Telegram Web Link
🕯 #نهج_الامامة/20

🔰 باطل آمیخته با حق

📜 #نهج_البلاغه در کلام امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)

🌏 @NewsJavan
📖 رسانه انقلاب
رسالت و مسئولیت اصحاب رسانه از نگاه امامین انقلاب اسلامی
✍️ نویسنده:محمدجواد اخوان
🗃 انتشارات روزنامه جوان
📅 سال انتشار: 1401
📑 تعداد صفحات: ۴۶۴ صفحه

📌 دیدگاه‌های حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در مورد رسالت و مسئولیت اصحاب رسانه‌های انقلاب اسلامی در این کتاب گردآوری شده است.

📌عناوین فصول:
🔸 «شناخت رسانه»
🔸 «اخلاق رسانه»
🔸 «حقوق و تکالیف رسانه»
🔸 «مأموریت خبری تحلیلی»
🔸 «مأموریت فرهنگی تربیتی»
🔸 «نقش‌آفرینی تبیینی ترویجی»
🔸 «سیاست‌های محتوایی»
🔸 «مدیریت رسانه»
🔸 «رسانه در جنگ نرم»

💡 جهت خرید این کتاب از نمایشگاه مجازی کتاب روی این پیوند کلیک کنید.

#هر_روز_یک_کتاب
#نمایشگاه_کتاب

💠 @mjakhavan
فروش ‎#نمایشگاه_کتاب تا پایان روز هشتم:
سال ۱۴۰۳: ۳۵۰ میلیارد تومان
سال ۱۴۰۴: ۳۵۰ میلیارد تومان
علی رغم گرانی فو‌ق‌العاده کتاب از پارسال تا امسال میزان فروش برابر بوده، یعنی کاهش قدرت خرید ‎#کتاب و تعداد نسخه کتاب کمتر!
@mjakhavan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕯 #نهج_الامامة/20

🔰 باطل آمیخته با حق

📜 #نهج_البلاغه در کلام امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)

🌏 @NewsJavan
آراسته به زیورهای خود به میان مردمش آمد. آنان که خواستار زندگی دنیوی بودند. گفتند: ای کاش آنچه به قارون داده شده ما را نیز می‌بود، که او سخت برخوردار است.
@mjakhavan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خالی‌فروشی ترامپ و رشوه‌های عربی

محمدجواد اخوان

#سرمقاله #روزنامه_جوان

یک دهه پایانی عمر رژیم پهلوی، زمانی درآمد نفتی به‌یک‌باره سر به فلک گذاشت، محمدرضا شاه سرمست از دلار‌هایی که نمی‌دانست چگونه خرج‌شان کند، به ولخرجی‌های عجیبی روی آورد. از جمله هزینه‌کرد‌های شگفت‌آور پهلوی دوم، رشوه انتخاباتی به سود نامزد‌های ریاست‌جمهوری امریکا بود. محمدرضاشاه که سلطنت خود را مدیون امریکایی‌ها می‌دید، بقای کار خود در تهران را منوط به کسب رضایت واشینگتن می‌دانست و تصور می‌کرد با حمایت از برخی نامزد‌های انتخاباتی می‌تواند تداوم پادشاهی خود و فرزندش را تضمین کند.

پس از آنکه کمک قابل‌توجه شاه به کمپین انتخاباتی نیکسون، به تحکیم روابط شخصی او با رئیس‌جمهور وقت امریکا انجامید، پهلوی دوم در انتخابات ۱۹۷۶ نیز بار دیگر خواست شانس خود را امتحان کند. اما این بار روی اسب بازنده شرط بسته بود و به جای جرالد فورد، جیمی کارتر به کاخ سفید راه یافت. آن روز‌ها در مطبوعات امریکا از رقم ۱۲۰ میلیون دلاری کمک شاه از دلار‌های نفتی ملت به کارزار انتخاباتی فورد خبر می‌دادند. دو سال بعد البته معلوم شد این قمار برای شاه بازی دوسرباخت بوده است، چراکه کارتر هم به ضرب و زور برژینسکی نتوانست مانع از سقوط محمدرضا پهلوی شود.

سنت تاریخ همیشه بر همین منوال بوده است. حکامی که از پایه‌های حکومت خود اطمینانی ندارند، تلاش می‌کنند، در بیرون از مرزها، تکیه‌گاه‌هایی بیابند و طبیعتاً برای کشور‌های نفتی این به ظاهر تکیه‌گاه‌ها معمولاً فاکتور‌های گران‌تری صادر می‌کنند! سرنوشت نفت در رژیم‌های سلطنتی همین بوده است؛ تضمینی برای بقای خاندان حاکم. سلاطین برای صادرات نفت خام رقابتی افسارگسیخته دارند تا در دوره صدارت خودشان حداکثر بهره را ببرند. هیچ تضمینی وجود ندارد که چند صباح دیگر سلطنت در این خاندان یا فرزندان حاکم فعلی بماند. مصداق بارز «در لحظه زندگی کردن و از آن لذت بردن» را در حکومت‌های پادشاهی می‌توان دید. شاه نیز در سال‌های پایانی تا توانست نفت فروخت و بخش زیادی از آن را با واردات اسلحه امریکایی، مصروف آبادکردن صنایع امریکا کرد به این خیال که دو صباح بیشتر حکم براند.

ترامپ به عنوان یک تاجر روانشناسی سلاطین را خوب می‌داند، مسئله اول و آخر آنها بقای سلطنت است و بس و هیچ آرمانی به جز این برای‌شان متصور نیست. همین نکته ظاهراً ساده، اما مهم، ترامپ را به این نتیجه رسانده که باید چیز‌هایی را به جنوب خلیج‌فارس بفروشد و برای آن بهای گزافی هم بستاند. کالایی که فروخته می‌شود چیست؟ تضمین بقا! چگونه باید قیمت این کالای فرضی را بالا برد؟ با هیولاساختن از دشمن فرضی. اینجاست که «ایران‌هراسی» به ابزار معرکه‌گیری ترامپ تبدیل می‌شود. او به عادی‌سازی روابط با بزرگ‌ترین دشمن کشور‌های اسلامی که اسرائیل است دعوت می‌کند و آنها را از هیولایی فرضی به نام ایرانی که می‌خواهد شبه‌جزیره را تصاحب کند (!) می‌ترساند. ترامپ حتی بقای قطر، عربستان و امارات را به امریکایی‌ها منتسب می‌کند تا قیمت معامله تا حداکثر ممکن بالا برود و البته می‌دانیم که منظور او بقای سه خاندان حاکم بر سلطنت بوده است.

ترامپ هنر فروختن را ظاهراً خوب می‌داند و البته برای «هیچ را گران فروختن» مهارت بیشتری دارد. البته سلاطینی هم که معمولاً از پسرعمو‌های خونی خود واهمه دارند، خریداران خوبی برای این «خالی‌فروشی‌های گزاف» هستند. حتی تازه به دوران رسیده‌های دمشق هم امیدوارند به بهای بذل و بخشش اراضی و قدرت دفاعی مردم سوریه به اسرائیل، دل ترامپ را به دست آورند.

برای ترامپ چیز‌های مهم‌تری هم هست. او برای بازنماندن از مسابقه بزرگ تجاری در دنیا، به سرمایه‌های هنگفتی نیاز دارد که آن را در غرب آسیا یافته است. می‌داند که صاحبان این سرمایه، حاضرند برای بقای‌شان مبلغ خوبی بپردازند و این فرصتی است که ترامپ آن را ربوده است. سؤالی که تحلیلگران امریکایی احتمالاً در ذهن دارند این است که آیا این رشوه‌های شخصی به ترامپ یا وعده انتقال سرمایه‌های عربی به امریکا، می‌تواند به وعده ترامپ برای «اول ماندن امریکا» کمک کند؟ پاسخ پیچیدگی دارد و نمی‌توان به راحتی به آن جواب داد. اما سؤالی که ساکنان غرب آسیا دارند، چیز دیگری است. آیا رشوه به ترامپ به بقای سیاسی می‌انجامد؟ اگر محمدرضا پهلوی زنده بود احتمالاً جواب این سؤال را به خوبی می‌توانست بدهد.

💠 @mjakhavan
🕯 #نهج_الامامة/22

🔰دوقطبی‌سازی ممنوع!

📜 #نهج_البلاغه در کلام امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)

🌏 @NewsJavan
Audio
تحلیل صوتی هوش مصنوعی از سرمقاله امروز روزنامه جوان تحت عنوان «خالی‌فروشی ترامپ و رشوه‌های عربی» به قلم محمدجواد اخوان
@mjakhavan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕯 #نهج_الامامة/۲۳

🔰برکات ایستادگی و مقاومت

📜 #نهج_البلاغه در کلام امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)

🌏 @NewsJavan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مقام توحیدی ابراهیم

محمدجواد اخوان

#سرمقاله #روزنامه_جوان

در سال‌های پس از جنگ تحمیلی، فضای سیاسی کشور به‌تدریج متأثر از دوگانه‌هایی شد که عملاً به نوع کنشگری جریانات سیاسی جهت می‌داد و حتی بر کارآمدی نظام اجرایی نیز اثر گذارد. در نگاه بخشی از نخبگان سیاسی، کشور در معرض انتخاب میان این دوگانه‌ها قرار می‌گرفت که یک سر آن به آرمان‌های انقلاب‌اسلامی نزدیک بود و سر دیگر با اهداف مادی و دنیوی قرابت داشت. به‌گونه‌ای مردم میان دنیا و آخرت و نیز میان سعادت مادی و معنوی مجبور به انتخاب یکی می‌شدند و حتی به ظهور دوقطبی‌های کاذب اجتماعی نیز می‌انجامید.

متأسفانه در سه دهه بعد از جنگ نیز این شکاف‌های فرضی حتی تا ذهن رؤسای جمهور نیز گاه بالا آمد و برخی از آنان خواسته یا ناخواسته در تله کاذب برجسته‌سازی یکی و نفی دیگری افتادند. یکی از فضائل خاص شهید آیت‌الله رئیسی آن بود که به رغم کوتاهی دوره خدمت در کسوت ریاست جمهوری، هم در نظر و هم در عمل به این دوگانه‌ها خاتمه داد و یگانگی سیاست‌ورزی جمهوری اسلامی را عیان ساخت. مروری بر برخی از این دوگانه‌ها می‌تواند ارزش والای جهت‌گیری «شهید جمهور» را آشکار سازد.

بعد از پایان جنگ، تکنوکرات‌ها با دوگانه انقلاب‌اسلامی و جمهوری اسلامی کوشیدند بقای جمهوری اسلامی را در گرو دست کشیدن از آرمان‌های انقلاب‌اسلامی معرفی کنند. رهبر معظم انقلاب‌اسلامی در بیانیه گام‌دوم چنین تعارضی را بی‌معنا دانستند و تصریح کردند: «انقلاب‌اسلامی... از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند.» مکتب فکری و عملی شهید رئیسی در حوزه‌های مختلفی از جمله سیاست خارجی نشان داد میان انقلابی‌گری و نظام‌یافتگی تعارضی در واقع وجود ندارد و می‌توان هم آرمان‌های انقلاب‌اسلامی را تعقیب و هم در قامت یک دولت- ملت متعارف در صحنه سیاست بین‌الملل بازیگری کرد، ازاین‌رو می‌توان گفتمان او را در امتداد احترام به نظریه «نظام انقلابی» دانست.

از نقاط قوت جمهوری اسلامی شکل‌گیری «عمق راهبردی خارجی» و اقتدارافزایی ایران بوده است. اما در زمان دولت‌های یازدهم و دوازدهم، تلاش شد با طرح دوگانه میدان و دیپلماسی، شکافی در بازو‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی تعریف و مانع هم‌افزایی این دو بازوی اقتدار نظام شود. هرچند شخص آیت‌الله رئیسی به اندازه دیگران بر موضوع سیاست خارجی تمرکز نکرده بود، اما با اتخاذ دیپلماسی متوازن و نیز وحدت دیپلماسی و میدان (که مخصوصاً ماحصل مجاهدت‌های شهید حسین امیرعبداللهیان بود)، عملاً برکات و دستاورد‌های سیاست خارجی انقلاب‌اسلامی را نشان داد و به ادعای تعارض میدان و دیپلماسی پایان داده شد.

هرچند در ذات نظریه مردم‌سالاری دینی، تلازم مردم و دین وجود دارد، اما در سال‌های پس از دوم‌خرداد تلاش شد میان این دو مؤلفه تعارض نشان داده شود و کسب رضایت مردم و جلب رضایت الهی به‌عنوان دو رویکرد کاملاً متضاد معرفی گردد. رویکرد مردم‌گرایی و مردم‌محوری شخص آیت‌الله رئیسی در عین تقید و افتخار آن به ارزش‌های دینی در عمل نشان داد کسب رضایت خالق هیچ تباینی با رضایت مخلوق ندارد و می‌توان توأمان برای رضای خدا و مردم تلاش کرد که این تجلی عملی مردم‌سالاری دینی بود. در مدیریت شهید آیت‌الله رئیسی نشان داده شد که هم می‌توان به مبانی نظری انقلاب‌اسلامی توجه کرد و هم کار و تلاش خستگی‌ناپذیر برای تحقق آن را دنبال کرد. ایشان نشان داد رویکرد نظری و انتزاعی صرف یا پرکاری بدون اتکا بر نظریه به‌معنای انقلابی‌گری نیست و انقلابی‌گری در وحدت نظر و عمل معنا می‌یابد.

هرچند بدخواهان شهید آیت‌الله رئیسی با گزاره‌هایی، چون «یکپارچگی حاکمیت» کوشیدند مزیت‌های الگوی مدیریتی او را به حاشیه ببرند، اما نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد که یکی از دلایل اصلی موفقیت‌های گوناگونش (به‌رغم کوتاهی دوران خدمت)، تن ندادن به این دوگانه‌ها و بازگشت به مسیر توحیدی اصیل نظام و انقلاب بود. فضیلت خاص «مقام ابراهیم» همین توحید و وحدت‌گرایی بود. چه‌بسا اگر تقدیر الهی به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد و مردم ایران از وجود این «شهید خدمت» محروم نمی‌ماندند، برکات این یگانگی گفتمانی و مدیریتی برای کشور و ملت نیز بیشتر عیان می‌شد.

💠 @mjakhavan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چرا غنی‌سازی خط قرمز است؟

محمدجواد اخوان

#سرمقاله #روزنامه_جوان

در طول دو دهه مذاکره هسته‌ای میان ایران و غرب، یکی از مهم‌ترین نقاط مورد اختلاف در موضوع «غنی‌سازی اورانیوم» بوده است، اما غنی‌سازی چرا تا این اندازه مورد مناقشه طرفین است؟

در فناوری هسته‌ای که سال‌ها است موردتوجه بشر قرار گرفته است، «چرخه تولید سوخت اتمی» رکن کلیدی تلقی می‌شود و به کشوری به‌معنای واقعی هسته‌ای گفته می‌شود که صفرتاصد این فرایند را در اختیار داشته باشد. در این چرخه که از استخراج عنصر اورانیوم از معادن آغاز می‌شود و حتی تا بازفرآوری آن استمرار می‌یابد، مهم‌ترین مرحله «افزایش غنای اورانیوم» به‌منظور آماده‌سازی آن برای تولید انرژی است. به‌بیان‌دیگر هسته‌ای بودن در گرو داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای و چرخه کامل سوخت هسته‌ای منوط به توان غنی‌سازی صنعتی است.

یکی از دلایل این موضوع سطح پیشرفته بودن سانتریفیوژ‌های غنی‌سازی است که برای رسیدن به محصول باید از دقت و کیفیت خاصی برخوردار باشند و در واقع پیچیده‌ترین قطعه زنجیره تولید سوخت هسته‌ای، غنی‌سازی است. البته غنی‌سازی با سطوح و درصد‌های مختلفی انجام می‌گیرد که محصول هر سطح کاربرد‌های مختلفی دارد. غنای پایین (تا ۵ درصد) عمدتاً به‌منظور تولید برق اتمی، غنای متوسط (تا ۲۰ درصد) با کاربری تولید رادیوایزوتوپ‌ها در پزشکی و کشاورزی، غنای بالاتر (تا ۶۰ درصد) قابل بهره‌برداری در وسایل پیشرفته‌ای، چون زیردریایی و غنای ۹۰ درصد به بالا با کاربری‌های نظامی است.

اما دلیل اصرار ایران بر حفظ حق غنی‌سازی و تلاش امریکایی‌ها برای انکار آن چیست؟

اصلی‌ترین دلیل در واقع همان نقش کلیدی این قطعه در زنجیره گسترده تولید سوخت است. اگر کشوری قدرت و امکان غنی‌سازی نداشته باشد، عملاً به این معناست که کل این چرخه را در اختیار ندارد. خصوصاً کشور مستقلی، چون ایران که در مدار وابستگی به قدرت‌های بزرگ قرار ندارد و طبیعتاً ممکن است به دلایل سیاسی از دریافت سوخت اتمی آماده مصرف محروم بماند. در این صورت حتی ساخت نیروگاه‌های متعدد اتمی هم کمکی به کشور نخواهد کرد و حتی ممکن است به دلیل خلف وعده تأمین‌کنندگان خارجی سوخت، کلی فرایند‌های هسته‌ای کشور حتی در زمینه‌هایی، چون پزشکی هسته‌ای و کشاورزی بلااستفاده بماند.

از منظری دیگر قدرت غنی‌سازی اتمی، نوعی ابزار موازنه‌ساز برای ارتقای قدرت ملی نیز به شمار می‌آید. هرچند جمهوری اسلامی ایران متکی به مبانی دینی خود کاربرد تسلیحات کشتار جمعی و از جمله آن سلاح هسته‌ای را ممنوع می‌داند، اما دلیلی ندارد از فناوری هسته‌ای به‌عنوان یک رکن بازدارنده و اقتدارآفرین برای خود بهره نگیرد. اگر فناوری هسته‌ای به‌عنوان یک مؤلفه قدرت ملی تلقی شود که در دنیای امروز این‌گونه هست، غنی‌سازی به‌عنوان دال مرکزی آن، به ابزاری اساسی برای تنظیم‌گری سطح این قدرت و مواجهه با دشمنان و رقبای سیاسی تبدیل شده است.

برای مثال امریکا از قدرت اقتصادی و سیاسی خود برای اعمال تحریم‌های مختلف علیه ایران استفاده می‌کند و حتی کشور‌های دیگر را نیز وادار به تبعیت از این تحریم‌ها می‌کند. جمهوری اسلامی ایران برای به چالش کشیدن این تحریم‌ها و منصرف کردن عامل وضع‌کننده آنها به ابزاری، چون غنی‌سازی نیاز دارد. این ابزار در عین حال، رفتار طرف مقابل را نیز تنظیم می‌کند. اصلاً یکی از دلایل اصرار امریکایی‌ها برای محروم کردن ایران از این حق آن است که در صورت خلف وعده مجدد امریکایی‌ها، دست ایران برای اقدام متقابل مؤثر خالی باشد.

امریکایی‌ها دنبال توافق بدی هستند که هر وقت لازم باشد بدون هزینه از آن عبور کنند، اما توافقی خوب است که زمینه‌های التزام طرفین در درون آن پیش‌بینی شده باشد. پس‌ازآنکه ترامپ برجام را پاره کرد، آنچه دست ایران را پر نگاه می‌داشت، قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران» بود که با دو ابزار افزایش سطح غنی‌سازی و تنظیم سطح و نوع همکاری ایران با آژانس، به سود ایران موازنه ایجاد کرد و همین امر امریکایی‌ها را چه در دوره بایدن و چه اکنون ناچار به مذاکره کرده است. 

بنابراین غنی‌سازی علاوه بر آنکه حق طبیعی هر یک از کشور‌ها است، تضمین‌کننده تأمین اطمینان‌بخش سوخت هسته‌ای برای ما و درعین‌حال تضمین‌کننده بقای هر نوع توافقی نیز است. اگر فرضاً توافقی شکل بگیرد، این توافق برای بقا نیازمند تصریح بر حق غنی‌سازی در آن است، چراکه با توجه به خلف وعده سابق در طرف غربی، بدون غنی‌سازی، موازنه‌ای شکل نخواهد گرفت که ضامن بقای تفاهم و توافق باشد.

💠 @mjakhavan
2025/07/07 22:22:20
Back to Top
HTML Embed Code: