Telegram Web Link
مودت با چه کسانی و چگونه؟

#سرمقاله #روزنامه_جوان

✍️ محمدجواد اخوان


یادداشتی اخیراً از ظریف در اکونومیست منتشر شده که طی آن، طرحی منطقه‌ای با عنوان «مودت» پیشنهاد شده است. طرح ابتکار عمل در برابر تلاش‌های امریکا و رژیم‌صهیونیستی برای اختلاف‌افکنی در منطقه چیز بدی نیست، اما به‌شرط آنکه انتظار ما از چنین ابتکاری واقعاً روشن باشد. به نظر می‌رسد این طرح تغییرنام‌یافته و به‌روزشده همان طرح موسوم به «صلح هرمز» است که پنج سال پیش محمدجواد ظریف در قامت وزیر امور خارجه ارائه کرد.

سرنوشت صلح هرمز چه شد؟ عملاً صرفاً به بهانه آن چند همایش و نشست برگزار شد و هیچ. هرچند با تغییر دولت و در دولت شهید رئیسی، ابتکارات جدیدی برای تعامل و بهبود روابط با کشور‌های عربی شکل گرفت و به نتیجه نرسید، اما اینها ارتباطی با صلح هرمز نداشته و ندارد.

چرا صلح هرمز به نتیجه نرسید؟ دلایل متعددی برای این موضوع می‌توان ارائه کرد: تمرکز اصلی تیم روحانی- ظریف بر برجام بود و عملاً این موضوع بر دیپلماسی منطقه‌ای سایه افکنده بود؛ جلب رضایت کدخدا اولویت داشت و تصور می‌شد که با رضایت کدخدا می‌توان رعایای آن را هم راضی کرد؛ نسبت موضوع مهم مقاومت با این طرح تبیین نشده بود و.... اکنون نیز ممکن است همه یا بخشی از این دلایل همچنان مطرح باشند و هرمز به‌روز شده را  به چالش بکشند.

علاوه بر اینها ابتکارات دیپلماتیک زمانی موفق است که مبتنی بر تجارب عینی و واقعیت‌های میدانی شکل بگیرد. در سه سال اخیر اقدامات متعددی برای تنش‌زدایی میان ایران و برخی کشور‌های عربی، چون عربستان سعودی، امارات و مصر دنبال شده است؛ آیا نباید میزان اثربخشی این اقدامات و نتیجه پرونده همچنان مفتوح میان این کشور‌ها و ایران موردبررسی قرار گیرد؟ چگونه است که هنوز پرونده تلخ فاجعه منا و مسجدالحرام لاینحل مانده و دولت امارات متحده عربی مرتباً نسبت به جزایر ایرانی، ادعای ارضی می‌کند؟ آیا اینکه در پرونده‌های فی‌مابین حداقل شاهد گشایش‌های حداقلی و انعطاف طرف مقابل باشیم، انتظار زیادی است؟

از اینها گذشته تجربه حکومت سابق سوریه هم پیش روی ما است. دولت بشار اسد که مغضوب دولت‌های عربی واقع‌شده بود، بعد از فائق آمدن بر داعش، با امید به جذب سرمایه، به سمت احیای روابط با این کشور‌ها به‌ویژه عربستان و امارات حرکت کرد و حتی امتیازات سیاسی‌ای، چون بستن سفارت یمن متعلق به دولت صنعا در دمشق هم به طرف مقابلش اعطا کرد. نتیجه چه شد؟ نه‌تنها آن حمایت مالی که اسد انتظار داشت، تحقق نیافت، بلکه در عمل جریانات معارضش تقویت شدند و اکنون کشور‌های یادشده از سرنگونی اسد سرخوش‌اند.

از همه اینها مهم‌تر، سرنوشت اصلی‌ترین پرونده منطقه یعنی فلسطین در این میان چه خواهد شد؟ بخشی از کشور‌های عربی رژیم نامشروع صهیونیستی را به رسمیت شناخته‌اند و برخی دیگر با راه‌حل متوهمانه دودولتی در حال قبح‌زدایی از این پروژه هستند. عمده این کشور‌ها به جریانات مقاومت فلسطینی نگرش منفی دارند و برخی حتی با رژیم‌صهیونیستی همکاری‌های امنیتی دارند. چگونه می‌توان انتظار داشت که اینها در حمایت از حقوق ملت فلسطین گام واقعی بردارند؟

تنش‌زدایی با کشور‌های مسلمان منطقه حتماً لازم است و جمهوری اسلامی ایران برای انسجام جهان اسلام به‌ویژه در برابر دشمن صهیونیستی، هزینه‌های بسیاری داده و باز هم خواهد داد.
تنش‌زدایی با کشور‌های اسلامی به‌موازات تقویت مقاومت باید پیش رود، اما این فرایند دو شرط اصلی دارد؛ نخست آنکه باید از هرگونه تصمیمی که به تضعیف مقاومت بینجامد، اجتناب کرد و نباید مسیر نفوذ دشمن اصلی هموار شود. دوم آنکه نباید انتظارات فراواقعی از ابتکارات دیپلماسی مطرح شود. همین بزک‌کنندگان این بلا را بر سر برجام آوردند و حل همه مشکلات را منوط به آن کردند که موجب شکست آن از همان ابتدا شد. به نظر می‌رسد بازهم شاهد چنین وضعیتی هستیم. از طرفی ظریف نیز گرایش و کارنامه مشخصی دارد و نمی‌توان از او که مسئولیت دیپلماتیک هم ندارد، انتظار دیپلماسی همسایگی و منطقه‌ای داشت. از همین ابتدا اگر قرار است ابتکاری با محوریت کسانی که حل همه مسائل را در واشینگتن می‌دانند، شکل گیرد، در موفقیت آن باید به‌صورت جدی تردید کرد.

💠 @mjakhavan
👌1
کدام چهره‌های شاخص در فارس تعاملی حضور دارند؟ (۱)

🔸خبرگزاری فارس چند ماهی است که علاوه بر خروجی رسمی خود یک شبکۀ اجتماعی خبرمحور را هم ایجاد کرده و در آن هر کاربر می‌تواند ضمن تعامل با خبرنگاران و تولیدکننندگان محتوا، اخبار، تحلیل‌ها، مطالبات و نظراتش را در قالب‌های متن و صوت یا ویدیو منتشر کند.

🔸امکان ایجاد حساب کاربری، در چارچوب قوانین کشور برای همۀ سلایق وجود دارد‌ و در این میان چهره‌های شاخصی از حوزه‌های مختلف، اقدام به راه‌اندازی حساب کاربری در فارس تعاملی کرده‌اند و مطالب خود را در قالب های مختلف منتشر می‌کنند.

🔗اینجا تعدادی از این چهره‌ها را به شما کاربران معرفی کنیم که با لمس نام آن‌ها می‌توانید صفحه‌شان را مشاهده کنید:

🖼 حسین شریعتمداری، محمدمهدی اسماعیلی، کامران نجف‌زاده، مهدی فضائلی، یدالله جوانی، سعید صلح میرزایی، مهدی چمران، علی بهادری جهرمی، عبدالله گنجی، حسن عابدینی، عباس سلیمی نمین

🖼 محمدحسین رنجبران، علی خضریان، احسان رستگار، علی مهدیان، محمدعلی رامین، محمدجواد اخوان، مسعود براتی، مهدی خانعلی‌زاده، سعید سیفی.

🔗می‌خواهید بدانید چطور می‌شود در فارس خبر منتشر کرد؟
اینجا را بخوانید
@Farsna
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مسئولان کنسولی ما بیدارند؟

محمدجواد اخوان

#سرمقاله #روزنامه_جوان

انتشار خبر اعدام شش شهروند ایرانی در عربستان سعودی به اتهام قاچاق مواد مخدر بار دیگر موضوع نسبتاً دیرین حقوق کنسولی ایرانیان در خارج از کشور و به‌ویژه کشور‌های منطقه را به جریان انداخت. فارغ از اینکه این افراد واقعاً مجرم بوده‌اند یا نه و در فرایندی عادلانه دادرسی شده‌اند یا نه، مسئله اصلی آن است که ایرانی هستند و مانند همه ایرانیان از حقوق شهروندی ایران بهره‌مندند. آن‌گونه که گفته شده، اعدام این افراد بدون اطلاع سفارت ایران در ریاض صورت گرفته و مسئولان دیپلماتیک ما هم از رسانه‌ها این خبر را شنیده‌اند و این بدان معناست که حداقل عرف متداول در حقوق کنسولی اتباع خارجی هم رعایت نشده است.

نقض حقوق کنسولی ایرانیان در عربستان، همه ما را به یاد حج خونین سال ۹۴ می‌اندازد که طی آن بزرگ‌ترین حادثه جمعی برای شهروندان ایرانی در خارج از مرز‌های ایران در دوره معاصر رخ داد. در فاجعه تلخ منا بیش از ۷ هزار حاجی بی‌گناه از سراسر جهان به شهادت رسیدند که ۴۶۰ نفر از آنها ایرانی بودند. در روز‌های پس از این حادثه به رغم فعال بودن روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان، بسیاری از حقوق کنسولی شهروندان ایرانی رعایت نشد و حتی راضی به تحویل پیکر شهدا نیز نبودند. نهایتاً با جملات قاطع و اقتدارآمیز رهبر معظم انقلاب بود که سعودی‌ها عقب‌نشینی کردند و به تحویل پیکر‌ها رضایت دادند.

محمدجواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه بعد‌ها در سخنانی گفت: «نزدیک به ۵۰۰ زائر ما در مراسم حج کشته شدند، اما ما روابط خود را قطع نکردیم، حتی روابط خود را با عربستان کاهش هم ندادیم.» البته پرونده حقوق شهدای منا بعد از ۹ سال همچنان پیشرفتی نکرده است. در بیشتر این سال‌ها بهانه مسئولان وزارت امور خارجه قطع روابط میان ایران و سعودی بوده و البته طی دو سال اخیر نیز به رغم احیای روابط، اتفاق خاصی نیفتاده است. ماجرای اخیر اعدام شهروندان ایرانی بدون اطلاع سفارت هم نشان داد که در روی پاشنه قبلی می‌چرخد.

اینها در حالی است که اصولاً وزارت امور خارجه اصلی‌ترین وظیفه را در قبال پیگیری حقوق اتباع ایران در خارج از مرز‌های جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران دارد. بند ۶ ماده ۲ قانون موسوم به «وظایف وزارت امور خارجه» مصوب ۲۰/۱/۱۳۶۴ مجلس شورای اسلامی «انجام اقدامات لازم در زمینه امور کنسولی اعم از حفظ حقوق و منافع اتباع ایرانی خارج از کشور» را جزو شرح وظایف وزارت امور خارجه دانسته و این بدان معناست که کلیه امور کنسولی و حفظ حقوق شهروندان ایرانی در خارج از مرز‌های جمهوری اسلامی ایران به عهده این وزارتخانه و نمایندگی‌های آن در خارج از کشور است. براساس همین وظایف خطیر است که همه‌ساله رقم قابل‌توجهی از بودجه کشور به این دستگاه تخصیص یافته و در شبکه گسترده سفارتخانه‌ها، کنسولگری‌ها و نیز در قالب مأموریت‌های سیاسی و اداری کارکنان این نهاد به خارج از کشور هزینه می‌شود.

در پرونده‌های کنسولی ایران و سعودی متأسفانه شاهد نوعی انفعال در طرف ایرانی و زیاده‌خواهی طرف مقابل هستیم. اسفندماه ۱۳۹۱، یکی از کارکنان سفارت عربستان در تهران که در حال بازگشت از پارتی، با حالت بدمستی پشت فرمان نشسته بود، یک شهروند ایرانی را به قتل رساند. نهایتاً او ۴۸ ساعت بیشتر بازداشت نماند و با استفاده از حقوق دیپلماتیک بدون مجازات، ایران را ترک گفت. اما در ماجرایی مثل فاجعه منا و مسجدالحرام شاهد انفعال و کم‌تحرکی وزارت امور خارجه ایران از یک‌طرف و گستاخی مقامات سعودی از طرف دیگر بودیم. اکنون نیز در ماجرای اخیر، در اثر این انفعال و زیاده‌خواهی متقابل، حقوق شهروندان ایرانی پایمال شد. حتی اگر ادعای مقامات سعودی را بپذیریم که این شش نفر مجرم بوده‌اند، باز باید از حقوق کنسولی بهره‌مند می‌شدند و مجازات آنها بدون اطلاع سفارت جمهوری اسلامی ایران، خدشه به حقوق ملی ایرانیان است.

