This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
ورق پارههایی درباد،
یانه گفتن به ایدئولوژیک شدن آموزش!؟
دربطن این رفتاربهظاهر ساده چه روایتهایی نهفته است!؟
میشودبه این رفتاراینگونه نگاهکردکه،این حرکت گروهی ازپاره کردن یک دفترمشق ساده دانشآموزی آغاز وبعد،به شکل یک بازی مهیج بین دانشآموزان تبدیل شدهاست!
اماشکل بازتاب آن ناخودآگاه آنرابه یک حرکت سمبلیک ونه گفتن به ساختار آموزشی ایدئولوژیک تبدیل کردهاست!
ساختاری که درراس هرم آن مردی نشستهاست که خودش راسرباز پلیس معرفی میکندومدرسه راشبیه طویله،معلم راچوپان،ودانشآموز را گوسفندی میبیندکه باید آنهارا برای ذبح شدن پای ایدئولوژی فربه کرد!
نظام آموزشی که درایران بادارالفنون آغاز شد،باتاسیس دانشگاه تهران رنگ وبوی مدرن پیداکرد،با پاره کردن کتابهای درسی درزنگ آخرسال مدرسه انحطاط آموزشی اش راجشن گرفت!
ساختاری آموزشی که برای همهی کودکان ایران تاسیس شد،حالابخش عظیمی ازفرزندانش بخاطرفقر توان پای نهادن به همان کلاسهای غیراستانداردش راهم ندارد.
وحالامادرسرزمینی که نخستین دانشگاه جهان رابخود دیدهاست،آموزش وپرورشی راتجربه میکنیم کهمیخواهدبیمعناترین معنای وجودی خودرابه فرزندان ماحُقنه کند!
#محسن_قریب
ورق پارههایی درباد،
یانه گفتن به ایدئولوژیک شدن آموزش!؟
دربطن این رفتاربهظاهر ساده چه روایتهایی نهفته است!؟
میشودبه این رفتاراینگونه نگاهکردکه،این حرکت گروهی ازپاره کردن یک دفترمشق ساده دانشآموزی آغاز وبعد،به شکل یک بازی مهیج بین دانشآموزان تبدیل شدهاست!
اماشکل بازتاب آن ناخودآگاه آنرابه یک حرکت سمبلیک ونه گفتن به ساختار آموزشی ایدئولوژیک تبدیل کردهاست!
ساختاری که درراس هرم آن مردی نشستهاست که خودش راسرباز پلیس معرفی میکندومدرسه راشبیه طویله،معلم راچوپان،ودانشآموز را گوسفندی میبیندکه باید آنهارا برای ذبح شدن پای ایدئولوژی فربه کرد!
نظام آموزشی که درایران بادارالفنون آغاز شد،باتاسیس دانشگاه تهران رنگ وبوی مدرن پیداکرد،با پاره کردن کتابهای درسی درزنگ آخرسال مدرسه انحطاط آموزشی اش راجشن گرفت!
ساختاری آموزشی که برای همهی کودکان ایران تاسیس شد،حالابخش عظیمی ازفرزندانش بخاطرفقر توان پای نهادن به همان کلاسهای غیراستانداردش راهم ندارد.
وحالامادرسرزمینی که نخستین دانشگاه جهان رابخود دیدهاست،آموزش وپرورشی راتجربه میکنیم کهمیخواهدبیمعناترین معنای وجودی خودرابه فرزندان ماحُقنه کند!
#محسن_قریب
❤🔥8❤7👍6💔4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
جَهد کردم که دل به کَس ندهم چه توان کرد با دو دیده باز؟
زینهاراز بَلای تیر نظرکه چو رفت از کمان نیاید باز...!
#سعدی
جَهد کردم که دل به کَس ندهم چه توان کرد با دو دیده باز؟
زینهاراز بَلای تیر نظرکه چو رفت از کمان نیاید باز...!
#سعدی
❤13😍5👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
آيا اجازه دارم،
از پاے اين حصار
در رنگ آن شكوفهے شاداب بنگرم
وز لاے این مُشَبّڪِ خونينِ خارخار،
-اين سيم خاردار-
يك جرعه آب چشمه بنوشم؟
« بيرون، جلوے در »
چندان كه مختصر رمقے آورم بهدست،
در پاے اين درخت، بياسايم،
آيا اجازه دارم؟!
يا همچنان غريب، ازين راه بگذرم،
وين بغض ِ قرنها «نتوانی» را
چون دشنه در گلوے ِ صبورم فرو برم؟
#فریدون_مشیری
آيا اجازه دارم،
از پاے اين حصار
در رنگ آن شكوفهے شاداب بنگرم
وز لاے این مُشَبّڪِ خونينِ خارخار،
-اين سيم خاردار-
يك جرعه آب چشمه بنوشم؟
« بيرون، جلوے در »
چندان كه مختصر رمقے آورم بهدست،
در پاے اين درخت، بياسايم،
آيا اجازه دارم؟!
يا همچنان غريب، ازين راه بگذرم،
وين بغض ِ قرنها «نتوانی» را
چون دشنه در گلوے ِ صبورم فرو برم؟
#فریدون_مشیری
❤9💔4😢2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
ارزش و احترام تو نزد دیگران، باندازه بردباری آنان در هنگام خطا، لغزش و اشتباهات توست!
آن هنگام که پوست صورت تو از مکنت و قدرت میدرخشد، بیش از اندازه میتوانی برای هر رهگذری فریبنده و دلربا باشی!
پس در وقت قدرت و مکنت تنها با کسانی حشر و نشر کن که روزهای تلخ تو را با مهربانی طی طریق کردهاند و تو را با رنجها و ملالهایت تنها نگذاشتهاند...!
#محسن_قریب
ارزش و احترام تو نزد دیگران، باندازه بردباری آنان در هنگام خطا، لغزش و اشتباهات توست!
آن هنگام که پوست صورت تو از مکنت و قدرت میدرخشد، بیش از اندازه میتوانی برای هر رهگذری فریبنده و دلربا باشی!
پس در وقت قدرت و مکنت تنها با کسانی حشر و نشر کن که روزهای تلخ تو را با مهربانی طی طریق کردهاند و تو را با رنجها و ملالهایت تنها نگذاشتهاند...!
#محسن_قریب
❤8👏6❤🔥2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
آوازها چگونه به دنیا میآیند
آوازهای تلخ
آوازهای زخمی غمناک
آوازها چگونه غمانگیز میشوند...!؟
#منوچهر_آتشی
آوازها چگونه به دنیا میآیند
آوازهای تلخ
آوازهای زخمی غمناک
آوازها چگونه غمانگیز میشوند...!؟
#منوچهر_آتشی
🔥11❤6❤🔥1
Hesse Azadi
Shadmehr Aghili
❤9❤🔥4💔3
•
از شومن تا انسان؛ مرثیهای برای مفاهیم گمشده
مدرنیته آرامآرام، اما بیرحمانه از دل انسان شخصیت بیرون کشید و بر صحنهی جهان، تیپهایی رنگارنگ آفرید؛ بازیگرانی که نمایشهای بیپایان را با شور و هیاهو اجرا میکنند، بیآنکه لحظهای در آینهی وجود خود نظر کنند.
او از انسانِ درونگرا، یک شومن ساخت؛ لودهای که اسیر نگاه تماشاگران است و حیاتش در کفِ دستِ تأیید دیگران میلرزد.
مدرنیته به ما آموخت بیشتر بگوییم و کمتر بیندیشیم؛ نقابهایی خوشرنگ بر چهره بزنیم و در هر مجلس، نقشی تازه بر دوش کشیم.
و زندگیهای آهسته، در هیاهوی سرعت، زیر دست و پای «بایدها» و «موفقیتها» جان دادند؛ جشنهایی برپا شد بر گور لحظههایی که هنوز نزیسته بودند.
او به انسان یاد داد که لذت را در «داشتن» بجوید نه در «بودن»، و خشم و عصیان را درون خود دفن کند، زیرا عضوی از سیستم بودن، حتی اگر بیچهره باشد، از نادیده گرفته شدن امنتر است.
او مدها و تیپها را با پوششی از معنا عرضه کرد تا فردیتهای مقاوم در برابر جریان، از بیمِ برچسب «سنتی»، تن به فراموشی خویش دهند.
اما روزی، در تاریکی عمیق این مسیر، انسان مدرن فهمید که صحنهای که بر آن میرقصد، کفِ درهای بیانتهاست. پس سرگردان و خسته، به سوی متون و سنتهای کهن خود بازگشت؛ با دستانی خاکآلود و قلبی ترکخورده، بهدنبال معنایی ژرفتر برای زیستن.
ندای بازگشت
اکنون زمان آن فرارسیده است که از این نمایش مسحورکننده اما تهی، فاصله بگیریم.
زمان آن است که بار دیگر انسان شویم، نه شومن؛
که بهجای پیروی از مدها و هدفهای توخالی، در آینهی جان خود بنگریم و بپرسیم: چرا اینجاییم؟ و چه باید کنیم؟
شاید تنها در بازگشت به اصول اصیل انسانی و فرهنگی، راهی برای عبور از این غربت مدرنیته بجوییم و بار دیگر با خویشتن راستینمان آشتی کنیم.
آنگاه شاید بتوانیم با قلبی بیدار و نگاهی عمیق، معنایی تازه به جهان ببخشیم....!.
#محسن_قریب
از شومن تا انسان؛ مرثیهای برای مفاهیم گمشده
مدرنیته آرامآرام، اما بیرحمانه از دل انسان شخصیت بیرون کشید و بر صحنهی جهان، تیپهایی رنگارنگ آفرید؛ بازیگرانی که نمایشهای بیپایان را با شور و هیاهو اجرا میکنند، بیآنکه لحظهای در آینهی وجود خود نظر کنند.
او از انسانِ درونگرا، یک شومن ساخت؛ لودهای که اسیر نگاه تماشاگران است و حیاتش در کفِ دستِ تأیید دیگران میلرزد.
مدرنیته به ما آموخت بیشتر بگوییم و کمتر بیندیشیم؛ نقابهایی خوشرنگ بر چهره بزنیم و در هر مجلس، نقشی تازه بر دوش کشیم.
و زندگیهای آهسته، در هیاهوی سرعت، زیر دست و پای «بایدها» و «موفقیتها» جان دادند؛ جشنهایی برپا شد بر گور لحظههایی که هنوز نزیسته بودند.
او به انسان یاد داد که لذت را در «داشتن» بجوید نه در «بودن»، و خشم و عصیان را درون خود دفن کند، زیرا عضوی از سیستم بودن، حتی اگر بیچهره باشد، از نادیده گرفته شدن امنتر است.
او مدها و تیپها را با پوششی از معنا عرضه کرد تا فردیتهای مقاوم در برابر جریان، از بیمِ برچسب «سنتی»، تن به فراموشی خویش دهند.
اما روزی، در تاریکی عمیق این مسیر، انسان مدرن فهمید که صحنهای که بر آن میرقصد، کفِ درهای بیانتهاست. پس سرگردان و خسته، به سوی متون و سنتهای کهن خود بازگشت؛ با دستانی خاکآلود و قلبی ترکخورده، بهدنبال معنایی ژرفتر برای زیستن.
ندای بازگشت
اکنون زمان آن فرارسیده است که از این نمایش مسحورکننده اما تهی، فاصله بگیریم.
زمان آن است که بار دیگر انسان شویم، نه شومن؛
که بهجای پیروی از مدها و هدفهای توخالی، در آینهی جان خود بنگریم و بپرسیم: چرا اینجاییم؟ و چه باید کنیم؟
شاید تنها در بازگشت به اصول اصیل انسانی و فرهنگی، راهی برای عبور از این غربت مدرنیته بجوییم و بار دیگر با خویشتن راستینمان آشتی کنیم.
آنگاه شاید بتوانیم با قلبی بیدار و نگاهی عمیق، معنایی تازه به جهان ببخشیم....!.
#محسن_قریب
🔥9👍4❤3👏1
Benshin Tamashayat Konam
Arman Garshasbi
🤞❤️🔥🤞
آرمان گرشاسبی
بنشین تماشایت کنم!
ای چشم تو شیشه عمر من
آغوش تو غربتم را وطن...
آرمان گرشاسبی
بنشین تماشایت کنم!
عمری به هر کوی و گذر
گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیدا کردهام
بشنین تماشایت کنم ...!
ای چشم تو شیشه عمر من
آغوش تو غربتم را وطن...
👍9❤2💘1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
اصلاً
مهم نیست
تو چند ساله باشی
من هم سن و سال تو هستم
مهم نیست
خانهات کجا باشد
برای یافتنت کافی است
چشمهایم را ببندم
خلاصه بگویم!
حالا
هر قفلی که میخواهد
به درگاه خانهات باشد
عشق پیچکی است
که دیوار نمیشناسد...!
#گروس_عبدالملکیان
اصلاً
مهم نیست
تو چند ساله باشی
من هم سن و سال تو هستم
مهم نیست
خانهات کجا باشد
برای یافتنت کافی است
چشمهایم را ببندم
خلاصه بگویم!
حالا
هر قفلی که میخواهد
به درگاه خانهات باشد
عشق پیچکی است
که دیوار نمیشناسد...!
#گروس_عبدالملکیان
❤11❤🔥3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
شازده کوچولو پرسید:
دوست داشتناتو میخوای ببری تو گور باهاشون چیکار کنی که ابرازشون نمیکنی؟!
روباه گفت:
من دیگه دوست داشتن ندارم.
شازده کوچولو گفت:
مگه میشه؟!
روباه گفت: آره
همه دوست داشتنامو دادم به یکی ولی اون گمشون کرد.
حالا هم هر جا دنبالشون میگردم پیداشون نمی کنم...!
#آنتوان_دوسنت_اگزوپري
شازده کوچولو پرسید:
دوست داشتناتو میخوای ببری تو گور باهاشون چیکار کنی که ابرازشون نمیکنی؟!
روباه گفت:
من دیگه دوست داشتن ندارم.
شازده کوچولو گفت:
مگه میشه؟!
روباه گفت: آره
همه دوست داشتنامو دادم به یکی ولی اون گمشون کرد.
حالا هم هر جا دنبالشون میگردم پیداشون نمی کنم...!
#آنتوان_دوسنت_اگزوپري
👍11👌4❤3💔2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
🔺ارتباط بین رفاه عمومی و امنیت جامعه!
🔹یک بلاگر خارجی تصمیم گرفت که تلفن همراه خودش را برای چند ساعت در عربستان روی نیمکت جا بگذارد، با هم ببینیم چه اتفاقی میافتد...!
#الههی_حسیننژاد
🔺ارتباط بین رفاه عمومی و امنیت جامعه!
🔹یک بلاگر خارجی تصمیم گرفت که تلفن همراه خودش را برای چند ساعت در عربستان روی نیمکت جا بگذارد، با هم ببینیم چه اتفاقی میافتد...!
#الههی_حسیننژاد
👍6😢4❤1💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
ﮐﻔﺮ ﮔﻔﺘﻢ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ !
ﻭ ﺧﺪﺍ
ﺍﺯ ﻗﻌﺮ ﻣﻐﺎﮐﯽ ﺩﺍﻍ
ﺯﻧﯽ ﺁﻓﺮﯾﺪ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯾﺶ
ﺣﺘﯽ ﮐﻮﻩ
ﺭﻧﮓ ﭘﺮﯾﺪﻩ
ﻣﯽ ﻟﺮﺯﯾﺪ...!
#وﻻﺩﻳﻤﻴﺮ_ﻣﺎﯾﺎﮐﻮﻓﺴﮑﯽ
ﮐﻔﺮ ﮔﻔﺘﻢ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ !
ﻭ ﺧﺪﺍ
ﺍﺯ ﻗﻌﺮ ﻣﻐﺎﮐﯽ ﺩﺍﻍ
ﺯﻧﯽ ﺁﻓﺮﯾﺪ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯾﺶ
ﺣﺘﯽ ﮐﻮﻩ
ﺭﻧﮓ ﭘﺮﯾﺪﻩ
ﻣﯽ ﻟﺮﺯﯾﺪ...!
#وﻻﺩﻳﻤﻴﺮ_ﻣﺎﯾﺎﮐﻮﻓﺴﮑﯽ
❤11👏3😍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
•
پیوند ما تنها بر پایهی زبان مشترک برقرار نمیشود؛ بلکه در عمق و غنای مفاهیم، همدلیها و همحسیهایی مشترک شکل میگیرد که فقط یک زبان فرهنگی و باستانی قادر است آن را به دوش بکشد!
دلیل اینکه در هر گوشه از ایران در زمانی که دلتنگی بر ما غلبه میکند یا در پی انتقال حسی خوش، به غزلهای حافظ پناه میبریم، به خاطر همان معجون سحرآمیز تاریخی است که در عمق زبان حافظ جریان دارد و ما را در آغوش خویش میگیرد.
آرامشی که در مقامهای مذهبی مییابیم صرفاً به خاطر وجود آن شخص غنوده در آرامگاه نیست؛ بلکه آن فضای سرشار از انرژیهای مردمی است که در درازنای تاریخ برای عبادت و راز و نیاز گرد هم آمدهاند!
متون ادبی ما نیز همزمان با گذر زمان، علاوه بر ژرفای معنایی خود، بخشی از تاریخ و دغدغههای ما را منعکس میکنند.
این پیوندها و این تاریخ، زنده و پویا هستند و به ما یادآوری میکنند که هویت فرهنگیمان نه تنها در زبان بلکه در احساسات و تجارب جمعی ما ریشه دارد...!
#محسن_قریب
🎥گفتگوی سروش صحت با الناز نجفی
پیوند ما تنها بر پایهی زبان مشترک برقرار نمیشود؛ بلکه در عمق و غنای مفاهیم، همدلیها و همحسیهایی مشترک شکل میگیرد که فقط یک زبان فرهنگی و باستانی قادر است آن را به دوش بکشد!
دلیل اینکه در هر گوشه از ایران در زمانی که دلتنگی بر ما غلبه میکند یا در پی انتقال حسی خوش، به غزلهای حافظ پناه میبریم، به خاطر همان معجون سحرآمیز تاریخی است که در عمق زبان حافظ جریان دارد و ما را در آغوش خویش میگیرد.
آرامشی که در مقامهای مذهبی مییابیم صرفاً به خاطر وجود آن شخص غنوده در آرامگاه نیست؛ بلکه آن فضای سرشار از انرژیهای مردمی است که در درازنای تاریخ برای عبادت و راز و نیاز گرد هم آمدهاند!
متون ادبی ما نیز همزمان با گذر زمان، علاوه بر ژرفای معنایی خود، بخشی از تاریخ و دغدغههای ما را منعکس میکنند.
این پیوندها و این تاریخ، زنده و پویا هستند و به ما یادآوری میکنند که هویت فرهنگیمان نه تنها در زبان بلکه در احساسات و تجارب جمعی ما ریشه دارد...!
#محسن_قریب
🎥گفتگوی سروش صحت با الناز نجفی
👍11👏5❤1
❤🔥8👍6❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
افسوس که کس با خبر از دردم نیست
آگاه ز حال چهره ی زردم نیست
ای دوست ! برای دوستی ها که مراست
دریاب ، که تا درنگری گردم نیست...!
#ابوسعید_ابوالخیر
افسوس که کس با خبر از دردم نیست
آگاه ز حال چهره ی زردم نیست
ای دوست ! برای دوستی ها که مراست
دریاب ، که تا درنگری گردم نیست...!
#ابوسعید_ابوالخیر
❤🔥7👍7❤1🔥1👏1
❤7👍5❤🔥4
Naze To موزیکدل
Vahid Mousavi موزیکدل
❤10❤🔥4😢4👏2👌1
•
انگار پلهپله از اندوه بالا میروم
ماه در هالهی نمناکی
به سرخی گیلاسها مسح میکشد!
شراب میخواهم، شراب
در جنگلی از مه و نمنم بارانی گرم
در کلبهای گم و دور با چراغی غمگین!
با کسی که نميدانم کیست
که نمیدانم از کجاست
که نمیدانم در چه حالی هست
و تنها برای اینکه هم سرنوشت من است
شراب میخواهم، شراب مینوشم...!
#محسن_قریب
انگار پلهپله از اندوه بالا میروم
ماه در هالهی نمناکی
به سرخی گیلاسها مسح میکشد!
شراب میخواهم، شراب
در جنگلی از مه و نمنم بارانی گرم
در کلبهای گم و دور با چراغی غمگین!
با کسی که نميدانم کیست
که نمیدانم از کجاست
که نمیدانم در چه حالی هست
و تنها برای اینکه هم سرنوشت من است
شراب میخواهم، شراب مینوشم...!
#محسن_قریب
❤14👏8❤🔥4🔥1🥰1😢1💘1
🔥10💔3❤🔥2❤1👌1