وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ،
و شمشیر خویش را بر گلـویت سیراب می‌نمود


@mo_eina

قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ،
با دستى محاسن شریفت را در مشت می‌فشرد



@mo_eina

ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ،
(و با دست دیگر) با تیغ آخته‌اش سر از بدنت جدا مى‌کرد


@mo_eina

قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ،
تمام اعضا و حواست از حرکت ایستاد


@mo_eina

وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناهِ رَأْسُک َ،
و سر مقدست بر نیزه بالا رفت


@mo_eina

وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ،
نفس‌هاى مبارکت در سینه پنهان شد


@mo_eina

وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ،
اهل و عیالت چون بردگان به #اسیرى رفتند


@mo_eina

دردم جوان زخمم کهن
سوزم هویدا در سخن
دلدار من پیمان شکن
بیچاره دل بیچاره من!

@mo_eina

ای عقیق خونی
دیگه دستِ ساربونی...

آن لحظه نشد
دست تو را سخت بگیرم
باچشم بگویم "نرو"
از دل تو بخوانی

@mo_eina

آه ای بی‌کسی‌ام!
ای منِ خاموش!
تنت کوش؟
چند سالی‌ست
کسی جز تو
نمی‌گیردم آغوش...

#سحر_هادیان

@mo_eina

گرچنینی گرچنآنی
جآن مایی جآن ما

@mo_eina

مغرور...!
ولی دست به دامان رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم
تو چه کردی؟


@mo_eina

به ناز خفته چه داند که دردمند فراق
به شب چه می‌گذراند علی‌الخصوص غریب؟

#سعدی

@mo_eina

مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه می‌گردی
که دل گم کرده‌ام آنجا و می‌جویم نشانش را

@mo_eina

تو را به خیر و
مرا هم سلامتی که نبود !
تو را چگونه سرایم ؟
شروع دردهای نبود ../

@mo_eina

موجِ دریا زده را
تنگه ساحل
قفس است...!

[چابهار]

@mo_eina

شبيه شهر پس از جنگ
غرقِ اندوهم
نشسته زخم تو
در تكّه تكّه‌ی روحم

#سیدمهدی_موسوی

@mo_eina

ما نباشیم؛ که باشد که جفای تو کِشد؟

یارب...!
آن دلبر عیار دل‌آزار کجاست؟
آن‌که بر درد من خسته
گرفتار نبود

@mo_eina