سال نود شیش و نود وهفت هر کافه ایی میرفتی این پلی بود 😅 اصلا انگار نبود ده امتیازشو از کافعه کسر میکردن ..

چه می‌پرسی ز حالم!؟
سنگ می‌بارد،
بلورم من !
_حسین‌جنتی

به یه قشر اگر حسودیم بشه اون قشر قطعا معشوق شاعر ها و نویسنده هاست
وحشی بافقی رو ببینید آخه
به معشوقش میگه :
وحشی توام
رام دیگری نشوم ..

من از اینا میخوام..

دل بتدریج از میان سینه رفت!
_اقبال‌لاهوری

همين تو را بس که من دیگر تو را آن طور که می دیدم نمیبینم

•محمود درويش

امشب یه نفر بهم گفت :غم عجیبی تو چشماته
جالبه که اینو چند نفر تا الان بهم گفتن ..

یه نفر : سردت نیس یدونه کت پوشیدی؟
من: چرا خیلی ساله سردمه ..
(از دیالوگ های حضرت هادیلو)

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم..؟

اگه میخوای دنیا رو تغییر بدی..
بهترین خودت
در تاریک ترین لحظات باش ؛ )

دلم تنگه برایِ گریه کردن،
کجاست مادر،کجاست گهوارهٔ من...

با منِ بی‏کس تنها شده یارا تو بمان !
_هوشنگ‌ابتهاج

اخ چقدر داری میچسبی تو هوای سرد با سیگار ..

می‌پرسم
آیا عشق تنها جایی‌ست
که مرگ نمی‌آیدش؟

•آدونیس

و دنیا اعتبار ندارد
مگر با تکیه دادن پیشانیِ‌مان، بر سینه‌ی کسی که دوستش داریم!

نوشته بود:
و من تو را خیلی «چای دم کردم برات»!

بچه بگو بازم ، غلط کردی ..