Telegram Web Link
این تجربه را گران بدست آوردم، بسیار گران...

@mhbayat_ir
مقاله: اراک؛ شهر گمشده در غبار صنعت / بحران هویتی که دیگر نمی‌توان نادیده گرفت

اراک، قلب تپنده صنعت ایران و مرکز استان مرکزی، شهری است که در تضادی آشکار میان «اهمیت اقتصادی» و «بی‌وزنی فرهنگی» زندگی می‌کند. این شهر که بر شانه‌های کار و صنعت بنا شده، در مسیر توسعه شتاب‌زده، «هویت» و «روح جمعی» خود را گم کرده است. این مقاله، نقدی است بر دهه‌ها غفلت مدیریتی و توسعه‌زدگی که اراک را به «خوابگاهی بزرگ» برای کارگران و متخصصان تبدیل کرده، نه «خانه‌ای» برای شهروندان.

نوشته: محمد هادی بیات - روزنامه نگار و پژوهشگر مطالعات فرهنگی و رسانه

لینک مقاله - برای مطالعه متن کامل مقاله کلیک کنید

@mhbayat_ir
اراک، شهری که هست اما «دیده» نمی‌شود. 🏙️ قلب تپنده صنعت ایران، اما در نقشه فرهنگی کشور «نامرئی» است. چرا شهری با این همه اهمیت اقتصادی، از «بحران هویت» عمیق رنج می‌برد و شهروندانش حس تعلق واقعی به آن ندارند؟ رشته توییت انتقادی درباره هویت گمشده #اراک. 🧵👇

مشکل اینجاست: اراک به «خوابگاه» بزرگ کارگران و متخصصان تبدیل شده، نه «خانه» شهروندان. 🏭 در این شهر، «کارکرد» (صنعت) بر «معنا» (فرهنگ و تعلق) غلبه کرده. این یک بحران پنهان اما عمیق است که دیگر نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

ریشه‌های بحران کجاست؟ ۱. تولد برنامه‌ریزی‌شده: اراک مثل اصفهان و یزد «نروییده»، بلکه «ساخته» شده (در دوره قاجار). فاقد آن حافظه تاریخی و اسطوره‌ای ریشه‌دار است.

۲. هژمونی صنعت: در معامله «کار» در برابر «فرهنگ»، اراک هویتش را فروخت. ۳. شهر چهل‌تکه: مهاجرپذیر بود اما به «دیگ جوشان» فرهنگی تبدیل نشد؛ چون «چسب» هویت شهری فراگیر وجود نداشت و اقوام در هویت‌های محلی خود باقی ماندند. #استان_مرکزی

🔴 نقد اصلی: غفلت مدیریتی! دهه‌هاست که موفقیت در متراژ آسفالت و تعداد پل تعریف شده. «بتن» بر «انسان» مقدم بوده. مدیریت شهری، شهر را یک «پروژه عمرانی» دیده، نه یک «موجود زنده اجتماعی». فضاهای فرهنگی قربانی ساخت‌وسازهای بی‌روح شده‌اند.

پیامدهای این بحران:

شهری بدون «برند» که نمی‌تواند سرمایه خلاق (نخبگان، هنرمندان) را جذب کند.
شهروندانی بدون «حس تعلق» و بی‌تفاوت به فضای عمومی.
نسلی جوان که داستانی برای تعریف کردن از شهرش ندارد.

راه‌حل چیست؟ بازگشت به گذشته‌ای که وجود نداشته، نیست. راه‌حل، کپی‌برداری از شهرهای توریستی هم نیست. راه‌حل، «بازآفرینی» هویت است. ما باید «نقطه ضعف» (صنعت) را به «نقطه قوت» منحصربه‌فرد خود تبدیل کنیم. نباید از هویت صنعتی شرمنده باشیم، باید آن را «روایت» کنیم.

اراک باید از «خوابگاه صنعتی» به «پایتخت خلاق صنعت ایران» تبدیل شود. 💡 شهری که در آن هنر و صنعت در هم می‌آمیزند و فضاهای متروکه کارخانه‌ها، به پاتوق فرهنگی جوانان تبدیل می‌شوند. وقت آن است که برای اراک، «روح جمعی» بسازیم. #هویت_شهری

@mhbayat_ir
اراک: شهر من، هویت من | چرا باید شهرمان را دوست داشته باشیم؟ (تحلیلی بر دلبستگی مکانی از منظر جامعه‌شناسی و روانشناسی)

نوشته: محمد هادی بیات - روزنامه نگار و پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه

اراک، شهری که اغلب با نام صنعت، کار و شاید کمی هم آلودگی هوا گره خورده است. در هیاهوی زندگی روزمره و در مقایسه با شهرهای توریستی یا تاریخی پر زرق و برق، شاید این سوال مطرح شود که “چرا باید اراک را دوست داشته باشیم؟” این سوال، فراتر از یک احساس صرف، ریشه‌های عمیق جامعه‌شناختی، روان‌شناختی و فرهنگی دارد. دوست داشتن شهر، یک انتخاب لوکس نیست، بلکه یک ضرورت برای بقای هویت جمعی و ارتقای کیفیت زندگی شهری است.

لینک یادداشت - برای مطالعه متن کامل مقاله کلیک بفرمایید

@mhbayat_ir
عروسک «لابوبو» (Labubu) یک ترند ناگهانی نیست؛ این حلقه‌ی نهایی یک «پیوستار فرهنگی» است که از انیمه شروع شد، با کی-پاپ هویت‌ساز شد و حالا به محصولات مصرفی رسیده.
این «موج سوم» فرهنگی از شرق آسیا، دقیقاً چطور سلیقه‌ی نسل Z ما را مهندسی کرد؟ 🧵
#لابوبو #پاپ_مارت


واقعیت بازار: سلیقه «انتخابی» نیست، «مهندسی‌شده» است.
چطور؟
۱- مافیای واردات (بازار سیاه): بازار را از کپی‌های ارزان اشباع و تولید داخل را فلج می‌کند.
۲- بازار خاکستری (اینستاگرامی): ترندهای لوکس (مثل لابوبو) را با «آنباکسینگ» و «کمیابی مصنوعی» پمپاژ می‌کند.
#اقتصاد_سیاسی


اعتیادآورترین بخش ماجرا: «گیمیفیکیشن مصرف».
پاپ مارت به شما عروسک نمی‌فروشد؛ شما را وارد یک «بازی» اعتیادآور می‌کند.
«جعبه شانسی» (Blind Box) یک کالا نیست، یک «اسلات ماشین» قمار است. 🎰


شما پول عروسک را نمی‌دهید؛ پولِ «هیجانِ باز کردن» (ترشح دوپامین) را می‌دهید.
این بازی چطور کار می‌کند؟
۱- پاداش متغیر (قمار): هیجان ندانستن.
۲- کمیابی (شکار): آیتم‌های «مخفی» (شانس ۱ به ۱۴۴) که FOMO و بازار سیاه می‌سازد.
۳- تکمیل‌گرایی (مأموریت): اضطراب ناقص بودن «سری» شما را وادار به خرید مجدد می‌کند.


اما چرا «بامزگی» (Kawaii) اینقدر در «عصر اضطراب» ما محبوب است؟
«کاوایی» یک «مکانیسم دفاعی روانی» است.
در دنیای خشن، پیچیده و ناامن (VUCA)، یک موجود «بامزه» یک «پناهگاه امن» (Safe Zone) غیرتهدیدآمیز است.


روانشناسی «کاوایی»:
۱- تسکین‌دهنده عاطفی: نگاه کردن به چیز بامزه استرس را کم می‌کند (ابزار Self-Care).
۲- بازپس‌گیری قدرت: مهم‌ترین بخش. وقتی در دنیای واقعی احساس «بی‌قدرتی» (اقتصاد، آینده) می‌کنید، «کنترل» کردن و «مراقبت» از یک کلکسیون، به شما حس قدرت می‌دهد.


برای نسل Z، زیبایی‌شناسی شرقی (کی‌پاپ، لابوبو) یک «راه سوم» هویتی است:
- مدرن و «اینستاگرامی» است.
- «امن» و «غیرسیاسی» به نظر می‌رسد.
این موج دقیقاً خلاء فرهنگی و زیبایی‌شناختی ما را هدف گرفته است.


پیامدها:
- فرهنگی: شکست در «جنگ روایت‌ها». لابوبو (بی‌قصه) از آرش (پرقصه) جذاب‌تر شده.
- اجتماعی: عادی‌سازی مصرف‌گرایی و مکانیسم‌های قمار برای کودکان.
- اقتصادی: خروج ارز و نابودی کامل پتانسیل «طراحی» داخلی.


راهکار چیست؟ (مقابله سلبی و ممنوعیت فقط بازار خاکستری را قوی‌تر می‌کند).
راه حل «رقابت فعال» است.
۱- کوتاه‌مدت: ترویج «سواد رسانه‌ای». باید به خانواده‌ها آموزش داد که «جعبه شانسی» یک تکنیک بازاریابی مبتنی بر قمار است.


۲- بلندمدت (راه حل اساسی):
- تغییر پارادایم: اول «جذابیت»، بعد «آموزش». محصول فرهنگی باید اول «چشم‌نواز» باشد.
- راه‌اندازی «جنبش آرت توی ایرانی»: حمایت از «طراحان» نه فقط تولیدی‌ها.
- استفاده از ابزار رقیب: چرا «جعبه شانسی» قهرمانان شاهنامه با طراحی مدرن نداشته باشیم؟


لابوبو یک «آینه» است. این پدیده، شکست ما در «طراحی»، «بازاریابی» و «روایت‌گری» مدرن را نشان می‌دهد.
ما با ممنوعیت پیروز نمی‌شویم؛ با «خلق کردن» محصول جذاب‌تر پیروز خواهیم شد.
#جنگ_روایت #سواد_رسانه

@mhbayat_ir
سرمایه‌گذاری در بن‌بست اعتماد: نقش گمشده مدیریت شهری اراک در خلق سرمایه اجتماعی

اراک، به عنوان یکی از قطب‌های صنعتی کلیدی ایران، همواره از پتانسیل بالایی برای جذب سرمایه‌گذاری برخوردار بوده است. با این حال، سال‌هاست که این شهر نتوانسته آنچنان که شایسته ظرفیت‌هایش است، سرمایه‌های جدید (اعم از داخلی و خارجی، صنعتی و خدماتی) را جذب کند. مقاله حاضر استدلال می‌کند که مانع اصلی سرمایه‌گذاری در اراک، بیش از آنکه صرفاً اقتصادی باشد، یک مانع "مدیریتی" و "اجتماعی" است. این نوشتار به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه فقدان سرمایه اجتماعی و بحران اعتماد میان شهروندان و مدیریت شهری، که ریشه در تصمیم‌گیری‌های غیرمشارکتی دارد، به اصلی‌ترین ترمز توسعه اقتصادی شهر تبدیل شده است.

لینک یادداشت - برای مطالعه متن کامل مقاله کلیک بفرمایید

@mhbayat_ir
چرا باید #اراک را دوست داشته باشیم؟ شهری که اغلب با صنعت، کار و آلودگی هوا شناخته می‌شود. اما «دوست داشتن شهر» یک انتخاب لوکس نیست، یک ضرورت روان‌شناختی و جامعه‌شناختی برای بقای «هویت جمعی» ماست. بیایید ببینیم چرا «من اراکی‌ام» یک افتخار است: 🧵👇 #اراک_شهر_من

روانشناسی: «شهر، آینه هویت ماست» وقتی می‌گوییم «من اراکی‌ام»، فقط آدرس نمی‌دهیم؛ از ریشه‌هایمان می‌گوییم. از خاطرات کودکی در فلان کوچه، از لهجه‌مان. «دلبستگی به مکان» (Place Attachment) یعنی دوست داشتن اراک، در واقع دوست داشتن بخشی از وجود خودمان است. #هویت_اراکی

«خانه» و امنیت روانی اراک «خانه» ماست، حتی با همه‌ی کاستی‌ها. روانشناسی محیطی می‌گوید این «آشنایی» و حس «ریشه داشتن»، اضطراب دنیای مدرن را کم می‌کند. اراک یعنی «آرامشِ تعلق». جایی که غریبه نیستیم.

جامعه‌شناسی: از «ساکن» به «شهروند» «ساکن» فقط از امکانات استفاده می‌کند. «شهروند» احساس مسئولیت می‌کند. عشق به شهر، ما را «شهروند» می‌کند. دیگر در خیابانش زباله نمی‌ریزیم، چون خیابان هم «خانه» ماست و نسبت به آن حس مالکیت معنوی داریم. #فرهنگ_شهری

بازتعریف «روایت شهری» اراک فقط کارخانه نیست. اراک شهر امیرکبیر، شهر دکتر حسابی، شهر بازار تاریخی بی‌نظیر و شهرِ تاریخ صنعت مدرن ایران است. باید به این «میراث صنعتی» و هویت سخت‌کوش خود افتخار کنیم، نه اینکه فقط نیمه خالی لیوان را ببینیم. #تاریخ_اراک

چطور این عشق را تقویت کنیم؟ (ایده برای #هفته_فرهنگی_اراک)
تورهای «کشف دوباره اراک» (برای خود اراکی‌ها، نه توریست‌ها!)
کمپین «روایت من از اراک» (جمع‌آوری تاریخ شفاهی)
«هنر در شهر» (نقاشی دیواری مفاخر به جای طرح‌های تکراری)
مسابقه «محله من، افتخار من»

و در طول سال با ابزار مجازی:
چالش عکس #اراک_از_نگاه_من (برای تغییر روایت بصری)
پادکست «صدای اراک» (تاریخ شفاهی بازنشستگان و بازاریان)
«نقشه تعاملی خاطرات اراک» (پین کردن خاطرات روی نقشه)
فیلتر اینستاگرام «من اراکی‌ام» #اراک_هویت_من

دوست داشتن اراک یک «کنش فعال» است. این حس تعلق، سوختِ مشارکت مدنی و مسئولیت‌پذیری است. بیایید شهری بسازیم که نه فقط در آن «زندگی» کنیم، بلکه به «زندگی کردن» در آن افتخار کنیم. شما چرا اراک را دوست دارید؟ #اراک

@mhbayat_ir
Forwarded from رسانه رشد
شما هم دعوت دارید 🌹😍🙏

@mediaroshd
اراک، قطب صنعت ایران، چرا در جذب #سرمایه_گذاری جدید موفق نیست؟
یک تحلیل نشان می‌دهد مانع اصلی، اقتصادی نیست؛ «مدیریتی» و «اجتماعی» است.
مشکل، «بحران اعتماد» و فقدان «سرمایه اجتماعی» بین شهروندان و #مدیریت_شهری است. 🧵👇
#اراک

سرمایه‌گذار هوشمند، فراتر از زمین و مجوز، دنبال «ثبات» و «پیش‌بینی‌پذیری» است.
این ثبات از «سرمایه اجتماعی» (اعتماد متقابل بین مردم و شهرداری) می‌آید.
وقتی شهرداری بدون مشورت با #نخبگان و شهروندان تصمیم می‌گیرد، یعنی شهر محیطی پرریسک و غیرقابل پیش‌بینی است.

مصداق بارز: «تغییرات ترافیکی» اخیر اراک.
تصمیماتی که بدون مشورت کافی با متخصصان، کسبه و مردم گرفته شد و نارضایتی گسترده ساخت.
پیام این اقدام به سرمایه‌گذار واضح است: «اینجا شهر بی‌ثباتی است و قوانین یک‌شبه تغییر می‌کند».
#ریسک_سرمایه_گذاری

چرا سرمایه هوشمند و نیروی متخصص به اراک نمی‌آید؟
بی‌توجهی مدیریت شهری به «آلایندگی صنایع» و «توسعه نامتوازن» شهر، یعنی نادیده گرفتن «کیفیت زندگی».
سرمایه انسانی و اقتصادی مدرن، از شهری با کیفیت زندگی پایین فرار می‌کند.

وقتی مدیریت شهری به ایده‌های نخبگان بومی، دانشگاهیان و فعالان اجتماعی بی‌توجه است، ۲ پیامد دارد:
۱. فرار مغزها (که خود سرمایه‌اند).
۲. تصمیمات ناکارآمد و پرهزینه (مثل همین طرح‌های ترافیکی).
سرمایه‌گذار اینها را می‌بیند.

راه‌حل جذب سرمایه چیست؟ «بازسازی اعتماد».
۱. استفاده واقعی از #نخبگان و متخصصان بومی (نه نمادین).
۲. «شفافیت» و پاسخگویی در برابر تصمیمات (مردم باید بدانند چرا).
۳. اولویت دادن به «کیفیت زندگی» شهروندان (مبارزه با آلودگی، توسعه متوازن).

نتیجه‌گیری نهایی:
سرمایه‌گذار، در شهری که شهروندانش ناراضی و نخبگانش منزوی‌اند، سرمایه‌گذاری نمی‌کند.
اولین گام برای جذب «سرمایه اقتصادی»، خلق «سرمایه اجتماعی» است.
#اراک #توسعه_شهری

@mhbayat_ir
عصر جمعه عالی با حال و هوای #هویت_اراک

امروز با جمع قابل توجهی از دوستان فرهنگ دوست و هنرمندان #اراکی به تماشای مستند #عراق_چگونه_اراک_شد اثر ارزشمند استاد #سعید_شاه_حسینی نشستیم و بسیار لذت بردیم.

پ.ن: ممنون حضور و حمایت همه عزیزان هنر دوست هستم. از حضور و حمایت شهردار محترم #اراک که تا نزدیک پایان #اکران_مستند علیرغم ترافیک کاری در جلسه حضور داشتند ممنونم. باشد که بیشتر شاهد این تجمعات فرهنگی و هنری باشیم...

@mhbayat_ir
داشتم فکر میکردم الان جنبه اش رو پیدا کردم؟

@mhbayat_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمی‌فهمی کی طرف توئه؟ و یا چقدر تنهایی؟

یه کاری واسه خودت شروع کن، اون‌وقت می‌بینی که چقدر سکوت می‌تونه گوش‌خراش بشه. نه لایکی، نه اشتراکی، نه حتی یه "بهت افتخار می‌کنم." و نه حتی یک خدا قوت ساده. فقط یه اسکرول ساکت و یه حسادت و شاید حسرت پنهونی. چون بیشتر آدما واقعاً نمی‌خوان موفقیتت رو ببینن. اونا فقط دوست دارن ببینن تلاش می‌کنی... و بعد ولش می‌کنی. واسه سلبریتی‌هایی که هیچ‌وقت ندیدن، هورا می‌کشن، ولی پست تو رو طوری رد می‌کنن انگار باید از جیبشون پول بدن. نه چون ایده‌ت بده... بلکه چون جسارتت، رخوت و بی‌حرکتی خودشون رو به روشون میاره. شروع تو، بهشون یادآوری می‌کنه که هیچ‌وقت شروع نکردن. اینجاست که اتاق خالی می‌شه. اینجاست که نقابا می‌افته. و اینجاست که می‌فهمی: حمایت واقعی، معطل نمی‌کنه. پس از خودت بپرس: برای تشویق خلق می‌کنی یا برای روشنی و درک؟ چون در هر صورت، اونایی که واقعاً مهمن، خودشونو نشون می‌دن. هنوز دنبال تأیید از کسایی هستی که حتی اگه ببری هم برات دست نمی‌زنن؟

@mhbayat_ir
اینجا جزییات کارهامو نمیگم چون 😏😏😏😏

@mhbayat_ir
پایان پشتیبانی از ویندوز ۱۰ در اکتبر ۲۰۲۵، هشداری جدی برای سازمان‌هاست تا خطرات چندوجهی استفاده از سیستم‌عامل‌های قدیمی را درک کنند. این مقاله استدلال می‌کند که این اصرار، فراتر از یک ریسک فنی، یک "بمب ساعتی" امنیتی (با مصداق بارز باج‌افزار WannaCry) و یک چاه ویل اقتصادی ناشی از هزینه‌های پشتیبانی گزاف، توقف عملیات و مرگ نوآوری است. مهم‌تر از آن، مقاله به ابعاد پنهان انسانی و فرهنگی می‌پردازد، جایی که ابزارهای منسوخ منجر به دفع استعدادها، فرسودگی شغلی کارکنان و ترویج فرهنگ سازمانی راکد و "وصله پینه‌ای" می‌شود. در نهایت، این گذار نه به عنوان یک هزینه، بلکه یک فرصت استراتژیک برای مدرن‌سازی تلقی شده و راهکارهای خلاقانه‌ای چون مهاجرت فازی، مجازی‌سازی نرم‌افزارهای حیاتی قدیمی، گیمیفیکیشن آموزش کارکنان، و مدل "دستگاه به عنوان سرویس" (DaaS) برای مدیریت هوشمندانه این تغییر پیشنهاد گردیده است.

مطالعه متن کامل مقاله به قلم محمد هادی بیات

@mhbayat_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدم های قوی دیر درگیر میشن ولی اگر لازم شد...

@mhbayat_ir
2025/11/06 03:08:11
Back to Top
HTML Embed Code: