Telegram Web Link
با من همسفر شوید!
امیر هاشمی مقدم
حساب اینستاگرامی که چند سال پیش باز کرده بودم را، چند ماهی است فعال کرده‌ام و معمولا در آن به جای یادداشت‌های تحلیلی، عکس‌ها و خاطرات سفرهایم را می‌گذارم. فعلا در حال انتشار عکس‌های سفر چند سال پیش‌ام به کشورهای آسیای میانه هستم و تاکنون چند بخش آن منتشر شده (امشب عکس‌هایم از سمرقند را منتشر کردم). هم‌زمان با انتشار عکس‌های هر سفر، تلاش می‌کنم یکی دو کتاب مرتبط با آن کشور یا شهر را نیز معرفی کنم.
نمونه‌هایی از عکس‌های سفر آسیای میانه را در اینجا می‌بینید.
اگر دوست دارید شما هم با من همسفر شوید، این عکس‌ها را می‌توانید در اینجا در برگه اینستاگرامم ببینید و توضیحات هر یک را همانجا بخوانید.

https://instagram.com/moghaddamess

کانال مقدمه
@moghaddames
فربه شدن فاطمیه
امیر هاشمی مقدم
دو هفته پیش در پاسخ به علی علیزاده که از «فربه شدن» شب چله ناراحت بود، توضیحاتی نوشتم. اما اضافه کنم که حتی فربه‌تر شدن آیینی همچون شب چله که با دید و بازدید و خوش‌گذرانی خانوادگی همراه است، بیشتر جنبه‌های مثبت دارد تا منفی. اما فربه شدن و تحریف برخی مناسک می‌تواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد.
امسال حجم پارچه‌نوشته‌ها، بنرها، تصاویر، شعارها و لعن و نفرین‌ها علیه قاتلین حضرت زهرا (س) به نسبت سالیان پیش بسیار بیشتر شده است.
به نظر می‌آید برخی جریان‌ها تلاش دارند ایام فاطمیه را به یک دهه برسانند؛ چیزی شبیه دهه ابتدایی محرم. اما خطرناک‌تر، همان جملات لعن و نفرین‌گونه است که همه می‌دانند خطاب به چه کسی است. شخصیتی که مورد احترام بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان اهل سنت است را نمی‌توان لعن کرد و انتظار داشت به وحدت شیعه و سنی خللی وارد نشود.
جالب است که رهبری در سال‌های گذشته در برابر طولانی شدن ایام فاطمیه و نیز لعن بزرگان اهل سنت آشکارا موضع گرفته؛ اما با جریانی روبرو هستیم که علی‌رغم همه ادعاهای‌شان، حتی از رهبری هم گذشته‌اند.
عکس: ورودی مسجد جامع اصفهان.
@moghaddames
سگ‌های ولگرد، از ترکیه تا ایران
امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز
سه هفته پیش آقای اردوغان در شهر «کیزیلجا حمام» گفته بود سگ‌های خیابانی باید جمع شده و به پناهگاه‌ها منتقل شوند. دلیل این سخن هم حمله سگ‌های خیابانی به یک کودک در این شهر بود. او یک هفته بعد هنگام افتتاح یک مرکز نگهداری سگ‌های خیابانی در شهر «غازی آنتپ» دوباره همین سخن را تکرار کرد.
همین سخن رئیس جمهوری ترکیه کافی بود تا بسیاری از منتقدان حضور سگ‌ها در خیابان‌های ایران ٖ(همچون دکتر حسین آخانی، استاد دغدغه‌مند و عزیز گیاه‌شناسی دانشگاه تهران)، طرفداران حیوانات خیابانی را خطاب قرار داده و بگویند ترکیه که تاکنون به‌عنوان الگو در زمینه حقوق حیوانات معرفی می‌شد هم دارد این سگ‌ها را جمع‌آوری می‌کند و بنابراین اکنون دیگر طرفداران حقوق حیوانات بهانه‌ای ندارند.
شخصا به‌عنوان کسی که بارها در رسانه‌های ایران به مدیریت موفق و انسانی ترکیه در زمینه حقوق حیوانات اشاره کرده و آنرا با وضعیت این حیوانات در ایران مقایسه کرده‌ام، خود را مخاطب این انتقادات می‌دانم و چند نکته یادآوری کنم:
۱- اردوغان در حالی بار دوم این سخنش را تکرار کرد که داشت یک مرکز دیگر برای نگهداری حیوانات خیابانی افتتاح می‌کرد. یعنی آنها مراکز نگهداری از این حیوانات را دارند و درخواست اردوغان (و طبیعتا بخشی از شهروندان ترکیه) انتقال سگ‌ها از خیابان‌ها به این مراکز است. بنابراین وضعیت ترکیه با ایران که هنوز بیشتر شهرهایش هیچ مرکز نگهداری حیوانات خیابانی ندارند بسیار متفاوت است. اصلا کدام یک از مسئولین حتی رده پایین ایرانی دغدغه افتتاح مرکز نگهداری حیوانات خیابانی دارد؟ دولت در همه استان‌های ترکیه حتی بیمارستان‌های شبانه‌روزی برای حیوانات خیابانی درست کرده که کارهایی مانند عقیم‌سازی، واکسن، درمان و... را به رایگان انجام می‌دهد.
۲- شهرداری‌های ایران ساده‌ترین روش‌شان کشتار بی‌رحمانه سگ‌هاست. منتقدان حضور حیوانات در خیابان‌ها نمی‌گویند با این حیوانات اکنون چکار کنیم. نهایتا با غذا دهی به آنها مخالفت می‌کنند. به نظر می‌آید دست کم بخشی از این منتقدان همچنان موافق کشتار این حیوانات بی‌پناه باشند.
۳- علی‌رغم دو بار تکرار کردن این درخواست از سوی اردوغان، نهایتا وزارت محیط زیست و شهرسازی ترکیه ابلاغیه‌ای به شهرداری‌های کشور فرستاد که در آن تصریح شده بود «سگ‌های پیت بول امریکایی، دوگو آرژانتینی، فیلو برزیلی وتوسا ژاپنی، استفروردشیر تریر و بولی امریکایی» باید از خیابان‌ها جمع‌آوری و به پناهگاه‌ها منتقل شوند. چون بسیاری از این حملات به شهروندان توسط سگ‌های نژاد دار انجام می‌شد که بعضا به هر دلیل در خیابان‌ها رها هستند. در این ابلاغیه خبری از دیگر سگ‌های خیابانی نبود.
۴- جالب است که حتی همین تصریح وزارت محیط و شهرسازی هم مورد نقد جدی کانون وکلای حیوانات در ترکیه قرار گرفت و در نامه‌ای اشاره کردند مفاد این ابلاغیه با قوانین حقوق حیوانات در تضاد است؛ چرا که بسیاری از این پناهگاه‌ها از نظر آنها هنوز شرایط لازم برای نگهداری این حیوانات را ندارند.
۵- در ترکیه نهادهای رسمی و مردمی طرفدار حقوق حیوانات و محیط زیست بسیار قدرتمند بوده و دولت ناچار است با آنها وارد تعامل شود. برای نمونه پس از این سخنان اردوغان، صدها هزار شهروند این کشور هشتگ‌هایی علیه این سخنان داغ کرده و طومارهای انتقادی پر کردند. در حالی‌که شرایط نهادهای طرفدار محیط زیست و حقوق حیوانات در ایران نیاز به بازگویی ندارد. آنها به خوبی می‌توانند دولت‌شان را در این زمینه کنترل کنند؛ در حالی‌که ما در ایران چنین قدرتی نداریم. بنابراین در این شرایط نامتوازن، بیان چنین سخنانی عملا آب ریختن به آسیاب برنامه‌های غیر اصولی و حشیانه شهرداری‌هاست.
۶- با همه اینها منتقدان نکات ارزشمندی هم می‌گویند. اینکه جمعیت برخی از این گونه‌های حیوانی (همچون سگ و گربه خیابانی) به شدت در حال زیاد شدن است که برای محیط زیست کشور خطرناک است. برای نمونه بارها سگ‌های ولگرد به‌صورت گله‌ای به حیوانات کمیابی همچون خرس و پلنگ حمله و آنها را کشته‌اند. همچنین غذا دهی غیراصولی به این حیوانات باعث افزایش بیشتر آنها و نیز افزایش گونه‌های دیگری همچون موش‌های فاضلابی است که به دنبال پسماند این غذاها می‌آیند. اما راه حل‌های کوتاه (همچون کشتار) جوابگو نیست. اکنون جامعه ایران هم پذیرش این رفتارهای وحشیانه را ندارد. دولت با همراهی نهادهای مردمی ناچار است دیر یا زود نسبت به جمع‌آوری همه این حیوانات، واکسن زدن و عقیم‌سازی‌شان اقدام و بخشی از آنها را دوباره رهاسازی کرده و بخشی دیگر را در پناهگاه‌ها نگهداری کند. با این روش در یک بازه زمانی حداکثر ۱۵ ساله (سن متوسط یک سگ) این جمعیت کنترل می‌شود. آموزش روش‌های هم‌زیستی با حیوانات اخلاقی‌تر از عادی‌سازی کشتار آنهاست.
کانال مقدمه
@moghaddames
دریافت بورسیه‌های ترکیه در همه رشته‌ها و مقاطع
امیر هاشمی مقدم
ثبت‌نام برای دریافت بورسیه‌های آموزشی ترکیه آغاز شده و علاقه‌مندان می‌توانند برای تقریبا همه رشته‌های آموزشی و همه مقاطع (کارشناسی، ارشد و دکترا) ثبت‌نام کنند.
به‌عنوان کسی که دکترایم را در همین بورسیه ترکیه خواندم، می‌دانم که حضور در کشوری دیگر برای آموزش دانشگاهی به خودی خود دارای خوبی‌هایی است که ارزش تجربه‌اش را دارد. در بورسیه‌های آموزشی ترکیه، پوشش همه هزینه‌های زندگی دانشجویی (خوابگاه، دانشگاه، غذا، بیمه و...)، آشنایی با دانشجویانی از کشورها و فرهنگ‌های دیگر، فراگیری زبان ترکی، امکان دریافت بورس اراسموس (فرصت شش ماهه حضور در دانشگاه‌های اروپایی) و... برخی از این ویژگی‌هاست. تا حدود یک ماه دیگر (یکم اسفندماه، ۲۰ فوریه) فرصت دارید برای ثبت‌نام.
بیشترین سن مورد پذیرش برای مقطع کارشناسی ۲۱ سال، ارشد ۳۰ سال و دکترا ۳۵ سال است.
به دانشجویان کارشناسی ماهانه ۸۰۰ لیره، ارشد ۱۱۰۰ لیره و دکترا ۱۶۰۰ لیره پرداخت می‌شود. این مبلغ هزینه‌های زندگی دانشجویی شما را پوشش می‌دهد. حداکثر سن داوطلبان کارشناسی باید ۲۱ سال، ارشد ۳۰ و دکترا ۳۵ سال باشد.
شرایط کامل ثبت‌نام، مدارک مورد نیاز و... را در اینجا (کلیک کنید) که وبسایت خود سازمان بورسیه ترکیه است می‌توانید بخوانید (در برخی ساعات که سایت پر بازدید و شلوغ می‌شود، ممکن است دیر باز شود). همچنین این یادداشت مفصل که پنج سال پیش در وبلاگم درباره شرایط بورسیه ترکیه نوشته‌ام می‌تواند یاری‌دهنده باشد. البته خودتان حتما شرایط را در وب‌سایت بورس ترکیه بخوانید؛ شاید برخی شرایط تغییراتی کرده باشد که از آن بی‌اطلاع باشم.
اگر کسی می‌شناسید که به دنبال چنین بورسیه‌هایی است، برای او هم بفرستید.
کانال مقدمه
@moghaddames
دریغ از تنگ‌نظری‌ها
امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز
چند ماه پیش که زمزمه اخراج دکتر محمد فاضلی، استاد با سواد و با اخلاق جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی شنیده شد، از خودش جویا شدم. تایید کرد و البته درخواستش این بود که بین خودمان بماند. من هم چیزی نگفتم تا امروز که دیدم رسانه‌ها خبرش را منتشر کرده‌اند. بنابراین حالا که همگان درباره‌اش می‌دانند، من هم نکاتی در این باره می‌افزایم.
محمد فاضلی را ۲۰ سال است از نزدیک می‌شناسم. ۲۰ سال است دانشجوی او هستم. تا ۱۳۸۳ سر کلاس‌های درس، دانشجوی رسمی‌اش بودم و از آن پس دانشجوی غیررسمی. حتی زمانی که هر دو نفرمان در یک دانشگاه به‌عنوان استاد مدعو تدریس می‌کردیم، برخی روزها زودتر به این دانشگاه می‌رفتم تا سر کلاس‌های فاضلی حضور یابم. هیچ وقت ندیدم او سر دو تا از کلاس‌هایش یک حرف تکراری بزند. حتی نکات تکراری را با مثال‌های تازه بیان می‌کرد.
سال‌ها با او در طرح‌های پژوهشی گوناگون همکاری کرده‌ام و برای همان طرح‌ها سفرهای چند روزه به نقاط مختلف کشور داشته‌ایم. به جرات می‌گویم او را به خوبی می‌شناسم و شهادت می‌دهم انسانی است سلیم‌النفس، پاک‌دست، پاک‌چشم، با سواد، علاقه‌مند و نگران ایران. نام کانال تلگرامی و برنامه پادکست‌اش را به درستی «دغدغه ایران» گذاشته. سال‌ها پیش که هنوز تلگرام رایج نشده بود هم وبلاگی داشت به نام «به فکر ایران». هر کسی با او اندکی آشنایی داشته باشد می‌داند که هم به فکر ایران است و هم دغدغه ایران خواب از چشمانش ربوده.
همین اولویت داشتن ایران به خودش بود که نا مهربانی‌هایی که تاکنون بارها چشیده را رسانه‌ای نکرده و جایی جار نزده. او کاسب نیست تا با برجسته کردن این بی‌مهری‌ها برای خودش اسم و رسمی به پا کند و به‌به و چه‌چه آن طرفی‌ها را بطلبد. دانش بالایش چیزی بود که او را بدون داشتن پارتی و سفارش این و آن تا معاونت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری و مشاور وزیر نیرو بالا کشاند. گواه این سخنم کتاب‌ها، مقالات و سخنرانی‌های فراوانش که در دسترس است. فقط کافی است بدانیم فایل صوتی سخنرانی‌اش در زمستان ۱۳۹۶ بیش از ۱۰ میلیون بار شنیده شد (همان که محسن رنانی پیشنهاد داده بود برای هدیه نوروز ۱۳۹۷ هر ایرانی آنرا گوش بدهد و برای سه ایرانی دیگر هم بفرستد. و در کانال تلگرامی خود رنانی بیش از سه میلیون بار شنیده شد).
فاضلی استاد ساختن و بیان کردن تئوری‌های همه‌فهم جامعه‌شناسی مرتبط با مسائل اجتماعی ایران است (همچون همان تئوری «فیل و پراید» که در فایل صوتی سال ۱۳۹۶ مطرح کرده بود).
فاضلی اهل ریاکاری نبود تا بگوید برای بنیاد شهید استان مازندران طرح پژوهشی انجام داده و بعد هم پولی دریافت نکرد، تنها با این توجیه که او چون در زمان جنگ کودک خردسال بوده و نتوانسته در جبهه‌ها حضور یابد، گوشه‌ای از دِین‌اش به شهدا را با این خدمات رایگان ادا می‌کند.
او قطعا اهل موج‌سواری نیست که اخراجش از دانشگاه را توی بوق و کرنا نکرد تا به باور خودش برای کشور هزینه‌تراشی نکند.
فاضلی دست و دلبازترین استادی است که در همه عمرم دیدم. همه دانش‌اش را تا آنجا که در توانش باشد به دانشجویان و حتی همکارانش عرضه می‌کند، بی‌هیچ چشم‌داشتی. او برخلاف برخی استادان دیگر که دوست دارند تنها خودشان در برخی حوزه‌ها تخصص داشته باشند، هر چه سال‌ها با کوشش و تلاش گردآوری کرده را به سادگی و در زمانی کوتاه به طالبان علم (هر کسی که باشد) عرضه می‌کند.
و همین آفتی شده برای او. یادمان باشد در بیشتر مواردی که استادان از دانشگاه اخراج می‌شوند، نقش همکاران نادیده گرفته می‌شود. شوربختانه در بسیاری موارد حسادت‌ها و تنگ‌نظری‌های دیگر همکاران باعث اخراج استادان باسواد می‌شود. محمد فاضلی چه در دهه ۸۰ در دانشگاه مازندران و چه در دهه ۹۰ در دانشگاه شهید بهشتی با چنین معضلی روبرو بود (طبیعتا نه همه همکاران. تنها یک همکار با چنین ویژگی‌هایی در هر گروه کافی است).
بر پایه همین نکته پایانی، اگر دوستانی با مسئولین وزارت علوم یا روسای دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها ارتباط دارند، این هشدار را به آنها بدهند که پرونده‌سازی علیه استادان (هرچند پرونده محمد فاضلی آنچنان پاک بود که هیچ انگی نمی‌شد به او زد و تنها به «عدم نیاز» دانشگاه به وی اشاره شده بود که همان معنای اخراج را می‌دهد) عموما ریشه در رقابت‌ها و تنگ‌نظری‌های برخی همکاران دارد که با سوار شدن بر موج تغییرات در هر دولت، دانشگاه و دانشجویان را از استادان نخبه و با سواد محروم می‌کنند؛ اما هزینه به پای وزارت علوم و دولت نوشته می‌شود. دولت و وزارت علوم زیر بار این حاشیه‌سازی‌ها نرود.
کانال مقدمه
@moghaddames
باز گرداندن پناهجویان افغانستانی
امیر هاشمی مقدم : انصاف‌نیوز
گویا در روزهای اخیر، بسیاری از شهروندان افغانستانی که به‌طور غیرقانونی وارد ایران شده بودند توسط نیروهای انتظامی دستگیر و به‌واسطه شمار زیادشان، توسط کامیون به افغانستان فرستاده شدند. همانگونه که در کلیپ می‌بینید، یکی از شهروندان افغانستانی دارد از این صحنه فیلم می‌گیرد و شبکه «افغانستان اینترنشنال» نیز آنرا پخش کرده است. بسیاری از افغانستانی‌ها نیز با بازنشر این کلیپ در شبکه‌های اجتماعی، انتقادات فراوان و تند و تیزی به حکومت ایران کرده‌اند. در این باره چند نکته باید یادآوری شود:
1️⃣ برآورد می‌شود اکنون حدود پنج میلیون افغانستانی در ایران زندگی می‌کنند. سه میلیون جمعیتی است که معمولا کمابیش ثابت هستند و دو میلیون دیگر در چند ماه اخیر و به‌واسطه اشغال دوباره افغانستان به دست طالبان به ایران پناه آورده‌اند. از آن جمعیت سه میلیونی ثابت، حدود یک میلیون نفرشان مجوز اقامت دارند و دو میلیون دیگر بدون مجوز هستند. یعنی مجموعا حدود ۴ میلیون افغانستانی بدون مجوز در ایران زندگی می‌کنند. حدود دو ماه پیش اعلام شد که تاکنون به چهار میلیون افغانستانی (بدون توجه به حضور قانونی یا غیرقانونی‌شان) واکسن کرونا تزریق شده است.
2️⃣ پنج میلیون مهاجر و پناهجو واقعا جمعیت زیاد و قابل توجهی است که مسائل و مشکلات خاصی را برای کشور میزبان به وجود می‌آورد. تا آنجا که می‌دانم هیچ کشور دیگری این میزان مهاجر و پناهجو ندارد؛ آن هم در کشوری همچون ایران که خودش با مسائل و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. ایران اکنون حدود ۸۵ میلیون جمعیت دارد که بسیار فراتر از تحمل محیط قابل زیست، حامل‌های انرژی، آب (برای خوراک، کشاورزی و صنعت)، شغل و... است. شوربختانه سیاست نادرست افزایش جمعیت که دوباره در پیش گرفته شده به این مسائل دامن می‌زند. افزایش پنج میلیونی جمعیت نیز این مشکلات را افزایش می‌دهد. کشورهای دیگر اگر مهاجر جذب می‌کنند، عموما به جذب نخبگان،‌آن هم در شمار اندک و البته با سر و صدای زیاد می‌پردازند. در حالی‌که بیشتر پناهجویان و مهاجران قانونی و غیرقانونی به ایران از طبقات پایین افغانستان هستند. همین شمار بالا باعث شده ایران با کامیون آنان را به افغانستان بازپس فرستد. و این مایه انتقاد برخی افغانستانی‌ها شده که به اشتباه فکر کرده‌اند اینها خودروهای حمل زباله است. در حالی‌که با یک جستجوی ساده می‌توانستند بفهمند خودروی حمل زباله با این کامیون‌ها تفاوت دارد و از سوی دیگر ایران هنگام ارائه خدمات به زائران خودش در مراسم اربعین نیز از همین کامیون‌ها برای جابجایی استفاده می‌کند (در سفرنامه اربعین خودم به عراق، تجربه سوار شدنم به این کامیون‌ها در دو مسیر را شرح داده‌ام).
3️⃣ همه کسانی که باز پس فرستاده می‌شوند از راه‌های غیرقانونی و با زیر پا گذاشتن قوانین ایران وارد کشور شده‌اند. هیچ کشوری اجازه نمی‌دهد جمعیت چند میلیونی غیرقانونی وارد کشورش شود. دست کم در منطقه خودمان مرزبانان ترکمنستانی به سادگی به هر کسی که بخواهد غیرقانونی وارد کشورشان شود تیراندازی می‌کنند و چنانچه کشته نشود، احتمال مرگش در زندان‌های مخوف این کشور بالاست. ترکیه هم که به‌واسطه عبور غیرقانونی افغانستانی‌ها از مرز ایران به آن کشور، دیوار بتنی بین دو کشور کشیده و البته کلیپ‌ها و فیلم‌های فراوانی که در دست است نشان می‌دهد نیروهای پلیس آن کشور با چه خشونت غیر قابل بیانی با افغانستانی‌هایی که غیرقانونی وارد ترکیه شده و دستگیر می‌شوند، برخورد می‌کنند.
4️⃣ هر کشوری حق اعمال حاکمیت بر مرزهایش و جلوگیری از ورود غیرقانونی به آن را دارد. گاهی تصاویری از تیراندازی ماموران مرزی ایران به سوی خودروهای قاچاق‌بَر (اصطلاحا افغانی‌کِش) یا دیگر برخوردهای ناراحت‌کننده منتشر می‌شود. اما چاره چیست؟ آیا همین میزان هم جلوگیری نکنند؟ مرزها را باز بگذارند و بگویند دیگر جلوی کسی را نمی‌گیریم یا دیگر هیچ مهاجر غیرقانونی را بیرون نمی‌کنیم؟ در آن صورت چند میلیون افغانستانی دیگر به ایران وارد می‌شود؟ منتقدان بگویند دقیقا ایران باید چکار کند؟
5️⃣ دوستان افغانستانی به درستی به این نکته اشاره دارند که شرایط افغانستان غیرقابل تحمل شده و باید به پناهجویان این کشور نگاه انسانی داشت؛ به‌ویژه از ایران به‌عنوان برادر بزرگتر انتظار بیشتری می‌رود که به هم‌تباران و هم‌زبانانش رسیدگی بیشتری کند. سخن کاملا درستی است. اتفاقا ایران در این زمینه تا آنجا که در توان داشته اقدام کرده و حتی روند ارائه روادید (ویزا) به افغانستانی‌هایی که جان‌شان در خطر بود در این چند ماه سرعت بالایی گرفته که شخصا و از نزدیک شاهد آن بوده‌ام (هرچند بسیاری از آنان با ارائه ادله دروغین خواهان پناهندگی از کشورهای دیگر هستند. برای نمونه ...
برای خواندن ادامه یادداشت اینجا را لمس کنید.
کانال مقدمه
@moghaddames
برای افزایش قیمت عذرخواهیم.
امیر هاشمی مقدم
عکس زیر، نوشته یک شیرینی‌فروش در کوتاهیه (شهری کوچک تقریبا در غرب ترکیه) پشت ویترین مغازه‌اش را نشان می‌دهد که روی آن نوشته: «ما از افزایش قیمت‌هایی که اعمال کردیم شرمنده‌ایم. اما اکنون ما هم نمی‌توانیم از این کار[مان] دست برداریم [بیکار شویم]. ما از همه پوزش‌خواهی می‌کنیم». این کار زیبای او در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی ترکیه بازتاب گسترده‌ای داشته. دو تا نکته هم در این باره به ذهن من می‌رسد که در اینجا اشاره می‌کنم:
یکم، در ایران هم دیده‌ام که گاهی برخی از مشتریان با فروشنده‌ها روی افزایش بهای کالاها بحث می‌کنند. آن هم در حالی‌که روی بسیاری از این کالاها قیمت مصرف‌کننده نوشته شده است. فروشنده‌ها هم در این زمینه تقصیری ندارند (بگذریم از معدود فروشندگان بی‌انصاف). همیشه در اینگونه موارد به این فکر می‌کنم که برخی فروشنده‌ها چه اعصاب آهنینی دارند. اما چاره چیست؟ به قول شیرینی‌فروش ترکیه‌ای، اینها نمی‌توانند دست از کارشان کشیده و بیکار شوند. بنابراین با چانه‌زنی با مشتریان و توضیح هزار باره بی‌تقصیر بودن‌شان در افزایش بهای کالاها، سر می‌کنند.
دوم، بخشی از انتظارات مشتریان به قول و قرارهای تلویزیونی مسئولین باز می‌گردد که مدام در برنامه‌ها از پایین آمدن بهای کالاها سخن به میان می‌آورند (در این زمینه هم ایران و ترکیه شبیه هم هستند). در حالی‌که واقعا قیمت‌ها را نمی‌توان دستوری پایین آورد. وقتی کشاورز مجبور است بذر، کود، شیمیایی، سم، دستمزد کارگر و... را با دو برابر قیمت نسبت به سال گذشته خریداری کند، چطور می‌تواند با قیمت سال گذشته بفروشد؟ اما فرض بگیریم در یک مورد خاص، مواد خام و اولیه را بتوان به قیمت پارسال تهیه کرد. باز هم وقتی چیزهای دیگر افزایش بها داشته، نمی‌توان محصول نهایی را به قیمت سال گذشته فروخت. چون قیمت همه کالاهای دیگر که این شخص نیاز دارد (از خوراک و پوشاک گرفته تا کرایه و هزینه فرزندان و...) افزایش یافته و اگر با همان مبلغ سال پیش بفروشد، قدرت خریدش بسیار پایین می‌آید.
مورد دوم که دست ما نیست و اندرز اقتصاد دانان درباره دستوری نبودن قیمت‌ها هم تاکنون راه به جایی نبرده. اما مورد اول که به درک شرایط کار فروشندگان باز می‌گردد، به خودمان و انصاف‌مان باز می‌گردد.
کانال مقدمه
@moghaddames
حضرات دکاتیر!
امیر هاشمی مقدم : انصاف‌نیوز
توئیتی که تصویرش را در زیر گذاشته‌ام بهانه‌ای شد برای نوشتن این یادداشت، که خیلی وقت است درباره‌اش فکر می‌کنم. بی‌گمان خیلی‌ها هم با آن موافق نیستند. احتمالا برخی هم فکر می‌کنند منظورم شخص ایشان بوده. نه والله! هیچ شخص خاصی در نظرم نیست. اگرچه یک دو جین آدم توی ذهنم ردیف شده‌اند. اما آیا واقعا ضرورتی دارد هر کسی مدرک دکترا گرفت، حتما جلوی نامش واژه دکتر نوشته شود؟ شخصا همیشه به رسانه‌هایی که با من مصاحبه می‌کنند یا جاهایی که کارگاه و سخنرانی برایم می‌گذارند، تاکید می‌کنم که به هیچ وجه جلوی نامم واژه دکتر را ننویسند. خیلی‌ها هستند با مدرک دیپلم سوادشان خیلی بیشتر از دارندگان مدرک دکتراست. می‌شناسم که می‌گویم. چند سال پیش یکی از همین دیپلمه‌های با سواد را اینجا توی وبلاگم معرفی کرده بودم. بعدها البته با یک خانم هلندی ازدواج کرد و اکنون هم سال‌هاست در هلند زندگی می‌کند. در سوی دیگر، خیلی از اینهایی که مدرک دکترا دارند، در حد یک مدرک کارشناسی هم سواد دانشگاهی یا حتی عمومی ندارند. من خودم توی همین سیستم مدرک گرفته‌ام؛ بنابراین من زغال‌فروش را نمی‌توانند سیاه کنند.
بیشتر جوانان امروزی ولع عجیبی دارند برای اینکه یا مدرک دکترا بگیرند یا مهندس خوانده شوند. این کلیپ طنز را درباره مهندس نامیدن هر کسی که درس استاتیک ۱ را پاس می‌کند، ببینید. به همین ترتیب کسی که در مقطع دکترا پذیرفته شود، بلافاصله از سوی دیگران «دکتر» خطاب می‌شود و البته خیلی‌ها بدشان هم نمی‌آید. برخی‌شان هم از همان ابتدای دوره دکترا خود را همه جا دکتر معرفی می‌کنند. کم نیستند کسانی که نام کاربری‌شان در شبکه‌های اجتماعی «دکتر فلانی» با آدرس «‌Dr.Folani» است.
در ترکیه این القاب دانشگاهی به شیوه‌ای دیگر رایج است. در آنجا دانشجویان به استادان‌شان «دکتر» نمی‌گویند. در چند سال تحصیلم در آنجا یکبار هم چنین واژه‌ای را از زبان دانشجویان نشنیدم. به جایش مثلا می‌گویند: «احمد هجام». احمد (که در ترکی استانبولی «اَحمِت» نوشته و تلفظ می‌شود) نمونه‌ای از نام کوچک استادان است و «هجام» هم که به‌عنوان واژه‌ای احترام‌آمیز از «خواجه‌ام» فارسی گرفته شده، تقریبا تنها شیوه صدا زدن استادان از سوی دانشجویان است (هاکان هجام، زینب هجام، ادریس هجام و...). در عوض آنها هم از سوی دیگر بام افتاده‌اند. اگر یک استادی به مقام استاد تمامی ‌برسد (یعنی مراحل استادیار و دانشیار را پشت سر بگذارد و استاد تمام شود) حتما باید به‌طور رسمی «پروفسور دکتر فلانی» خطاب شود. تابلوی بالای اتاقش حتما پروفسور و دکتر را در کنار یکدیگر نوشته، روی جلد کتاب‌هایی که می‌نویسد هر دو واژه باید به کار برود، در مصاحبه با رسانه‌ها و سخنرانی‌ها و... نیز به همین ترتیب. تا یادم نرفته این را هم اشاره کنم که رسیدن به مقام استاد تمام یا همان پروفسور در ترکیه بسیار ساده‌تر از ایران است. در دانشگاه‌های ایران اگر استادی بتواند به مرتبه استاد تمامی برسد، در سال‌های پایانی فعالیت و نزدیک بازنشستگی‌اش است. در حالی‌که در ترکیه بسیاری از استادان در چهل سالگی یا حتی پیش از آن استاد تمام شده‌اند. ضوابط در ایران واقعا سختگیرانه‌تر است. به‌عنوان کسی که محیط دانشگاهی در هر دو کشور را تجربه کرده، به نظرم اعتدال حد وسط این دو می‌تواند باشد. نه به سختگیری ایران و نه به سهل‌گیری ترکیه. بگذریم.
تا چند سال پیش القاب در ایران بیشتر به مشهدی و کربلایی و حاجی (یا به قول اصفهانی‌ها «حَجی») محدود می‌ماند. حالا دکتر و مهندس هم افزوده شده. برخی هم ترجیح می‌دهند همه را با هم به کار بگیرند. مثلا اخبار همیشه می‌گفت: «حجت‌الاسلام دکتر حسن روحانی، رئیس‌جمهور منتخب مردم». با این اوضاع، واقعا یا سنگ قبرها باید بزرگتر شوند یا نوشته‌های‌شان ریزتر شود تا جا برای القابی که روز به روز بیشتر می‌شود داشته باشد. یادم هست سال ۷۹ که دانشگاه پذیرفته شدم توی محله‌مان پیچید که فلانی دانشگاه قبول شده. حالا اینقدر دکتر و مهندس توی محله‌ها ریخته که اگر شما سر چهارراه داد بزنید: «دکتر!» شصت نفر هم‌زمان برمی‌گردند و می‌گویند: «جانم!».
کانال مقدمه
@moghaddames
تحریم فرهنگ ایرانی و زبان فارسی
امیر هاشمی مقدم
به تازگی از سفر عمان برگشته‌ام. پیش از سفر، در کنار مقالات و کتاب‌هایی که درباره این کشور می‌خواندم، طبیعتا کتاب «لونلی پلنت» نیز از اصلی‌ترین منابعم بود. بخش عمان این کتاب با این جمله آغاز می‌شد:
«چرا [به عمان] برویم؟ در مسجد جامع مسقط [منظور مسجد سلطان قابوس است] فرش دستباف زیبایی وجود دارد؛ چیزی که زمانی بزرگترین فرش جهان بود، تا آنکه مسجد جامع ابوظبی در امارات متحده عربی این رکورد را شکست» (p: 341).
جالب و بلکه اسف‌بار اینکه هر دوی این فرش‌ها کار قالی‌بافان ایرانی است، اما اشاره‌ای به ایرانی بودن آنها نشده. البته در لابلای صفحات آتی کتاب به این مورد پرداخته، اما در حاشیه.
کلا به نظر می‌آید فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در عرصه بین‌المللی به شدت دارد به حاشیه رانده می‌شود. فرش و پسته و زعفران و... که نام‌شان با ایران گره خورده نیز، نام ایران کم کم دارد از آنها کنده می‌شود. بگذارید با مثال‌هایی بیشتر توضیح بدهم:
1️⃣ حتما پیش آمده که کالایی خریده باشید (مثلا رایانه، گوشی تلفن همراه، تلویزیون، دستگاه آبمیوه‌گیری و...) و دفترچه راهنمایش به ترکی و عربی و انگلیسی است، اما زبان فارسی ندارد. دلیلش در بیشتر موارد تحریم ایران است که باعث می‌شود ما کالاهای‌مان را با بهایی بیشتر از کشورهای واسطه (همچون امارات یا ترکیه) خریداری کنیم و شرکت سازنده نیز طبیعتا دفترچه راهنما به زبان همان کشورها تهیه کرده است.
2️⃣ خیلی از این کالاهایی که می‌خریم، ممکن است نیاز به نصب نرم‌افزار خاصی داشته باشد که روی وبسایت شرکت سازنده در دسترس است. اما هنگام تلاش برای دانلود آنها با پیغام «این خدمات در کشور شما ارائه نمی‌شود» روبرو می‌شویم که دلیلش باز هم تحریم ایران است.
3️⃣ خیلی از نرم‌افزارهایی که می‌خریم یا دانلود می‌کنیم، به زبان‌های گوناگون و متنوع خدمات ارائه می‌دهند. بخش منوی زبان آنها را که باز می‌کنی گاهی با نام زبان‌هایی روبرو می‌شوی که در عمرت حتی یکبار هم نشنیده‌ای. اما خبری از زبان فارسی در میان‌شان نیست. دلیلش شوربختانه باز هم همان تحریم ایران است.
4️⃣ خیلی از کالاهای ایرانی که اصلا شهرت‌شان در جهان با نام ایران گره خورده، به دلیل همان تحریم‌ها امکان صادرات نداشته یا در این زمینه محدودیت دارند. بنابراین افراد واسطه (عمدتا سودجو) آنها را به نام کالاهای تولیدی کشورهای دیگر به بازارهای جهانی عرضه می‌کنند.
5️⃣
6️⃣
حالا که این روزها خبر از نزدیک بودن توافق وین برای برداشته شدن بخشی از تحریم‌ها به گوش می‌رسد، واقعا خوشحالم. حتی برداشته شدن یک تحریم هم یک گام به رها شدن فرهنگ ایرانی و زبان فارسی یاری می‌رساند. یادم نیست این سخن به‌جا و درست را از چه کسی و کجا خواندم؛ اما نوشته بود فرهنگ و اندیشه ایرانی و زبان فارسی در درازای تاریخ با تجارت و کالای ایرانی بوده که به دوردست‌ها، حتی تا چین می‌رفته. اگر تجارت و صادرات کالای ایرانی محدود و دربند شود، فرهنگ ایرانی و زبان فارسی نیز دربند خواهد بود و روز به روز فرسوده‌تر خواهد شد. از همین روست که دست تیم مذاکره‌کننده ایرانی را می‌بوسم و امیدوارم اندک اندک به سوی برداشتن دیگر تحریم‌های ظالمانه نیز گام برداریم تا ققنوس فرهنگ ایرانی بیش از این خاکستر نشود. فراموش نکنیم که تحریم‌های ظالمانه فرهنگی و زبانی به هیچ وجه زیانش کمتر از تحریم اقتصادی و بانکی نیست.

پی‌نوشت ۱: عکس‌ها و توضیحات سفر به عمان را در صفحه اینستاگرامم در اینجا (کلیک کنید) ببینید و بخوانید.
پی‌نوشت ۲: لونلی پلنت مجموعه کتاب‌هایی است که درباره بیشتر کشورهای جهان، برای راهنمایی گردشگران تهیه شده است. در هر کتاب به مهمترین جاذبه‌های یک کشور، چگونگی دسترسی به آنها، هتل‌ها، رستوران‌ها، قهوه‌خانه‌ها، دفاتر خدمات گردشگری، دفاتر اجاره خودرو، شماره تلفن‌های ضروری و... می‌پردازد. این مجموعه مورد توجه و علاقه جهانگردانی است که ترجیح می‌دهند سفری بدون تور و البته ارزان به کشورهای دیگر داشته باشند.

کانال مقدمه
@moghaddames
چرا نباید ماهی قرمز خرید؟
امیر هاشمی مقدم: فرارو
اگر حتی یک سال کامل در این کانال چیزی ننویسم، نزدیک نوروز که می‌شود حتما باید در نقد خرید ماهی قرمز یادداشت بنویسم. امسال دقیقا ۱۴ سال است که در این باره کوشش می‌کنم. حتی برخی سال‌ها از جیبم در این راه هزینه‌های قابل توجهی کرده‌ام. این بار نیز در نزدیکی نوروز، چکیده‌ای از نوشته‌های قدیمی‌ام را در اینجا بازنشر می‌کنم؛ به امید اینکه دست‌کم چند نفری را از خرید ماهی قرمز پشیمان گردانم.
1️⃣ اصلی‌ترین دلیلی که برای خرید ماهی قرمز بیان می‌شود، سنت بودن آن برای ایرانیان است. این در حالی است که از میان ده‌ها نوروزنامه، سفرنامه، خاطرات، نقاشی و... که به ابعاد گوناگون نوروز اشاره داشته‌اند، هیچ منبع و سندی درباره وجود ماهی قرمز در سفره هفت‌سین وجود ندارد. اینکه نام ماه پیش از نوروز حوت (ماهی) بوده، شب نوروز ماهی‌پلو می‌خوریم یا حتی وجود ماهی قرمز در حوض برخی کاخ‌ها، هیچ‌کدامش دلیلی بر نهادن ماهی بر سفره هفت‌سین نیست.
2️⃣ بسیاری از افراد بر این باورند که مخالفت با ماهی قرمز یا سبزه نوروزی در راستای حذف سنت هفت‌سین و نوروز است و توسط دشمنان فرهنگ ایران بیان می‌شود. به‌عنوان کسی که کارشناسی ارشد ایران‌شناسی فرهنگی خوانده و شمار یادداشت‌ها و مقالاتی که در پشتیبانی از فرهنگ و تمدن ایرانی نوشته‌ام، بسیار بیشتر از مطالبم درباره محیط زیست و حقوق حیوانات است، این را نمی‌پذیرم. هرچند شیوه برخورد برخی مسئولین با فرهنگ و تمدن ایرانی به گونه‌ای بوده که چنین شائبه‌هایی را شکل داده است.
3️⃣ خرید ماهی قرمز، کاری غیراخلاقی است. سالانه بیش از 10 میلیون ماهی قرمز در نوروز می‌میرد. آنهایی هم که زنده می‌مانند، حدود دو هفته باید در فضای بسیار کوچکی که گاهی کمتر از دو برابر درازای بدن آنهاست، به سر ببرند. فرض بگیریم ماهی قرمز سنتی ایرانی بوده (که دوباره پافشاری می‌کنم هرگز چنین نبوده است). آیا یک سنت نادرست را باید دوام داد؟
4️⃣ خرید ماهی قرمز، آسیب‌های جدی به محیط زیست می‌زند. برای نمونه، آن معدود ماهیانی که تا سیزده به‌در زنده می‌مانند، عموماً در برکه‌ها، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها رهاسازی می‌شوند، ماهی قرمز جزو گونه‌های مهاجم شناخته می‌شود که تخم دیگر ماهی‌ها را می‌خورد. ضمن آنکه رهاسازی آن در محیطی که متعلق به این گونه نباشد، می‌تواند باعث سرایت بیماری از آن به دیگر گونه‌های آبزی شود.
همچنین خرید ماهی قرمز بازاری ایجاد کرده برای دیگر انواع جانداران. در کنار ماهی قرمز، گونه‌های کمیابی از لاک‌پشت و سمندر و... هم عرضه شده که برخی‌شان (همچون سمندر لرستانی) کمیاب و در خطر انقراض‌اند.
5️⃣ البته برای دلایل بالا، چهار دسته نظر مخالف بیان می‌شود که پاسخ‌شان را در زیر می‌نویسم.
«این ماهی‌ها که می‌میرند، چه فرقی با ماهی‌ها، مرغ، گاو و گوسفندهایی که می‌کشیم و می‌خوریم دارند؟».
باید پاسخ داد که آنها را برای خوردن و تامین نیاز بدنمان می‌کشیم، اما ماهی قرمز را برای خودخواهی‌های‌مان، یا فرو نشاندن بهانه‌گیری کودکان‌مان (که هر دو نادرست است) به کام مرگ می‌کشانیم.
«وقتی این همه حقوق انسان‌ها نادیده گرفته می‌شود، چه اصراری است بر حقوق حیوانات؟».
یکم اینکه انسانها خودشان حق خودشان را ضایع می‌کنند. یعنی یک هم‌نوع خودشان است نه جانوری دیگر. نکته دوم اینکه بیشتر مواقع (و نه همیشه) حق یک انسان را به دلیل تفاوت دیدگاه از بین می‌برند. یعنی مثلاً اگر کسی خلاف دیدگاه زورمندان رفتار کند، با وی برخورد می‌کنند. اما به یک جانور زبان‌بسته با چه توجیهی می‌توان ستم کرد؟
«در همه جای دنیا از اینگونه رفتارها با جانوران، همچون گاوبازی وحشیانه در اسپانیا، روز شکرگذاری که همراه با کشتار بوقلمون‌ها در امریکا است و... دیده می‌شود».
انجام یک رفتار نادرست در جایی دیگر، آنرا توجیه نمی‌کند. در اسپانیا و امریکا و دیگر جاهایی که رفتار نامناسبی با جانداران صورت می‌گیرد، اعتراض‌های بسیاری هم بیان می‌شود. اما کاش ما در زمینه‌های دیگر مانند این کشورها عمل کنیم: سرانه مطالعه‌شان، فرهنگ رانندگی‌شان، وجدان کاری‌شان و... سرمشق‌های بهتری هستند تا آزار جانوران.
«پرورش و فروش ماهی، برای چند هزار ایرانی شغل ایجاد کرده است». یکم اینکه این شغل بسیار کوتاه‌مدت و موقت است. دوم اینکه این کارآفرینی و تجارت سیاه است و نمی‌توان با این سخن، آنرا توجیه کرد. وگرنه کشت و فروش مواد مخدر، چوب‌بری از جنگل‌ها و ده‌ها شغل کثیف دیگر هم توجیه‌پذیر می‌شود.

