به علت تعصب نمیخواست احدی بفهمد و بداند که او فرانسه میداند!
اگرچه حضرت وزیر هیچوقت یک کلمه فرانسه حرف نمیزد اما بواسطه یک کار فوقالعاده که یک مرتبه از ایشان سرزد بنده یقین حاصل کردم که ایشان زبان فرانسه میداند. یک وقتی هم با پدرم در پیش مرحوم میرزا ملکم خان و میرزا یعقوب خان پدرش مطالعه و مذاکره زبان فرانسه میفرمودند. اما نه آنقدرها که بتواند تنطقی به فرانسه بفرماید.
در خاطر دارم روزی در همان اوان به من فرمود که کاغذی به فرانسه به مرحوم حکیمباشی طولوزان فرانسوی طبیب مخصوص ناصرالدین شاه بنویسم و او را دعوت نمایم که در ساعت معینی شرفیاب شود. کاغذ را نوشتم و برای امضا به خدمت وزیر بردم و ترجمه نمودم قبل از آنکه امضا نماید این ایراد صحیح را گرفته گفتند میرزا مهدی خان دال دکتر طولوزان را باید با دال «ماژوکسول» یعنی بزرگ نوشت. (حرف تمام اسماء اشخاص را در تحریر باید با حرف بزرگ نوشت چرا که اسماء خاص هستند) و دیگر اینکه هروقت سفیری به خدمتش میرسید و بنده برای ترجمه شخص ثالث مجلس بودم. میدیدم زمانی که آن سفیر حرف میزد حضرت وزیر بهدقت حرفهای او را گوش میداد و هنگامی که من مشغول ترجمه میشدم چندان اعتنایی به گفتههای من نمینمود. مثل اینکه حرفهای آن سفیر را فهمیده است و هنگام تقریر و ترجمهٔ من، جواب حاضر میکند و گاهی هم ترجمهٔ مرا تصحیح میکرد. اینست که میتوانم به جرئت بگویم که او فرانسه میدانست، ولی به علت تعصب نمیخواست احدی بفهمد و بداند که او فرانسه میداند. (ممتحنالدوله، 1353: 156)
مأخذ: ممتحنالدوله، مهدی بن رضاقلی. 1353. خاطرات ممتحنالدوله، زندگینامه میرزا مهدیخان ممتحنالدوله شقاقی. بکوشش حسینقلی خانشقاقی. تهران: امیرکبیر.
@mirasmaktoob
.
اگرچه حضرت وزیر هیچوقت یک کلمه فرانسه حرف نمیزد اما بواسطه یک کار فوقالعاده که یک مرتبه از ایشان سرزد بنده یقین حاصل کردم که ایشان زبان فرانسه میداند. یک وقتی هم با پدرم در پیش مرحوم میرزا ملکم خان و میرزا یعقوب خان پدرش مطالعه و مذاکره زبان فرانسه میفرمودند. اما نه آنقدرها که بتواند تنطقی به فرانسه بفرماید.
در خاطر دارم روزی در همان اوان به من فرمود که کاغذی به فرانسه به مرحوم حکیمباشی طولوزان فرانسوی طبیب مخصوص ناصرالدین شاه بنویسم و او را دعوت نمایم که در ساعت معینی شرفیاب شود. کاغذ را نوشتم و برای امضا به خدمت وزیر بردم و ترجمه نمودم قبل از آنکه امضا نماید این ایراد صحیح را گرفته گفتند میرزا مهدی خان دال دکتر طولوزان را باید با دال «ماژوکسول» یعنی بزرگ نوشت. (حرف تمام اسماء اشخاص را در تحریر باید با حرف بزرگ نوشت چرا که اسماء خاص هستند) و دیگر اینکه هروقت سفیری به خدمتش میرسید و بنده برای ترجمه شخص ثالث مجلس بودم. میدیدم زمانی که آن سفیر حرف میزد حضرت وزیر بهدقت حرفهای او را گوش میداد و هنگامی که من مشغول ترجمه میشدم چندان اعتنایی به گفتههای من نمینمود. مثل اینکه حرفهای آن سفیر را فهمیده است و هنگام تقریر و ترجمهٔ من، جواب حاضر میکند و گاهی هم ترجمهٔ مرا تصحیح میکرد. اینست که میتوانم به جرئت بگویم که او فرانسه میدانست، ولی به علت تعصب نمیخواست احدی بفهمد و بداند که او فرانسه میداند. (ممتحنالدوله، 1353: 156)
مأخذ: ممتحنالدوله، مهدی بن رضاقلی. 1353. خاطرات ممتحنالدوله، زندگینامه میرزا مهدیخان ممتحنالدوله شقاقی. بکوشش حسینقلی خانشقاقی. تهران: امیرکبیر.
@mirasmaktoob
.
تعلیم زبان انگلیسی و نمسه و فرانسه چه لازم است و ایرانی چه ربطی به آنها دارد!
احمد گفت آقا، تعلیم لسان ترکی عثمان و روسی که مجاور وطن ما هستند عیب ندارد، اما تعلیم زبان انگلیسی و نمسه و فرانسه که از سرحد ما دوهزار فرسخ دور هستند برای اطفال ایران چه لازم است و ایرانی چه ربطی به آنها دارد.
گفتم همین کجفهمی و جاهلی است که ما را به این ابتذال فوقالکلام رسانیده. اطفالِ شصت سالۀ ما نیز بیشتر در این عقیدۀ فاسده اصرار داشتند، از غشاوۀ سامعه و باصره هجوم ملل اجنبی را که چون سیل بنیانکن، دورِ مملکت ما را گرفته و هر ساعت نزدیکتر میشوند نمیبینیم و احساس نمیکنیم و آواز هل من مبارز آنها را نمیشنویم. این است که آسوده نشستهایم و نمیدانیم که وطن و مذهب ما، از جهل ما، در معرض خطر هولناک واقع شده است. پنجاه سال قبل از این از «طهران» تا «لندن» و «پاریس» چاپاری چهار ماه راه بود، حالا اگر از «طهران» تا «رشت» راه آهن داشته باشیم روز ششم وارد پتربورغ و لندن و ویانه و برلین و پاریس میشویم، و اگر راه آناطولی یا آسیای کوچک را تمام نمایند از طهران سه روزه به حمل شام میرسیم.
در این صورت کدام بیشعور میتواند منکر بشود که فرانسه و انگلیس مجاور ما نیست؟!
(طالبوف، 1356: 4/93)
مأخذ: طالبوف، عبدالرّحیم. 1356. کتاب احمد (چاپ دوم). با مقدمه و حواشی باقر مؤمنی. تهران: انتشارات شبگیر.
@mirasmaktoob
.
احمد گفت آقا، تعلیم لسان ترکی عثمان و روسی که مجاور وطن ما هستند عیب ندارد، اما تعلیم زبان انگلیسی و نمسه و فرانسه که از سرحد ما دوهزار فرسخ دور هستند برای اطفال ایران چه لازم است و ایرانی چه ربطی به آنها دارد.
گفتم همین کجفهمی و جاهلی است که ما را به این ابتذال فوقالکلام رسانیده. اطفالِ شصت سالۀ ما نیز بیشتر در این عقیدۀ فاسده اصرار داشتند، از غشاوۀ سامعه و باصره هجوم ملل اجنبی را که چون سیل بنیانکن، دورِ مملکت ما را گرفته و هر ساعت نزدیکتر میشوند نمیبینیم و احساس نمیکنیم و آواز هل من مبارز آنها را نمیشنویم. این است که آسوده نشستهایم و نمیدانیم که وطن و مذهب ما، از جهل ما، در معرض خطر هولناک واقع شده است. پنجاه سال قبل از این از «طهران» تا «لندن» و «پاریس» چاپاری چهار ماه راه بود، حالا اگر از «طهران» تا «رشت» راه آهن داشته باشیم روز ششم وارد پتربورغ و لندن و ویانه و برلین و پاریس میشویم، و اگر راه آناطولی یا آسیای کوچک را تمام نمایند از طهران سه روزه به حمل شام میرسیم.
در این صورت کدام بیشعور میتواند منکر بشود که فرانسه و انگلیس مجاور ما نیست؟!
(طالبوف، 1356: 4/93)
مأخذ: طالبوف، عبدالرّحیم. 1356. کتاب احمد (چاپ دوم). با مقدمه و حواشی باقر مؤمنی. تهران: انتشارات شبگیر.
@mirasmaktoob
.
تحصیل زبان فرانسه را در خفا بدون اطلاع پدرم دنبال میکردم!
این زبان (زبان فرانسه) و فنون جدید را به همراهی رفیق و همدرس خودم میرزامحمدعلیخان (بعدها معروف به تربیت) نزد میرزانصراللهخان سیفالاطباء (پسر میرزاعبدالعلی سیفالاطباء) پنج شش سال (از سنه 1311 تا 1316) درس خواندیم.
از حدود 1310 تا 1314 این رشته تحصیلات را در خفا بدون اطلاع پدرم دنبال میکردم و اگر مطلع میشد به شدت مانع میشد (چنانکه قریب هشت ماه قبل از وفاتش ناگهانی اطلاع پیدا کرد و بسیار سختگیری برمن کرد)، خصوصاً که به دلالت برادر بزرگم سید مرتضی که او قدری فرانسه خوانده و به علوم عقلی رغبت داشت. (تقیزاده، 1368: 26)
مأخذ: تقیزاده، حسن. 1368. زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده. بهکوشش ایرج افشار. تهران: انتشارات علمی.
@mirasmaktoob
.
این زبان (زبان فرانسه) و فنون جدید را به همراهی رفیق و همدرس خودم میرزامحمدعلیخان (بعدها معروف به تربیت) نزد میرزانصراللهخان سیفالاطباء (پسر میرزاعبدالعلی سیفالاطباء) پنج شش سال (از سنه 1311 تا 1316) درس خواندیم.
از حدود 1310 تا 1314 این رشته تحصیلات را در خفا بدون اطلاع پدرم دنبال میکردم و اگر مطلع میشد به شدت مانع میشد (چنانکه قریب هشت ماه قبل از وفاتش ناگهانی اطلاع پیدا کرد و بسیار سختگیری برمن کرد)، خصوصاً که به دلالت برادر بزرگم سید مرتضی که او قدری فرانسه خوانده و به علوم عقلی رغبت داشت. (تقیزاده، 1368: 26)
مأخذ: تقیزاده، حسن. 1368. زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده. بهکوشش ایرج افشار. تهران: انتشارات علمی.
@mirasmaktoob
.
❤2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صدای آشنا
جشن سیسالگی تأسیس میراث مکتوب، سرشار از خاطره و ستایش و تکریم بود. تالار پژوهشگاه فرهنگ و هنر و معماری جهاد دانشگاهی به تعبیر مدیر آن، چنین حضور ارزشمندی از بزرگان فرهنگ و ادب ایران را به خود ندیده بود. فیلمی کوتاهی از فعالیتهای مؤسسه تهیه و پخش شد. در این فیلم کوتاه بسیاری از بزرگان هستند که موجب اعتبار و اعتلای نام و کار و خدمات این مؤسسه شدهاند. هم آه برانگیز است که دیگر نیستند و از حضورشان محرومیم و هم افتخاری بر میراث مکتوب برجای نهادند. اکنون دوسال از آن بزم فرخنده میگذرد و ما همچنان راهمان را ادامه میدهیم.
https://www.instagram.com/reel/DP4ikDcDH8T/?igsh=N2hseHdoOHd4MXAy
جشن سیسالگی تأسیس میراث مکتوب، سرشار از خاطره و ستایش و تکریم بود. تالار پژوهشگاه فرهنگ و هنر و معماری جهاد دانشگاهی به تعبیر مدیر آن، چنین حضور ارزشمندی از بزرگان فرهنگ و ادب ایران را به خود ندیده بود. فیلمی کوتاهی از فعالیتهای مؤسسه تهیه و پخش شد. در این فیلم کوتاه بسیاری از بزرگان هستند که موجب اعتبار و اعتلای نام و کار و خدمات این مؤسسه شدهاند. هم آه برانگیز است که دیگر نیستند و از حضورشان محرومیم و هم افتخاری بر میراث مکتوب برجای نهادند. اکنون دوسال از آن بزم فرخنده میگذرد و ما همچنان راهمان را ادامه میدهیم.
https://www.instagram.com/reel/DP4ikDcDH8T/?igsh=N2hseHdoOHd4MXAy
❤1👌1
شهرام یاری
کتاب روزنامۀ مأموریت اسلامبول حاوی اسنادی است که میرزا محبعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو در دفاع از حدود غربی ایران به آنها استناد کرده و گزارش دفاعیات خود را آورده است. این کتاب را میراث مکتوب در دست چاپ دارد و در همایش بزرگداشت میرزا محبعلیخان در تبریز…
نمرهٔ ۱۵: حضور جناب مستطاب اشرف امجد، اکرم وزیر امور خارجه، سپهسالار اعظم - مدّ ظلّه العالی – مرسولهٔ مصحوب مورّخهٔ سلخ شهر ربيعالاول سنهٔ ۱۲۹۳.
لايحهٔ سرحدّیهٔ خودمان که به جهت سهولت خواندن مأمورین واسطه طبع میشد، و بدین جهت فرستادن آن به صحابت محمدحسنبیک چاپار میّسر نگردید، اینک لفاً تقدیم حضور مبارک میشود. پس از ملاحظه و موازنهٔ آن با لایحهٔ مأمور عثمانی تفاوت خیالات طرفین در سرعت حُسنانجام این کار معلوم رأی انور خواهد شد. اکنون نزدیک چهار ماه است منتظریم که مأمورین واسطه هم تدقیقات لازمه را به عمل آورده رأی خودشان را متّحد و به انعقاد مجلس اخبار کنند.
در خصوص را پورت سفیرکبیر انگلیس که حاوی شکایت از اشکالتراشی و تعویق کار نمودن کمترینان بوده است، جناب معینالملک جواب مخصوص جداگانه عرض کرده است که اگر تنسیب فرمایند، سوادی از آن به سفارت انگلیس مقیم طهران داده شود. کمترین نیز مختصراً عرض میکند که هیچوقتی خیال تعویق و ابراز اسباب اشکالی از طرف کمترینان نشده است و همیشه در تهیهٔ کار و اظهار حُسن موافقت سبقت به مأمور عثمانی داشته و بارها هم برای مهیّا شدن کار او منتظر گشتهایم، فقط در تحریر لایحهٔ سرحدّیه که از طرف بابعالی "ابر و باد و مه و خورشید و فلک" مشغول مدد درویش پاشا و تهیهٔ کار او بودند، مجالس شوری منعقد میشد و مهندسهایی که در "گردش [حدود]" همراه درویشپاشا بود به او معاونت مینمودند، حتّی یکی دائماً بدون سمت اعضائیّت قومسيون محض مزید اطلاعات فوریهٔ درویشپاشا در مجالس نیز حاضر میشود. او لایحهٔ خود را قریب بیست روز پیشتر تمام نموده، کمترین که نه از اصل مهندس بودم، و نه در ایّام گردش حدود سوای منشیگری و تحریر نوشتجات سمت مأموریّتی دیگر که مقتضی ضبط و احاطهٔ تمامی ملزومات کار امروزی بوده باشد داشتم، فقط به اقتضای غیرت چاکری و نمکپرودگی دولت و ملت اکتفا به انجام تکالیف منشیگری ننموده بهقدر استطاعت خود و مساعدت وقت اطلاعاتی تحصیل و ضبط نموده بودم که امروز از روی آن و قید و ثبت سایر مأموران گردش حدود غیره میبایست بهقدر معادلهٔ پیشبینی و اهتمامات مجالس شور بابعالی و سایر اسباب کار درویشپاشا سعی و تعمّق نموده به استصواب جناب معینالملک به نوعی به روی کاغذ گذارم که حتّیالامکان بیخطا و مطابق حقیقت و جامع حقوق دولت جلیله بوده از هیچ بابت محتمل ایراد و تعرّض نباشد، فرضاً اگر هم بشود، به جواب آن از روی قاعده به خواست خدا مقتدر باشم. بهاینجهت ممکن نشد لایحهٔ خود را زودتر از درویشپاشا تهیه کنم؛ اگر قریب بیست روز دیرتر شد، باز به نسبت اسباب کار طرفین، کمترین خیلی زودتر از او تمام نمودهام. این فقره، حقاً و انصافاً نباید اسباب شکایت سفیرکبیر انگلیس و محمول به تعویق کار بشود. چون مینای شکایت او راجع به پروتوقول مجالس آخری است، معلوم میشود دیری ختام لایحه موجب شکایت نیست و در پروتوقول همچنان که تا حال البته به واسطهٔ حسنبیک به لحاظ مبارک مشرف شده است، چیزی که دلیل تعویقجویی این طرف بشود نیست، حتی ملاحظات کمترینان برای زود گذشتن کار به حدّی است که درویشپاشا خواست مذاکرات فقرهٔ محمّره و زهاب به آخر بماند، کمترینان به احتیاط اینکه مبادا آخراً باز اسباب تعویقی برای مذاکره آنها فراهم آید، به مجزّی شدن آنها از چرگ مذاکرهٔ کلیهٔ حدود راضی نشده به شرط مجزّی نبودن قبول کردیم و برای اینکه مجزّی نشود، داخل لایحهٔ خود نمودیم که آخراً قرائت شود؛ با همهٔ این تفاصیل، باز محرمانه عرض میکنم که گویا شکایت ایشان اگرچه آشکارا نمیگوید، باطناً راجع به همین ادخال فقرهٔ محمّره و زهاب خواهد بود که به یک معنی غیرمستقیم به خطّ طرّاحی مأمورین واسطه در مجالس محمّره و زهاب برمیخورد، ولی کمترین به اقتضای تکلیف مأموریّتی خود و به خواست خدا به جواب آن حاضرم، چرا که بهقدر مقدور به رعایت اطراف مسأله و کمال احتیاط و بیغرضی تیری که از استقامت مطلوب بیرون نرود، به تاریکی انداختهام، اگر به نشان آید، نعمالمطلوب و الّا علیالظاهر محل هیچ ایرادی نمیتواند شود. فی سلخ شهر ربیعالاول ۹۳. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 4/223)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
لايحهٔ سرحدّیهٔ خودمان که به جهت سهولت خواندن مأمورین واسطه طبع میشد، و بدین جهت فرستادن آن به صحابت محمدحسنبیک چاپار میّسر نگردید، اینک لفاً تقدیم حضور مبارک میشود. پس از ملاحظه و موازنهٔ آن با لایحهٔ مأمور عثمانی تفاوت خیالات طرفین در سرعت حُسنانجام این کار معلوم رأی انور خواهد شد. اکنون نزدیک چهار ماه است منتظریم که مأمورین واسطه هم تدقیقات لازمه را به عمل آورده رأی خودشان را متّحد و به انعقاد مجلس اخبار کنند.
در خصوص را پورت سفیرکبیر انگلیس که حاوی شکایت از اشکالتراشی و تعویق کار نمودن کمترینان بوده است، جناب معینالملک جواب مخصوص جداگانه عرض کرده است که اگر تنسیب فرمایند، سوادی از آن به سفارت انگلیس مقیم طهران داده شود. کمترین نیز مختصراً عرض میکند که هیچوقتی خیال تعویق و ابراز اسباب اشکالی از طرف کمترینان نشده است و همیشه در تهیهٔ کار و اظهار حُسن موافقت سبقت به مأمور عثمانی داشته و بارها هم برای مهیّا شدن کار او منتظر گشتهایم، فقط در تحریر لایحهٔ سرحدّیه که از طرف بابعالی "ابر و باد و مه و خورشید و فلک" مشغول مدد درویش پاشا و تهیهٔ کار او بودند، مجالس شوری منعقد میشد و مهندسهایی که در "گردش [حدود]" همراه درویشپاشا بود به او معاونت مینمودند، حتّی یکی دائماً بدون سمت اعضائیّت قومسيون محض مزید اطلاعات فوریهٔ درویشپاشا در مجالس نیز حاضر میشود. او لایحهٔ خود را قریب بیست روز پیشتر تمام نموده، کمترین که نه از اصل مهندس بودم، و نه در ایّام گردش حدود سوای منشیگری و تحریر نوشتجات سمت مأموریّتی دیگر که مقتضی ضبط و احاطهٔ تمامی ملزومات کار امروزی بوده باشد داشتم، فقط به اقتضای غیرت چاکری و نمکپرودگی دولت و ملت اکتفا به انجام تکالیف منشیگری ننموده بهقدر استطاعت خود و مساعدت وقت اطلاعاتی تحصیل و ضبط نموده بودم که امروز از روی آن و قید و ثبت سایر مأموران گردش حدود غیره میبایست بهقدر معادلهٔ پیشبینی و اهتمامات مجالس شور بابعالی و سایر اسباب کار درویشپاشا سعی و تعمّق نموده به استصواب جناب معینالملک به نوعی به روی کاغذ گذارم که حتّیالامکان بیخطا و مطابق حقیقت و جامع حقوق دولت جلیله بوده از هیچ بابت محتمل ایراد و تعرّض نباشد، فرضاً اگر هم بشود، به جواب آن از روی قاعده به خواست خدا مقتدر باشم. بهاینجهت ممکن نشد لایحهٔ خود را زودتر از درویشپاشا تهیه کنم؛ اگر قریب بیست روز دیرتر شد، باز به نسبت اسباب کار طرفین، کمترین خیلی زودتر از او تمام نمودهام. این فقره، حقاً و انصافاً نباید اسباب شکایت سفیرکبیر انگلیس و محمول به تعویق کار بشود. چون مینای شکایت او راجع به پروتوقول مجالس آخری است، معلوم میشود دیری ختام لایحه موجب شکایت نیست و در پروتوقول همچنان که تا حال البته به واسطهٔ حسنبیک به لحاظ مبارک مشرف شده است، چیزی که دلیل تعویقجویی این طرف بشود نیست، حتی ملاحظات کمترینان برای زود گذشتن کار به حدّی است که درویشپاشا خواست مذاکرات فقرهٔ محمّره و زهاب به آخر بماند، کمترینان به احتیاط اینکه مبادا آخراً باز اسباب تعویقی برای مذاکره آنها فراهم آید، به مجزّی شدن آنها از چرگ مذاکرهٔ کلیهٔ حدود راضی نشده به شرط مجزّی نبودن قبول کردیم و برای اینکه مجزّی نشود، داخل لایحهٔ خود نمودیم که آخراً قرائت شود؛ با همهٔ این تفاصیل، باز محرمانه عرض میکنم که گویا شکایت ایشان اگرچه آشکارا نمیگوید، باطناً راجع به همین ادخال فقرهٔ محمّره و زهاب خواهد بود که به یک معنی غیرمستقیم به خطّ طرّاحی مأمورین واسطه در مجالس محمّره و زهاب برمیخورد، ولی کمترین به اقتضای تکلیف مأموریّتی خود و به خواست خدا به جواب آن حاضرم، چرا که بهقدر مقدور به رعایت اطراف مسأله و کمال احتیاط و بیغرضی تیری که از استقامت مطلوب بیرون نرود، به تاریکی انداختهام، اگر به نشان آید، نعمالمطلوب و الّا علیالظاهر محل هیچ ایرادی نمیتواند شود. فی سلخ شهر ربیعالاول ۹۳. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 4/223)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
❤1
شیرعلی خان لودی در اوائل قرن دوازدهم هجری در روزگار سلطنت اورنگزیب در هندوستان در کتاب تذکرهٔ مرآةالخیال، در احوال ادیب و مفسّر قرن یازدهم هجری، ملّا شاه (متوفّی ۱۰۷۰)، و آرای عرفانی او در تفسیر آیات قرآن (ص۱۱۴)، مینگارد:
ملّا در زمان اقامت کشمیر تفسیر قرآن به زبان اهل تصوّف شروع نموده بود و مدار آن را مطلقاً بر تأویل گذاشته، امّا زیاده از یک سیپارهٔ اوّل نوشتن فرصت نیافت، از آن جمله شرح یک آیه که از عجایبات توان گفت، بر سبیل نقل در این اوراق ثبت میگردد:
«ختم اللّه علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غِشاوةٍ و لهم عذابٌ عظیم».
ظاهر معنی این آیه که جمهور مفسّران نوشتهاند، آن است که نزول این آیه در شأن مشرکان است، یعنی مُهر نهاده است خدای بر دلهای ایشان تا بیان حق، فهم نمیکنند، و به گوشهای ایشان تا سخن حق نمیشنوند، و به دلهای ایشان پوششی هست تا راه حقّ نمیبینند و مر ایشان راست از روی استحقاق عذابی بزرگ.
و ملّاشاه در تأویلات خود آورده که این آیه میباید در شأن اولیاءاللّه باشد، و معنیاش چنین بوَد که «ختم اللّه علی قلوبهم» مُهر نهاد خدای تعالی بر دلهای اولیاء خود تا ساحت آن فضای باصفا که به حکم «قلب المؤمن عرش اللّه تعالی» که هر یکی بارگاه کبریائیست از خس و خاشاکِ وسواسِ نفسانی و غبار کدورتِ هواجِس شیطانی پاک میباشند؛ «و علی سمعهم»، و بر گوشهای ایشان که دریچههای شهرستان قلعهٔ تناند تا از دخل کلمات لاطائل مسدود میمانند؛ «و علی ابصارهم غشاوة»، و بر بصرهای ایشان پرده است از سُرادِقِ عظمت و جلال و جِلبابِ حُسن لایزال که در تماشای آن به جمال ناسوت و ملکوت نظر نمیگمارند؛ «و لهم عذابٌ عظیم»، و مر ایشان راست شربتهای بزرگ در مزه و حلاوت؛ إنتهیٰ کلامه.
در این مقام، ملّاشاه «عذاب» را از عَذْب گرفته که به معنی آب صاف شیرین آید.
گزینش از محمدرضا ابویی مهریزی
@mirasmaktoob
.
ملّا در زمان اقامت کشمیر تفسیر قرآن به زبان اهل تصوّف شروع نموده بود و مدار آن را مطلقاً بر تأویل گذاشته، امّا زیاده از یک سیپارهٔ اوّل نوشتن فرصت نیافت، از آن جمله شرح یک آیه که از عجایبات توان گفت، بر سبیل نقل در این اوراق ثبت میگردد:
«ختم اللّه علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غِشاوةٍ و لهم عذابٌ عظیم».
ظاهر معنی این آیه که جمهور مفسّران نوشتهاند، آن است که نزول این آیه در شأن مشرکان است، یعنی مُهر نهاده است خدای بر دلهای ایشان تا بیان حق، فهم نمیکنند، و به گوشهای ایشان تا سخن حق نمیشنوند، و به دلهای ایشان پوششی هست تا راه حقّ نمیبینند و مر ایشان راست از روی استحقاق عذابی بزرگ.
و ملّاشاه در تأویلات خود آورده که این آیه میباید در شأن اولیاءاللّه باشد، و معنیاش چنین بوَد که «ختم اللّه علی قلوبهم» مُهر نهاد خدای تعالی بر دلهای اولیاء خود تا ساحت آن فضای باصفا که به حکم «قلب المؤمن عرش اللّه تعالی» که هر یکی بارگاه کبریائیست از خس و خاشاکِ وسواسِ نفسانی و غبار کدورتِ هواجِس شیطانی پاک میباشند؛ «و علی سمعهم»، و بر گوشهای ایشان که دریچههای شهرستان قلعهٔ تناند تا از دخل کلمات لاطائل مسدود میمانند؛ «و علی ابصارهم غشاوة»، و بر بصرهای ایشان پرده است از سُرادِقِ عظمت و جلال و جِلبابِ حُسن لایزال که در تماشای آن به جمال ناسوت و ملکوت نظر نمیگمارند؛ «و لهم عذابٌ عظیم»، و مر ایشان راست شربتهای بزرگ در مزه و حلاوت؛ إنتهیٰ کلامه.
در این مقام، ملّاشاه «عذاب» را از عَذْب گرفته که به معنی آب صاف شیرین آید.
گزینش از محمدرضا ابویی مهریزی
@mirasmaktoob
.
❤1👍1
جناب سپهسالار اعظم که در معنی بهعنوان جواب نوشتجات مسطورهٔ من از نمرهٔ ۱۵ تا ۱۸ مرقوم فرمودهاند، به تاریخ ۱۶ جمادیالآخر سنهٔ ۹۳.
اگرچه این سفر و مأموریّت شما خیلی به طول انجامید و زحمت زیاد کشیدید و جناب فخامتنصاب معینالملک مدارج زحمات و غیرت و دولتخواهی و وطنپرستی شما را در نوشتجات محرمانه و رسمانهٔ خود همواره نگاشته و من کاملاً از زحمات شما مستحضر و از رنجی که در کار تحدید حدود میبرید با خبرم و انشاءالله ثمر این زحمات را خواهید دید، لکن چیزی که لازم است این است که حالا که کار به این درجه رسیده و زحمتی کشیدهاید باید درین موقع دنبالهٔ کار را از دست نداد و اصرار و ایستادگی کرد که به یک جایی ختم شود. در حقیقت، همان تهمت تأخیر در دادن لایحهٔ آخری را که به مأمورین ما زدهاند، حقّ صریح میدهد که باید درجه[ای که] مقدور شود، در ختم و انجام این کار ابرام و اصرار به عمل آید.
مراتب را به جناب فخامتنصاب معینالملک نوشتهام، منتظرم که انشاءالله تعالی چنانچه درین کار اقدام شده بهزودی درین موقع قرین اختتام گردد و موقع به این مساعدی از دست نرفته از برای ما غیر از افسوس چیزی باقی نماند. وقت غیرت و هنگام ادراک فرصت است. مأمور هم از شما تربیت یافتهتر نمیشود، حالا دولت صرفه[ای] نبرد، کی خواهد برد؟ (میرزا محبّعلیخان، 1404: 30/229)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
اگرچه این سفر و مأموریّت شما خیلی به طول انجامید و زحمت زیاد کشیدید و جناب فخامتنصاب معینالملک مدارج زحمات و غیرت و دولتخواهی و وطنپرستی شما را در نوشتجات محرمانه و رسمانهٔ خود همواره نگاشته و من کاملاً از زحمات شما مستحضر و از رنجی که در کار تحدید حدود میبرید با خبرم و انشاءالله ثمر این زحمات را خواهید دید، لکن چیزی که لازم است این است که حالا که کار به این درجه رسیده و زحمتی کشیدهاید باید درین موقع دنبالهٔ کار را از دست نداد و اصرار و ایستادگی کرد که به یک جایی ختم شود. در حقیقت، همان تهمت تأخیر در دادن لایحهٔ آخری را که به مأمورین ما زدهاند، حقّ صریح میدهد که باید درجه[ای که] مقدور شود، در ختم و انجام این کار ابرام و اصرار به عمل آید.
مراتب را به جناب فخامتنصاب معینالملک نوشتهام، منتظرم که انشاءالله تعالی چنانچه درین کار اقدام شده بهزودی درین موقع قرین اختتام گردد و موقع به این مساعدی از دست نرفته از برای ما غیر از افسوس چیزی باقی نماند. وقت غیرت و هنگام ادراک فرصت است. مأمور هم از شما تربیت یافتهتر نمیشود، حالا دولت صرفه[ای] نبرد، کی خواهد برد؟ (میرزا محبّعلیخان، 1404: 30/229)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
نمرهٔ ۱۹: به جناب اجل اشرفِ امجد، مشیرالدوله، سپهسالار و وزیر امور خارجه، مورخهٔ جمعه ۲۸ شهر رجبالخیر سنهٔ ۱۲۹۳ به صحابت چاپار انگلیس.
[...] از بدبختی فدوی، هیچیک از سوادها و اوراقِ مزبوره به صحابت حسنبیک بروز نکرد، سهل است در ضمن تعلیقهجاتِ مبارکه بههیچوجه اشاره و اشعاری هم در این باب نشده گویا استدعای التفاتی که در حقّ خود برای ترمیم خسارت احتراق اسبابهای خویش در ضمن عرایض مزبوره نموده بودم، باعث عدم توجه اولیای دولت علیّه به کلیهٔ عرایض مزبوره گردیده کلیةً لاجواب مانده بود. البته هر چه مقتضای رأی انور اولیای دولت علیّه بوده باشد، محض حکمت و عین صلاح دولت خواهد بود. فدوی را در این باب یارای جسارتی نیست، ولی از عرض این فقره لابدّ است که امثال ما بندگان به مثابهٔ چرخ نجّاری هستیم که حرکت و سکون ما و حصول نتیجه به مقصوده از این چرخ بسته به شدّت و ضعف مدد بخارات انفاس قدسیّهٔ اولیای دولت علیه است و بدین جهت هرچه کافیتر و در امور راجع به مأموریّت خود با اطلاعتر هم بوده باشیم، باز به هر آنی محتاج هزار نوع تقویت فعلی و قولی و جسمانی و روحانی جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله – و فراخور اقتضای مسئله و حالت وقت، محتاج اسباب پیشرفت کار و تحصیل آلت مدافعه هستیم که هر چه از این بابت کسر و مضایقه شود، به همان قیاس از اختیار صرفه و غبطهٔ کار محروم و مغبون خواهیم بود. ملاحظهٔ این معنی، از جمله مواد راجع به اولیای دولت علیّه است، دخلی به عالم عبودیّت فدوی و تکالیف چاکری ما بندگان ندارد. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 3/232)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
[...] از بدبختی فدوی، هیچیک از سوادها و اوراقِ مزبوره به صحابت حسنبیک بروز نکرد، سهل است در ضمن تعلیقهجاتِ مبارکه بههیچوجه اشاره و اشعاری هم در این باب نشده گویا استدعای التفاتی که در حقّ خود برای ترمیم خسارت احتراق اسبابهای خویش در ضمن عرایض مزبوره نموده بودم، باعث عدم توجه اولیای دولت علیّه به کلیهٔ عرایض مزبوره گردیده کلیةً لاجواب مانده بود. البته هر چه مقتضای رأی انور اولیای دولت علیّه بوده باشد، محض حکمت و عین صلاح دولت خواهد بود. فدوی را در این باب یارای جسارتی نیست، ولی از عرض این فقره لابدّ است که امثال ما بندگان به مثابهٔ چرخ نجّاری هستیم که حرکت و سکون ما و حصول نتیجه به مقصوده از این چرخ بسته به شدّت و ضعف مدد بخارات انفاس قدسیّهٔ اولیای دولت علیه است و بدین جهت هرچه کافیتر و در امور راجع به مأموریّت خود با اطلاعتر هم بوده باشیم، باز به هر آنی محتاج هزار نوع تقویت فعلی و قولی و جسمانی و روحانی جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله – و فراخور اقتضای مسئله و حالت وقت، محتاج اسباب پیشرفت کار و تحصیل آلت مدافعه هستیم که هر چه از این بابت کسر و مضایقه شود، به همان قیاس از اختیار صرفه و غبطهٔ کار محروم و مغبون خواهیم بود. ملاحظهٔ این معنی، از جمله مواد راجع به اولیای دولت علیّه است، دخلی به عالم عبودیّت فدوی و تکالیف چاکری ما بندگان ندارد. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 3/232)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
جناب مستطاب سپهسالار اعظم و وزیر امور خارجه در جواب نوشتجات من، مورخ ۱۸ شهر شعبان ۱۲۹۳.
پاکت شما رسید، صورت لایحه را هم که نوشته بودید دیدم. آفرین بر شما بسیار خوب و جامع و با ملاحظهٔ اطراف نوشته بودید، محلّ کمال تحسین است. قدر و قیمت این زحمت شما را من کاملاً میدانم. انشاءالله بلااثر نخواهد ماند. بعضی نوشتجات را که خواسته بودید از دفتر وزارت امور خارجه برای شما ارسال شود، به مقربالخاقان رئیس سپرده بودم حاضر نمایند، گویا حاضر نشده، مخصوصاً تأکید اکید نمودم که زودتر حاضر نمایند [و] با اولین وسیله از برای شما خواهم فرستاد که اسباب تعطیل کار نشود. اما این مأموریّت مستر کمبل به بلغارستان و غیره خیلی باعث تعویق کار میشود، تا او مراجعت نماید آیا حالت عثمانیها در چه درجه باشد، موافقت بکنند یا فیالجمله خود را فارغ دیده انواع اشکالات به میان اندازند.
هرگاه مقدور میشد و طوری میکردند که اگر لابداً او میرود، دیگری به جایِ او مأموریّت میدادند که این کار به چالاکی و خوبی میگذشت، عجب نعمتی بود. درین باب، با جناب معینالملک یک مشورت درستی کرده نتیجهٔ خیالات خودتان را با تلغراف به من اطلاع دهید. در باب مخارج شما هم آسوده باشید نمیگذارم دیر شود و باعث زحمت شما شود. انشاءالله به شما خواهم رسانید. همواره مترصّدم مجالس حالات را، در ضمن سلامتی خود قلمی دارید. زیاده زحمت نداد. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 5/234)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
پاکت شما رسید، صورت لایحه را هم که نوشته بودید دیدم. آفرین بر شما بسیار خوب و جامع و با ملاحظهٔ اطراف نوشته بودید، محلّ کمال تحسین است. قدر و قیمت این زحمت شما را من کاملاً میدانم. انشاءالله بلااثر نخواهد ماند. بعضی نوشتجات را که خواسته بودید از دفتر وزارت امور خارجه برای شما ارسال شود، به مقربالخاقان رئیس سپرده بودم حاضر نمایند، گویا حاضر نشده، مخصوصاً تأکید اکید نمودم که زودتر حاضر نمایند [و] با اولین وسیله از برای شما خواهم فرستاد که اسباب تعطیل کار نشود. اما این مأموریّت مستر کمبل به بلغارستان و غیره خیلی باعث تعویق کار میشود، تا او مراجعت نماید آیا حالت عثمانیها در چه درجه باشد، موافقت بکنند یا فیالجمله خود را فارغ دیده انواع اشکالات به میان اندازند.
هرگاه مقدور میشد و طوری میکردند که اگر لابداً او میرود، دیگری به جایِ او مأموریّت میدادند که این کار به چالاکی و خوبی میگذشت، عجب نعمتی بود. درین باب، با جناب معینالملک یک مشورت درستی کرده نتیجهٔ خیالات خودتان را با تلغراف به من اطلاع دهید. در باب مخارج شما هم آسوده باشید نمیگذارم دیر شود و باعث زحمت شما شود. انشاءالله به شما خواهم رسانید. همواره مترصّدم مجالس حالات را، در ضمن سلامتی خود قلمی دارید. زیاده زحمت نداد. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 5/234)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
نمرهٔ ۲۰، به جناب مشیرالدوله، وزیر امور خارجه و سپهسالار اعظم، مورخهٔ ۲۵ شهر شوال ۱۲۹۳، به صحابت حسنبیک چاپار سفارت سنیّه به انضمام پاکت میرزا يعقوبخان.
رقيمجات مبارکه که هر یک مشعر توجهات علیّهٔ جناب مستطاب اشرف امجد عالی و جالب همه جوره امیدواری بوده زیارت شده موجب مزید سربلندی گردید. ولی با همهٔ اینها، تلغرافی که این روزها در خصوص مقرّری مأموریّت فدوی به جناب معینالملک رسید، فقط مشعر وعدهٔ ایصال قدری از مقرّری بود و بس؛ این معنی موجب مزید حیّرت گردید. جناب مستطاب عالی - دام اجلاله - کمال آگاهی و بلدیّت را به جانب فدوی از عهد قدیم داشته و دارند و از فقرهٔ حریقزدگی نیز مستحضرند، وعدهٔ كریمانهٔ تلافی و التفاتی هم درین باب فرمودهاند و بهتر میدانند که فدوی خود استطاعت اصلاح این مقوله خسارت فوقالطّاقه را ندارد، مگر به واسطهٔ مکرّمت و التفات اولیای دولت علیّه، چرا که امسال، درست چهل سال است که فدوی در سلک چاکری دولت علیّه منسلک و مشغول خدمت است و اغلبِ عمر خود را در سفرهای طولانی و خدمات پرزحمت و بیمزد و منّت گذرانیده و نصف بدن خود را در راه دولت تصدّق کرده، با نصف باقی که حکم نیمجانی بیش ندارد، باز به مقتضای غیرت فطری و عبودیّت خالص، زندگی و دوندگی مینماید و کمال حیات خود را در خدمت دولت و ملّت دانسته بههیچوجه فتوری بر خود راه نداده، ولی از بدبختی چنین بوده است که همچوقتی به مأموریّتی موفق نشده است که سوای مقرّری معین دولتی مداخل مشروع جداگانه داشته باشد که اندوخته برای خود نموده در همچو مواقع بتواند متحمل خسارت فوقالعاده و فوقالطاقّه بشود. مقرّری هم همیشه به حدّی بوده است که اگر غیرفدوی بود قادر به کفایت معاش يوميّهٔ خود هم نمیتوانست بشود.
با این تفاصیل، اگر اولیای دولت علیّه واقعاً تلافی این مقوله خسارت فدوی را آن هم با وجود وعدهٔ صريح جناب مستطاب اشرف امجد عالی، وانگهی در همچو مأموریتی که اهمّ مأموریّتها و مدار صلح و جنگ دولت علیّه است، و حفظ حالت فدوی در انظار خارجه هم یکی از ملاحظات لازمهٔ آن میباشد، تنسیب نفرمایند، پس در حقّ احدی ظهور هیچگونه لطف و احسان دولت را تجویز نخواهند فرمود، و الّا استثنای فدوی تنها ازین مکرمت عمومی چه تفاوت حسنه به حالت دولت و اولیای دولت علیّه خواهد داشت بهجز پریشانی و استیصال فدوی و اختلال حواس فدوی آنهم در موقعی که هر آنی محتاج توجّهات حسنهٔ اولیای دولت علیّه است، حالا که جناب مستطاب اشرف امجد عالی با همهٔ این تفاصیل درین آخر سال تنها به وعدهٔ ايصال مقرری آنهم به وعده ایصال قدری از آن اکتفا میفرمایند، بهتر از همه معلوم رأی انور است که این معنی بههیچوجه وسیلهٔ آسودگی و بهبودی معاش حالیّه و آتیهٔ فدوی و رسیدگی طلب طلبکار نمیتواند شد، مگر اینکه قدری هم به ماخولیا و پریشانی حواس فدوی و نقصان اعتبار طلبکار و تعجیل و اصرار او به تقاضای طلب خود میافزاید. این هم سهل است در همچو موقعی که باید اعتقاد دولت عثمانی و دولتین واسطه چنین باشد که در دنبال فدوی در امتداد خطّ حدود سرنیزههای پشتسرهم برای استیفای حقوق دولت علیّه مهیّا و حاضر است، این معنی یک نوع اعلانی میشود به عدم قدرت دولت علیّه به نگاهداری یک مأمور تنها تا چه رسد به سرنیزههای موهومی و سوءتأثیر این حالت، معلوم است که به چه پایه مایهٔ جرئت عثمانی و فتور دولتین واسطه و ظهور اشکالات غیرمترقبه و نُکس پیشرفت این مأموریّت میتواند شد. یکی از ملاحظات فدوی که همیشه عرض کرده است، بدترین حالتها برای فدوی، حالتی است که خود را در خصوص رسیدگی مقرّری مجبور به عرض و اصراری مشاهده نماید. پریشانی و تشویش همین معنی است که مایهٔ جسارت مدّعی و فتور واسطه و نُکس پیشرفت مأموریت است.
زیاد برین احتیاج به جسارت فدوی نیست، جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله - به همهٔ نتایج سوءمترتّبه به این حالات بهتر از همه ملتفت میباشند. استدعا دارم هیچوقتی التفات و توجّه خود را در حقّ فدوی مضایقه نفرموده گرفتار این مقوله پریشانیها و تشویشها نفرمایند که بدون توجّهات عليّهٔ جناب مستطاب اشرف امجد عالی همهٔ سعیها باطل و همه اجرها ضایع است. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 7/235)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
رقيمجات مبارکه که هر یک مشعر توجهات علیّهٔ جناب مستطاب اشرف امجد عالی و جالب همه جوره امیدواری بوده زیارت شده موجب مزید سربلندی گردید. ولی با همهٔ اینها، تلغرافی که این روزها در خصوص مقرّری مأموریّت فدوی به جناب معینالملک رسید، فقط مشعر وعدهٔ ایصال قدری از مقرّری بود و بس؛ این معنی موجب مزید حیّرت گردید. جناب مستطاب عالی - دام اجلاله - کمال آگاهی و بلدیّت را به جانب فدوی از عهد قدیم داشته و دارند و از فقرهٔ حریقزدگی نیز مستحضرند، وعدهٔ كریمانهٔ تلافی و التفاتی هم درین باب فرمودهاند و بهتر میدانند که فدوی خود استطاعت اصلاح این مقوله خسارت فوقالطّاقه را ندارد، مگر به واسطهٔ مکرّمت و التفات اولیای دولت علیّه، چرا که امسال، درست چهل سال است که فدوی در سلک چاکری دولت علیّه منسلک و مشغول خدمت است و اغلبِ عمر خود را در سفرهای طولانی و خدمات پرزحمت و بیمزد و منّت گذرانیده و نصف بدن خود را در راه دولت تصدّق کرده، با نصف باقی که حکم نیمجانی بیش ندارد، باز به مقتضای غیرت فطری و عبودیّت خالص، زندگی و دوندگی مینماید و کمال حیات خود را در خدمت دولت و ملّت دانسته بههیچوجه فتوری بر خود راه نداده، ولی از بدبختی چنین بوده است که همچوقتی به مأموریّتی موفق نشده است که سوای مقرّری معین دولتی مداخل مشروع جداگانه داشته باشد که اندوخته برای خود نموده در همچو مواقع بتواند متحمل خسارت فوقالعاده و فوقالطاقّه بشود. مقرّری هم همیشه به حدّی بوده است که اگر غیرفدوی بود قادر به کفایت معاش يوميّهٔ خود هم نمیتوانست بشود.
با این تفاصیل، اگر اولیای دولت علیّه واقعاً تلافی این مقوله خسارت فدوی را آن هم با وجود وعدهٔ صريح جناب مستطاب اشرف امجد عالی، وانگهی در همچو مأموریتی که اهمّ مأموریّتها و مدار صلح و جنگ دولت علیّه است، و حفظ حالت فدوی در انظار خارجه هم یکی از ملاحظات لازمهٔ آن میباشد، تنسیب نفرمایند، پس در حقّ احدی ظهور هیچگونه لطف و احسان دولت را تجویز نخواهند فرمود، و الّا استثنای فدوی تنها ازین مکرمت عمومی چه تفاوت حسنه به حالت دولت و اولیای دولت علیّه خواهد داشت بهجز پریشانی و استیصال فدوی و اختلال حواس فدوی آنهم در موقعی که هر آنی محتاج توجّهات حسنهٔ اولیای دولت علیّه است، حالا که جناب مستطاب اشرف امجد عالی با همهٔ این تفاصیل درین آخر سال تنها به وعدهٔ ايصال مقرری آنهم به وعده ایصال قدری از آن اکتفا میفرمایند، بهتر از همه معلوم رأی انور است که این معنی بههیچوجه وسیلهٔ آسودگی و بهبودی معاش حالیّه و آتیهٔ فدوی و رسیدگی طلب طلبکار نمیتواند شد، مگر اینکه قدری هم به ماخولیا و پریشانی حواس فدوی و نقصان اعتبار طلبکار و تعجیل و اصرار او به تقاضای طلب خود میافزاید. این هم سهل است در همچو موقعی که باید اعتقاد دولت عثمانی و دولتین واسطه چنین باشد که در دنبال فدوی در امتداد خطّ حدود سرنیزههای پشتسرهم برای استیفای حقوق دولت علیّه مهیّا و حاضر است، این معنی یک نوع اعلانی میشود به عدم قدرت دولت علیّه به نگاهداری یک مأمور تنها تا چه رسد به سرنیزههای موهومی و سوءتأثیر این حالت، معلوم است که به چه پایه مایهٔ جرئت عثمانی و فتور دولتین واسطه و ظهور اشکالات غیرمترقبه و نُکس پیشرفت این مأموریّت میتواند شد. یکی از ملاحظات فدوی که همیشه عرض کرده است، بدترین حالتها برای فدوی، حالتی است که خود را در خصوص رسیدگی مقرّری مجبور به عرض و اصراری مشاهده نماید. پریشانی و تشویش همین معنی است که مایهٔ جسارت مدّعی و فتور واسطه و نُکس پیشرفت مأموریت است.
زیاد برین احتیاج به جسارت فدوی نیست، جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله - به همهٔ نتایج سوءمترتّبه به این حالات بهتر از همه ملتفت میباشند. استدعا دارم هیچوقتی التفات و توجّه خود را در حقّ فدوی مضایقه نفرموده گرفتار این مقوله پریشانیها و تشویشها نفرمایند که بدون توجّهات عليّهٔ جناب مستطاب اشرف امجد عالی همهٔ سعیها باطل و همه اجرها ضایع است. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 7/235)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
بازنشر دیوان حافظ با تصحیح رشید عیوضی
انتشارات امیرکبیر نشست دورِ کتاب خود را به مناسبت بزرگداشت روز حافظ به رونمایی بازنشر کتاب دیوان حافظ با تصحیح رشید عیوضی، اختصاص داد.
https://mirasmaktoob.com/بازنشر-دیوان-حافظ-با-تصحیح-رشید-عیوضی/
انتشارات امیرکبیر نشست دورِ کتاب خود را به مناسبت بزرگداشت روز حافظ به رونمایی بازنشر کتاب دیوان حافظ با تصحیح رشید عیوضی، اختصاص داد.
https://mirasmaktoob.com/بازنشر-دیوان-حافظ-با-تصحیح-رشید-عیوضی/
نمرهٔ ۲۲: وکلای دولت عثمانی اگرچه در خلع سلطان عبدالعزیز و تبدیل محمود و ندیمپاشا، صدراعظم سابق، و تغییر پولتیک آنها که مناسب مماشات با روسیه بود خبط کرده دولت عثمانی را دچار غبن و خسارت کلیّه و ملکیّه و مالیّه و نفوسیّهٔ غیرقابل تلافی نمودند.
[...] هزار افسوس که قبل از وقت هیچگونه تدارکی برای جلب منافع حرکت و سکون همچو روزی نکردهایم و عرایض هر چه دیدهبان و نگهبانی که دولت علیّه در خارج داشته است که منجمله عرایض پنج سال قبل فدوی است که در ایّام توقف پشتکوه برای تهیهٔ لوازم همچو روزی عرض کرده است، حمل به فضولی و جسارت گردیده، شایان جلب توجّه اولیای دولت علیّه نگشته فرصت تهیهٔ کافی از دست رفته است، نه توپ کروپ داریم، نه مترالیوز، نه تفنگ سوزنی صنف اوّل (قلیل تفنگی که داریم زیاد از قدر کفایت یک جوق نیست، تا فشنگ آن چقدر و به چه حالت باشد) نه زیاد از قلیل نظام موظّف، قشون دیگر از صنف ردیف و تالی و مستحفظ و غیره که لامحاله اندکی وقوف سربازی و استعمال اسلحه داشته باشند، نه قدرت و اسباب غیرت و تحریض و استمالتی که از اهالی و ایلات ولایتی بهعنوان جهاد یا داوطلبی مسلّح نمائیم، نه صاحبمنصبی که بهعنوان جنگ چنین روزی یعنی رسوم محاربات جدیده مهارت یا اندکی بلدّیت داشته باشند، نه توپچی که به استعمال توپهای جدیدالاختراع واقف و آشنا باشند. قشون حاضر و صاحبمنصبان حاضر ما، خصوصاً توپچیهای ما همگی بهترین قشونها و بکارترین اهل ملّتند، ولی اسلحه و مهمّات و فنون جنگ حالیه ربطی به سابق و فنون قدیمه ندارد؛ اگر به استعمال اسلحه و فنون جديدالاختراع که هرگز ندیده و نشنیدهاند، بلدّیت و مهارتی نداشته باشند، دلیل قدح آنها و نقص و تقصیر آنها نمیتواند شد، تقصیر سرعت حرکت مقتضیات عصر است که هنوز اسم اختراعات جدیده به ایران نرسیده، دولت علیّهٔ ایران و قشون قابل و غیور ایران خود را مجبور به جلب و استعمال آنها مشاهده مینماید.
اینها سهل است که اگر همهٔ اینها را حاضر هم داشته باشیم راه دسترسی نداریم که این ادوات و مهمّات را به سرعتی که باعث فوت فرصت نشود، حسبالاقتضا به محل مقصود برسانیم، اغلب جنگهای حالایی، جنگ توپ تنهاست که مجالی به تفنگ سوزنی هم نمیدهد، به یک حمله و زد و خورد، آن قدر تلف و به تیر توپ و تفنگ هدف میشود که شمارهٔ آن از طرفین از پنجاه و شصت هزار میگذرد. العیاذبالله از اسلحهٔ قدیمه که غیر از اینکه اسباب سوق عسکر خودمان به مسلخ بشود، هیچگونه فایده و حاصلی نخواهد داشت.
با همهٔ این تفاصیل، باز جز اینکه منباب «ما لا يُدرَک كلّهُ لايُترَک كلّه» توجّه معجّلی درین باب مبذول شده به همچو موقعی بهکلّی خالی از تهیه و مورد ضرر غیر قابل تلافی نبوده باشیم، چاره نیست؛ چراکه اسباب تحصیل منفعت دولت علیّه در هر صورت خواه بیطرف بماند، خواه شریک جنگ بشود، منحصر به این است که گرماگرم و به شدّت تمام علىرؤسالاشهاد مشغول تهيّه و تحصیل اسلحه و مهمّات جدیده بشود، چنانکه سایر دول شدهاند که به این واسطه هم بیطرفی قابل اعتنا و لایق اجر و مزدی بوده باشد و هم شراکت جنگ وقع و عُظمی و امید تحصیل منفعتی داشته باشد. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 3/241)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
[...] هزار افسوس که قبل از وقت هیچگونه تدارکی برای جلب منافع حرکت و سکون همچو روزی نکردهایم و عرایض هر چه دیدهبان و نگهبانی که دولت علیّه در خارج داشته است که منجمله عرایض پنج سال قبل فدوی است که در ایّام توقف پشتکوه برای تهیهٔ لوازم همچو روزی عرض کرده است، حمل به فضولی و جسارت گردیده، شایان جلب توجّه اولیای دولت علیّه نگشته فرصت تهیهٔ کافی از دست رفته است، نه توپ کروپ داریم، نه مترالیوز، نه تفنگ سوزنی صنف اوّل (قلیل تفنگی که داریم زیاد از قدر کفایت یک جوق نیست، تا فشنگ آن چقدر و به چه حالت باشد) نه زیاد از قلیل نظام موظّف، قشون دیگر از صنف ردیف و تالی و مستحفظ و غیره که لامحاله اندکی وقوف سربازی و استعمال اسلحه داشته باشند، نه قدرت و اسباب غیرت و تحریض و استمالتی که از اهالی و ایلات ولایتی بهعنوان جهاد یا داوطلبی مسلّح نمائیم، نه صاحبمنصبی که بهعنوان جنگ چنین روزی یعنی رسوم محاربات جدیده مهارت یا اندکی بلدّیت داشته باشند، نه توپچی که به استعمال توپهای جدیدالاختراع واقف و آشنا باشند. قشون حاضر و صاحبمنصبان حاضر ما، خصوصاً توپچیهای ما همگی بهترین قشونها و بکارترین اهل ملّتند، ولی اسلحه و مهمّات و فنون جنگ حالیه ربطی به سابق و فنون قدیمه ندارد؛ اگر به استعمال اسلحه و فنون جديدالاختراع که هرگز ندیده و نشنیدهاند، بلدّیت و مهارتی نداشته باشند، دلیل قدح آنها و نقص و تقصیر آنها نمیتواند شد، تقصیر سرعت حرکت مقتضیات عصر است که هنوز اسم اختراعات جدیده به ایران نرسیده، دولت علیّهٔ ایران و قشون قابل و غیور ایران خود را مجبور به جلب و استعمال آنها مشاهده مینماید.
اینها سهل است که اگر همهٔ اینها را حاضر هم داشته باشیم راه دسترسی نداریم که این ادوات و مهمّات را به سرعتی که باعث فوت فرصت نشود، حسبالاقتضا به محل مقصود برسانیم، اغلب جنگهای حالایی، جنگ توپ تنهاست که مجالی به تفنگ سوزنی هم نمیدهد، به یک حمله و زد و خورد، آن قدر تلف و به تیر توپ و تفنگ هدف میشود که شمارهٔ آن از طرفین از پنجاه و شصت هزار میگذرد. العیاذبالله از اسلحهٔ قدیمه که غیر از اینکه اسباب سوق عسکر خودمان به مسلخ بشود، هیچگونه فایده و حاصلی نخواهد داشت.
با همهٔ این تفاصیل، باز جز اینکه منباب «ما لا يُدرَک كلّهُ لايُترَک كلّه» توجّه معجّلی درین باب مبذول شده به همچو موقعی بهکلّی خالی از تهیه و مورد ضرر غیر قابل تلافی نبوده باشیم، چاره نیست؛ چراکه اسباب تحصیل منفعت دولت علیّه در هر صورت خواه بیطرف بماند، خواه شریک جنگ بشود، منحصر به این است که گرماگرم و به شدّت تمام علىرؤسالاشهاد مشغول تهيّه و تحصیل اسلحه و مهمّات جدیده بشود، چنانکه سایر دول شدهاند که به این واسطه هم بیطرفی قابل اعتنا و لایق اجر و مزدی بوده باشد و هم شراکت جنگ وقع و عُظمی و امید تحصیل منفعتی داشته باشد. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 3/241)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
با افتخار و سپاس از همراهی شما، به خانوادهٔ بزرگ مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب بپیوندید 🌟
📚 برای دسترسی به جدیدترین انتشارات و کتابهای نفیس، به فروشگاه آنلاین ما سر بزنید:
🛒 mirasmaktoob.net
🌐 جهت دنبال کردن اخبار، مقالات و اطلاعیهها، از سایت خبری ما دیدن کنید:
📰 mirasmaktoob.com
📢 همچنین برای دریافت بهروزترین مطالب و اطلاع از تازههای میراث مکتوب، در کانالهای ما عضو شوید:
📍 تلگرام:
https://www.tg-me.com/mirasmaktoob
📍 اینستاگرام:
instagram.com/mirasmaktoob
📍 فیسبوک:
http://facebook.com/mirasmaktoobiran
📍 یوتیوب:
https://youtube.com/@miras.maktoob?si=lFNWwM4iS9RAGsuM
📍 ایتا:
eitaa.com/miras_maktoob
📍 بله:
https://ble.ir/miras_maktoob
📍 آپارات:
https://www.aparat.com/MirasMaktoob
با هم، گامبهگام در راه پاسداری از گنجینههای فرهنگ و تمدن ایرانزمین پیش رویم.
✨یادگارهای مکتوب، زندهکنندهٔ اندیشههای جاودان✨
#میراث_مکتوب #فرهنگ #کتاب #ایران
📚 برای دسترسی به جدیدترین انتشارات و کتابهای نفیس، به فروشگاه آنلاین ما سر بزنید:
🛒 mirasmaktoob.net
🌐 جهت دنبال کردن اخبار، مقالات و اطلاعیهها، از سایت خبری ما دیدن کنید:
📰 mirasmaktoob.com
📢 همچنین برای دریافت بهروزترین مطالب و اطلاع از تازههای میراث مکتوب، در کانالهای ما عضو شوید:
📍 تلگرام:
https://www.tg-me.com/mirasmaktoob
📍 اینستاگرام:
instagram.com/mirasmaktoob
📍 فیسبوک:
http://facebook.com/mirasmaktoobiran
📍 یوتیوب:
https://youtube.com/@miras.maktoob?si=lFNWwM4iS9RAGsuM
📍 ایتا:
eitaa.com/miras_maktoob
📍 بله:
https://ble.ir/miras_maktoob
📍 آپارات:
https://www.aparat.com/MirasMaktoob
با هم، گامبهگام در راه پاسداری از گنجینههای فرهنگ و تمدن ایرانزمین پیش رویم.
✨یادگارهای مکتوب، زندهکنندهٔ اندیشههای جاودان✨
#میراث_مکتوب #فرهنگ #کتاب #ایران
Telegram
مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
کانال اطلاع رسانی و معرفی کتابها و فعالیتها.
نشانی: تهران- خ انقلاب- بین ابوریحان و دانشگاه- ش. ۱۱۸۲ (ساختمان فروردین)- ط. ۲- واحد ۸
شماره تماس: ۶۶۴۹۰۶۱۲
پست الکترونیک: [email protected]
سایت فروش آثار: www.mirasmaktoob.net
نشانی: تهران- خ انقلاب- بین ابوریحان و دانشگاه- ش. ۱۱۸۲ (ساختمان فروردین)- ط. ۲- واحد ۸
شماره تماس: ۶۶۴۹۰۶۱۲
پست الکترونیک: [email protected]
سایت فروش آثار: www.mirasmaktoob.net
👍1
نمرهٔ ۲۹، ایضاً: درین ایامِ انتظار به حُسناتّفاق و به یاری اقبال مصون از زوال همایون، در میان کتابهای عالیپاشا کتابی به دست آوردم که خورشیدپاشا، مستشار حال صدراعظم، در ایّام مأموریّت سرحد که در معیّت درویشپاشا بود، برحسبِ تعليمات بابعالی در خصوص تحقیقات سرحدّیهٔ خودشان نوشته و اسمش را سیاحتنامهٔ حدود گذاشته است. چون از دایرهٔ مأموریّت خود درویشپاشا بیرون آمده است، البته به حدّی معتبر میباشد که گویا خود درویشپاشا نوشته است. چرا که بدون امضا و تصديق او نه تأليف میشد و نه قابل عرضهٔ دولت و لایق قبول عالیپاشا و اعتبار او میتوانست بشود. معادل سیصد نود و نه صفحه است. با اینکه منتهای دقت و استادی را به کار برده که حتّیالأمکان بیان تحقیقات حاصلهٔ خود را به نحوی ادا نماید که به لباس حقوق عثمانیّه مُلبّس و عاری از اعتراف حقوق ایران بوده باشد، باز در اغلب جاها صريحاً و بعض جاها ايهاماً ناطق صحّتِ خطّ استاتوقوی ترسیمی فدویست، فقط در بعض محالات ارومیّه و چهریق و آخُورَک و اباقه قدری از تصدیق صریح خطّ استاتوقوی مزبور تخلّف کرده، ولکن از بعض بیانات سابقه و لاحقهٔ او استدلال میتوان نمود که در محال مزبوره عامداً اغماض و تخلف کرده و خطّ استاتوقوی حقیقی، همان است که فدوی در ضمن لایحهٔ سرحدیهٔ خود ترسیم و به مجلس قومسیون تسلیم نمودهام. رویهم رفته میتوان گفت بهترین اسبابها و با قوّتترین استنادهاست برای اثبات صحّت خط استاتوقوی ترسیمی فدوی.
علىهذا، به دست آمدن آن، وسیله[ای] شد که این ایّام انتظار فدوی به هدر نرفته، سهل است فرصت مغتنمی شد که فدوی به تحریر ملاحظات و محاکماتی در حقّ آن شروع کرده، هر یک بیانات او را که راجع به خطّ حدود بود، با شمارهٔ صفحه عنوان نموده بهطور محاکمه بر بطلان خطّ تکلیفی درویشپاشا و صحّتِ خطّ استاتوقوی ترسیمی خود استدلال کرده در هرجا هم که تخلّف از تصدیق خطّ استاتوقوی ترسیمی فدوی نموده بود، از روی بيانات سايرهٔ خودش اقامهٔ دلایل ساختم که غرضاً تخلف ورزیده و خطّ ترسیمی فدوی صحیح و مطابق واقع است. بدین وُتَیره یک لایحهٔ مفصلی نوشته برای لایحهٔ ثانوی خود که در جواب لایحهٔ سرحدّیهٔ درویشپاشا نوشته بودم (و هنوز به سبب تفرقهٔ مأمورين مجال ارائهٔ آن نشده است) لاحقه قرار دادهام. این روزها، لاحقهٔ مزبوره را به کلّی تمام و پاکنویس شده است. انشاءالله با این نیم بدن و چشم ضعیف، بار دیگر نیز تکرار نظر و احتیاطاً اصلاح مختصر کرده، بعد یک نسخهٔ صحیحی هم از لاحقهٔ مزبوره و هم از لایحهٔ ثانوی معروض (که بعد از فرستادن سواد آن به حضور مبارک اندک اصلاحی شده است) به حضور مبارک ارسال مینمایم و امیدوارم که در نظر انور دقیقهبین جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله - محل قبول یافته تصدیق بفرمائید که ایّام انتظار فدوی به هدر نرفته و روزگاری به بطالت نگذرانده است، و برای مجلس موسومی قومسيون تحديد حدود تحفهٔ معتبری مهیّا داشته است. خداوند توفیقی عطا فرماید که هیچوقتی در نظر انور قدردان جناب مستطاب عالی گرفتار بطالت و کسالت نشویم. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 3/262)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
علىهذا، به دست آمدن آن، وسیله[ای] شد که این ایّام انتظار فدوی به هدر نرفته، سهل است فرصت مغتنمی شد که فدوی به تحریر ملاحظات و محاکماتی در حقّ آن شروع کرده، هر یک بیانات او را که راجع به خطّ حدود بود، با شمارهٔ صفحه عنوان نموده بهطور محاکمه بر بطلان خطّ تکلیفی درویشپاشا و صحّتِ خطّ استاتوقوی ترسیمی خود استدلال کرده در هرجا هم که تخلّف از تصدیق خطّ استاتوقوی ترسیمی فدوی نموده بود، از روی بيانات سايرهٔ خودش اقامهٔ دلایل ساختم که غرضاً تخلف ورزیده و خطّ ترسیمی فدوی صحیح و مطابق واقع است. بدین وُتَیره یک لایحهٔ مفصلی نوشته برای لایحهٔ ثانوی خود که در جواب لایحهٔ سرحدّیهٔ درویشپاشا نوشته بودم (و هنوز به سبب تفرقهٔ مأمورين مجال ارائهٔ آن نشده است) لاحقه قرار دادهام. این روزها، لاحقهٔ مزبوره را به کلّی تمام و پاکنویس شده است. انشاءالله با این نیم بدن و چشم ضعیف، بار دیگر نیز تکرار نظر و احتیاطاً اصلاح مختصر کرده، بعد یک نسخهٔ صحیحی هم از لاحقهٔ مزبوره و هم از لایحهٔ ثانوی معروض (که بعد از فرستادن سواد آن به حضور مبارک اندک اصلاحی شده است) به حضور مبارک ارسال مینمایم و امیدوارم که در نظر انور دقیقهبین جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله - محل قبول یافته تصدیق بفرمائید که ایّام انتظار فدوی به هدر نرفته و روزگاری به بطالت نگذرانده است، و برای مجلس موسومی قومسيون تحديد حدود تحفهٔ معتبری مهیّا داشته است. خداوند توفیقی عطا فرماید که هیچوقتی در نظر انور قدردان جناب مستطاب عالی گرفتار بطالت و کسالت نشویم. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 3/262)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
انتشار نسخۀ دیجیتال دیوان حافظ به زبان تایی
به مناسبت گرامیداشت حافظ شیرازی، نسخه دیجیتال ترجمه تایی دیوان حافظ، به همت رایزنی فرهنگی ایران در تایلند در دسترس قرار گرفت.
https://mirasmaktoob.com/انتشار-نسخۀ-دیجیتال-دیوان-حافظ-به-زبان/
به مناسبت گرامیداشت حافظ شیرازی، نسخه دیجیتال ترجمه تایی دیوان حافظ، به همت رایزنی فرهنگی ایران در تایلند در دسترس قرار گرفت.
https://mirasmaktoob.com/انتشار-نسخۀ-دیجیتال-دیوان-حافظ-به-زبان/
بازسازی مزار اوحدی مراغهای
مزار اوحدی مراغهای، شاعر و عارف نامدار قرن هفتم و هشتم هجری به جاذبه فرهنگی و گردشگری شهر مراغه تبدیل شد.
https://mirasmaktoob.com/بازسازی-مزار-اوحدی-مراغهای/
مزار اوحدی مراغهای، شاعر و عارف نامدار قرن هفتم و هشتم هجری به جاذبه فرهنگی و گردشگری شهر مراغه تبدیل شد.
https://mirasmaktoob.com/بازسازی-مزار-اوحدی-مراغهای/
👌2
از کارگاه درودگری تا محافل علمی / دربارۀ زندگی و آثار سید حسین خدیوجم
مسعود آدینهوند نوشت: سید حسین خدیوجم را میتوان نماد نسل پژوهشگران خودساخته ایران دانست؛ نسلی که بیهیاهو و بیتکیه بر قدرت و ثروت، در خلوت کتابخانهها، میراث فکری این سرزمین را پاس داشتند.
https://mirasmaktoob.com/از-کارگاه-درودگری-تا-محافل-علمی-دربارۀ/
مسعود آدینهوند نوشت: سید حسین خدیوجم را میتوان نماد نسل پژوهشگران خودساخته ایران دانست؛ نسلی که بیهیاهو و بیتکیه بر قدرت و ثروت، در خلوت کتابخانهها، میراث فکری این سرزمین را پاس داشتند.
https://mirasmaktoob.com/از-کارگاه-درودگری-تا-محافل-علمی-دربارۀ/
یک نفر آدم کلهخشکِ ناقابل باعث اضمحلال یک دولت و ملّت بزرگی میتواند شد!
تمامی ایالات روم ایلی و ارمنیّه که پامال این حرکات حربیّه و لگدکوب عساکر طرفین شده و اغلبی ترک ملک و مال نموده بهکلّی متفرق و پریشان گردیدهاند، به سالهای دراز اصلاح حالت آنها و جبرا[ن] این کسور میّسر نخواهد گشت.
این همه مصارف که برای همین محاربه از کیسهٔ دولت و اهالی بیرون رفته و حتماً باید زیاد از تضمینات ادّعایی روسیه بوده باشد، زیرا مخارج روسیه، همه از مقولهٔ صرف و استهلاک است، ولی مصارف عثمانیّه علاوه بر صرف و استهلاک محاربه اغلبی هم بدون صرف و استهلاک عیناً به تصرّف روسیه رسیده است، به قرنها قابل تلافی و ترمیم نخواهد بود.
اینها همه نتیجهٔ خیالات فاسدهٔ یک نفر مدحتپاشایی است که عاید روزگار عثمانیّه شده برای ما ثابت مینماید که یک نفر آدم کلهخشک ناقابل تا به این درجه باعث اضمحلال یک دولت و ملّت بزرگی میتواند شد، حتّی به شکست شاهاسماعیل اول و سلطان سلیم در وقعهٔ چالدران هم که تنگ تواریخ ایران شده است، ازین مقوله و از نتایج کلهخشکی دورمش خان شاملوست که رئیس طوایف شاملو و معتبرترین امراء شاهاسمعیل بود، به تأسی رأی او جنگ میدانی با سلطان سلیم را ترجیح داد، در حالتی که ادوات او توپ و تفنگ بود و ادوات ایران تیغوسنان یا تیروکمان.
و از طرف دیگر، ملاحظهٔ اقدامات بسمارق [بیسمارک] و غارچکوف هم ثابت مینماید که یک نفر نوکر قابل و کاردان نیز باعث احیاء یک دولت و ملت بزرگی میتواند گردید. ازین که خیالات عالیهٔ جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله - همیشه به ضدّ خیالات مدحتپاشا بوده است.
علىهذا، امیدواریم که به خواست خدا درین موقع باریک و زیر سایهٔ همایونی علىاحسنالوجه به تدابیر صائبهٔ احیاء دولت و ملّت موفق آمده سالها و قرنها باعث امن و آسودگی ایران و ایرانیان بشوند موقع کار همین مجالس کنگره یا کنفرانس دول است و بس. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 2/271)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
تمامی ایالات روم ایلی و ارمنیّه که پامال این حرکات حربیّه و لگدکوب عساکر طرفین شده و اغلبی ترک ملک و مال نموده بهکلّی متفرق و پریشان گردیدهاند، به سالهای دراز اصلاح حالت آنها و جبرا[ن] این کسور میّسر نخواهد گشت.
این همه مصارف که برای همین محاربه از کیسهٔ دولت و اهالی بیرون رفته و حتماً باید زیاد از تضمینات ادّعایی روسیه بوده باشد، زیرا مخارج روسیه، همه از مقولهٔ صرف و استهلاک است، ولی مصارف عثمانیّه علاوه بر صرف و استهلاک محاربه اغلبی هم بدون صرف و استهلاک عیناً به تصرّف روسیه رسیده است، به قرنها قابل تلافی و ترمیم نخواهد بود.
اینها همه نتیجهٔ خیالات فاسدهٔ یک نفر مدحتپاشایی است که عاید روزگار عثمانیّه شده برای ما ثابت مینماید که یک نفر آدم کلهخشک ناقابل تا به این درجه باعث اضمحلال یک دولت و ملّت بزرگی میتواند شد، حتّی به شکست شاهاسماعیل اول و سلطان سلیم در وقعهٔ چالدران هم که تنگ تواریخ ایران شده است، ازین مقوله و از نتایج کلهخشکی دورمش خان شاملوست که رئیس طوایف شاملو و معتبرترین امراء شاهاسمعیل بود، به تأسی رأی او جنگ میدانی با سلطان سلیم را ترجیح داد، در حالتی که ادوات او توپ و تفنگ بود و ادوات ایران تیغوسنان یا تیروکمان.
و از طرف دیگر، ملاحظهٔ اقدامات بسمارق [بیسمارک] و غارچکوف هم ثابت مینماید که یک نفر نوکر قابل و کاردان نیز باعث احیاء یک دولت و ملت بزرگی میتواند گردید. ازین که خیالات عالیهٔ جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله - همیشه به ضدّ خیالات مدحتپاشا بوده است.
علىهذا، امیدواریم که به خواست خدا درین موقع باریک و زیر سایهٔ همایونی علىاحسنالوجه به تدابیر صائبهٔ احیاء دولت و ملّت موفق آمده سالها و قرنها باعث امن و آسودگی ایران و ایرانیان بشوند موقع کار همین مجالس کنگره یا کنفرانس دول است و بس. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 2/271)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
بدیهی است که با شوق و زندهدلی قابلیّت و استعداد چاکران بهتر بروز کرده زیادتر وسیلهٔ استفاده دولت میشود!
نمرهٔ ۳۱ ايضاً: میرزا محمدعلی که از خانواده معتبر و خانهزاد دولت علیّه است، قریب پانزده سال است به حکم دولت علیّه چه در لندن تحصیل زبان انگلیسی و فرانسه نموده و چه در جزو سفارت لندن مشغول خدمت بوده علماً وعملاً کاملتر شده است. حقيقةً جوانی با استعداد و با غیرت و مفطور به راستی و صداقت و موافق سليقهٔ جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله - قابل رجوع خدمت [است]، ولی به سبب سرگردانی این یک دو سال گذشته که مقرّری و مواجبی به او نرسیده است، خیلی پریشان و مستأصل گردیده حالا نیز به قرض راه میرود، بسیار حیف است همچو جوانی با این همه مخارج دولت در حقّ او، آخراً ضایع و از حیّز خدمت ساقط شود. اکنون که بر وفق عرض جناب وزیرمختار مقرّر فرمودهاید در جزو سفارت اسلامبول مشغول خدمت شده همان مقرّری که در جزو سفارت لندن داشت عاید او بشود، برای تکمیل التفات، مقرر فرمائید مقرّری او را موافق قرار جناب مستطاب عالی با اقرب وسایل برسانند که هم موجب اصلاح پریشانی او شده با دلِ زنده و شوق کامل مشغول خدمت گردد و هم ضمناً موجب مزید امیدواری جناب وزیرمختار هم بشود. بدیهی است که با شوق و زندهدلی قابلیّت و استعداد چاکران بهتر بروز کرده زیادتر وسیلهٔ استفاده دولت میشود و زندهدلی ما بندگان در زیر سایهٔ همایونی بسته به قدردانی و رعایت جناب مستطاب اشرف امجد عالی است و بس. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 3/272)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
نمرهٔ ۳۱ ايضاً: میرزا محمدعلی که از خانواده معتبر و خانهزاد دولت علیّه است، قریب پانزده سال است به حکم دولت علیّه چه در لندن تحصیل زبان انگلیسی و فرانسه نموده و چه در جزو سفارت لندن مشغول خدمت بوده علماً وعملاً کاملتر شده است. حقيقةً جوانی با استعداد و با غیرت و مفطور به راستی و صداقت و موافق سليقهٔ جناب مستطاب اشرف امجد عالی - دام اجلاله - قابل رجوع خدمت [است]، ولی به سبب سرگردانی این یک دو سال گذشته که مقرّری و مواجبی به او نرسیده است، خیلی پریشان و مستأصل گردیده حالا نیز به قرض راه میرود، بسیار حیف است همچو جوانی با این همه مخارج دولت در حقّ او، آخراً ضایع و از حیّز خدمت ساقط شود. اکنون که بر وفق عرض جناب وزیرمختار مقرّر فرمودهاید در جزو سفارت اسلامبول مشغول خدمت شده همان مقرّری که در جزو سفارت لندن داشت عاید او بشود، برای تکمیل التفات، مقرر فرمائید مقرّری او را موافق قرار جناب مستطاب عالی با اقرب وسایل برسانند که هم موجب اصلاح پریشانی او شده با دلِ زنده و شوق کامل مشغول خدمت گردد و هم ضمناً موجب مزید امیدواری جناب وزیرمختار هم بشود. بدیهی است که با شوق و زندهدلی قابلیّت و استعداد چاکران بهتر بروز کرده زیادتر وسیلهٔ استفاده دولت میشود و زندهدلی ما بندگان در زیر سایهٔ همایونی بسته به قدردانی و رعایت جناب مستطاب اشرف امجد عالی است و بس. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 3/272)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
ما که قدر قطور را نمیدانیم از رسیدن قطور به ایران چه خشنودی و ابتشاری میتوانیم داشت؟
حالت مخلص طوری شده است که از عریضهنگاری خود زیادتر شرمنده و منفعلم تا از عدم عریضهنگاری، چرا که همهاش آه و ناله از نرسیدن مقرّری و شرح احوال پرملالی است که هیچ طبیعتی نمیتواند از عرض و استماع آن متألم نشود تا چه رسد به طبع نازک عالی که به انواع رأفت و عطوفت کامله مفطور است. خدا شاهد است که عرایض فوق را هم به اکراه و انزجار از روی کمال اضطرار عرض کردهام. میفرمائید: "قطور را به دولت علیه دادهاند." گویا منظور عالی تبشیر بنده است. ولی این معنی به درد بنده و تأثر بنده میافزاید تا چه رسد به ابتشار، زیرا ما کسی را نداریم که قدر قطور را بداند، اگر میداشتیم اول قدر بنده را میدانستند که آلت تحصیل قطورم و نمیگذاشتند که از فلاکت و استیصال به جَرَب و پیسی گرفتار شوم تا چه رسد به اینکه گرفتار شدهام و هر چه داد کشیده استدعای چاره مینمایم در محضر هیچ طبیبی و هیچ حکیمی هنوز مظهر هیچگونه توجّهی نشدهام. ما که قدر قطور را نمیدانیم، ما که قدر آلت تحصیل قطور را نمیدانیم، ما که مملکتداری و مردمداری را دوست نمیداریم، یا داریم و نمیدانیم، از رسیدن قطور به ایران چه خشنودی و ابتشاری میتوانیم داشت؟ مگر اینکه به غُصّه و تأثر خود بیفزاییم که به اسباب زحمت دولت افزود و به قیاس شمارهٔ نفوس آنجا به عدّت مأیوسین مرحمت دولت افزود. با این حالات، اگر قطور تنها به ایران نرسیده با تمامی ارمنیّه و کردستان و عراقین و عربستان هم برسد، چه اسباب خشنودی و شعفی برای ما خواهد بود؟ اگر اعمال و افعال ما دلیل قدردانی عربستان، عراقین و کردستان و سایر بوده باشد، دلیل قدردانی محال قطور هم میشود. اگر دلیل قدردانی قطور بوده باشد، دلیل قدردانی آلت تحصیل قطور هم میشود. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 5/304)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.
حالت مخلص طوری شده است که از عریضهنگاری خود زیادتر شرمنده و منفعلم تا از عدم عریضهنگاری، چرا که همهاش آه و ناله از نرسیدن مقرّری و شرح احوال پرملالی است که هیچ طبیعتی نمیتواند از عرض و استماع آن متألم نشود تا چه رسد به طبع نازک عالی که به انواع رأفت و عطوفت کامله مفطور است. خدا شاهد است که عرایض فوق را هم به اکراه و انزجار از روی کمال اضطرار عرض کردهام. میفرمائید: "قطور را به دولت علیه دادهاند." گویا منظور عالی تبشیر بنده است. ولی این معنی به درد بنده و تأثر بنده میافزاید تا چه رسد به ابتشار، زیرا ما کسی را نداریم که قدر قطور را بداند، اگر میداشتیم اول قدر بنده را میدانستند که آلت تحصیل قطورم و نمیگذاشتند که از فلاکت و استیصال به جَرَب و پیسی گرفتار شوم تا چه رسد به اینکه گرفتار شدهام و هر چه داد کشیده استدعای چاره مینمایم در محضر هیچ طبیبی و هیچ حکیمی هنوز مظهر هیچگونه توجّهی نشدهام. ما که قدر قطور را نمیدانیم، ما که قدر آلت تحصیل قطور را نمیدانیم، ما که مملکتداری و مردمداری را دوست نمیداریم، یا داریم و نمیدانیم، از رسیدن قطور به ایران چه خشنودی و ابتشاری میتوانیم داشت؟ مگر اینکه به غُصّه و تأثر خود بیفزاییم که به اسباب زحمت دولت افزود و به قیاس شمارهٔ نفوس آنجا به عدّت مأیوسین مرحمت دولت افزود. با این حالات، اگر قطور تنها به ایران نرسیده با تمامی ارمنیّه و کردستان و عراقین و عربستان هم برسد، چه اسباب خشنودی و شعفی برای ما خواهد بود؟ اگر اعمال و افعال ما دلیل قدردانی عربستان، عراقین و کردستان و سایر بوده باشد، دلیل قدردانی محال قطور هم میشود. اگر دلیل قدردانی قطور بوده باشد، دلیل قدردانی آلت تحصیل قطور هم میشود. (میرزا محبّعلیخان، 1404: 5/304)
مأخذ: میرزا محبّعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
@mirasmaktoob
.