با خنده گفت و رفت که بختت بلند باد
کوتاه شد حکایت من و گریه‌دار هم...

#سجاد_رشیدی‌پور


@mo_eina

تو نام کوچک گل‌های دشت را بلدی
درون ذهن گیاهان خدا بصورت توست

#شعریار
#شهریاربصیری

@mo_eina

سفر قندهار بود غمت:/

خانه‌ات ویران شود
از من چه چیزی ساختی؟
خسته از دیروز و
از امروز و
از فردا شدم :/

@mo_eina

بیچاره دل ساده
تمنای وفا کرد
ز آن شوخ که از سنگدلی
ترک جفا کرد


@mo_eina

قلب و
خِرد و
روح و روانم
نزد تو اسیرند!
اسیرانت را گرامی دار :)


@mo_eina

من همیشه
سر به راه و
اهل ایمان بوده‌ام
پس چرا عصیانگر و
مجنون و
بی‌تقوا شدم؟


@mo_eina

درهم‌شکستگی مرا تا که دید گفت
این آینه به درد تماشا نمی‌خورد :)

#شعریار
#شهریاربصیری

@mo_eina

شرمنده‌ی رسم انتظارم
جانی‌ که نبود بر لب آمد

#بیدل_دهلوی
@mo_eina

و هنگامی‌ که داشتم باورش می‌کردم،
خنجرش را در سینه‌ام فرو کرد../

یه جایی تو فرندز هست
که ریچل به راس میگه:
متاسفم
نمیتونم ببخشمت...!
اخه تو تنها کسی بودی که باور داشتم
هیچوقت به من آسیب نمیزنه :)

در گردن دیگری میفکن
دستی که
به خون من خضاب است :/

@mo_eina

زل زدم به جاده ها
ای کاش برگردد، ولی
روزِ رفتن در نگاهش
شوقِ برگشتن نبود

@mo_eina

تلخ است روزگار به قدری که بعد از او
در گور مور هم، جسدم را نمی‌خور :/


#شهریاربصیری
#شعریار

@mo_eina

جروح متعددة في قلب واحد..؟

چندین زخم
بر یک قلب...؟ :/


@mo_eina

حال پست گذاشتن ندارم خودتون واژه "غم" رو سرچ کنید:/

دل از دستم ربود و
رخ ز من پوشید و
من حیران
نه او را در کنار اکنون
نه دل را در میان بینم :)

@mo_eina

در جگرم آتش است! از که بنالم؟

کُشته‌ی دشمن چه غم دارد؟
که دشمن، دشمن است
گریه بر آن کُشته باید کرد
کاو را یار کُشت

@mo_eina

به قلب آنكه سوا كرده بود
چاقو زد
مرا به ياد تو انداخت
هندوانه فروش

@mo_eina