در پی لایق برو،
ما هم تماشایش کنیم..!

در حوالی ما خون از فرقِ سرِ نور می چکد،
گویا همه مان برده ی تاریکی هستیم!

فارغ از هر چه که ناراحتم می‌کند
از بابت تو خوشحالم!
• آلبر کامو

دستم را بگیر
و آن گونه دوستم داشته باش که انگار نفس توام.
اگر در سینه‌ات نباشم خواهی مُرد!
• جمال ثریا

اما تشکری بی‌پایان به خودم مدیونم، به کسی که بودم،
کسی که زندگی کرد با اینکه نمی‌خواست!
• مگان دیواین

دیر کردی
نیمه ی عاشقم را باد برد!

آدمیزاد چیست؟
یك امّیدِ کوچک!
_سیمین دانشور

دلم می‌خواست خانه‌ات باشم
که از خستگی‌هایت به من برگردی!
حمید سلیمی

در درون من، بسیاری چیزها که برای همیشه ماندنی‌شان می‌پنداشتم، نابود شدند!

براى رفتن ‏نه خداحافظى می‌خواستم
نه راه و نه چمدان؛
در سرم، درى باز بود، ‏كه بستم و رفتم!

جمال ثريا

يك شاخه در سياهىِ جنگل به سوى نور فرياد مى كشد!
احمدشاملو

آری، قطعاً دوستت دارم
وگرنه در وطنی غمین و غارت شده
چه می‌توانستم بکنم؟!
• عبدالعظیم فنجان

گاهي هيچكس را نداشته باشي بهتر است
باور كن
بعضي ها تنها ترت مي كنند!

حسين پناهي

خوابش نبرد
خاطره ها را قطار کرد!
_اصغرمعاذی

دست‌هایت انگار تنها مکان ممکن
دست‌هایت انگار سرزمین
آه از وطنی
که در تنی است!
_محموددرویش

از رنجی که میکشید چیزی بروز نمی‌داد.
چون به نظرش پیدا کردن کسی که دردش را بفهمد
خیلی سخت بود..!