قد می کشد با نانِ ما فرزندِ همسایه
اموالمان شد نذرِ گردن بندِ همسایه
از جیب ما تا می توانستند بخشیدند
باشد که روزافزون شود لبخندِ همسایه
در آتش افتادیم تا رفعِ بلا گردد
شد جسم ما در شعله ها اسپندِ همسایه
حلوای ما تقسیم شد در شادیِ آنها
تا لحظه ای پایین نیافتد قندِ همسایه
صد بار چوب از اعتمادِ بی جهت خوردیم
در عمقِ چاه انداخت ما را بندِ همسایه
انگار خیلی چیزها از یادمان رفته ست
یک لشکر از ما مانده در اَروندِ همسایه
از کدخدای روستا با عجز می خواهم
ما را ببیند لحظه ای مانندِ همسایه
#مصطفی_علوی
@moalavi
اموالمان شد نذرِ گردن بندِ همسایه
از جیب ما تا می توانستند بخشیدند
باشد که روزافزون شود لبخندِ همسایه
در آتش افتادیم تا رفعِ بلا گردد
شد جسم ما در شعله ها اسپندِ همسایه
حلوای ما تقسیم شد در شادیِ آنها
تا لحظه ای پایین نیافتد قندِ همسایه
صد بار چوب از اعتمادِ بی جهت خوردیم
در عمقِ چاه انداخت ما را بندِ همسایه
انگار خیلی چیزها از یادمان رفته ست
یک لشکر از ما مانده در اَروندِ همسایه
از کدخدای روستا با عجز می خواهم
ما را ببیند لحظه ای مانندِ همسایه
#مصطفی_علوی
@moalavi
«کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد»
وضعیت ما تا کی بایست چنین باشد؟
با این همه دعوی در آزادی اندیشه
زشت است که شاعر در زندان اوین باشد
بر دانش ما قطعا افزوده نخواهد شد
تا صنعتِ این کشور وابسته به چین باشد
در وضعیتِ فعلی اصحابِ هنر باید
یا وقف کند خود را یا خانه نشین باشد
سخت است پس از عمری خدمت به عزیزانت
یک روز سرانجامت گرمابه ی فین باشد
از ضیقِ زمان عمراً حرفی بزند سیما
وقتیکه سخنرانی درباره ی دین باشد
در اخذ اقامت از این کشور و آن کشور
بس رشوه که صادر شد تا کارت گرین«green»باشد
من تازه از این خرمن یک مشت نشان دادم
«یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد»
#مصطفی_علوی
@moalavi
وضعیت ما تا کی بایست چنین باشد؟
با این همه دعوی در آزادی اندیشه
زشت است که شاعر در زندان اوین باشد
بر دانش ما قطعا افزوده نخواهد شد
تا صنعتِ این کشور وابسته به چین باشد
در وضعیتِ فعلی اصحابِ هنر باید
یا وقف کند خود را یا خانه نشین باشد
سخت است پس از عمری خدمت به عزیزانت
یک روز سرانجامت گرمابه ی فین باشد
از ضیقِ زمان عمراً حرفی بزند سیما
وقتیکه سخنرانی درباره ی دین باشد
در اخذ اقامت از این کشور و آن کشور
بس رشوه که صادر شد تا کارت گرین«green»باشد
من تازه از این خرمن یک مشت نشان دادم
«یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد»
#مصطفی_علوی
@moalavi
همچنان که بوی بد از هود بالا می رود
رتبه ات با پاچه خاری زود بالا می رود
دود اگر بالا نشیند کسر شأنِ چوب نیست*
هر که کمتر مردِ میدان بود،بالا می رود
چون که چندین کشورِ همسایه را نان می دهیم
از قد و بالایِ ما کمبود بالا می رود
حقِّ ما را می خورند اما همین حق عاقبت
چون مگس از بینی نمرود بالا می رود
هر زمان تاریخمان تحلیل و واکاوی شود
بوی گَند از دولتِ محمود بالا می رود
از ندانم کاری یک عده مسئول است که
خاک دارد جای آب از رود بالا می رود
وضعیت بسیار ناجور است،حتی در کمد
پیرهن از دکمه،تار از پود بالا می رود
مغزِ بعضی ها اگر یکروز جرّاحی شود
بوی چِندِش آوری از کود بالا می رود
پیشرفت این روزها مرهونِ استعداد نیست
رتبه ات با پاچه خاری زود بالا می رود
«دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست»
#مصطفی_علوی
@moalavi
رتبه ات با پاچه خاری زود بالا می رود
دود اگر بالا نشیند کسر شأنِ چوب نیست*
هر که کمتر مردِ میدان بود،بالا می رود
چون که چندین کشورِ همسایه را نان می دهیم
از قد و بالایِ ما کمبود بالا می رود
حقِّ ما را می خورند اما همین حق عاقبت
چون مگس از بینی نمرود بالا می رود
هر زمان تاریخمان تحلیل و واکاوی شود
بوی گَند از دولتِ محمود بالا می رود
از ندانم کاری یک عده مسئول است که
خاک دارد جای آب از رود بالا می رود
وضعیت بسیار ناجور است،حتی در کمد
پیرهن از دکمه،تار از پود بالا می رود
مغزِ بعضی ها اگر یکروز جرّاحی شود
بوی چِندِش آوری از کود بالا می رود
پیشرفت این روزها مرهونِ استعداد نیست
رتبه ات با پاچه خاری زود بالا می رود
«دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست»
#مصطفی_علوی
@moalavi
لاله ها هنوز می رسند قاب روی قاب بیشتر
خاک روی خاک بوده یا آب روی آب بیشتر؟
زنده زنده دفن می شدند ماهیان رود رودمان
دل برای دست بسته ها میشود کباب بیشتر
در میان حزبهای باد روی صندلی لمیده اند
چشمها که وا نمیشوند خواب روی خواب بیشتر
با ورود چفیه و پلاک عده ای به نان رسیده اند
روحمان جریحه دار شد روح انقلاب بیشتر
مادران داغ دیده را داغهای تازه می رسد
باز شد به خانه های ما پای اضطراب بیشتر
مسجد و نمازخانه ها جایگاه کار یابی اند
با وجود سجده های داغ ارزش ثواب بیشتر
با وجود اینهمه غبار عکس تو هنوز تازه است
در میان راه گم شدیم روی ما بتاب بیشتر
#مصطفی_علوی
@moalavi
خاک روی خاک بوده یا آب روی آب بیشتر؟
زنده زنده دفن می شدند ماهیان رود رودمان
دل برای دست بسته ها میشود کباب بیشتر
در میان حزبهای باد روی صندلی لمیده اند
چشمها که وا نمیشوند خواب روی خواب بیشتر
با ورود چفیه و پلاک عده ای به نان رسیده اند
روحمان جریحه دار شد روح انقلاب بیشتر
مادران داغ دیده را داغهای تازه می رسد
باز شد به خانه های ما پای اضطراب بیشتر
مسجد و نمازخانه ها جایگاه کار یابی اند
با وجود سجده های داغ ارزش ثواب بیشتر
با وجود اینهمه غبار عکس تو هنوز تازه است
در میان راه گم شدیم روی ما بتاب بیشتر
#مصطفی_علوی
@moalavi
دوباره پای عطش را به خیمه وا کردیم
دوچشم غم زده را غرق در ریا کردیم
از ابتدای محرم درون تعزیه ها
چه بغضهای دروغین که در صدا کردیم
و هر کجا که به هق هق نخورد اشک کسی
به مشک تکیه زدیم و أخا أخا کردیم
برای اینکه بگوییم شعر آیینی ست
تو را به پای غزلهایمان فدا کردیم
و پیش از آنکه پیامت به گوش ما برسد
شبیه شمر سر از پیکرت جدا کردیم
هنوز کوفه همان کوفه است و ما به یزید
پس از تو نامه نوشتیم و اقتدا کردیم
#مصطفی_علوی
@moalavi
دوچشم غم زده را غرق در ریا کردیم
از ابتدای محرم درون تعزیه ها
چه بغضهای دروغین که در صدا کردیم
و هر کجا که به هق هق نخورد اشک کسی
به مشک تکیه زدیم و أخا أخا کردیم
برای اینکه بگوییم شعر آیینی ست
تو را به پای غزلهایمان فدا کردیم
و پیش از آنکه پیامت به گوش ما برسد
شبیه شمر سر از پیکرت جدا کردیم
هنوز کوفه همان کوفه است و ما به یزید
پس از تو نامه نوشتیم و اقتدا کردیم
#مصطفی_علوی
@moalavi
Forwarded from طنزیمات ادبی
#طنزیمات_ادبی
بر مرکب اندیشه سوار است معلم
در گلشنِ تعلیم هَزار است معلم
مبنایِ حقوقش به ریال است نه تومان
امرارِ معاشش به دلار است معلم
با این دو قِران پول که در فیشِ حقوق است
بعد از دهمِ ماه، ندار است معلم
اقساط، مخارج، زن و فرزند، اداره
از تک تکشان تحتِ فشار است معلم
از بس که حقوقش شده پامال، دو چشمش
بارنده تر از ابرِ بهار است معلم
با گفتنِ حرفی که به میلِ رؤسا نیست
زندانیِ محکوم به دار است معلم
چون خرج زیاد است، به ناچار پس از درس
تا آخرِ شب در پیِ کار است معلم
در کلِّ جهان مظهر عشق است و در ایران
«این خاکِ مصیبت زده»، خوار است معلم
#مصطفی_علوی
@tanz20 👈
بر مرکب اندیشه سوار است معلم
در گلشنِ تعلیم هَزار است معلم
مبنایِ حقوقش به ریال است نه تومان
امرارِ معاشش به دلار است معلم
با این دو قِران پول که در فیشِ حقوق است
بعد از دهمِ ماه، ندار است معلم
اقساط، مخارج، زن و فرزند، اداره
از تک تکشان تحتِ فشار است معلم
از بس که حقوقش شده پامال، دو چشمش
بارنده تر از ابرِ بهار است معلم
با گفتنِ حرفی که به میلِ رؤسا نیست
زندانیِ محکوم به دار است معلم
چون خرج زیاد است، به ناچار پس از درس
تا آخرِ شب در پیِ کار است معلم
در کلِّ جهان مظهر عشق است و در ایران
«این خاکِ مصیبت زده»، خوار است معلم
#مصطفی_علوی
@tanz20 👈
مدح کردن،یا همان«اشعارِ درباری» بد است
دست بوسیدن وَلو از روی ناچاری بد است
پنج کیلو آش،ده کیلو نمک لازم نداشت
این همه شوری در ایامِ عزاداری بد است
شیخ کلِّ عمر خود را زیرْ آبی می رود
تا به مردم می رسد،تفریح در ساری بد است
شب،کنارِ صیغه ی ده ساله می خوابند و بعد
صبح می آیند و می گویند،شب کاری بد است
چون کلاسِ اختلاس این روزها بالاتر است
واژه ی مهجور و نامأنوسِ طرّاری بد است
آهِ جنگل عاقبت دامانِ آنها را گرفت
تا زمین خوردند فهمیدم زمین خواری بد است
چشمِ نیمی از سخنرانان خمار آلوده است
جنسها خوبند یا یک ربع بیداری بد است؟
موقعیت جور باشد کارِ خود را می کند
او که دائم می تلاود«کودک آزاری بد است»
فقر،مادرزاد با من پا به این دنیا گذاشت
زیرِ خطِّ فقر فهمیدم که ناداری بد است
دردها را بارها گفتم که گوشی بشنود
خوب می دانم که مضمونهایِ تکراری بد است
#مصطفی_علوی
@moalavi
دست بوسیدن وَلو از روی ناچاری بد است
پنج کیلو آش،ده کیلو نمک لازم نداشت
این همه شوری در ایامِ عزاداری بد است
شیخ کلِّ عمر خود را زیرْ آبی می رود
تا به مردم می رسد،تفریح در ساری بد است
شب،کنارِ صیغه ی ده ساله می خوابند و بعد
صبح می آیند و می گویند،شب کاری بد است
چون کلاسِ اختلاس این روزها بالاتر است
واژه ی مهجور و نامأنوسِ طرّاری بد است
آهِ جنگل عاقبت دامانِ آنها را گرفت
تا زمین خوردند فهمیدم زمین خواری بد است
چشمِ نیمی از سخنرانان خمار آلوده است
جنسها خوبند یا یک ربع بیداری بد است؟
موقعیت جور باشد کارِ خود را می کند
او که دائم می تلاود«کودک آزاری بد است»
فقر،مادرزاد با من پا به این دنیا گذاشت
زیرِ خطِّ فقر فهمیدم که ناداری بد است
دردها را بارها گفتم که گوشی بشنود
خوب می دانم که مضمونهایِ تکراری بد است
#مصطفی_علوی
@moalavi
بیا از اوّلِ این راهِ پر خطر،برگرد
و پیش از آنکه بیافتی به دردسر،برگرد
اگرچه حقِّ تو را زیرِ پا گذاشته اند
چه سود نعره زدن زیر گوشِ کر،برگرد
نمی کُند به دلِ سنگِ این جماعتِ پَست
صدای ناله ی همچون تویی اثر،برگرد
تو هم شبیهِ هزاران گلی که پر پر شد
به پیشبازِ خطر می روی،پدر برگرد
چقدر شاهدِ این اتفاقها باشیم
«نبرد بینِ گلِ میخک و تبر»،برگرد
قرار نیست ببوسند پشتِ دستت را
سپاهیانِ یزیدند،کارگر برگرد
زبانِ شعرِ من از خونِ کولبر سرخ است
بیا از اوّلِ این راهِ پر خطر برگرد
#کارگر
#هپکو
#مصطفی_علوی
@moalavi
و پیش از آنکه بیافتی به دردسر،برگرد
اگرچه حقِّ تو را زیرِ پا گذاشته اند
چه سود نعره زدن زیر گوشِ کر،برگرد
نمی کُند به دلِ سنگِ این جماعتِ پَست
صدای ناله ی همچون تویی اثر،برگرد
تو هم شبیهِ هزاران گلی که پر پر شد
به پیشبازِ خطر می روی،پدر برگرد
چقدر شاهدِ این اتفاقها باشیم
«نبرد بینِ گلِ میخک و تبر»،برگرد
قرار نیست ببوسند پشتِ دستت را
سپاهیانِ یزیدند،کارگر برگرد
زبانِ شعرِ من از خونِ کولبر سرخ است
بیا از اوّلِ این راهِ پر خطر برگرد
#کارگر
#هپکو
#مصطفی_علوی
@moalavi
دین مشتریِ دائم دکّانِ بهشت است
در اصل نمک گیرِ نمکدانِ بهشت است
یک عدّه اگر ثروتشان رد شده از حد
از برکتِ پولی ست که در کانِ بهشت است
زاهد که تغارِ شکمش مخزن چربی ست
بزمجّه ی چسبیده به پستانِ بهشت است
مؤمن عملاً در عملش فکرِ خدا نیست
فکرش زدنِ چنگ به تُنبانِ بهشت است
هرچند به مِی اَنگِ نجس می زند اینجا
دنبال شرابی ست که در خوانِ بهشت است
این نسل کُشی ها که جهان شاهد آن است
حساس ترین بخشِ فراخوانِ بهشت است
ما هیچ پدر کُشتگی از قبل نداریم
دعوا سرِ حوریّه و غلمانِ بهشت است
اینگونه که دم می زند از نهرِ عسل،شیخ
انگار که عمریست در اِیوانِ بهشت است...
شاعر،به سلامت هم اگر رد شدی از پل
خوشحال نشو،جای تو زندانِ بهشت است
#مصطفی_علوی
@moalavi
در اصل نمک گیرِ نمکدانِ بهشت است
یک عدّه اگر ثروتشان رد شده از حد
از برکتِ پولی ست که در کانِ بهشت است
زاهد که تغارِ شکمش مخزن چربی ست
بزمجّه ی چسبیده به پستانِ بهشت است
مؤمن عملاً در عملش فکرِ خدا نیست
فکرش زدنِ چنگ به تُنبانِ بهشت است
هرچند به مِی اَنگِ نجس می زند اینجا
دنبال شرابی ست که در خوانِ بهشت است
این نسل کُشی ها که جهان شاهد آن است
حساس ترین بخشِ فراخوانِ بهشت است
ما هیچ پدر کُشتگی از قبل نداریم
دعوا سرِ حوریّه و غلمانِ بهشت است
اینگونه که دم می زند از نهرِ عسل،شیخ
انگار که عمریست در اِیوانِ بهشت است...
شاعر،به سلامت هم اگر رد شدی از پل
خوشحال نشو،جای تو زندانِ بهشت است
#مصطفی_علوی
@moalavi
«من از آن روز که در بند توام آزادم»
رشوه می گیرم و در حرفه ی خود استادم
تا به این شغل تداوم بدهم،راهش را
یاد دادم به پسرهام و دو تا دامادم
توی کمپینِ رهاییِ وطن،اَدمینم
شب که شد رابط اعضا و ون ارشادم
من نه وابسته به روسم نه نماینده ی چین
بنده هم یکنفر از بین همین آحادم
چون که بر کارِ مدیران احدی ناظر نیست
چند سالیست که مسئولِ دو تا بنیادم
هیچکس جرأتِ تعویضِ مرا داشت؟نداشت
تا خودم رأی به تأییدِ خودم می دادم
عِرق ملی و وطن دوستی ام مشهود است
راستش من متولد شده در بغدادم
تا مبادا که کسی پیش بیفتد از من
مثل یک بوته ی بی ریشه دوان در بادم
#مصطفی_علوی
@moalavi
رشوه می گیرم و در حرفه ی خود استادم
تا به این شغل تداوم بدهم،راهش را
یاد دادم به پسرهام و دو تا دامادم
توی کمپینِ رهاییِ وطن،اَدمینم
شب که شد رابط اعضا و ون ارشادم
من نه وابسته به روسم نه نماینده ی چین
بنده هم یکنفر از بین همین آحادم
چون که بر کارِ مدیران احدی ناظر نیست
چند سالیست که مسئولِ دو تا بنیادم
هیچکس جرأتِ تعویضِ مرا داشت؟نداشت
تا خودم رأی به تأییدِ خودم می دادم
عِرق ملی و وطن دوستی ام مشهود است
راستش من متولد شده در بغدادم
تا مبادا که کسی پیش بیفتد از من
مثل یک بوته ی بی ریشه دوان در بادم
#مصطفی_علوی
@moalavi
با رحلتِ یکباره ی بابایِ فلانی
رفتیم کُره،محضِ تسلّایِ فلانی
از کلِّ جهان آمده بودند که با هم
لی لی بگذارند به لالایِ فلانی
هنگامِ عبور از صفِ افرادِ عزادار
گل ریخته شد بر قد و بالایِ فلانی
یک عده سراسیمه دویدند که با شوق
لب را برسانند به جا پایِ فلانی
یک عده هم از فاصله ای دور،خزیدند
تا پوزه بمالند فلان جایِ فلانی
در موزه زیارتکده ای ساخته بودند
از پوشک و از شورت و مشمّایِ فلانی
با یادِ پدر،ساخت پسر صحن و مصلّا
بالاش نوشتند،مصلّایِ فلانی
این صحن و مصلّا نه همان است که اینجاست
یک مرکز نشر است،به امضایِ فلانی
حالا خفقان است،ولی در کُره یک روز
قطعا به درک می روی آقایِ فلانی
#مصطفی_علوی
@moalavi
رفتیم کُره،محضِ تسلّایِ فلانی
از کلِّ جهان آمده بودند که با هم
لی لی بگذارند به لالایِ فلانی
هنگامِ عبور از صفِ افرادِ عزادار
گل ریخته شد بر قد و بالایِ فلانی
یک عده سراسیمه دویدند که با شوق
لب را برسانند به جا پایِ فلانی
یک عده هم از فاصله ای دور،خزیدند
تا پوزه بمالند فلان جایِ فلانی
در موزه زیارتکده ای ساخته بودند
از پوشک و از شورت و مشمّایِ فلانی
با یادِ پدر،ساخت پسر صحن و مصلّا
بالاش نوشتند،مصلّایِ فلانی
این صحن و مصلّا نه همان است که اینجاست
یک مرکز نشر است،به امضایِ فلانی
حالا خفقان است،ولی در کُره یک روز
قطعا به درک می روی آقایِ فلانی
#مصطفی_علوی
@moalavi
بیچاره چه بر سر خودت آوردی؟
دیوانه شدی پی خطر می گردی؟
روزی که خلیج فارس نامش این بود
تو،روی درخت زندگی می کردی
#مصطفی_علوی
@moalavi
دیوانه شدی پی خطر می گردی؟
روزی که خلیج فارس نامش این بود
تو،روی درخت زندگی می کردی
#مصطفی_علوی
@moalavi
از همان روزی که حلّالِ مسائل پول شد
رشوه دادن اتفاقی کاملا معمول شد
هر که با اصحابِ قدرت دست در یک کاسه کرد
همزمان در چند پستِ دولتی مسئول شد
علم و استعداد در این ماجرا نقشی نداشت
رانت خواری نردبانِ عده ای گاگول شد
پاچه خاری شاعری را برد آن بالا نشاند
دیگری با مدح گفتن شاعری مقبول شد
حاجی از بس پول بیت المال را بالا کشید
طیِ چندین ماه،عرضش بیشتر از طول شد
بعدِ نقل و انتقالِ اسکناس از زیرِ میز
بسته شد پرونده و قاتل همان مقتول شد
شیخ را گفتم که پس کِی نوبتِ لبخندِ ماست
گفت:این نوبت به بعد از مرگتان موکول شد
#مصطفی_علوی
@moalavi
رشوه دادن اتفاقی کاملا معمول شد
هر که با اصحابِ قدرت دست در یک کاسه کرد
همزمان در چند پستِ دولتی مسئول شد
علم و استعداد در این ماجرا نقشی نداشت
رانت خواری نردبانِ عده ای گاگول شد
پاچه خاری شاعری را برد آن بالا نشاند
دیگری با مدح گفتن شاعری مقبول شد
حاجی از بس پول بیت المال را بالا کشید
طیِ چندین ماه،عرضش بیشتر از طول شد
بعدِ نقل و انتقالِ اسکناس از زیرِ میز
بسته شد پرونده و قاتل همان مقتول شد
شیخ را گفتم که پس کِی نوبتِ لبخندِ ماست
گفت:این نوبت به بعد از مرگتان موکول شد
#مصطفی_علوی
@moalavi
عمریست که سینه ای پر از غم داریم
سی سال بدونِ وقفه ماتم داریم
با اینهمه ادعای انسانیت
افسوس هنوز فقر آدم داریم
در مابقیِ امور...نه،در دزدی
یک شیوه ی کاملا منظم داریم
افرادِ خطیب تا بخواهی هستند
در کشورمان مرد عمل کم داریم
هر سال،به رغمِ دلخوری از اوضاع
در صحنه همیشه مشتِ محکم داریم
از پشت اگر که ضربه خوردیم امروز
یعنی که هنوز ابن ملجم داریم
بعد از سرِ سفره ی حسین بن علی
در لشکرِ ابن سعد پرچم داریم
اینها به کنار،بدتر از این هم هست
قاری که لواط میکند هم داریم
با اینهمه درد،باز در میدانیم
انگار که ما هم خودمان کم داریم
#مصطفی_علوی
@moalavi
سی سال بدونِ وقفه ماتم داریم
با اینهمه ادعای انسانیت
افسوس هنوز فقر آدم داریم
در مابقیِ امور...نه،در دزدی
یک شیوه ی کاملا منظم داریم
افرادِ خطیب تا بخواهی هستند
در کشورمان مرد عمل کم داریم
هر سال،به رغمِ دلخوری از اوضاع
در صحنه همیشه مشتِ محکم داریم
از پشت اگر که ضربه خوردیم امروز
یعنی که هنوز ابن ملجم داریم
بعد از سرِ سفره ی حسین بن علی
در لشکرِ ابن سعد پرچم داریم
اینها به کنار،بدتر از این هم هست
قاری که لواط میکند هم داریم
با اینهمه درد،باز در میدانیم
انگار که ما هم خودمان کم داریم
#مصطفی_علوی
@moalavi
بابت اینهمه تدبیر و تدبّر،مرسی
مملکت داری و اینقدر تبحّر؟مرسی
من از این وضع به هر حال رضایت دارم
از شما،بیشتر از حد تصوّر،مرسی
سهم یارانه ی من را به فلسطین ببرید
از خودم بابت این طرز تفکّر،مرسی
«ابر و باد و مه و خورشید...»قدیمی شده اند
ریش خوب است،از این دست عناصُر،مرسی
دردمان را متوجه نشد ایشان انگار
واقعا دست مریزاد به دکتر،مرسی
ای کسانی که به ما لطف نمودید که باز
باز گردیم به دوران تحجُّر،مرسی
با توجه به گرانیِّ مصالح در شهر
ای که نانِ همه را کرده ای آجر،مرسی
جای«مرسی»که ردیف است،بگو ممنونم
بابت خواندن این شعر،تشکّر. مرسی
#مصطفی_علوی
@moalavi
مملکت داری و اینقدر تبحّر؟مرسی
من از این وضع به هر حال رضایت دارم
از شما،بیشتر از حد تصوّر،مرسی
سهم یارانه ی من را به فلسطین ببرید
از خودم بابت این طرز تفکّر،مرسی
«ابر و باد و مه و خورشید...»قدیمی شده اند
ریش خوب است،از این دست عناصُر،مرسی
دردمان را متوجه نشد ایشان انگار
واقعا دست مریزاد به دکتر،مرسی
ای کسانی که به ما لطف نمودید که باز
باز گردیم به دوران تحجُّر،مرسی
با توجه به گرانیِّ مصالح در شهر
ای که نانِ همه را کرده ای آجر،مرسی
جای«مرسی»که ردیف است،بگو ممنونم
بابت خواندن این شعر،تشکّر. مرسی
#مصطفی_علوی
@moalavi
عشق یک اتفاق مسخره است
واژه ها را غلاف کن شاعر
زندگی در خیال جالب نیست
در خودت اعتکاف کن شاعر
صرف کن سفره های بی نان را
درد را هم اضاف کن شاعر
گور بابای لیلی و مجنون
اشکها را طواف کن شاعر
شعر را وقف بیوه هایی در
خانه های عفاف کن شاعر
درد را پست کن به کل جهان
غصه را تلگراف کن شاعر
«دوستت دارم»از ته دل نیست
لااقل اعتراف کن شاعر
صحبت از درد اگر چه ممنوع است
مرد باش و خلاف کن شاعر
#مصطفی_علوی
@moalavi
واژه ها را غلاف کن شاعر
زندگی در خیال جالب نیست
در خودت اعتکاف کن شاعر
صرف کن سفره های بی نان را
درد را هم اضاف کن شاعر
گور بابای لیلی و مجنون
اشکها را طواف کن شاعر
شعر را وقف بیوه هایی در
خانه های عفاف کن شاعر
درد را پست کن به کل جهان
غصه را تلگراف کن شاعر
«دوستت دارم»از ته دل نیست
لااقل اعتراف کن شاعر
صحبت از درد اگر چه ممنوع است
مرد باش و خلاف کن شاعر
#مصطفی_علوی
@moalavi
در سفره اگر قحطی نان است،نترسید
در شهر اگر گوجه گران است،نترسید
بیکاری و بیماری و فحشا و تورم
این مسئله ی کل جهان است،نترسید
دلخوش به همین ذره ی ناچیز نباشید
این تازه شروع هیجان است،نترسید
این مسئله یک امر بدیهی ست در ایران
بدبختی اگر در نوسان است،نترسید
پرونده ی ما بسته شده،لطفا از این پس
هر وقت که اجلاس سران است،نترسید
یکروز بهار از درِ این باغ می آید
اکنون که خزان پشت خزان است،نترسید
گیرم که گرفتند و شکستند و بریدند
وقتی که خدا در جریان است،نترسید
دستور رسیده ست که خاموش بمانند
دلواپس اگر هم نگران است،نترسید
درباره ی هر کس که شده طنز بگوئید
فعلا همه جا امن و امان است،نترسید
#مصطفی_علوی
@moalavi
در شهر اگر گوجه گران است،نترسید
بیکاری و بیماری و فحشا و تورم
این مسئله ی کل جهان است،نترسید
دلخوش به همین ذره ی ناچیز نباشید
این تازه شروع هیجان است،نترسید
این مسئله یک امر بدیهی ست در ایران
بدبختی اگر در نوسان است،نترسید
پرونده ی ما بسته شده،لطفا از این پس
هر وقت که اجلاس سران است،نترسید
یکروز بهار از درِ این باغ می آید
اکنون که خزان پشت خزان است،نترسید
گیرم که گرفتند و شکستند و بریدند
وقتی که خدا در جریان است،نترسید
دستور رسیده ست که خاموش بمانند
دلواپس اگر هم نگران است،نترسید
درباره ی هر کس که شده طنز بگوئید
فعلا همه جا امن و امان است،نترسید
#مصطفی_علوی
@moalavi
