Forwarded from آکادمی هدی
پ.ن: به جز پژوهش فوق، چند پژوهش جهانی دیگر که به کارکرد رسانهای عزای عاشورا برای شیعیان مهاجر پرداختهاند را در زیر لیست کردهایم. در صورت تمایل به دریافت فایل هرکدام، شماره آن را برای ما کامنت/ خصوصی ارسال کنید.
۱. شکاف اجتماعی یا وفاق ادبیاتی:عزای عاشورا در یونان
۲.کارکرد هویتی عاشورا برای شیعیان استرالیا
۳.عاشورا در جهان مالایی: نمای دهه اول محرم برای محققان هلندی قرن۱۹
۴.رویترز، آسوشیتد پرس و بازنمایی از عاشورای پنج کشور
@Hodaacademy
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤14👌5👍2👎1
  🔸تولد شهیدانی «دیگر» 🔸
شکستن کلیشهی رسمی «شهید» در عرصهی عمومی پس از جنگ دوازدهروزه
 
✍ محسنحسام مظاهری
[قسمت ۱ از ۳]
۱
مفهوم «شهید» از آن دسته مفاهیم دینی است که تا زمان ما تطور زیادی را تجربه کرده است. به نظر میرسد در قرون نخستین، سه خوانش اصلی از این مفهوم در بین مسلمانان وجود داشته است: یکی خوانش اهل سنت (خوانش رسمی: اکثریت)، دوم خوانش شیعه، و سوم خوانش خوارج. خوانش شیعی نیز خود به دو شاخهی امامی و زیدی تفکیک میشود. بهتدریج و با افول خوارج، خوانش آنها نیز به حاشیه رفته و دو خوانش سنی و شیعه باقی ماندند. به دلیل تجربهی تاریخی اقلیتبودگی و فشار و سرکوب سیاسی، طبیعتاً شیعه اقبال بیشتری به مفهوم شهید داشته است. به عبارت دیگر، منطقِ موقعیت، شیعه را به سمت مفهوم شهید و پروبالدادن به آن و ازآنخودکردن آن سوق داده بود. این میان، اهتمام و انگیزهی تشیع زیدی بیشتر بوده و در کاربست این مفهوم گشادهدستانهتر عمل کردند. در مقابل، تشیع امامی در قرون میانی و حتی میشود گفت تا پیش از دورهی معاصر در کاربست این مفهوم محتاط و محافظهکار بوده است. مصداق این احتیاط را در ادبیات کلاسیک شیعی مانند منابع حدیثی میتوان دید که صرفاً برای معدودی از شخصیتهای اسلامی ـ شیعی از این صفت استفاده شده است. حمزه، امام حسین، زید بن علی و یحیی بن زید مشخصاً چهار شهید شاخص در فرهنگ شیعی سنتی محسوب میشوند که در منابع شیعی بیش از دیگران برای آنها صفت شهید ذکر شده است. جالب آنکه تا پیش از دورهی معاصر حتی برای اغلب امامان نیز استفاده از تعبیر شهادت رایج نبوده است و این صفت نوعاً اطلاق به امام حسین داشته است. چنانکه برای سالروز درگذشت بسیاری از امامان، اصطلاح «وفات» پربسامدترین بوده و حتی در ادبیات آیینی مجالس و تقویم مناسکی نیز استعمال میشده است.
 
۲
همینجا باید این نکته را متذکر شوم که بین مقام شهید یا معادل آن (که نزد خدا است و فقط او از آن مطلع است) با اطلاق صفت شهید (که امری مربوط به این دنیا است) باید تفاوت قائل شد. احتیاطی که به آن اشاره شد و همهی چالشهای بعدی، مربوط به کاربست دنیوی این صفت است. وگرنه طبق برخی احادیث، گروههای متنوعی از افراد نزد خدا مقام شهادت دارند؛ از زن بارداری که موقع زایمان جان خود را از دست داده تا مردی که در مسیر تأمین معاش اهل و عیالش درگذشته است و طالب علمی که در مسیر دانشاندوزی عمرش سر آمده باشد و بیماری که در بستر میمیرد اما معرفت به خدا دارد و موارد دیگر. شهیددانستن این موارد را فقها براساس اطلاق تنزیلی میدانند. احتیاط در کاربست صفت شهید هم بیشتر از جنس احتیاط فقیهانه است و بهدلیل شرایط خاصی که برای شهادتدانستنِ مرگ در فقه ذکر شده است. مشخصهی اصلی شهید در تعریف فقهی، کشتهشدن فرد در جهاد با کفار به اذن پیامبر یا امام معصوم است. بههمینجهت مصداق شهادتدانستنِ کشتهشدن در جهاد دفاعی یا در عصر غیبت و بدون اذن امام از موضوعات اختلافی است و به همین دلیل است که فقهای سنتی (لااقل تا پیش از دورهی معاصر) در شهیدنامیدن کشتگان در کشمکشهای سیاسی و حتی جنگها نهایت احتیاط را داشتند.
 
۳
احتیاط در اطلاق شهید تنها مختص فقهای سنتگرا نبوده است. بهعنوان مثال حتی آیتالله خمینی هم پیش از پیروزی انقلاب ـ چنانکه از برخی اسناد و منقولات استنباط میشود ـ مواجههی متفاوتی با این مفهوم داشته است. یک نمونهی گویا و جالب، برخورد ایشان با درگذشت سیدمحمدرضا سعیدی است. سعیدی، روحانی جوان مبارزی بود که امامت جماعت مسجد موسی بن جعفر در محلهی دولاب تهران را برعهده داشت و در دفاع از آیتالله خمینی و اعتراض به رژیم پهلوی، زبان گزنده و بیپروایی داشت که قابل مقایسه با اغلب روحانیون انقلابی دیگر نبود. پس از دستگیریها و شکنجههای مکرر، وی در خرداد ۱۳۴۹، در زندان قزل قلعه جانش را از دست میدهد. این درگذشت، به ویژه که در زندان هم بوده، در محافل انقلابیون به سرعت به شهادت تعبیر میشود. اما برخلاف انتظار، آیتالله خمینی در این زمینه سکوت کرده و اعلامیهای صادر نمیکند. در نامهای هم به نمازگزاران مسجد سعیدی، وی را «مقتول» مینامد. این موضوع، اعتراض برخی نزدیکان آیتالله را برمیانگیزد. پاسخ وی در موضوع این یادداشت بسیار مهم است. ایشان گفته بود چون من از ایران دور هستم (در تبعید نجف) ازکموکیف مرگ وی اطلاع دقیق ندارم. کسی را فرستادهام تحقیق کند که آیا واقعاً مرگ وی بر اثر شکنجه بوده که بشود او را شهید نامید یا نه. این تحقیق چند ماه طول کشید و نهایتاً ایشان در فروردین سال بعد ضمن نامهای به دامادِ سعیدی (سیدمهدی طباطبایی) از سعیدی با صفت «فقید شهید» یاد میکند.
ادامه👇
@mohsenhesammazaheri
شکستن کلیشهی رسمی «شهید» در عرصهی عمومی پس از جنگ دوازدهروزه
✍ محسنحسام مظاهری
[قسمت ۱ از ۳]
۱
مفهوم «شهید» از آن دسته مفاهیم دینی است که تا زمان ما تطور زیادی را تجربه کرده است. به نظر میرسد در قرون نخستین، سه خوانش اصلی از این مفهوم در بین مسلمانان وجود داشته است: یکی خوانش اهل سنت (خوانش رسمی: اکثریت)، دوم خوانش شیعه، و سوم خوانش خوارج. خوانش شیعی نیز خود به دو شاخهی امامی و زیدی تفکیک میشود. بهتدریج و با افول خوارج، خوانش آنها نیز به حاشیه رفته و دو خوانش سنی و شیعه باقی ماندند. به دلیل تجربهی تاریخی اقلیتبودگی و فشار و سرکوب سیاسی، طبیعتاً شیعه اقبال بیشتری به مفهوم شهید داشته است. به عبارت دیگر، منطقِ موقعیت، شیعه را به سمت مفهوم شهید و پروبالدادن به آن و ازآنخودکردن آن سوق داده بود. این میان، اهتمام و انگیزهی تشیع زیدی بیشتر بوده و در کاربست این مفهوم گشادهدستانهتر عمل کردند. در مقابل، تشیع امامی در قرون میانی و حتی میشود گفت تا پیش از دورهی معاصر در کاربست این مفهوم محتاط و محافظهکار بوده است. مصداق این احتیاط را در ادبیات کلاسیک شیعی مانند منابع حدیثی میتوان دید که صرفاً برای معدودی از شخصیتهای اسلامی ـ شیعی از این صفت استفاده شده است. حمزه، امام حسین، زید بن علی و یحیی بن زید مشخصاً چهار شهید شاخص در فرهنگ شیعی سنتی محسوب میشوند که در منابع شیعی بیش از دیگران برای آنها صفت شهید ذکر شده است. جالب آنکه تا پیش از دورهی معاصر حتی برای اغلب امامان نیز استفاده از تعبیر شهادت رایج نبوده است و این صفت نوعاً اطلاق به امام حسین داشته است. چنانکه برای سالروز درگذشت بسیاری از امامان، اصطلاح «وفات» پربسامدترین بوده و حتی در ادبیات آیینی مجالس و تقویم مناسکی نیز استعمال میشده است.
۲
همینجا باید این نکته را متذکر شوم که بین مقام شهید یا معادل آن (که نزد خدا است و فقط او از آن مطلع است) با اطلاق صفت شهید (که امری مربوط به این دنیا است) باید تفاوت قائل شد. احتیاطی که به آن اشاره شد و همهی چالشهای بعدی، مربوط به کاربست دنیوی این صفت است. وگرنه طبق برخی احادیث، گروههای متنوعی از افراد نزد خدا مقام شهادت دارند؛ از زن بارداری که موقع زایمان جان خود را از دست داده تا مردی که در مسیر تأمین معاش اهل و عیالش درگذشته است و طالب علمی که در مسیر دانشاندوزی عمرش سر آمده باشد و بیماری که در بستر میمیرد اما معرفت به خدا دارد و موارد دیگر. شهیددانستن این موارد را فقها براساس اطلاق تنزیلی میدانند. احتیاط در کاربست صفت شهید هم بیشتر از جنس احتیاط فقیهانه است و بهدلیل شرایط خاصی که برای شهادتدانستنِ مرگ در فقه ذکر شده است. مشخصهی اصلی شهید در تعریف فقهی، کشتهشدن فرد در جهاد با کفار به اذن پیامبر یا امام معصوم است. بههمینجهت مصداق شهادتدانستنِ کشتهشدن در جهاد دفاعی یا در عصر غیبت و بدون اذن امام از موضوعات اختلافی است و به همین دلیل است که فقهای سنتی (لااقل تا پیش از دورهی معاصر) در شهیدنامیدن کشتگان در کشمکشهای سیاسی و حتی جنگها نهایت احتیاط را داشتند.
۳
احتیاط در اطلاق شهید تنها مختص فقهای سنتگرا نبوده است. بهعنوان مثال حتی آیتالله خمینی هم پیش از پیروزی انقلاب ـ چنانکه از برخی اسناد و منقولات استنباط میشود ـ مواجههی متفاوتی با این مفهوم داشته است. یک نمونهی گویا و جالب، برخورد ایشان با درگذشت سیدمحمدرضا سعیدی است. سعیدی، روحانی جوان مبارزی بود که امامت جماعت مسجد موسی بن جعفر در محلهی دولاب تهران را برعهده داشت و در دفاع از آیتالله خمینی و اعتراض به رژیم پهلوی، زبان گزنده و بیپروایی داشت که قابل مقایسه با اغلب روحانیون انقلابی دیگر نبود. پس از دستگیریها و شکنجههای مکرر، وی در خرداد ۱۳۴۹، در زندان قزل قلعه جانش را از دست میدهد. این درگذشت، به ویژه که در زندان هم بوده، در محافل انقلابیون به سرعت به شهادت تعبیر میشود. اما برخلاف انتظار، آیتالله خمینی در این زمینه سکوت کرده و اعلامیهای صادر نمیکند. در نامهای هم به نمازگزاران مسجد سعیدی، وی را «مقتول» مینامد. این موضوع، اعتراض برخی نزدیکان آیتالله را برمیانگیزد. پاسخ وی در موضوع این یادداشت بسیار مهم است. ایشان گفته بود چون من از ایران دور هستم (در تبعید نجف) ازکموکیف مرگ وی اطلاع دقیق ندارم. کسی را فرستادهام تحقیق کند که آیا واقعاً مرگ وی بر اثر شکنجه بوده که بشود او را شهید نامید یا نه. این تحقیق چند ماه طول کشید و نهایتاً ایشان در فروردین سال بعد ضمن نامهای به دامادِ سعیدی (سیدمهدی طباطبایی) از سعیدی با صفت «فقید شهید» یاد میکند.
ادامه👇
@mohsenhesammazaheri
❤13👍6
  🔸تولدِ شهیدانی «دیگر» 🔸
شکستن کلیشهی رسمی «شهید» در عرصهی عمومی پس از جنگ دوازدهروزه
✍ محسنحسام مظاهری
[قسمت ۲ از ۳]
مشابه این برخورد را آیتالله خمینی با مرگ دکتر شریعتی نیز داشت و در مقابل اصرار برخی نزدیکانش که از ارادتمندان شریعتی بودند بر شهیدنامیدن شریعتی، به این مضمون گفته بود که این روشنفکرها گمان میکنند به آسانی میشود به هرکسی شهید گفت. اینکه در این نگرش چه تغییری حاصل شد و یا اساساً میشود رویهی پس از انقلاب آیتالله خمینی را تغییر دانست یا نه، موضوع مهمی که بررسی مستقلی میطلبد و بحث یادداشت حاضر نیست.
 
۴
در تطور و توسع مفهوم شهید، مبارزات انقلاب اسلامی و مشخصاً دهههای ۴۰ و ۵۰ نقطهعطف مهمی است. در این مقطع، متأثر از فراگیری و اقبال به ادبیات چپ از یک سو و توسعه و فراگیری خوانش اسلام سیاسی (متأثر از جریانات و شخصیتهای اسلامگرای اهل سنت مصری و پاکستانی و...) از سوی دیگر، زمینه برای تحول در کاربست شهید فراهم شده بود. تحولی که انگارهی سنتیِ شهید در خوانش شیعی را شکست و انگارهای جدید را متولد ساخت. جامعهی انقلابی و در حال مبارزه، نیاز به اسطورهها و سرمشقهای مقدس داشت و با تنها یک حسین ـ که آن هم بیشتر در تصرف روضهخوانان و مداحان بود ـ نمیشد به جنگ حکومت مستقر و مسلح رفت. مضافاً که دیگر ملل مبارز در آن مقطع، سرمشقهایی امروزی داشتند که الهامبخش مبارزانشان بودند. اما جامعهی شیعهی ایرانی، سرمشقهایش همه به تاریخ گذشته تعلق داشتند. این نیاز و ضرورت انقلابی، به زایش مفهومی نو از شهید انجامید. اولاً از همان شخصیتهای تاریخی و اسطورهای (مانند امام حسین و حضرت زینب) خوانشی امروزی و مبارز ساخته و پرداخته شد، و ثانیاً با بسط مفهوم شهادت و کنارگذاشتن احتیاطات فقیهانه، همهی کشتگان مبارزه از هر گرایش فکری و حتی دینی (ازجمله کشتگان مارکسیست) «شهید» نامیده شدند. بهعبارت دیگر، شهادتِ سیاسی، شهادتِ فقهی را به حاشیه راند و در شرایط انقلابی توانست بر آن غالب شود. در این گذار از شهادت فقهی به شهادت سیاسی، بیش از همه، یکی دکتر شریعتی و دوم مجاهدین خلق نقش داشتند. (دربارهی نقش دکتر شریعتی پیشتر ازجمله در یادداشت کوتاه «فراخوان زینب» نوشتهام.)
 
۵
نکتهی مهم آن است که با پیروزی انقلاب اسلامی و به فاصلهی کوتاه پس از آن، وقوع جنگ تحمیلی، خوانش شهادت سیاسی به خوانش رسمی و غالب مبدل شد و حتی خواسته یا ناخواسته و آگاهانه یا غیرآگاهانه، مورد پذیرش فقهای مبارز و روحانیت سیاسی نیز قرار گرفت. در همان زمان البته جریان سنتگرای شیعی مسیر خودش را جدا کرد و کوشید مغلوب جو زمانه نشود. اما این جریان تضعیف شده بود و صدایش پژواکی نداشت. نشانهاش آنکه هم دکتر شریعتی و هم یکی از مخالفان سرسختش شیخ قاسم اسلامی (که جزو قربانیان گروه «فرقان» بود) هردو «شهید» نامیده شدند، اما افکار عمومی جامعهی آن زمان، «معلم شهید دکتر شریعتی» را پذیرفت، ولی «روحانی مجاهد شهید اسلامی» را نه. اولی بر نام اماکن و فضاهای عمومی نقش بست و در مطبوعات دربارهاش فراوان نوشتند، و دومی انعکاسی بیش از همسایگان «مسجد شیشه» (پایگاه شیخ قاسم) و برخی محافل غیررسمی مذهبی نیافت.
 
۶
در ماههای نخست جنگ و تا پیش از یکدستسازی فضای سیاسی در وقایع منجر به خرداد ۶۰، کاربست سیاسی دورهی مبارزه از شهید همچنان غالب بود. برای همین در نشریات پرشمار گروهها و احزاب سیاسی آن زمان، به طیف متکثری از «شهید»ها برمیخوریم. کمتر گروه سیاسی فعال در آن دوره را میتوان سراغ گرفت که خود را صاحب «شهید» نداند. شهید در آن دوره ـکه مشروعیت دفاع میهنی یک اصل مسلم و فراگیر بود ـ برای گروههای سیاسی یک دارایی محسوب میشد که جایگاه آنها را در رقابتهای سیاسی ارتقا میبخشید. بههمینجهت ارگانها و نشریات حزبی چند ماه پس از انقلاب پر است از تصاویر و زندگینامهی شهدایی که سمپات یا عضو آن گروه و حزب معرفی شدهاند. متکثرترین تعریف از شهید (سیاسی) را در همین چند ماه میتوان جست: شهیدِ فدایی خلق، شهیدِ تودهای، شهیدِ مجاهد خلق، شهیدِ حزب جمهوری و... . به تبع ماهیت ملی و مردمی دفاع، این تکثر فقط در گرایش سیاسی نیست، در بقیهی ویژگیها از طبقهی اجتماعی تا جنسیت و دین و پوشش نیز هست.
 
۷
با عبور از مقطع خرداد ۶۰ و پوستاندازی سیاست رسمی و غلبهی جریان مذهبی، اما به تدریج این تکثر رنگ باخته و جای خود را به کلیشهی تکرارشونده و ثابت میدهد.
ادامه 👇
@mohsenhesammazaheri
شکستن کلیشهی رسمی «شهید» در عرصهی عمومی پس از جنگ دوازدهروزه
✍ محسنحسام مظاهری
[قسمت ۲ از ۳]
مشابه این برخورد را آیتالله خمینی با مرگ دکتر شریعتی نیز داشت و در مقابل اصرار برخی نزدیکانش که از ارادتمندان شریعتی بودند بر شهیدنامیدن شریعتی، به این مضمون گفته بود که این روشنفکرها گمان میکنند به آسانی میشود به هرکسی شهید گفت. اینکه در این نگرش چه تغییری حاصل شد و یا اساساً میشود رویهی پس از انقلاب آیتالله خمینی را تغییر دانست یا نه، موضوع مهمی که بررسی مستقلی میطلبد و بحث یادداشت حاضر نیست.
۴
در تطور و توسع مفهوم شهید، مبارزات انقلاب اسلامی و مشخصاً دهههای ۴۰ و ۵۰ نقطهعطف مهمی است. در این مقطع، متأثر از فراگیری و اقبال به ادبیات چپ از یک سو و توسعه و فراگیری خوانش اسلام سیاسی (متأثر از جریانات و شخصیتهای اسلامگرای اهل سنت مصری و پاکستانی و...) از سوی دیگر، زمینه برای تحول در کاربست شهید فراهم شده بود. تحولی که انگارهی سنتیِ شهید در خوانش شیعی را شکست و انگارهای جدید را متولد ساخت. جامعهی انقلابی و در حال مبارزه، نیاز به اسطورهها و سرمشقهای مقدس داشت و با تنها یک حسین ـ که آن هم بیشتر در تصرف روضهخوانان و مداحان بود ـ نمیشد به جنگ حکومت مستقر و مسلح رفت. مضافاً که دیگر ملل مبارز در آن مقطع، سرمشقهایی امروزی داشتند که الهامبخش مبارزانشان بودند. اما جامعهی شیعهی ایرانی، سرمشقهایش همه به تاریخ گذشته تعلق داشتند. این نیاز و ضرورت انقلابی، به زایش مفهومی نو از شهید انجامید. اولاً از همان شخصیتهای تاریخی و اسطورهای (مانند امام حسین و حضرت زینب) خوانشی امروزی و مبارز ساخته و پرداخته شد، و ثانیاً با بسط مفهوم شهادت و کنارگذاشتن احتیاطات فقیهانه، همهی کشتگان مبارزه از هر گرایش فکری و حتی دینی (ازجمله کشتگان مارکسیست) «شهید» نامیده شدند. بهعبارت دیگر، شهادتِ سیاسی، شهادتِ فقهی را به حاشیه راند و در شرایط انقلابی توانست بر آن غالب شود. در این گذار از شهادت فقهی به شهادت سیاسی، بیش از همه، یکی دکتر شریعتی و دوم مجاهدین خلق نقش داشتند. (دربارهی نقش دکتر شریعتی پیشتر ازجمله در یادداشت کوتاه «فراخوان زینب» نوشتهام.)
۵
نکتهی مهم آن است که با پیروزی انقلاب اسلامی و به فاصلهی کوتاه پس از آن، وقوع جنگ تحمیلی، خوانش شهادت سیاسی به خوانش رسمی و غالب مبدل شد و حتی خواسته یا ناخواسته و آگاهانه یا غیرآگاهانه، مورد پذیرش فقهای مبارز و روحانیت سیاسی نیز قرار گرفت. در همان زمان البته جریان سنتگرای شیعی مسیر خودش را جدا کرد و کوشید مغلوب جو زمانه نشود. اما این جریان تضعیف شده بود و صدایش پژواکی نداشت. نشانهاش آنکه هم دکتر شریعتی و هم یکی از مخالفان سرسختش شیخ قاسم اسلامی (که جزو قربانیان گروه «فرقان» بود) هردو «شهید» نامیده شدند، اما افکار عمومی جامعهی آن زمان، «معلم شهید دکتر شریعتی» را پذیرفت، ولی «روحانی مجاهد شهید اسلامی» را نه. اولی بر نام اماکن و فضاهای عمومی نقش بست و در مطبوعات دربارهاش فراوان نوشتند، و دومی انعکاسی بیش از همسایگان «مسجد شیشه» (پایگاه شیخ قاسم) و برخی محافل غیررسمی مذهبی نیافت.
۶
در ماههای نخست جنگ و تا پیش از یکدستسازی فضای سیاسی در وقایع منجر به خرداد ۶۰، کاربست سیاسی دورهی مبارزه از شهید همچنان غالب بود. برای همین در نشریات پرشمار گروهها و احزاب سیاسی آن زمان، به طیف متکثری از «شهید»ها برمیخوریم. کمتر گروه سیاسی فعال در آن دوره را میتوان سراغ گرفت که خود را صاحب «شهید» نداند. شهید در آن دوره ـکه مشروعیت دفاع میهنی یک اصل مسلم و فراگیر بود ـ برای گروههای سیاسی یک دارایی محسوب میشد که جایگاه آنها را در رقابتهای سیاسی ارتقا میبخشید. بههمینجهت ارگانها و نشریات حزبی چند ماه پس از انقلاب پر است از تصاویر و زندگینامهی شهدایی که سمپات یا عضو آن گروه و حزب معرفی شدهاند. متکثرترین تعریف از شهید (سیاسی) را در همین چند ماه میتوان جست: شهیدِ فدایی خلق، شهیدِ تودهای، شهیدِ مجاهد خلق، شهیدِ حزب جمهوری و... . به تبع ماهیت ملی و مردمی دفاع، این تکثر فقط در گرایش سیاسی نیست، در بقیهی ویژگیها از طبقهی اجتماعی تا جنسیت و دین و پوشش نیز هست.
۷
با عبور از مقطع خرداد ۶۰ و پوستاندازی سیاست رسمی و غلبهی جریان مذهبی، اما به تدریج این تکثر رنگ باخته و جای خود را به کلیشهی تکرارشونده و ثابت میدهد.
ادامه 👇
@mohsenhesammazaheri
❤7👍3
  🔸تولدِ شهیدانی «دیگر» 🔸
 
✍ محسنحسام مظاهری
[قسمت ۳ و پایانی]
به ویژه پس از فتح خرمشهر، و بهموازات تغلیظ تدریجی گفتمان دینی ـ شیعی در جنگ و کمرنگشدن گفتمان ملی ـ میهنی، هرچه به ماههای پایانی جنگ نزدیک میشویم، کلیشهی شهید تکامل و وضوح بیشتری مییابد: (۱) مردِ (۲) جوانِ (۳) مذهبیِ (۴) روستازاده یا متعلق به طبقهی پایین و مستضعف در ادبیات آن روزِ (۵) نوعاً با لباس خاکیِ بسیجی/سپاهی (۶) که کاملاً وفادار به نظام و معتقد به ولایت فقیه است.
در کلیشههای فرعی، زنان یا غیرجوانان هم حضور دارند؛ اما آنها هم باز چهارچوبی مشخص دارند: زنانی که محجبه اند، مردانی که ریش دارند و... . بدینگونه کلیشهی رسمی شهید در تشیع سیاسی ج.ا. شکل میگیرد؛ کلیشهای که تبلیغات (نقاشیهای دیواری، پوستر، عکس و....) و رسانه (صداوسیما و مطبوعات) نقش مهمی در تثبیت و تکثیر آن ایفا میکنند. در زمانهای که هنوز خبری از رسانههای عمومی غیررسمی و اینترنت نیست، این کلیشهسازی با موفقیت همراه است و کلیشه تثبیت میشود.حتی برای آن دسته از «شهیدان» که لزوماً منطبق با شاخصهای کلیشه نبودند و در زندگی روزمره و معمولیشان سروشکل متفاوتی داشتند، هم باز روایت و شمایلی که پردازش میشد مشابهسازی به کلیشه بود؛ به ویژه در مورد زنان (مثلاً شهدای موشکباران شهرها و...).
  
۸
در سالهای پس از جنگ، کاربست شهید بسط زیادی یافت و عملاً شهید به مدال افتخاری تبدیل شد که برای تکریم یا دلجویی و جبران به سینهی گروههای مختلفی از افراد چسبانده شد؛ از آتشنشانها تا کشتهشدگان برخی سوانح مثل آتشسوزی مسجد ارک و مهمتر از همه «مدافعان حرم» همه شهید نامیده شدند. اما با این حال کلیشهی رسمی تغییر چندانی نکرد و تنها کمی بهروزرسانی شد. بهموازات روایت رسمی، برخی گروههای مخالفان نیز کوشیدند کشتهشدگان خود را شهید نام دهند. اما به دلایل مختلف ازجمله دست پایین جریانهای بدیل و رقیب در تولید و تثبیت گفتمان مذهبی و نیز طرد نظام رسمی، این لقبگذاریها اقبال فراگیر نیافت. تنها موردی که میتوانست تقاطعی میان این دو جریان ایجاد کند، قربانیان سانحهی هواپیمای اوکراینی بود که آنهم به دلایلی ازجمله بیرغبتی بخش عمدهی بازماندگان به همنوایی با روایت رسمی، پذیرفته نشد و به تدریج (به جز چند نفر که نزدیک به روایت رسمی بودند) فراموش شد.
  
۹
اما آنچه در جریان تجاوز اسراییل به ایران طی ۱۲ روز صورت گرفت، از جنس دیگری بود. ناگهان فهرستی از «شهیدان» به افکار عمومی معرفی شدند که بیشینهی تنوع و تکثر و تعلق به گروههای اجتماعی مختلف را دارا بودند. از شهیدِ با ظواهر مذهبی تا شهیدِ «غیرمذهبی»، از شهید باحجاب تا شهید بیحجاب،از شهید حامی نظام سیاسی تا شهیدِ منتقد آن و موارد دیگر. جملگی هم شهدایی که کسی نمیتوانست در شهیدنامیدنشان خدشه وارد کند: مظلومانِ کشتهشده به دست وحشیترین رژیم سیاسی و شاخصترین دشمن.
بله، پیشتر و در جنگ هشتساله هم شهدای بسیاری از طبقات و تیپهای مختلف بودند. اما یک تفاوت مهمِ شهدای تهرانِ ۱۴۰۴ با مثلاً شهدای تهرانِ ۱۳۶۶ را رسانه و مشخصاً شبکههای اجتماعی رقم زدند. تفاوت نه در تکثر، بلکه در امکان مدیریتِ تکثر است. تفاوت در زمانهای است که رسانهی عمومی منحصر میشد در صداوسیمای دوکاناله و چند روزنامهی رسمی شبیه بههم، با زمانهای که هر کس در جیبش یک صداوسیمای چندین کانالهی آزادِ فردیشده دارد. در چنین زمانهای و با چنین شرایطی، دیگر حفظ و بازسازی کلیشهی رسمی دیگر شدنی نیست. و کلیشه لاجرم میشکند. شهیدهای تازه، نه آنکه لزوماً واقعیتی متکثرتر از شهدای پیشین داشته باشند، بلکه روایت و نمایشی متفاوت دارند؛ بهتبع شکستن انحصار راوی. شهیدهایی دیگر؛ شهیدهایی با شمایلهای دیگر. شهیدی که خود محجبه بوده و توییتهایش در مخالفت با «گشت ارشاد» همچنان لایک میخورد، شهیدی که کلیپ رقصش در پیج اینستاگرامش است، شهیدی که در کل حسابهایش در شبکههای اجتماعی نمیشود یک عکس با حجاب پیدا کرد، شهیدی که دستهایش را تتو کرده و... .
 
۱۰
چنانکه در اثنای جنگ به کوتاهی نوشتم و وعده دادم که تفصیلش را بعدتر خواهم نوشت، یکی از پیامدهای تجاوز اسراییل برای ایران پساجنگ، همین شکستن کلیشه و تغییر شمایل شهید در قاموس روایت رسمی است که ـ به گمان من ـ فرصت تازهای را برای جامعهی ایرانی پدید آورده و میتواند بستری برای گفتگو و پذیرش و تعامل و نهایتاً وفاق ملی در لایههای بیشتر جامعه باشد. جامعهای با سرعت تغییرات فوقالعاده شتابان؛ که تا همین چند ماه قبل همچنان قانون حجاب موضوع پرچالش افکار عمومی بود و برخورد با بیحجابان در صدر دغدغههای بسیاری از مسئولان کشور، و حالا تصاویر چند دختر و زن بدون حجاب در مراسمی رسمی پشت سر رییسجمهور نقش میبندد؛ آنهم با لقبِ «شهید».
 
@mohsenhesammazaheri
✍ محسنحسام مظاهری
[قسمت ۳ و پایانی]
به ویژه پس از فتح خرمشهر، و بهموازات تغلیظ تدریجی گفتمان دینی ـ شیعی در جنگ و کمرنگشدن گفتمان ملی ـ میهنی، هرچه به ماههای پایانی جنگ نزدیک میشویم، کلیشهی شهید تکامل و وضوح بیشتری مییابد: (۱) مردِ (۲) جوانِ (۳) مذهبیِ (۴) روستازاده یا متعلق به طبقهی پایین و مستضعف در ادبیات آن روزِ (۵) نوعاً با لباس خاکیِ بسیجی/سپاهی (۶) که کاملاً وفادار به نظام و معتقد به ولایت فقیه است.
در کلیشههای فرعی، زنان یا غیرجوانان هم حضور دارند؛ اما آنها هم باز چهارچوبی مشخص دارند: زنانی که محجبه اند، مردانی که ریش دارند و... . بدینگونه کلیشهی رسمی شهید در تشیع سیاسی ج.ا. شکل میگیرد؛ کلیشهای که تبلیغات (نقاشیهای دیواری، پوستر، عکس و....) و رسانه (صداوسیما و مطبوعات) نقش مهمی در تثبیت و تکثیر آن ایفا میکنند. در زمانهای که هنوز خبری از رسانههای عمومی غیررسمی و اینترنت نیست، این کلیشهسازی با موفقیت همراه است و کلیشه تثبیت میشود.حتی برای آن دسته از «شهیدان» که لزوماً منطبق با شاخصهای کلیشه نبودند و در زندگی روزمره و معمولیشان سروشکل متفاوتی داشتند، هم باز روایت و شمایلی که پردازش میشد مشابهسازی به کلیشه بود؛ به ویژه در مورد زنان (مثلاً شهدای موشکباران شهرها و...).
۸
در سالهای پس از جنگ، کاربست شهید بسط زیادی یافت و عملاً شهید به مدال افتخاری تبدیل شد که برای تکریم یا دلجویی و جبران به سینهی گروههای مختلفی از افراد چسبانده شد؛ از آتشنشانها تا کشتهشدگان برخی سوانح مثل آتشسوزی مسجد ارک و مهمتر از همه «مدافعان حرم» همه شهید نامیده شدند. اما با این حال کلیشهی رسمی تغییر چندانی نکرد و تنها کمی بهروزرسانی شد. بهموازات روایت رسمی، برخی گروههای مخالفان نیز کوشیدند کشتهشدگان خود را شهید نام دهند. اما به دلایل مختلف ازجمله دست پایین جریانهای بدیل و رقیب در تولید و تثبیت گفتمان مذهبی و نیز طرد نظام رسمی، این لقبگذاریها اقبال فراگیر نیافت. تنها موردی که میتوانست تقاطعی میان این دو جریان ایجاد کند، قربانیان سانحهی هواپیمای اوکراینی بود که آنهم به دلایلی ازجمله بیرغبتی بخش عمدهی بازماندگان به همنوایی با روایت رسمی، پذیرفته نشد و به تدریج (به جز چند نفر که نزدیک به روایت رسمی بودند) فراموش شد.
۹
اما آنچه در جریان تجاوز اسراییل به ایران طی ۱۲ روز صورت گرفت، از جنس دیگری بود. ناگهان فهرستی از «شهیدان» به افکار عمومی معرفی شدند که بیشینهی تنوع و تکثر و تعلق به گروههای اجتماعی مختلف را دارا بودند. از شهیدِ با ظواهر مذهبی تا شهیدِ «غیرمذهبی»، از شهید باحجاب تا شهید بیحجاب،از شهید حامی نظام سیاسی تا شهیدِ منتقد آن و موارد دیگر. جملگی هم شهدایی که کسی نمیتوانست در شهیدنامیدنشان خدشه وارد کند: مظلومانِ کشتهشده به دست وحشیترین رژیم سیاسی و شاخصترین دشمن.
بله، پیشتر و در جنگ هشتساله هم شهدای بسیاری از طبقات و تیپهای مختلف بودند. اما یک تفاوت مهمِ شهدای تهرانِ ۱۴۰۴ با مثلاً شهدای تهرانِ ۱۳۶۶ را رسانه و مشخصاً شبکههای اجتماعی رقم زدند. تفاوت نه در تکثر، بلکه در امکان مدیریتِ تکثر است. تفاوت در زمانهای است که رسانهی عمومی منحصر میشد در صداوسیمای دوکاناله و چند روزنامهی رسمی شبیه بههم، با زمانهای که هر کس در جیبش یک صداوسیمای چندین کانالهی آزادِ فردیشده دارد. در چنین زمانهای و با چنین شرایطی، دیگر حفظ و بازسازی کلیشهی رسمی دیگر شدنی نیست. و کلیشه لاجرم میشکند. شهیدهای تازه، نه آنکه لزوماً واقعیتی متکثرتر از شهدای پیشین داشته باشند، بلکه روایت و نمایشی متفاوت دارند؛ بهتبع شکستن انحصار راوی. شهیدهایی دیگر؛ شهیدهایی با شمایلهای دیگر. شهیدی که خود محجبه بوده و توییتهایش در مخالفت با «گشت ارشاد» همچنان لایک میخورد، شهیدی که کلیپ رقصش در پیج اینستاگرامش است، شهیدی که در کل حسابهایش در شبکههای اجتماعی نمیشود یک عکس با حجاب پیدا کرد، شهیدی که دستهایش را تتو کرده و... .
۱۰
چنانکه در اثنای جنگ به کوتاهی نوشتم و وعده دادم که تفصیلش را بعدتر خواهم نوشت، یکی از پیامدهای تجاوز اسراییل برای ایران پساجنگ، همین شکستن کلیشه و تغییر شمایل شهید در قاموس روایت رسمی است که ـ به گمان من ـ فرصت تازهای را برای جامعهی ایرانی پدید آورده و میتواند بستری برای گفتگو و پذیرش و تعامل و نهایتاً وفاق ملی در لایههای بیشتر جامعه باشد. جامعهای با سرعت تغییرات فوقالعاده شتابان؛ که تا همین چند ماه قبل همچنان قانون حجاب موضوع پرچالش افکار عمومی بود و برخورد با بیحجابان در صدر دغدغههای بسیاری از مسئولان کشور، و حالا تصاویر چند دختر و زن بدون حجاب در مراسمی رسمی پشت سر رییسجمهور نقش میبندد؛ آنهم با لقبِ «شهید».
@mohsenhesammazaheri
👍26❤4👌3
  
  دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری
🔸تولدِ شهیدانی «دیگر» 🔸    ✍ محسنحسام مظاهری    [قسمت ۳ و پایانی]   به ویژه پس از فتح خرمشهر، و بهموازات تغلیظ تدریجی گفتمان دینی ـ شیعی در جنگ و کمرنگشدن گفتمان ملی ـ میهنی، هرچه به ماههای پایانی جنگ نزدیک میشویم، کلیشهی شهید تکامل و وضوح بیشتری…
  
یادداشت تولد شهیدانی دیگر
پیوست ۱:
تصویری از سخنرانی رئیس جمهور در مراسم گرامیداشت "شهدای وطن" در وزارت کار و امور اجتماعی
با تصاویری از شهدای تجاوز اسراییل ازجمله شهدای بدون حجاب در پسزمینهی سخنرانی
@mohsenhesammazaheri
پیوست ۱:
تصویری از سخنرانی رئیس جمهور در مراسم گرامیداشت "شهدای وطن" در وزارت کار و امور اجتماعی
با تصاویری از شهدای تجاوز اسراییل ازجمله شهدای بدون حجاب در پسزمینهی سخنرانی
@mohsenhesammazaheri
❤15👍4👎3
  دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری pinned «🔸تولدِ شهیدانی «دیگر» 🔸   شکستن کلیشهی رسمی «شهید» در عرصهی عمومی پس از جنگ دوازدهروزه    ✍ محسنحسام مظاهری   [قسمت ۲ از ۳]   مشابه این برخورد را آیتالله خمینی با مرگ دکتر شریعتی نیز داشت و در مقابل اصرار برخی نزدیکانش که از ارادتمندان شریعتی بودند بر…»
  یادداشت تولد شهیدانی دیگر
پیوست ۲:
پرترههای برخی از زنان شهیدِ تجاوز اسراییل به ایران
با حجابهای متنوع
همه متعلق به ایران
و شهید وطن
تصاویر را از صفحات کمپین Killed By Israel برداشتهام که به نیکویی یاد شهدای جنگ اخیر را گرامی میدارد.
@mohsenhesammazaheri
پیوست ۲:
پرترههای برخی از زنان شهیدِ تجاوز اسراییل به ایران
با حجابهای متنوع
همه متعلق به ایران
و شهید وطن
تصاویر را از صفحات کمپین Killed By Israel برداشتهام که به نیکویی یاد شهدای جنگ اخیر را گرامی میدارد.
@mohsenhesammazaheri
❤55👍9👎3
  دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری pinned «🔸تولد شهیدانی «دیگر» 🔸  شکستن کلیشهی رسمی «شهید» در عرصهی عمومی پس از جنگ دوازدهروزه     ✍ محسنحسام مظاهری     [قسمت ۱ از ۳]   ۱ مفهوم «شهید» از آن دسته مفاهیم دینی است که تا زمان ما تطور زیادی را تجربه کرده است. به نظر میرسد در قرون نخستین، سه خوانش…»
  Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم) (mohammad javad)
✅ ایران، مناسک و دین عامه
گفتوگو با محسنحسام مظاهری
با حضور سعید طاووسی مسرور
برای دیدن این نشست، پیوندهای زیر را لمس نمایید:
🔗 https://youtu.be/QkLCaSUT6_Q
🔗 https://aparat.com/v/hhbows0
طراح پوستر: زکیه محرابی، دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
📌 مردمنامه را در یوتیوب و آپارات دنبال کنید و با پسند و بازنشر فیلمها از ما حمایت کنید.
  
  گفتوگو با محسنحسام مظاهری
با حضور سعید طاووسی مسرور
برای دیدن این نشست، پیوندهای زیر را لمس نمایید:
🔗 https://youtu.be/QkLCaSUT6_Q
🔗 https://aparat.com/v/hhbows0
طراح پوستر: زکیه محرابی، دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
📌 مردمنامه را در یوتیوب و آپارات دنبال کنید و با پسند و بازنشر فیلمها از ما حمایت کنید.
YouTube
  
  ایران، مناسک و دین عامه
  گفتوگو با محسنحسام مظاهری
با حضور سعید طاووسی مسرور
خلاصۀ این نشست مردمنامه از دیدگاه هوش مصنوعی:
مناسک دینی: از دین رسمی تا دین مردم
دوگانه مناسک اولیه و ثانویه
مناسک دینی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: مناسک اولیه و مناسک ثانویه. مناسک اولیه، همان…
با حضور سعید طاووسی مسرور
خلاصۀ این نشست مردمنامه از دیدگاه هوش مصنوعی:
مناسک دینی: از دین رسمی تا دین مردم
دوگانه مناسک اولیه و ثانویه
مناسک دینی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: مناسک اولیه و مناسک ثانویه. مناسک اولیه، همان…
👍2
  Forwarded from نشر آرما
سیوهشتمین عنوان از مجموعهی «کتابهای سرو» (مطالعات اجتماعی شیعه) منتشر شد:
📗اربعینِ زنان📗
کنشگریِ خیر دینی زنان ایرانی و عراقی در آیین پیادهروی اربعین
✍️محمدرضا پویافر
از مجموعهی «کتابهای سرو» (مطالعات اجتماعی شیعه - ۳۵
دبیر مجموعه: محسنحسام مظاهری
۱۴۶ صفحه ـ رقعی
چاپ اول: مرداد ۱۴۰۴
نشر آرما
پیادهروی اربعین که اکنون فراتر از جغرافیای تشیع نیز بهخوبی در جهان شناخته شده، میدانی شگرف از تجلی امر مقدس، تجربۀ تعاملات بینفرهنگی و تراکم رنگارنگ و گونهگون از خدمت فداکارانۀ میزبان در کنار گروهی از مهمانان برای خدمت به زائران در قالب «خیر دینی» است. بر همین اساس مطالعۀ نمودها، گونهها و ادراکِ تجربۀ عمیق حاصل از مشارکت در خدمت به زائرانِ پیاده در مسیر زیارت حرم امام حسین(ع) همراه با مسائل مرتبط با آن، یکی از موضوعات مطالعات اجتماعی تشیع در مورد مناسک پیادهروی اربعین بوده است. این میان، پرداختن به مشارکت زنان در پیادهروی اربعین که طی سالهای گذشته نسبت جمعیتی آنها در گروه زائران ایرانی بهطور محسوسی رو به افزایش نهاده، اهمیت مضاعفی دارد. زمینۀ اصلی پژوهش حاضر، بررسی نگرش زنان کنشگر ایرانی و عراقی در اربعین و ویژگیها و مسائل مرتبط با خدمترسانی و مشارکت آنها در خیر
خرید اینترنتی:
سایتهای چهارسوق، سیبوک، ایرانکتاب و...
توزیع: ققنوس ۰۲۱۶۶۴۰۸۶۴۰
https://www.tg-me.com/nashre_arma/1250
#نشر_آرما
#کتابهای_سرو
@sarvbooks
@nashre_arma
  
  📗اربعینِ زنان📗
کنشگریِ خیر دینی زنان ایرانی و عراقی در آیین پیادهروی اربعین
✍️محمدرضا پویافر
از مجموعهی «کتابهای سرو» (مطالعات اجتماعی شیعه - ۳۵
دبیر مجموعه: محسنحسام مظاهری
۱۴۶ صفحه ـ رقعی
چاپ اول: مرداد ۱۴۰۴
نشر آرما
پیادهروی اربعین که اکنون فراتر از جغرافیای تشیع نیز بهخوبی در جهان شناخته شده، میدانی شگرف از تجلی امر مقدس، تجربۀ تعاملات بینفرهنگی و تراکم رنگارنگ و گونهگون از خدمت فداکارانۀ میزبان در کنار گروهی از مهمانان برای خدمت به زائران در قالب «خیر دینی» است. بر همین اساس مطالعۀ نمودها، گونهها و ادراکِ تجربۀ عمیق حاصل از مشارکت در خدمت به زائرانِ پیاده در مسیر زیارت حرم امام حسین(ع) همراه با مسائل مرتبط با آن، یکی از موضوعات مطالعات اجتماعی تشیع در مورد مناسک پیادهروی اربعین بوده است. این میان، پرداختن به مشارکت زنان در پیادهروی اربعین که طی سالهای گذشته نسبت جمعیتی آنها در گروه زائران ایرانی بهطور محسوسی رو به افزایش نهاده، اهمیت مضاعفی دارد. زمینۀ اصلی پژوهش حاضر، بررسی نگرش زنان کنشگر ایرانی و عراقی در اربعین و ویژگیها و مسائل مرتبط با خدمترسانی و مشارکت آنها در خیر
خرید اینترنتی:
سایتهای چهارسوق، سیبوک، ایرانکتاب و...
توزیع: ققنوس ۰۲۱۶۶۴۰۸۶۴۰
https://www.tg-me.com/nashre_arma/1250
#نشر_آرما
#کتابهای_سرو
@sarvbooks
@nashre_arma
Telegram
  
  نشر آرما
  #تازه_های_نشر
#تازه_های_کتاب_دین
سیوهشتمین عنوان از مجموعهی «کتابهای سرو» (مطالعات اجتماعی شیعه) منتشر شد:
📗اربعینِ زنان📗
کنشگریِ خیر دینی زنان ایرانی و عراقی در آیین پیادهروی اربعین
✍️محمدرضا پویافر
از مجموعهی «کتابهای سرو» (مطالعات اجتماعی…
#تازه_های_کتاب_دین
سیوهشتمین عنوان از مجموعهی «کتابهای سرو» (مطالعات اجتماعی شیعه) منتشر شد:
📗اربعینِ زنان📗
کنشگریِ خیر دینی زنان ایرانی و عراقی در آیین پیادهروی اربعین
✍️محمدرضا پویافر
از مجموعهی «کتابهای سرو» (مطالعات اجتماعی…
❤4👎1
  Forwarded from آکادمی بینالمللی حکمت
  
📚 دوره فشرده آکادمیک عرفان اسلامی ✨
(سیری در مهمترین موضوعات عرفان اسلامی با حضور اساتید برجسته بینالمللی از جمله دکتر سید حسین نصر و الیور لیمان و کارل ارنست و...)
🖥 نوع دوره: آنلاین در پلتفرم زوم
🌐 زبان دوره: انگلیسی
🖇 تعداد جلسات: ۱۷ جلسه | ۳۰+ ساعت
📆 زمان دوره: ۱۳ مرداد تا ۱ شهریور
🎓 همراه با گواهی مشترک با دانشگاه فردوسی مشهد
🔻 ثبتنام و ارسال رزومه:
https://hekmat.academy/islamic-mysticism/
#عرفان_اسلامی
📲 با ما همراه باشید:
تلگرام I اینستاگرام I ایتا I آپارات
(سیری در مهمترین موضوعات عرفان اسلامی با حضور اساتید برجسته بینالمللی از جمله دکتر سید حسین نصر و الیور لیمان و کارل ارنست و...)
🖥 نوع دوره: آنلاین در پلتفرم زوم
🌐 زبان دوره: انگلیسی
🖇 تعداد جلسات: ۱۷ جلسه | ۳۰+ ساعت
📆 زمان دوره: ۱۳ مرداد تا ۱ شهریور
🎓 همراه با گواهی مشترک با دانشگاه فردوسی مشهد
🔻 ثبتنام و ارسال رزومه:
https://hekmat.academy/islamic-mysticism/
#عرفان_اسلامی
📲 با ما همراه باشید:
تلگرام I اینستاگرام I ایتا I آپارات
❤6👎6
  🔸تقابل با صهیونیسم، نه یهود 🔸
خط تبلیغی روایت جنگ با اسرائیل ذیل تقابل یهود/اسلام، که در سخنرانیها و تبلیغات محیطی و رسانهای این روزها (به ویژه در محافل مذهبی) فراوان بیان میشود، هم از نظر ملی و هم راهبردی، خطا و مخرب است.
اولا جامعهی کلیمیان، یکی از اقلیتهای دینی محترم و باسابقهی بلند تاریخی در ایران است که هم در جنگ هشتساله و هم جنگ دوازدهروزه، مانند دیگر گروههای جامعه، هزینه داده و شهدایی را تقدیم کرده است. طبعا این ادبیات، برای این دسته از شهروندان، آزاردهنده و مصداق نقض حقوق شهروندی است.
ثانیا در چند دههی اخیر، یک راهبرد مهم بسیاری از حامیان فلسطین، چه در ایران و چه در فضای بینالملل، تفکیک یهود (به عنوان یکی از سه دین ابراهیمی) و یهودیان (به عنوان یک گروه دینی مهم و نسبتا متکثر) از صهیونیسم (به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی منشعب از بنیادگرایی یهودی) و دولت اسراییل (به عنوان یک رژیم سیاسی نامشروع و غاصب) بوده است.
همین راهبرد بود که از یک سو مانع از متهمشدن گروهها و جریانهای متنوع حامیان فلسطین به "یهودستیزی" شد و از دیگرسو بستری برای جذب حداکثری آزادیخواهان جهان، با ملیتها و گرایشهای دینی و سیاسی متنوع، حتی از بین خود جامعهی یهودیان غیرصهیونیست، حول آرمان آزادی فلسطین فراهم ساخت.
مضافا که خوانش دینی - مذهبی، اساسا استعداد جذب محدودی دارد و نمیتواند همدلی فراگیری ایجاد کند.
باایناوصاف، روایت تقابل ملتهای ایران و فلسطین با رژیم آدمکش اسراییل به نزاع ادیان، مسیر خطایی است که به زیان دو ملت میتواند منجر شود.
دشمن ما، صهیونیستها هستند، نه یهودیان.
آدرس غلط ندهیم.
@mohsenhesammazaheri
خط تبلیغی روایت جنگ با اسرائیل ذیل تقابل یهود/اسلام، که در سخنرانیها و تبلیغات محیطی و رسانهای این روزها (به ویژه در محافل مذهبی) فراوان بیان میشود، هم از نظر ملی و هم راهبردی، خطا و مخرب است.
اولا جامعهی کلیمیان، یکی از اقلیتهای دینی محترم و باسابقهی بلند تاریخی در ایران است که هم در جنگ هشتساله و هم جنگ دوازدهروزه، مانند دیگر گروههای جامعه، هزینه داده و شهدایی را تقدیم کرده است. طبعا این ادبیات، برای این دسته از شهروندان، آزاردهنده و مصداق نقض حقوق شهروندی است.
ثانیا در چند دههی اخیر، یک راهبرد مهم بسیاری از حامیان فلسطین، چه در ایران و چه در فضای بینالملل، تفکیک یهود (به عنوان یکی از سه دین ابراهیمی) و یهودیان (به عنوان یک گروه دینی مهم و نسبتا متکثر) از صهیونیسم (به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی منشعب از بنیادگرایی یهودی) و دولت اسراییل (به عنوان یک رژیم سیاسی نامشروع و غاصب) بوده است.
همین راهبرد بود که از یک سو مانع از متهمشدن گروهها و جریانهای متنوع حامیان فلسطین به "یهودستیزی" شد و از دیگرسو بستری برای جذب حداکثری آزادیخواهان جهان، با ملیتها و گرایشهای دینی و سیاسی متنوع، حتی از بین خود جامعهی یهودیان غیرصهیونیست، حول آرمان آزادی فلسطین فراهم ساخت.
مضافا که خوانش دینی - مذهبی، اساسا استعداد جذب محدودی دارد و نمیتواند همدلی فراگیری ایجاد کند.
باایناوصاف، روایت تقابل ملتهای ایران و فلسطین با رژیم آدمکش اسراییل به نزاع ادیان، مسیر خطایی است که به زیان دو ملت میتواند منجر شود.
دشمن ما، صهیونیستها هستند، نه یهودیان.
آدرس غلط ندهیم.
@mohsenhesammazaheri
👍29👎3❤2
  
  دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری
🔸تقابل با صهیونیسم، نه یهود 🔸   خط تبلیغی روایت جنگ با اسرائیل ذیل تقابل یهود/اسلام، که در سخنرانیها و تبلیغات محیطی و رسانهای این روزها (به ویژه در محافل مذهبی) فراوان بیان میشود، هم از نظر ملی و هم راهبردی، خطا و مخرب است.  اولا جامعهی کلیمیان، یکی از…
  
یادداشت تقابل با صهیونیسم، نه یهود
پیوست ۱
نمونهای از تبلیغات میدانی با مضمون تقابل با یهود در شهر تهران
۱۵ مرداد ۱۴۰۴
بزرگراه همت
@mohsenhesammazaheri
پیوست ۱
نمونهای از تبلیغات میدانی با مضمون تقابل با یهود در شهر تهران
۱۵ مرداد ۱۴۰۴
بزرگراه همت
@mohsenhesammazaheri
🤔2
  