنتان را احساس کنید... قسمتِ چپ را احساس کنید.
این کار نیمکره راستِ مغزتان را فعال میکند. هنگامی که نیمکره راستِ مغز فعالیت میکند، در نتیجه آن افکار ناپدید میشوند (البته باید چند جلسه این روش را تمرین کنید تا بتوانید از آن پس فوراً افکار را ناپدید کنید).
حالا یک دمِ عمیق بکشید... بشمارید 1
سپس عمیقاً بازدم کنید... بشمارید 2
دوباره یک دم عمیق... بشمارید 3
دوباره یک بازدمِ عمیق... بشمارید 4
این تنفسِ عمیق را ادامه دهید تا به 10 برسید.
پس از 10 نیز به شمردنِ نفسهایتان ادامه دهید 11... 12... 13... اما دیگر لازم نیز نفسِ عمیق بکشید، تنها نفسهای عادیتان را بشمارید. اگر در میانه راه شماره نفسهایتان را فراموش کردید ایرادی ندارد، از اول شمارش را شروع کنید.
این دم و بازدم و شمارش را به مدتِ 30 دقیقه ادامه دهید. پس از آن دوباره تا شماره 10 دم و بازدمِ عمیق بکشید.
برایِ روزِ اول تا همین جا کافی است؛ اما به یاد داشته باشید که این گامِ اول است.
این مدیتیشن را به مدتِ یک هفته انجام دهید.
هفته دوم
حال تغییراتی را در این مدیتیشن اعمال کنید. فرآیندِ مدیتیشن همانندِ آنچه که در قبل گفته شد باقی میماند، اما حالا به جای شمردنِ دم و بازدم، تنها دمها را میشماریم. این بدین معنی است که ابتدا در تنفسِ عمیق دمها و بازدمها را تا 10 میشماریم. سپس شمارشِ تنفسِ عادی را از 11 شروع کرده و این بار فقط دمها را میشماریم. این کار را نیز به مدتِ یک هفته ادامه دهید.
هفته سوم
این مدیتیشن را به صورتِ روزانه و به مدتِ نیم ساعت در هر روز ادامه دهید. اما در این هفته شمارش را متوقف کنید. تنها دم و بازدم انجام دهید: دم... بازدم... دم... بازدم. تنها از دم و بازدمتان آگاه باشید. این کار را به مدتِ یک هفته انجام دهید.
هفته چهارم
به شیوهای که در ابتدا گفته شد بنشینید
نه بشمارید ونه بر دم وبازدمتان تمرکز کنید.تنفس خودش ادامه مییابد ولی لازم نیست از دم وبازدمتان آگاه باشید
تنها به آرامی بنشینید.
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
سفر روح بسوی کمال
... روحهایی که هنوز به مرتبهی کمال نرسیدهاند و از همسانی ربانی با ذات احدیت ناآگاهند ، پس از مرگ جسم فیزیکی ، بطور خود به خود وارد مرتبهی شناخت حق نمیگردند. ما به تصویر خداوند خلق شدهایم ولی بهدلیل همسانی با جسم فیزیکی ، نقایص و محدودیتهای این جسم را به خود گرفتهایم. تا زمانی که انسان نسبت به فناپذیری خود هوشیار است و از این مرتبه صعود نکرده ، نمیتواند به حق بپیوندد.
شاهزادهای از کاخ سلطنتی فرار کرد و به محلهی فقیرنشینی رفت. بهعلت لاابالیگری و آمیزش با افراد ناصالح ، بهتدریج هویت اصلی خود را از دست داد. فقط زمانی که پدر ، او را پیدا کرد و به کاخ سلطنتی برد ، به یاد آورد که یک شاهزاده است.
بطور مشابه ، ما فرزندان پادشاه عالم هستیم که از خانهی معنوی خود فرار کردهایم. ما آنچنان طولانی خود را در قفس تن زندانی کردهایم که میراث ربانی خویش را فراموش نمودهایم. از زمانی که به زمین آمدهایم نقصانها و آرزوهای جدیدی را رشد دادهایم. بنابراین ناچاریم یا همهی آرزوهایمان را برآورده سازیم یا با افزایش خرد ، آن آرزوها را از بین ببریم و یا به کلی از آنها کناره بگیریم. با وجود این ، ماهیت آرزو چنین است که هربار شخصی به آرزویی میرسد ، شوق به تکرار آن تجربه در او افزایش مییابد مگر اینکه ذهنش بسیار قوی باشد.
ارجح است انسان آرزوهای کوچک و بیاهمیت خود را برآورده سازد ، چون با اینکار از بند آنها رها میشود. البته لازم است این عمل با کمک خرد و قوهی تمییز انجام شود ، وگرنه حتی آرزوهای کوچک ممکن است با قدرتی بیشتر و تقویت شده به وسیلهی تجربهها ، مجدداً بازگردند. برای نمونه افرادی که علاقه به کشیدن سیگار دارند ، اغلب این.طور منطق تراشی میکنند : « من امروز هرقدر دلم خواست سیگار میکشم و از فردا لب به آن نمیزنم. » پس از چند بار تکرار ، آنها متوجه میشوند که عادتی را که در ذهن تثبیت کردهاند و رها کردن آن دیگر برایشان مشکل است. این موضوع در مورد هر خواستهای مصداق پیدا میکند.
خداوند دیکتاتور نیست که ما را به این دنیا بفرستد و بعد دستور و فرمان دهد که چه بکنیم و چه نکنیم. او به ما اراده داده تا هرچه دوست داریم انجام دهیم. ما داستانهای زیادی دربارهی اهمیت نیکی میشنویم ولی اگر همه ما پس از مرگ ، مستقیماً به بهشت برویم ، پس چه فایدهای بر نیکی کردن در دوران حیات مترتب است ؟ اگر در پایان حیات ، پاداش همهی ابنای بشر یکسان باشد ، چرا ما آدمی طماع و خودخواه نباشیم ، چون راه شیطان آسانترین راه برای دنبال کردن است. ضمناً در چنین شرایطی لزومی به تقلید و تبعیت از زندگی قدیسین نیست چون خوب و بد ، یکسان به بهشت میروند.
از طرف دیگر اگر نقشه خداوند این بود که همهی ما به جهنم برویم ، دیگر لزومی نداشت که نگران اعمال خود در این دنیا باشیم. اگر قرار بود زندگیهای ما شبیه اتوموبیل باشد ، آیا ارزشی داشت که متوجه و مراقب اعمال و کردار خود باشیم ؟ وقتی اتوموبیلها کهنه و از کار افتاده میشوند آنها را در خرابهای روی هم انبار میکنند و این پایان کارشان است. اگر زندگی انسان همین چند صباح است ، لزومی به خواندن کتب مقدس یا تمرین کنترل نفس نیست.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
... روحهایی که هنوز به مرتبهی کمال نرسیدهاند و از همسانی ربانی با ذات احدیت ناآگاهند ، پس از مرگ جسم فیزیکی ، بطور خود به خود وارد مرتبهی شناخت حق نمیگردند. ما به تصویر خداوند خلق شدهایم ولی بهدلیل همسانی با جسم فیزیکی ، نقایص و محدودیتهای این جسم را به خود گرفتهایم. تا زمانی که انسان نسبت به فناپذیری خود هوشیار است و از این مرتبه صعود نکرده ، نمیتواند به حق بپیوندد.
شاهزادهای از کاخ سلطنتی فرار کرد و به محلهی فقیرنشینی رفت. بهعلت لاابالیگری و آمیزش با افراد ناصالح ، بهتدریج هویت اصلی خود را از دست داد. فقط زمانی که پدر ، او را پیدا کرد و به کاخ سلطنتی برد ، به یاد آورد که یک شاهزاده است.
بطور مشابه ، ما فرزندان پادشاه عالم هستیم که از خانهی معنوی خود فرار کردهایم. ما آنچنان طولانی خود را در قفس تن زندانی کردهایم که میراث ربانی خویش را فراموش نمودهایم. از زمانی که به زمین آمدهایم نقصانها و آرزوهای جدیدی را رشد دادهایم. بنابراین ناچاریم یا همهی آرزوهایمان را برآورده سازیم یا با افزایش خرد ، آن آرزوها را از بین ببریم و یا به کلی از آنها کناره بگیریم. با وجود این ، ماهیت آرزو چنین است که هربار شخصی به آرزویی میرسد ، شوق به تکرار آن تجربه در او افزایش مییابد مگر اینکه ذهنش بسیار قوی باشد.
ارجح است انسان آرزوهای کوچک و بیاهمیت خود را برآورده سازد ، چون با اینکار از بند آنها رها میشود. البته لازم است این عمل با کمک خرد و قوهی تمییز انجام شود ، وگرنه حتی آرزوهای کوچک ممکن است با قدرتی بیشتر و تقویت شده به وسیلهی تجربهها ، مجدداً بازگردند. برای نمونه افرادی که علاقه به کشیدن سیگار دارند ، اغلب این.طور منطق تراشی میکنند : « من امروز هرقدر دلم خواست سیگار میکشم و از فردا لب به آن نمیزنم. » پس از چند بار تکرار ، آنها متوجه میشوند که عادتی را که در ذهن تثبیت کردهاند و رها کردن آن دیگر برایشان مشکل است. این موضوع در مورد هر خواستهای مصداق پیدا میکند.
خداوند دیکتاتور نیست که ما را به این دنیا بفرستد و بعد دستور و فرمان دهد که چه بکنیم و چه نکنیم. او به ما اراده داده تا هرچه دوست داریم انجام دهیم. ما داستانهای زیادی دربارهی اهمیت نیکی میشنویم ولی اگر همه ما پس از مرگ ، مستقیماً به بهشت برویم ، پس چه فایدهای بر نیکی کردن در دوران حیات مترتب است ؟ اگر در پایان حیات ، پاداش همهی ابنای بشر یکسان باشد ، چرا ما آدمی طماع و خودخواه نباشیم ، چون راه شیطان آسانترین راه برای دنبال کردن است. ضمناً در چنین شرایطی لزومی به تقلید و تبعیت از زندگی قدیسین نیست چون خوب و بد ، یکسان به بهشت میروند.
از طرف دیگر اگر نقشه خداوند این بود که همهی ما به جهنم برویم ، دیگر لزومی نداشت که نگران اعمال خود در این دنیا باشیم. اگر قرار بود زندگیهای ما شبیه اتوموبیل باشد ، آیا ارزشی داشت که متوجه و مراقب اعمال و کردار خود باشیم ؟ وقتی اتوموبیلها کهنه و از کار افتاده میشوند آنها را در خرابهای روی هم انبار میکنند و این پایان کارشان است. اگر زندگی انسان همین چند صباح است ، لزومی به خواندن کتب مقدس یا تمرین کنترل نفس نیست.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
اشباح چه هستند
تاکنون داستانهای متعددی درباره اشباح ، شیاطین , جادوگرها و جنها شنیدهاید. فقط تعداد معدودی ادعا کردهاند که تجاربی با این موجودات داشتهاند. برخی ازین افراد - که شخصاً میشناختم - از قوه تجسم بسیار قوی یا بیمارگونهای رنج میبردند و آنچه میدیدند زاییدهی قوه تخیّلشان بود.
در قرن شانزدهم ، اعتقاد به جادو و جادوگری بسیار رایج بود و صدها نفر به گمان اینکه با شیطان در ارتباط هستند به مرگ محکوم میشدند. ژاندارک یکی ازین قربانیان بود. حتی مسیح که بیماران را شفا میداد و هدفی جز خیر و نیکی نداشت ، متهم بود که با شیطان در تماس است. این حقیقت دارد که گاهی اوقات افرادی که شیطان در آنها رسوخ کرده بود ، مسیح را میشناختند. و به او میگفتند: « ما را آزاد بگذار . ای مسیح نصرانی ، ما چه زیانی به تو رساندهایم ؟ آیا تو آمدهای که ما را از بین ببری ؟ ما میدانیم تو که هستی ، روح مقدس . » ( انجیل لوقا 4:34 )
مسیح ، خود از شیطان و ارواح خبیثه سخن گفته بود. او ارواح خبیثه را از جسم افراد بیرون میراند و در یک مورد معروف است که آنها را به بدن یک عده قو انداخته بود. ( انجیل لوقا 4:1-13 )
دنیای دیگری بنام دنیای مثالی که از دید آدمیان پنهان است وجود دارد. ساکنین آن لباسهایی از جنس نور بر تن دارند. به علت نداشتن بدن فیزیکی ، آنها « اشباح » نامیده میشوند. بهطور معمول آنها محدود به فضایی هستند که در آن بسر میبرند ، همانگونه که ما محصور در دنیای فیزیکی هستیم. اگر برای ارواح خبیثهای که در دنیای مثالی هستند کار سادهای بود که در کره زمین نفوذ کنند و به ما صدمه بزنند ، ما تمام مدت در وحشت زندگی میکردیم. در کره زمین به اندازه کافی وحشت و ناامنی وجود دارد. ایا میلیونها جرم تمام مدت در هوا پراکنده نیستند ؟ مسلماً خداوند اجازه نمیدهد که دخالت جنها ، دردی به درهای ما بیافزاید.
با وجود این موجودات سماویِ کمی بنام ارواح سرگردان وجود دارند. آنها بدلیل وابستگی شدید به دنیا ، اسیر دنیا هستند و بدشان نمیآید برای لذایذ حسی ، به هیئت فیزیکی درآیند. آنها اغلب دیده نمیشوند و قدرت این را هم ندارند که به انسان معمولی صدمه بزنند. ارواح سرگردان که گاهی موفق میشوید به جسم و ذهن فردی رسوخ کنند و این صرفاً در صورتی است که آن شخص تعادل روحی نداشته و یا ذهنش را تهی از فکر و خالی نگاه داشته باشد. درست مثل این میماند که شما ماشینی را قفل نکرده ، آن را با کلیدِ روی سوئیچ ، در جایی رها کنید ، آدم ولگردی ممکن است وارد ماشین شده و آن را برباید . ارواح سرگردان با از دست دادن بدن فیزیکی ، که شدیداً به آن وابسته بودند ، به دنبال سواری مجانی در ماشین بدن شخص ثالثی میگردند ، آن شخص هر که میخواهد باشد. ارواح سرگردان تحمل ارتعاش بالای افکار و هوشیاری معنوی را ندارند. افراد مومن و معتقدی که آداب و فرایض دینی را هیچگاه فراموش نمیکنند ، هرگز از چنین موجوداتی نمیترسند. خداوند « روح متعالِ » همه روحهاست. هیچگونه صدمهای از ارواح خبیثه ، به فردی که افکارش متوجه خداوند است ، وارد نمیشود.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
تاکنون داستانهای متعددی درباره اشباح ، شیاطین , جادوگرها و جنها شنیدهاید. فقط تعداد معدودی ادعا کردهاند که تجاربی با این موجودات داشتهاند. برخی ازین افراد - که شخصاً میشناختم - از قوه تجسم بسیار قوی یا بیمارگونهای رنج میبردند و آنچه میدیدند زاییدهی قوه تخیّلشان بود.
در قرن شانزدهم ، اعتقاد به جادو و جادوگری بسیار رایج بود و صدها نفر به گمان اینکه با شیطان در ارتباط هستند به مرگ محکوم میشدند. ژاندارک یکی ازین قربانیان بود. حتی مسیح که بیماران را شفا میداد و هدفی جز خیر و نیکی نداشت ، متهم بود که با شیطان در تماس است. این حقیقت دارد که گاهی اوقات افرادی که شیطان در آنها رسوخ کرده بود ، مسیح را میشناختند. و به او میگفتند: « ما را آزاد بگذار . ای مسیح نصرانی ، ما چه زیانی به تو رساندهایم ؟ آیا تو آمدهای که ما را از بین ببری ؟ ما میدانیم تو که هستی ، روح مقدس . » ( انجیل لوقا 4:34 )
مسیح ، خود از شیطان و ارواح خبیثه سخن گفته بود. او ارواح خبیثه را از جسم افراد بیرون میراند و در یک مورد معروف است که آنها را به بدن یک عده قو انداخته بود. ( انجیل لوقا 4:1-13 )
دنیای دیگری بنام دنیای مثالی که از دید آدمیان پنهان است وجود دارد. ساکنین آن لباسهایی از جنس نور بر تن دارند. به علت نداشتن بدن فیزیکی ، آنها « اشباح » نامیده میشوند. بهطور معمول آنها محدود به فضایی هستند که در آن بسر میبرند ، همانگونه که ما محصور در دنیای فیزیکی هستیم. اگر برای ارواح خبیثهای که در دنیای مثالی هستند کار سادهای بود که در کره زمین نفوذ کنند و به ما صدمه بزنند ، ما تمام مدت در وحشت زندگی میکردیم. در کره زمین به اندازه کافی وحشت و ناامنی وجود دارد. ایا میلیونها جرم تمام مدت در هوا پراکنده نیستند ؟ مسلماً خداوند اجازه نمیدهد که دخالت جنها ، دردی به درهای ما بیافزاید.
با وجود این موجودات سماویِ کمی بنام ارواح سرگردان وجود دارند. آنها بدلیل وابستگی شدید به دنیا ، اسیر دنیا هستند و بدشان نمیآید برای لذایذ حسی ، به هیئت فیزیکی درآیند. آنها اغلب دیده نمیشوند و قدرت این را هم ندارند که به انسان معمولی صدمه بزنند. ارواح سرگردان که گاهی موفق میشوید به جسم و ذهن فردی رسوخ کنند و این صرفاً در صورتی است که آن شخص تعادل روحی نداشته و یا ذهنش را تهی از فکر و خالی نگاه داشته باشد. درست مثل این میماند که شما ماشینی را قفل نکرده ، آن را با کلیدِ روی سوئیچ ، در جایی رها کنید ، آدم ولگردی ممکن است وارد ماشین شده و آن را برباید . ارواح سرگردان با از دست دادن بدن فیزیکی ، که شدیداً به آن وابسته بودند ، به دنبال سواری مجانی در ماشین بدن شخص ثالثی میگردند ، آن شخص هر که میخواهد باشد. ارواح سرگردان تحمل ارتعاش بالای افکار و هوشیاری معنوی را ندارند. افراد مومن و معتقدی که آداب و فرایض دینی را هیچگاه فراموش نمیکنند ، هرگز از چنین موجوداتی نمیترسند. خداوند « روح متعالِ » همه روحهاست. هیچگونه صدمهای از ارواح خبیثه ، به فردی که افکارش متوجه خداوند است ، وارد نمیشود.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب انسان در جستجوی جاودانگی
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
نباید از مرگ ترسید
ما از مرگ بدلیل رنج ناشی از آن و این که ممکن است به دست فراموشی سپرده شویم ، هراس داریم. این فکر ، اشتباه است. مسیح پس از مرگ ، در شکل فیزیکی بر حواریون ظاهر شد. لهیری ماهاشایا روز پس از مرگش ، بعد از وارد شدن به ماهاسامادی ( برترین مرحلهی تفکر و تعمق که در آن یک سالک بطور هوشیارانه از قفس تن بیرون میآید و خود را در خداوند مستحیل میسازد. ) در هیئت فیزیکی ظاهر شد. آنها ثابت کردند که نابود نشدهاند. فقط به این علت که نمونههایی که بر قوانین کیهانی فایق آمدهاند ، اندک شمار و معدود است ، نمیتوانید ادعا کنید که گواهی و شهادت آنها صحت ندارد ، یا ظهور ربانی مسیح و سایر معلمین روحانی را نادیده انگارید. من هم به شخصه نمیتوانم آنچه را با چشمان خودم مشاهده کردم - ظهور استادم شری یوکتشوار - و آنچه را شخصاً تجربه کردم کنار بگذارم. جوهر روح ، انعکاس ذات احدیت ، هرگز رنجهای ناشی از زایش و میرش را تجربه نمیکند ، و ضمناً پس از حیات یافتن و حیات گرفتن ، هرگز نیستی و فنایی در او وجود ندارد. این روح ، هرگز زاده نشده ، او بطور ابدی زنده و از هرگونه تغییر و تبدیل مادی مصون است. روح در کلیه دورانهای فروپاشیدگی جسم ، ثابت و پایدار باقی میماند. ( باگواد گیتا 11:20 )
بسیاری اوقات اتفاق افتاده است شاگردی که مریض و یا درحال موت بوده ، از طریق عبادت و نیایش ، جسم مثالی مرا بسوی خود کشانده است. این اتفاق همینجا روی داد. « سِوا دِوی » شاگرد بسیار مومن و معتقدی بود. او شدیداً بیمار شد ولی هرگز درباره آن بهکسی شکایت نکرد. او میدانست که مرگش نزدیک است. یک روز وقتی در لسآنجلس به دیدنش رفتم گفت: « لطفاً مرا اینجا نگاه ندارید » ( از طریق ارتباط با خداوند ، سالکین بزرگ میتوانند اقامت پیروان خود را در زمین طولانی کنند. ) مدتی بعد ، یکروز صبح هنگامی که از خواب برخاستم رادیو را روشن کردم و خواستم به برنامههای پخش شده از هند گوش دهم ، ناگهان بطور شهودی ، ارتعاش سماوی سوادوی را حس کردم. او بدن مثالی مرا از طریق دعا و طلب ، به سوی خود کشید. جسم فیزیکی من به همان نسبت مرده بود. بعدها شنیدم که سوا در لحظات واپسین حیات گفته بود « سوامیجی اینجاست » . او بطور هوشیارانه آگاه بود که توسط من بهدنیای دیگر هدایت میشود. ( یکی از عهدهای یک استاد حق ، با شاگرد خود این است که به هنگام مرگِ شاگرد ، حاضر میشود تا او را به آن دنیا هدایت میکند. ) چند وقت بعد ، من او را در شکل سماویاش در کلاسم حاضر دیدم. او به همان شکل و هیئت دوران حیات بود. اگر کسی در همان لحظه با من تماس گرفته بود ، او را مثل من میدید.
چرا باید از مرگ هراس داشته باشیم؟ مرگ برای رهایی ما میآید. شما نباید آرزوی مرگ داشته باشید ولی باید با درک این واقعیت ، که مرگ ، رهایی ما از رنجها و سختیهاست ، آرام بگیرید. مرگ نوعی بازنشستگی پس از کار پرمشقت زندگی است. من مرگ را خیلی فریبنده میبینم.
عدهای از مرگ وحشت دارند چون آنقدر در قفس بدن اقامت داشتهاند که دوری از این امنیت ، آنها را دچار ترس میسازد. ولی این ترس احمقانه است. خودتان تصورش را بکنید ، تاکی میخواهید چرخهای این ماشین را تعمیر کنید و آن را وصله پینه کنید ؟ چون خداوند اینطور اراده کرده که ما تا زمان مرگ باید در قفس تن باقی بمانیم ، پس لازم است از آن بخوبی مراقبت کنیم. ای کاش همه انسانها میتوانستند وارد سامادی شوند و ماشین بدن را به همان راحتی که ریشی نارادا تغییر داد ، تغییر دهند. او یکروز مشغول مناجات با خداوند بود که به حالت خلسه افتاد. هنگامی که به هوش آمد ، متوجه شد که پوست انداخته و در بدن جوان نو و تازهای حلول یافته است. این بالاترین شکل تغییر ، تحول و دگرگونی است.
داستانی در هند نقل میکنند از جوانی که در حال احتضار بود و صدای شیون و زاری اطرافیانش را میشنید. او ناگهان فریاد برآورد : « با این نالهها و احساس همدردی ، به من اهانت نکنید ،
هنگامی که به سرزمین نور و عشق ابدی صعود میکنم ،
این من هستم که باید به حال شما تاسف بخورم ،
چون با ترک دنیا ، بیماری ، شکستن استخوان ، غم و عذابهای شکنجهآور تمام میشوند ،
من شادی و سرور را در خواب میبینم ،
من در شادی سیر میکنم و نسیم همیشه وزان آن را استنشاق میکنم. »
شما نمیدانید چه وقایعی در آینده انتظارتان را میکشد. شما ناگزیرید زندگی کنید و رنج ببرید. آنهایی که میمیرند ، نسبت به ما احساس ترحم کرده و برایمان دعا میکنند. پس چرا غصه آنها را میخورید ؟ این مطلب را برای خانمی که پسرش را از دست داده بود گفتم. هنگامی که حرفم تمام شد او اشکهایش را پاک کرد و گفت : « هرگز چنین آرامشی را حس نکرده بودم. خوشحالم که میشنوم پسرم آزاد است. تصورم بر این بود که چیز هولناکی برایش اتفاق افتاده .
پاراماهانسا یوگاناندا
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
ما از مرگ بدلیل رنج ناشی از آن و این که ممکن است به دست فراموشی سپرده شویم ، هراس داریم. این فکر ، اشتباه است. مسیح پس از مرگ ، در شکل فیزیکی بر حواریون ظاهر شد. لهیری ماهاشایا روز پس از مرگش ، بعد از وارد شدن به ماهاسامادی ( برترین مرحلهی تفکر و تعمق که در آن یک سالک بطور هوشیارانه از قفس تن بیرون میآید و خود را در خداوند مستحیل میسازد. ) در هیئت فیزیکی ظاهر شد. آنها ثابت کردند که نابود نشدهاند. فقط به این علت که نمونههایی که بر قوانین کیهانی فایق آمدهاند ، اندک شمار و معدود است ، نمیتوانید ادعا کنید که گواهی و شهادت آنها صحت ندارد ، یا ظهور ربانی مسیح و سایر معلمین روحانی را نادیده انگارید. من هم به شخصه نمیتوانم آنچه را با چشمان خودم مشاهده کردم - ظهور استادم شری یوکتشوار - و آنچه را شخصاً تجربه کردم کنار بگذارم. جوهر روح ، انعکاس ذات احدیت ، هرگز رنجهای ناشی از زایش و میرش را تجربه نمیکند ، و ضمناً پس از حیات یافتن و حیات گرفتن ، هرگز نیستی و فنایی در او وجود ندارد. این روح ، هرگز زاده نشده ، او بطور ابدی زنده و از هرگونه تغییر و تبدیل مادی مصون است. روح در کلیه دورانهای فروپاشیدگی جسم ، ثابت و پایدار باقی میماند. ( باگواد گیتا 11:20 )
بسیاری اوقات اتفاق افتاده است شاگردی که مریض و یا درحال موت بوده ، از طریق عبادت و نیایش ، جسم مثالی مرا بسوی خود کشانده است. این اتفاق همینجا روی داد. « سِوا دِوی » شاگرد بسیار مومن و معتقدی بود. او شدیداً بیمار شد ولی هرگز درباره آن بهکسی شکایت نکرد. او میدانست که مرگش نزدیک است. یک روز وقتی در لسآنجلس به دیدنش رفتم گفت: « لطفاً مرا اینجا نگاه ندارید » ( از طریق ارتباط با خداوند ، سالکین بزرگ میتوانند اقامت پیروان خود را در زمین طولانی کنند. ) مدتی بعد ، یکروز صبح هنگامی که از خواب برخاستم رادیو را روشن کردم و خواستم به برنامههای پخش شده از هند گوش دهم ، ناگهان بطور شهودی ، ارتعاش سماوی سوادوی را حس کردم. او بدن مثالی مرا از طریق دعا و طلب ، به سوی خود کشید. جسم فیزیکی من به همان نسبت مرده بود. بعدها شنیدم که سوا در لحظات واپسین حیات گفته بود « سوامیجی اینجاست » . او بطور هوشیارانه آگاه بود که توسط من بهدنیای دیگر هدایت میشود. ( یکی از عهدهای یک استاد حق ، با شاگرد خود این است که به هنگام مرگِ شاگرد ، حاضر میشود تا او را به آن دنیا هدایت میکند. ) چند وقت بعد ، من او را در شکل سماویاش در کلاسم حاضر دیدم. او به همان شکل و هیئت دوران حیات بود. اگر کسی در همان لحظه با من تماس گرفته بود ، او را مثل من میدید.
چرا باید از مرگ هراس داشته باشیم؟ مرگ برای رهایی ما میآید. شما نباید آرزوی مرگ داشته باشید ولی باید با درک این واقعیت ، که مرگ ، رهایی ما از رنجها و سختیهاست ، آرام بگیرید. مرگ نوعی بازنشستگی پس از کار پرمشقت زندگی است. من مرگ را خیلی فریبنده میبینم.
عدهای از مرگ وحشت دارند چون آنقدر در قفس بدن اقامت داشتهاند که دوری از این امنیت ، آنها را دچار ترس میسازد. ولی این ترس احمقانه است. خودتان تصورش را بکنید ، تاکی میخواهید چرخهای این ماشین را تعمیر کنید و آن را وصله پینه کنید ؟ چون خداوند اینطور اراده کرده که ما تا زمان مرگ باید در قفس تن باقی بمانیم ، پس لازم است از آن بخوبی مراقبت کنیم. ای کاش همه انسانها میتوانستند وارد سامادی شوند و ماشین بدن را به همان راحتی که ریشی نارادا تغییر داد ، تغییر دهند. او یکروز مشغول مناجات با خداوند بود که به حالت خلسه افتاد. هنگامی که به هوش آمد ، متوجه شد که پوست انداخته و در بدن جوان نو و تازهای حلول یافته است. این بالاترین شکل تغییر ، تحول و دگرگونی است.
داستانی در هند نقل میکنند از جوانی که در حال احتضار بود و صدای شیون و زاری اطرافیانش را میشنید. او ناگهان فریاد برآورد : « با این نالهها و احساس همدردی ، به من اهانت نکنید ،
هنگامی که به سرزمین نور و عشق ابدی صعود میکنم ،
این من هستم که باید به حال شما تاسف بخورم ،
چون با ترک دنیا ، بیماری ، شکستن استخوان ، غم و عذابهای شکنجهآور تمام میشوند ،
من شادی و سرور را در خواب میبینم ،
من در شادی سیر میکنم و نسیم همیشه وزان آن را استنشاق میکنم. »
شما نمیدانید چه وقایعی در آینده انتظارتان را میکشد. شما ناگزیرید زندگی کنید و رنج ببرید. آنهایی که میمیرند ، نسبت به ما احساس ترحم کرده و برایمان دعا میکنند. پس چرا غصه آنها را میخورید ؟ این مطلب را برای خانمی که پسرش را از دست داده بود گفتم. هنگامی که حرفم تمام شد او اشکهایش را پاک کرد و گفت : « هرگز چنین آرامشی را حس نکرده بودم. خوشحالم که میشنوم پسرم آزاد است. تصورم بر این بود که چیز هولناکی برایش اتفاق افتاده .
پاراماهانسا یوگاناندا
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
ما به این کره خاکی آمده ایم که با عشق کامل و بینقص الهی و عاری از هر گونه خواسته خودخواهانه همدیگر را دوست بداریم. این حس و حالت گاهی به همه ما دست میدهد، اما بعد شیطان آن را از ما میرباید. شیطان همانا ناهماهنگی و سوءتفاهم و فقدان درک است. خداوند عشق است و عشق خداوند است. اگر کسی کلمات نامهربان به شما گوید، آن را خیلی جدی و به خود نگیرید و در ازای آن عشق دهید. به هر کسی که شما را نمیفهمد با عشق به چشمانش بنگرید، عشقی که زاییده درک و فهم کامل است، و آنگاه ببینید چگونه آن شخص تغییر میکند.
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
گرچه انسان در تسلیم شدن در برابر وسوسهها و کردار اشتباه تا حدی مسئول است، اما این شیطان، نماد توهم کیهانی است که طراح مار سحرانگیز هیپنوتیزم وسوسههای حسی است.
این اوست که حرص و طمع ، خودپرستی، وسوسهی جنسی، خشم، غرور منیت، و تنفر را آفریده است تا بر علیه آفرینشهای الهی خویشتنداری، از خود گذشتگی ، وجد و شعف روح، بخشش، فروتنی، و عشق مقابله کند.
به همین خاطر باید برای انسان حس ترحم داشت که محکوم به بسیاری وسوسههای درونی و بیرونی شده، بدون آنکه در مورد آنها کمی هشدار خردمندانه گرفته باشد.
- پاراماهانسا یوگاناندا ، در تفسیر اشعار خیام «شراب عارفان»
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
این اوست که حرص و طمع ، خودپرستی، وسوسهی جنسی، خشم، غرور منیت، و تنفر را آفریده است تا بر علیه آفرینشهای الهی خویشتنداری، از خود گذشتگی ، وجد و شعف روح، بخشش، فروتنی، و عشق مقابله کند.
به همین خاطر باید برای انسان حس ترحم داشت که محکوم به بسیاری وسوسههای درونی و بیرونی شده، بدون آنکه در مورد آنها کمی هشدار خردمندانه گرفته باشد.
- پاراماهانسا یوگاناندا ، در تفسیر اشعار خیام «شراب عارفان»
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
مذهبی با دیوار راز و نیاز میکند و مذهب دیگر به دیوار سنگ میزند!!!؟
در اورشلیم دیواری هست باستانی که یهودیان اعتقاد دارند از بقایای کاخ حضرت سلیمان است و نام آن کتل است هر سال هزاران نفر از یهودی و مسیحی به زیارت آن میروند با آن راز و نیاز می کنند و در جرز آن عریضه می گذارند.
در مکه دیواری هست که مسلمانان آن را جمره می نامند و اعتقاد دارند خانه ی شیطان درون آن است و هر سال تعداد بیشماری از مسلمانان به آن سنگ میزنند
هر سال تعداد زیارت کنندگان کتل رو به فزون است و هرسال تعداد سنگ زنندگان به جمره.
هیچ خردمندی در جهان با دیوار راز و نیاز نمیکند و هیچ عاقلی به دیوار به خاطر نفرت سنگ نمیزند.
تنها مذهب است که خرد را زائل کرده که آدمی را وادار به عشق و تنفر از یک دیوار میکند.
به راهی که اکثر مردم میروند بیشتر شک کن مردم فقط تقلید کورکورانه میکنند از متمایز بودن نترس انگشت نما بودن بهتر از احمق بودن است.
صادق هدایت
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
در اورشلیم دیواری هست باستانی که یهودیان اعتقاد دارند از بقایای کاخ حضرت سلیمان است و نام آن کتل است هر سال هزاران نفر از یهودی و مسیحی به زیارت آن میروند با آن راز و نیاز می کنند و در جرز آن عریضه می گذارند.
در مکه دیواری هست که مسلمانان آن را جمره می نامند و اعتقاد دارند خانه ی شیطان درون آن است و هر سال تعداد بیشماری از مسلمانان به آن سنگ میزنند
هر سال تعداد زیارت کنندگان کتل رو به فزون است و هرسال تعداد سنگ زنندگان به جمره.
هیچ خردمندی در جهان با دیوار راز و نیاز نمیکند و هیچ عاقلی به دیوار به خاطر نفرت سنگ نمیزند.
تنها مذهب است که خرد را زائل کرده که آدمی را وادار به عشق و تنفر از یک دیوار میکند.
به راهی که اکثر مردم میروند بیشتر شک کن مردم فقط تقلید کورکورانه میکنند از متمایز بودن نترس انگشت نما بودن بهتر از احمق بودن است.
صادق هدایت
✨⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