اکنون دو سال از تجدید روابط ایران و سعودی می‌گذرد. همه به یاد داریم که سعودی‌ها بیش از ما به احیای این روابط مشتاق بودند. اگر قرار است همانند سابق عمل کنند و به حقوق شهروندان ایران وقعی ننهند و احترامی برای روابط سیاسی خود با ایران قائل نباشند، عائده ما از این روابط چیست؟ اگر قرار است خون ۴۶۰ ایرانی شهید منا همچنان پایمال بماند، پس سهم ملت ایران از این روابط دیپلماتیک کجاست؟ آیا مسئولان کنسولی ما بیدارند و این اتفاقات در حال رخ دادن است؟

💠 @mjakhavan
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا

و هر گاه بخواهيم شهری را نابود کنيم، رفاه‌زدگانِ آن را فرمان می‌دهيم، پس در آن حرمت‌شکنی می‌کنند، در نتيجه فرمان تحقق می‌يابد و آنگاه همه را به سختی نابود می‌سازيم.
سوره اسراء/آیه ۱۶

#لس_آنجلس #کالیفرنیا

@mjakhavan
خسارت تعطیلی کشور چقدر است؟

یک سؤال از اصلاح‌طلبانی که متخصص محاسبه دلاری و ریالی هر روز تاخیر در اجرای #برجام بودند:

خسارت هر روز #تعطیلی کشور چقدر است؟

@mjakhavan
👌1
ایران بدون پهلوی

محمدجواد اخوان

#سرمقاله #روزنامه_جوان

پیروزی انقلاب‌اسلامی در ۲۲بهمن ۱۳۵۷، نقطه عطفی در روابط خارجی ایران و به‌ویژه ایران و امریکا پدید آورد. اگر در طول ۱۵۰سال پیش از آن قدرت‌های بزرگ جهانی توانسته بودند اراده خود را بر حاکمان تهران تحمیل کنند، به‌طور مشخص در ۲۵ سال پایانی عمر رژیم پهلوی سفارت امریکا در تهران در واقع تعیین‌کننده اصلی مقدرات کشور بود. ناگهان اراده مردم ورق را برگرداند.

به‌این‌ترتیب مهم‌ترین پرسش پیش روی کاخ سفید آن بود که در شرایط جدید تا چه حد تحقق بیشینه منافع امریکا ممکن است.
اسفندماه ۱۳۵۷ یعنی زمانی که چند هفته بیشتر از وقوع انقلاب‌اسلامی نگذشته بود، وزارت امور خارجه امریکا در واشینگتن در مکاتبه‌ای از سفارت امریکا در تهران پرسید: «تشریح کنید که منافع ما در ایران چیست؟»

سولیوان، سفیر امریکا در تهران در پاسخ این پرسش مهم نوشت: «مهم‌تر از هر چیز می‌خواهیم تمامیت ارضی ایران و به دور بودن آن از تسلط شوروی را ببینیم. نفت ایران نیز از اهمیت خارق‌العاده‌ای برخوردار است، اگر مستقیم به ما مربوط نباشد ولی به هم‌پیمانان اروپایی و ژاپنی ما ارتباط دارد. موقعیت استراتژیک ایران از آن روی جلب‌توجه می‌کند که ۷۰ درصد نفت کشور‌های صادرکننده نفت (اوپک) و ۵۰درصد نفت مصرفی کشور‌های غیرکمونیست از تنگه هرمز می‌گذرد. ایران همچنین یک خریدار عمده محصولات صنعتی و کشاورزی امریکایی است و امکاناتی در سرزمین ایران به ما این امکان را داده تا تبعیت شوروی از قرارداد منع آزمایش‌های هسته‌ای را تحت‌نظر قرار دهیم.»

همان‌گونه که در این سند روشن است از نظر این دیپلمات ارشد امریکایی، ایران برای امریکا مهم است، چون: ۱- همسایه شوروی است و می‌توان از آن برای جاسوسی از شوروی استفاده کرد؛ ۲- بخش قابل‌توجهی از نفت غرب و متحدانش را تأمین می‌کند و ۳- بازار خوبی برای محصولات مصرفی امریکایی است.
در یک‌کلام می‌توان فهمید که ایران مطلوب برای امریکا در جهان آن روز از نظر دیپلمات‌ها و مأموران اطلاعاتی امریکا، کشوری بوده است که محیط جاسوسی، تأمین نفت و بازار مصرف باشد.

این انتظارات دقیقاً همان‌هایی است که محمدرضا شاه در سال‌های پایانی حکومتش تمام و کمال برای واشینگتن فراهم می‌آورد. پایگاه‌های اطلاعاتی شنود از آسیای میانه را در اختیار امریکایی‌ها گذاشت، در اوج تحریم نفتی متحدان اسرائیل از سوی اعراب، بازار غرب را از جهت تأمین انرژی مطمئن کرد و درآمد سرشار نفتی را خرج واردات از همان امریکا کرد؛ از جنگ‌افزار گرفته تا گندم. او به‌خوبی ثابت کرد که منافع امریکا را به‌طور حداکثری تأمین خواهد کرد و به همین دلیل بود که رؤسای جمهور مختلف امریکا از جمهوریخواه گرفته تا دموکرات حفظ او را به هر قیمت، ولو کودتا ضروری می‌دیدند و سقوط او یک مصیبت بزرگ برای امریکا به‌حساب می‌آمد.
درست در نقطه مقابل او اراده مردمی قرار داشت که می‌خواستند خود بر مقدرات‌شان مسلط شوند و ایران را بر پایه منافع ایرانیان بسازند، نه مطلوبیت امریکا.

۲۴ آبان ۱۳۵۷، هنگامی‌که امام خمینی (ره) در دهکده نوفل‌لوشاتو در حومه پاریس مستقر بود، خبرنگار مجله «ویکلی‌مگزین» در یک مصاحبه مطبوعاتی از ایشان پرسید «اگر شاه برود، بر سر ایران چه می‌آید؟» و در پاسخ شنید «به نظر ما چنانچه شاه برود، ایران، ایران خوبی خواهد شد ان‌شاءالله. نفوذ ابرقدرت‌ها از آن برداشته می‌شود و ایران مال ایرانی می‌شود و همه قوای ایران فعلاً صرف تعمیر خرابی‌های شاه خواهد شد.» دو ماه بعد محمدرضا پهلوی ایران را برای همیشه ترک کرد و با سقوط رژیم پهلوی در ۲۲ بهمن همان سال، طومار سلطنت برای همیشه در ایران درهم پیچیده شد. بدین‌ترتیب سرزمین ایران وارد دوره‌ای جدید از تاریخ پرفرازونشیب خود شد که می‌توان از آن به‌عنوان «دوران ایران بدون پهلوی» یاد نمود.

ایران پهلوی گنج بزرگی بود که از دست امریکایی‌ها رفت و فریادی که در ۴۶ سال گذشته از کاخ سفید شنیده می‌شود بی‌دلیل نیست. ایران بدون پهلوی، ایرانی بود و هست که سرنوشت آن را نه ابرقدرت‌های خارجی، نه سفارتخانه‌های مقیم تهران، نه گماشته‌های دیکتاتور وابسته بیگانه، بلکه ملت ایران رقم می‌زند. ایرانی است که مهم‌ترین تصمیمات سرنوشت‌ساز آن نه در واشینگتن، لندن، پاریس، مسکو و..؛ که در تهران و نه توسط چشم‌آبی‌ها که توسط فرزندان همین سرزمین اتخاذ می‌شود. ایرانی است که نظام سیاسی حاکم آن خدمت به مردم و به‌ویژه محرومان و مستضعفان را وظیفه خود می‌داند، نه تأمین منافع زورمداران عالم.

💠 @mjakhavan
👍1
2025/07/14 04:48:31
Back to Top
HTML Embed Code: