Telegram Web Link
پیوسته از خود بپرسید، آیا به سوی حالی سرورآمیز میروید یا نه...؟ اگر به ســوی سرور حرکت میکنید، در مسیر درست قرار دارید، اما اگر احساس فلاکت میکنید، خوب نگاه کنید؛ جایی از مسیر دور شده اید و راه را گم کرده اید.

چیزی حواس شما را پرت کرده است. شاید به چیزی چسبیده اید و دارید انرژی تان را در مسیری غلط هدر میدهید، دیگر طبیعی نیستید و با طبیعت بیگانه شده اید از این رو احساس فلاکت میکنید.

پس ببینید و تحلیل کنید....

هرچه را که علت فلاکت خود می یابید، رها کنید. این کار را به تأخیر نیندازید. بیدرنگ علت فلاکت را ریشه کن کنید. زندگی بسیار کوتاه است و درسهای زیادی هست که باید آموخت.

کسانی که همه چیز را به تأخیر می اندازند بازنده هستند. امروز کاری را به فردا موکول می کنید و فردا آن کار را به فردایی دیگر.... به تدریج تأخیر انداختن عادت میشود.

فقط امروز اسـت کـه واقعی است. فردا هرگز نمیرسد هر وقت که میبینید چیزی فلاکت به بار می آورد، آن را بلادرنگ کنار اندازید.

حتی یک لحظه هم آن را نگه ندارید. دست از چسبیدن بردارید، البته این کار شهامت می خواهد، شهامتِ زندگی کردن، شهامتِ خطر کردن، شهامتِ ماجراجویی، و فقط کسانی که شهامت رها کردن دارند عاقبت یک روز، نور عشق، تمامیت، سرور و برکت را به عنوان پاداش دریافت خواهند کرد. آن روز به جای انزجار از زندگی، سپاسگزار و رقصان خواهید بود.


اوشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
4_5805586076588318157.mp4
1.5 MB
آروم باشید و با این جسم و مشکلات دنیوی هم هویت نشید!


" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
امام حسین (ع) و ایران - کورت فریشلر.pdf
5.6 MB
کتاب امام حسین و ایران تالیف کورت فیشلر نویسنده و روزنامه نگار آلمانی.
مترجم : استاد ذبیح الله منصوری

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
باید خودت را از شر مردمانی که با قصد و نیت خیر مدام نصیحتت می‌کنند حفظ کنی، این خیرین مداخله گر... مدام نصیحتت می‌کنند که این باش و آن باش!
با گوش دادن به آنها به خودت آسیب نزن، تو فقط باید به قلبت گوش دهی!
تنها معلمت قلبت است، در سفر واقعی زندگی، تنها معلمت شهود توست.

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
درک مردن بسیار مهم است.

مردن بر هر چیزی که آدم می‌داند.

آیا تا به حال امتحانش کرده‌ای؟ آزاد بودن از دانسته‌گی، رهایی از حافظه‌ات؛ آزاد بودن از لذتت، بدون هیچگونه استدلال و ترس.

مردن بر خانواده‌ات، بر خانه‌ات، بر نامت. کاملاً ناشناس شدن. تنها فردی که کاملاً ناشناس است در حالت عدم خشونت قرار دارد و هیچ خشونتی ندارد.

پس هر روز بمیر، نه به عنوان یک ایده، بلکه در واقع. حتماً مدتی انجامش بده.

   انسان نه تنها کتاب‌ها، خانه‌ها، حساب بانکی، بلکه در درونش خیلی چیزها جمع‌آوری کرده است: خاطراتِ توهین‌ها، خاطراتِ تملق‌ها، خاطرات تجربیات خاص خودت، دستاوردهای روانی که به تو احساس موقعیت داشتن می‌دهند. مردن به همهٔ اینها بدون بحث، بدون بگومگو، بدون هیچ ترسی، فقط رها کردن آن. مدتی این کار را انجام بده و خواهی دید. این کار را از نظر روانی انجام بده - نه اینکه از همسرت، لباست، شوهرت، فرزندان یا خانه‌ات دست بکشی، - بلکه در باطن، در درون به هیچ چیز وابسته نباشی. در این مردن، زیبایی عظیمی وجود دارد. این عشق است، اینطور نیست؟

کریشنامورتی

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
*بگذار و بگذر!*


■زلزله تقریبا" ده ثانیه احساس شد. اما میلیون ها نفر به خیابان ریختند. نیمه برهنه، با دست خالی، بدون سوئیچ ماشین، سند خانه، دسته چک و حتی مدارک شناسایی...

□میلیون ها نفر همه آن چیزهایی که یک عمر برای داشتن شان جنگیدند، عرق ریختند یا خون دیگران را در شیشه کردند را بدون لحظه ای درنگ رها کردند و فقط جان ناقابل را برداشتند و به خیابان زدند...

●میلیون ها زن طلاهای عزیزشان، چکمه هایی که روزها پاساژها را برای خریدن شان وجب کرده بودند، یخچالی که دوستش داشتند، دکوری که ده بار برای چه جور چیدنش با همسرشان جوری بحث کرده بودند که انگار مهمترین اتفاق زندگی است، غذایی که برای پختنش از صبح زحمت کشیده بودند... را از یاد بردند و گریختند.

○میلیون ها نفر حتی یادشان رفت کی هستند؟ تا دقایقی پدر و مادر و همسر و فرزند و معشوقه از یادشان رفت. همه آن چیزهایی که یک روز با اطمینان می گفتند امکان نداره یه ثانیه از یادم بره!

■هیچکس به فکر این نبود که فلان لباس مارک، فلان کفش گران قیمتش را با خودش بردارد. یا حتی مدرک تحصیلی و حکم انتصاب به عنوان مدیر فلان جای مهم که برایش زیرآب صدها نفر را زده بود، بدون وضو رفته بود صف اول نماز جماعت اداره، حاجی فلانی سفارشش کرده بود ...

□میلیون ها نفر فقط فرار کردند، از ترس فرو ریختن سقفی که برای خریدنش، برای اجاره کردنش، برای پرداخت قسط هایش روزها و شب ها زحمت کشیده بودند.... از ترس سقفی که بخشی از عمر و سلامتی شان را برای داشتنش حراج کرده بودند.

●آن چند دقیقه محشر بود. میزان شجاعت آدم ها، میزان عشق و وفاداری شان به خانواده، میزان ادعاهایشان حداقل به خودشان و اطرافیان شان ثابت شد.

○تلخ بود … برای اینکه هزاران بار در ذهنم با آن مواجه شده ام، اینکه تا دقیقه دیگر هیچکدام مان ممکن است نباشیم. اینکه مرگ به اندازه زندگی واقعیت دارد.

■درس عبرتی بود برای ما که عبرت نمی گیریم. مایی که بعد از آرام شدن نسبی اوضاع، دوباره همان موجودی می شویم که بودیم...

□با هم بودنهایمان را قدر بدانیم. این زندگی و عمر کوتاه ارزش بحث کردن و جاه طلبی را ندارد.

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
شاید نه بطور خودآگاه و از قصد
اگر تمام عمرت را به فریب دیگران مشغول بوده‌ای، تظاهر کرده باشی که می‌دانی، آهسته‌آهسته شروع می‌کنی به باورآوردن به این تظاهرکردن‌ها
فراموش می‌کنی که نمی‌دانی؛ نمی‌خواهی به‌یاد بیاوری
چه کسی می‌خواهد بداند که “من جاهل هستم؟”
همه می‌خواهند احساس کنند که می‌دانند،
از هر کسی در مورد خدا سوال کن و بسیار به‌ ندرت فردی را خواهی یافت که بگوید، نمی‌دانم. بسیار کمیاب است تقریباً‌ غیرممکن است. بسیاری خواهند گفت: بله، خدا هست، خدا وجود دارد.
و آنان آماده هستند تا بجنگند، با تو بحث کنند و حتی تو را بکشند و یا کشته شوند، بخاطر چیزی که ابداً‌ شناختی از آن ندارند،
و تعدادی هم هستند که خواهند گفت: نه؛ خدا وجود ندارد.
ولی بسیار به‌ ندرت کسی پیدا می‌شود که بگوید، نمی‌دانم،
و چنین فردی واقعا بادیانت است،
عارف حق‌شناس انسان واقعاً‌ بادیانت است، نه انسان خداباور یا انسان ضدخدا. یکی بدون شناخت باور دارد،
و دیگری بدون شناخت باور ندارد،
هردو فریب می‌دهند. ولی من در صداقت آنان تردیدی ندارم. شاید فکر کنند و مطلقاً متقاعد شده باشند که می‌دانند! و سپس سوالات دیگری در مورد خداوند می‌پرسی و آنوقت پاسخ‌هایی را می‌سازند، زیرا در اساس پذیرفته‌اند که می‌دانند!

از آنان بپرس که خدا چند سر دارد و آنان می‌گویند سه یا چهار سر دارد و از همین چیز بی‌معنی کُلی داستان می‌سازند! خواهند گفت که خدا چهار سر دارد زیرا چهار جهت وجود دارد و او باید در تمام جهات نظارت داشته باشد! یا اینکه خدا سه سر دارد زیرا سه بُعد وجود دارد و او باید در تمام ابعاد حضور داشته باشد!
بپرس خدا چند دست دارد؟! و برخی می‌گویند هزار دست دارد زیرا باید خیلی کار کند و او تنهاست و باید به تنهایی تمام دنیا را خلق و مدیریت کند! یک هزار دست…! دو دست کافی نیست! آیا فکر می‌کنی که یک هزار دست برای اداره‌ی این کائنات پهناور کافی است؟!

آیا فکر می‌کنی چهار سر برای دیدن همه‌جا کافی است؟
ولی مردم به اختراع پاسخ‌ها ادامه می‌دهند،
تو سوال می‌کنی و آنان جواب را اختراع می‌کنند،
باید اختراع کنند زیرا یک چیز را نمی‌توانند بپذیرند که: نمی‌دانند!

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
به‌نظر می‌رسد انسان خفته‌ترین جانور روی زمین است.

آیا آهویی را در جنگل دیده‌ای ــ‌ چقدر هشیار است و با چه مراقبت و تماشاگری راه می‌رود؟
آیا پرنده‌ای را که روی درخت نشسته دیده‌ای ـــ چقدر هوشمندانه اتفاقات اطراف خودش را تماشا می‌کند؟
به سمت آن پرنده حرکت کن ـــ او به یک فاصله‌ی مشخص اجازه می‌دهد، ‌ورای این فاصله، حتی یک قدم بیشتر برداری او پر زده و دور شده است. او در مورد حریم اطراف خودش یک هشیاری خاص دارد. اگر کسی وارد آن حریم شود، آنوقت احساس خطر می‌کند.
اگر به اطراف خود نگاه کنی حیرت خواهی کرد: به‌نظر می‌رسد که انسان خواب‌آلوده‌ترین حیوان روی زمین است.

کسانی که با طبیعت کار می‌کنند کشاورزان، باغبان‌ها، هیزم‌شکن‌ها، نجَارها، نقاش‌ها ـــ این‌ها بسیار بسیار هشیارتر از کسانی هستند که در دانشگاه‌ها بعنوان رییس‌ یا معاون و اساتید کار می‌کنند،
زیرا وقتی با طبیعت کار می‌کنی، طبیعت آگاه است: درختان هشیار هستند؛ البته شکل آگاهی آن‌ها تفاوت دارد، ولی بسیار گوش‌ به‌ زنگ و هشیار هستند،
اینک  شواهد علمی گواه این هشیاری آنان است،
اگر یک هیزم‌شکن با تبر در دست و با نیّت قطع درختان وارد شود، تمام درختان با دیدن او شروع به لرزیدن می‌کنند. اینک شواهد علمی برای این واقعیت وجود دارد؛ من در مورد شعر صحبت نمی‌کنم، وقتی در این مورد صحبت می‌کنم براساس یافته‌های علمی است. امروزه ابزارهایی وجود دارند که می‌توانند خوشحالی یا ناراحتی درختان را اندازه‌گیری کنند؛ می‌توانند نشان دهند که آیا گیاهان ترسان هستند یا نمی‌ترسند، غمگین هستند یا شاد هستند. وقتی هیزم‌شکن وارد می‌شود، تمام درختان با دیدن او شروع به لرزیدن می‌کنند. آنان از مرگی که بزودی برایشان رخ می‌دهد آگاه می‌شوند. و هیزم‌شکن هنوز هیچ درختی را قطع نکرده است ــ فقط آمدن او….

و یک نکته‌ی دیگر که بسیار عجیب‌تر است: اگر همان هیزم‌شکن بدون هیچ قصدی برای بریدن درختان از آنجا رد شود، آنوقت هیچ درختی نمی‌ترسد. این همان هیزم‌شکن است و با همان تبر در دست. به‌نظر می‌رسد که قصد و نیّت برای قطع درختان روی آنها تاثیر می‌گذارد. این یعنی که نیّت آن هیزم شکن فهمیده شده است؛ یعنی که خود، ارتعاش فکری او توسط درختان رمزگشایی شده است.

و یک واقعیت مهم دیگر که از نظر علمی مشاهده شده: که اگر وارد جنگل بشوی و حیوانی را بکشی، نه‌تنها تمام حیوانات در آن منطقه تکان می‌خورند، بلکه درختان نیز متاثر می‌شوند. اگر یک آهو را بکشی، تمام آهوان دیگر که در اطراف هستند ارتعاش قاتل را احساس می‌کنند؛ غمگین می‌شوند و لرزشی عظیم وجودشان را دربر می‌گیرد. ناگهان بدون هیچ دلیل مشخصی می‌ترسند. آنان کشته‌شدن آن آهو را ندیده‌اند، ولی به نوعی بسیار ظریف تحت‌تاثیر قرار می‌گیرند ــ بطور غریزی و شهودی درک می‌کنند. ولی فقط آهوان از این واقعه متاثر نمی‌شوندـــ درختان تاثیر می‌گیرند، طوطی‌ها، ببرها، عقاب‌ها و حتی برگ درختان تحت تاثیر قرار می‌گیرند. قتلی اتفاق افتاده است، ویرانگری شده است، مرگی صورت گرفته ــ همه‌چیز در اطراف تحت‌تاثیر قرار گرفته.
به‌نظر می‌رسد انسان خفته‌ترین جانور روی زمین است.

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
خودت را تماشا کن.....
بی قضاوت، فقط تماشا کن،
چقدر محتاج تحسین هستی؟
چقدر اشتیاق داری که کسی به تو بگوید چقدر قشنگ هستی؟
که تو چقدر باهوشی، که تو به زندگی من معنی بخشیدی،
که به سبک وجود تو بود که من معنا را تجربه کردم؟
شنیدن اینها بد نیست اما تو ببین چقدر #محتاج شنیدنشان هستی.....
این یک اشتغال ذهنی پیوسته است،
و چقدر نگران می شوی وقتی کسی چیزی بگوید که خلاف تصور تو باشد.
چقدر آزرده می شوی ،چقدر دفاع می کنی، چقدر بحث می کنی ..
چرا این همه ترس؟
چرا این همه اشتیاق برای داشتن نظر خوب دیگران؟
زیرا این تنها روش آفرینش یک خود دروغین است.....
و خود دروغین ارزان است....
از این دام هشیار باش،
خودت را اختراع نکن، خودت را کشف کن،
و کشف کردن ،یک سفر درونی است،
در خلوت از خود بپرس،
من کیستم.....

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
ما گاهی فراموش می کنیم
که برای چه از عدم تا به اقلیم وجود،
این همه راه آمده ایم.
ما به ضیافت هستی دعوت نشده ایم تا با خود جمع کنیم و ببریم،
بلکه آمده ایم تا
ببخشیم و خود را پیدا کنیم.
آمده ایم تا عشق را،
امید را دوستی را و نان را با دیگران تقسیم کنیم.
آمده ایم تا خلأیی را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس...

اﺷﻮ

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
یکروز حسن عارف صوفی نزد رابعه  صوفی بزرگ رفت
حسن تازه یاد گرفته بود روی آب راه برود به رابعه گفت :
بیا روی آب راه برویم و کمی بحث معنوی کنیم !
بحث معنوی فقط بهانه بود او می
خواست به رابعه بگوید که می تواند روی آب راه برود .
رابعه گفت :
روی آب ؟ برای من جذابیت ندارد .
بیا روی ابرها برویم ، روی ابر
بنشینیم و بحث معنوی کنیم
حسن گفت : اما من نمی دانم چطور باید روی ابر بروم !
رابعه گفت :
من هم نمی دانم اما که چه ؟ !
چرا همینجا ننشینیم و حرف نزنیم ؟
چرا روی آب یا روی ابر ؟
تمام عرفای بزرگ مخالف کرامات و معجزات بودند در حالیکه تمام
ابلهان به معجزات علاقمندند .

از قایق ات استفاده کن .
مطمئنا باید به ساحل دیگر بروی
اما لازم نیست از قایق بیرون بیایی .
لطفا از قایق بیرون نیا ، اگر بمیری طبیعی است .
پس از قایقت استفاده کن .
پس قایق برای چه ساخته شده است ؟
من موافق هیچ معجزه احمقانه ای نیستم .
من تماما موافق طبیعی بودن هستم . از قایق و از تمام ابزار و وسایل طبیعی استفاده کن .
خداگونگی فقط از طریق طبیعی بودن در دسترس است و نه از طریق ابزارهای
حیله گرانەی انسان .
از قایق بیرون نیا سر جایت بنشین و پارو
بزن ، از خودت بیرون بیا .

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
هرگاه فرصتی برای عشق ورزیدن می‌یابی، نگذار از کف برود، از آن استفاده کن.
برای مثال در جاده‌ای راه می‌روی و سنگی وسط جاده قرار دارد، آن را به کناری بگذار. این فرصتی کاملاً  رایگان است.

چه مراقبه ای کم خرج تر از این می‌تواند وجود داشته باشد؟
کسی چه می‌داند چه کسی از آن جاده گذر خواهد کرد و چه کسی توسط آن سنگ مجروح خواهد شد!
تو عملی عاشقانه انجام داده‌ای.

در زندگی چیزهای بسیار جزئی می‌توانند تخم عشق را در درون شما بکارند، کارهای بسیار کوچک و جزیی.

هیچ فرصتی را برای بیدار کردن مرکز دوستی و عشق درونتان از دست ندهید.
در طول روز، حتماً یکی دو عمل انجام دهید که:
توقع چیزی در برابر آن نداشته باشید.
اینها اعمال عاشقانه خواهند بود و این ها به تو کمک خواهند کرد تا عشق در وجودت زاده شود.

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
پرسش از اشو
چرا مردم شما را یک انسان بی خدا مینامند؟

پاسخ

مردم با انديشيدن درباره خدا و بحث و جدل در مورد او همه زندگی شان را هدر می دهند.
مردم هيچگاه به قلبشان گوش نمی دهند.
قلب هيچ ميل و آرزويی برای خدا ندارد.
فقط می خواهد برقصد.
فقط می خواهد آواز بخواند.
فقط می خواهد خوشی كند و زندگی كند.
فقط می خواهد مهر بورزد و به او مهر بورزند.
قلب می خواهد يك گل سرشار از عطر باشد.
مثل يك پرنده آزاد و رها در آسمان پهناور پرواز كند.
قلب می خواهد يك چراغ باشد.
يك روشنايی در تاريكی زندگی.
قلب هيچ ميل و آرزويی برای بحث و جدل در مورد خدا ندارد.

اگر والدين، آموزگاران و موعظه گران 
به تو نمی آموختند
تو هرگز به خدا نمی انديشيدی.
از اينرو من می گويم :
شادمانی_خداست.
بهتر است تمام ديگر خداهای دروغين را از سر مان بيرون كنيم تا بتوانيم مسير درست را جستجو كنيم.

بنابراین وقتی می گویم خدا وجود ندارد، می گویم که شخصی به نام خدا وجود ندارد‌.
تمام شخصیت های خدا همگی فرافکنی انسانی هستند.
من مایلم که شما آن شخصیت را بردارید.
بگذارید که خداوند آزاد باشد:
آزاد از قید شخصیت هایی که شما براو تحمیل کرده اید..
وقتی که می گویید خدا،
یک اسم به کار می برید.
چیزی ایستا، بی جان و روح.
وقتی من می گویم خداگونگی 
کلامی را برای بیان چیزی زنده،
جاری، درحال حرکت به کار می برم.
پس این نکات باید برایتان روشن باشد.
من یک باخدا، مانند مسیح،  یا کریشنا نیستم.
زیرا نمی توانم با مفهوم یک خدای مرده موافق باشم.
خداوند:
کامل ،
مطلق
دانابرهمه چیز
همه جاحاضر.
این ها واژگانی مرده است.
در تمام مذاهب برای خدا به کار برده شده.
نمی تواند زنده باشد.
نمی تواند نفس بکشد. نه.
من چنین خدایی را پس می زنم.
زیرا با چنین خدای مرده ای، تمامی این جهان هستی خواهد مُرد.
خداگونگی 
بعدی تماماً متفاوت است.
آنگاه سبزی درختان.
آنگاه شکفتن یک گل سرخ.
آنگاه پرنده ای درحال پروازکردن...
همگی جزیی از خدا هستند.
آنگاه خداوند چیزی جدا از هستی نیست.
آنگاه او خودش روح هستی است.
آنگاه جهان هستی می تپد، می جنبد، نفس می کشد.....
خداگونگی.
بنابراین من یک بی خدا نیستم؛
ولی یک باخدا هم نیستم!

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
اگر تمام انسان های مذهبی، به عوض اينكه فقط در مورد باورها حرف بزنند و چيزهايی را به بحث بكشانند كه قابل اثبات نيست،فقط مي خنديدند….

اگر گوتام بودا و كنفوسيوس و لائوتزو و موسی و زرتشت و مسيح …..همگی ميتوانستند گردهم آيند و بخندند، معرفت انسانی جهشی كوانتومی میكرد.

جدی بودن آنان بر قلب بشريت سنگينی مي كند.
خنده در مردم توليد گناه مي كند:
وقتی كه مي خندی، احساس می كنی خطايی مرتكب شده ای.

خنده در سالن سينما خوب است، ولي نه در كليسا.
در كليسا، تو تقريباً وارد قبرستانی ميشوی كه مسيح بيچاره هنوز روی صليب آويزان است. بيست قرن…
مي توانيد اينك او را پايين بياوريد.
يهوديان او را فقط براي شش ساعت به صليب كشيدند، و مسيحيان بيست قرن است كه او را به صليب بسته اند. و با ديدن آن مرد بر روی صليب، خنديدن كاری دشوار است!

تمام مذاهب خنديدن را دشوار كرده اند.
حس شوخ طبيعی توسط هيچ مذهبی به عنوان يك كيفيت مذهبی تشخيص داده نشده است.

من خنده را برترين كيفيت روحانی اعلام مي كنم. و اگر ما بتوانيم در هر سال، براي يك ساعت، تاريخی مشخص و زمانی مشخص را تعيين كنيم كه در آن، تمام دنيا بخندد، فكر مي كنم كمك كند تا تاريكی، خشونت و حماقت ها ازبين بروند.
و هرگاه اين مذاهب فردی را يك قديس سازند، او همچون يك حيوان مي شود، خنده را ازدست می دهد. او از نردبان تكامل سقوط می كند و به بالاتر صعود نمي كند.

خنده يك زيبايی چندين بعدی دارد:
می تواند تو را آسوده سازد، ميتواند ناگهان به تو احساس سبكي بدهد، ميتواند بار دنيا را از تو بگيرد، ولي تجربه اي زيباست.
مي تواند همه چيز را در زندگيت عوض كند. همان لمس كردن خنده ميتواند زندگيت را چيزي با ارزش براي زندگي كردن سازد، چيزي كه براي آن شاكر باشي.

بنابراين ، تاجايي كه به خنده مربوط ميشود، مريد و مرشد فقط در آن نقطه با هم ديدار مي كنند. براي همين است كه چنين تازه كننده و جوان كننده است.

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
آیا این توطئه ساده را بین کشیشها و سیاستگران نمیبینید؟ آنان توده ها را فریب میدهند. کشیش از سوی خدا فتوا صادر میکند و تایید میکند که این مرد برای ریاست جمهوری یا نخست وزیری مردی مناسب است. البته که سیاستگران به این نیاز دارند زیرا توده ها به کشیش گوش میدهند. به نظر آنان کشیش بیطرف است، او کاری با سیاست ندارد... او ورای سیاست است... ولی چنین نیست! کشیش در دستهای سیاستگر است. آنچه من به شما میگویم این است که این کشیشها و این سیاستگران پیوسته در توطئه بوده اند، باهم همکاری میکرده اند: دست در دست هم: سیاستگر قدرت سیاسی دارد و کشیش قدرت مذهبی. سیاستگر از کشیش حمایت میکند و کشیش برای سیاستگر دعا میکند و برکت میطلبد __ و توده ها مورد بهره کشی قرار میگیرند و خونشان توسط هردو مکیده میشود.
(منظور اشو از کشیش، تمامی روحانیون ادیان مختلف هستند)

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
ذهن بحث می کند و نتیجه نمی گیرد.
در حالی که دل سکوت می کند
و به نتیجه می رسد.
این حقیقت،
یکی از اسرار پیچیده‌ی زندگی است.

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
ذهن و تنفس رابطه ای تنگاتنگ دارند .
اگر هوشیار باشید خواهید دید زمانیکه خشمگین هستید تنفستان تغییر می کند.
یا در زمان تحریک جنسی تنفس شما به گونه ای دیگر است ،
از اینرو تغییر در تنفس اهمیت بسزایی دارد ،
به این ترتیب با تغییر تنفس می توانید حالات ذهنی یا احساسی خود را تغییر دهید .
زمانیکه موجی قوی از خشم بر شما حاکم میشود شروع به تنفس آرام کنید
خواهید دید که عصبانیت به سرعت از بین می رود. 
زیرا خشم با تنفس آرام هماهنگی ندارد .
به محض اینکه  در روش تنفس خود تغییری دهید ،
خیلی چیزها از شما جدا می شوند و بسیاری چیزها در شما به اتحاد می رسند.
این امر در حال حاضر حقیقتا به یک علم تبدیل شده است.
و هیچ خطری در این تغییر وجود  ندارد.

اشو
تعلیمات_تانترا

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
بودا بارها و بارها می گوید :
نمی خواهم با تو بحث عقلانی کنم
می خواهم تو را هوشمند کنم
نمی خواهم به تو پاسخهایی بدهم که به آنها بچسبی

می خواهم به تو بینشهایی بدهم که در آن پرسشها ناپدید می شوند و بخار می شوند .

باید از ذهن بسیار آگاه بود
زیرا ذهن می تواند با پرسشهایش تو را به مسیر غلط فلسفه بافی ببرد .

اشو

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
ما داستان‌های خود را زندگی می‌کنیم و هر یک از ما خالق و شخصیت اصلی داستان خودش است.

كريستوفر بوكستون


" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
2025/06/30 01:43:05
Back to Top
HTML Embed Code: