Telegram Web Link
من دوست دارم: من از این آدمام که اگه بخوام بهت اهمیت بدم واقعاً همه‌یِ خودم رو برات میزارم. جوری که وقتی هیچ کس نیست، من هستم، وقتی همه هستن، من بیشتر هستم، وقتی همه اشکت رو در میارن، من اشکات و پاک میکنم، وقتی غصه داری، منم باهات غصه میخورم، اولویتم میشی، بهت نشون میدم که کنارتم تو هر شرایطی، ولی وقتی قدرم رو ندونی، برام بی اهمیت میشی، کم رنگ میشی، تا جایی که اولویتم نیستی، دیگه بهت اهمیت نمیدم، نه میام حالت رو بپرسم نه میام اشکاتو پاک کنم، نه میام بخندونمت، نه میام ناراحتت کنم، نه باهات غصه میخورم، نه میام باهات دعوا کنم، نه میام برای جلب توجهت کاری کنم، نه میام ارومت کنم نه میام حرصت رو دربیارم، نمیام، دیگه نمیام.
یه دیالوگی‌ تو بترکال‌سال هست که میگه «یه روز صبح از خواب بیدار میشی و شروع‌ میکنی به انجام دادن کارهای روزانه‌ت، مدتی میگذره و بعد یادت میاد که ساعاتی از روز گذشته و بهش فکر نکردی»
بالاخره یک روز فراموش می‌شه..
من همه رو می‌بینم ولی فقط به تو نگاه می‌کنم. من صدای همه رو می‌شنوم ولی فقط به صدایِ تو گوش می‌کنم. من همه‌ی آدمارو به نحوی می‌فهمم ولی فقط تورو بلدم‌. من وجود آدمای اطرافمو متوجه میشم ولی فقط وجود تورو حس می‌کنم. من همه رو ملاقات می‌کنم ولی فقط با تو پرواز می‌کنم. من همه رو جزئی از زندگیم میدونم ولی تورو خود زندگیم. من راجب همه حرف می‌زنم ولی راجب تو صبح تا شب، فکر می‌کنم. من افرادی که بهم نزدیکن و دوست دارم ولی فقط حاضرم برای تو بمیرم…
-چه حسی؟
+مثل وقتی که دیگه دوست صمیمی دوست صمیمیت نیستی.
من تورو از همین دور دوست دارم، بدون این که بتونم بغلت کنم، بدون این که بتونم یک دل سیر بوت کنم و عطرتو بفهمم، بدون اینکه بتونم صورتتو بگیرم توی دوتا دستام و تند تند بوست کنم، بدون این که دستتو بگیرم، بدون اینکه از نزدیک تو چشمات نگاه کنم، بدون این که باهم بریم بیرون و غذای مورد علاقمونو بخوریم، بدون اینکه سرتو بذاری رو پام و من موهاتو ناز کنم، بدون این که بتونم زیر بارون باهات برقصم، بدون این که تو توی گوشم آهنگ بخونی، بدون این که بتونم ذوقتو از نزدیک برای کادویی که برات گرفتم ببینم، بدون این که شب توی هوای خنک و تاریک باهات قدم بزنم، بدون اینکه باهات بازی کنم و محو خنده هات شم. به نظر من عشق فراتر از فاصله ها و مکان و زمانه، می خوام بدونی من تا ابد و هرجا که باشی٫ توی هر شرایطی با یک دل همیشه تنگ دوست دارم.
-دیاکو از لانگ دیستنس نوشت.
«اوضاع جاری دنیای پیرامون بسیار آشفته است. آینده آبستن اتفاقات بی‌شماری‌ست گلاویژ. من بسیار خسته‌ام. باید بروم. دوست ندارم به سرنوشت یا آینده فکر کنم. کجا بروم جز زیر سبزترین درختان بلوط چشم‌های تو؟ ای کاش می‌شد، ای کاش..»
-از آخرین نامه‌های حسین دریابندی به گلاویژ.
‏تعالَ لملم حطامي من الشوارع، ‏قبل أن تطمرني الرّيح أو يبعثرني الكنّاسون.🤍
Mi paz-
‏تعالَ لملم حطامي من الشوارع، ‏قبل أن تطمرني الرّيح أو يبعثرني الكنّاسون.🤍
بیا و خرده‌های‌متلاشی‌مرا از خیابان‌ها جمع کن،‌قبل از آن‌که باد مرا دفن‌کند یا رفتگران مرا‌پراکنده سازند.🤍
‌-محمّد الماغوط.
در لحظه‌ای که به او فکر می‌کنم او را بیشتر دوست دارم. او از آدم‌هایی بود که فکر کردن به آن‌ها دیدن آن‌هاست.
‌‌‏-هلاک عقل به وقت اندیشیدن؛ یدالله رؤیایى.
-جای خالی تو.🖤
www.tg-me.com/miracChnll
همیشه صبر کردن،بخشیدن،ماندن و تحمل کردن به این معنا نیست که همه چیز درست میشود لازمه گاهی وقتا دست از این تظاهر کردن برداری باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچوقت بخشیدنت را نفهمید تا این بار در آرزوی بخشش تو باشد،وقتی میمانی و می‌بخشی فکر میکنند رفتن را بلد نیستی باید به آدمها از دست دادن را متذکر شد که آدمها همیشه نمیمانند یکجا در را باز میکنند و برای همیشه میروند..
تو همزاد من هستی.من سایه‌یی هستم که بر اثر وجود تو بر زمین افتاده‌ام-زیر پاهایت- و اگر تو نباشی،من نیستم.تورا دوست،دوست،دوست،دوست میدارم.
-شاملو
Armaghane Tariki
Mohammad Esfahani
ارمغان تاریکی.
شنیدنی همیشگی.
بیش تر پیشانی‌ات را لمس میکنم،و تو میگویی:اوه!آخه این چه کاریه؟ و من دستم را پس میکشم؛زیرا اگر به تو بگویم که"لمست میکنم تا باورم بشود که در خیال نیستی و در واقعیتی"حرف مرا به تعارف حمل میکنی.اما حقیقت همین است:تو تنها پیروزی دوران حیات منی.در تو بود که عشق را از فریب تمیز دادم و با آن دیدار کردم؛این است که نمیتوانم اینگونه به سادگی وجود تورا در خود باور کنم.تورا نگاه میکنم،تورا لمس میکنم تا باورم شود که در عالم حقیقت وجود داری و در کنار من وجود داری و"برای من وجود داری".در این کنج تنهایی به خیالم رسیده است که توانسته‌ام مالکی از برای قلب و هدفی از برای زندگی خویش پیدا کنم؛به خیالم رسیده که توانسته‌ام دنیای تورا برای خودم فتح کنم‌ وبه خیالم رسیده است که توانسته ام اشک و لبخند تورا برای خود داشته باشم.
-احمد شاملو
و امّا هیچوقت فراموش نکن؛روزی که افتاده باشی از زمین بلندت میکنم و اگر هم نتوانم کنارت دراز میکشم.
-تورگوت اویار.
تمام بی تفاوتی ها از یک زخم یا درد شروع شده است. شبیه به آدم کتک خورده ای که دیگر نمیخواهد درد را حس کند بدنش را بی حس میکند
و در آینده حتی نوازش را هم حس نمیکند.
‏-پونه مقیمی
عشق حس قشنگیست بزرگ ترین چیزیست که به زندگی هدف میدهد تپش های دلچسب قلب،سرد و گرم شدن های دائمی،اشتیاق تمام نشدنی لحظه های دیدار،رویای وصال،تب پرحرارت و سوزاننده‌ایی که از دست و چشم یار به تمام تن تو گسیل میشود همه و همه به عظمت لحظه آخر دنیاست اگر همان لحظه که در آغوش محبوبی دنیا تمام شود و زندگی به آخر برسد هیچ حسرتی بر دلت نمی‌ماند.
نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد.
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
چه خواهش ها درین خاموشیِ گویاست نشنیدی؟
تو هم چیزی بگو چشم و دلت گوش و زبان دارد.

-هوشنگ ابتهاج
2025/07/14 04:54:03
Back to Top
HTML Embed Code: