Forwarded from اکسیژن
جمعی از شهروندان و فعالین محیط زیست بانوشتن نامه و راه اندازی کارزار جمع آوری امضاء، به آثار مخرب استفاده از مازوت اشاره کرده و خواستار پایان دادن به استفاده از مازوت در نیروگاههای حرارتی شدهاند.
@iroxygen1396
https://www.karzar.net/22827
@iroxygen1396
https://www.karzar.net/22827
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار درخواست توقف استفاده از مازوت
همان گونه که مستحضرید، برای گرم شدن بویلرها در نیروگاههای حرارتی از مازوت استفاده میکنند، اما ورود مازوت و سایر نفتهای کوره به محیطزیست آثار مختلفی را بههمراه دارد. نفتهای کوره همچون مازوت از مواد شیمیایی مختلفی تشکیل شدهاند و هریک نوعی مخلوط متفاوت…
جنگ در دانشگاه تهران
حسین آخانی
می شود روزها در پارک مهرورزی کرد و به گربه ها و یا سگ ها غذا داد. دو گونه مهاجم را بر سرنوشت صدها گونه دیگر تحمیل کرد. اما شب ها داستان فرق می کند. این حیوانات شکارگر برای تفریح هم که شده شکار خود را انجام می دهند.
بزرگترین قربانیان گربه ها پرندگانند. در آمریکا سالیانه حدود دو و نیم میلیارد (یعنی یک سوم جمعیت کره زمین) پرنده توسط گربه های ولگرد کشته می شوند. اگر این عدد را برای کل جهان محاسبه کنیم، چندین برابر کل جمعیت جهان از پرندگان قربانی گربه های ولگرد می شوند. این یک جنگ نابرابر است. در تهران اثر این دخالت آشکار شده است. جمعیت گربه ها و کلاغ ها به طور موازی در تهران در حال افزایش است و این یعنی نابودی سایر پرندگان، خزندگان، حشرات و دوزیستان. با موج جدیدی که برای غذا دهی به کفتر چاهی راه افتاده است، خدا می داند که این به هم خوردن توازن چه مشکلات پیچیده ای برای تنوع زیستی شهر و همچنین ورود آفت ها و بیماری ایجاد می کند. بیماری هایی که نه تنها می تواند سلامت ما که سلامت پوشش گیاهی را هم تهدید می کند.
دقت کنید کلاغ ها همه لاروها و کرم های خاکی را می خورند و این به حاصلخیزی خاک و تنوع فون حشرات بسیار آسیب می رساند. از بین رفتن حشرات مفید برابر است به حمله آفتها به درختان.
من خیلی متاسفم که وقت زیادی از من برای فرهنگ سازی در مورد غذا رسانی اشتباه گرفته می شود. این تلاش ها من را از کار اصلی ام دور کرده است. من بسیار غمگینم که این خطاها در مراکز علمی انجام می شود. وضع دیگر دانشگاه ها بهتر نیست. دانشگاه تربیت مدرس فاجعه است. آنجا حتی گروهی برای غذا دهی به گربه ها فعال است. در آنجا عضور هیئت علمی از دانشکده هنر دیدم که سخت مشغول غذا دهی به گربه ها بود. او حتی حاضر به گفتگو نبود. دلم سوخت برای دانشجویان کشورم که چنین افراد ناآگاهی به آنها آموزش های نادرست می دهند.
دوستان عزیز، من خطراتی را احساس می کنم که اگر امروز برای آن چاره ای اندیشیده نشود، ابعاد فاجعه به حدی زیاد خواهد شد که مانند آنچه بشر با کرونا تجربه کرده، همه را به ته دره می کشاند، بدون تعصب به این جمله آخر من فکر کنید.
لینک فیلم در اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/CYTDQDXhj3b/?utm_medium=copy_link
@miras_shargh
حسین آخانی
می شود روزها در پارک مهرورزی کرد و به گربه ها و یا سگ ها غذا داد. دو گونه مهاجم را بر سرنوشت صدها گونه دیگر تحمیل کرد. اما شب ها داستان فرق می کند. این حیوانات شکارگر برای تفریح هم که شده شکار خود را انجام می دهند.
بزرگترین قربانیان گربه ها پرندگانند. در آمریکا سالیانه حدود دو و نیم میلیارد (یعنی یک سوم جمعیت کره زمین) پرنده توسط گربه های ولگرد کشته می شوند. اگر این عدد را برای کل جهان محاسبه کنیم، چندین برابر کل جمعیت جهان از پرندگان قربانی گربه های ولگرد می شوند. این یک جنگ نابرابر است. در تهران اثر این دخالت آشکار شده است. جمعیت گربه ها و کلاغ ها به طور موازی در تهران در حال افزایش است و این یعنی نابودی سایر پرندگان، خزندگان، حشرات و دوزیستان. با موج جدیدی که برای غذا دهی به کفتر چاهی راه افتاده است، خدا می داند که این به هم خوردن توازن چه مشکلات پیچیده ای برای تنوع زیستی شهر و همچنین ورود آفت ها و بیماری ایجاد می کند. بیماری هایی که نه تنها می تواند سلامت ما که سلامت پوشش گیاهی را هم تهدید می کند.
دقت کنید کلاغ ها همه لاروها و کرم های خاکی را می خورند و این به حاصلخیزی خاک و تنوع فون حشرات بسیار آسیب می رساند. از بین رفتن حشرات مفید برابر است به حمله آفتها به درختان.
من خیلی متاسفم که وقت زیادی از من برای فرهنگ سازی در مورد غذا رسانی اشتباه گرفته می شود. این تلاش ها من را از کار اصلی ام دور کرده است. من بسیار غمگینم که این خطاها در مراکز علمی انجام می شود. وضع دیگر دانشگاه ها بهتر نیست. دانشگاه تربیت مدرس فاجعه است. آنجا حتی گروهی برای غذا دهی به گربه ها فعال است. در آنجا عضور هیئت علمی از دانشکده هنر دیدم که سخت مشغول غذا دهی به گربه ها بود. او حتی حاضر به گفتگو نبود. دلم سوخت برای دانشجویان کشورم که چنین افراد ناآگاهی به آنها آموزش های نادرست می دهند.
دوستان عزیز، من خطراتی را احساس می کنم که اگر امروز برای آن چاره ای اندیشیده نشود، ابعاد فاجعه به حدی زیاد خواهد شد که مانند آنچه بشر با کرونا تجربه کرده، همه را به ته دره می کشاند، بدون تعصب به این جمله آخر من فکر کنید.
لینک فیلم در اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/CYTDQDXhj3b/?utm_medium=copy_link
@miras_shargh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❇️ گزیده ۱۴ دقیقه ای از سخنرانی دکتر پاپلی یزدی در پنل "ژئوپلتیک آب" در رویداد بررسی ابعاد بحران آب در ایران- دی ماه ۱۴۰۰
با سپاس ویژه از انجمن علمی مهندسی آب فردوسی
@moj_mag
@miras_shargh
با سپاس ویژه از انجمن علمی مهندسی آب فردوسی
@moj_mag
@miras_shargh
اين شاهكاري است كه كوِين لي نقاش نامدار آنرا نقاشى كرده
و در آن پسر پچه فقيرى كه روى پله نشسته است نشان ميدهد .
او از اين كارش خواست كه به پيادهروها بفهماند كه آنها روزانه روى فقرا و ولگردها قدم ميزنندو آنها را له ميكنند !
او اين شاهكار را
*فقر نامرئي* نام داده الست .
@miras_shargh
و در آن پسر پچه فقيرى كه روى پله نشسته است نشان ميدهد .
او از اين كارش خواست كه به پيادهروها بفهماند كه آنها روزانه روى فقرا و ولگردها قدم ميزنندو آنها را له ميكنند !
او اين شاهكار را
*فقر نامرئي* نام داده الست .
@miras_shargh
.
.
👈👈 ایران بر لبه تیغ
🌺 (به افتخار محمد فاضلی)
ـــــــــــــــــــــــــ
✍️ محسن رنانی
پدربزرگم میگفت در روستایی نزدیک زادگاهش، مردی حکیم بود که با طبابت، اخلاق نکو و زبان بیپروایش در دل اهالی جایی باز کرده بود. کدخدای روستا از قدیم با او مشکل داشت و رفتار نیکو و احترام مردم به او را خوش نمیداشت؛ گویی گمان میکرد هرچه مردم به حکیم احترام بگذارند از قدرت او کم میشود. کدخدا دلش میخواست محبوبیت و احترام فقط مختص خودش باشد؛ مردم، فقط از او بترسند و فقط به او امید داشته باشند. روزی حکیم در کوچه، متوجه سرفه های خشک کدخدا شد؛ به او گفت کدخدا نوکرت را بفرست تا برای سینهات دوا بدهم؛ کدخدا با خشم به او نگریست و رد شد.
فردا حکیم همسر کدخدا را دید و به او گفت بهتر است هرچه زودتر سرفههای کدخدا را درمان کنید. همسر کدخدا با بیمحلی، هیچ نگفت، راهش را کج کرد و رفت. روزی دیگر حکیم، نوکر کدخدا را دید، او را صدا زد، به طبابتخانه برد و بستهای دارو به او داد و گفت: اینها را بده کدخدا بخورد و اگر تا یک هفته دیگر سرفههایش خوب نشد به من خبر بده. ساعتی بعد پسر کوچک کدخدا آمد و با تندی به حکیم گفت که دیگر حق ندارد بگوید کدخدا بیمار است و باید درمان شود. چند هفته گذشت و باز روزی حکیم در گذرِ محله متوجه شد که کدخدا همان سرفهها را دارد. به برادر کدخدا که در گذر، مغازه داشت گفت برادرت را بیاور تا من معاینه کنم و دارو بدهم، اگر با داروی من خوب نشود، احتمالا مشکل جدی است و باید او را برای درمان به شهر ببرید. عصر که شد پسر بزرگ کدخدا به طبابتخانه حکیم رفت و با لگد میز حکیم را وارونه کرد و با فریاد گفت یکبار دیگر بگویی پدر من بیمار است، جایت در این روستا نخواهد بود.
در ماههای بعد سرفههای کدخدا شدیدتر ادامه یافت و حکیم هر آدم موثری را در روستا میدید، میگفت از من نشنیده بگیرید، اما بروید این کدخدا را برای درمان به شهر ببرید؛ این سرفهها نشانه خوبی نیست. ولی کسی جرأت نمیکرد مساله را به طور جدی دنبال کند. تا این که چند ماه بعد، شبی از شبهای سرد و برفی زمستان، کدخدا به سرفه افتاد و ساعتبهساعت سرفههایش شدیدتر شد و بعد در اواخر شب بود که خون بالا آورد و به حالت نزاری در بستر افتاد. فردا پسرانش تصمیم گرفتند او را برای درمان به شهر ببرند، اما برف و بوران تمام راهها را بسته بود. یکی دو روز بعد، با هر سختی بود او را به شهر بردند اما پزشکان گفتند دیر شده است، کاری نمیشود کرد. کدخدا چند روزی در بیمارستان بستری بود تا درگذشت.
پسران کدخدا پیش از آن که جنازه پدر را برای خاکسپاری به روستا ببرند، اول به خانه حکیم رفتند و او را به باد کتک گرفتند؛ آنقدر زدند که حکیم دیگر نای راه رفتن نداشت؛ سپس تمام لوازم او را به کوچه ریختند و او را از روستا بیرون کردند و تهدید کردند که اگر دیگر به روستا بازگردد خونش را خواهند ریخت. حکیم همچنان که لنگان از روستا دور میشد، زیر لب زمزمه میکرد:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم / که در طریقت ما کافری است رنجیدن.
و چنین شد که تا سالهای سال دیگر هیچ حکیمی جرأت نکرد برای طبابت به آن روستا برود و روزگار درازی بیماری دمار از روزگار آن روستا برآورد.
خبر کوتاه بود: دکتر محمد فاضلی، از دانشگاه اخراج شد. وقتی خبر را خواندم یاد داستان پدربزرگم افتادم. فاضلی جرمش آن بود که اسرار هویدا میکرد. او خودش را در محدوده تنگ دانشگاه اسیر نکرد؛ فکر و قلم و جوانی و نیرویش را به هر سویی که تخصصاش اجازه میداد کشید تا به سهم خود برای بهبود حال ایران تلاش کند. کتاب «ایران بر لبه تیغ» آخرین اثر دکتر محمد فاضلی و حاصل تأملات او درباره ایران است. شاید این کتاب هم یکی از سندهای جرم او برای اخراجش بوده باشد. دعوت میکنم همگی این کتاب را بخوانیم و به دیگران توصیه کنیم که بخوانند تا با یکی از جرائم محمد فاضلی، جامعهشناس دانشمند و دغدغهمند آشنا شویم. او در این کتاب تلاش ارزشمندی کرده است برای شناسایی دردهای ایران و ارایه نسخههایی برای درمان آن. همهمان باید دردهای ایران را دقیقتر بشناسیم و راه درمان آن را بدانیم تا دیگر فریبمان ندهند. توصیه میکنم این کتاب را بخوانید و نوروز امسال نیز آن را به دیگران هدیه دهید.
برای خواندن معرفی کوتاه و یا تهیه کتاب به پیوند زیر بروید:
https://pooyeshfekri.com/product/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%84%D8%A8%DB%80-%D8%AA%DB%8C%D8%BA/
برای مشاهده گفتوگوی مفصل ویدیویی با دکتر فاضلی درباره کتاب، به پیوند زیر بروید:
https://www.aparat.com/v/8awB2
محسن رنانی / ۳ بهمن ۱۴۰۰
@miras_shargh
.
👈👈 ایران بر لبه تیغ
🌺 (به افتخار محمد فاضلی)
ـــــــــــــــــــــــــ
✍️ محسن رنانی
پدربزرگم میگفت در روستایی نزدیک زادگاهش، مردی حکیم بود که با طبابت، اخلاق نکو و زبان بیپروایش در دل اهالی جایی باز کرده بود. کدخدای روستا از قدیم با او مشکل داشت و رفتار نیکو و احترام مردم به او را خوش نمیداشت؛ گویی گمان میکرد هرچه مردم به حکیم احترام بگذارند از قدرت او کم میشود. کدخدا دلش میخواست محبوبیت و احترام فقط مختص خودش باشد؛ مردم، فقط از او بترسند و فقط به او امید داشته باشند. روزی حکیم در کوچه، متوجه سرفه های خشک کدخدا شد؛ به او گفت کدخدا نوکرت را بفرست تا برای سینهات دوا بدهم؛ کدخدا با خشم به او نگریست و رد شد.
فردا حکیم همسر کدخدا را دید و به او گفت بهتر است هرچه زودتر سرفههای کدخدا را درمان کنید. همسر کدخدا با بیمحلی، هیچ نگفت، راهش را کج کرد و رفت. روزی دیگر حکیم، نوکر کدخدا را دید، او را صدا زد، به طبابتخانه برد و بستهای دارو به او داد و گفت: اینها را بده کدخدا بخورد و اگر تا یک هفته دیگر سرفههایش خوب نشد به من خبر بده. ساعتی بعد پسر کوچک کدخدا آمد و با تندی به حکیم گفت که دیگر حق ندارد بگوید کدخدا بیمار است و باید درمان شود. چند هفته گذشت و باز روزی حکیم در گذرِ محله متوجه شد که کدخدا همان سرفهها را دارد. به برادر کدخدا که در گذر، مغازه داشت گفت برادرت را بیاور تا من معاینه کنم و دارو بدهم، اگر با داروی من خوب نشود، احتمالا مشکل جدی است و باید او را برای درمان به شهر ببرید. عصر که شد پسر بزرگ کدخدا به طبابتخانه حکیم رفت و با لگد میز حکیم را وارونه کرد و با فریاد گفت یکبار دیگر بگویی پدر من بیمار است، جایت در این روستا نخواهد بود.
در ماههای بعد سرفههای کدخدا شدیدتر ادامه یافت و حکیم هر آدم موثری را در روستا میدید، میگفت از من نشنیده بگیرید، اما بروید این کدخدا را برای درمان به شهر ببرید؛ این سرفهها نشانه خوبی نیست. ولی کسی جرأت نمیکرد مساله را به طور جدی دنبال کند. تا این که چند ماه بعد، شبی از شبهای سرد و برفی زمستان، کدخدا به سرفه افتاد و ساعتبهساعت سرفههایش شدیدتر شد و بعد در اواخر شب بود که خون بالا آورد و به حالت نزاری در بستر افتاد. فردا پسرانش تصمیم گرفتند او را برای درمان به شهر ببرند، اما برف و بوران تمام راهها را بسته بود. یکی دو روز بعد، با هر سختی بود او را به شهر بردند اما پزشکان گفتند دیر شده است، کاری نمیشود کرد. کدخدا چند روزی در بیمارستان بستری بود تا درگذشت.
پسران کدخدا پیش از آن که جنازه پدر را برای خاکسپاری به روستا ببرند، اول به خانه حکیم رفتند و او را به باد کتک گرفتند؛ آنقدر زدند که حکیم دیگر نای راه رفتن نداشت؛ سپس تمام لوازم او را به کوچه ریختند و او را از روستا بیرون کردند و تهدید کردند که اگر دیگر به روستا بازگردد خونش را خواهند ریخت. حکیم همچنان که لنگان از روستا دور میشد، زیر لب زمزمه میکرد:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم / که در طریقت ما کافری است رنجیدن.
و چنین شد که تا سالهای سال دیگر هیچ حکیمی جرأت نکرد برای طبابت به آن روستا برود و روزگار درازی بیماری دمار از روزگار آن روستا برآورد.
خبر کوتاه بود: دکتر محمد فاضلی، از دانشگاه اخراج شد. وقتی خبر را خواندم یاد داستان پدربزرگم افتادم. فاضلی جرمش آن بود که اسرار هویدا میکرد. او خودش را در محدوده تنگ دانشگاه اسیر نکرد؛ فکر و قلم و جوانی و نیرویش را به هر سویی که تخصصاش اجازه میداد کشید تا به سهم خود برای بهبود حال ایران تلاش کند. کتاب «ایران بر لبه تیغ» آخرین اثر دکتر محمد فاضلی و حاصل تأملات او درباره ایران است. شاید این کتاب هم یکی از سندهای جرم او برای اخراجش بوده باشد. دعوت میکنم همگی این کتاب را بخوانیم و به دیگران توصیه کنیم که بخوانند تا با یکی از جرائم محمد فاضلی، جامعهشناس دانشمند و دغدغهمند آشنا شویم. او در این کتاب تلاش ارزشمندی کرده است برای شناسایی دردهای ایران و ارایه نسخههایی برای درمان آن. همهمان باید دردهای ایران را دقیقتر بشناسیم و راه درمان آن را بدانیم تا دیگر فریبمان ندهند. توصیه میکنم این کتاب را بخوانید و نوروز امسال نیز آن را به دیگران هدیه دهید.
برای خواندن معرفی کوتاه و یا تهیه کتاب به پیوند زیر بروید:
https://pooyeshfekri.com/product/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%84%D8%A8%DB%80-%D8%AA%DB%8C%D8%BA/
برای مشاهده گفتوگوی مفصل ویدیویی با دکتر فاضلی درباره کتاب، به پیوند زیر بروید:
https://www.aparat.com/v/8awB2
محسن رنانی / ۳ بهمن ۱۴۰۰
@miras_shargh
شماره 12دوفصلنامه دانش های بومی ایران(ویژه نامه آب)با 18 مقاله و بیش از 700 صفحه به چاپ(الکترونیک) رسید.
https://qjik.atu.ac.ir/issue_1988_2082.html
کاریز نماد روحیة جمعی و رویة مشارکتی و نفع همگانی است. حراست دستهجمعی از کاریز، لایروبی دستهجمعی از نهرها، کمک سازمانی و نظاممند به یکدیگر در آبیاری، اساس کار با کاریز است. نفع جمع، در کار جمعی، برای جمع و حفظ و نگهداری از منبع حیاتی مشترک است. در چنین فرهنگی افزون بر انسانها و دامها، همه چرندگان و پرندگان و در کل باشندگان، سهیم هستند و به آنها میاندیشند و برایشان بذر میپاشند. به خاطر گندم،"تلخه" نیز آب میخورد، چرا که گوش که عزیز است، گوشواره نیز عزیز است. کشاورزان در این مورد در گذشته آب اضافی خود را به روستاهای پاییندست میرساندهاند و هراز چند گاهی با "آب میان" به خوشنشینان آبادی که صاحب حقآبه نبوده ولی باغات مختصر میداشتهاند، یاری میرساندهاند.
در تمدن کاریزی آخربینی و اندیشة درازمدت بر منافع آنی و کوتاهمدت میچربد. این اندیشه درازمدت، هم خود را در سرمایهگذاری و احداث کاریزِ بسیار "نیروبَر" و "زمانبَر" و "سرمایهبر" نشان میدهد و هم در کشتهای دیر بهره همچون درختکاری و باغداری که نمودِ عالی آن را در کشت "گردوی ایرانیِ" بسیار دیربهره اما دراز بهره و زیاد بهره، میتوان دید و هم در پدیده چشمگیر وقف آب در ایران. کاریز با روستانشینی و نظام دهقانی و حقوق صاحب نسقی (حق ریشه)، سهم بری و کار دستهجمعی و فرهنگ مشارکتی بر زمین، سازگار است و مکینه(چاه عمیق)، سازگار با سرمایهداری ارضیِ مبتنی بر اجارهداری و کارگر کشاورزی مزدبگیر و یا اجاره کاری است، که شرایط فشار بیشتر بر طبیعت برای بهرهکشی زیادتر در کوتاهمدت را میسر میسازد و سازگار با طرز تفکر فردگرایی و خودخواهی و خودشیفتگیِ نظام سوداگری – استعماری است که تسلط بر دیگران و تسلط بر طبیعت را در نظر مجاز و در عمل مفید مییابد.مقالات این شماره عبارت اند از:
1- يادداشتي كوتاه بر ويژه نامه آب: مرتضي فرهادي
2- تحلیل فرهنگی دانش بومی در زنجیره ابزار قنات: محمدحسین پاپلی یزدی و فاطمه وثوقی
3- آسياب دوسنگي ميبد: پديدهاي ويژه در ميان آسيابهاي کاریزی : عبدالعظيم پويا
4- الگوی زیست جمعی در ایران (تحلیلی بر درسنامه فنی و مشارکتی طومار تقسیم آب زنده رود): محمود مهام
5- مديريت بومی منابع آب در منطقه کاشان:غلامرضا لطیفی و وحدان محمدشهری
6- نقش حقوق عرفی در مدیریت سنتی توزیع و تقسیم و پایداری آب قنات: محمدسعید جانباللهی
7- دو راهی کنش تفاهمی و عقلانیت راهبردی در حکمرانی منابع آب (مطالعه کیفی فرایندهای ارتباطی ذینفعان آب دشت رفسنجان) :
سیده بهار زند رضوی- هادی خانیکی- اکبر نصرالهی و داریوش بوستانی
8- سامانههای بومی و سنتی استحصال آب باران در بلوچستان ایران: حبیبالله خوبفکر برآبادی-حمید حسینی مرندی و محمود عرب خدری
9- ارزیابی ویژگیهای حکمرانی سنتی آبخوان با استفاده از اصول حکمرانی مؤثر آب زیرزمینی: محمدابراهيم بنيحبيب و سمانه غفوري خرانق
10- بحران آب، سنت و توسعه در ایران: تجدیدمطلعی در مفهوم «نوسازی» با اشاره به مستند «مادرکشی»: نیما شجاعی
11- بازشناسی سازمان نیروی انسانی در سیستم مدیریت بومی آب بلده فردوس (تون) قبل از 1350: کاظم مختارنیا- محمدحسن طالبیان و شاهین حیدری
12- نقش آب و آبرساني در معماري عمارتهاي سلطنتي عصر صفویه:کاوه فرهادی و مصطفی تقی زاده
13- سد سبز: همیاری سنتی بومزاد و سازگار با توسعه مطالعه موردی ایجاد آبگیر بر رودخانه خورخوره سقز:حسین محمدزاده و جمال خسروی
14- واکاوی شاخصهای حکمرانی خوب در دانش بومی قنات قصبه گناباد: شهرزاد صادقيزاده بافنده- سيده سيمين ميرهاشمي دهكردي- حجت میان آبادی
15- دانش بومیِ ساخت و بهرهبرداری از سازه تاریخی آبی بُرکه در جزیره قشم: محسن بدره- حامد سجادی- محمدرضا فرزانه
16- دگردیسی رابطۀ انسان و طبیعت: نگاهی به فیلم تالان: سورن مصطفایی
17- احیاء دانش بومی برداشت سنتی آب کشاورزی (گاوچاه) در ایران، الگویی کارآفرینانه: محمدصادق ابراهیمی- علی ترابی
18- نَفَـقِـۀ قنات (کاریز) (شیوههای تأمین هزینه در نظام آبیاری سنتی): مرتضی سالمی قمصری-سینا فروزش- محمدرضا حجتی
19- همنوايي فرهنگِ يكپارچه با فناوريهايش(سنجش فرهنگ كاريزي و "زالو مكينگي"): مرتضي فرهادي
#دانشهای_بومی
#دانشهای_بومی_ایران
#دو_فصلنامه_علمی_پژوهشی
#دانشگاه_علامه_طباطبایی
@miras_shargh
https://qjik.atu.ac.ir/issue_1988_2082.html
کاریز نماد روحیة جمعی و رویة مشارکتی و نفع همگانی است. حراست دستهجمعی از کاریز، لایروبی دستهجمعی از نهرها، کمک سازمانی و نظاممند به یکدیگر در آبیاری، اساس کار با کاریز است. نفع جمع، در کار جمعی، برای جمع و حفظ و نگهداری از منبع حیاتی مشترک است. در چنین فرهنگی افزون بر انسانها و دامها، همه چرندگان و پرندگان و در کل باشندگان، سهیم هستند و به آنها میاندیشند و برایشان بذر میپاشند. به خاطر گندم،"تلخه" نیز آب میخورد، چرا که گوش که عزیز است، گوشواره نیز عزیز است. کشاورزان در این مورد در گذشته آب اضافی خود را به روستاهای پاییندست میرساندهاند و هراز چند گاهی با "آب میان" به خوشنشینان آبادی که صاحب حقآبه نبوده ولی باغات مختصر میداشتهاند، یاری میرساندهاند.
در تمدن کاریزی آخربینی و اندیشة درازمدت بر منافع آنی و کوتاهمدت میچربد. این اندیشه درازمدت، هم خود را در سرمایهگذاری و احداث کاریزِ بسیار "نیروبَر" و "زمانبَر" و "سرمایهبر" نشان میدهد و هم در کشتهای دیر بهره همچون درختکاری و باغداری که نمودِ عالی آن را در کشت "گردوی ایرانیِ" بسیار دیربهره اما دراز بهره و زیاد بهره، میتوان دید و هم در پدیده چشمگیر وقف آب در ایران. کاریز با روستانشینی و نظام دهقانی و حقوق صاحب نسقی (حق ریشه)، سهم بری و کار دستهجمعی و فرهنگ مشارکتی بر زمین، سازگار است و مکینه(چاه عمیق)، سازگار با سرمایهداری ارضیِ مبتنی بر اجارهداری و کارگر کشاورزی مزدبگیر و یا اجاره کاری است، که شرایط فشار بیشتر بر طبیعت برای بهرهکشی زیادتر در کوتاهمدت را میسر میسازد و سازگار با طرز تفکر فردگرایی و خودخواهی و خودشیفتگیِ نظام سوداگری – استعماری است که تسلط بر دیگران و تسلط بر طبیعت را در نظر مجاز و در عمل مفید مییابد.مقالات این شماره عبارت اند از:
1- يادداشتي كوتاه بر ويژه نامه آب: مرتضي فرهادي
2- تحلیل فرهنگی دانش بومی در زنجیره ابزار قنات: محمدحسین پاپلی یزدی و فاطمه وثوقی
3- آسياب دوسنگي ميبد: پديدهاي ويژه در ميان آسيابهاي کاریزی : عبدالعظيم پويا
4- الگوی زیست جمعی در ایران (تحلیلی بر درسنامه فنی و مشارکتی طومار تقسیم آب زنده رود): محمود مهام
5- مديريت بومی منابع آب در منطقه کاشان:غلامرضا لطیفی و وحدان محمدشهری
6- نقش حقوق عرفی در مدیریت سنتی توزیع و تقسیم و پایداری آب قنات: محمدسعید جانباللهی
7- دو راهی کنش تفاهمی و عقلانیت راهبردی در حکمرانی منابع آب (مطالعه کیفی فرایندهای ارتباطی ذینفعان آب دشت رفسنجان) :
سیده بهار زند رضوی- هادی خانیکی- اکبر نصرالهی و داریوش بوستانی
8- سامانههای بومی و سنتی استحصال آب باران در بلوچستان ایران: حبیبالله خوبفکر برآبادی-حمید حسینی مرندی و محمود عرب خدری
9- ارزیابی ویژگیهای حکمرانی سنتی آبخوان با استفاده از اصول حکمرانی مؤثر آب زیرزمینی: محمدابراهيم بنيحبيب و سمانه غفوري خرانق
10- بحران آب، سنت و توسعه در ایران: تجدیدمطلعی در مفهوم «نوسازی» با اشاره به مستند «مادرکشی»: نیما شجاعی
11- بازشناسی سازمان نیروی انسانی در سیستم مدیریت بومی آب بلده فردوس (تون) قبل از 1350: کاظم مختارنیا- محمدحسن طالبیان و شاهین حیدری
12- نقش آب و آبرساني در معماري عمارتهاي سلطنتي عصر صفویه:کاوه فرهادی و مصطفی تقی زاده
13- سد سبز: همیاری سنتی بومزاد و سازگار با توسعه مطالعه موردی ایجاد آبگیر بر رودخانه خورخوره سقز:حسین محمدزاده و جمال خسروی
14- واکاوی شاخصهای حکمرانی خوب در دانش بومی قنات قصبه گناباد: شهرزاد صادقيزاده بافنده- سيده سيمين ميرهاشمي دهكردي- حجت میان آبادی
15- دانش بومیِ ساخت و بهرهبرداری از سازه تاریخی آبی بُرکه در جزیره قشم: محسن بدره- حامد سجادی- محمدرضا فرزانه
16- دگردیسی رابطۀ انسان و طبیعت: نگاهی به فیلم تالان: سورن مصطفایی
17- احیاء دانش بومی برداشت سنتی آب کشاورزی (گاوچاه) در ایران، الگویی کارآفرینانه: محمدصادق ابراهیمی- علی ترابی
18- نَفَـقِـۀ قنات (کاریز) (شیوههای تأمین هزینه در نظام آبیاری سنتی): مرتضی سالمی قمصری-سینا فروزش- محمدرضا حجتی
19- همنوايي فرهنگِ يكپارچه با فناوريهايش(سنجش فرهنگ كاريزي و "زالو مكينگي"): مرتضي فرهادي
#دانشهای_بومی
#دانشهای_بومی_ایران
#دو_فصلنامه_علمی_پژوهشی
#دانشگاه_علامه_طباطبایی
@miras_shargh
qjik.atu.ac.ir
دو فصلنامه دانش های بومی ایران - فهرست مقالات
دو فصلنامه دانش های بومی ایران (QJIK)
Forwarded from فصلنامه توانمندسازی زنان
📣 فراخوان پذیرش مقاله برای سومین شماره فصلنامه "توانمندسازی زنان و جامعه پایدار":
📚محورهای مقالات فصلنامه:
🔸جایگاه زنان در فلسفه و مسایل حقوقی و قانونی
🔸 نقش زنان در ابعاد مختلف علمی - پژوهشی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی، زیست محیطی، عمرانی و فناوری
🔸روش های توانمندسازی و توان افزایی، کارآفرینی و اشتغال زنان در حوزههای مختلف
🔸مقالات در حوزه های سلامت، مهارت، مشارکت، مدیریت، تولید و سرمایه گذاری، فناوری، شبکه سازی، فرصت سازی و غیره در سطوح مختلف محلی، ملی، منطقه ای و بینالمللی با محوریت زنان
🔸 توان افزایی زنان با تاکید بر تجربه زیسته و دانش بومی آنها و تلفیق آن با دستاوردهای مدرن
🔸 معرفی و شناسایی زنان توانمند در عرصههای مختلف در سطوح منطقه ای، ملی و بینالمللی
مقالات خود را از طریق لینک زیر در سایت فصلنامه بارگذاری کنید:
Www.womenresearch.ir
@womenEmpowermentt
📚محورهای مقالات فصلنامه:
🔸جایگاه زنان در فلسفه و مسایل حقوقی و قانونی
🔸 نقش زنان در ابعاد مختلف علمی - پژوهشی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی، زیست محیطی، عمرانی و فناوری
🔸روش های توانمندسازی و توان افزایی، کارآفرینی و اشتغال زنان در حوزههای مختلف
🔸مقالات در حوزه های سلامت، مهارت، مشارکت، مدیریت، تولید و سرمایه گذاری، فناوری، شبکه سازی، فرصت سازی و غیره در سطوح مختلف محلی، ملی، منطقه ای و بینالمللی با محوریت زنان
🔸 توان افزایی زنان با تاکید بر تجربه زیسته و دانش بومی آنها و تلفیق آن با دستاوردهای مدرن
🔸 معرفی و شناسایی زنان توانمند در عرصههای مختلف در سطوح منطقه ای، ملی و بینالمللی
مقالات خود را از طریق لینک زیر در سایت فصلنامه بارگذاری کنید:
Www.womenresearch.ir
@womenEmpowermentt
Forwarded from فصلنامه توانمندسازی زنان
.......نمیدانم کدامیک از شما زنان سرزمینم جرات کردید تا صحنه دلخراش چرخاندن سر یک" کودک همسر "۱۷ ساله را به دست شوهرش در خیابان های اهواز ببینید.
ولی من چند بار با دقت نگاه کردم .
یاد فیلم های جنایی افتادم که وکیل می ایستد و در برابر دادگاه تک تک جامعه را مقصر می داند.
بله من هم مقصرم
خانم روانشناس شما هم مقصری
خانم جامعه شناس شما هم مقصری
خانم طلبه شما هم مقصری
خانمنماینده شما هم مقصری
خانم وکیل شما هم مقصری
ازکدامیک از تشکل های زنان صدایی برخاست؟
آنقدر سکوت کردیم که مدافع حقوق زنان باید از آن سوی آب ها از دختر سرزمین من دفاع کند؟
ما متهمیم .....
آری ما متهمیم...
زنانی که رسانه دارند و سکوت کرده اند.
زنانی که مسئولیت دارند و سکوت کرده اند.
قانون مردسالارانه را نمی توانیم تغییر دهیم؟
قطعا بجای پدر و مادر آن دختر بودیم قانون می ساختیم.
همانطور که وقتی مدرسه در خور شان فرزندمان پیدا نشد، مدرسه ساختیم.
وقتی مشاور زنان رئیس جمهور ما فرزندش در آمریکا تحصیل می کند ؛ برایش مهم نیست آنچه در دست آن جوان بخت برگشته می چرخد سر یک انسان است یا یک توپ......
راستی مشاور امور بانوان !
موهایش پیدا بود.....به شما برنخورد؟
اصلا شوهرش از موهایش گرفته بود و با افتخار می چرخاند.
مرد که مرد؟
مسئول محترم که مسئول نگارش کتب درسی هستی..
اجازه دارم بگویم
ماحصل این کتابها چیست؟
کتاب مهارت های زندگی هیچ مهارتی به این دختر نیاموخت.
و به آن پسر هم نیاموخت که اگر می دانست در مقابل نافرمانی زنش به قانون مراجعه می کرد.
کی می خواهید قانون را مطابق مشکلات جامعه تغییر دهید؟
کتاب ادبیات چطور؟
کم نیست زیباترین داستانهای عاشقانه در ادبیات ما
کتاب ادبیاتی که در مدارس تدریس می شود اگر عاشقی را به دختر و پسر سر زمین من نیاموزد پس چه فایده ای از درس ادبیات؟
و آیا پدر و مادری که خود، عاشقی نکرده اند ، چه درکی از عاشقی خواهند داشت؟
که اگرعشق این همه منفور بود خداوند در وجود انسان به ودیعه می نهاد؟
زمانی که معلم دبیرستان بودم سر کلاس می گفتم اگر برنامه ریزی تالیف کتابها به دست من بود حتما هفته ای دو ساعت درس عاشقی برایتان می گذاشتم و گنجینه هایی از ادبیات فارسی را برایتان بازگو می کردم.
نتیجه کودک همسری و نیز ازدواج های بسته و سنتی نتیجه ای جز خیانت از یک طرف و یا دو طرف نخواهد داشت .
با رویکردهای جامعه و امکانات جدیدی در دست زن و مرد امروزیست شما نخواهید توانست قوانین ۴۰سال پیش را اجرا کنید.
.......مسئولین محترم
قانونگذاران محترم
تا کی با پاک کردن صورت مسئله می خواهید بپندارید مسئله ای وجود ندارد.
وقتی چند همسری تبلیغ می شود
نماینده محترم که برای سند خودرو طرح دوفوریتی می دهید
چرا طرح دوفوریتی ندادید برای اینکه هیچ مردی حق ندارد سر زنش را گوش تا گوش ببرد و با افتخار در خیابان ها بچرخاند؟
کسی به زحمت نیفتاده؟
پول زیاد چطور؟
رسانه ملی چرا پلیس را دعوت نکرد؟
قانونگذار را دعوت نکرد؟
رئیس کمیسیون قضائی که بارها در مورد سند خودرو در سیمای ملی حاضر شد؛ بیاید و توضیح بدهد
نماینده محترم
شما وکیل آن دختر هم بودی.
شما که فرمودید
مرد مجاز است تعدد زوجات داشته باشد
نظر آن دختر را هم پرسیدی؟
اصلا آن دختر حق انتخاب هم داشت؟
که اگر داشت فرار نمی کرد
و چرا به ترکیه فرار کند؟
مگر شما نماینده اش نبودی؟
چرا نیامد حرفش را به شمای نماینده بگوید؟
نماینده محترم که قانون مصوب می کنی دختر ۱۳ ساله هیچ درکی از زندگی، وفاداری، تعهد، عشق ، خیانت را ندارد.
....من نه تحلیلگر هستم و نه روانشناس و نه جامعه شناس...
اما مشکل اساسی ما در دو جا نهفته است.
یکی قوانینی است که خصوصا در حوزه خانواده و زنان، لاک پشتی تغییر می کند
و دیگری کتب درسی ماست که نه به درد زندگی دنیایی نسل جدید می خورد و نه آخرت!
متاسفانه درد بسیار است,
و تنها می توانم با یک جمله سخنانم را تمام کنم که:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
لاجرم آنچه به جایی نرسد فریاد است
__
در اعتراض به این واقعه لااقل برای آن که فردا دامنگیر پسر و دختر خودمان نشود از زنان صاحب قلم می خواهم دو خطی بنویسند و رسانه ای کنند
شاید دیگر شاهد چنین وقایعی نباشیم
@womenEmpowermentt
ولی من چند بار با دقت نگاه کردم .
یاد فیلم های جنایی افتادم که وکیل می ایستد و در برابر دادگاه تک تک جامعه را مقصر می داند.
بله من هم مقصرم
خانم روانشناس شما هم مقصری
خانم جامعه شناس شما هم مقصری
خانم طلبه شما هم مقصری
خانمنماینده شما هم مقصری
خانم وکیل شما هم مقصری
ازکدامیک از تشکل های زنان صدایی برخاست؟
آنقدر سکوت کردیم که مدافع حقوق زنان باید از آن سوی آب ها از دختر سرزمین من دفاع کند؟
ما متهمیم .....
آری ما متهمیم...
زنانی که رسانه دارند و سکوت کرده اند.
زنانی که مسئولیت دارند و سکوت کرده اند.
قانون مردسالارانه را نمی توانیم تغییر دهیم؟
قطعا بجای پدر و مادر آن دختر بودیم قانون می ساختیم.
همانطور که وقتی مدرسه در خور شان فرزندمان پیدا نشد، مدرسه ساختیم.
وقتی مشاور زنان رئیس جمهور ما فرزندش در آمریکا تحصیل می کند ؛ برایش مهم نیست آنچه در دست آن جوان بخت برگشته می چرخد سر یک انسان است یا یک توپ......
راستی مشاور امور بانوان !
موهایش پیدا بود.....به شما برنخورد؟
اصلا شوهرش از موهایش گرفته بود و با افتخار می چرخاند.
مرد که مرد؟
مسئول محترم که مسئول نگارش کتب درسی هستی..
اجازه دارم بگویم
ماحصل این کتابها چیست؟
کتاب مهارت های زندگی هیچ مهارتی به این دختر نیاموخت.
و به آن پسر هم نیاموخت که اگر می دانست در مقابل نافرمانی زنش به قانون مراجعه می کرد.
کی می خواهید قانون را مطابق مشکلات جامعه تغییر دهید؟
کتاب ادبیات چطور؟
کم نیست زیباترین داستانهای عاشقانه در ادبیات ما
کتاب ادبیاتی که در مدارس تدریس می شود اگر عاشقی را به دختر و پسر سر زمین من نیاموزد پس چه فایده ای از درس ادبیات؟
و آیا پدر و مادری که خود، عاشقی نکرده اند ، چه درکی از عاشقی خواهند داشت؟
که اگرعشق این همه منفور بود خداوند در وجود انسان به ودیعه می نهاد؟
زمانی که معلم دبیرستان بودم سر کلاس می گفتم اگر برنامه ریزی تالیف کتابها به دست من بود حتما هفته ای دو ساعت درس عاشقی برایتان می گذاشتم و گنجینه هایی از ادبیات فارسی را برایتان بازگو می کردم.
نتیجه کودک همسری و نیز ازدواج های بسته و سنتی نتیجه ای جز خیانت از یک طرف و یا دو طرف نخواهد داشت .
با رویکردهای جامعه و امکانات جدیدی در دست زن و مرد امروزیست شما نخواهید توانست قوانین ۴۰سال پیش را اجرا کنید.
.......مسئولین محترم
قانونگذاران محترم
تا کی با پاک کردن صورت مسئله می خواهید بپندارید مسئله ای وجود ندارد.
وقتی چند همسری تبلیغ می شود
نماینده محترم که برای سند خودرو طرح دوفوریتی می دهید
چرا طرح دوفوریتی ندادید برای اینکه هیچ مردی حق ندارد سر زنش را گوش تا گوش ببرد و با افتخار در خیابان ها بچرخاند؟
کسی به زحمت نیفتاده؟
پول زیاد چطور؟
رسانه ملی چرا پلیس را دعوت نکرد؟
قانونگذار را دعوت نکرد؟
رئیس کمیسیون قضائی که بارها در مورد سند خودرو در سیمای ملی حاضر شد؛ بیاید و توضیح بدهد
نماینده محترم
شما وکیل آن دختر هم بودی.
شما که فرمودید
مرد مجاز است تعدد زوجات داشته باشد
نظر آن دختر را هم پرسیدی؟
اصلا آن دختر حق انتخاب هم داشت؟
که اگر داشت فرار نمی کرد
و چرا به ترکیه فرار کند؟
مگر شما نماینده اش نبودی؟
چرا نیامد حرفش را به شمای نماینده بگوید؟
نماینده محترم که قانون مصوب می کنی دختر ۱۳ ساله هیچ درکی از زندگی، وفاداری، تعهد، عشق ، خیانت را ندارد.
....من نه تحلیلگر هستم و نه روانشناس و نه جامعه شناس...
اما مشکل اساسی ما در دو جا نهفته است.
یکی قوانینی است که خصوصا در حوزه خانواده و زنان، لاک پشتی تغییر می کند
و دیگری کتب درسی ماست که نه به درد زندگی دنیایی نسل جدید می خورد و نه آخرت!
متاسفانه درد بسیار است,
و تنها می توانم با یک جمله سخنانم را تمام کنم که:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
لاجرم آنچه به جایی نرسد فریاد است
__
در اعتراض به این واقعه لااقل برای آن که فردا دامنگیر پسر و دختر خودمان نشود از زنان صاحب قلم می خواهم دو خطی بنویسند و رسانه ای کنند
شاید دیگر شاهد چنین وقایعی نباشیم
@womenEmpowermentt
🔸روزانه ۲۰۰ نفتکش مازوت در ریه مشهدیها!/ نیروگاه توس: گاز به مشهد نمیدهند، مازوت میسوزانیم
🔺غفورینژاد، مدیر دفتر مهندسی برنامهریزی و نظارت نیروگاه توس:
🔹بیش از یک ماه است که کاملاً از مازوت استفاده میکنیم و سهمیه گاز به ما ندادهاند. مازوت از تهران و اصفهان وارد مشهد میشود.
🔹بهصورت شبانهروزی ما ۲۰۰ نفتکش مازوت را تخلیه میکنیم که برای ما هزینه دارد.
🔺فرهمندی، رئیس کمیسیون عمران، حملونقل و ترافیک شورای شهر مشهد:
🔹سوخت مازوت به جهت آلایندگی بسیار بالا در بسیاری از شهرها و کشورها استفاده محدودی دارد. در تهران و اصفهان که خودشان مازوت را تولید میکنند، مازوت مصرف نمیشود اما به نیروگاههایی مثل مشهد و تبریز فرستاده میشود. حدود ۱۹ درصد از آلودگی هوای شهر حاصل همین عملکرد نیروگاههاست./خراسان
@AkhbarMashhad
@miras_shargh
🔺غفورینژاد، مدیر دفتر مهندسی برنامهریزی و نظارت نیروگاه توس:
🔹بیش از یک ماه است که کاملاً از مازوت استفاده میکنیم و سهمیه گاز به ما ندادهاند. مازوت از تهران و اصفهان وارد مشهد میشود.
🔹بهصورت شبانهروزی ما ۲۰۰ نفتکش مازوت را تخلیه میکنیم که برای ما هزینه دارد.
🔺فرهمندی، رئیس کمیسیون عمران، حملونقل و ترافیک شورای شهر مشهد:
🔹سوخت مازوت به جهت آلایندگی بسیار بالا در بسیاری از شهرها و کشورها استفاده محدودی دارد. در تهران و اصفهان که خودشان مازوت را تولید میکنند، مازوت مصرف نمیشود اما به نیروگاههایی مثل مشهد و تبریز فرستاده میشود. حدود ۱۹ درصد از آلودگی هوای شهر حاصل همین عملکرد نیروگاههاست./خراسان
@AkhbarMashhad
@miras_shargh
آیا_این_پنج_نوآوری_می_توانند_به_حل_بحران_جهانی_آب_کمک_کنند.pdf
851.6 KB
آیا این پنج نوآوری می توانند به حل بحران جهانی آب کمک کنند.
@miras_shargh
@miras_shargh
📌ایده بن سلمان برای "ربع الجنگل"!
🔹شاید تا حالا شنیده باشید که عربستان ایده بلندپروازانهای برای تبدیل خاورمیانه به یکی از مناطق پیشگام در کنترل گرمایش جهانی دارد. این مطلب به شما میگوید که جزئیات این برنامه چیست و آنچنان که خواهید دید این ایده از آنچه که تاکنون تصور میکردهاید بلندپروازانهتر است.
بن سلمان میخواهد تعداد ده میلیارد اصله درخت در شبه جزیره عربستان بکارد. اما آب را برای این همه درخت از کجا میآورد؟ با شیرینسازی دریا.
🔸شاید بگویید برای کشوری که آن همه نفت دارد شیرینسازی کاری ارزان و کم هزینه است. اما نکته اینجاست که قرار است منبع تامین سوخت آبشیرینکنها انرژیهای تجدیدپذیر باشند. ربعالخالی در عربستان یکی از مخوفترین بیابانهای جهان است. به معنای جایی که واقعا ربع آن کاملا خالی است. ده میلیارد اصله درخت میتواند مساحتی بالغ بر ۲۰۰ میلیون هکتار را دربر بگیرد. این واقعا بیشتر از یک چهارم مساحت عربستان است.
🔹اما این فقط بخشی از ایده بن سلمان است. عربستان همچنین قرار است که برای کاشت چهل میلیارد اصله درخت در دیگر مناطق خاورمیانه کمک کند. طبیعتا هدف اول، کشورهای متحد عربستان در حاشیه جنوبی خلیج فارس هستند. اعلام شده که کاشت این پنجاه میلیارد اصله درخت میتواند کاهش ده درصدی دیاکسیدکربن موجود در جو زمین را به دنبال داشته باشد. اما درختکاری فقط بخشی از برنامه بن سلمان برای سبزکردن خاورمیانه است.
🔸قرار شده تا سال ۲۰۳۰ یعنی تا کمتر از ده سال دیگر سهم انرژیهای تجدیدپذیر در برق مصرفی خاورمیانه به حداقل ۵۰ درصد برسد. آن هم در کشوری که خود بزرگترین منابع سوختهای فسیلی جهان را در اختیار دارد. عربستان همچنین برنامهای برای انتقال ۹۴ درصد از زباله این کشور به یک مرکز کاملا مکانیزه و بازیافت بخش عمده آن دارد.
🔹راهاندازی یک نیروگاه جدید سوخت هیدروژنی در شهر نیوم و همچنین ساخت بزرگترین کارخانه تصفیه دیاکسیدکربن جهان با ظرفیت ۵۰۰ هزار تن در سال از دیگر طرحهای محیط زیستی دولت عربستان است. «راه اندازی مرکز منطقهای هشدار سریع طوفان، ایجاد مرکز منطقهای برای توسعه پایدار شیلات، ایجاد برنامه منطقهای بارورسازی ابرها، تصفیهسازی آبهای فاضلاب، توسعه زیرساختهای لازم برای حفاظت از محیط زیست» از جمله دیگر مواردی که در همین خصوص اعلام شده است.
🔸به هر رو، خاورمیانه سبز به نفع ما هم است. باید در این باره هم سپاسگزار بن سلمان باشیم و هم با طرحهای ملی در داخل ایران از چنان ایدهای پشتیبانی کنیم. بگذریم از اینکه به هزار دلیل به نسبت عربستان، ایران کشور آسیبپذیرتری در برابر تغییر اقلیم است و این ایران بوده که انتظار میرفت پیشگام سبزاندن خاورمیانه باشد. اما مسائل سیاسی باعث شده که البته امکان هیچ همکاری بین ایران و عربستان در این زمینه قابل تصور نباشد. برعکس این نگرانی هست که دولت ایران از لج بن سلمان کلا پرونده همکاریهای محیط زیستی در خاورمیانه را ببندد!
@iroxygen1396
@miras_shargh
🔹شاید تا حالا شنیده باشید که عربستان ایده بلندپروازانهای برای تبدیل خاورمیانه به یکی از مناطق پیشگام در کنترل گرمایش جهانی دارد. این مطلب به شما میگوید که جزئیات این برنامه چیست و آنچنان که خواهید دید این ایده از آنچه که تاکنون تصور میکردهاید بلندپروازانهتر است.
بن سلمان میخواهد تعداد ده میلیارد اصله درخت در شبه جزیره عربستان بکارد. اما آب را برای این همه درخت از کجا میآورد؟ با شیرینسازی دریا.
🔸شاید بگویید برای کشوری که آن همه نفت دارد شیرینسازی کاری ارزان و کم هزینه است. اما نکته اینجاست که قرار است منبع تامین سوخت آبشیرینکنها انرژیهای تجدیدپذیر باشند. ربعالخالی در عربستان یکی از مخوفترین بیابانهای جهان است. به معنای جایی که واقعا ربع آن کاملا خالی است. ده میلیارد اصله درخت میتواند مساحتی بالغ بر ۲۰۰ میلیون هکتار را دربر بگیرد. این واقعا بیشتر از یک چهارم مساحت عربستان است.
🔹اما این فقط بخشی از ایده بن سلمان است. عربستان همچنین قرار است که برای کاشت چهل میلیارد اصله درخت در دیگر مناطق خاورمیانه کمک کند. طبیعتا هدف اول، کشورهای متحد عربستان در حاشیه جنوبی خلیج فارس هستند. اعلام شده که کاشت این پنجاه میلیارد اصله درخت میتواند کاهش ده درصدی دیاکسیدکربن موجود در جو زمین را به دنبال داشته باشد. اما درختکاری فقط بخشی از برنامه بن سلمان برای سبزکردن خاورمیانه است.
🔸قرار شده تا سال ۲۰۳۰ یعنی تا کمتر از ده سال دیگر سهم انرژیهای تجدیدپذیر در برق مصرفی خاورمیانه به حداقل ۵۰ درصد برسد. آن هم در کشوری که خود بزرگترین منابع سوختهای فسیلی جهان را در اختیار دارد. عربستان همچنین برنامهای برای انتقال ۹۴ درصد از زباله این کشور به یک مرکز کاملا مکانیزه و بازیافت بخش عمده آن دارد.
🔹راهاندازی یک نیروگاه جدید سوخت هیدروژنی در شهر نیوم و همچنین ساخت بزرگترین کارخانه تصفیه دیاکسیدکربن جهان با ظرفیت ۵۰۰ هزار تن در سال از دیگر طرحهای محیط زیستی دولت عربستان است. «راه اندازی مرکز منطقهای هشدار سریع طوفان، ایجاد مرکز منطقهای برای توسعه پایدار شیلات، ایجاد برنامه منطقهای بارورسازی ابرها، تصفیهسازی آبهای فاضلاب، توسعه زیرساختهای لازم برای حفاظت از محیط زیست» از جمله دیگر مواردی که در همین خصوص اعلام شده است.
🔸به هر رو، خاورمیانه سبز به نفع ما هم است. باید در این باره هم سپاسگزار بن سلمان باشیم و هم با طرحهای ملی در داخل ایران از چنان ایدهای پشتیبانی کنیم. بگذریم از اینکه به هزار دلیل به نسبت عربستان، ایران کشور آسیبپذیرتری در برابر تغییر اقلیم است و این ایران بوده که انتظار میرفت پیشگام سبزاندن خاورمیانه باشد. اما مسائل سیاسی باعث شده که البته امکان هیچ همکاری بین ایران و عربستان در این زمینه قابل تصور نباشد. برعکس این نگرانی هست که دولت ایران از لج بن سلمان کلا پرونده همکاریهای محیط زیستی در خاورمیانه را ببندد!
@iroxygen1396
@miras_shargh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥درضرورت اخلاق محوری در دانشگاه
🗣 سخنان دردمندانه دکتر محمدحسین پاپلی یزدی در مراسم بزرگداشت چهلمین روز درگذشت استاد دکتر ناصح
۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد
#محمدحسین_پاپلی_یزدی
♦️دانشگاه محل تولید علم یا مدرک!؟
@miras_shargh
🗣 سخنان دردمندانه دکتر محمدحسین پاپلی یزدی در مراسم بزرگداشت چهلمین روز درگذشت استاد دکتر ناصح
۴ اردیبهشت ۱۴۰۱، دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد
#محمدحسین_پاپلی_یزدی
♦️دانشگاه محل تولید علم یا مدرک!؟
@miras_shargh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رقص روز جهانی کارگر
@miras_shargh
@miras_shargh
Forwarded from Webinars & courses
💠انجمن علمي مطالعات صلح ايران با همكاري بنياد خوارزمي، موسسه فرهنگي اكو و انجمن مطالعات منطقه اي اكو برگزار مي كند:
🔶 دومين نشست انديشه ورزان صلح با سخنراني:
🔺دكتر محمدحسين پاپلي يزدي
⏰ چهارشنبه ١٤ ارديبهشت ماه ١٤٠١
ساعت ١٧
💻 نشاني:
https://b2n.ir/peace
✳️ کانال اطلاعرسانی وبینارها، دوره های دانشگاهی و لایو های تخصصی و آموزشی
join 👉 🆔 @webinars_courses
🔶 دومين نشست انديشه ورزان صلح با سخنراني:
🔺دكتر محمدحسين پاپلي يزدي
⏰ چهارشنبه ١٤ ارديبهشت ماه ١٤٠١
ساعت ١٧
💻 نشاني:
https://b2n.ir/peace
✳️ کانال اطلاعرسانی وبینارها، دوره های دانشگاهی و لایو های تخصصی و آموزشی
join 👉 🆔 @webinars_courses
درگذشت حضرت استاد عثمان محمد پرست تسلیت
@miras_shargh
@miras_shargh