✳️ دست آخر آنکه سنت‌های نیکوی‌مان را نگاهبانی کنیم، هفت‌سین نوروزی را برپا سازیم، اما سال نو را با کشتار جانداران بی‌گناه آغاز نکنیم. اگر حتی یک ماهی نخریم، یعنی به یک ماهی شانس زنده ماندن داده‌ایم.

اگر این یادداشت را پسندیدید، به دیگران هم توصیه کنید ماهی قرمز نخرند.
کانال مقدمه
@moghaddames
حمایت از کالای ایرانی 🇮🇷
امیر هاشمی مقدم
این‌ یادداشت را سه سال پیش که به نام #حمایت_از_کالای_ایرانی نامگذاری شده بود، منتشر کردم.
این روزها جنب و جوش در بازار زیاد است و همه در پی خرید نوروزی. بیش از همه، بازار پوشاک و کفش داغ است. در این زمینه دست‌کم ما هنوز کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی‌ای داریم که هم بهای مناسبی دارند و هم کیفیت‌شان قابل قبول است. در بسیاری موارد، بهای این کالاها کمتر از نصف بهای کالای مشابه خارجی است، در حالی‌که اگر کیفیت کالای ایرانی از کالاهای خارجی بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. برخی از برندهای پوشاک ایرانی، به جز همسایگان و کشورهای نزدیک، در کشورهای اروپایی نیز پخش شده و به فروش می‌رسد.
اگر هر یک از ما پوشاک و کفش‌مان را از کالاهای ایرانی بخریم، می‌توانیم از اخراج شماری از هم‌میهنان که در این کارگاه‌ها و کارخانه‌ها کار می‌کنند، پیشگیری کنیم.
فهرست زیر درباره پوشاک و کفش تولید داخل را، از دوستان و آشنایان، و همچنین برخی وبسایت‌ها (همچون برندکده، وبلاگ زیست یا حمایت از کالای ایرانی) گرفتم. چند موردش هم تجربه شخصی خودم بود.
در فهرست زیر، روی هر کدام که رنگ آبی دارد اگر کلیک کنید، شما را به وبسایت آن تولیدی می‌برد و از آنجا می‌توانید شعبه‌هایش، کالاهایش و بهای آنها را ببینید. اگر هم وبسایتش نیست یا نزدیک‌تان شعبه ندارد، دست‌کم نگاهی به فهرست بیندازید تا نام‌ها به چشم‌تان آشنا باشد و اگر در فروشگاهی دیدید، بدانید کالای میهنی و با کیفیت است. همچنین چینش نام‌ها بر پایه کیفیت نیست، بلکه نام‌های ایرانی در آغاز و سپس نام‌های دیگر آمده است. دست آخر اینکه این فهرست (با آنکه تهیه‌اش بیش از چند روز زمان بُرد) به هیچ وجه کامل نیست و حتی یک-دهم پوشاک و کفش با کیفیت ایرانی را هم معرفی نکرده است. تنها گامی است در این راه.

پوشاک بیرون‌پوش آقایان:
هاکوپیان، جامینه، زاگرس پوش، آرشاک، دامات، خانه مد راد، خانه پیراهن ایرانیان، تن ریس (بادی اسپینر)، جامعه، سالیان، مطهری، برک، گراد، ماکسیم، برندس، ایکات، ال سی من، موکارلو، زاگروتی، ایکات، نیو وان، پیکسل و...

پوشاک بیرون‌پوش بانوان:
جامک، انارگل، نوین فرم، لالوند، سالیان، پرشین کت وات، هانزا، پوپو، تولین، اریکا، ویچی، تولیکا، طیطه، لوماری، دوشز، مدیسکو، ریمارتی، برندز، حریر پردیس شهریار (hps)، تی تی، لورنزو و...

پوشاک نیمه‌رسمی مردانه یا زنانه:
جامه بافت، جامه‌پوش آرا، تن‌درست، پاتن جامه، سله‌بن، جورابان (تنها جوراب) و...

پوشاک خانه و راحتی مردانه یا زنانه:
نیکوتن پوش، ایران نخ‌باف، آریان نخ‌باف، رویین‌تن پوش، ناربن، افراتین، پاردایس، دنیس تریکو، ساروک، مادام و...

پوشاک ورزشی:
تعطیلات (هالیدی)، آریا، یوسف جامه، بارثاوا، تکنیک، مروژ و...

کفش:
اسف‌بار است که بسیاری از کفش‌های تولید میهن، با آنکه به اروپا و دیگر کشورها صادر می‌شود، در برخی فروشگاه‌ها به نام کفش خارجی به فروش می‌رسند تا نظر مشتری را به خود بکشانند. کفش تولید ایران از پیش از انقلاب هم شهرت زیادی داشت و اکنون نیز کمابیش راهش را ادامه می‌دهد. برای نمونه همین کفش طبی ایرانی‌ای که اکنون پوشیده‌ام را در سال 1392 خریدم و بیشتر روزهای سال به پا دارم. بیش از پنج سال از خریدش گذشته و مطمئنم بیش از پنج سال دیگر هم به خوبی برایم کار می‌کند. پیش از آن هم یک جفت کفش طبی ایرانی دیگر داشتم که در کمال ناباوری، هشت سال و نیم هم با آنها به دانشگاه می‌رفتم و هم به کوهنوردی و پیاده‌روی. تا آنجا که وقتی هنگام پایین آمدن از قله دماوند بالاخره کف‌شان پاره شد، سوگنامه‌ای برای‌شان در روزنامه قانون نوشتم (اینجا). همچنین باید از کفش‌های تولید تبریز یاد کرد که بیشترشان کم‌نظیرند. رتبه دوازدهم ایران در تولید کفش در جهان می‌تواند باز هم ارتقا یابد. برخی از صدها تولیدی کفش ایرانی عبارت است از: آذرهنر، البرز، همگام، شوپا، فرزین، پاما، شیما، نهرین، بهشتیان، نسیم، آبرنگ، سی سی (دست‌دور)، آداک، ویوا و...

کیف و کفش چرم:
نوین، درسا، کاکتوس، مارال، مشهد، دیبا، آریا، شیفر، تکیف، بوفالو سفید، پاندورا و ساینا (این دو تولیدی چرم آخری، کفشهایی با رویه چرمی و کف طبی هم درست می کنند) و...

پوشاک کودک و نوجوان:
سها، فرشید، آشور، سیب سبز، آدمک، پرنیان، نیکا، نیلی، آی‌تک کیدز، هپی لند و...

این فهرست را به هر شیوه‌ای که می‌دانید، به دیگران نیز پیشنهاد دهید. اگر خودتان هم کفش یا پوشاک ایرانی خوب دیگری را می‌شناسید، به این فهرست افزوده و سپس برای دیگران بفرستید. کپی کردن این فهرست و پاک کردن نام نویسنده یا کانال آن هم آزاد است. مهم اینست که کالاهای خوب ایرانی را به دیگران شناسانده و از انها پشتیبانی کنیم. سهم من و شما در کمک به اقتصاد کشورمان از همین کارها آغاز می‌شود.
کانال مقدمه
@moghaddames
دفاع از حقوق حیوانات یا رفتارهای احساساتی؟
امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز
به‌عنوان کسی که سال‌هاست دارم از حقوق جانوران دفاع می‌کنم (و مثلا همین چند روز پیش هم در نقد خرید ماهی قرمز برای سفره هفت‌سین در همین کانال نوشتم)، گاهی احساس می‌کنم باید از دست برخی طرفداران حقوق حیوانات به خداوند پناه برد.
⭕️ کلیپ زیر نشان می‌دهد چگونه یک خانم ظاهرا طرفدار حقوق سگ‌ها، جلوی یک مرد روستایی را گرفته و سگی که برای گله‌داری خریداری کرده را به زور از او می‌گیرد؛ با این توجیه که آن مرد لابد برای شهرداری کار می‌کند و می‌خواهد سگ یادشده را بکشد. مرد به جان چهار فرزندش سوگند می‌خورد که برای شهرداری کار نمی‌کند و سگ را برای گله‌داری خریده. اما دختر مدافع حقوق سگ‌ها به خودش و چهار فرزندش توهین زشتی می‌کند. اسف‌بار اینکه مادر آن دختر هم دارد از این رفتار پر افتخار دخترش فیلم می‌گیرد و به التماس‌های مرد روستایی برای میانجی‌گری توجهی نمی‌کند.
⭕️ شوربختانه بسیاری از رفتارهایی که ظاهر محیط زیست‌گرایی و حیوان‌دوستی دارد، دقیقا در جهت خلاف این اهداف عمل می‌کند. برای نمونه اکنون جمعیت سگ‌های خیابانی و بیابانی (و به‌طور کلی آنچه سگ ولگرد نامیده می‌شود) ‌بسیار زیاد شده و خود اینها یکی از اصلی‌ترین خطرات برای محیط زیست ایران هستند. بسیاری از گونه‌های جانوری کمیاب ایران از سوی همین گله‌های سگ ولگرد مورد حمله قرار گرفته و خیلی اوقات با تهدید جمعیتی روبرو شده. در برخی جزایر ایرانی خلیج فارس تا چند سال پیش گله‌های آهو را می‌شد حتی در کوچه و خیابان‌ها نیز دید. اما اکنون تقریبا چنین چیزی محال است. چرا که یا به‌طور کلی این آهوان از میان رفته‌اند و یا آنکه شمارشان بسیار کاهش یافته و به اندازه‌ای نیست که بتوان به سادگی دیدشان. یکی از دلایل این پدیده، گله‌های سگ ولگردی است که به آنها حمله کرده و این آهوان را شکار می‌کنند (البته آلودگی‌های محیط زیستی به‌ویژه در بخش نفت و همچنین شکار غیرقانونی نیز از دیگر دلایل عمده این کاهش شمار آهوان در جزیره‌های خلیج فارس است). پیشنهاد می‌کنم این یادداشت عادل نیکجو که چند وقتی است برای انجام پایان‌نامه دکترایش در قشم به سر می‌برد را در اینستاگرام بخوانید.
⭕️ همچنین کلیپ‌هایی در دست است که نشان می‌دهد چگونه گله‌های سگ در برخی نقاط ایران به پلنگ، خرس و گراز حمله کرده و آنها را می‌کشند. احتمالا یوزپلنگ و برخی گونه‌های دیگر نیز چنین تجربیاتی در برخورد با گله‌های سگ ولگرد داشته باشند. دقیقا دو شب پیش که از تهران به اصفهان می‌رفتم، در یکی از جایگاه‌های پمپ بنزینِ سر راه، گله‌ای از سگ‌ها که شاید شمارشان بیش از ۲۰ تا بود آنجا ایستاده و به برخی از خودروها حمله می‌کردند. موارد مشابه دیگر نیز گاهی این‌سو و آن‌سو دیده می‌شود. اینها هشدارهایی جدی است که نباید به سادگی از کنارشان گذشت.
⭕️ شخصا تا چند سال پیش معمولا در خودرو نان خشک، استخوان و... داشتم و هر کجا سگ ولگردی می‌دیدم غذایش می‌دادم. اکنون اعتراف می‌کنم که آن رفتارم به شدت نادرست بوده و باعث می‌شد ساختار و نظم «تنازع بقا» و «انتخاب اصلح» را به هم بزنم و به رشد جمعیت سگ‌ها که چنانچه نامتعادل باشد، تهدیدی است علیه دیگر گونه‌های جانوری بعضا کمیاب و در خطر انقراض، کمک کنم.
⭕️ البته سال‌هایی که در ترکیه دانشجو بودم، همراه دیگر دانشجویان به وضعیت سگ‌ها و دیگر جانوران رسیدگی و مثلا آنها را تغذیه می‌کردم. اما در ترکیه عموما برنامه‌های عقیم‌سازی و واکسیناسیون این حیوانات به‌طور منظم و جدی انجام می‌شود (این یادداشتم را که به مقایسه شرایط سگ‌های ولگرد در ایران و ترکیه پرداخته و در واقع نقدی بوده بر یکی از موضع‌گیری‌های دکتر حسین آخانی عزیز، توضیحات بیشتری در این باره می‌دهد).
⭕️ به نظر می‌آید در سال‌های اخیر در بسیاری از زمینه‌ها دچار افراط و تفریط شده‌ایم. حقوق حیوانات و محیط زیست نیز یکی از آنهاست. از یکسو شهرداری‌ها و برخی از دیگر نهادهای مسئول در این زمینه برنامه‌های عمدتا غیر کارشناسانه (همچون اجیر کردن تفنگداران برای کشتار بی‌رحمانه سگ‌ها) در پیش می‌گیرند و از سوی دیگر برخی از مردم در واکنش به چنین رفتارهایی، با غذارسانی به سگ‌ها و گربه‌های خیابانی و نیز برخی رفتارهای احساساتی (همچون آنچه در کلیپ زیر می‌بینیم) از آن لبه‌ی بام می‌افتند.
یادآوری: این یادداشت به قلم کسی است که تاکنون ده‌ها یادداشت در دفاع از حقوق جانوران و محیط زیست در رسانه‌ها نوشته، اما اکنون از رفتارهای احساسی برخی ایرانیان در زمینه دفاع از حیوانات و نیز تهدیدهای این حیوانات علیه دیگر گونه‌های جانوری و محیط زیست به شدت نگران است.‌

اینستاگرام نویسنده

کانال تلگرامی نویسنده
@moghaddames
روسیه متجاوز است، اما...
امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز
امروز در شبکه تراینت (یک شبکه مجازی بین‌المللی ویژه متخصصان گردشگری) طوماری تهیه شده بود برای تحریم همه بخش‌های گردشگری روسیه و همچنین اخراج این کشور از سازمان جهانی گردشگری، به جرم تجاوز به اوکراین. در پاسخ، من توضیحاتی نوشتم که با استقبال زیادی روبرو شد. برگردان فارسی آنرا در اینجا می‌نویسم؛ چرا که نکات مورد اشاره‌ام تنها محدود به حوزه گردشگری نیست.

پروفسور ویکنز عزیز
شما به یکی از مهمترین وظایف اخلاقی و انسانی گردشگری اشاره کردید: تلاش برای گسترش صلح پایدار جهانی. همه ما از چنین هدفی استقبال می‌کنیم. اما آیا روش درستی را انتخاب کرده‌ایم؟ مطمئن نیستم. حداقل نشانه‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد این انتخاب مناسبی نیست.
پیش از اینکه به جزئیات بپردازم، اجازه دهید اشاره کنم که به‌عنوان یک ایرانی، شخصا از دولت روسیه متنفرم. برای من و بسیاری دیگر از ایرانیان این نفرت ریشه عمیق و تاریخی دارد. چرا که:
⭕️ روسیه حدود دویست سال پیش به ایران حمله کرد و پس از دو جنگ طولانی و نابرابر، تقریباً یک سوم خاک ایران را برای همیشه از ما جدا ساخت؛
⭕️ روسیه در طول دو سده بعدی بارها به بهانه‌های گوناگون به کشور ما تجاوز کرد؛
⭕️ بسیاری از ایرانیان آزادی‌خواه را که مخالف این تجاوزها بودند به وحشیانه‌ترین شیوه‌ها کشت؛
⭕️ از جنبش‌های تجزیه‌طلب در ایران حمایت کرد؛
⭕️ در سرزمین‌هایی که از ایران جدا کرده بود، زبان فارسی را که گاه پیشینه‌ای هزار ساله داشت، تضعیف کرد و گاه به کلی از بین برد.
و... .
بنابراین موضع من و بسیاری از ایرانیان در برابر روسیه ممکن است با موضع جمهوری اسلامی یکی نباشد. شخصا بارها در رسانه‌های ایران علیه روسیه مطلب نوشته‌ام.
اما پس از حمله روسیه به اوکراین، شاهد تحریم‌های شدیدی علیه این کشور هستیم که در بسیاری از موارد ناعادلانه است؛ چرا که:

1️⃣ به نظر من روسیه ذاتاً یک کشور متجاوز است. زمانی به ایران حمله کرد و حالا به اوکراین. اما چه کسی بهانه لازم را برای حمله به اوکراین به روسیه داد؟ آیا آمریکا در سال 1991 با روسیه پیمانی نبست تا از نزدیک شدن ناتو به مرزهای روسیه جلوگیری کند؟ آیا این تلاش غرب برای الحاق اوکراین به ناتو برخلاف آن پیمان و در واقع تحریک روسیه به حمله نبود؟

2️⃣ آیا تحریم‌های سنگین اعمال‌شده علیه روسیه بیشتر به دولت متجاوز روسیه آسیب می‌رساند یا به مردمش؟ به‌عنوان شهروند کشوری به نام ایران که چهار دهه است تحت شدیدترین تحریم‌ها به سر می‌برد، با اطمینان می‌گویم که این تحریم‌ها بیش از هر چیز مردم روسیه را نابود می‌کند. همان افرادی که در بسیاری از موارد منتقد سیاست‌های دولت روسیه هستند. همانطور که تحریم‌ها علیه ایران مردم ما را نابود می‌کند.

3️⃣ با تحریم گردشگری روسیه دقیقا به چه کسی آسیب می‌زنید؟ هتل‌داران، راهنمایان تور، فروشندگان صنایع دستی، رانندگان تاکسی، صاحبان و کارکنان رستوران‌ها و صدها شغل مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با گردشگری، چه نقشی در تهاجم دولت روسیه به اوکراین داشتند؟

4️⃣ آیا فقط روسیه متجاوز است؟ آیا دولت آمریکا و برخی دولت‌های دیگر تاکنون به هیچ کشوری حمله نکرده‌اند؟ ایالات متحده به بهانه نابودی طالبان، 20 سال بسیاری از شهروندان بی‌گناه افغانستان را کشت. اما سال گذشته افغانستان را دو دستی تقدیم طالبان کرد. اکنون چه کسی مسئول نابودی گردشگری در افغانستان است؟ به‌عنوان کسی که مدخل «افغانستان و گردشگری» را در دایرةالمعارف بین‌المللی گردشگری (انتشارات اسپرینگر) نوشته‌ام، امیدی اندک به توسعه گردشگری در افغانستان و گسترش صلح از این راه داشتم؛ امیدی که اکنون کاملاً از بین رفته. امیدوارم شما نیز همچون آن خبرنگاری نباشید که می‌گفت چون اوکراینی‌ها بلوند و چشم‌آبی هستند، بنابراین با عراقی‌ها، افغانستانی‌ها و خاورمیانه‌ای‌ها تفاوت دارند و باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.

5️⃣ آیا احساس نمی‌کنید که تحریم‌ها علیه روسیه بسیار افراطی شده؟ دوره‌های زبان روسی در برخی دانشگاه‌ها بسته شده؛ کتاب‌های نویسندگان روسی 150 سال پیش اکنون ممنوع شده؛ تیم‌های ورزشی، هنرمندان، اساتید دانشگاه و... روسی که تهاجم کشورشان به اوکراین را محکوم نمی‌کنند، یک به یک محروم می‌شوند (صرف نظر از اینکه اگر این کار را انجام دهند، دولت روسیه با آنها برخورد می‌کند و ممکن است زندانی شوند)؛ برخی اماکن عمومی مانند رستوران‌ها و... اجازه ورود به مشتریان روسی را نمی‌دهند و حتی گاهی با الفاظ زشت به آنها توهین می‌کنند.

بنابراین شخصاً به‌عنوان یک ایرانی که چهار دهه طعم تحریم را چشیده و البته منتقد سرسخت دولت روسیه به‌عنوان یک دولت متجاوز است، از همکارانم در شبکه تراینت دعوت می‌کنم بیشتر در این زمینه فکر کرده و سپس تصمیم درستی بگیرید.
با احترام

صفحه اینستاگرام نویسنده
کانال تلگرامی مقدمه
@moghaddames
رویدادهای هشدار آمیز
امیر هاشمی مقدم : انصاف‌نیوز
۱- نوجوانی در حرم مطهر رضوی، با چاقو به سه روحانی حمله کرده و یکی از آنها را به شهادت می‌رساند.
۲- بلافاصله برخی افراد و جریان‌های خاص با برجسته کردن ملیت افغانستانی و مذهب تسنن مهاجم، شروع به نفرت‌پراکنی می‌کنند.
۳- کلیپ‌هایی در روزهای اخیر منتشر شده که چند اوباش ایرانی در صحنه‌هایی جداگانه، مهاجران افغانستانی را پس از آزار، وادار به توهین به مردم افغانستان و همچنین بزرگان اهل سنت می‌کنند.
۴- در ۴-۳ روز گذشته نوشته‌های زیادی از حضور گسترده مهاجران افغانستانی در ایران و یا کلیپ‌هایی از ورود انبوه‌شان از راه‌های قاچاق به خاک ایران منتشر شده و درباره خطرات این حضور گسترده هشدار می‌دهد.
من از همین گزینه چهارم آغاز می‌کنم. ادعاهای این افراد در چند گزینه خلاصه می‌شود:

الف) حضور گسترده افغانستانی‌ها در ایران تهدید امنیتی جدی به شمار می‌آید.
ب) بیشتر این مهاجران اهل سنت هستند.
ج) مهاجران افغانستانی با زاد و ولد زیاد دارند ترکیب جمعیتی ایران را به هم می‌زنند.
د) اینها به دنبال دریافت شناسنامه ایرانی هستند تا از آن طریق بتوانند به پست‌های سیاسی و امنیتی بالا در کشور دست یابند.
ه) اینها در آینده که ایران به جنگ با کشوری دیگر کشانده شود، قرار است از داخل خنجر به ایران بزنند.
و) همه رویدادهای بالا برنامه‌ریزی کشورهای بیگانه است.
موارد دیگری هم بیان شده که چون بیشتر آنها را در مقدمه «سفرنامه افغانستان» و همچنین کتاب اخیرم «چرا افغانستان برای ایران مهم است؟» شرح داده‌ام، دیگر تکرارشان نمی‌کنم.

اما چند نکته و راهکار:
1️⃣ با حضور تقریبی ۵ میلیون مهاجر افغانستانی در کشور، این حساسیت‌های ایرانیان طبیعی است. در همه جای دنیا هنگامی که شمار مهاجران زیاد می‌شود حساسیت مردم هم بالا می‌رود.
2️⃣ ایران باید با طالبان و پاکستان درباره جلوگیری از ورود مهاجرین غیرقانونی به کشورمان رایزنی جدی کند (بیشتر مهاجرین افغانستانی ابتدا به پاکستان رفته و سپس از آنجا قاچاقی وارد ایران می‌شوند).
3️⃣ ایران باید بر دولت طالبان فشار بیاورد تا از رفتارهای متحجرانه و غیرمنطقی خود (همچون پیشگیری از تحصیل دختران یا اخراج نیروهای متخصص) دست بردارد تا فرار شهروندان افغانستان از کشورشان کاهش یابد.
4️⃣ برخورد جدی با مافیا و باندهای قاچاق انسان از افغانستان به ایران در دستور کار قرار گیرد. بیشتر این قاچاق‌بران افراد شناخته‌شده‌ای هستند.
5️⃣ نهادهای امنیتی ایران منتشرکنندگان کلیپ‌های توهین‌آمیز علیه افغانستانی‌ها و بزرگان اهل سنت را پیدا و مجازات کنند. طبعا با چند مورد پیگیری و برخورد جدی، دیگر کمتر شاهد پخش چنین کلیپ‌هایی خواهیم بود.
6️⃣ رسانه‌های پر مخاطب افغانستان توجیه شوند که ایران توان پذیرش شمار بیشتری از مهاجران را ندارد و از آنان درخواست شود در این زمینه اطلاع‌رسانی کنند.
7️⃣ رسانه‌های پر مخاطب ایران توجیه شوند که با نوشته‌های تحلیلی یا دعوت از کارشناسان، به ابهامات و شبهه‌هایی که برای شهروندان ایرانی پدید آمده پاسخ دهند. برای نمونه توضیح دهند که ایران یکی از کشورهایی است که سخت‌ترین شرایط را برای ارائه شناسنامه و شهروندی به مهاجران دارد و حتی کسانی که همه آن شرایط سفت و سخت را داشته باشند نیز عموما از دریافت شهروندی ایران محرومند. ضمن آنکه تقریبا در همه کشورهای دنیا اعطای شهروندی به مهاجران و پس از آن حضور همان مهاجران دیروزی و شهروندان امروزی در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی پدیده‌ای رایج است. از سوی دیگر ایران جزو اندک‌شمار کشورهایی است که امکانات زیادی برای آموزش فرزندان مهاجران فراهم کرده و پس از دانش‌آموختگی، آنان را از کشور بیرون می‌کند (که عموما به آغوش باز کشورهای دیگر می‌غلتند). هیچ کشوری را سراغ نداریم که به رایگان متخصص و کارشناس و... تربیت کرده و سپس آنها را دوباره به رایگان به کشورهای دیگر ببخشد (البته این مشکل ساختاری ایران است که بسیاری از متخصصان خودش نیز راهی کشورهای دیگر می‌شوند).

⭕️ اما مهمتر از همه‌ی آنچه در بالا اشاره شد، شخصا میان همه آن ۴ خبر ابتدای یادداشت ارتباط می‌بینم و فکر می‌کنم اگر توطئه خارجی‌ای وجود داشته باشد، بیش از همه در همین اختلاف‌افکنی ایرانی/افغانستانی و شیعه/سنی است. گزارش‌های معتبری در دست است که در افغانستان نیز چند روزی است فضای مشابهی علیه ایران شکل گرفته و در حال گسترش است. بنابراین پیشنهاد جدی اینست که اخبار غیرمعتبر، تحلیل‌های با منابع ناشناس، آمار و ارقام غیرمستند و به‌ویژه سخنان و نوشته‌های تفرقه‌افکنانه را بازنشر ندهیم. معمولا کمی که از رویدادهای شوکه‌کننده (همچون همین حمله به روحانیون در حرم مطهر امام رضا) فاصله زمانی بگیریم، ابعاد دقیق‌تری از آن روشن شده و فضای احساسی فروکش می‌کند.

ایسنتاگرام نویسنده
کانال تلگرامی نویسنده
@moghaddames
اصفهانی‌زدایی از اصفهان
امیر هاشمی مقدم: انصاف‌نیوز (متن کامل)
چکیده: چندی پیش دکتر وحید شالچی، استاد گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در حساب اینستاگرامی خود «سخنی در باب ضرورت اصفهانی‌زدایی در فهم اصفهان» نوشت. چکیده و اصل سخنش را در این پاراگراف می‌توان یافت:

«اصفهانی که اصفهانی‌ها، اعم از سیاستگذاران فرهنگی شهر و عامه مردم شهر معرفی می‌کنند، بسیار کوچک‌تر از آن تاریخ [درخشان اصفهان] است. چیزی است از جنس تفاخر و غرور و گاه اغراق به آثار باستانی و اینکه این و آن اصفهانی هستند. اصفهانی که مال اصفهانی‌هاست. اصفهانی است کنار گذارنده. اصفهانی که نشانی از اردبیلی‌ها ندارد و به سهم ایشان اذعان نمی‌شود. اصفهانی که “صائب تبریزی”، صائب می‌شود، گرجی‌ها محوند، لبنانی‌ها نیستند، حتی بختیاری‌ها و قس علیهذا».

نکته کلی نوشته ایشان اینست که اصفهان شهری است متعلق به همه ایرانی‌ها. سخنی است کاملا درست و به جا. اما شیوه بیان، استدلال و مثال‌هایی که آورده، نادرست است. آنچه در اینجا می‌نویسم، تجربه تقریبا ۲۰ سال زیسته‌ام در این استان و آشنایی نزدیکم با شهر اصفهان و فرهنگ مردمانش است؛ آن هم به‌عنوان یک بختیاری که دکتر شالچی به نادیده گرفته شدن‌شان توسط اصفهانی‌ها انتقاد دارد.

برخلاف ادعای ایشان، اصفهان یکی از متنوع‌ترین شهرها و استان‌های ایران است. برآورد می‌شود حدود یک‌سوم جمعیت شهر اصفهان، بختیاری‌های مهاجر باشند. بسیاری از شهرهای این استان نیز جمعیت قابل توجهی بختیاری دارد. خودم زاده و بزرگ‌شده «محله لرها»ی زرین‌شهر هستم. خوزستانی‌ها، شیرازی‌ها، زابلی‌ها، آذری/ترک‌ها و... نیز جمعیت‌های قابل توجهی در این شهر و استان دارند و حتی گاهی تجمع‌شان در یک محله باعث غلبه جمعیتی در آنجا شده.

این تنوع در اصفهان را می‌توان از نام بسیاری از فروشگاه‌ها نیز دریافت. بسیاری از کبابی‌های این شهر اهل بُناب‌اند و تابلوی «کبابی بناب» دارند و بسیاری از نانوایی‌ها نام‌شان «آذربایجان» است. بسیاری از فروشگاه‌ها نیز نام‌هایی همچون «اَنزان» یا «اَنشان»، «زردکوه»، «تُرنا»، «تیام» و دیگر واژه‌ها یا جای‌نام‌های بختیاری دارد.

گرجی‌هایی که دکتر شالچی به آنها اشاره کرده اتفاقا در اصفهان خیلی بهتر از دیگر نقاط ایران توانستند فرهنگ‌شان را حفظ کنند. به سخن شاردن، حهانگرد دوره صفوی «در این روزگاران گرجی‌ها در سراسر ایران پراکنده‌آند». اما اکنون تنها گرجی‌های فریدن اصفهان خط و زبان‌شان را حفظ کرده‌اند و دیگر گرجی‌های ایران از اینکه نام روستا یا محله‌شان «گرجی‌محله» باشد یا پسوند گرجی داشته باشند، فراتر نمی‌روند.

انتقاد نویسنده به «صائب» شدن «صائب تبریزی» در اصفهان هم اگر درست باشد، پس سعدی و حافظ که پسوند «شیرازی»شان، فردوسی که پسوند «توسی» اش، عطار که پسوند «نیشابوری» اش، مولوی که پسوند «بلخی» اش و... را کسی در نام خیابان‌های شهرهای دیگر ندیده را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ آیا مردمان همه شهرهایی که این تابلوها را بدون به کار گرفتن پسوند آن اشخاص نصب می‌کنند، هدف‌شان مصادره این بزرگان است؟

البته مثال‌های نقض نوشتار دکتر شالچی فراتر از اینهاست، اما به‌طور کلی دو نقد به این نوشتار ایشان وارد است:

چسباندن یک انگ به مردم یک شهر یا منطقه شاید در میان مردم کوچه و بازار رایج باشد، اما از زبان یک استاد دانشگاه و آن هم جامعه‌شناس که تا سطح معاونت وزارت علوم نیز پیش رفته، کمی عجیب و غیرمنطقی است. ایشان بر پایه کدام پژوهش‌ها اصفهانی‌ّها را دارای «تفاخر و غرور» می‌داند؟ این به معنای نبود ویژگی منفی اخلاقی در میان اصفهانی‌ها نیست؛ بلکه به معنای نقد اتهام غیر علمی و بررسی و اثبات‌نشده زدن است.

پدیده انحصارطلبی و حذف دیگران از هویت یک شهر، شوربختانه چند سالی است در برخی مناطق ایران در حال گسترش است. اما اصفهان قطعا یکی از آنها نیست. دست کم اگر باشد، در آخر فهرست است. ما همین الان شهرهایی در ایران داریم که جریان‌های قوم‌گرا اجازه سکونت غیربومی‌ها در آنجا را نمی‌دهند، حتی به کارگران روزمزد اجازه سکوت شبانه در شهرشان را نمی‌دهند و مدعی‌اند که اینها می‌خواهند شهرشان را تصرف کنند؛ با افتخار می‌گویند حتی به یک افغانی هم اجازه ورود به شهرشان و کار در آنجا را نمی‌دهند (مقایسه شود با محله زینبیه اصفهان که مرکز مهاجرین افغانستانی و عراقی است)؛ با گردشگران نه به زبان تاریخی/ میانجی/ رسمی فارسی، بلکه با زبان محلی‌شان سخن می‌گویند و توجیه‌شان اینست که هر کسی می‌خواهد به شهرشان برود باید زبان آنها را یاد بگیرد؛ اجازه نصب تابلوی مغازه با نام دیگر شهرها و مناطق ایران را نمی‌دهند و... . حالا در این میان عجیب است که دکتر شالچی هیچ‌یک از این موارد را ندیده و یکراست به سراغ شهری رفته که اتفاقا همین الان جزو متنوع‌ترین و متکثرترین شهرهای ایران است.
صفحه اینستاگرام نویسنده
کانال مقدمه
@moghaddames
سلسله برنامه‌های ایران بزرگ فرهنگی

مجموعهٔ ایرانِ پایدار در تلاش است در سلسله‌ برنامه‌هایی با عنوان «ایرانِ بزرگ فرهنگی» که با هدایت و اجرای دکتر امیر هاشمی مقدم برگزار می‌شود دانش دربارهٔ حوزه‌ای تمدنی را که با نام‌هایی چون «ایران بزرگ فرهنگی»، «جهانِ ایرانی» و «حوزهٔ تمدنی نوروز» شناخته می‌شود عمومی نموده و بستری را برای آشنایی هرچه‌ بیشتر با فرهنگ‌ها و کشورهای کنونی این حوزهٔ تمدنی فراهم نماید.

برنامهٔ اول از این سلسله برنامه‌ها به موضوع «چیستی ایران بزرگ فرهنگی و چرایی توجه به آن» اختصاص یافته است.
در این برنامه تلاش می‌شود تا به پرسش‌هایی از این دست پاسخ داده شود:
مفهوم ایران بزرگ فرهنگی به چه معنی است؟ و این حوزهٔ تمدنی چه بخش‌هایی را در بر می‌گیرد؟
پرداختن به ایران بزرگ فرهنگی در شرایط کنونی چه ضرورتی دارد؟
آیا ساکنین دیگر کشورهای این حوزه هم با چنین مفهومی موافق هستند؟

صفحهٔ اینستاگرام ايران پایدار

#ایران_پایدار
#ایران_بزرگ_فرهنگی
#جهان_ایرانی
#حوزه_تمدنی_نوروز
#امیر_هاشمی_مقدم

⭕️ ایرانِ پایدار بستری برای ایران‌شناسی و ایران‌شناسی بنیانی برای پایداری ایران.
2024/06/10 20:16:22
Back to Top
HTML Embed Code: