Telegram Web Link
Forwarded from ناشناس میدبوکس
اینکه اسکرین پیام منو نذاشتی میترسوندم حس میکنم کلی ادم سفارش دادن من جاموندممم😭😭
واقعا پیاما زیاده دیگه ولی ما داریم به ترتیب همه رو جواب میدیم
ولی انقدر محدوده که اولویت با اوناییه که زودتر پیام داده باشن T-T
Forwarded from ناشناس میدبوکس
چقدر مونده مهسا؟🥲🥲
بچه‌ها فکر کنم موجودیش الان از ۲۵ تا هم کمتر باشه-
😭2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😭2
و خیلی تند تند داره حتی کمتر از اینا هم می‌شه-
بچه‌ها پانته‌آ هم از اون کتاباییه که ممکنه بعد تموم شدن دیگه چاپ نشه یا بعد مدت طولانی چاپ بشه
پانته‌آ خانم داره راهی خونه آخرین میدبوکسیایی می‌شه که می‌تونن داستان زندگیشو بخونن💆🏻‍♀️
چون خودمم تصادفی پیداش کردم و خب با وجود محدود بودنش وقتی خوندمش انقدرررر ازش خوشم اومد چه کفتم با همین موجودی محدودشم باید معرفیش کنممم🧎🏻‍♀️
کتاب خوب اوردن خوبیش اینه خوشحالی داستان قشنگی معرفی کردی و بچه‌ها می‌خونن لذت می‌برن بدیشم اینه همش استرس تموم شدنشو داری و کسایی که ازش جا موندن -.-
بچه‌هاااا رسما دیگه موجودیمون کمتر از ۲۰ جلدههه💆🏻‍♀️💆🏻‍♀️💆🏻‍♀️
🌚2
بریم داستانشو بخونیممم تا تموم نشده
اونقدر داستانش قشنگه هی دوس دارم دربارش بگم
🍓4
به شهر و خونه‌ی من حمله شد! هخامنشی‌ها شهر من رو فتح کردن و درحالی که عشق زندگیم توی جنگ بود و من باید تنهایی از خونمون محافظت میکردم! یک زن درمقابل ارتش هخامنش...
مردم شهر رو تسلیم هخامنشی ها کرده بودن و از ورودشون خوشحال بودن! و من تنها کسی بودم که مقابله میکردم اما من تا کی میتونستم مقابله کنم؟ اون هم وقتی هیچ کس همراهم نبود؟ 👀
من تا تونستم شمشیر زدم و از خونه‌م محافظت کردم اما وقتی سردار هخامنشی ها اومد، نتونستم مقابله کنم و اسیر شدم! اسیری که قرار بود به پادشاهشون تقدیم شه...💘
شوهرم توی جنگ بود و من از خونه و شهرم دور و دورتر میشدم! اماده بدترین اتفاق‌ها بودم و میدونستم قراره زندگیم نابود بشه! کی به یه زن اسیر و پیشکشی رحم میکرد؟ اونهم زنی که به زیباییش معروف بود...🙌
2025/07/10 11:37:07
Back to Top
HTML Embed Code: